ویکی‌نبشته fawikisource https://fa.wikisource.org/wiki/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87%D9%94_%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C MediaWiki 1.45.0-wmf.9 first-letter مدیا ویژه بحث کاربر بحث کاربر ویکی‌نبشته بحث ویکی‌نبشته پرونده بحث پرونده مدیاویکی بحث مدیاویکی الگو بحث الگو راهنما بحث راهنما رده بحث رده درگاه بحث درگاه پدیدآورنده بحث پدیدآورنده برگه گفتگوی برگه فهرست گفتگوی فهرست TimedText TimedText talk پودمان بحث پودمان برگه:Archive of Šarq magazine.pdf/۱۱ 104 66038 278765 202872 2025-07-10T15:41:02Z Yoosef Pooranvary 1023 278765 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="3" user="Darafsh" />{{کوچک}}{{سصم||مجله شرق|۱۱}}{{پایان کوچک}} {{خط‌کش}}</noinclude><section begin="p11-1"/>فکری آنها نزدیک‌تر باشد. تقریبا اینها عوامل اولیه تکوین عقاید هستند و انسان قبل از اینکه بدلائل و براهین مؤیده یک عقیده مراجعه کند، بدون اراده و التفات در تحت تاثیر آن می‌رود. {{asterism}} سطور فوق وقتی بنظر آقایان نفیسی و یاسمی رسید گفتند ما بین انشتین، ریاضی‌دان معروف آلمان، و هانری برکسون فیلسوف فرانسوی تناقض رأی موجود است که در مقدمات و دلائل با یکدیگر شریکند ولی در نتیجه بکلی مخالف یکدیگر می‌شوند سر تباین عقاید و اختلاف آراء رسانده بر جماعات و افراد بشری را بعقیده ما، این نظریه پسیکولوژی حل می‌کند. {{Custom rule|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12}} <section end="p11-1"/> <section begin="p11-2"/>{{و|از عقاید مصریان قدیم}} {{ود|جعل}} جعل، با همه کثافت و پستی معیشتی، در عقیده مصریان قدیم مقدس و بدرجه عبادت محترم بود. بر اغلب آثار قدیمه مصر صورت این حیوان نقش شده‌است حتی آنرا بر روی جواهر نقش کرده و مانند طلسم با جسد مردکان میکذاشتند که ارواحـ دنیئه را براند. آنرا رمز زندکانی می‌دانستند زیرا جنس ماده آنرا تشخیص نداده و تصور می‌کردند بدون توالد پیدا می‌شوند و غالبا علامت ارزانی نیز بشمار می‌رفت. زنهای مصر برای آبستن شدن آنرا میخوردند. {{ته}} <section end="p11-2"/><noinclude>{{پانویس-کوچک}}</noinclude> 4atwshi2vl0gcp2a4igefhbcbn4t3tz برگه:Archive of Šarq magazine.pdf/۲۳ 104 66050 278768 202975 2025-07-10T15:45:00Z Yoosef Pooranvary 1023 278768 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="3" user="Darafsh" />{{کوچک}}{{سصم||مجله شرق|۲۳}}{{پایان کوچک}} {{خط‌کش}}</noinclude><section begin="p23-1"/>این نفوذ و شهرت بیشتر بواسطه لهجه حکم‌فرمائی است که در عرض عقاید اتخاذ میکرده است یعنی بجای آنکه مانند افلاطون و سایرین در یک موضوعی بحث کند و مشورت نماید یک اصلی را پس از امتحان و تفکر شخصی حکم مانند صادر مینمود و مجال تردید در اقوال خویش نمیداد دیگر علت پیشرفت فکر او روشنی و افتران بتجربه و اتیان با مثله است و این صفت او را ما فوق افلاطون قرار داده و افکارش را سهل‌تر و مفهوم‌تر از مطالب مبهم افلاطون کرده است. این حکیم بواسطه اهمیتی که بتجربه و تحقیق و ذکر امثال میدهد و تکیه که همواره بر منطق دارد از هموطنان خود که جنبه شاعری و خیال‌بافی در عقایدشان بر هرچیز تفوق دارد ممتاز است و اول کسی است که تجربه و منطق را در مباحث روحی و ما بعد الطبیعه وارد ساخته است. {{Custom rule|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12}} <section end="p23-1"/> <section begin="p23-2"/>{{ود|حفظ اصوات در تلفون}} یکی از امریکائیها به تلفون یک اسباب دیگری اضافه کرده است که اگر در مقصد تلفون کسی نباشد که جواب بدهد تلفون‌کننده یک دکمه را فشار میدهد و صحبتهای خود را میکند طرف وقتیکه بخانه برگشت دکمه‌ای را فشار میدهد و تمام صحبتها که در اسباب مخصوص حفظ شده است میشنود. و