حاج ابراهیم كلانتر
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
| شاهان قاجار | |
|
عنوان آقامحمد خان |
دوره سلطنت ۱۷۹۴-۱۷۹۷ |
| نخستوزیرهای قاجار | |
|
حاج ابراهیم كلانتر |
|
| چهره های معروف | |
|
عباس میرزا نایب السلطنه |
|
| وقایع مهم | |
|
قرارداد آخال |
|
| جنبش مشروطه | |
|
قیام تنباکو |
|
حاجي ابراهيم كلانتر از بزرگان شيراز بود كه در حكومت زنديه مراحل ترقي را طي كرد و از آنجا كه چندي كلانتري شيراز را به عهده داشت، به حاجي ابراهيم خان كلانتر مشهور شد.
لطفعلي خان از سال ۱۲۰۳ كه به جاي پدرش بر تخت نشست، همواره با حملات آقا محمدخان قاجار مواجه بود. او اواسط ذي الحجه ۱۲۰۵ شنيد كه آقا محمدخان به سوي آذربايجان تاخته و اصفهان را كه در آن هنگام مركز حكومتش بود، به فتحعلي شاه (بعدي) سپرده است؛ بنابراين به سوي اصفهان لشكر كشيد.
لطفعلي خان شيراز را به حاج ابراهیم كلانتر سپرد و عازم اصفهان شد. همين كه اختيار شيراز به دست حاجي ابراهيم كلانتر افتاد، چون مي دانست كه لطفعلي خان بر نيات باطني او آگاهي يافته، از يك طرف در شيراز به دستگيري بزرگان خاندان زند پرداخت و از طرف ديگر عبدالرحيم خان، برادر خود را كه در اردوي لطفعلي خان بود به شوراندن لشكريان او واداشت. به اين ترتيب بيشتر همراهان لطفعلي خان كه كسانشان در شيراز مورد تهديد و تعرض كلانتر بودند، شبانه از قمشه (محل اردو) پراكنده شدند و لطفعلي خان به همين علت از جلوي آقا محمدخان منهزم گرديد و به شيراز برگشت، اما كلانتر و ياران او جوان رشيد زند را به شهر راه ندادند و او چاره اي نديد جز اينكه به جانب بوشهر رهسپار گردد.
آقا محمدخان حكومت شيراز را به كلانتر سپرد. اين اقدام حاج ابراهيم خان باعث شد آقا محمدخان به سادگي بر جنوب ايران سلطه پيدا كند و با برانداختن حكومت زندها، حوزه نفوذ و سلطنت خود را گسترش دهد.
حاجي ابراهيم خان كلانتر پس از مرگ آقا محمدخان، در به سلطنت رساندن فتحعلي شاه قاجار نقش درجه اول ايفا كرد و توانست سمت صدراعظمي و لقب اعتمادالدوله را براي خود حفظ كند.
او در دوران فتحعلي شاه به تدريج بر ميزان نفوذ و اقتدار خود افزود و فرزندان و بستگانش را بر ولايات دور و نزديك كشور حاكم كرد. اما همين بسط قدرت باعث شد كه بدگماني شاه قاجار نسبت به او تحريك شود و سرانجامي شوم برايش رقم بخورد.
چنين بود كه روز اول ذي الحجه ۱۲۱۵ (۲۶ فروردين ۱۱۸۰ه.ش.) او را دستگير كردند و به طالقان فرستادند. حدود يك ماه بعد به دستور شاه قاجار، چشم او را ميل كشيدند و زبانش بريدند و به قتلش رساندند. بيشتر فرزندان و بستگان او نيز سرنوشتي مشابه داشتند. اموال حاجي به نفع شاه ضبط شد و سمتش به ميرزا محمد شفيع آصف الدوله رسيد.
- منبع:


