بحث:فریدون جنیدی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] جانبدارانه بودن و واگردانیها
چون آقای سروش خواستهاند که در این صفحه بحث کنیم اما خودشان شروع نکردهاند و چون گفتهاند نوشتهها غرض ورزانه نباشد، به نظرم این نکات قابل بحث است: ۱- آقای فریدون جنیدی استاد دانشگاه نیستند و در هیچ دانشگاهی تاکنون تدریس نکردهاند. ایشان مدرک تحصیلی دانشگاهی ندارند اما از روی علاقه مطالعه زیادی روی شاهنامه کردهاند اینکه آقای سروش مرتبا این نکته را مینویسند که استاد فلان دانشگاهها بودهاند و در عین حال میگویند نباید جانبدارانه نوشت، درست نیست. در صفحه زندگینامه آقای جنیدی در وب سایت بنیاد نیشابور در باره استادی و مدرک تحصیلی او چیزی نوشته نشدهاست و به همین دلیل اتکای صرف به گفتگوی ایشان با خبرگزاری مهر کافی نیست. ۲- آقای جنیدی جز کتابی در آشنایی با خط پهلوی برای مبتدیان، اثر زبان شناسی دیگری ندارند و در نتیجه نمیتوان از ایشان با عنوان زبان شناس و متخصص زبانهای باستانی ایران نام برد چرا که جنبه غیر بی طرفانه پیدا میکند. ۳- کتاب شاهنامه ویرایش شده توسط ایشان هنوز منتشر نشدهاست و تا زمان انتشار نمیتوان در باره آن اظهارنظر کرد. ۴- آقای جنیدی زنده و در دسترس هستند. میتوان از او در باره زندگی اش پرسید. اینکار را من انجام دادم و ایشان گفتند که به صفحه زندگینامه در سایت بنیاد نیشابور رجوع شود. هر شخص دیگری هم میتواند اینرا از ایشان بپرسد. ۵- آقای جنیدی جز کتاب داستانهای رستم که برای کودکان و نوجوانان به نثر نوشتهاست، هیچ کتاب دیگری در باره شاهنامه ندارند و نوشتن عنوان «شاهنامه پژوه» برای ایشان جانبدارانهاست. به همین خاطر جمله من که از این کتابها نام بردهام، نمیتواند غرض ورزانه باشد. چون مسلما بدون دلیل نمیتوان از کتابهای بزرگ و تحقیقی ایران شناسی یاد کرد که عمری بر سر آنها رفتهاست اما از آنها نام نبرد ۶- چه اصراری است که عبارت مرا که ایشان مدیر انتشارات بلخ است و کتابهای مفیدی در باره زبانهای محلی منتشر کردهاست را پاک میکنید؟ ۷- کلاسهای ایشان در بنیاد نیشابور برای اشخاص غیر متخصص است و این جمله اصلا غرض ورزانه نیست، چرا که متخصصان در آن جلسه نیستند و اصلا برای محققان سخنی گفته نمیشود. ۸- عبارت اینکه او سی سال عمر خود را صرف تصحیح شاهنامه کردهاست نیاز به مدرکی مکتوب و سی ساله دارد. آوردن این جمله بدون مدرک جانبدارانهاست. با احترام- میرزا ۱ جولای ۲۰۰۷ —پیام امضا نشدهٔ قبلی توسط Amirza (بحث • مشارکتها) نوشته شده بود.
- درود بر شما!
- و اما پاسخهای شما
- درباره آن که استاد دانشگاه هستند یا نیستند باید گفت که مدرک خبرگزاری مهر قرار داده شدهاست و اعتبار هم همان است. دوم این که اگر همان مصاحبه را بخوانید درمییابید که آن اطلاعات لزومی ندارد از سخنان ایشان باشد. دوم این که ایشان دست کم مدرک کارشناسی زبانهای باستانی که دارند.(مدرک هم برایش هست.) سوم این که آوردن سخنانی چون هیچکس نبوده که ادعای شاگردی ایشان را بکند برای این دور و زمان به درد دانشنامه نمیخورد.
- کتاب هزوارشها که اتفاقا با منبع هم در مقاله آمدهاست مثال نقضش.
- اگر اظهار نظر درباره چهبودِ آن کتاب هست برداریدش ولی به چاپ رسیدنش بشارت دادهشدهاست و منبع هم برایش میتوان آورد.
- زنده و در دسترس بودن ایشان مهم نیست. مهم این است که چه چیزی درباره ایشان نوشته شدهاشت. وپ:اثبات را ببینید.
- اگر این مطلب هم صحت دارد، سرِ جای خودش با منبع معتبر بفرمایید. سر جایش اول مقاله و با آن لحن نیست. در بخش آثار است.
- زمانی که نوشتههای دیگر شما را میبینیم و میبینیم که به خوبی برای سخنی مدرک نیاوردهاید؛ بهتر دیده میشود که همه را واگردانی کنیم.
