مدیریت دانش

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

مدیریّت دانش یا مدیریّت اندوخته‌های علمی (Knowledge management - KM) در دسترس قرار دادن نظام‌ مند اطلاعات و اندوخته‌های علمی است، به گونه‌ای که وقتی به آنها احتیاج است در اختیار افرادی که نیازمند آنها هستند ، قرار گیرند تا آنها بتوانند کار روزمره خود را با بازدهی بیشتر و موثرتر انجام دهند. برنامه اجرایی مدیریت اندوخته‌های علمی بر این سه جزء اصلی بنا می‌شود:

- افرادی که تولیدکننده و یا مصرف‌ کننده این اندوخته‌ها هستند،

- فرآیندهایی که این اندوخته‌ها را مدیریت می‌کنند،

- و ابزار و تمهیداتی که دسترسی به این سرمایه‌های علمی را آسان می کنند.

فهرست مندرجات

[ویرایش] واژه‌گزینی

در زبان فارسی تا به حال اصطلاح «مدیریت دانش» برای Knowledge Management متداول بوده‌ است. در زبان انگلیسی اما تفاوت بسیاری بین Science و Knowledge وجود دارد. Knowledge به تمامی آگاهی های بشر به طور کل اطلاق می‌شود در حالیکه Science به دانسته‌هایی از گونهٔ خاص و یا همان اندوخته‌های علمی که در اثر مطالعه، تجربه و کار به دست می‌آیند اطلاق می‌شود. دانش نرم (هنوز) قابل بیان، ساختاردهی، نمایش ، و مدیریت نیست.تنها دانش سخت را یا دانسته‌های خاص و یا اندوخته‌های علمی را می‌توان مدیریت کرد.

در اين متن، به جای استفاده از واژه دانش در مقابل Knowledge, گاهی از واژه دانایی استفاده شده است. این در حالی ست که واژه دانایی معانی خاص خودش را در حوزه‌های گوناگون دیگر همچون فلسفه، روانشناسی، و جامعه‌شناسی نيز داراست. ازآنجا که تحقيقات کاربردی در حوزه مديريت دانایی نسبتاً جدید است ،در اين خصوص تعريف خاص و دقيقی که مورد اجماع اکثریت محققين قرار گيرد، هنوز وجود ندارد (هاشم‌زاده 85). آنچه مسلّم است آن كه ميتوان با آشنایی با تعاريف گوناگون، ابعاد و مصاديق اين امر را بيشتر شناخت و آن را بهتر به كار گرفت.

[ویرایش] تعاريف گوناگون

براي تعريف دانايی بايد چندين واژه تعريف شود.ابتدا از داده‌ها صحبت مي‌كنيم. داده‌ها منبع حياتی به شمار مي‌روند كه با بهره‌برداري صحيح از آنها می ‌توان داده‌ها را به اطلاعات بامعنی تبديل نمود. بدين ترتيب اطلاعات مي‌توانند به دانايی و در نتيجه حكمت تبديل شوند. در واقع، اطلاعات، دانايی و حكمت، بيش از مجموعه‌های فوق هستند و به نوعي كل‌ آنها از هم اجزايی اجزا تشكيل مي‌شوند، نه جمع جبری اجزا. (پیروزفر 85) داده‌ها نقاط بي معنی در فضا و زمان هستند كه هيچگونه اشاره‌ای به فضا و زمان ندارند. داده‌ها شبيه رويداد حرف يا كلمه‌ای خارج از زمينه (بدون رابطه) می باشند. دانايی مجموعه¬ای از شناخت¬ها و مهارت¬های لازم براي حل مسئله است، لذا اگر اطلاعاتی که در دست است بتواند مشکلی را حل کند می¬توان گفت " دانايی " وجود دارد. ضمن اينکه " دانايی " بايد امکان تبديل به دستور¬العمل اجرائی و عملی شدن را داشته باشد.(كلانتر 1382) در نهايت اگر دانايي در موقعيت صحيح، " استفاده صحيح " شود، خرد (حکمت) شکل می¬گيرد که حائز ويژگی¬هاي زير است (شکل شماره2) : • نگاه به گذشته و آينده دارد. • همه جوانب و پيامدها را در نظر دارد. • عمق مسئله را می¬شناسد. • کم اشتباه است.


