بحث:خوانش لولیتا در تهران
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
درود. ترجمه صحیح آن لولیتا خوانی در تهران است. --سندباد ۰۷:۱۵, ۲۶ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)
فهرست مندرجات |
[ویرایش] طرح جلد
من در مورد محتوای این کتاب نظری ندارم، اما موضوعی که در مورد جلد مطرح شده است فاقد دیدگاه بیطرف است. این اتفاق هرگز در ایران باعث جنجال آن هم بزرگ نشد. در نهایت هم چیزی جز یک کار گرافیکی نیست.Aparhizi ۱۲:۴۷، ۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- بهتر است مقالهی الاهرام را ببینید. بحث در مورد کار گرافیکی نیست. بحث در مورد استفادهی هدفدار از آن است. --حسین ۱۳:۱۶، ۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- طبق متنی که الان نوشتهاید مشخص شدن موضوع طرح جلد دلیل سیاهنمایی نویسنده است که فکر نمیکنم نظر شما این باشد. درست میگویم؟Aparhizi ۱۳:۲۰، ۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] گزارههای بیمنبع و مشکوک
- اگر عکس باعث «جنجال» شده است باید مدارکی و نمونههایی آورده شود از اعتراضات. مقالهٔ الاهرام نمونهای اینچنینی است ولی نمیتوان گفت «جنجال» برپاشده. کلمهٔ «بسیاری» در «بسیاری این طرح روی جلد را بخشی از جنگ روانی بر علیه جمهوری اسلامی ایران دانستند»، طفرهآمیز است.
- استدلالی که در مورد Crop شدن عکس آمده است زادهٔ دیدگاه کیست؟ باید منبعدار باشد.--شروین افشار ۱۱:۵۰، ۱۷ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- شروین افشار، لطفاً مقاله را بخوانید و سپس حذف کنید. از مقاله نقل میکنم:
|
The cover of Reading Lolita in Tehran is an iconic burglary from the press, distorted and staged in a frame for an entirely different purpose than when it was taken. In its distorted form and framing, the picture is cropped so we no longer see the newspaper that the two young female students are holding in their hands, thus creating the illusion that they are "Reading Lolita"--with the scarves of the two teenagers doing the task of "in Tehran." |
- --حسین ۱۱:۱۳، ۲۷ مه ۲۰۰۷ (UTC)
-
- این مطالب طفره آمیز و کاملا بی اهمیت است. یکی رمانی نوشته و طرح روی جلد صرفا یک کار گرافیکی است. نظرات دیگران هم تا زمانی که منتقد معروف و منبع نشر هم معتبر نباشد، نباید آورده شود. ایرناواش ۱۲:۴۰، ۲۷ مه ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
- مگر الاهرام منبع معتبر است... این مطالب صرفا حاشیه سازی غیر منطقی است و اصلا نوشتن آنها کودکانه می زند. ولی اگر عده ای علاقه دارند و اصرار بر حفظ، بماند. یا دیگران نظر بدهند. ایرناواش ۱۳:۳۸، ۲۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
-
-
-
- روزنامهی الاهرام، مهمترین روزنامهی مصر است که در سال ۱۸۷۵ شروع به کار کرده است. این روزنامه پس از «الوقایع المصریه» دومین روزنامهی قدیمی مصر به شمار میرود. مقالهی en:Al-Ahram را ببینید. گویا برخی دوست ندارند الاهرام معتبر باشد، اما خوب، جهان واقعیت با جهان ذهنیات متفاوت است. --حسین ۰۸:۵۹، ۲۹ مه ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
[ویرایش] جواب iranvash
روزنامه الاهرام این ادعاها را کرده. لینکش هم که موجود است. ◄-- سپهرنوش/بحث (۱۵:۲۵) ۱۰ خرداد ۱۳۸۶
صفحه برای جلوگیری از درگیری ویرایشی موقتاً محافظت شده است. در صورتی که در مورد این بحث به اجماعی نسبی رسیدید میتوانید درخواست باز شدن صفحه برای اعمال تغییرات را بدهید. --شروین افشار ۰۹:۰۹، ۱۹ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] عنوان مقاله
