بحث کاربر:Mahdiniknam
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
روستاي بيهود، مركز دهستان پيشكوه با تعداد 700 خانوار و تعداد 3000 نفر جمعيت در قسمت جنوبغربي شهرستان قائنات واقع گرديده است. دهستان پيشكوه از به هم پيوستن تعداد هفت روستاي همجوار در محدوده شهرستان قاين تشكيل شده است و به لحاظ دارا بودن محدوده جغرافيايي معيني براي تشكيل يكي از واحدهاي تقسيمات كشور به عنوان «دهستان» انتخاب شده است. مركز اين دهستان، بيهود ميباشد. روستاي بيهود در فاصله 50كيلومتري شهرستان قاينات قرار گرفته است و در مورد وجه تسميه بيهود روايتهاي گوناگون وجود دارد. عدهاي معتقدند كه بيهود در ابتدا «بيحوت» بوده است و علت نامگذاري آن اين بوده است كه چون آب اين منطقه شيرين است و براي پرورش ماهي مساعد نيست، لذا به «بيحوت» (بيماهي) نامگذاري شده است كه بعدها به علت سهولت گفتار به بيهود تبديل شده است. برخي ديگر معتقدند كه در گذشتههاي دور محدوده اين منطقه اكثراً يهودينشين بودهاند و تنها منطقهاي كه يهودي نداشته، بيهود بوده است كه به آن «بييهود» مي گفتهاند و بعدها به علت سهولت گفتار به «بيهود» تبديل شده است. عدهاي نيز معتقدند كه در گذشته در اين محل مغازههاي پارچهفروشي زيادي وجود داشته است و چون در اثر آتشسوزي مغازهها ويران و پارچهها سوخته و نيمسوز شده است به «بيهود» شهرت يافته است. آقاي علياكبر دهخدا واژه «بيهود» را به اين گونه معني كرده است: بيهود-بيهوده- برهود: چيزي را گويند كه نزديك به سوختن رسيده و به آتش آن را زرد كرده باشد. (برهان): چيزي كه نزديك است حرارت آتش آن را زرد كند. (رشيدي): پارچه و يا چيز ديگري كه به واسطه نزديكي آتش نزديك به سوختن است. آقاي جواد محسني نيز معتقد است كه بيهود به معني «چوب سفيد نيمهسوختهاي است كه يه طرف آن سفيد و طرف ديگرش سياهرنگ باشد و اين حالت در كوههاي اطراف بيهود نمايان است. جواني رفت پنداري نخواهد كرد بدرودم بخواهم سوختي دانم كه هم آن جاي بيهودم قدمت بيهود و قلعههاي آن بيهود، امالقراي مناطق قاين است. روستايي است با قدمت چند صدساله كه در زمانهاي قديم داراي نايبالحكومه بوده است. سند دقيقي درباره قدمت بيهود وجود ندارد، اما با توجه به امامزادهها، قبول مختلف در گوشه و كنار آبادي و همچنين نظر به بناها و قبور فرو رفته در زيرزمين ميتوان حدس زد كه اين منطقه قبل از اسلام همسكنينشين بوده است و مردم آن «گبر» بودهاند. قلعههاي بيهود در اين محل داراي چندين قلعه بوده به نامهاي «قلعه خند، قلعه محله رضوان، قلعه عليشاه بزبيشه، قلعه سرچشمه گريمنج، قلعه نو.
قلعه خُند: اين قلعه در فاصله سه كيلومتري غرب بيهود قرار دارد و در زمان اسماعيليه ساخته شده است و در اين قلعه برج ديدهباني و حمام نيز وجود داشته است كه آثار باستاني آن هماكنون باقي است.