شکل شماره 2 - سلسله مراتب شکل¬گيری دانايی و خرد

مجموعه‌ای از داده‌ها، اطلاعات را نمی‌سازد. زيرا در اين مجموعه داده‌ها با يكديگر هيچگونه رابطه‌اي با هم ندارند. برای اينكه بتوان از مجموعه‌ داده‌ها، اطلاعات را نتيجه گرفت بايد رابطه بين داده‌های مختلف رادرك كرد. در واقع اطلاعات از درك ارتباط بين قطعات مختلف داده‌ها حاصل می ‌شود. در حاليكه اطلاعات برگرفته از درك ارتباط بين داده‌های مختلف است اما نمی ‌تواند داده‌ها را توصيف كند تا نحوه تغيير داده‌ها را با مرور زمان تشخيص دهد. اطلاعات ماهيت ايستا و خطی دارد. برخی تعاريف مستقل از دانايی، تعاريف متنوعی از كاربردی تا مفهومی و فلسفی و از نظر هدف، محدود تا گسترده را شامل مي‌شود . برخی از این تعاريف به شرح زيرند : • پولانی و کانتر(Polany & Kanter) دانايی را قدرت اقدام و اخذ تصميمات ارزش آفرين تعريف کرده اند. ( به نقل از(آینده 85)) • در تعريف ديگری چنين آمده است: " دانايی عبارت است از بهره¬گيری کامل از داده¬ها و اطلاعات درآميخته با مهارت¬ها، شايستگی¬ها، عقايد، ادراکات، و انگيزه¬های نيروی انسانی سازمان". دانايی در قالب عقايد، قضاوت¬ها، روابط، ديدگاه¬ها و مفاهيم عرضه مي¬شود و خود اساس و پيش¬برنده اقتصاد فراصنعتی است.(کاست and فصیح 83) • چرچمن (Churchman)، نوناکا(Nonaka) و تاگوچی(Takeuchi) اظهار کردند دانايی بر خلاف اطلاعات ريشه در اعتقادات و تعهدات داشته و در بافت ذهنی کاربر قرار دارد که بر اساس آن عمل ميکند. ( به نقل از (خواسته 84)) • بلکلر (Blacler) دانايی را نه به عنوان مطالبی که مردم ميدانند،بلکه به عنوان کارهايی که مردم انجام می دهند،تعريف کرده است. ( به نقل از (داونپورت and پروساک 81)) • رامپرسد (Rampersad) دانايی را تابعی از اطلاعات،فرهنگ و مهارت ها بيان ميکند ( به نقل از(کاست and فصیح 83) ) • داونپورت و پروساک (Davenport & Prusak) دانايی را به عنوان ترکيب سيالی از تجارب نظام يافته، ارزش ها، اطلاعات مفهومی ، بصيرت ها و بينش های متخصصان که چارچوبی براي ارزيابی و تلفيق تجارب جديد و اطلاعات فراهم می کنند،تعريف کرده اند.((داونپورت and پروساک 81)) • دانايی، اطلاعات كاربردی و سازماندهی شده براي حل مسائل است . (ولف- به نقل از (هاشم‌زاده 85)) • دانايي، اطلاعاتي سازماندهي و تجزيه‌وتحليل‌شده است كه مي‌تواند قابل‌درك و نيز كاربردي براي حل مساله و تصميم‌گيري باشد . (تورين- به نقل از (هاشم‌زاده 85)) • دانايي، شامل حقايق و باورها، مفاهيم و انديشه‌ها، قضاوتها و انتظارات، متدولوژي (روش‌شناسي) يا علم اصول و نحوه انجام فنون است . (ويگ- به نقل از (هاشم‌زاده 85)) • دانايی، مجموعه‌ای از نگرشها، تجربيات و مراحليست كه به صورت درست و صحيح، كنار يكديگر قرار گرفته‌اند ؛ ازين‌رو راهنمای مناسبی براي افكار، رفتارها و ارتباطات می باشد . (روم.ون دراسپك و اسپيكروت- به نقل از (هاشم‌زاده 85)) • دانايی ، استدلال در باب اطلاعات و داده‌ها براي دستيابی به كارايی، حل مسائل، تصميم‌گيری، يادگيری و آموزش است . (بكمن- به نقل از (هاشم‌زاده 85)) تنوع تعارف دانايی ناشي از برداشت های متفاوت صاحبنظران است . هر يک از تعاريف ارائه شده بعدی از ابعاد دانايی را نشان مي دهد. همان گونه که مشاهده مي شود، بعضی از آنها بر ماهيت ذهنی دانايی تأکيد دارند و بعضی نيز بر عينيت آن تأکيد مي کنند .

