فرهاد دوم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

سکه فرهاد دوم،ضرب‌شده در ضراب‌خانه سلوکیه در کنار دجله؛در پشت سکه به زِبان یونانی نوشته شده است:ΒΑΣΙΛΕΩΣ ΜΕΓΑΛΟΥ ΑΡΣΑΚΟΥ ΝΙΚΗΦΟΡΟΥ به معنای: پادشاه بزرگ اشکانی،بَرنده پیروزی
سکه فرهاد دوم،ضرب‌شده در ضراب‌خانه سلوکیه در کنار دجله؛در پشت سکه به زِبان یونانی نوشته شده است:ΒΑΣΙΛΕΩΣ ΜΕΓΑΛΟΥ ΑΡΣΑΚΟΥ ΝΙΚΗΦΟΡΟΥ به معنای: پادشاه بزرگ اشکانی،بَرنده پیروزی

فرهاد دوم(به لاتین:Phraates II) نامور به اشک هفتم شاه ایران از دودمان اشکانی بود.

وی پس از پدرش فرهاد یکم به تخت نشست ، آتیخوس سی‌ده برادر دمتريوس در نبود او مملكت سوريه را تصرف كرد و به آن هم بسنده‌نکرده خواست ایران را تسخير كند. در آغاز بهره‌مندی با او بود . مردمان ايران بر فرهاد شوريدند و عرصه بر او تنگ شد زيرا تنها مملكت پارت براي او باقي مانده بود . فرهاد خواست صلح كند ولي شرايط صلح خيلي سنگين بود توضيح آنكه فرهاد مي بايست به مملكت پارت اكتفا كرده و باج دهد. شاه براي ايجاد جنگ خانگي در سوریه ، دمتريوس را از زندان رها كرد تا سلطنت شامات را از برادرش استرداد كند، وليكن كار فرهاد از جاي ديگر درست شد . توضيح آنكه شدت ظلم سلوكي ها مردم را به طرف فرهاد كشانيد و آنتيخوس با سپاهي جرار به ايران آمد ، ولي فرهاد به او فرصت نداده، ناگهان بر او تاخت و در هنگام جنگ پادشاه سلوکی كشته شد . از اين به يعد سلوكي ها ديگر جرئت نكردند متعرض ايران شوند و انحطاط كامل در دودمان سلوكي آغاز گرديد پس از اين فتح گرفتاري ديگر بر فرهاد پيش آمد توضيح آنكه او سك ها را به كمك خود طلبيد و وعده كرده بود به آنها مبلغ زيادي بدهد ، بعد چون بي كمك آنها فايق آمد پولي نداد و آنها بناي قتل و غارت را در ولايات گذاشتند و در جنگي كه فرهاد با آنها كرد كشته شد ( ۱۲۵ ق.م) تقريبا مقارن اين زمان سكها به ايران هجوم آورده در افغانستان امروزي و در سيستان برقرار شدند . بر اثر اين واقعه اين مملكت كه زرنگ نام داشت از اين به بعد سَكستان ناميدند و اين اسم بعد ها سيستان شد ( نيمه قرن دوم ق.م) براي فهم اين واقعه لازم است گفته شود كه در اين زمان تاريخ ايران با تاريخ چين ارتباط مي يابد . توضيح آنكه در چين بعد از انقراض سلسله امپراتورهاي " شو " چندي اين امپراتوري ملوك الطوايفي بود تا آنكه شخصي تِسين نام حكومت را به دست گرفته ، يك دولت قوي تاسيس نمود و براي جلوگیری از تاخت و تاز مردمان وحشی صحراگرد دیوار چین را ساخت.

پس از آن مردمانی که نامور به هون و از نژاد زردپوست بودند چون نتوانستند به طرف چين رفته ، تاخت و تاز نمايند متوجه صفحات غربی شده ، حمله به مردمان زردپوست ديگري موسوم به یوئه‌چی نموده آنها را از جايشان راندند ( ۲۰۰ ق.م) . مردمان مزبور هم به نوبت خود به سکاها يا سک‌ها فشار آوردند ، اين بود كه سكها به پارت و باختر روی آوردند.

[ویرایش] منابع

پیرنیا،حسن(مشیرالدوله)،ایران باستانی ،دنيای کتاب ۱۳۶۲ ص۲۱۵-۲۱۶