نامهای سیاره مشتری
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
نام سیارات سامانه خورشیدی در پارسی از اسطوره های ایرانی سرچشمه می گیرد. اما نام اکثر سیارات منظومه شمسی در زبان های غربی از اسطوره های رومی و یونانی سرچشمه میگیرد. برای نام سیاره هرمز چندین صورت نوشتاری وجود دارد. که به سبب تبدیل از شکل گفتاری به شکل نوشتاری ناشی شده است.
نام های پارسی:
- هرمز (هورمز)
- اهورامزدا
- هرمزد
- ارمزد (اورمزد)
- برجيس (؟)
- مژدو آورسر (؟)
نام های عربی:
- مشتری (از یونانی)
- سعد اکبر
- منتهي الارب
- احور
- خطيب فلک
- قاضي فلک
نام های دیگر:
- زوس، زئوس ، زاوش،زواش ،زوش : يوناني
- ژوپيتر: رومي( که خداوندان طبيعت هستند)
- برهسپت : هندی
- رووخسپي
در فارسی این شکل ها تغییر یافته اهورامزدا می باشند. باید توجه کرد صورتی که بیش از سایرین رایج بوده و هست همان شکل هرمز است. برای آشنایی با برخی از شکل ها توضیح هر کدام را عینا از واژهنامه های دهخدا و معین ذکر می کنیم. (نام های پایانی غیر پارسی هستند.)
- هرمز (دهخدا):
نام ستاره مشتري است . (برهان ). برجيس . (يادداشت به خط مولف ). اورمزد. در يوناني هرمس به معني عطارد است و روميان قديم مشتري را رب ّالارباب ميدانستند و ايرانيان هم نام اهورامزدا را بر آن نهادند.(حاشيه برهان چ معين ) بريد لشکرش ناهيد و هرمز به پيش لشکرش بهرام و کيوان . دقيقي .
چه کيوان ، چه هرمز چه بهرام و شير چه مهر و چه ماه و چه ناهيد و تير. فردوسي .
- هرمز (معین):
هرمزد. اورمزد. اهورامزدا: 1 ـ نام خدا. 2 ـ نام سياره مشتري . 3 ـ نام روز اول از هر ماه خورشيدي .
- اهورامزدا (دهخدا):
در فارسي به صورتهاي اهورامزد، هُرمَزد، هُرمُزد، اورمزد، هورمزد و هرمز به معني خدا آمده است . در اوستا اهورمزده ناميده ميشود و در سنگنبشته هاي پادشاهان هخامنشي ائورمزده خوانده شده . اين واژه در فرهنگهاي فارسي علاوه بر اين که به معني خدا ضبط شده به معني زاوش و برجيس بمعني ستاره مشتري آورده اند و وجه تسميه ستاره مشتري به هرمزد درست معلوم نيست ، چه بين اهورمزداي ايرانيان که خداي ماوراء طبيعي است و زوس يونانيان و ژوپيتر روميان که خداوندان طبيعت هستند، رابطه اي موجود نيست . معني اصلي کلمه سرور داناست ونام خداي بزرگ ايرانيان باستان و زردشتيان که خالق زمين و آسمان و آفريدگان است . امشاسپندان و ايزدان نيز آفريده اويند. (از حاشيه برهان قاطع و مزديسنا و فرهنگ فارسي ). و رجوع به مزديسنا و فهرست آن شود.
- اهورامزدا (معین):
اهورمزدا. هرمزد. اورمزد. هرمز. هورمزد: مركب از اهورا به معني سرور بزرگ و مزدا به معني داناي كل . خداي بزرگ ايرانيان باستان و زردشتيان . خالق زمين و آسمان و آفريدگان .
- هرمزد (دهخدا):
هرمز.ستاره مشتري . (برهان ). اين ستاره سعداکبر است و ازاين نظر در دعاي نيک ياري او را خواهند: که هرمزد يارت بدين پايگاه چو بهمن نگهدار تخت و کلاه . فردوسي .
ز خورشيد و تير و ز هرمزد و ماه پديدار کرده بد و نيک شاه . فردوسي .
ز ششم بارهرمزد خجسته وزيرش گشته دل از مهر بسته . فخرالدين اسعد.
- ارمزد(دهخدا):
ارمز. هرمز. هرمزد. اورمزد. اهورمزدا.مشتري . برجيس: قوس و حوتست و طائر و ارمزد جدي و دلو اززحل بجويد مزد. سنائي .
