بختیاری
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
این مقاله در باره ایل بختیاری است. برای دیگر کاربردهای واژه «بختیاری» به بختیاری (ابهامزدائی) بروید.
بَختیاری نام یکی از قومهای بزرگ لر ایران معروف به لر بزرگ است که در زاگرس میانی سکونت دارند. (لر کوچک نیز نقریباً ساکنین لرستان و ایلام امروزی هستند). برای اولین بار حمدلله مستوفی در شمارش طوایف لر بزرگ از بختیاری نام برده است طایفهای که ظاهراً بعدها قدرت و شوکت بیشتری یافته و سرانجام اکثر منطقه لر بزرگ با همان نام بختیاری شناخته شده است.
در روزگار صفوی نام بختیاری از واژهٔ بختیاروند که یکی از طایفههای مهم این منطقه بود بر روی لر بزرگ نهاده شد. با این حال منابع تاریخی در اوایل سدهٔ هشتم نام بختیاری را متذکر شدهاند.[۱]
در اوایل پادشاهی فتحعلیشاه قاجار، بختیاری جزء خاک فارس بود و رود کارون جداکنندهٔ فارس و عراق عجم بهشمار میآمد. از سال ۱۲۵۲ قمری بختیاری گاهی جزء فارس و گاهی جزء حکومت خوزستان بود.[۲]
بختیاریها در طول تاریخ منطقه همواره حضور سیاسی- نظامی و اقتصادی موثری داشته اند، به ویژه حضور ایشان در انقلاب مشروطه بسیار برجستگی دارد. نخستین کسی که تلاش در مستند کردن تاریخ بختیاریها کرد و در مورد آنان کتاب نوشت سردار اسعد بختیاری است که در کتاب تاریخ بختیاری به شمهای از گذشته بختیاریها و سایر لرها اشاره کرده است . از نظریاتی که درباره نام بختیاری وجود دارد اینست که بختیاری ها همان باختری ها یا ساکنانِ زاگرسِ باختری هستند. بختیاریها سلسله اتابکان لر (هزار اسفیان) را تشکیل دادند که مرکز آن ایذه بود.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] زیستگاه
بختیاریها در استانهای چهارمحال و بختیاری شامل محالهای(محل ها) لار که از سورشجان(سروشگان) شروع و تا سودِجان ادامه دارد ومتعلق به طوایف بهداروند و مُنجِزی باب و طوایفِ راکی و همچنین دیگر طوایف بختیاری و منطقه میزدج(مکان ایزدجی ها)از منطقه جونقان فعلی شروع وتا کوهرنگ ادامه دارد و هم اکنون هم کوهرنگ جداشده است و منهای طایفه فروزنده و امانی ها که ترکِ بلوردی هستند دیگر طایفه های سکنه جونقان، بختیاری هستند و فارسانیها که بیشترِ مهاجرتهای صورت گرفته در آن از منطقه شیراز بوده است. دیگر طوایف سهید و دینارونی باب و بابادی و... هستند واما نام کیار را از کوه کلار از ایل دورَکی گرفته شده واز دستنا شروع و تا گهرو ادامه دارد تا منطقه سیبک که گویش و آداب آنها بختیاری است و همچنین منطقه گندمان از گلوگرد شروع و تا دوراهان پایان می یابد و منهای طوایف کمی از شهر بلداجی (که قشقائی هستند و اصالتا بختیاری می باشند اما استحاله فرهنگی شده وبا گویش ترکی صحبت می کنند). و اما خارج از محالهای بختیاری شامل شهرکرد، فرخشهر تا منطقه سامان با اینکه اصالتا بختیاری نیستند و بیشتر از مناطق غربی به آنجا کوچیده اند اما امروزه در قلمرو جغرافیائی بختیاری و بخشی از تاریخ و هویت بختیاری محسوب می گردند. همچنین این پراکندگی در قسمت بزرگی از خوزستان شامل مسجد سلیمان، ایذه و بخش هایی از شوشتر، دزفول و اهواز تا هندیجان و ماهشهر و قسمتهایی از اصفهان (داران و فریدون شهر تا مرز گلپایگان و خوانسار و زرین شهر) و همچنین قسمتی از لرستان هم انجام شده است.