من بیشتر لولیتاخوانی در تهران شنیدهام تا خوانش لولیتا در تهران. گمان به قیاس شاهنامهخوانی و حافظخوانی و نظایر آن درستتر باشد. جستجوی گوگلی هم اگر معیار باشد بیشتر لولیتاخوانی است تا خوانش لولیتا.Aparhizi ۱۰:۴۸، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- همان طور که در بحث کاربر:Irnavash هم گفتم ، با جناب پرهیزی موافقم . ولی جرات نکردم از مرجع گوگل استفاده کنم . :-) . --روح ۱۰:۵۲، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
-
- جناب عزیزی دقیقا به دلیل شاهنامه خوانی و حافظ خوانی به نظر درست نمی رسد. خوانش، خوانی و خواندن در فارسی تعابیر مختلفی را می رسانند، با لولیتاخوانی درجا ذهن به سمت یک مراسم سوق می یابد، با خواندن به یک روخوانی ولی خوانش به یک بازخوانی و نقد اشاره دارد که شما خود قطعا در جریان هستید. این کتاب اشاره به نقد و بازخوانی آن آثار دارد.... برای این که خود فرد نویسنده هم این عنوان را ترجیح داده مدرک پیدا می کنم، یک منبع [1] بخش مسابقه انشای پارسال (به فارسی) بود که امسال عوض شده (منبع از آنجا که خود نویسنده داور بود اعتبار دارد) باری الان تنها نظر دو نفر از اهالی نزدیک ادبیات را می توانم بیاورم غزل مصدق سودابه اشرفی در گفتگو با رضا قاسمی (در ضمن نتیجه گوگل به صرف یک خبط در ویکی پدیا زیر و رو می شود!) ایرناواش ۱۱:۳۶، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- در مورد گوگل با تو موافقم. اما بیبیسی با لولیتاخوانی موافق است. این پیوند هم جالب است، بخصوص اگر نویسنده این متن با نویسنده کتاب نسبتی داشته باشد.Aparhizi ۱۲:۰۲، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- فکر نکنم در اینجا منظور خوانش به معنای آکادمیک بوده باشد. خوانش به معنی خواندن بودهاست. خواندن لولیتا در تهران مشکلش چیست؟ یعنی وقتی مصدر به کار میتوان برد چرا اسم مصدر یا حاصلمصدر به کار بریم؟ بهآفرید ۱۲:۲۳، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- بحث در درستی یا نادرستی ترجمه نیست، بحث بر سر رواج یک عنوان است.Aparhizi ۱۲:۲۸، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- بهآفرید عزیز، خواندن به خاطر سادگی مناسب است ولی به دلایلی اینجا اسم مصدر را ترجیح می دهم! بحث بر سر تداول در مورد نام کتاب جالب نیست و باید نظر نویسنده یا نخستین ترجمه را جویا شد، به هر حال در آغاز کلمه بود و کلمه خوانش بود (منظور اوان پیدایش کتاب است) ولی این روزها کمی اوضاع شده است، باز نظر بدهید، راستی اینکه منظورش آکادمیک نبوده از کجا می شود حدس زد (; ایرناواش ۰۷:۱۵، ۲۶ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- بحث در درستی یا نادرستی ترجمه نیست، بحث بر سر رواج یک عنوان است.Aparhizi ۱۲:۲۸، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- فکر نکنم در اینجا منظور خوانش به معنای آکادمیک بوده باشد. خوانش به معنی خواندن بودهاست. خواندن لولیتا در تهران مشکلش چیست؟ یعنی وقتی مصدر به کار میتوان برد چرا اسم مصدر یا حاصلمصدر به کار بریم؟ بهآفرید ۱۲:۲۳، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- در مورد گوگل با تو موافقم. اما بیبیسی با لولیتاخوانی موافق است. این پیوند هم جالب است، بخصوص اگر نویسنده این متن با نویسنده کتاب نسبتی داشته باشد.Aparhizi ۱۲:۰۲، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- جناب عزیزی دقیقا به دلیل شاهنامه خوانی و حافظ خوانی به نظر درست نمی رسد. خوانش، خوانی و خواندن در فارسی تعابیر مختلفی را می رسانند، با لولیتاخوانی درجا ذهن به سمت یک مراسم سوق می یابد، با خواندن به یک روخوانی ولی خوانش به یک بازخوانی و نقد اشاره دارد که شما خود قطعا در جریان هستید. این کتاب اشاره به نقد و بازخوانی آن آثار دارد.... برای این که خود فرد نویسنده هم این عنوان را ترجیح داده مدرک پیدا می کنم، یک منبع [1] بخش مسابقه انشای پارسال (به فارسی) بود که امسال عوض شده (منبع از آنجا که خود نویسنده داور بود اعتبار دارد) باری الان تنها نظر دو نفر از اهالی نزدیک ادبیات را می توانم بیاورم غزل مصدق سودابه اشرفی در گفتگو با رضا قاسمی (در ضمن نتیجه گوگل به صرف یک خبط در ویکی پدیا زیر و رو می شود!) ایرناواش ۱۱:۳۶، ۲۳ مه ۲۰۰۷ (UTC)
