حیدرخان عمواوغلی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
حیدرخان عمواوغلی (زاده ۱۸۸۰ در ارومیه-درگذشته ۱۹۲۰) انقلابی کمونیست ایرانی و از فعالان موثر جنبش مشروطه ایران و از رهبران حزب کمونیست ایران.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] آغاز زندگی
حیدرخان عمواوغلی مشهور به چراغ برقی كه نام اصلیش تاری ویردیوف (خداداد) بود، در سال ۱۲۵۹ ه.ش (۱۸۸۰م) در شهر ارومیه (رضائیه) (یا به قولی در سلماس) از پدری به نام علی اكبر افشار و مادری به نام زهرا خانم متولد شد.
پدرش علیاکبر افشار، طبیب بود. مشهدی علیاكبر را مردم عمو خطاب میكردند. به همین خاطر حیدرخان به عمواوغلی شهرت یافت. او مردی دلسوز ومهربان بود و در میان مردم نفوذ بسیار داشت. وی درسال ۱۲۶۵ ه.ش (۱۸۸۶م) به علت فشارهای ماموران دولتی همراه خانواده اش در شهر الكساندرپل (لنیناكان) در ارمنستان مقیم شد.
[ویرایش] قفقاز
حیدر خان در آن شهر پس از اتمام تحصیلات ابتدائی در ایروان هم دبیرستان را با كسب مدال طلا به پایان رسانید و در عین حال با برخی از آثار انقلابی آشنا شد و ضمن اطلاع از ماركسیسم در ۱۸ سالگی وارد حزب سوسیال دموکرات شد. سپس در گرجستان به دانشگاه برق انیستیتوی پلی تكنیك وارد شد.
حیدرخان بعد از تحصیل با دیپلم مهندسی برق به باکو رفت و در جریان انقلاب ۱۹۰۵ روسیه قرار گرفت. وی به اتفاق كراسین كه ازانقلابیون معروف بود، ایستگاه برقی بر پا كرد، سپس در كارخانه متقال بافی، ماشینیست برق شد و سرانجام به سمت سرمكانیك در صنایع نفتی تقی اف به كار مشغول شد. در این هنگام حزب اجتماعیون به رهبری نریمان نریمانف در باكو تشكیل شد و حیدرخان به عضویت كمیته مركزی این تشكیلات انتخاب شد.
[ویرایش] بازگشت به ایران
[ویرایش] برق حرم امام رضا
با اختراع چراغ برق و ورود آن به ایران متولیان آستان قدس به فكر افتادند كه برای تأمین روشنائی حرم از كارخانه چراغ برق استفاده كنند. بنابراین مظفرالدین شاه در هنگام بازگشت ازسفر اول اروپا (دوازدهم ذیحجه ۱۳۱۷ تا دوم شعبان ۱۳۱۸ ه ق) سه روز در باكو ماند و دستوری برای خرید موتور برق برای حرم امام رضا در مشهد صادر كرد، چون در آن زمان بین مسلمانان مهندس چراغ برق بسیار كم بود، بنابراین مسلمانهای باكو، حیدرخان عمو اوغلی را معرفی كردند. به عقیده كسروی، حیدرخان چون تحصیلات مهندسی برق داشت، به دعوت رضایوف (حاج میرزا محمود میلانی) از بازرگانان تبریز، پس از خرید ماشین Otto Deutz و لوازم چهارصد چراغ، بهسمت خراسان حركت كرد و در حدود جمادی الاولی ۱۳۲۰ در كارگاه برق مشهد استخدام شد. حیدرخان عمواوغلی مدت ۱۵ ماه در مشهد مشغول به کار انداختن کارخانه برق حرم امام رضا و بالا خیابان بود.