تا دوازده پیغام میتواند حفظ کند این اسباب باید در هر دو طرف باشد {{ته}} <section end="p23-2"/><noinclude>{{پانویس-کوچک}}</noinclude> 2ejafeieer0huns6f8qfki3tnnontvj برگه:Archive of Šarq magazine.pdf/۴۲ 104 67159 278770 203188 2025-07-10T15:49:59Z Yoosef Pooranvary 1023 278770 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="3" user="Darafsh" />{{کوچک}} {{سصم|۴۲|کاروان ثروت|}}{{پایان کوچک}} {{خط‌کش}}</noinclude><section begin="p42-1"/>{{Asterism}} از این غنایم پادشاه بزرگ نادر شاه اعظم مقداری که معادل دوازده هزار تومان بود با چهارده زنجیر فیل برای سلطان عثمانی و معادل همان هدایای دیگر برای ملکهٔ روسیه بتوسط دو نفر نماینده مخصوص به استانبول و پطرزبورک فرستاد. در ۱۱۶۰ هم یک مقدار دیگر هدایا که قیمت آن به ۲۳۰ و ۲۸۶ تومان میرسید با چند زنجیر فیل دیگر برای سلطان عثمانی فرستاد. {{Custom rule|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12|fl|12|fr|12}} <section end="p42-1"/> <section begin="p42-2"/>{{ود|بزرگترین ساعتهای دنیا}} اخیراً در یکی از خیابانهای شهر نیوبورک ساعتی ساخته شده است، که در دنیا از حیث عظمت عدیم النظیر میباشد. این ساعت را بشکل کثیر الاضلاع. از چوب و فولاد ساخته‌اند. صفحه آن مشبک است. بقسمی که از پشت ساعت هم میتوان عقربکهای آن را بخوبی مشاهده نمود. محیط صفحه چهل متر و طول عقربک بزرک شش متر است. در اطراف عقربکها یکردیف چراغ برق موجود است که شبها روشن شده و با آنها میچرخد. پاک کردن صفحه در موقعی که ساعت مشغول کار است خیلی خطرناک میباشد. و عملجات مجبورند که همیشه خود را در عقب عقربک بزرک قرار دهند. چون این عقربک که ۳۰۰ کیلو گرم (نود و هفت من و نیم) وزن آنست. در هردقیقه یک حرکت هفتاد سانتیمتری مینماید و البته اگر کسی در چلو آن باشد. بخیابان پرتاب خواهد نمود، {{ته}} <section end="p42-2"/><noinclude>{{پانویس-کوچک}}</noinclude> 0ln8zm3ms69txs2102mhky1a4zdznwo شرق/شماره اول (۱۳۰۳)/عقیده و برهان 0 67260 278766 203329 2025-07-10T15:42:50Z Yoosef Pooranvary 1023 278766 wikitext text/x-wiki {{سرصفحه | عنوان = [[../|مجلهٔ شرق، شمارهٔ اول]] | مؤلف = علی دشتی | قبلی = [[../چرا مجله شرق پیدا شد|چرا مجله شرق پیدا شد]] | بعدی = [[../از عقاید مصریان قدیم: جعل|از عقاید مصریان قدیم: جعل]] | سال = ۱۳۰۳ | یادداشت = }} <pages index="Archive of Šarq magazine.pdf" from=4 to=11 tosection=p11-1/> joiphzsefk2r7cs9aq41tjewmb2appo شرق/شماره اول (۱۳۰۳)/ارسطو و فلسفه او 0 67261 278769 203331 2025-07-10T15:45:50Z Yoosef Pooranvary 1023 278769 wikitext text/x-wiki {{سرصفحه | عنوان = [[../|مجلهٔ شرق، شمارهٔ اول]] | مؤلف = غلامرضا رشید یاسمی | قبلی = [[../از عقاید مصریان قدیم: جعل|از عقاید مصریان قدیم: جعل]] | بعدی = [[../تاریخ فلسفه|تاریخ فلسفه]] | سال = ۱۳۰۳ | یادداشت = }} <pages index="Archive of Šarq magazine.pdf" from=12 to=23 tosection=p23-1/> rrc8idgn13q8hthubapjes2vwarnqom شرق/شماره اول (۱۳۰۳)/کاروان ثروت 0 67265 278771 203205 2025-07-10T15:51:20Z Yoosef Pooranvary 1023 278771 wikitext text/x-wiki {{سرصفحه | عنوان = [[../|مجلهٔ شرق، شمارهٔ اول]] | مؤلف = سعید نفیسی | قبلی = [[../ای طبیعت!