بحث کاربر:Meelad
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
بایگانیهای قدیمی:
فهرست مندرجات |
[ویرایش] مدیریت موقت
برای ۴۸ ساعت مدیر شدم که بی منت مدیران پیغامهای سیستم را ترجمه کنم. اولویتم پیغامهای مربوط به exif برای عکسهای ارسالی است.--میلاد ۱۷:۰۹, ۲۷ ژانویه ۲۰۰۷ (UTC)
- به سلامتی این هم تمام شد... اگر ترجمهای دیدید که به نظرتان نادرست آمد، حتماً به من هم بگویید.--میلاد ۱۴:۰۸, ۲۹ ژانویه ۲۰۰۷ (UTC)
- خوب اینها یک سریاش هنوز ترجمه نشده که، مثل Maximum land aperture و غیره. میتوانم کمکی بکنم؟ حجت●پاسخ ۱۵:۱۹, ۲۹ ژانویه ۲۰۰۷ (UTC)
- بله اگر میتوانید ترجمهشان کنید و در صفحهٔ بحثشان بگذارید که یکی از مدیران وارد کند. آنهایی که ترجمه نشده یا نمیدانستم یعنی چه یا ترجمهٔ مناسبی پیدا نکردم. شاید کسانی که حرفهایتر عکاسی میکنند بدانند.--میلاد ۲۲:۰۳, ۲۹ ژانویه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] پوستر فیلم
سلام! برای پوسترها برچسب {{پوستر فیلم}} موجود هست. Raamin ب ۱۸:۵۱, ۱۰ فوریه ۲۰۰۷ (UTC)
- متشکرم از این به بعد حتماً استفاده میکنم.میلاد ۲۳:۳۹, ۱۰ فوریه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] تصویر:Mohsen-namjou-tehran-university.jpg
آقا میلاد زیارت قبول!! ;-) حسام ۱۵:۱۱, ۲۵ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)
- از طرف شما هم دستمالی کردم حضرت رو... تازه من رو هم میشناخت... (B ویکیپدیا هم نمیدونست چی هست، کاغذ نوشتم دادم دستش...میلاد ۱۵:۳۹, ۲۵ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)
- پس من هم حتماً میشناسه! بالاخره حسامی گفتن!! D-: کاغذ؟! حسام ۱۵:۵۶, ۲۵ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)
- تشکر از عکس برای مقاله محسن نامجو،جای من کلی خالی بوده مراسم خوب بود،قطعهای هم اجرا شد؟؟؟--فرزاد خلیفه ۰۷:۲۰, ۲۶ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)
- جای شما کلی خالی! بله، سه قطعه اجرا کرد، تکنوازی سهتار و آواز. اولی را قبلاً نشنیده بودم، دومی همان بود که شعر جیم موریسون را با تحریر فارسی میخواند و آخری هم «بگو بگو» بود.میلاد ۱۱:۲۶, ۲۶ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)
- تشکر از عکس برای مقاله محسن نامجو،جای من کلی خالی بوده مراسم خوب بود،قطعهای هم اجرا شد؟؟؟--فرزاد خلیفه ۰۷:۲۰, ۲۶ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)
- پس من هم حتماً میشناسه! بالاخره حسامی گفتن!! D-: کاغذ؟! حسام ۱۵:۵۶, ۲۵ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] من رو میشناسی؟
من رو میشناسی؟!Aparhizi ۱۶:۲۱، ۱۵ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- ارادت دارم جناب پرهیزی :-) میلاد ۱۶:۲۸، ۱۵ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- کجایی تو پسر؟ صفحه بحثت رو دیده بودم و صفحه کاربری، اما نمیدونستم تویی! ولی فکر کنم تو از حضور من آگاهی داشتی؟ درسته؟Aparhizi ۱۶:۳۱، ۱۵ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- آره یک بار هم پیغامی گذاشتم که دیدار تازه کنیم، ولی فکر میکنم گم شد در اون صفحهٔ بحث شلوغ... رو به راهی؟ میلاد ۱۶:۳۵، ۱۵ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- الان من صفحه بحثت رو نگاه کردم، دیدم که یک بار هم بهت تذکر دادم!! آقا من اون پیغامت رو دیدم، ولی ابدا فکر نکردم تو باشی، خیلی نامردی! چرا معرفی نکردی خودت رو؟! ببینیمت! تهرانی؟Aparhizi ۱۶:۳۸، ۱۵ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- آره یک بار هم پیغامی گذاشتم که دیدار تازه کنیم، ولی فکر میکنم گم شد در اون صفحهٔ بحث شلوغ... رو به راهی؟ میلاد ۱۶:۳۵، ۱۵ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- کجایی تو پسر؟ صفحه بحثت رو دیده بودم و صفحه کاربری، اما نمیدونستم تویی! ولی فکر کنم تو از حضور من آگاهی داشتی؟ درسته؟Aparhizi ۱۶:۳۱، ۱۵ مه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] ردهبندی جاها و مكانها
ميلاد عزيز سلام. برای ردهبندی جاها و مكانها، در ویکیپدیا:ویکیپروژه ردهبندی/اماکن دیدنی بحثی شروع شده است. نظرات شما در اين زمینه میتواند بسيار راهگشا باشد. مرتضا ۱۷:۴۰، ۱۷ مه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] یک عرض کوچک
خواستم برای این که ذهنیتهای ما نسبت به هم حداقل برای خودمان روشن شود نکتهای کوچک را عرض کنم. این که در رایگیری برای اعطای اختیار بازرسی کاربر به من رای مخالف دادید، برای من نه تنها ناراحت کننده نیست، بلکه ارزشمند است، خصوصاً وقتی بپذیرم که رای شما تحتتاثیر دیدگاه کس دیگری نبوده و حضور ناگهانی شما بعد از چند روز غیبت، فقط برای دادن رای مخالف، اتفاقی بودهاست. غیر از این رایگیریها هم، اگر جایی فکر کردید دیدگاهتان با من مخالف است، خوشحال میشوم که یادآوری کنید ▬ حجت/بحث ۱۷:۱۵، ۲۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- حجت عزیز، دیدگاه و نظر چیزی نیست که لزوماً مستقل باشد. بسیاری از مردم پیرو مرام و آیین شکلگرفته و جا افتادهای هستند. بسیاری «مرشدی» برای خود برمیگزینند و هر چه او گفت و هر چه او کرد میکنند. من جزو این دسته مردمان نیستم، ولی اگر هم بودم، شایسته بود که پاسخم را میدادید و نه این که از یکسانی موضعم با بعضی دیگر گلایه کنید.
- من چند روزی از ویکی پدیا دور بودم (با طعنه و بدبینیای که در پیغام شما میبینم، بگذارید توضیح بدهم، درگیر اسبابکشی بودم و هنوز هم تا حدودی هستم، و به اینترنت دسترسی نداشتم)، و امروز با دیدن اتفاقاتی که در این مدت افتاده به شدت تکان خوردم. امروز ذهنیت من نسبت به شما تغییر کرد. این که فکر میکنید این مخالفت، محصول جریان فکری گروه معدودی است که میشناسید، تقسیم دنیا به سفید و سیاه، دوستان و دشمنان ، مخالف و موافق است و با ذهنیت جدید من از شما جور درمیآید، و با ذهنیت قبلیام نه. چیزی که من امروز فهمیدم این بود که شما برای خواستی شخصی، یا مناسباتی شخصی دروغ گفتهاید. آن هم در همان زمینهای که نامزد پذیرش مسؤلیت آن بودید. شاید اشتباه میکنم (در این صورت خواهش میکنم مرا از اشتباه دربیاورید)، ولی این چیزی است که دستگیرم شد. و شما آیا انتظار دارید با وجود این آگاهی، به شما رأی منفی نمیدادم؟ اگر امروز این ماجراها را نمیدیدم، شاید اصلاً رأی نمیدادم، مسأله آنقدر به نظرم حیاتی نمیآمد، ولی بعد از خواندن ماجرا دیگر خودم را مسئول به رأی دادن دانستم.