من هم با «خوانش» مخالفم و با همان «خواندن» موافق. «خوانش» معمولاً در یک بافت متنی نقدی-تحلیلی استفاده میشود؛ «حافظ به روايت کيارستمی گزينش کيارستمی از اشعار حافظ و دعوتی است به خوانش مدرن اين...» . از دوستان خواهش میکنم که نمونههایی بیاورند که «خوانش» در نام این کتاب استفاده شده است. ممنون. --شروین افشار ۱۶:۵۷، ۲۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- من همه جا لولیتاخوانی شنیدهام. پیوندهایی هم در بالا ذکر کردهام. آن دو پیوند را ببینید.Aparhizi ۱۷:۲۳، ۲۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
- ترجمه صحیح آن لولیتا خوانی در تهران است. مردتنها ۰۱:۴۶، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
-
- با همان عنوان معمولی «خواندن لولیتا در تهران» موافق هستید؟ --شروین افشار ۱۷:۳۳، ۲۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- به نظر من که لولیتاخوانی ارجح است، اما درست آن است که نظر شخصی خود نویسنده را پیدا کنیم. مطمئنا هست، من سعی میکنم پیدایش کنم، ولی بقیه کاربران بخصوص ایراناواش هم تلاشی بکنند.Aparhizi ۱۸:۰۷، ۲۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- شروین افشار عزیز کاربرد عنوانی که در "بافت متنی نقدی-تحلیلی" کارکرد دارد، برای این کتاب با توجه به داستان چندان هم پربیراه نخواهد بود. اما من یک تلاشی می کنم منبعی بیابم برای جایی که خود نویسنده به یکی از این واژه ها ابراز علاقه ای کرده باشد! ایرناواش ۰۷:۵۸، ۲۹ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- آن گزارش را که در پیوند افزودم هم گوش کنید، خوبه. ایرناواش ۰۹:۴۴، ۲۹ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- شروین افشار عزیز کاربرد عنوانی که در "بافت متنی نقدی-تحلیلی" کارکرد دارد، برای این کتاب با توجه به داستان چندان هم پربیراه نخواهد بود. اما من یک تلاشی می کنم منبعی بیابم برای جایی که خود نویسنده به یکی از این واژه ها ابراز علاقه ای کرده باشد! ایرناواش ۰۷:۵۸، ۲۹ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- به نظر من که لولیتاخوانی ارجح است، اما درست آن است که نظر شخصی خود نویسنده را پیدا کنیم. مطمئنا هست، من سعی میکنم پیدایش کنم، ولی بقیه کاربران بخصوص ایراناواش هم تلاشی بکنند.Aparhizi ۱۸:۰۷، ۲۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- با همان عنوان معمولی «خواندن لولیتا در تهران» موافق هستید؟ --شروین افشار ۱۷:۳۳، ۲۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] حذف
حذف مطلب منبعدار مورد اختلاف، با برچسپ «جزئی»، بدون به نتیجه رسیدن بحث، کار درستی نیست! ◄-- سپهرنوش/بحث (۰۱:۰۵) ۲۴ تیر ۱۳۸۶
- پیشاپیش نتیجه حاصل شده و مطلب حذف شده مذکور نه تنها بی ربط بل مضحک است. ایرناواش ۱۱:۵۳، ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- قطعا شما شایستگی پاسخ بهتری داشتید، باری بی خاصیتی فرصتی فراهم می آورد برای... ایرناواش ۱۱:۳۰، ۱۷ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
-
نتیجه بحث روشن است. دباشی نمیتواند در مقام منتقد خودش بدوزند و خودش هم بپوشد. تشخیص این که عکس به چه منظوری بریده شده در صلاحیت وی نیست. تنها همکاران ناشر میتوانند صریحا نظر دهد. کاوه ب ۲۸ تیر ۱۳۸۶ (۱۹-۰۷-۲۰۰۷)، ۰۲:۴۸
-
- در مورد بحثی که انجام گرفته:
یک نفر گفته بود که عکس باعث جنجال نشده که نظرش تامین شد همچنین گفته بود بسیاری طفرهآمیز است که در این مورد هم نظرش تامین شد، در مورد Crop شدن عکس هم درخواست منبع کرده بود که این هم تامین شد.