|ای طبیعت!]] | بعدی = [[../بزرگترین ساعتهای دنیا|بزرگترین ساعتهای دنیا]] | سال = ۱۳۰۳ | یادداشت = }} <pages index="Archive of Šarq magazine.pdf" from=33 to=42 tosection=p42-1/> {{خطکش-پانویس-کوچک}} 5zc8sq289mtno3psahnwm14h9lhgo4p شرق/شماره اول (۱۳۰۳)/از عقاید مصریان قدیم: جعل 0 67321 278767 203330 2025-07-10T15:44:14Z Yoosef Pooranvary 1023 278767 wikitext text/x-wiki {{سرصفحه | عنوان = [[../|مجلهٔ شرق، شمارهٔ اول]] | مؤلف = | قبلی = [[../عقیده و برهان|عقیده و برهان]] | بعدی = [[../ارسطو و فلسفه او|ارسطو و فلسفه او]] | سال = ۱۳۰۳ | یادداشت = }} <pages index="Archive of Šarq magazine.pdf" include=11 onlysection=p11-2 /> cl1zfxxosjhe3a81ov8hyxmlcdymocn برگه:Archive of Šarq magazine.pdf/۲۱۱ 104 82077 278756 278547 2025-07-10T14:26:59Z Darafsh 3597 افزودن حاشیه‌نگاری 278756 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="3" user="Darafsh" />{{سصم||مجله شرق|۱۱۵}} {{خط‌کش}}</noinclude>{{زیرخط|'''بقلم {{wdl|Q63458|تئودور نلدکه}}'''}} {{وب۲|حماسه ملی ایران}} {{ود|آثار کهنه افسانه‌های حماسی}} ۱-آشنائی ما با موضوعات حماسی ایرانیان قدیم قسمتی بوسیلهٔ کتب مقدس آنها و قسمتی از نوشتجات نویسندگان یونان است. در اوستا از یک عده اشخاص داستانی اسم برده‌شده که ما آنها را مجدداً در قالب عربی افسانه‌های فارسی و در شاهنامه فردوسی مشاهده می‌کنیم پس از آنکه متتبعین سابق چند نفر از پهلوانان افسانه کتاب اوستا را در شاهنامه مشخص کردند.<ref>رجوع شود بمجله (انجمن شرق المان) مقاله ره‌روت R.Roth شماره ۲ صفحه ۲۱۶ و بعد، شماره ۴ صفحه ۴۱۷ و بعد {{سخ}} ویندیشمان Windischmaun مطالعات زرتشتی</ref> فریدریش انگل Friedrich Engel ثابت نمود که صدق این نکته نه فقط در جزئیات محدود است بلکه مؤلفین کتب و اسناد مقدس اشخاص داستانی و افسانه‌ها را از ابتدای دنیا تا قانون‌گذاری زرتشت مجملاً و مفصلاً، مخصوصاً بهمین‌ترتیب می‌شناختند که متاخرین آنها را در کتب خویش مجسم کرده‌اند<ref>رجوع شود به (معرفت آثار عتیقه ایرانی) جلد اول تصنیف اشپیگل و (مطالعات آریائی) صفحه ۱۱۰ و بعد، و نوشتجات او در مجله «انجمن شرق المان» شماره ۴۵ صفحه ۱۸۷ و بعد {{سخ}} البته من معتقد نیستم که تمام اکتشافات اسپیگل کاملاً ثابت و غیرقابل تغییر است مطابقه شود با ملاحظات در مجله (انجمن شرق المان) شماره ۳۲ صفحه ۵۷۰</ref> منتها متاخرین تمام موضوع را بیشتر جنبهٔ تاریخی داده‌اند و اولین نماینده بشریت گیومرته Gayo Mareta را شاه نموده و باسم {{wdl|Q1077286|کیومرث }}خواندند. چندتن از پهلوانان. همانطوریکه در ریگ ودا Rigveda<noinclude>{{خطکش-پانویس-کوچک}}</noinclude> sosoez05wu2dvdpzljov8m223tm1a58 278757 278756 2025-07-10T14:27:11Z Darafsh 3597 افزودن حاشیه‌نگاری 278757 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="3" user="Darafsh" />{{سصم||مجله شرق|۱۱۵}} {{خط‌کش}}</noinclude>{{زیرخط|'''بقلم {{wdl|Q63458|تئودور نلدکه}}'''}} {{وب۲|حماسه ملی ایران}} {{ود|آثار کهنه افسانه‌های حماسی}} ۱-آشنائی ما با موضوعات حماسی ایرانیان قدیم قسمتی بوسیلهٔ کتب مقدس آنها و قسمتی از نوشتجات نویسندگان یونان است. در {{wdl|Q83426|اوستا}} از یک عده اشخاص داستانی اسم برده‌شده که ما آنها را مجدداً در قالب عربی افسانه‌های فارسی و در شاهنامه فردوسی مشاهده می‌کنیم پس از آنکه متتبعین سابق چند نفر از پهلوانان افسانه کتاب اوستا را در شاهنامه مشخص کردند.<ref>رجوع شود بمجله (انجمن شرق المان) مقاله ره‌روت R.Roth شماره ۲ صفحه ۲۱۶ و بعد، شماره ۴ صفحه ۴۱۷ و بعد {{سخ}} ویندیشمان Windischmaun مطالعات زرتشتی</ref> فریدریش انگل Friedrich Engel ثابت نمود که صدق این نکته نه فقط در جزئیات محدود است بلکه مؤلفین کتب و اسناد مقدس اشخاص داستانی و افسانه‌ها را از ابتدای دنیا تا قانون‌گذاری زرتشت مجملاً و مفصلاً، مخصوصاً بهمین‌ترتیب می‌شناختند که متاخرین آنها را در کتب خویش مجسم کرده‌اند<ref>رجوع شود به (معرفت آثار عتیقه ایرانی) جلد اول تصنیف اشپیگل و (مطالعات آریائی) صفحه ۱۱۰ و بعد، و نوشتجات او در مجله «انجمن شرق المان» شماره ۴۵ صفحه ۱۸۷ و بعد {{سخ}} البته من معتقد نیستم که تمام اکتشافات اسپیگل کاملاً ثابت و غیرقابل تغییر است مطابقه شود با ملاحظات