- خوب اگر متخصص باشند که نیازی به رفتن به آن کلاسها را ندارند. :) ضمنا متخصص در چه زمینهای.(مسلما در زمینه زبانهای باستانی منظورتان است.)
- سی سال عمر صرف شاهنامه کردن برایش مدرک پیدا میشود. هم در وبگاه خودش و هم در مصاحبه و گفتوگو با دیگران. اگر تنها از زبان خودش گفتهشده در مقاله بفرمایید به گفته خودش سی سال چنان....
- به هر روی اگر سخنی در میآورید، مدرک فراموش نشود. و لحن مناسب نیز به کار ببرید. سپاسگزار. پاینده باشید.--سروش ☺گپ ۲۳:۵۷، ۳۰ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)
آقای سروش عزیز از توضیحات شما ممنونم اما: ۱- ادعای خبرگزاری مهر در باره استاد دانشگاه بودن ایشان درست نیست چون در هیچیک از منابع دانشگاههای یاد شده، نامی از ایشان نیست. چه در سایت آنها و چه در فهرستهای منتشر شده اعضای علمی دانشگاههای ایران. حتی در وب سایت خود ایشان هم نیست. ادعای دیگر شما نیز درست نیست که ایشان مدرک کارشناسی زبانهای باستانی دارند، چون این نکته نیز در منابع تایید نشدهاست. لطفا بنگرید به فهرست دانش آموختگان زبانهای باستانی در دانشگاهای ایران. مگر اینکه در کشور دیگری خوانده باشند که لطفا اگر منبع آنرا دارید، بنویسید. ۲- کتاب هزوارشهای پهلوی همانگونه که در همان منبع بطور غیر مستقیم آورده شده، بازنشر فرهنگ هزوارشهای یونکر به خط فارسی است . ۳- در دانشنامه نمیتوان از کتابی سخن راند و ادعا کرد که هنوز منتشر نشدهاست. ۴- بله درست است که زنده بودن مهم نیست و مهم این است که چه در باره اشان نوشته شده، اما این شخص زنده در زندگینامه خودش اشارهای به استادی و مدرک دکتری زبانهای باستانی نکردهاست. ۵- اگر لحن «یکی از علاقه مندان شاهنامه» به نظر شما خوب نیست، لطفا بفرمایید چه نوشته شود خوب است. به نظر من ادعای شاهنامه شناس برای کسی که کتابی تحقیقی در باره شاهنامه ننوشتهاست، جانبدارانهاست. ۶- اتفاقا کاملا بالعکس است. گفتههای شما بودهاست که بدون منبع است و یا منابع مخدوشی است که با سایر منابع تایید نمیشود. مسلما بهترین منبع برای پی بردن به استادی کسی، فهرست اسامی استادان دانشگاههای کشور است. برای هر ادعایی منبعی مناسب همان ادعا لازم است. ایشان مدیر نشر بلخ هستند و این در فهرست اسامی ناشارن کشور (چاپ وزارت ارشاد، سال ۱۳۸۳، آمدهاست. ۷- خیلی از متخصصان و یا کسانی که اشنایی نسبی با رشتهای دارند باز هم از کلاسهای استادان استفاده میکنند. اما کلاسهای ایشان خاص کسانی است که حتی الفبای زبان پهلوی را نمیدانند و برای همین مراجعه میکنند. آموزش ایشان هم در حد الفبا است و نه بیشتر. بجز اینکه خود ایشان و یا آن شاگردان تاکنون کمترین محصول علمی نداشتهاند و چیزی ترجمه و منتشر نکردهاند. ۸- بدیهی است که منبع برای سابقه سی ساله در ویرایش شاهنامه، میباید به همین اندازه قدمت داشته باشد، ادعای امروزی برای اینکار کافی نیست. برای این ادعا مدارکی در حدود چهار سال موجود است و نه بیشتر. با احترام فراوان- آمیرزا جولای ۲۰۰۷—پیام امضا نشدهٔ قبلی توسط Amirza (بحث • مشارکتها) نوشته شده بود.