- تفاوت دیدگاه طبیعی است، و من هم آدمی نیستم که سعی کنم دیگران را (به خصوص کسانی را که آنقدر نمیشناسم، مثل شما) متقاعد پذیرش نظرات خود کنم. ولی این ماجرا خیلی سادهتر از این حرفهاست. ناراستی رئیسجمهورهایی را وادار به استعفا کرده، شما که تازه در مرحلهٔٔ رأی گیری هستید. طبیعی است که من بیشتر به فکر ویکیپدیا باشم تا شما. به نظر من اعطای اختیار بازرسی کاربران به کسی که اخیراً در مورد نتیجهٔ بازرسی کاربری گزارش ناراست داده غیر قابل قبول است. موافق نیستید؟ میلاد ۲۰:۰۲، ۲۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
من گفتم به خصوص وقتی که بپذیرم، شما این استنباط را کردهاید که من استقلال رای و نظر شما را نمیپذیرم. این قضاوت شماست در مورد من. اگر کلام من به نظرتان طعنهآمیز بود، ببخشید اما من هدفم طعنه نبود، هدفم این بود که از یکی از کسانی که با استقلال به من رای مخالف داد، تشکر کنم.
هنوز هم دوست دارم بدانم که چرا فکر میکنید من «ناراست» بودهام و دروغ گفتهام؟ چه خیری به من میرسد که چنین دروغی بگویم؟
امروز که متا را چک کردم، دیدم که این ویرایش انجام شده. من چنین درخواستی ندادم، نمیدانم که این درخواست را کرده. اما احتمالاً با خواندن آن شما هم به صدق گفتار من پی میبرید: شواهدی هست که نشان دهد Fbyk یک کاربر مستقل از ظهیری است، چون همزمان در شهر دیگری هم ویرایش کرده!
حال باز هم فکر میکنید من دروغ میگویم؟ باز هم فکر میکنید این من هستم که زود قضاوت میکنم؟ آیا این که زود بابت یک اشتباه به من تهمت «دروغگو» بودن بزنند هم، یک قضاوت زود هنگام نیست؟
امیدوارم که بتوانیم همدیگر را روشن کنیم، نه این که خدای نکرده شما از من دلخورتر شوید ▬ حجت/بحث ۱۳:۱۳، ۲۹ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- حجت عزیز، قضاوت من در مورد زاپاس بودن یا نبودن حساب Fbyk نیست. در همان نوشتهٔ اولم در درخواست بررسی کاربر هم گفتم که به وحید ظهیری اعتماد دارم (هرچند شاید دلیل مناسبی برای این اعتماد نداشته باشم) و به نظرم حتی اگر این حساب زاپاس آقای ظهیری بوده باشد، سوء استفادهای از آن نشده است. ولی شاید بهتر از من بدانید که ویرایش از یک شهر دیگر اصلاً دلیل برای زاپاس نیودن حساب نیست. من همین الان میتوانم از دوستی در اروپا بخواهم و او با حساب من از آنجا ویرایش کند، شهر دیگری در ایران که هیچ.