[ویرایش] تعریف دانايی سازمانی

• دانايی سازمانی ، اجتماعی از سرمايه‌های متمركز انسانی، سرمايه‌های استعدادهای فكری و سرمايه‌های ساختار می باشد . (بروكينگ) • دانايی سازمانی، به اطلاعات پردازش‌ شده و جاسازی شده از جريانات عادی و مراحلی كه قابليت اقدام دارند و نيز دانايی به دست آمده به وسيله سيستمهای سازمانی، مراحل، توليدات، قوانين و فرهنگ اطلاق می ‌گردد .

[ویرایش] تعریف مديريت دانايی

تحقيق در ادبيات مديريت، نشان می¬دهد که هيچ تعريف مورد توافقی از مديريت دانايی وجود ندارد.(Adamson 2005) تعاريف عمدتا بر قابليت¬های سازمانی در خصوص توليد ثروت از دارايی¬های دانايی¬مدار متمرکز هستند، و نقش مديريت دانايی، اکتساب، جمع¬آوری و استفاده از دانايی فنی سازمانی و درس¬های آموخته شده است.

كمِی بيش از ده سال از عمر ابداع مفهوم كلی مديريت دانايی می گذرد و در اين مدت، تعاريف گوناگونی در اين خصوص ارائه گرديده كه هر يك ابعادی از اين موضوع را نمايش می‌دهند . در ذیل به بيان مهمترين اين تعاريف می ‌پردازيم : • مديريت دانايی، كسب دانايی درست براي افراد مناسب در زمان صحيح و مكان مناسب است، به‌گونه‌ای كه آنان بتوانند براي دستيابی به اهداف سازمان، بهترين استفاده را از دانايی ببرند . (پت‌رش به نقل از (هاشم‌زاده 85)) • مديريت دانايی، بنايی سنجيده، صريح و اصولی براي تجديد و استفاده از دانايی در جهت افزايش تاثير و بازگشت دانايی مربوط به سرمايه دانايی است . (ويگ به نقل از (خواسته 84)) • تعريف مديريت دانايی، اغلب به حوزه¬های تخصصی نويسندگان مقالات وابسته است. ( Andreu & Sieber,99)، مديريت دانايی را به صورت " فرآيند مستمر اطمينان از توسعه تجربی سازمان¬ها در جهت بهبود قابليت حل مشکلات سازمانی، و حمايت از مزيت رقابتی " تعريف می¬کند. ( Svieby , 2001 ) مديريت دانايی را به عنوان قابليت خلق ارزش افزوده از طريق دارايی¬های ناملموس سازمانی تعريف می¬کند. ( Waltz , 2003 ) عقيده دارد که مديريت دانايی، به محدوده¬های سازمانی، فرآيندها و فن¬آوری¬های اطلاعاتی مختلفی مربوط است که براي دستيابی، خلق و نشر دانايی جهت تحقق مأموريت سازمانی، اهداف کسب و کار و استراتژی¬ها به کار گرفته می¬شوند(به نقل از (Fernandez, Segura et al. 2006)) • فرايند خلق، انتشار وبکارگيری دانش بمنظور دستيابی به اهداف سازمانی (يو 1384) • فلسفه ای که شامل مجموعه ای از اصول ،فرايندها، ساختارهای سازمانی وفن آوريهای بکار گرفته شده که افراد را بمنظور اشتراك و بکارگيری دانششان جهت مواجهه با اهداف آنها ياری مي رساند (گرتين،1999 به نقل از (يو 1384)). • مديريت دانايی مجموعه فرايندهايی است كه خلق، نشر و كاربری دانايی راكنترل می ‌كنند. ((پیروزفر 85)) • مديريت دانايی، رسمی ‌سازی و دسترسي به تجربه، دانايی و ديدگاههای استادانه را كه قابليتهای جديد، قدرت كارايی بالاتر، تشويق نوآوری و افزايش ارزش مشتری را در پی داشته