حسن آقاسی زاده شعرباف
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
==ولادت==
در سال 1338 در مشهدمتولد شد. ازنوجوانی اهميت زيادی برای انجام واجبات دينی داشت و بيشتر وقت خود را به مطالعهی كتب علمی و مذهبی اختصاص میداد. دوران ابتدايی و دبيرستان را با نمرات عالی گذراندو به خاطر معدل بالا با پيشنهاد آموزش و پرورش و با كسب اجازه از نمايندهی خمینی در قم جهت ادامه تحصيل عازم كانادا شد و با رتبه بالايی موفق به دريافت كارشناسی ارشد مهندسی راه و ساختمان باگرایش به پلسازی و سايتهای موشكی در دانشگاه تورنتو گرديد. بعد از پیروزی انقلاب و به محض بازگشت به ایران به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و عازم جبهههای نبرد شد .
شايستگیهای فراوانی كه او از خود نشان داد فرماندهان مهندسی جنگ رابراین داشت تا اورابه معاونت فنی و مهندسی قرارگاه مهندسی رزمی خاتم الانبياء برگزينند.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] فعالیت ها
از سال 1361 تا 1366 که او کشته شد در 2400 پروژهی بزرگ وکوچک از خط مقدم جبهه تا روستاها و شهرهای گوناگون شركت داشت.
- نمونه فعالیتهای:
[ویرایش] کشته شدن
سرانجام در 1366/7/28 کشته شد.
[ویرایش] وصیت نامه
شكر و سپاس بي حد و حمد و ثناي بيكران خداوند متعال و آفريننده دو جهان را كه به تقدير خويش ما را در زمرهي آفرينندگان خود قرار داد و نعمتحيات وجود را در جهاني نصيب ما نمود كه حكومتش تا بناي جهان و زمان بر آن مستدام است و انوار و الطاف و خورشيد هدايتش راهنماي نفوس درزمين است تا شايد سر رشته آفرينش و هدف از وجود خويش را در جهان بشناسند. در جبهههاي نور عليه ظلمت كه معراج انسانهاي مخلص و مؤمن و ايثارگر است و كلاس و درس و مدرسهاي جهت عشق به خدا و اسلام به شمارميرود و كشتي نجات دهنده از ظلمت و گمراهي است توفيق حضور در اين ميدانها و جبههها نصيبم شد و از نزديك شاهد رشادتها و جانبازيها وايثارگريها و از جان گذشتگي جوانان مخلص و كمنظير بودم و در جوار آنها الفباي عشق به خدا و راه او را آموختم و از معاشرت و همنشيني بارزمندگان بسيجي و پاسدار و فرماندهان آنها سيراب گشتم. هر فردي در دوران زندگي، بخصوص در دوران جواني و نوجواني، براي خود دوست و رفيق و همكار و همسايه و همسخني دارد، معلمي و استاديدارد، معتمد، و رازداري دارد پشتيبان و حمايت كنندهاي دارد، همهي اينها در زندگي من، پدرم بوده و هست. در همه سختيها، تنهاييها، رنجها و مشقّتهاي زندگي مرا راهنمايي و ياري نموده و همه جا وسايل رشد و ترقي و كسب علم و فن و دين و علوم رافراهم نمود، و در دوراني كه طاغوت بود، فساد بود، گناه بود، مرا از لغزشها و انحرافها مواظبت و حراست نمود. و من به هيچكس غير از پدرم بدهكار نيستم كه ميتوانند از فروشكتاب و لوازم منزل بردارند. برادرانم در احترام به والدين رعايت بيشتري بكنند كه همه چيز تابع اينحكمت است. از همه بستگان و دوستانم میخواهم که حلالم کنند.