- حرف من در مورد نقل قول شما از steward مورد بحث است. ببینید شرایطی پیش آمده که شما (به عنوان مدیر ویکیپدیای فارسی) راجع به حساب Fbyk استعلام کردهاید. این شرایط بر من روشن نیست (البته دلیلی هم ندارد که روشن باشد، ولی تا آنجا که میدانم برای بررسی کاربران باید دلیل خوبی داشت)، و شما در وپ:تام نوشتید که نه Fbyk زاپاس نیست. میگویید اشتباه نوشتهاید، میخواستید چیز دیگری بنویسید و نوشتهاید که نیست (درست میگویم؟). ولی حدود یک روز بعد از این ماجرا، هنگامی که در جواب کاربر تأیید مینوشتید که تقاضای مکتوب شدن نظر steward را خواهید کرد، آیا نباید متوجه اشتباه میشده و آن را اصلاح میکردید؟ پست بعدی شما که دو ساعت بعد است و پیوند به نظر مکتوب مورد بحث را دارد، باز هم اثری از بیان این که اشتباه شده و شما حرف طرف را نادرست نقل کردهاید ندارد. انتظار من از حجتی که در تصوراتم بود این بود که با توجه به حساسیت موقعیت (بستن حساب کاربر شیرین به خاطر زاپاس بودن و نامزدی شما برای بررسی کاربران) هر چه زودتر ماجرا را توضیح دهد، ولی این اتفاق تا مدتها بعد و بالاتر گرفتن بحثها رخ نداده است. با توجه به این موقعیت است که میگویم این اشتباه شما آنقدر که میگویید کوچک نبوده، و باید پی آن را میگرفتید.
- من از شما دلخور نیستم که دلخورتر شوم. تنها چیزی که شاید مایهٔ دلخوری شود، این است که تخمین شما از میزان فهم و شعور من خیلی کمتر از تخمین خودم باشد! قضاوت من شاید زود بود، ولی خالا با گذشت چند روز، هنوز اطلاعات بیشتری به دست ندادهاید که تغییری در آن ایجاد کند. راستش من هیچ جور نمیتوانم تصور کنم این اشتباه چطور رخ داده. موقع خواندن یا موقع نوشتن؟ اگر روشن شدن من برایتان مهم است، خوب روشنم کنید. :-) میلاد ۱۵:۳۰، ۲۹ مه ۲۰۰۷ (UTC)
-
- شما پرسیدید که «حدود یک روز بعد از این ماجرا، هنگامی که در جواب کاربر تأیید مینوشتید که تقاضای مکتوب شدن نظر steward را خواهید کرد، آیا نباید متوجه اشتباه میشده و آن را اصلاح میکردید؟» در پاسخ باید بگویم که من متوجه آن اشتباه نشدم چون سهواً آن جمله را غلط نوشتم و بعد از این که نتایج مکتوبسازی شده را هم گزارش کردم، پیش خودم دلیلی نداشتم که بروم جملات قبلی خودم را بخوانم. اگر عمداً این کار را کرده بودم، بحث جدا بود، اما این یک اشتباه سهوی (چیزی مثل یک تپق) بود و من هم زمانی که به متا پیوند دادم، این ذهنیت را داشتم که همان چیزی را قبلاً نوشتهام که الآن به آن پیوند میدهم.
- من زمانی متوجه این اشتباه شدم که تیزبینی دیگر دوستان باعث شد بابت آن به من توضیح بدهند. بین زمانی که راجع به این اشتباه توضیح دادم و آخرین جملهای که قبل از آن نوشتم، همانطور که گفتید ساعاتی فاصلهاست. این فاصله ظاهراً باعث شده که شما در مورد سهوی بودن اشتباه من شک کنید. اما باور کنید در این فاصله زمانی من یا خواب بودم، یا سر کلاسم بودم، یا سر جلساتی که بعد از ظهر آن روز در دانشگاه داشتم بودم. اولین فرصتی که پیدا کردم به ویکی سر بزنم، با مراجعه به صفحهٔ تعقیبات متوجه موضوع شدم، و فقط به اندازهای که توضیحات اولیه را بدهم وقت پیدا کردم که ویرایش کنم. بعد هم چند ساعتی بیرون بودم تا دوباره دیشب از منزل بقیهٔ جوابها را نوشتم. پس باور بفرمایید، دلیل این فاصله زمانی و تعلیل من در جواب دادن، این بود که من تازه دیروز بعد از ظهر متوجه شدم که جملهٔ اشتباهی نوشته بودم. همین.