-
- درود بر شما! از توضیحات شما سپاسگزارم ولی همانگونه که گفتم تنها بر اساس منابع میتوان داوری کرد و من منابع را دوباره بررسی کردم و نوشتار را دوباره ویرایش میکنم و مطالب بیمنبع را برمیچینم و یا برچسب مناسب میزنم. اگر خواستید مطلبی بیاورید حتما منبعش را نیز بیاورید. ضمنا شاهنامهپژوه بودن هم نیاز به مدرک دانشگاهی نیست و این که ایشان پژوهنده شاهنامهاست روشن است و در منابع هم آمده و مدرک کارشناسی ایشان را هم گمان میکنم در خبرگزاری گویا دیدهبودم که البته اکنون برای من فیلتر است. ضمنا پهلوی و اوستایی زبانهای ایرانیاند و اگر ایشان یک کتاب هم درباره پهلوی یا اوستایی یا چون آن داشته باشد «کتابهایی درباره ... و زبانهای ایرانی» را میتوان در مقاله به کار برد، در عین حال من به آن برچسب مدرک میزنم.--سروش ☺گپ ۱۲:۴۹، ۲ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] واگردانی۲
پژوهیدن درباره شاهنامه که به معنی شاهنامهپژوهیاست در منابع آمدهاست. دوم این که شما بالای مقاله مینویسید پژوهنده زبانهای ایرانی و بعد کتابهای درباره زبانهای ایرانی را از پایین مقاله پاک میکنید. سوم این که مطالبی بیمنبع را به مقاله میافزایید که تنها جهت تحقیر کردن است و در ارزش دانشنامهای آنها شک است. در ضمن شما یکی از مدارک را نیز برداشتید. آن مدرک معتبر بود و این یکی مصداقی از خرابکاری است.--سروش ☺گپ ۱۱:۱۵، ۳ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- مقاله را دوباره با منابع ناوابسته به وی ویراستم و با ذکر دقیق منبع ویراستم. اگر خواستید مطلبی بیاورید دقت لازم را داشتهباشد و حتما از منابع معتبر و ناوابسته استفاده کنید. وپ:زندگان را هم ببینید. ضمنا برای این که کسی استاد دانشگاه باشد نیاز نیست عضو هیأت علمی دانشگاه باشد و همین مدارک کنونی بسندهاست. بیان را نیز به فراخور گفتاوردها ویراستم تا جانبدارانه نباشد و باریکبینانگی نیز رعایت شدهباشد.--سروش ☺گپ ۱۶:۳۳، ۳ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
آقای سروش عزیز، لطفا اشاره کنید که منبع بی مدرکی که من اضافه کرده ام، چه بوده است. دوم، به کتاب شاهنامه چاپ نشده نمیشود استناد کرد. سوم، کتاب داستان ایران که شما آوردهاید نیز هنوز نوشته نشده است تا چه رسد به انتشار. چهارم، لطفا بفرمایید که آیا شما تعریف خاصی از استاد دانشگاه بودن دارید؟ کتاب چهار جلدی فهرست استادان، دانشیاران و استادیاران دانشگاههای کشور که در سال 1380 منتشر شده، فاقد اسم آقای جنیدی است. در این کتاب که هر چند شال یکبار تجدید چاپ میشود، نام کلیه استادان و مربیان و هر کس که به نوعی در دانشگاه های کشور تدریس میکند یا کرده است، آمده است و این کتاب را وزرات علوم منتشر میکند. منظور شما را از اینکه این جمله بدون منبع است را نمی فهمم. وقتی اسم ایشان در این منبع نیست، چه چیزی را باید بنویسم؟ اخبار خبرگزرای های که شما نقل می کنید، با منابع رسمی تایید نمیشود و دروغین است. اصرار شما بر نوشتن مطالبی که درستی آنها آشکارا رد شده است، نشانه نگاه جانبدارانه است. نکته بعدی اینکه ایشان مدیر انتشارات بلخ است. چرا اینرا پاک میکنید؟ ایا دوست ندارید ایشان ناشر باشند؟ ضمنا ایشان کتابی به نام آموزش زبانهای باستانی و نیز داستان ایران ندارند. من این دو را چند بار پاک کردم و شما دوباره می نویسید و در برابرش اضافه میکنید که نیاز به منبع. عزیز دل انگیز! ایشان چنین کتابهایی ندارند. با احترام، آمیرزا، سیزدهم تیرماه 1386—پیام امضا نشدهٔ قبلی توسط Amirza (بحث • مشارکتها) نوشته شده بود.
-
- منبع بی مدرک دیگر یعنیچه؟ اگر درباره سخنانی که در مقاله نوشتهاید میگویید: شما هیچ مدرکی نیاوردهاید. در ضمن زمانی که چند منبع معتبر درباره استاد بودن فردی میگویند اگر بخواهید از طریق فهرست استادان دانشگاه اثبات کنید که استاد نیست باید فهرست استادان دانشگاه همه دانشگاههایی که آن ادعا برایشان بوده بیاورید و... تازه از اینجا به این نتیجه میرسیم که اکنون استاد نیستند و شاید قبلا بودهاند. درباره استادی دانشگاه پایین بیشتر گفتهام.
- تهمت نزنید. درباره حذف مدیریت انتشارات بلخ توضیح دادهام. من همه ویرایشهای شما را واگردانی کردهبودم نه تنها آن[[1]] و در ضمن بعد از توضیح شما در صفحه بحث، خود آن را به مقاله افزودم[2]. نویسنده مقاله وظیفه دارد که منابع مورد نیاز را بیاورد و میتوان مطالب بیمنبع را حذف کرد.
- خواهشمندم که زیر نوشتههاتان را با گذاشتن ~~~~ امضا کنید تا آیندگان آسودهتر دریابند کدام مطلب را که نوشتهاست. در اینجا امضا باید شکل دیگری داشته باشد. برای اطلاع بیشتر در آن باره وپ:بحث را ببینید.
