جنگ‌سالار

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

جنگ‌سالار به کسانی گفته میشود که کنترل بخشی از یک کشور را بدون تبعیت از حکومتی مرکزی ، در اختیار دارند. جنگ سالاری در دولت های ناکام که در آن حکومت مرکزی و قدرت اولیای امور در سراسر کشور از هم می پاشد و یا به شکل رسمی اما ضعیف و بدون کنترل واقعی روی قلمرو کشور به حیات خویش ادامه می دهد به وجود می آید.

فهرست مندرجات

[ویرایش] جنگ‌سالاری در کشور های دنیا

[ویرایش] اروپا

جنگ سالاری در اروپا معمولا رابطه دارد با گروه های مختلف دسته های سرباز مزدور و سردسته های آنها که عموماً قدرت را در مناطق سکونتشان در اختیار داشتند. چنین شرکتهای های آزادی در صورتی رشد خواهند نمود که قدرت مرکزی از هم بپاشد. نظیر دورهٔ فترت در تاریخ آلمان بین سالهای ۱۲۵۴ و ۱۲۷۸ و یا جنگ های صد سالهٔ فرانسه. سربازهای اجیر و سر دستهای آنها مانند جان هاوک وود، راجر دفلور و یا هاک کالولیو بسیاری از سرباز های اجیر دیگر در ایتالیا هم می توانند به عنوان جنگ سالار خوانده شوند.

[ویرایش] آسیا

[ویرایش] ژاپن

در اغلب سالهای قرن ۱۶ قبل از عصر توکوگاوا،ژاپن زجر زیادی از جنگ های مکرر بین جنگ سالاران رقیب کشید. هر جنگ سالار یا فرمانده نظامی چندین قلعه جنگی، زمین ، رعایا و جنک جویان سامورایی را در اختیار داشتند.

معروفترین جنگ سالارهای ژاپن:

  • اودا نوبونوگا
  • یوسوگی کنشین
  • تاکیدا شینگن
  • هوجو شوآن
  • تویوتومی هیدیوشی

[ویرایش] چین

جنگ سالارها در تاریخ چین در دوره های مختلف مخصوصا بعد از کشته شدن یوآن شیکای در دورهء انقلاب 1911 چین که تعداد زیادی از استانها شورش نموده و استقلال خود را از سلسهء کینگ در سال 1911 اعلام نمودند تا اردوکشی شمال در سال 1927 توسط چریک های کمونیست چین که برای تسریع روند انقلاب و از هم پاشاندن فئودالیسم و امپریالیسم، قدرت زیادی را در اختیار داشتند. این دوره در تاریخ چین به دورهء جنگ سالاران شهرت یافته که در این دوره برای اولین بار واژه جنگ سالار پدیدار گردید. با وجود اتحاد ظاهری چین در سال 1927 جنگ سالاری تا پیروزی حزب کمونیست چین در سال 1949 همچنان به عنوان یک مشکل باقی مانده بود.

[ویرایش] افغانستان

این واژه اولین بار در افغانستان توسط برخی رسانه‌های غیر افغان، به ویژه مطبوعات پاکستان در دوره مقاومت در اشاره به مخالفین طالبان استفاده می‌شد[نیاز به ذکر منبع].با توجه به این که پاکستان حکومت طالبان را به عنوان حکومت مرکزی افغانستان به رسمیت میشناخت بطبع مخالفین طالبان و حتی دولت اسلامی افغانستان نزد پاکستان جنگسالار خوانده میشد.

بعد از فروپاشی نظام کمونیستی در افغانستان مجاهدین که به گروه‌های مختلف چریکی تقیسم شدند و «مبارزین رهایی بخش» نامیده می‌شدند قادر به تشکیل حکومت مرکزی یکپارچه در افغانستان نگردیدند. اختلاف آنها بر سر تشکیل حکومت، و سهم احزاب در ساختار تازه تأسیس دولت مجاهدین، منجر به درگیری‌های خونین در افغانستان گردید که زمینهٔ شکل گیری حاکمیت‌های مستقل حزبی در مناطق مختلف افغانستان را که از حکومت مرکزی به رهبری برهان الدین ربانی تبعیت نمی‌کردند را به وجود آورد.

در دورهٔ حاکمیت طالبان با وجودی که بسیاری از این شبه حکومت‌ها توسط طالبان از هم پاشیده بودند باز هم در مناطق شمال که جزه اتحاد شمال بودن این چندحکومتی وجود داشت.

با شکست طالبان توسط نیروهای ناتو که با کمک برخی از گروه‌های باقیماندهٔ مجاهدین شکل گرفت.گروه‌های مختلف مجاهدین، و عده‌ای از تکنوکراتهای افغانستان و طرفداران شاه سابق، ظاهرشاه در شهر بن حکومت انتقالی را به وجود آوردند که مجاهدین به علت داشتن قدرت نظامی نقش زیادی در آن داشتند.این روند چندان به مذاق فعالان سیاسی بعضی از گروه‌های رقیب مجاهدین،ان جی او‌های خارجی و فعالان حقوق بشر افغانستان که بسیاری از مجاهدان را جنایتکار جنگی می‌دانستند و مایل به حذف مجاهدین از قدرت و محاکمهٔ برخی از رهبران جهادی هستند ، خوش نیامد.

در این وضعیت بار دیگر این واژه متداول شد.این بار رسانه‌هایی نظیر بی بی سی این واژه را جهت اشاره به برخی از مجاهدین استفاده کردند.

با روی کار آمدن حکومت حامد کرزی ، که برآیند کنفرانس بن بود، فرماندهان محلی باز هم کوشش کردند تا قدرت خود را در منطقهٔ شان حفظ کنند.

از جمله مهمترین افرادی که در افغانستان به جنگ‌سالار بودن متهم بوده اند افراد زیر میباشند.البته آنها این اتهام را رد می کنند.

[ویرایش] ابهام در مفهوم جنگ‌سالار

واژهٔ جنگ‌سالار مفهومی مبهم دارد و هماند بسیاری واژه‌های دیگر نظیر واژهٔ تروریست شدیدا میتواند مورد سوءاستفاده برای وارد کردن اتهام به رقبای سیاسی قرار گیرد.

در رسانه‌هایی که خود را بی طرف میدانند بیشتر وقتی از این واژه استفاده میشود که گوینده نمیخواهد دقیقا نام فرد مورد نظرش را بگوید.