شیخیه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

شیخیه به مکتب و هواداران نظرات شیخ احمد احسائی گفته می‌شود.

بابی‌ها و ازلی‌ها تحت تاثیر این مذهب واقع شده‏اند. پس از شیخ احمد احسائی مؤسس این مذهب، شاگرد او سید کاظم رشتی و پس از وی حاج محمد‌کریم‌خان قاجار کرمانی جانشین او شدند. در اصطلاح شیخیه، شیخ احمد احسائی را «شیخ جلیل‏» و سید کاظم رشتی را «سید نبیل‏» می‌خوانند.

فهرست مندرجات

[ویرایش] سید کاظم رشتی

سید کاظم رشتی در جوانی در یزد به شیخ احمد احسائی پیوست و سپس به کربلا رهسپار شد و تا پایان عمر در آن شهر به تدریس و ترویج مکتب شیخیه مشغول بود. بالغ بر یکصد و پنجاه جلد کتاب و رساله نوشت که غالبا رمزآسا و غیر مفهوم است. از جمله شاگردان سید، حاج محمد کریمخان کرمانی و سید علی محمد شیرازی معروف به باب است.

[ویرایش] شیخیه کرمان

بعد از سید کاظم رشتی شاگرد او حاج محمدکریم‌خان قاجار جانشین سید شد. حاج محمدکریم‌خان مؤسس فرقه شیخیه کرمان است. پس از او پسرش حاج محمد خان، سپس برادرش حاج زین‌العابدین خان و سپس ابوالقاسم خان ابراهیمی (۱۳۱۴ - ۱۳۹۰ ه. ) و پس از او حاج عبدالرضاخان جانشین پدر شد که در سال اول انقلاب ایران ترور شد و درگذشت (۱۳۵۸ شمسی). و در حال حاضر پیشوایی بر عهده آقای حاج سید علی موسوی در بصره میباشد.[نیاز به ذکر منبع]

شیخیه کرمان را بنا به انتساب به مؤسس آن حاج محمدکریم‌خان، «کریمخانیه» گفتند و رئیس این فرقه را «سرکار آقا» خطاب می‏کنند.

[ویرایش] باقریه

«باقریه‏» پیروان محمد باقر خندق‏آبادی بودند. او نخست نماینده حاج محمدکریم‌خان در همدان بود سپس خود مدعی رهبری شیخیه شد. او بعدها معروف به میرزا محمد همدانی شد. در نائین و اصفهان و جندق و بیابانک و همدان طرفدارانی یافت و سرانجام فرقه شیخیه «باقریه‏» را در همدان تشکیل دادند.

[ویرایش] شیخیه آذربایجان‏

شیخیه آذربایجان پیرو حاج میرزا شفیع ثقةالاسلام تبریزی هستند. این شیخیه را «ثقة الاسلامیه‏» نیز گویند. پس از حاج میرزا شفیع، پسرش میرزا موسی و بعد از وی میرزا علی معروف به ثقة الاسلام دوم و پس از وی برادرش میرزا محمد به ریاست این طایفه رسید.

طایفه دیگر شیخیه «حجةالاسلامی‏» هستند که از میرزا محمد مامقانی تکفیر کننده سید علی‌محمد باب و محکوم کننده او به مرگ در شهر تبریز پیروی می‏کنند. وی حجةالاسلام لقب داشت و از شاگردان سید کاظم رشتی به شمار می‏رفت.

دیگر شیخیه «عمیدالاسلامی‏» هستند که جمله ایشان با اختلاف مشرب از شیخیه تبریز به شمار می‏روند.

طایفه دیگر از شیخیه، «احقاقیه‏» هستند که پیرو آخوند ملاباقر اسکوئی می‏باشند. وی از فضلای شیخیه در کربلا بود و پسران سید کاظم رشتی نزد او درس می‏خواندند و پس از درگذشت سید دعوی جانشینی او را کرد و چون کتابی به نام «احقاق‌الحق و ابطال‌الباطل‏» در رد حاج محمدکریم‌خان کرمانی نوشت، فرزندان او نام خانوادگی خود را «احقاقی» گرفتند. این طایفه در آذربایجان و کربلا و کویت زندگی می‏کنند و پیشوای ایشان آقا شیخ رسول احقاقی است.