- من در این زمینه متخصص نیستم و نمیدانم که کدام کتابها را وی چاپ کرده و کدامها را نه و دوم این که آنکتابها را اکثرا من نیفزودهبودم(یا از منابع بوده یا قبلا جایی دیدهبودم یا شنیده). موارد بیمنبع را پاک کردم. باز هم دقت کنید که همه ویرایشها در اینجا در تاریخچه صفحه میآید و با تهمتزدن کاری از پیش نمیبرید.
- درباره نوشتن مطالب منفی درباره زندگان وپ:زندگان را ببینید. من زمانی که به نقل از منابعی که اکثرا خبرگزاری بودند، مینوشتم «استاد دانشگاه» منظورم استادیار، دانشیار، استاد نبود و شما در این زمینه درست میفرمایید(چون به گفتی «استادِ حل تمرین» هم در دانشگاه درس میدهد.). به نظر من نیز اگر منبعی معتبر برای آن آورده نشود باید نوشت مدرس دانشگاه.
- باز هم میگویم تهمت نزنید. ما در متن مقاله نیاوردهایم که شاهنامه را چاپ کردهاند بلکه نوشتهایم که قول چاپشدنشان را دادهاند و همه بر پایه مدارک بودهاست.
- درباره نام پدر ایشان سپاس که منبعش را هم نوشتید.[3] البته چون باید متن مقاله عوض میشد و وقتبر بود. آن را به پانویس در کنار واژه بکتاش ایرانی بردم.--سروش ☺گپ ۰۶:۴۷، ۴ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] واگردانی3
از وقت و دقتی که سروش مهربان برای ویرایش و واگردانی های پیاپیِ این برگ گذاشته سپاسگزارم. گمانم بهتر باشد گزاره هایی را که آمیرضا در ادامه ی آنها توضیحاتِ مشکوکی را پی در پی می افزاید از میان متن برچینیم. گزاره ی مربوط به استادی دانشگاه، فقط در خبرگزاری مهر آمده و چون در وبسایت نیشابور چنین چیزی دیده نمی شود به دیدِ من منبع مطمئنی نیست. از دیگرسو هم دیده اید که برخی، در دنباله ی این گزاره چه چیزهایی می افزایند و بیشتر قصدشان اینست که برچسب دروغگویی را به ایشان بچسبانند. دیدگاهم اینست که از آنجا که این تک-گزاره دست آویزی برای سواستفاده برخی افراد بجهت تصفیه حساب شخصی شده، بهترست در متن نباشد تا منبعی موثق تر برایش پیدا شود.
توضیحاتی هم که آمیررضا در مورد بنیاد نیشابور به این برگ می افزایند نیز بی ارتباط با فریدون جنیدی و زندگی نامه اش است و به دیدِ من جای اینگونه توضیحات مشکوک چنانچه اصولا برای خواننده لازم باشند (که فرضا در مورد ترکیبِ هیئت اُمنا و..الخ در این بنیاد بدانند) در برگِ بنیاد نیشابور است نه اینجا.
در مورد کتابهای فریدون جنیدی هم گمان کنم بهتر باشد به سایتِ بنیاد نیشابور رجوع شود و چیزهایی که در بنیاد آمده در اینجا هم باز-نوشت شود. هرچه "پیشداوری" های شخصی و آنچنانی در موردِ "تفسیر" ِ این کتابها به متن افزوده نشود هم بهترست. نیک است "قضاوت" به عهده ی خواننده ی آن کتاب باشد نه دانشنامه ی ویکیپدیا. (باز هم قابل توجه آمیررضا: اگر منبع موثقی در مورد کتابِ فرهنگ هزوارش های... ندارید لطفا توضیحِ خودتان را که اصرار دارید در متن باشد اضافه نکنید.)
شاهنامه پژوه بودنِ جنیدی نیز همانگونه که سروش آورده اند و از کتابها می توان دریافت و انجمنهای فرهنگیِ دیگر هم آنرا قبول دارند، ُمحرز است. به نظر میرسد آمیررضا وقتی چنین چیزی را به ابتدای دانشنامه اضافه می کنند قصد مزاح دارند: شاهنامهپژوه (بدون اثر منتشر شده در این زمینه). گویا ذهن ایشان فقط بر روی چاپ شاهنامه ی ویراسته ایشان (که بگفتِ منابع بزودی منتشر می شود) متمرکز است در حالیکه داستانهای رستم پهلوان و زندگي و مهاجرت آريائيان بر پايه گفتارهاي ايراني بر پایه ی شناخت و پژوهش در شاهنامه هستند و اصولا دیگر-پژوهش های ایشان نیز بی تاثیر از شاهنامه نمی باشند.