باشند،‌ هدف قرار مي‌دهد . (بكمن به نقل از (هاشم‌زاده 85)) • مديريت دانايی، دانستن ارزش دانايی، فهم اطلاعات سازمان، استفاده از سيستمهای تكنولوژی اطلاعات و ارتباطات به منظور حفظ، استفاده و كاربرد دوباره دانايی می ‌باشد . (یحییـپور 82) • مديريت دانایی شامل فرايند ترکِب بهينه دانش و اطلاعات در سازمان و ايجاد محيطی مناسب بمنظور توليد، اشتراك و بکارگيری دانش وتربيت نيروهای انسانی خلاق و نوآور است.(يو 1384) • مديريت دانايی، مديريت اطلاعات و داده به همراه مهار تجربيات ضمنی و نهايی افراد جهت تسهيم، استفاده و توسعه توسط سازمان است كه به بهره‌وری بيشتر سازمان منجر می ‌گردد . (عدلی 82) • مديريت دانايی به مثابه چتری است که مباحث متعدد مربوط به ارزش دانايی به عنوان يک عامل توليدی را در بر می¬گيرد.(Johannsen 2000) • مديريت دانايی، فرايند كشف، كسب، توسعه و ايجاد، نگهداری، ارزيابی و بكارگيری دانايی مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است كه از طريق ايجاد پيوند ميان منابع انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ايجاد ساختاری مناسب براي دستيابی به اهداف سازمانی صورت پذيرد .(Adamson 2005)

[ویرایش] دانايی صريح و ضمنی

تحقيقات بسياری نشان می¬دهد که تنها 20% دانايی آشکار و واضح (Explicate) و 80% مابقی تلويحی و نهفته (Tacit or implicate) است.(داونپورت and پروساک 81) مفهوم اين دو نوع دانايی را در تعاريف زير بهتر می¬توان دريافت: o دانايی آشکار (Explicit Knowledge): دانايی است که وضوح کافی برای درک آن وجود دارد. دانای صريح، دانايی است که قابل کد شدن است. منظور از کد، هر گونه کد، اعم از کد نوشتاری، گفتاری، رفتاری و... است. مصاديق اين نوع از دانايی، کتاب، مقاله، سخنرانی، روشهای مدون سازمانی و ساير مستندات مشابه، می¬باشد o دانايی تلويحی (Tacit Knowledge): چنين دانايی به سه دليل از شفافيت و وضوح کافي برخوردار نيست: 1) توانايی تشريح و تعريف دانايی وجود دارد ولی هنوز به عنوان يک دانايی عرضه و معرفی نشده است. 2) توانايي تشريح و تعريف وجود دارد، اما اراده و قصد آن وجود ندارد. 3) توانايي تشريح دانايي وجود ندارد. اين دانايي، معمولا در درون انسان¬ها، رويه¬هاي سازمان و حتي فرهنگ جوامع مستتر است. هرچند که مديريت دانايي ضمني، به مراتب مشکل¬تر از دانايي آشکار است، اما ارزش آن در کسب مزيت رقابتي در سازمان، بيشتر مي¬باشد. توانايي توصيف و بيان دانايي ضمني، به عوامل مختلفي مانند زبان و توانايي استفاده از زبان براي بيان دانايي برمي¬گردد، اما اين شكاف، بستگي به افراد دارد و يك امر كلي و عمومي نيست. لورنس و لاندوال (2002)(به نقل از (خواسته 84))، عقيده دارند كه به ندرت مي¬توان دانايي را به طور كامل كدكردن، بدون اينكه از كيفيت اوليه آن كاسته شود. دليل ديگر براي اينكه دانايي قابل بيان نيست، مربوط به عدم تمايل به اين كار است،(خواسته 84)