- ارمزد( معین):
1 ـ اهورامزدا. 2 ـ سياره مشتري . 3 ـ اولين روز از هر ماه خورشيدي .
- مشتری(دهخدا 1):
ستاره اي که سعد اکبر است . (منتهي الارب ). ستاره اي از سيارات فلک ششم که آن را به فارسي برجيس نامند. (از اقرب الموارد). نام ستاره اي که بر فلک ششم است . اهل تنجيم آن را سعد اکبر دانند و آن را قاضي فلک نيز گويند، به فارسي برجيس و به هندي برهسپت و خانه او قوس و حوت و شرف او در سرطان . (از غياث ) (از آنندراج ). خانه او حوت و قوس است و بيت الشرف او در سرطان است . (مفاتيح ). سياره ميان زحل و مريخ . خطيب فلک . قاضي فلک . هرمزد. اورمزد. زاوش . برجيس . هرمز. احور. قاضي چرخ . خانه و بيت او در برج قوس و حوت است . (يادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام ستاره برجيس که آن راستاره برووخسپي و زاوش و زواش و زوش و فروزد و مژدو آورسر و هورمز و هورمزد و سعد اکبر و قاضي فلک نيز گويند. (ناظم الاطباء). بزرگترين ستاره منظومه شمسي و قطر آن 142000 کيلومتر است و دوازده قمر دارد. مدار اين سياره مابين مريخ و زحل است . (از لاروس ). يکي از بزرگترين سيارات منظومه شمسي که بعد از زهره به چشم ما درخشان ترين ستارگان است . و از زمين 1295 مرتبه بزرگتر و فاصله اش تا خورشيد 778 ميليون کيلومتر است . و در هر 9 ساعت و 55 دقيقه يک بار دور خود مي گردد (حرکت وضعي ) و هر 11 سال و 315 روز يک بار دور خورشيد مي گردد (حرکت انتقالي ). اين سياره دوازده قمر دارد که چند تاي آنها بوسيله گاليله و ماريوس در سال 1610 م . کشف گرديد و آخرين آنها که کوچکترين قمر اين سياره است در سال 1951 م . کشف شده است: فروزنده چون مشتري بر سپهر همه جاي شادي و آرام و مهر. فردوسي .
- مشتری(دهخدا 2):
در اساطير لاتين پدر و پيشواي خدايان آن دوران و همانند زئوس (زاوش ) در اساطير يونان است . او پدر خود زحل را برانداخت و بر تيتان ها غالب شد و دريا را به نپتون و دوزخ را به پلوتون داد و زمين را براي خود نگه داشت . او خداي آسمان و روشنايي و زمان و رعد و برق بود. باروي روم که به وي اختصاص يافته مقر حکومتش بود. او از مدايح و توصيف هاي مذهبي برخوردار گشت . (از لاروس ). خداي اعظم بت پرستان يوناني است او پسر کيوان و در جزيره کريت تولد يافت و خرافات بت پرستان صفاتي را که مرکب از جميع افعال شنيع و کريه و حيواني بوده و در تصور بني نوع بشر ممکن الوجود بود بدو نسبت مي دادند. (از قاموس کتاب مقدس ): به آئين يکي شهر شامس به نام يکي شهريار اندر او شادکام فلقراط نام از در مهتري هم از تخم آقوس بن مشتري . عنصري .
- مشتری(معین):
پنجمين و بزرگترين سياره از سيارات منظومه شمسي كه هر 12 سال يك بار به دور خورشيد مي گردد. (ریشه:عربی)
- برجیس(دهخدا):
ستاره ايست و گويند مشتري است . (اقرب الموارد) (از منتهي الارب ). ستاره مشتري . (ناظم الاطباء). هرمزد. اورمزد. زاوش . (يادداشت مولف ). سعد اکبر. و آن يکي از سيارات سبع است . برجيس بکسر و جيم عربي ستاره مشتري که بر فلک ششم تابد و سعداست و آنرا قاضي فلک گويند و خانه او قوس و حوت است و اين معرب برجيس بفتح باء است چرا که وزن فعليل بالفتح در کلام عرب نيامده . (غياث اللغات ): مه و خورشيد با برجيس و بهرام زحل با تيرواره [ زهره ] بر کرزمان . دقيقي (فرهنگ اسدي ).
- برجیس( معین):
سياره مشتري ، اورمزد.
[ویرایش] منابع
- فرهنگ معین
- فرهنگ دهخدا