با اجازه ی دوستان، تغییراتی را بر پایه ی آنچه نوشتم تنها در "بخش آثار" این گفتار و "شاهنامه پژوه" بودن انجام می دهم و باقیِ تغییرات را تا خواندن ابراز دیدگاه "سروش" اعمال نمی کنم. مهرافزون! --m-bakhtiar ۰۲:۲۲، ۴ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- با سپاس از آقای مانی بختیار درباره شاهنامه پژوهی یک بار دیگر نیز ایشان توضیح دادهاند و من هم اضافه میکنم که شاهنامهپژوه بودن حتی نیاز به چاپ کتاب هم ندارد.--سروش ☺گپ ۰۶:۳۹، ۴ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
به نظر من هم توضیحات آقای مانی بختیار تا حد زیادی مفید بود و میپذیرم. هر چند که لحن خوبی نداشتند. اما با سه نکته هنوز با آقای سروش موافق نیستم:آقای جنیدی به روایت مشهور و نیز سایت بنیاد نیشابور مدیر انتشارات بلخ است چرا اینرا پاک میکنید؟ دیگر اینکه بارها به من تهمت می زنید که تهمت میزنم و منبع نمی آورم. اما بارها منبع را نوشتم که طبق فهرست استادان دانشگاه های ایران، ایشان در دانشگاه تدریس نکرده اند. چند بار عرض کردم و منبع کامل هم آوردم. در این کتاب نام همه کسانی که تحت هر عنوانی در هر یک از دانشگاه های ایران درس داده اند یا میدهند، آمده است و اسم ایشان در آن نیست. امیدوارم باز تکرار نکنید که تهمت میزنم یا منبع نمی آورم. در باه اسم پدر ایشان هم منبع آورده بودم. در باره رنج سی ساله هم نیاز به منبعی سی ساله است و این کتاب تاکنون چاپ نشده و تا زمان چاپ باید خویشتنداری کرد. دیگر اینکه مگر کتابی برای نوجوانان نوشتن کار بدی است که خوشتان نمی اید؟ مولف این نکته را در مقدمه کتاب داستانهای رستم اشاره کرده است. با این وجود نسخه ویراسته اقای بختیار علیرغم چند کمبود، کاری قابل قبول است و به آن واگردانی کردم. به گمان من اقای سروش قصد دارند جنیدیای بسازند که خودشان دوست دارند و آن جنیدی که وجود دارد. حتی از نام واقعی پدر ایشان نیز خوشش نمی آید! من دلیل اینرا نمیدانم. با احترام، آمیرزا، سیزدهم تیرماه 1386— Amirza (بحث • مشارکتها)
- من تهمت میزنم که شما تهمت میزنید و منبع نمیآورید!!! بالا دلایل تهمتزدنتان به همراه مدرک آمدهاست و هر کس که بخواهد از پیوندهایی که آوردهام و تاریخچه ویرایشها این مساله را بررسی کند. البته من این مساله منبع نیاوردن در ویرایشهای نخستینتان را به پای کمآگاهی شما از ویکیپدیا میگذارم و شیوه ارجاع به منابع در آنجا میگذارم و قابل اغماض میبینم و مساله تهمتزدنتان را که بالا با آوردن پیوندها توضیح دادهام به فراموشکردن تاریخ ولی این مساله که من مدیریت نشر بلخ بودنِ ایشان را به مقاله افزودهام و بقیه را یکجا واگردانی کردهام و تاریخ دقیق و ثانیهشمار ویرایشهایمان را در بالا آوردهام. البته برای ویرایش آخر هم باید بگویم که من زمانی که نوشتار را ویراستم سخنانی که برای آنها منبع نیامدهبود از مقاله زدودم و مدیریت نشر بلخ هم که به نظر من آوردن آن در مقاله سودمند است برداشتهشد و این تنها یک اشتباه کوچک بود. از سوی دیگر شما دوباره چند جمله که برخیشان نالازم بودهاند به مقاله افزودهاید درحالی که با انشای نوشتار سازگاری چندانی ندارند یعنی سبب از همگسیختهتر کردن نوشتهشده. برای نمونه در پایان بخش زندگی به یکباره آوردهاید که نام پدر وی غلامرضا بودهاست. به نظر من نام پدر وی اصلا مهم نیست ولی چون در وبگاه بنیاد نیشابور و مصاحبهای از ایشان بکتاش ایرانی آمده پس اگر قرار باشد ذکر شود مناسبتر است و حتی به نظر من آوردن نام اصلی پدر وی در پانویس بسندهاست. سخن دیگر این