شهرکرد یا با گویش محلی دهکُرد، مرکز استان چهارمحال و بختیاری و به عبارتی مرکز بختیاریِ سردسیری است. مرکز بختیاری گرمسیری هم ایذه در خوزستان است. با این وجود ساکنین اصلی شهرکرد کرد نبوده واغلب از طوایف مختلف تشکیل شده است مانند بنی طالبی ها از گیلان غرب و واحد از حبشه و تمدن ها و مختاری ها که از دراویش یزد بودند و همچنین طوایف نَمدمالان از هندوستان که از عهد اتابکان مهاجرت نموده اند و طوایف نافیانها، عبدللهی ها، استکی ها، بلالی ها از توف-اسپیدِ کوهرنگ، صَفرپورها و... که ریشه در تاریخ قدیم دهکرد دارند بختیاری اند اما بتدریج با لهجه لِنجانی خوگر شده اند و این لهجه شباهت و اشتراکات زیادی با لهجه اصفهانی های امروزی دارد. با نگاهی اجمالی به تاریخ قدیم دهکرد متوجه می شویم افراد خیر ونیکوکار آن از جمله بیبیگوهر بختیار با وقف زمین مجتمع امام صادق به بی سرپرستان و یتیمان وهمچنین زمین بیمارستان کاشانی و ملک استانداری فعلی در شهرکرد از طایفه راکی در هاله ای از گمنامی مکتوم مانده است.
[ویرایش] تبار بختیاریها
زبان و تبار بختیاریها از شاخهٔ ایرانی جنوب باختری یعنی همشاخه با پارسها است. گریشمن باستان شناس معروف و مشهور فرانسوی می نویسد من جای جای این سرزمین (بختیاری) پا نگذاشته ام مگر اینکه تمدن عیلامی را یافته ام. بعد از اشغال سرزمین عیلام توسط آشوربانیپال ملت عیلام نمُرد بلکه به کوها متواری گشت. لیکن پس از به قدرت رسیدن کوروش در سرزمین عیلام و کوههای پارسوماش در مسجدسلیمان امروزی؛ نمود قدرت عیلام در دوره هخامنشی برای بار دیگر مشهود می گردد واما بازماندگان تمدن عیلامی در کتیبه کورش در تخت جمشید بنام عیلامیهای کوهستان گندمون شکل؛ حجاری شده است. حال خاستگاه عیلامیان در نقشه فعلی بختیاری مبین تاریخ وتمدن بختیاری است. گرچه آریایی ها از سرزمین سیبری بعدها به لحاظ ضعف عیلامیها وارد خاک ایران شدند اما قرابت های خویشاوندی موجبات تعمیم فرهنگی دو قوم شد که بعد ها تمدن عیلامی اعم از خط، زبان، عادات، دین و... در ادبیات هخامنشیان و پس از آن بعنوان فرهنگ ایرانی برای بار دیگر متبلور می گردد.
[ویرایش] طوایف و تیرههای بختیاری
قوم بزرگ بختیاری به دو شاخهٔ هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم میشود.
هفت لَنگ شامل چهار بابِ بهداروند، بابادی، دورکی و دینارانی است.
چهار لَنگ شامل پنج باب محمودصالح (ممصالح)، کینورسی، زلقی ذَلِکی، مَیوند (ممیوند) و موگویی است .