- شما نوشتید «باید پی آن را میگرفتید». باور کنید از لحظهای که متوجه شدم آن جمله را اشتباه نوشتم تا همین حالا، عمدهٔ مشارکت من در ویکی در راستای پیگیری همین موضوع بودهاست.
- شما نوشتید «حجتی که در تصوراتم بود». این خیلی به من قوت قلب میدهد. چرا که به نظر میآید شما حداقل تا پیش از این اتفاقات اخیر من را کاربری شایسته میدانستهاید. این اتفاقات اخیر نیز میگذرد، چیزی که برای من مهم است این است که شما و دیگر کاربران به این واقعیت پی ببرند که اشتباه من عمدی نبوده، هدفم پنهان کردن چیزی نبوده، و با مرور زمان و تلاشهای بعدیام، بتوانم اعتماد شما و دیگران را بیش از پیش به خودم جلب کنم، تا در سایهٔ این اعتماد، بتوانم بهتر به ویکی و به کاربرانش کمک کنم.
- از این که میگویید از من دلخور نیستید هم خیلی احساس خوبی پیدا میکنم. در مقابل این که چیزی گفتهام که باعث شده شما فکر کنید من شما را فردی کمشعور میدانم، به من احساس بدی میدهد. من نه شما را فردی کمشعور یا وابسته میدانم (چرا که اصلاً حضوری شما را نمیشناسم که بخواهم راجع به شما قضاوتی اینچنینی بکنم) و نه منظوری از نوشتن حرفهای قبلیام داشتم. به هر حال، بابت این که این احساس بد در شما به وجود آمد، عذر خواهی میکنم.
- اما این که اشتباه چگونه رخ داده را پرسیدید. راستش سوال سختی است. اگر شما سهواً دستتان به یک لیوان بخورد و بشکند، و از شما بپرسند این اشتباه چگونه رخ داد، چه میگویید؟ اشتباه من هم یک اشتباه سهوی بود. زمانی که آن جمله را مینوشتم احساس میکردم همانچیزی را مینویسم که قبلش از steward شنیده بودم و به خوبی فهمیده بودم. اما شاید خستگی یا لحظهای پرش افکار باعث شد که سهواً چیزی را شنیدم ننویسم بلکه مخلوطی از شنیدههایم و نتیجهگیری خودم راجع به آنها را بنویسم. بدون شک هر زمان و به هر شکل اگر میفهمیدم که چنین اشتباهی کردم، همین کاری را میکردم که تا حالا کردم: بابت آن توضیح میدادم، عذرخواهی میکردم، و جملهام را اصلاح میکردم.
- این که یک نفر یک بار اشتباه سهوی بکند، به خودی خود امری طبیعی است. چیزی که بد است آن است که فردی به طور آگاهانه و عامدانه اشتباه کند، یا این که اشتباه سهوی بکند، اما نه فقط یک بار و به ندرت، بلکه به طور منظم و مکرر. تصور من این است که من در این دو دستهٔ آخر نمیگنجم. اگر مخالف هستید بگویید.
- دست آخر این که، اگر موفق شوم با توضیحاتم شما را قانع کنم و شما بپذیرید که اشتباه من سهوی بود و در حد توانم در جبرانش تلاش کردم، آن وقت است که احساس میکنم به نتیجهای که از آغاز این بحث در صفحهٔ بحث شما داشتم رسیدهام. ▬ حجت/بحث ۱۵:۵۸، ۲۹ مه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] چه خبر؟
سلام، چه خبر؟ کمپیدایی! به من ایمیل بزن هر وقت پیغام رو دیدی.Aparhizi ۱۵:۱۲، ۱۸ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)