که من نگفتم که آنچیزهایی که شما آوردهاید بد است مشکل اینجاست که آوردن آنها درمقاله در آن جایگاهها و به آن شکل حالت خصمانه به مقاله میدهد. درباره کتاب شاهنامه و رنج سیساله پیشتر توضیح دادهام و هیچ نیازی به توضیح نمیبینم. منبع آوردهشده را بررسی کنید. درباره استاد دانشگاه بودنشان هم صحبت شد و من تنها از منابع ذکر کردهام و برای افراد زنده معمولا منابع همان خبرگزاریها هستند. سخن دیگر این که آوردن اینکه بنیاد نیشابور هیئت امنا دارد یا ندارد و یا چیست اصلا جایش در این نوشتار نیست(وپ:نیست را ببینید:ویکیپدیا جای همه اطلاعات بشری نیست.) و در صورت نیاز میتوان در نوشتار بنیاد نیشابور نوشت. در ضمن کجا من تلاش کردهام که از وی... مگر مطالب بیمنبع را حذف نکردهام. من تنها به وپ:زندگان عمل کردهام. در ضمن اگر خواستید مطلبی را بیفزایید حتما منبعش را هم به همراهش بیاورید(حتیالامکان به شیوه ویکیپدیا:شیوه ارجاع به منابع ) و به انشای نوشته و ترتیب آمدن مطالب هم دقت کنید تا ویرایشهای شما سودمندتر باشد.--سروش ☺گپ ۱۶:۱۹، ۴ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
فکر میکنم سخنان اقای سروش عزیز حسابی تکراری شده است. من تنها دو نکته به متن اضافه کردم و منبع هر دو را هم آوردم. یکی استاد دانشگاه نبودن و دیگری نام پدر. نمیدانم کدام جمله من منبع نداشته است. اینکه شما فکر می کنید نوشته ام خصمانه است، ناشی از جانبداری شماست که دوست دارید تنها چیزهایی نوشته شود که مطابق میل شما باشد. من بر استاد دانشگاه نبودن ایشان با منبع کافی که ذکر کردم، اصرار دارم و این نکته از سایت بنیاد نیشابور هم دریافته میشود. بر نام پدر واقعی هم اصرار دارم. بله شاید لازم نباشد، اما اگر لازم نیست، پس بکتاش ایرانی هم نباید لازم باشد. اینکه کتاب داستانهای رستم برای کودکان و نوجوانان نوشته شده، س آقای جنیدی در مقدمه همان کتاب است. نمیدانم چرا شما خوشتان نمیاد؟ لطفا اگر بنا به خوش آمدن یا نیامدن شما است، به من هم خبر دهید. با سپاس --Amirza ۱۸:۰۳، ۵ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- یادتان نرود که من همه مطالبتان را با هم واگردانی میکنم. برای آوردن منبع شیوهنامه ارجاع به منابع را ببینید. در ضمن دلیلی که برای حرف حساب میآورند آنرا تکراری نمیکند. من هم فکر میکنم که سخنان موردنیاز را گفتهام و بد نیست که جانبداری را تعریف کنید تا بیشتر داستان مشخص شود. از یک تعریف چون هر کسی معمولا یک حرف ویژه را بیشتر قبول دارد همه جانبدارند ولی جانبداری در اینجا بر اساس وپ:دبط محک میخورد.--سروش ☺گپ ۲۰:۵۷، ۵ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] واگردانی ۴
آمیرزای عزیز! همهٔ نکاتی که شما مدِ نظرتان است در پانویس آورده شده. چه اصراری دارید که این توضیحاتِ غیر ضروری حتما در دنبالهٔ جملات آورده شود؟ اینطور که شما ویرایش میکنید دستِ کم-اش اینست که ترکیبِ وزنیِ متن بهم میخورد. دیگر اینکه شما چرا بر غلامرضا بودنِ نام پدرش تاکید میکنید؟ بنظرِ من آنچه در بیوگرافیِ جنیدی در سایت بنیاد نیشابور آورده شده مطمئنتر از منبعی است که شما آوردهاید. اصلا از کجا معلوم که این نام در منبعِ شما اشتباه درج نشده باشد! با اینحال این منبع که شما آوردهاید در «پانویس»آورده شده و امیدوارم دیگر این مورد را بی دلیل تغییر ندهید چراکه اصل، سخن خود شخص است. همینگونهاست تلاش شما در آوردن توضیحاتی نالازم، بدون منبع و َنقادانه! در مورد بنیاد نیشابور. پیشتر بحث اش شده که جای این توضیحات در این برگ نیست.