قلعه رضوان: در محدوده سكنينشين فعلي بيهود بوده است. قلعه عليشاه بزبيشه: در 9كيلومتري شمال شرقي بيهود بوده است. قلعه نو: در محدوده جنوبي مخابرات فعلي روستا قرار داشته است. درب اين قلعه از سنگ بوده است و طرز قرار گرفتن قلعه به اين صورت بوده كه در چهارطرف آبادي بوده است و اهالي آن در وسط قلعه هر كدام داراي خانهاي بودهاند و از قراين مشخص ميشود كه به سختي گذران زندگي ميكردهاند. راوي ميگويد از پيروان خود شنيدهام كه زندگي كردن در قلعهها مخصوصاً در قلعه خند به سختي بوده است، به طوري كه مادر و فرزندي حتي هيزم جهت پختن نان نداشته است كرباس 70گزي خود را روي آتش ميگذارد و دو قرص نان به سختي فراهم ميكند تا قوت لايموتي باشد براي فرزندش كه برود و هيزم بياورد. برجهاي بيهود قلعهنشينان براي محافظت خود، ديدهبانهايي درست كرده بودند كه به آن برج ميگفتند. برج واقع در گورسي و برج واقع در گدار تبلو برج واقع در تنگل بند بزبيشه برج محله آخوند و برج كوچه پابرجي و برج ميرزاها و برج محله رضوان. راوي ميگويد آن چه ما از بزرگان خود شنيدهايم اين بوده كه اگر خطري متوجه روستا ميشد ديدهبانها به وسيله روشن كردن آتش به نزديكترين برج بعدي اطلاع ميدادند كه خطري در پيش است. ديدهبانها به اين كار به اصطلاح امروز، با اهالي مقيم قلعه آمادهباش ميدادهاند و افراد ذينفوذ هم به مردم اعلام ميكردهاند كه جلوي دشمن را سد كنند. ويژگيهاي جغرافيايي بيهود روستاي بيهود مركز پسكوه است كه از طرف شمال به روستاي گريمنج و اسلامآباد، از طرف جنوب به شهرك هاشميه، از طرف مغرب به روستاي نوغاب و شندان عرب متصل است. اين روستا در ميان حصاري از كوههاي نسبتاً بلند قرار گرفته است، بهطوري كه انسان بعد از اينكه فاصله ديد خود را از محيط روستا و زمينهاي زيركشت آن بالاتر ببرد، خود را در محيطي بسته احساس ميكند كه چشمش آنچه را ميبيند كوه است و كوهسار آب و هواي اين منطقه، آب و هواي معتدل كوهستاني ميباشد. مرداد و شهريور گرمترين ماههاي سال و دي و بهمن كم آفتابترين ماههاي سال ميباشد. كشاورزي بستگي زياد به ميزان باران ساليانه خصوصاً بارانهاي بهاري دارد زيرا قسمت عمده محصول اين منطقه بهصورت ديم كشت ميشود و بارانهاي متوالي بهاري، شرط اصلي بازدهي محصولات ديمي ميباشد ميزان بارندگي ساليانه 16 ميليمتر است دور تا دور روستا را قناتهاي كوچكي زينت داده است كه به «چشمهزار» و «كلانه»مشهور است در اين چشمهزارها درختاني ديده ميشود كه زيبايي آنجا را دو چندان ميكند و رهگذران در سايههاي دلپذير آن اندكي استراحت كرده، و به عمر و عزت صاحبان آن دعا ميكنند. آداب و رسوم و فرهنگ آداب و رسوم در گذشته مردم به صورت گروهي و كارواني تصميم به مسافرت ميگرفتند و با حيواناتي از جمله اسب، قاطر و الاغ مسافرت مينمودند و به جهتي گروهي و كارواني مسافرت ميكردند كه امنيت بيشتري داشته باشند و هم از حال هم باخبر باشند و هنگامي كه ميخواستند به رفتن زيارت بروند، زايرين لباسهاي پاكيزه و نو پوشيده و ظاهر آراسته و اصلاحكرده و معطر به بوي خوش از قبيل گلاب و مشك از زير سيني متبرك به كلامالله مجيد و شيريني و آب و آيينه ضمن اداي احترام به آن عبور ميكردند و مورد استقبال بدرقهكنندگان كه اهالي محل و خويشان او بودند قرار ميگرفتند و به چاووشخواني مشغول ميشدند:
هر كه دارد هوس كرببلا، بسمالله
هر كه دارد سر همراهي ما بسمالله