در مجله (انجمن شرق المان) شماره ۳۲ صفحه ۵۷۰</ref> منتها متاخرین تمام موضوع را بیشتر جنبهٔ تاریخی داده‌اند و اولین نماینده بشریت گیومرته Gayo Mareta را شاه نموده و باسم {{wdl|Q1077286|کیومرث }}خواندند. چندتن از پهلوانان. همانطوریکه در ریگ ودا Rigveda<noinclude>{{خطکش-پانویس-کوچک}}</noinclude> jo1tpomzcddn5jltwdawjbbvddr6c6z 278758 278757 2025-07-10T14:27:28Z Darafsh 3597 278758 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="3" user="Darafsh" />{{سصم||مجله شرق|۱۱۵}} {{خط‌کش}}</noinclude>{{زیرخط|'''بقلم {{wdl|Q63458|تئودور نلدکه}}'''}} {{وب۲|حماسه ملی ایران}} {{ود|آثار کهنه افسانه‌های حماسی}} ۱-آشنائی ما با موضوعات حماسی ایرانیان قدیم قسمتی بوسیلهٔ کتب مقدس آنها و قسمتی از نوشتجات نویسندگان یونان است. در {{wdl|Q83426|اوستا}} از یک عده اشخاص داستانی اسم برده‌شده که ما آنها را مجدداً در قالب عربی افسانه‌های فارسی و در شاهنامه فردوسی مشاهده می‌کنیم پس از آنکه متتبعین سابق چند نفر از پهلوانان افسانه کتاب اوستا را در شاهنامه مشخص کردند.<ref>رجوع شود بمجله (انجمن شرق المان) مقاله ره‌روت R.Roth شماره ۲ صفحه ۲۱۶ و بعد، شماره ۴ صفحه ۴۱۷ و بعد {{سخ}} ویندیشمان Windischmaun مطالعات زرتشتی</ref> فریدریش انگل Friedrich Engel ثابت نمود که صدق این نکته نه فقط در جزئیات محدود است بلکه مؤلفین کتب و اسناد مقدس اشخاص داستانی و افسانه‌ها را از ابتدای دنیا تا قانون‌گذاری زرتشت مجملاً و مفصلاً، مخصوصاً بهمین‌ترتیب می‌شناختند که متاخرین آنها را در کتب خویش مجسم کرده‌اند<ref>رجوع شود به (معرفت آثار عتیقه ایرانی) جلد اول تصنیف اشپیگل و (مطالعات آریائی) صفحه ۱۱۰ و بعد، و نوشتجات او در مجله «انجمن شرق المان» شماره ۴۵ صفحه ۱۸۷ و بعد {{سخ}} البته من معتقد نیستم که تمام اکتشافات اسپیگل کاملاً ثابت و غیرقابل تغییر است مطابقه شود با ملاحظات در مجله (انجمن شرق المان) شماره ۳۲ صفحه ۵۷۰</ref> منتها متاخرین تمام موضوع را بیشتر جنبهٔ تاریخی داده‌اند و اولین نماینده بشریت گیومرته Gayo Mareta را شاه نموده و باسم {{wdl|Q1077286|کیومرث}} خواندند. چندتن از پهلوانان. همانطوریکه در ریگ ودا Rigveda<noinclude>{{خطکش-پانویس-کوچک}}</noinclude> dvy4hz2k9kwd9f81y887017j3zw8y9y 278762 278758 2025-07-10T15:22:43Z Yoosef Pooranvary 1023 /* هم‌سنجی‌شده */ 278762 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="4" user="Yoosef Pooranvary" />{{سصم||مجله شرق|۱۱۵}} {{خط‌کش}}</noinclude>{{زیرخط|'''بقلم {{wdl|Q63458|تئودور نلدکه}}'''}} {{وب۲|حماسه ملی ایران}} {{ود|آثار کهنه افسانه‌های حماسی}} ۱-آشنائی ما با موضوعات حماسی ایرانیان قدیم قسمتی بوسیلهٔ کتب مقدس آنها و قسمتی از نوشتجات نویسندگان یونان است. در {{wdl|Q83426|اوستا}} از یک عده اشخاص داستانی اسم برده شده که ما آنها را مجدداً در قالب عربی افسانه‌های فارسی و در شاهنامه فردوسی مشاهده میکنیم پس از آنکه متتبعین سابق چند نفر از پهلوانان افسانه کتاب اوستا را در شاهنامه مشخص کردند.<ref>رجوع شود بمجله (انجمن شرق المان) مقاله ره‌روت R.Roth شماره ۲ صفحه ۲۱۶ و بعد، شماره ۴ صفحه ۴۱۷ و بعد {{سخ}} ویندیشمان Windischmaun مطالعات زرتشتی</ref> فریدریش انگل Friedrich Engel ثابت نمود که صدق این نکته نه فقط در جزئیات محدود است بلکه مؤلفین کتب و اسناد مقدس اشخاص داستانی و افسانه‌ها را از ابتدای دنیا تا قانون‌گذاری زرتشت مجملاً و مفصلاً، مخصوصاً بهمین ترتیب می‌شناختند که متاخرین آنها را در کتب خویش مجسم کرده‌اند<ref>رجوع شود به (معرفت آثار عتیقه ایرانی) جلد اول تصنیف اشپیگل و (مطالعات آریائی) صفحه ۱۱۰ و بعد، و نوشتجات او در مجله «انجمن شرق المان» شماره ۴۵ صفحه ۱۸۷ و بعد {{سخ}} البته من معتقد نیستم که تمام اکتشافات {{کذا|اسپیگل}} کاملاً ثابت و غیرقابل تغییر است مطابقه شود با ملاحظات در مجله (انجمن شرق المان) شماره ۳۲ صفحه ۵۷۰</ref> منتها متاخرین تمام موضوع را بیشتر جنبهٔ تاریخی داده‌اند و اولین نماینده بشریت گیومرته Gayo Mareta را شاه نموده و باسم {{wdl|Q1077286|کیومرث}} خواندند. چندتن از پهلوانان، همانطوریکه در ریگ ودا Rigveda<noinclude>{{خطکش-پانویس-کوچک}}</noinclude> s8wv7ymb6yxpgtruxxt061nc8u1pxp1 278763 278762 2025-07-10T15:33:41Z Yoosef Pooranvary 1023 278763 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="4" user="Yoosef Pooranvary" />{{سصم||مجله شرق|۱۱۵}} {{خط‌کش}}</noinclude>{{زیرخط|'''بقلم {{wdl|Q63458|تئودور نلدکه}}'''}} {{وب۲|حماسه ملی ایران}} {{ود|آثار کهنه افسانه‌های حماسی}} ۱-آشنائی ما با موضوعات حماسی ایرانیان قدیم قسمتی بوسیلهٔ کتب مقدس آنها و قسمتی از نوشتجات نویسندگان یونان است. در {{wdl|Q83426|اوستا}} از یک عده اشخاص داستانی اسم برده شده که ما آنها را مجدداً در قالب عربی افسانه‌های فارسی و در شاهنامه فردوسی مشاهده میکنیم پس از آنکه متتبعین سابق چند نفر از پهلوانان افسانه کتاب اوستا را در شاهنامه مشخص کردند.<ref>رجوع شود بمجله (انجمن شرق المان) مقاله ره‌روت R.Roth شماره ۲ صفحه ۲۱۶ و بعد، شماره ۴ صفحه ۴۱۷ و بعد {{سخ}} ویندیشمان Windischmaun مطالعات زرتشتی</ref> [[en:w:Friedrich Engel-Janosi|فریدریش انگل]] Friedrich Engel ثابت نمود که صدق این نکته نه فقط در جزئیات محدود است بلکه مؤلفین کتب و اسناد مقدس اشخاص داستانی و افسانه‌ها را از ابتدای دنیا تا قانون‌گذاری زرتشت مجملاً و مفصلاً، مخصوصاً بهمین ترتیب می‌شناختند که متاخرین آنها را در کتب خویش مجسم کرده‌اند<ref>رجوع شود به (معرفت آثار عتیقه ایرانی) جلد اول تصنیف اشپیگل و (مطالعات آریائی) صفحه ۱۱۰ و بعد، و نوشتجات او در مجله «انجمن شرق المان» شماره ۴۵ صفحه ۱۸۷ و بعد {{سخ}} البته من معتقد نیستم که تمام اکتشافات {{کذا|اسپیگل}} کاملاً ثابت و غیرقابل تغییر است مطابقه شود با ملاحظات در مجله (انجمن شرق المان) شماره ۳۲ صفحه ۵۷۰</ref> منتها متاخرین تمام موضوع را بیشتر جنبهٔ تاریخی داده‌اند و اولین نماینده بشریت گیومرته Gayo Mareta را شاه نموده و باسم {{wdl|Q1077286|کیومرث}} خواندند. چندتن از پهلوانان، همانطوریکه در ریگ ودا Rigveda<noinclude>{{خطکش-پانویس-کوچک}}</noinclude> p50nzkjpwdorjh8s41onrye1obcf1c2 278764 278763 2025-07-10T15:35:35Z Yoosef Pooranvary 1023 278764 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="4" user="Yoosef Pooranvary" />{{سصم||مجله شرق|۱۱۵}} {{خط‌کش}}</noinclude>{{زیرخط|'''بقلم {{wdl|Q63458|تئودور نلدکه}}'''}} {{وب۲|حماسه ملی ایران}} {{ود|آثار کهنه افسانه‌های حماسی}} ۱-آشنائی ما با موضوعات حماسی ایرانیان قدیم قسمتی بوسیلهٔ کتب مقدس آنها و قسمتی از نوشتجات نویسندگان یونان است. در {{wdl|Q83426|اوستا}} از یک عده اشخاص داستانی اسم برده شده که ما آنها را مجدداً در قالب عربی افسانه‌های فارسی و در شاهنامه فردوسی مشاهده میکنیم پس از آنکه متتبعین سابق چند نفر از پهلوانان افسانه کتاب اوستا را در شاهنامه مشخص کردند.<ref>رجوع شود بمجله (انجمن شرق المان) مقاله ره‌روت R.Roth شماره ۲ صفحه ۲۱۶ و بعد، شماره ۴ صفحه ۴۱۷ و بعد {{سخ}} ویندیشمان Windischmaun مطالعات زرتشتی</ref>، [[w:en:Friedrich Engel-Janosi|فریدریش انگل]] Friedrich Engel ثابت نمود که صدق این نکته نه فقط در جزئیات محدود است بلکه مؤلفین کتب و اسناد مقدس اشخاص داستانی و افسانه‌ها را از ابتدای دنیا تا قانون‌گذاری زرتشت مجملاً و مفصلاً، مخصوصاً بهمین ترتیب می‌شناختند که متاخرین آنها را در کتب خویش مجسم کرده‌اند<ref>رجوع شود به (معرفت آثار عتیقه ایرانی) جلد اول تصنیف اشپیگل