براساس سنتی که در ایل وجود داشته است، گردش حکومت بوسیله مالیات سرانه ای بوده است که از دامداران می گرفتند و اقتصادِ حکومت خان ها براساس همین مالیات بود. این مالیات بر اساس میزان تولید فرآورده های دامی به نوع مراتع و وسعت آن و تعداد دام و تعداد نفراتی که در ایل قدرت کارایی در امر تولید دام و پرورش آن را داشته اند بستگی داشته است. همه بختیاری از لحاظ گرفتن مالیات به دو بخش تقسیم می شد:
از یک بخش که دام زیادتر و مراتع بهتر داشته اند مالیات بیشتری دریافت می شد و از بخش دیگر مالیاتِ کمتر. واحد گرفتن مالیاتِ دامی در ایل، بر حسب مادیان تعیین می شد . برای هر راس مادیان، سالانه مقداری پول از 10 ریال تا 30 ریال به معیار آن زمان دریافت می کردند. جدول اخذ مالیات به شرح زیر بوده است:
4راس گاو = یک راس مادیان = 10 ریال مالیات
4راس خر = یک راس مادیان = 10 ریال مالیات
1راس مادیان = یک راس مادیان = 10 ریال مالیات
چون یک راس مادیان برابر واحد گرفتن مالیات دامی به معنی چهارلنگ محسوب می شده ، افراد این منطقه که مشمول پرداخت این نوع مالیات بودند به چهار لنگ معروف شدند. گروه دیگر که قدرت مالی بیشتر داشتند همین مقدار مالیات را به اندازه هفت لنگ مادیان می داده اند یعنی دوراس مادیان(هشت لنگ) منهای یک لنگه یعنی هفت لنگ مادیان می داده اند یعنی دوراس مادیان(هشت لنگ) منهای یک لنگه یعنی هفت لنگ. روی این اصل مردم این منطقه بنام هفت لنگ معروف شدند. جدول زیر این طبقه بندی را نشان می دهد:
7راس گاو = یک مادیان = 10 ریال مالیات
7راس خر = یک مادیان = 10 ریال مالیات
1راس مادیان + سه لنگ مادیان = 7لنگ مادیان = 10 ریال مالیات
در مورد همین مالیات گرفتن، خوانین به دلایل سیاسی در خود ایل و نزدیکی و دوری طایفه ها به خوانین، بین طوایف فرق می گذاشتند و به بعضی ها امتیازاتی می دادند. گرفتن مالیات توسط کلانتران ایل انجام می گرفت و درعوض خود این کلانتران از پرداخت مالیات معاف بودند.
تقسیمات درون-ایلی بختیاری به ترتیب به این صورت است: ایل، قسمت، طایفه، تیره، تش، اولاد، خانوار.[۳]
اولاد را کُربَوو و کُردا هم میگویند و اولاد ممکن است به مال و بهون (سیاهچادر) هم بخش شود.
[ویرایش] ویژگیهای فرهنگی
بختیاری همراه با سنن و شیوههای خاص زندگی، به تنهایی یکی از جاذبههای بینظیر و چشم گیر منطقهٔ بختیاری است. زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و رسوم ویژه، مورد علاقهٔ سیاحان و دیدار کنندگان داخلی و خارجی است. این جاذبه علاوه بر آن که دیدارکنندگان عادی را به سوی خود جلب میکند؛ میتواند مورد توجه دانشجویان و دانش پژوهان علوم اجتماعی و انسانی قرار گیرد.