در این زمان در مشهد نیرالدوله حكمرانی میكرد و سهام الملك متولی باشی آستان قدس بود، طبق تقریرات حیدرخان كه میرزا ابراهیم منشی زاده نوشته است ؛ «نیرالدوله درحین حركت و عبور از كوچه و بازار عده كثیری از فراشها تقریباً به عده چهارصد نفر جلو و عقب خود انداخته و كسانی را كه نشسته بودند، به زور بلند كرده و حكم به تعظیم كردن مینمودند، و حتی متولی باشی نیز از این حركات معمول میداشت. چون چراغ برق یك چیز تازه درایران بود، اهل خراسان اغلب بهتماشای كارخانه میآمدند. به همین دلیل تقریباً با تمام اهل خراسان از وضیع و شریف آشناشدم»
از مجموع تقریرات حیدرخان چنین ملاحظه میشود كه رابطه وی بهواسطه دارا بودن روحیه و اندیشههای انقلابی، با متولی باشی حسنه نبوده، بهطوریكه روزی در اول شب، كسی به عجله وارد كارخانه شد و گفت: متولی باشی برای تماشای كارخانه میآید، بهتر است چراغ جلو بفرستید، حیدرخان اعتنائی به او نكرد و دستور داد دروازه كارخانه را نیز بستند و متولی باشی پس از نیم ساعت انتظار، وارد كارخانه شد. مقصود حیدرخان از این تحقیرات، به صرافت انداختن و حالی كردن به مردم بود كه تكلیف و وظیفه شخصیت بشریت را درك نمایند(تاریخ اورمیه-آرمین اسکندری).
سفاكیهای حاكم وقت خراسان، نیز او را ناراحت میكرد. در بدو ورود، حیدرخان نیرالدوله یك نفر را بر دروازه شهر شقه نموده و به واسطه این عمل مردم حكمران را تحسین میكردند (رئیس نیا-35). حیدرخان با توجه به اوضاع اجتماعی مشهد، گرانی نان و قحطی را بهانه تحریك مردم علیه حكمران قرارداده و خواست برای عزل وی قیام كنند، بنابراین هیجان غریبی در مردم ظاهر شده و یكباره عزل حاكم را خواستار شدند. در این قیام چندین خانه هم تاراج شد كه یكی از آنها خانه نایب التولیه بود كه بیست خم شراب از منزلش بیرون آوردند، دو خم از آن شراب را در دم بست دروازه صحن گذارده به عابرین میگفتند، این شرابها ازخانه نقیب السادات سركشیك حرم بیرون آمده است كه ظاهراً خود را تقدیس مینماید. پس از این بلوا (1321ق) نیرالدوله از حكومت عزل و ركنالدوله منصوب گردید.
حیدرخان عمواوغلی مدت ۱۵ ماه در مشهد مشغول به كار انداختن كارخانه برق حرم و بالا خیابان بود. كارخانه برق در آن زمان با زغال سنگ كار میكرد و در كوچهای بهنام چراغ برق قرارداشت. در قاب چهارچوبهای كه در ایوان طلای صحن كهنه نصب كرده بودند این شعر با خط درشت و نستعلیق و با نور برق روشن در شبها جلوه خاصی داشت.
«شهی كه شمع حریمش فروق مشعل و ماه <> چراغچی سزد او را مظفرالدین شاه»
حیدرخان در مشهد به نشر افكار حزب سوسیال دموكرات پرداخت و حتی سعی و تلاش داشت که فرقه سیاسی تشكیل بدهد كه موفق نشد. وبا آزادیخواهان آنجا مثل ملک الشعرای بهار ارتباط و همکاری داشت. ملک الشعرای بهار ضمن اشاره به آن، خود را جزء اعضای كمیته ایالتی نامیده است. حیدرخان در رجب ۱۳۲۱ ه.ق از مشهد به تهران رفت و در كارخانه برق حاجی امینالضرب استخدام شد. چون در این كارخانه كار میكرد حیدرخان برقی شناخته شد.
[ویرایش] تهران
حیدرخان در رجب ۱۳۲۱ ه.ق از مشهد به تهران رفت و در کارخانه برق حاجی امینالضرب استخدام شد. چون در این کارخانه کار میکرد به "حیدرخان برقی" شناخته شد.
حیدرخان عمواوغلی با اوجگیری جنبش مشروطه در بسیاری از رویدادهای انقلابی مشروطیت دست داشت. پس از به توپ بستن مجلس به باکو رفت و در آنجا عدهای داوطلب فدایی را برای مبارزه با محمدعلی شاه و یاری مجاهدین تبریز روانه نمود و خود نیز به تبریز آمد. در جریان نیردهای تبریز در کشتن شجاع نظام مرندی با بمب دست داشت.