و (مطالعات آریائی) صفحه ۱۱۰ و بعد، و نوشتجات او در مجله «انجمن شرق المان» شماره ۴۵ صفحه ۱۸۷ و بعد {{سخ}} البته من معتقد نیستم که تمام اکتشافات {{کذا|اسپیگل}} کاملاً ثابت و غیرقابل تغییر است مطابقه شود با ملاحظات در مجله (انجمن شرق المان) شماره ۳۲ صفحه ۵۷۰</ref> منتها متاخرین تمام موضوع را بیشتر جنبهٔ تاریخی داده‌اند و اولین نماینده بشریت گیومرته Gayo Mareta را شاه نموده و باسم {{wdl|Q1077286|کیومرث}} خواندند. چندتن از پهلوانان، همانطوریکه در ریگ ودا Rigveda<noinclude>{{خطکش-پانویس-کوچک}}</noinclude> jhli8eqs2e8nrlaiwf56ga16d85x4nm برگه:دیوان ایرج میرزا.pdf/۲۳ 104 84105 278753 2025-07-10T14:12:30Z Yoosef Pooranvary 1023 /* نمونه‌خوانی‌شده */ اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام 278753 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="3" user="Yoosef Pooranvary" />{{و|۲۳}}{{شعر}}</noinclude>{{ب۱|ساز تحت نظر خود دو سه مه توقیفم|حبس تاریک کن اندر خم آن زلف دو تاه}} {{ب۱|بر تنم پوش از آن جامه که دزدان پوشند|بگناهی که چرا کردم دزدیده نگاه}} {{ب۱|در ردیف همه دزدان دو بدو چار بچار|پی تسطیح خیابان برو روبیدن راه}} {{ب۱|هیچ یک لحظه مشو دور ز بالای سرم|تا بسر نگذرد امید فرارم ناگاه}} {{ب۱|شرط باشد که از آزادی خود دم نزنم|گرچه مشروطه طلب باشم و آزادیخواه}} {{ب۱|من گواهی نگرفتم که ترا دارم دوست|تا مفتش شنود قصهٔ عشقم ز گواه}} {{ب۱|داغ مهر تو بود شاهد بر جبههٔ من|وین چنین داغ نباشد دگران را بجباه}} {{ب۱|من گرفتم که ترا در دل خود دارم دوست|آن که بودت که ز راز دل من کرد آگاه}} {{ب۱|خوب حس کردی عاشق شدن آئین منست|این بمن ارث رسید از پدرم طاب ثراه}} {{ب۱|بی جهت اخم مکن تند مرو زشت مگو|که چو من بهر تو پیدا نشود خاطر خواه}} {{ب۱|بهر من کج کنی ابرو برو ای چشم سفید|وه چه بی جا غلطی شد برو ای چشم سیاه}} {{ب۱|که ترا گفت که در کوچه سلامم نکنی|که ترا گفت که باید نروی با من راه}} {{ب۱|آنکه گوید بگریز از من و با او بنشین|خواهد از چاله برون آئی و افتی در چاه}}<noinclude>{{پایان شعر}}</noinclude> 2dqa2f45w5hys0g4xehyl9dfy9oo6h7 برگه:دیوان ایرج میرزا.pdf/۲۴ 104 84106 278754 2025-07-10T14:20:14Z Yoosef Pooranvary 1023 /* نمونه‌خوانی‌شده */ اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام 278754 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="3" user="Yoosef Pooranvary" />{{و|۲۴}}{{شعر}}</noinclude>{{ب۱|آن رفیق تو ترا مصلحت خویش آموخت|بخدا میبرم از دست رفیق تو پناه}} {{ب۱|کیست جز من که خورد باطناً از بهر تو غم|کیست جز من که کشد واقعاً از بهر تو آه}} {{ب۱|کیست جز من که اگر شهر پر از خوشگل بود|او همان شخص تو را خواهد الا بالله}} {{ب۱|کیست استادتر از من به نگاهی داند|که چه استادی در خلقت تو کرد الله}} {{ب۱|کیست جز من که زند یک مه آزاد قلم|و آورد پیش تو شهر به خود آخر ماه}} {{ب۱|دور پیری را با محنت و سختی سپرد|که تو ایام جوانی گذرانی برفاه}} {{ب۱|فی المثل گر سرو پای خود او ماند لخت|کله و کفش خرد بهر تو با کفش و کلاه}} {{ب۱|من همان صورت زیبای تو را دارم دوست|مطمئن باش که در من نبود قوهٔ باه}} {{ب۱|بهوای تو کنم گردش باغ ملی|بسراغ تو روم مقبرهٔ نادر شاه}} {{ب۱|کوه سنگی را در راه تو بر سینه زنم|سنگ بر سینه زدن بهتر از این دارد راه}} {{ب۱|خواهی امروز بمن اخم کن و خواهی نه|عاقبت رام و دل دلارام منی خواه نخواه}} {{ب۱|حاضرم دکهٔ پالوده فروش دم ارک|با تو پالوده خورم من که نخوردم با شاه}} {{ب۱|با درشگه برمت تا گل خطمی هر روز|چکنم نیست در این شهر جز این گردشگاه}}<noinclude>{{پایان شعر}}</noinclude> mu4570oidx106xy70il95zwhaujgqby برگه:دیوان ایرج میرزا.pdf/۲۵ 104 84107 278755 2025-07-10T14:26:37Z Yoosef