[ویرایش] ارجاعات متن

Adamson, I. (2005). "Knowledge Management: The Next Generation of TQM?" TQM 16(8-4).

iCenter, O. C. (2002). Knowledge Management, Maximizing Human Potential, OSD comptroller icenter. 2007.

Laudon (2004). Management Information Systems, Prentice Hall.

Turban, Leidner, et al. (2006). Information Technology for Management, Transforming Organizations in the Digital Economy, John Wiley & Sons.

(85). مدیریت دانش: مفاهیم، تجربه ها و پیاده سازی, شرکت مشاوران توسعه آینده.

باراندوست, ر. و ش. رحمانی (82). "بررسی رابطه تطبیقی مدیریت کیفیت جامع و سازمان یادگیرنده." تدبیر 134.

باقرینژاد, ج. (82). فرآیند کیفیت فراگیر در رویارویی با عصر دانایی. دومین کنفرانس ملی مهندسی صنایع. دانشگاه یزد.

پاکسرشت, ح. (82). مديريت دانش, انتشارات دانشکار.

پیروزفر, ش. (85). مدیریت دانایی چیست, pc world iran.

خواسته, ن. (84). سمینار کارشناسی ارشد با عنوان ارتباط دو حوزه مدیریت دانایی و مدیریت کیفیت. مهندسی صنایع. تهران, تربیت مدرس.

داونپورت and پروساک (81). مدیریت دانش, انتشارات دانشکار.

عدلي, ف. (82). مديريت دانش ، حرکت به فرا سوي دانش, انتشارات فراشناختي انديشه.

کاست, ک. and ت. ص. ا. فصیح (83). "مدیریت دانش از دیدگاه یک استراتژی تجاری." علوم اطلاع رسانی 18(3,4).

كلانتر, م. ج.-س. (1382). "مديريت دانش در سازمان." تدبیر 142.

مومنی, م. و . طرزی (85).پروژه كارشناسي ارشد با عنوان تدوین الزامات پیاده سازی مدیریت دانش در فرآیند توسعه محصول در صنعت خودرو. دوره مدیریت فناوری اطلاعات, سازمان مدیریت صنعتی.

هاشم‌زاده, م. (85). پايگاه جامع مهندسي صنايع ايران-حوزه مدیریت دانش, Persianblog. 2006.

یحییـپور (82). پايان نامه كارشناسي ارشد با عنوان شناسایی و تدوین عوامل موثر بر چرخه عمر نظام برنامه ریزی منابع بنگاه با رویکرد مدیریت دانایی. مدیریت اجرایی, سازمان مدیریت صنعتی.

يو, چ. م. (1384). "نقش و تاثيررهبران سازمانی در نهادينه سازی مديريت دانش در سازمانهای کنونی." مجله الکترونیکی مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران.

[ویرایش] منابع

  • مديريت دانش از ديدگاه يك استراتژی تجاری، نوشته: كارل كالست، ترجمه: صديقه احمدی فصيح (كارشناس ارشد كتابخانه ملی جمهوری اسلامی ايران)