ز تربت شهدا بوي سيب ميآيد ز توس بوي رضاي غريب ميآيد اين چاووشخواني و خداحافظي تا حدود يك كيلومتر پايينتر از محله ادامه داشت و از آنجا بدرقه كنندگان زائرين را به خدا سپرده و زائرين نيز سوار بر مركبهايشان شده به اميد راهي سفر دور و دراز ميشدند و احتمال داشت بعضي در مسير راه بدليل ضعف بدني يا مريضيجانشان را در طول سفر از دست ميدادند. و در هنگام برگشت هم اكثر مردم به استقبال زائرين ميرفتند و تا خانهاش چندين قرباني انجام ميشد و اين قرباني توسط نزديكان و دوستان نزديك صورت ميگرفت و زائري كه از زيارت برميگشت مرسوم بود كه چند روزي در خانه بماند تا هم رنج سفر دورو دراز را از تن به دركند و هم افرادي را كه از درو و نزديك به ديدنش ميآيند ملاقات نمايد. روزه و مراسم آن در ماه مبارك رمضان: مردم اين آبادي به دين و ايمانشان سخت پايبندند و دختران از 9 سالگي و پسران از 15 سالگي مكلف به روزه گرفتن مي باشند و فرزندان كوچك به تشويق بزرگتران قبل از سن تكليف روزه ميگيرند. پيرمرداني كه خانهشان نزديك به مسجد است و سواد قرآني دارند و مناجات ميكنند و معمولاً خانمها زودتر بيدار شده و چاي دم كرده و سحري آماده ميكنند و بقيه را نيز بيدار ميكنند و غذايي كه براي سحر در نظر ميگيرند معمولاً غذاي مقوي و پرانرژي مي باشد مردم در ماه مبارك رمضان سعي ميكنند حداكثر استفاده معنوي را بنمايند و تذهيب نفس را در خود تقويت نمايند. و جلسات قرآني بهطور مرتب در مساجد انجام ميشود و جلسات مردانه در مسجد و جلسات زنانه در منازل افراد متقاضي بصورت دورهاي برگزار ميشود. در اين شبها بعد از سخنراني روحاني مجلس مراسم قرآن برسر گذاشتن شروع ميشود مراسم باشور و حال خاصي آغاز ميشود بعد از مراسم قرآن برسر گذاشتن روحاني در حق مومنين دعا ميكند و به مردم موعظه ميكند از فضايل شب زندهداري اين شبها محروم نمانند. عيد فطر يكي از بزرگترين اعياد مذهبي مسلمانان است اولين روز بعد از ماه مبارك رمضان را عيد فطر مينامند مردم پس از يك ماه روزه گرفتن با روحيه باز و پرنشاط و با قلبي با صفا و با ايمان جهت اقامه نماز عيد فطر و استماع خطبههاي آن راهي مسجد جامع محل ميشوند و در اين روز جمعيت استقبال كننده از نماز آنقدر زياد است كه به زحمت ميشود جاي خالي پيدا كرد. نماز عيد فطررا معمولاَ آيتالله محمد باقر عرفاني قرائت مينمايد. و قبل و بعد از نماز با ديدن يكديگر روبوسي نموده و اين عيد را به همديگر تبريك عرض مينمايند و مقيدند كه فطريه خود را با توجه به تعداد اعضاي خانواده به صورت نقدي و يا جنسي پرداخت كنند. عيد قربان: يكي ديگر از اعياد بزرگ مسلمانان جهان عيد قربان است در اين روز حاجيان راه خدا گوسفندي را در راه خدا قرباني ميكنند و سنت حضرت ابراهيم را احياء ميكنند در اين منطقه هم اين روز را گرامي ميدارند حاجيان و كساني كه نذر دارند و همچنين افرادي كه اولين قرباني اموات آنان ميباشد گوسفند يا گاوي را كه از قبل مهيا كردهاند آن را ميكشند شرح مراسم قرباني پس از اينكه با مشخصات ذكر شده گوسفندي را پيدا كردند اقارب، خويشاوندان و دوستان به خانه خود دعوت مينمايند و مدعوين هم سعي ميكنند در اولين ساعات روز قرباني در خانه شخص دعوت كننده حضور يابند چراكه خود را در غم و شادي يكديگر شريك ميدانند. معمولاً در خانهاي كه مراسم قرباني انجام ميشود سينياي وجود دارد كه روي آن چند استكان چاي رديف شده است سرمهاي و اندك نباتي صاحب قرباني با اين سيني از حضار به گرمي پذيرايي كرده به آنان خوشامد