Pooranvary 1023 /* نمونه‌خوانی‌شده */ اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام 278755 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="3" user="Yoosef Pooranvary" />{{و|۲۵}}{{شعر}}</noinclude><section begin="p25-1"/>{{ب۱|گر دهد ره پدر دانش و صدر التجار|با تو آسوده توان بود شبی در نوچاه}} {{ب۱|باش بینی که تو خود سوی من آئی با میل|گرچه امروز بمن میگذری با اکراه}} {{ب۱|باش بینی که وفای من و تو زائل کرد|مثل وافق و عذرا که بود در افواه}} {{ب۱|شکر امروز بکن قدر محبان بشناس|من نگویم که در آخر چه شود وا اسفاه}} {{ب۱|دید خواهی که تو هم مثل فلان الدوله|خط برآوردهٔ از گرد بناگوش چو ماه}} {{ب۱|لاجرم مهر کنی پیشهٔ و پیش آری چهر|بوسه بشماریم از لطف از یک تا پنجاه}} {{ب۱|کج مرو لج مکن ایرج بشو آقائی کن|چاکرانت را نیکوتر از این دار نگاه}} {{ب۱|گاهی احوال مرا نیز بپرس از دم در|گاهی از لطف مرا نیز ببین در سر راه}} {{ب۱|نه چو من عاشقی افتد که چو تو معشوقی|هر دو بی شبهه نداریم شبه از اشباه}} {{ب۱|گر بدریا شوی اندر دل تحت البحری|یا روی در شکم [[w:زپلین|زپیلن]] بر قلهٔ ماه}} {{ب۱|ور روی در حرم قدس تحصن جوئی|عاقبت مال منی مال من انشاءالله}} {{پایان شعر}} <section end="p25-1"/> <section begin="p25-2"/>{{و|{{توخالی|قطعه}}}} {{شعر}} {{ب|طبیعت که شگفتی ها نماید|شگفتی بر شگفتیها فزاید}} {{ب|گهی بینی که اندر گلخنی زشت|که هست آکنده از خار و خس و خشت}}<section end="p25-2"/><noinclude>{{پایان شعر}}</noinclude> 3iz0abtau7un6w18yxowtkkftajmv7l برگه:دیوان ایرج میرزا.pdf/۲۶ 104 84108 278759 2025-07-10T14:36:20Z Yoosef Pooranvary 1023 /* نمونه‌خوانی‌شده */ اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام 278759 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="3" user="Yoosef Pooranvary" />{{و|۲۶}}{{شعر}}</noinclude><section begin="p26-1"/>{{ب|یکی لاله دمیده سرخ و دلکش|که دیده گردد از دیدار آن خوش}} {{ب|گهی در وادی پر خار و پرسنگ|بخار و سنگ حامل چند فرسنگ}} {{ب|بیابی اتفاقاً چشمهٔ خرد|که جان یابد از او چون تشنهٔ خورد}} {{ب|گهی بالای کوهی صحب و بی آب|در آن از رستنیها جمله نایاب}} {{ب|درختی سایه‌گستر رسته بینی|رسی در سایه‌اش راحت نشینی}} {{ب|صنیع‌الدوله هم در دورۀ ما|یکی بود از شگفتیهای دنیا}} {{پایان شعر}} <section end="p26-1"/> <section begin="p26-2"/>{{شعر}} {{و|{{توخالی|قطعه}}}} {{ب|آب حیاتست پدر سوخته|حب نباتست پدر سوخته}} {{ب|وه چو سیه چرده و شیرین لبست|چون شکلاتست پدر سوخته}} {{ب|آب شود گر بدهانش بری|توت هرات است پدر سوخته}} {{ب|تا بتوانیش بگیر و بکن|صوم و صلاتست پدر سوخته}} {{ب|می نرسد جز بفرومایگان|خمس و زکات است پدر سوخته}} {{ب|سخت بود ره بدلش یافتن|حصن کلاتست پدر سوخته}} {{ب|تنگ دهان موی میان دل سیاه|عین دواتست پدر سوخته}} {{ب|احمد و از مهر چنین منصرف|خصم نجاتست پدر سوخته}} {{ب|با همه ناراستی و بد دلی|خوش حرکاتست پدر سوخته}} {{ب|قافیه هر چند غلط میشود|باب لواطست پدر سوخته}} {{پایان شعر}} <section end="p26-2"/> <section begin="p26-3"/>{{شعر}} {{و|{{توخالی|غزل}}}} {{ب۱|آزرده ام از آن بت بسیار ناز کن|پا از گلیم خویش فزونتر درازکن}} {{ب۱|با آنکه از رخش خط مشکین دمیده باز|آن ترک ناز کن نشود نازکن}} {{ب۱|ز چشم بد کنند همه خلق احتراز|من گشته ام ز چشم نکو احترازکن}}<section end="p26-3"/><noinclude>{{پایان شعر}}</noinclude> ngap3htig87lmraiiz7ozwv3botb300 برگه:دیوان ایرج میرزا.pdf/۲۷ 104 84109 278760 2025-07-10T14:41:32Z Yoosef Pooranvary 1023 /* نمونه‌خوانی‌شده */ اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام 278760 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="3" user="Yoosef