ضمنا ذکر این نکته که کتاب داستانهای رستم پهلوان برای کودکان و نوجوانان نوشته شده در صورتی مجاز است که بر روی جلد نیز حک شده باشد وگرنه جایش در پانویس باشد بهتر است.--m-bakhtiar ۱۹:۰۸، ۵ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
سروش گرامی! چیزی خطاب بشما نوشته بودم که گویا در یادداشتِ پیشین پاک شده. خواستم بگویم لینکِ مربوط به استاد دانشگاه بودنِ جنیدی را بررسی کردم اما چیزی در این رابطه در آن ننوشته بود. در چند خبر خواندهام که ایشان کنفرانسها و گپ و گفتهایی را درباره شاهنامه و زبانهای باستانی در دانشگاههای معتبر ایران داشتهاست و همچنین دورههایی را در آموزش زبانهای باستانی ایران در بنیاد نیشابور برگزار میکند. این بگمانم بشود استاد و پژوهشگر زبانهای باستانی. بنظر من تا هنگامیکه منبعی موثق برایش پیدا نشود «مدرس دانشگاه» نوشته نشود بهتر است. مهرافزون!--m-bakhtiar ۲۰:۰۸، ۵ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- من هم گفتهبودم که مدرس دانشگاه درستتر به نظر میرسد چون استاد ممکن است برداشت شود درجه بعد از دانشیاری و ... . بدون منبع موثق هم چیزی نخواهیم نوشت.--سروش ☺گپ ۲۱:۰۰، ۵ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
به نظر من واگردانیهای مکرر و جانبدارانه اقای سروش درست نیستند. اینها چند نکته ای است که من با ذکر منبع آورده ام و ایشان مرتب آنها را پاک میکند 1- اقای جنیدی مدیر نشر بلخ هستند. (طبق فهرست ناشران کشور) 2- آقای جنیدی هیچگاه در دانشگاه تدریس نکرده اند. (طبق کتاب فهرست استادان و دانشیاران دانشگاه های کشور) 3- کتابهای داستانهای رستم برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است. (طبق مقدمه مولف در همان کتاب) 4- نام پدر ایشان غلامرضا است. (طبق منبع بند اول) 5- عبارت شاهنامه پژوه نیاز به انتشار کتابهای شاهنامه شناسی دارد که ایشان ندارند. 6- مشخص نیست که ایشان استاد چه رشته ای و در چچه تاریخی بوده اند. برای عنوان کردن این عنوان حداقل نیاز به این دو اطلاعات اولیه هست. به نظر من هر ادعایی که در زندگینامه رسمی ایشان در سایت بنیاد نیشابور نیامده، نمیتواند درست باشد مگر اینکه منبع قابل اطمینانی وجود داشته باشد. واگردانیهای مکرر آقای سروش نسبت به مطالب بالا از روحیه جانبدارانه سرچشمه میگیرد و درست نیست. --Amirza ۱۷:۵۱، ۹ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- من با شما سخنی ندارم و پیشتر گفتهام و اگر کسی بیشتر میخواهد بداند پاسخهای بالای من را بخواند و منابع آوردهشده را بررسی کند.--سروش ☺گپ ۱۹:۲۵، ۹ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
به هر حال ممنونم که نام پدر و مدیر نشر بلخ بودن را پذیرفتید و اضافه کردید. اما در باره تدریس در دانشگاه لازم است تا نام رشته و سال تدریس نیز اضافه شود و به این شکل فعلی مخدوش است. مخصوصا که در زندگینامه ایشان در سایت بنیاد نیشابور هم اشاره ای به تدریس در دانشگاه نشده است. از سوی دیگر تنها کتاب منتشر شده او همان داستان های رستم برای کودکان است که لطفا بخاطر وجود اشاره صریح مولف در مقدمه و نیز نبود انتشار هیچ کتاب شاهنامه پژوهی دیگر، پاک کردن آن میتواند ناشی از جانبداری باشد. --Amirza ۲۳:۳۸، ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- زمان افزودهشدن آنها به مقاله اکنون نیست. مثلا این ویرایش مربوط به یک هفته پیش است. شما درست توجه نکرده و مرتب تهمت زدهاید. درباره افزدون سخنان دیگر و چگونگی بیانشان هم بالا گفتهام.سروش ☺گپ ۰۴:۲۰، ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
از آقای سروش تقاضا دارم مطالبی که من با ذکر منبع آورده ام را واگردانی نکنند. اگر ایرادی در منبع هست بفرمایید و اگر نیست آنها رااز روی جانبداری پاک نکنید. ضمنا شما دوست دارید دائما از اصطلاح تهمت استفاده کنید. در حالیکه من فقط تشکر کرده بودم. انگار دوست دارید واقعا کسی تهمت بزند. ضمنا لینک خبرگزاری مهر و دو ارجاع به ایلنا کار نمیکند. من خبر مربوط به این دو خبرگزاری را پاک کردم تا لینک صحیح افزوده شود --Amirza ۲۱:۰۹، ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- آن خبرگزاریها، هر از چند مدت اخبار قدیمیشان را از وبگاهشان برمیدارند. پیشتر دسترسی به آنها شدنی بودهاست و اکنون نیست. من آنها را وامیگردانم. درضمن اگر بنده هم واگردانی این مقاله را رها کنم کم نیستند که آن را بنا به سیاستهای ویکیپدیا واگردانی کنند. سروش ☺گپ ۰۴:۴۴، ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