ميگويند و آنها هم چاي خورده و براي ثواب تكه نباتي بر ميدارند. عقيده مردم اين است كه گوسفند قرباني وقتي نزد مرده خود ميروند او را سوار كرده و به طرف بهشت حركت ميكند و در مسير حركت ديگر مردگان را نيز ميبينند به اين لحاظ اشخاص حاضر در محل يكايك اسامي مردگان خود را ياد كرده و به گوش حيوان ميخوانند و در ضمن تكه نباتي هم در دهان او ميگذارند و او را نوازش ميكنند و سلام خود را به مردگان خود ميرسانند و معتقدند كه حيوان قرباني به منزله پيكي است كه سلام آنها را به مردگان ابلاغ خواهد كرد كسي كه مادرش را از دست داده باشد اين شعر را ميخواند: اگر مادرَم ديدي به جاي رسُوني از زبون م دعُايي اگر از حال مَ از تو بپُرسَ بگو كهيده به چ پر كاهي پس از ذبح و پوست كردن حيوان گوشت او را تكهتكه كرده ميان فقرا و اهل محل تقسيم ميكنند و آرزو ميكنند كه بتوانند همانند حضرت اسماعيل پيوسته و خالصانه براي انجام فرمان خدا آماده باشد و هواي سركش نفس را به تيغ عشق و ايمان ببرند و قرباني نمايند و در پايان براي مردگان خود دعا و استغفار ميكنند . روزهاي دوازدهم و سيزدهم و چهاردهم شعبان روزهاي برات ناميده ميشود مردم در اين ايام به زيارت اهل قبور ميروند و در نيمه شعبان هم حدود ده الي پانزده نفر در توصيف امام زمان(عج) مولوديخواني ميكنند و مساجد را آذينبندي ميكنند. سنتها: جشنهاي چهارشنبه سوري يكي از سنتهاي باستاني ايرانيان است كه غروب سهشنبه هر سال مردم هر منطقه اين جشن را با شور و نشاط خاصي برگزار ميكنند و معتقدند كه قبل از تحويل سال بايد آتش افروخت و زشتي و پليديهاي سال كهنه را سوزانيده و مسكن خود را از نحوست پاك نمود. و اكثر خراسانيها به آن معتقدند اين است كه مختار سردار معروف عرب وقتي از زندان خلاصي يافت بهخونخواهي شهداي كربلا قيام كرد براي اينكه موافق و مخالف را از هم تميز دهد بركفار بتازد دستور داد كه شيعيان برباي بام خود آتش روشن كنند و اين شب مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال و از آن به بعد اين كار مرسوم شد و در شب چهارشنبه آخر سال اجرا ميشود. عيد نوروز: يكي ديگر از سنتهاي اين روستا عيد بزرگ ملي است كه همه هموطنان خويش جشن ميگيرند و چند روز مانده به عيد مردم به خانهتكاني مشغولند و خانه و وسايل موجود را در آن را پاك و پاكيزه ميكنند و براي استقبال از بهار و پاكي و روشني را زينتبخش امور خويش ميسازند و بعضي از اهالي روستا مقداري از غلات نظير گندم، عدس و جو را در ظرفي قرار ميدهند تا سبز شود و بعنوان سبزي عيد در سفره هفتسين قرار ميدهند و يا شيريني و آجيل از دوستان و آشناياني كه به ديدن و ملاقات آنان ميروند پذيرايي ميكنند و چاي و شربت به مهمانان داده به نحوه مطلوبي از مردم استقبال و نسبت به سنت حسنه خود پايبند ميباشند و اين مواردي است كه از بزرگترها به نسل جديد منتقل ميگردد. در روز سيزدهم دختران دم بخت اندكي از سبزيهاي گندم و جو را هم گرهميزنند و اين ترانه را ميخوانند: سيزدهبه در چهارده به تو،سال دگر خانهشو، بچه بغل كهنه بشور. شب چله:
از بلندترين شبهاي سال و اولين شب از چله بزرگ (چهل روز اول زمستان) است شبي كه مردم با فصل پاييز و ميوههاي باقيمانده پاييزي خداحافظي ميكنند و شبي است كه مردم مقيدند بايد ميوههاي خوشمزه پاييزي را در خانه داشته باشند و از آن تناول كنند. و معمولاً از انار و سيب و خربزه، هويج، شلغم و از همه مهمتر هندوانه استفاده ميشود.