Pooranvary" />{{و|۲۷}}{{شعر}}</noinclude>{{ب۱|رند شراب خوارم و در سینه‌ام دلیست|پاکیزه تر ز جامه شیخ نمازکن}} {{ب۱|من از زبان خویش ندارم شکایتی|چشمت بیشتر که بود کشف رازکن}} {{ب۱|بوئی ز بوستان محبت نبرده اند|سالوس زاهدان حقیقت مجازکن}} {{ب۱|این حاجیان بحشر عنان بر عنان روند|با اشتران طی طریق حجازکن}} {{ب۱|من پروراندمت که تو با این بها شدی|طفلی ندیده ام چو تو بر دایه نازکن}} {{ب۱|کی آرزوی سلوی و من ره دهد بدل|آن اکتفا بنان و پنیر و پیازکن}} {{ب۱|آن را که آز نیست بشاهان نیاز نیست|سلطان وقت خویش بود ترک آزکن}} {{ب۱|نه زور سود داد و نه زاری علاج کرد|آری زر است زرگره از کار بازکن}} {{ب۱|ما را هوای خدمت فرمانروای ملک|هست از هوای روی بتان بی نیازکن}} {{ب۱|فرخ ..... کز عدل او نماند|دست طمع بمال رعیت دراز کن}} {{ب۱|جز ترک من که تازه کند مشق ترکتاز|در عهد او نماند دگر ترکتاز کن}} {{ب۱|دشمن بدار کرد ببین چون کند بدوست|آن کس که هست دشمن خود سرفرازکن}} {{پایان شعر}}<noinclude></noinclude> 6e6osrlxzkmdv4uhdcgxqwwdus4ki8t برگه:دیوان ایرج میرزا.pdf/۲۸ 104 84110 278761 2025-07-10T14:59:17Z Yoosef Pooranvary 1023 /* نمونه‌خوانی‌شده */ اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام 278761 proofread-page text/x-wiki <noinclude><pagequality level="3" user="Yoosef Pooranvary" />{{و|۲۸}}</noinclude><section begin="p28-1"/>{{و|{{توخالی|ابلیس}}}} {{شعر}} {{ب۱|ابلیس شبی رفت ببالین جوانی|آراسته با شکل مهیبی سر و بر را}} {{ب۱|گفتا که منم مرگ و اگر خواهی زنهار|باید بگزینی تو یکی این سه خطر را}} {{ب۱|یا آن پدر پیر خودت را بکشی زار|یا بشکنی از خواهر خود سینه و سر را}} {{ب۱|یا خود ز می ناب بنوشی دو سه ساغر|تا آنکه بپوشم ز هلاک تو نظر را}} {{ب۱|لرزید از این بیم جوان بر خود و جا داشت|کز مرگ فتد لرزه بتن ضیغم او را}} {{ب۱|گفتا پدر و خواهر من هر دو عزیزند|هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را}} {{ب۱|لکن چو بمی دفع شر از خویش توانکرد|مینوشم و با وی بکنم چارهٔ شر را}} {{ب۱|جامی دو بنوشید چو شد خیره ز مستی|هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را}} {{ب۱|ای کاش شود خشک بن تاک و خداوند|زین مایهٔ شر حفظ کند نوع بشر را}} {{پایان شعر}} <section end="p28-1"/> <section begin="p28-2"/>{{و|{{توخالی|رباعی}}}} {{شعر}} {{ب|هر وقت که دیدی غضبت رو آورد|از یک تا صد شماره کن ای سره مرد}} {{ب|در ضمن شماره عقلت آید سر جای|دیگر نکنی آنچه نمیباید کرد}} {{پایان شعر}} <section end="p28-2"/> <section begin="p28-3"/>{{و|{{توخالی|قطعه}}}} {{شعر}} {{ب|پیش‌تر زان کت غضب گردد عیان|از الف تا یا الف با را بخوان}} {{ب|کاندر این ضمن افتدت صفرا ز جوش|از جنون فارغ شوی آئی بهوش}}<section end="p28-3"/><noinclude>{{پایان شعر}}</noinclude> rk3nsmvy6io5bf08hiprghld5jaelbr شرق/شماره اول (۱۳۰۳)/بزرگترین ساعتهای دنیا 0 84111 278772 2025-07-10T15:52:34Z Yoosef Pooranvary 1023 صفحه‌ای تازه حاوی «{{سرصفحه | عنوان = [[../|مجلهٔ شرق، شمارهٔ اول]] | مؤلف = سعید نفیسی | قبلی = [[../ای طبیعت!|ای طبیعت!]] | بعدی = [[../آیا میتوان پیری را مبدل بجوانی نمود؟|آیا میتوان پیری را مبدل بجوانی نمود؟]] | سال = ۱۳۰۳ | یادداشت = }} <pages index="Archive of Šarq magazine.pdf" include=42 onlysection=p42...» ایجاد کرد 278772 wikitext text/x-wiki {{سرصفحه | عنوان = [[../|مجلهٔ شرق، شمارهٔ اول]] | مؤلف = سعید نفیسی | قبلی = [[../ای طبیعت!|ای طبیعت!]] | بعدی = [[../آیا میتوان پیری را مبدل بجوانی نمود؟|آیا میتوان پیری را مبدل بجوانی نمود؟]] | سال = ۱۳۰۳ | یادداشت = }} <pages index="Archive of Šarq magazine.pdf" include=42 onlysection=p42-2 /> 8usm0u8k1ct3vtcthzjtuibj0cdj6ht