حیدرخان پس از فتح تهران به فعالیت مخفی انقلابی خود ادامه داد. درسال ۱۳۲۸ به ماموریت مخفی میان ایل بختیاری رفت و در ربیع الاول ۱۳۲۹ به تهران بازگشت و در آنجا به صورت مخفی زندگی میکرد، تا اینکه محل زندگی او شناسایی شد. به دستور یپرمخان او را تبعید کردند. حیدرخان به روسیه و از آنجا به فرانسه و سوئیس رفت و به همکاران لنین پیوست.
بهطور كلی حیدرخان عمواوغلی در اكثر شورشهای انقلابی مشروطیت دست داشت. و نسبت به كشتن مخالفین آزادی (به گمان خود) كوچكترین خوفی یا تردیدی به خود راه نمیداد. پس از به توپ بستن مجلس به باكو رفت و در آنجا توسط تبلیغات، عدهای داوطلب فدایی را برای مبارزه با محمدعلی شاه و یاری مجاهدین تبریز روانه نمود و خود نیز به تبریز آمد و یكی از اركان انقلابی آذربایجان گردید و در كشتن شجاع نظام مرندی به وسیله بمب دست داشت. حیدرخان درسال ۱۳۲۸ از طرف حزب دموكرات به ماموریت مخفی میان ایل بختیاری رفت و در ربیع الاول ۱۳۲۹ به تهران بازگشت و در آنجا به صورت مخفی زندگی میكرد، تا اینكه محل زندگی او شناسایی شد. به دستور یفرمخان او را تبعید كردند. حیدرخان به روسیه و از آنجا به فرانسه و سوئیس رفت و به همكاران لنین پیوست.
اعم وقایعی كه حیدرخان در آن نقش داشت، بدین صورت است ؛ - تأسیس حزب کمونیست ایران - ریاست كمیته ترور یا وحشت - شركت در نقشه كشتن میرزا علیاصغرخاناتابك - بمب انداختن درخانه علاءالدوله - سوءقصد به محمدعلی شاه و بازداشت حیدرخان و یارانش - اتهام به قتل سیدعبدالله بهبهانی پیشوای اعتدالیون درتاریخ ۹ رجب ۱۳۲۸ ه.ق و توقیف در شهرداری به مدت یك ماه - نهایتاً اینكه طی اولین كنگره خلقهای شرق در ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۸ ریاست كمیته مركزی حزب كمونیست جدید را برعهده داشت(تاریخ اورمیه-آرمین اسکندری).
[ویرایش] گیلان
با شروع جنبش جنگل با آنان تماس گرفت و در اردبیهشت ۱۳۰۰ ه.ش، پس از مذاكرات طولانی، امضای توافق بر سر همكاری جدید با میرزا كوچكخان را امكانپذیر ساخت. بر این اساس در دوره هفت ماهه پایانی نهضت جنگل به یاران میرزا كوچكخان پیوست. وی اندیشهٔ اتحاد با میرزا را داشت و پس از توافق با میرزا برای جنگلیها پول و اسلحه فراهم كرد.
پس از اختلافات و کشمکشهائی که در جنبش جنگل پیش آمد، حیدر خان در یکی از روستاهای گیلان محاصره و کشته شد. در یكی از جلسات یاران میرزا خبردار شدند، توطئهای علیه آنان در شرف تكوین است و بنابراین به ملاسرا حمله كردند. حیدرخان از آنجا فرار كرده به پسیخان رفت. معینالرعایا، حیدرخان را به ایل آلیان فرستاد. افراد ایل وقتی از نابودی نهضت جنگل اطلاع حاصل نمودند، حیدرخان عمواوغلی رابه بهانههای مختلف خفه كردند و بدنش را در قریه «مسجد پیش» كه محل سكونت ایل بود به خاك سپردند. اما عدهای هم كشته شدن حیدرخان را توسط میرزا كوچكخان تایید كردهاند و تاریخ كشته شدن وی را ۵ آبان ۱۳۰۰ مقارن با ۱۸ اكتبر ۱۹۲۱ ذكر نمودهاند.
در تأسیس حزب کمونیست ایران نقش موثر داشت و در اولین کنگره خلقهای شرق در ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۸ نمایندگی حزب کمونیست ایران را برعهده داشت.
[ویرایش] منبع
تاریخ اورمیه-آرمین اسکندری