رسم ديگر اين شب ايناست كه خانوادههايي كه دختر نامزد دادهاند چشم بهراهند كه از طرف داماد براي آنان خوانچهاي فرستاده اين خوانچه شامل ميوههاي گوناگون پارچه، لباس، و احياناً طلا و نقره است. جشن سده: يكي از ديگر جشنهاي سنتي اين منطقه جشن سده است اين جشن 50 روز مانده به عيد يعني دهم بهمن ماه برگزار ميشود مدت آن سه روز است به قول قديميها يك روز از چله بزرگ و دو روز از چله كوچك و تقسيمبندي چله به اين صورت است كه چهل روز اوّل زمستان را چله بزرگ و بيست روز بعد از آن را چله كوچك و سيروز بعد آن را ماه نوروز مينامند. بنابراين جشن سده در اين منطقه آخرين شب از چله بزرگ ميباشد و در شب دوم از چله كوچك به پايان ميرسد. شام غريبان: شام غريبان در شب يازدهم محرم به ياد مصائبي كه بر اهل بيت پيغمبر وارد شد انجام ميشود در اين شب مجلسي را هالهاي از غم و شادي در برميگيرد چراغهاي محفل خاموش ميشود چراكه چراغ عمر بسياري از عزيزان خاموش شدهاست. فقط از گوشه و كنار سوسو شمع مشاهده ميشود در اين شب هيئتها به دو گروه تقسيم ميشوند معمولاً نوحهاي كه در اين شب خوانده ميشود از دو قسمت تشكيل ميشود كه يك قسمت آن را گروه جلو و قسمت ديگر آن را گروه دنبال همخواني ميكنند با حزن و اندوه وارد مسجد ميشوند اطراف مسجد را ميگردند در چند نقطه مينشينند و نوحه حزنانگيز خود را دسته جمعي ميخوانند و اين گروه پس از دورزدن مسجد جهت اجراي همين مراسم به مسجد محله ميروند و در مسير حركت نيز زمزمه آهستهاي دارند امّا جمعيت حاضر در مسجد جامع متفرق نميشوند و با آمدن هيأت مسجدهاي ديگر روستا به نوحهخواني و سينهزني ادامه ميدهند و سپس با روضهخواني واعظ محل مجلس خاتمه پيدا ميكند و هر كدام به خانههايشان ميروند. مراسم تعزيهخواني در ايام محرم: مراسم تعزيهخواني كه در محل اصطلاح به شبيهخواني است كه از قديم الايام در اين روستا رواج داشته و اكنون نيز كم و بيش وجود دارد معمولاً افرادي تعزيه خوان از بيرون روستا به اين آبادي مراجعه ميكنند در ايامي نظير نهم و دهم محرم الحرام تاسوعا و عاشوراي حسيني بيستم ماه صفر اربعين حضرت امام حسين(ع) بيستو هشتم ماه صفر رحلت رسول و امام حسين و سيام ماه صفر امام حسين شهادت علياكبر و حضرت ابوالفضل و حضرت قاسم و حضرت امام رضا ورود به كوفه غارت خيمهگاه.
هر شبيه مربوط به يكي از حوادث كربلاست كه معمولاً شبيهگردانان از آن نسخهاي دارند كه نسخه مربوط به نقشي است كه كارگران جلسه نسخهها را به موقع تحويل افراد ميدهد اين نسخهها از روي نسخههاي قديمي نوشته ميشود و به صورت نظم است كه آن از روي بيان زيبا و سبك مخصوص به خود قرائت ميكنند و هموزن و قافيه دارند شبيهگردانان دو گروه ميشوند گروه طرف امام انسانهايي مهربان هستند كه با هم به نرمي صحبت ميكند و كلمات متناسب و سازگاري برزبان ميآوردند مخالفين امام افرادي خشني هستند كه اشعار خود را نيز با خشونت ادا ميكنند و اين گروه با سؤال و جواب يكديگر را مخاطب قرار ميدهند طرفداران امام معمولاً قباي سفيدي عباي سبز و عمامه سبزي ميپوشند و در …
هنگام چكمه و هنگام استراحت نعليني برپا دارند و زنها نيز پيراهن مشكي عربي كه ارتفاع آن به پشت پا ميرسد ميپوشند ضمناً روسريهاي بلندي دارند در عوض لباس فرماندهان مخالف نظير عمرسعد، ابنزياد و قرمز رنگ است افراد تعزيهخوان دوره گرد در برابر مجلس تعزيهخواني مبالغي پول دريافت ميكنند كه اين كار را باني هر محله انجام ميدهد و كمكهاي نقدي و جنسي افراد استفاده كننده را به متصدي آنها ميدهند و كارگردان نيز با توجه به نقش هر كدام و با توجه به تلاش اوپولها را بين افراد تقسيم ميكند و هر ساله هيأتي در حد پنجاه الي صد نفر جهت شركت در مراسم عزاداري امام رضا عازم مشهد مقدس ميشوند اين هيأت چهار الي پنج نفر قرباني دارد كه از يك هفته مانده به حركت زمان حركت را به مردم اعلام و از علاقهمندان ثبتنام ميكنند هيأت اعزامي به مشهد در محل بهنام مسجد نقويه كه با همت مردم خيريه بيهود و مقيم مشهد ساخته شده است مدت 3 الي 4 روز بيتوته ميكند در اين فاصله در قالب هيأت عزاداري به طرف حرم مطهر هشتمين اختر آسمان امامت حركت ميكنند و سينهزني و زنجيرزني و اشك و ندبه مراتب اخلاص خود را ابراز ميدارند.