[ویرایش] عقاید

شیخیه اصول دین را منحصر در چهار اصل توحید، نبوت، امامت و رکن رابع می‏دانند.

  • به اعتقاد شیخیه رکن چهارم دین شناختن شیعه کامل است و او واسطه در بین شیعیان و امام غایب است و احکام را بلا واسطه از امام می‏گیرد و به دیگران می‏رساند. شیخیه آذربایجان به این اصل اعتقاد ندارند. اصل رکن رابع را حاج محمدکریم‌خان کرمانی بنا نهاده است. شیخیه کرمان را که پیرو حاج محمدکریم‌خان هستند «رکنیه‏» نیز می‌خوانند.
  • شیخیه معاد و عدل را از اصول دین نمی‌دانند و معتقدند اعتقاد به خدا و رسول ضرورتا مستلزم اعتقاد به قرآن و از جمله عدل و معاد است. عدل یکی از صفات ثبوتی خداوند است، اگر آن را بپذیریم چرا سایر صفات ثبوتی از قبیل علم، قدرت، حکمت و غیره از اصول دین نباشد.
  • شیخیه می‌گویند معاد جسمانی وجود دارد اما بعد از انحلال جسم، عنصری که باقی می‏ماند جسم لطیفی است که به اصطلاح ایشان جسم هورقلیایی است. هورقلیا که ظاهرا کلمه سریانی است، همان قالب مثالی می‏باشد که از اصطلاحات فلسفی شیخ احمد احسایی است. وی می‏گوید: آدمی را دو جسم است، یکی مرکب از عناصر زمانی که به منزله اعراض جسم حقیقی است و آن مانند جامه‏ای است که انسان آن را می‏پوشد و از تن بیرون می‏آورد و آنچه پس از مرگ می‏پوسد و از میان می رود همین جسم است. دیگر سرشتی است که آدمی از آن آفریده شده و زمانی نیست و از عالم هورقلیا است و در گور او باقی خواهد ماند و آنچه آدمی در روز رستاخیز به هیات آن زنده خواهد شد همین جسم مثالی است و ثواب و عقاب اخروی مربوط به همین جسم می‏باشد. بازگشت ارواح مردم در کالبد لطیفى است که از جسم دنیوى آنها لطیف‌تر است؛ گرچه در مقایسه با عالم برزخ و قیامت، جسم محسوب مى‏شود.
  • شیخیه معراج جسمانى پیامبر را می‌پذیرند ولى معتقدند که پیغمبر در هر فلکى از افلاک، جسمى متناسب با جرم و جسم آن فلک براى خود گرفت.
  • شیخ احمد مى‏گفت که امام زمان در عالمی روحانى (غیر از این عالم مادى) سکونت دارد و از آنجا بر همه‏ جهان حکمرانى می کند؛ و روزى که خدا به او اجازه دهد، در این دنیا ظاهر خواهد شد و عالم را پر از عدل و داد خواهد کرد.
  • یکی از اختلافات شیخیه با دیگر شیعیان نحوه نماز خواندن در مزار ائمه است. شیخیه در هنگام نماز در حرم پیغمبر و امامان از لحاظ ادب و احترام طوری می‏ایستند که قبر میان ایشان و قبله واقع شود.

مخالفان ایشان معتقدند شیخیه درباره‏ مقام ائمه راه غلو پیموده‌اند و براى آنها مقام خدایی قائل شده‏اند زیرا در حقیقت قبر امام را قبله قرار می‏دهند و این نوعی شرک است. گاه شیخیه شیعیان مخالف خود را «بالاسریه‏» و خود را «پشت‏سری» می‏خوانند.

[ویرایش] منابع

  • مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی
این نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.