یکی از دیدنیهای جالب توجه استان چهارمحال و بختیاری کوچ ایل بختیاری است. اگر چه در دهههای آغازین قرن حاضر گروههای بسیاری از ایل بختیاری نیز همانند سایر ایلات و عشایر ایران ” تخته قاپو“ (یکجانشین) شدند، اما هنوز هم بخشی از ایل، کوچ رو و متحرک است. کوچ روهای بختیاری، زمستان را در دشتهای شرق خوزستان و تابستان را در بخشهای غربی منطقه چهارمحال و بختیاری به سر میبرند. آنها هر ساله از اواخر اردیبهشت ماه از پنج مسیر مختلف همراه با مبارزهای خستگی ناپذیر با سختیهای طبیعت، ضمن عبور از رودخانهها، درهها و پشت سر گذاشتن بلندیهای زرد کوه در مناطق معینی از دامنههای زاگرس پراکنده میشوند و قریب سه ماه در این منطقه میمانند و با چرای دامها در مراتع سرسبز به رمهداری مشغول میشوند. نحوه معیشت و زیست، الگوی سکونت و باورها، سنتها و آداب و رسوم از جمله جاذبههای دیدنی این شیوه زندگی است. به مسیرهای کوچ اصطلاحاً ایلراه میگویند که شامل ایلراههای دزپارت، تاراز، هزارچمه، کوه سفید و تنگ فاله است .
قالیها و دست بافتههای بختیاری در تمام دنیا مشهور و بازار خوبی دارند. همچنین بختیاری سرزمین شیرهای سنگی است که اولین بار توسط محسن فارسانی مورد مطالعه علمی قرار گرفتند. وی همچنین فیلم مستندی در باره شیرهای سنگی به نام «برد شیر» ساخته است. همچنین بایسته است در راستای حفظِ ضرب المثل های بختیاری نیز تلاش های سودمند بیشتری صورت گیرد تا این میراث تجربی گذشتگان نیز برای آیندگان برقرار ماند.
[ویرایش] مراسم سوگواری
مراسم سوگواری در میان بختیاریها اهمیت خاصی دارد و همراه با مراسم پرسوز و گدازی برگزار میشود که احتمالاً نشانه انس و الفت و همبستگی عمیقی است که میان آنها وجود دارد. این اهمیت هم در عزاداریهای مذهبی و هم در عزاداریهای خصوصی به بارزترین شکل مشهود است.
برگزاری مراسم عزاداری خانوادگی نیز جالب توجه است. در ایل بختیاری وقتی کسی فوت کند، ایل یکپارچه غرق غم و ماتم میشود و لحظهای صاحب عزا را رها نمیکنند. چوقا از تن بیرون میکنند و لباس سیاه میپوشند. بعد از غسل متوفی، سید همراه ایل، سید پیر شاه یا سید امامزادههای اطراف مسیر و مکان کوچ و استقرار را خبر میکنند تا بر مرده نماز میت بگذارند و سپس مرده را به خاک میسپارند. خاک که گودی گور را پر کرد، مردها در فاصله دور میایستند و زنهای ایل به دور گور حلقه میزنند، گریه سر میدهند و همراه با مرثیه که گاگریو گفته میشود به شرح حال زندگی مرده میپردازند. در این هنگام تُشمالها آهنگ غم انگیزی به نام چپی مینوازند. بعد از این مراسم (خیرات) شروع میشود. صاحب عزا چادر سیاهی بر پا میکند، مردم ایل تیره به تیره، طایفه به طایفه، برای دلداری صاحب عزا میآیند و سرباره میآورند. سرباره مخارج عزاداری صاحب عزا را کاهش میدهد. این مراسم تا یک سال به طول میانجامد، چرا که شاید تیره یا طایفهای در مسافتهای دور باشد و یا امکان حضور به موقع پیدا نکرده باشد.
وقتی کلانتر یا یکی از سرشناسان ایل بمیرد نیز مراسم خاصی انجام میشود. بدین ترتیب که زین و برگ اسب یا اسبانی را با پارچه سیاه میپوشانند و بر گردن اسب نیز پارچههای رنگین که یک سر آن بر زین و سر دیگرش روی پیشانی اسب است به بند دهنه میبندند، سپس اسب را در حالی که دهنه آن به دست یک نفر است در محوطه امامزاده میگردانند. این پارچه را (یال پوش) میگویند. چوقا و تفنگ متوفی را نیز روی اسب میبندند. بختیاری ها معمولا بر سر مزار جوانان، پهلوانان و بزرگان خود شیر سنگی قرار می داده اند.