آمیرضای عزیز! با اصرار و پافشاری بی دلیل به هیچ جا نخواهید رسید. شما به سروش صفتِ جانبداری را می چسبانید در حالیکه تمامِ تکیه ی ایشان به "منابع" بوده است و تا باکنون نیز زمان بازدیدِ منابع را حتا با ذکرِ ساعتِ دقیقِ آن آورده اند. دیگر چه باید کرد تا شما منابع را پاک نکنید و تهمت نزنید و گزاره های منفی-باور و نفی-کننده تان را به آخر جملات نچسبانید. در مورد شاهنامه پژوه بودن مگر گفتگو نکردیم؟ (او هم کتاب در مورد شاهنامه منتشر کرده، هم در دانشگاه کنفرانس ترتیب داده و هم انجمن شاهنامه پژوهی و شاهنامه خوانی اش در بنیاد برقرار است و هم اینکه انجمنهای دیگر او را به شاهنامه پژوه می شناسند) تعجب میکنم چه شده که دوباره بر سرِ سخنِ نخستینِ خود بازگشته اید؟ در اینجا حرفِ شما اصرارِ بی دلیل است. از دسته ی همان پافشاری هایی که بر ذکرِ مطالبی درمورد هیئت امنای بنیاد نیشابور! داشتید و کاملا خارج از موضوع بودند. خسته شدیم از بس که واگردانهای بی دلیل شما را واگردان کردیم. --m-bakhtiar ۰۴:۳۳، ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] واگردانی ۵
۱- آقای سروش با واگردانیهای جانبدارانه خود مطالب نادرست را تاکید نکنید. ادعاهای شما منابعی مخدوش دارند و قابل پیگیری و اثبات نیستند. اما مطالبی که من آوردهام دارای منبع روشن و منتشر شده هستند. لطفا از واگردانی به نسخهای با منبع مخدوش خودداری کنید و بجای آن به دنبال منابع کافی باشید. ۲- ضمنا ادعای آموزش زبان پهلوی و اوستایی باید با منابع دیگر تایید شوند و استناد به وبگاه شخصی کافی نیست. اینرا بر میدارم تا منبع مستقل پیدا شود. ۳- نکته بعد اینکه نام کتاب نامه پهلوانی دو بار آمده بود و این هر دو یک کتاب است که در چاپ تازه نام دوم آن کمی تغییر یافتهاست. تاریخ چاپ دوم را در ادامه چاپ اول افزودم. ۴- همچنین کتاب شاهنامه ایشان چون تاکنون منتشر نشدهاست نمیتوان در باره اش چیزی گفت. لطفا تا زمان انتشار تامل کنید. ۵- منبع عبارت مدرس دانشگاه بودن دوبار آمده بود که گمانم یکی کافی باشد و دیگری را حذف کردم. --Amirza ۰۹:۲۶، ۱۳ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- من دلیلی برای بحث با شما نمیبینم و پاسخ سخنان شما را نیز آوردهام و وقت برای هدر دادن ندارم. شما به جای این که به دلیلهای من پاسخ دهید سخنان خود را تکرار میکنید. ضمنا این راهش نیست جناب آمیرزا. برای مورد دوم در یکی دیگر از آن منابع که خبرگزاری بود نیز سخن آورده شدهاست. برای کتابها هم گفته شده و به نظر من برداشتن پارهای از ویرایشهای شما خرابکاری است. دیگران هم برای جانبدار بودن بنده میتوانند داوری کنند. :)--سروش ☺گپ ۱۳:۱۳، ۱۳ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] سکوت اعتراضی بخاطر روش جانبدارانه سروش و حمایت حجت
صفحه فریدون جنیدی با منابع مخدوش و اطلاعات نادرست و جانبدارانه سروش درست شده و کوشش من برای حذف اطلاعاتی با منابع مخدوش و افزودن مطالبی با منابع قابل دسترس، بخاطر واگردانیهای مکرر سروش به صفحه ناقص خود و حمایت مدیری به اسم حجت، بلا اثر بود. اقای حجت در چندین نوبت دسترسی مرا بخاطر حذف نشانی های سایتهای قلابی و غیر واقعی، مسدود کرد و عملا وظایف مدیریتی خود را به درستی انجام نداد. من ضمن اصرار بر چند نکته ای که آنها را با منابع موثق که قبلا گفته ام، دیگر دست به ویرایش این صفحه نمیزنم و شما میتوانید هر چه دوست دارید، بی محابا به آن بیفزایید. اما به شیوه حجت اعتراض زیاد دارم و این اعتراض را با تشریح جزئیات برای دیگر مدیران می فرستم. امیدوارم روش حجت و سروش در صفحه های دیگر این گونه نبوده باشد. خلاصه نظرهای من این بود که: 1- اقای جنیدی فاقد مدرک تحصیلی دانشگاهی است و تاکنون در هیچ دانشگاهی تدریس نکرده است. 2- اقای جنیدی بجز چند کتاب کوچک بنام داستانهای رستم، که به گفته خود در مقدمه همان کتابها برای کودکان نوشته شده، هیچ اثر شاهنامه پژوهی دیگر ندارد و در نتیجه نمیتوان او را شاهنامه پژوه نامید. 3- او جز یک کتاب در آشنایی با خط پهلوی، هیچ کتاب یا مقاله دیگری در باره زبانهای باستانی ندارد و از همین رو نمیتوان او را متخصص زبانهای باستانی دانست. 4- به نسخه ای از شاهنامه که میگویند سی سال رنج برده اند، نمیتوان استناد کرد و حرف آنرا زد چون که اولا منتشر نشده و دوما اینکه هیچ منبعی از زمانهای گذشته موجود نیست که نشان دهد ایشان واقعا بیشتر از دو سال روی این کتاب کار کرده اند. این فقط ادعای نادرست خودش است. این آخرین نوشته من بود و امیدوارم لااقل اینرا پاک نکنید. --Amirza ۲۲:۱۳، ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)