نفر دیگر گفته بود روزنامه الاهرام معتبر نیست که از پیگیری بحثش منصرف شده بود.
حالا شما چهطور از آن بحث این نتیجه را گرفتید به خودتان مربوط میشود اما نباید تا بحث را به نتیجه نرساندید اعمال سلیقه شخصی کنید که میکنید!
در مورد تشخیص منظور از بریدن عکس:
هر وقت در عملیاتهای نظامی فقط عمل کنندگان اجازه اظهار نظر در مورد منظور عملیات را داشتند در مورد عملیاتهای گرافیکی هم حق اظهارنظر را فقط به دستاندرکاران میدهیم! ◄-- سپهرنوش/بحث (۰۷:۴۴) ۲۹ تیر ۱۳۸۶
- در مورد بحثی که انجام گرفته:
-
-
- طبعا همه اجازه صدور هر چیزی را دارند، اما ما در هنگام گزینش این موارد در ویکیپدیا احتیاط دوچندان میکنیم. نه این مقاله درباره گرافیک است، و نه دباشی صاحبنظر در رشته طراحی. کاوه ب ۲۹ تیر ۱۳۸۶ (۲۰-۰۷-۲۰۰۷)، ۲۲:۵۱
- همه اجازه اظهار نظر در مورد همه چیز را دارند. برای ذکر در مقاله، مهم معتبر بودن منبع است که در اینجا فکر میکنم باشد! ◄-- سپهرنوش/بحث (۲۳:۳۳) ۲۹ تیر ۱۳۸۶
- نه، دباشی در این زمینه صاحب نظر نیست. کاوه ب ۱ مرداد ۱۳۸۶ (۲۳-۰۷-۲۰۰۷)، ۰۷:۲۸
- وقتی در یک روزنامه معتبر نوشتههای چاپ میشود یعنی هست! ◄-- سپهرنوش/بحث (۱۵:۲۳) ۱ مرداد ۱۳۸۶
- نه، دباشی در این زمینه صاحب نظر نیست. کاوه ب ۱ مرداد ۱۳۸۶ (۲۳-۰۷-۲۰۰۷)، ۰۷:۲۸
- همه اجازه اظهار نظر در مورد همه چیز را دارند. برای ذکر در مقاله، مهم معتبر بودن منبع است که در اینجا فکر میکنم باشد! ◄-- سپهرنوش/بحث (۲۳:۳۳) ۲۹ تیر ۱۳۸۶
- طبعا همه اجازه صدور هر چیزی را دارند، اما ما در هنگام گزینش این موارد در ویکیپدیا احتیاط دوچندان میکنیم. نه این مقاله درباره گرافیک است، و نه دباشی صاحبنظر در رشته طراحی. کاوه ب ۲۹ تیر ۱۳۸۶ (۲۰-۰۷-۲۰۰۷)، ۲۲:۵۱
-
[ویرایش] محافظت از مقاله
با توجه به بینتیجه ماندن بحث (ذیل عنوان «گزارههای بیمنبع و مشکوک») و واگردانیهای مکرر و بدون توضیح در مقاله درخواست محافظت از مقاله رو دارم. ◄-- سپهرنوش/بحث (۰۱:۰۲) ۲۸ تیر ۱۳۸۶