عزاداری برای ائمهاطهار به ویژه در ماه محرم مثل تمام نقاط ایران با شکوه برگزار میشود. شیوه اجرای مراسم تقریباً مثل سایر نقاط ایران است. دستههای زنجیرزنی، سینهزنی و حضور در مراسم مساجد و تکایا از جمله جلوههای برگزاری اینگونه مراسم است.
[ویرایش] گویش بختیاری
گویش بختیاری یکی از گویشهای پارسیتبار یعنی از دسته جنوب غربی زبانهای ایرانی است. گویشها و زبانهای پارسیتبار عبارتاند از فارسی، لری، بختیاری، لارستانی، و کومزاری. برخی از زبانشناسان، بختیاری را زیرشاخهای از لری به شمار میآورند و برخی آن را شاخهای جدا میدانند.
همواره در زمانهای گذشته، دیوارهای بلند و دشوارگذر زاگرس مانع از نفوذ اقوام مهاجم به درون منطقهٔ بختیاری بوده است. بنابراین زبان ایل بختیاری تا قبل از گسترش رسانههای همگانی و مدارس ملی تقریباً دستنخورده و بکر مانده بود اما امروزه براثر سهولت ارتباط با شهر و پایتخت، گویش بختیاری نیز مانند لهجهها و گویشهای دیگر به سرعت در حال دگرگونی و نزدیک شدن به فارسی رایج است. نسل امروز بختیاری (مخصوصاً ساکنین شهرها و اسکانیافتگان) در طول کمتر از نیم قرن نه تنها خیلی از اصطلاحات و واژههای پنجاه سال پیش بختیاری را استفاده نمیکنند؛ بلکه معنای آنها را نیز نمیدانند و یا فراموش کردهاند. گفته می شود در طی سالهای گذشته که بختیاری ها بسوی شهرنشینی و پراکندگی رفته اند در حدود دوهزار واژه کهن از آنان نابود شده است.
گویش لری بختیاری به طور کلی به چهار دسته تقسیم میشود:
- گویش بخش شرقی که تحت تأثیر لری کوهگیلویه واقع شده است.
- گویش منطقه جنوبی که تحت تأثیر گویش طایفهٔ بهمئی بوده است.
- گویش منطقه چهارلنگ.
- گویش بخش میانی که هر دو گویش نسبتاً کمتر تحت تأثیر قرار گرفتهاند) بر خلاف تصور افراد ناآشنا، گویش بختیاری با گویش لری (خرم آبادی) تفاوتهای بسیاری به ویژه از نظر تلفظ دارد. اما از نظر ادبیات و به ویژه ضرب المثلها و زبانزدهای بومی بین تمام زبانهای لری اشتراکات زیادی وجود دارد
[ویرایش] عرب کمری
عربهایی را میگویند که در مجاورت بختیاریها زندگی میکنند، با ایشان وصلت کردهاند و از نظر رسم و رسوم و زبان و ... اشتراکات زیادی با بختیاریها پیدا کردهاند. اما در اصل، بختیاری نیستند. در حقیقت عرب کمری ها اعرابی هستند که اصطلاحاً در کوه و کمر زندگی میکنند و وجه تسمیه ایشان نیز همین است. زبان ایشان در اصل عربی است که به عربی عراق بیشتر نزدیک است تا اعراب خوزستان و به مرور زمان با گویش بختیاری ترکیب شده است و اصطلاحاتی مخصوص به خود پیدا کرده است. طوری که فهم آن هم برای اعراب و هم برای بختیاریها ممکن نیست. مثلاً: اصطلاح «چطور هستی؟» که در احوال پرسی به کار میرود به لهجهٔ عرب کمری میشود «چی چینَک» در حالی که همان به لهجهٔ عربهای خوزستان و همچنین عربهای عراق میشود «اِشلونک». اما عبارت «تخم مرغ» به لهجهٔ عرب کمری میشود «بیاض» که عراقیها نیز همین اصطلاح را به کار میبرند در حالی که به لهجهٔ عربهای خوزستان میشود «دحرویة». همچنین تلفظ «ج» که اعراب خوزستان در بیشتر کلمات آن را به «ی» تبدیل کردهاند مثل «ریل» به جای «رجل» یا «دیایة» به جای «دجاجة» اما عرب کمریها همچنان «ج» را تلفظ میکنند.
عرب کمریها معمولاً هم به گویش بختیاری و هم به لهجهٔ عرب کمری و گاهی نیز به عربی خوزستانی تسلط کامل دارند. عرب کمریها به دیگر اعراب خوزستان، اصطلاحاً عرب بَرّی میگویند عرب برّی یعنی عربهایی که در برّ یا زمین مسطح زندگی میکنند .
عرب کمری نیز شاخههای متعدد دارد و به دلیل وصلتهای زیاد و نزدیکی جغرافیایی با بختیاریها به مرور زیر شاخه قوم بختیاری - طایفه دورکی قرار گرفت. اما اصل ایشان عرب است .
[ویرایش] مشاهير بختیاری
- سردار اسعد بختیاری از عوامل اصلی مشروطه است.
- شاهزاده فرمانفرما حسام السلطنه که از طرف مادر بختیاری بود و حاکم بروجرد، کرمانشاهان بود.
- عليمردان خان
- شاپور بختیار . فرزند سردارفاتح و نوه ی نجف قلی صمصامالسلطنه.
- ثريا اسفندياري
- تيمور بختيار
- داراب افسر
- ابوالقاسم بختيار
[ویرایش] گرپی (گرپه)
گرپه نام منطقه ای است که بین استان لرستان و استان خوزستان واقع شده است. برای رفتن به گرپه باید از ایستگاه تَله زنگ شروع به حرکت کرد و 4ساعت پیاده روی دارد تا به این منطقه وارد شد البته مسیر های آن بسیار صعب العبور هستند. گرپه سرزمین بختیاری هایی است که به آنها گرپی می گویند. آنها بسیار انسان هایی مهربان مهمان نواز و با محبتی هستند که به دلیل دسترسیِ کمتر دیگران به آنها، کمتر دچار آسیبهای فرهنگی و تغییرات زیستی شده اند و از همین روی نمونه ی کاملی از ایرانی های کهن هستند. این منطقه گرمسیر است و آبشارهای زیبایی نیز دارد. در گرپه فسیلهای زیادی از جانوران دریایی که بعضی از آنها بسیار بزرگ اند در محلی به نام بند سرخه وجود دارد که به بررسی های علمی نیاز دارند. در این منطقه معادن دست نخورده زیادی وجود دارد که همه ی آنها ناگفته و پنهان مانده اند و دست انسان و فعالیتهای مخرب او هنوز به این منطقه نرسیده است. در این منطقه پلنگهای زیادی نیز زندگی می کنند. گرپه دارای محل های زیادی است که هر کدام اسمی دارند که تعداد اسامی آنها به 132 نیز میرسد مانند:گرپی ره.بن سره.چیتال.و... . کوه بلند سالن نیز درگرپه نمایان است.
[ویرایش] پیوند به بیرون
[ویرایش] منابع
- تاریخ و فرهنگ بختیاری، عبدالعلی خسروی)
- وبگاه فرهنگسرا
- ↑ امام شوشتری، سید محمدعلی، تاریخ و جغرافیای خوزستان، ص ۱۷۳.
- ↑ صفینژاد، جواد، عشایر مرکزی ایران، تهران، انشتارات امیرکبیر، ۱۳۷۵ خ.، ص ۱۰۷.
- ↑ صفینژاد، جواد، عشایر مرکزی ایران، تهران، انشتارات امیرکبیر، ۱۳۷۵ خ.، ص ۴۸۱.

