بحث:بهائیستیزی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
تعریفی که از بهائی ستیزی آمده عقیده بهائیان است . در ضمن منبع و مدرک هم ندارد . --Rooh23 ۰۷:۵۹, ۳۰ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)
- به نظر من اضافه شدن کلماتی چون "به عقیده عده ای" موجب بی طرف شدن مقاله می شود. ظاهرا بین روح و تایید مشکلی بر سر این هست. Rohan ب ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۶ (۰۸:۰۰)
- در تعریف بهاییستیزی اختلافی نیست. در مصداقها اختلاف است. بهآفرید ۰۸:۰۱, ۳۰ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)
- منظورتان را از مصداق متوجه نمیشوم . آیا نوشتن واقعیات هر چند ناخوشایند بهائیان(ولی مستند طبق کتب خودشان) مصداق بهائیستیزی است ؟ آخر آنها از این مفهوم در این مواقع(هم) استفاده میکنند . --Rooh23 ۰۸:۰۶, ۳۰ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)
- در تعریف بهاییستیزی اختلافی نیست. در مصداقها اختلاف است. بهآفرید ۰۸:۰۱, ۳۰ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- انسان های جالبی هستید.
-
اگر کمی دقت به جستارهای وابسته می فرمودید می دیدید که این متن عینا، مانند جستارهای وابسته ساخته شده است! برایتان از صمیم قلب متاسفم. Taeedxy ۱۳:۲۸, ۳۰ آوریل ۲۰۰۷ (UTC)
!!!Rohan ب ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۶ (۱۸:۵۵)
-
-
-
- مواظب حرف زدنتان باشید . به شما ربطی ندارد دیگران چه جور انسانهایی هستند . --Rooh23 ۰۶:۱۲, ۱ مه ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
-
- دوست عزیز آدرس را به شما اشتباهی دادهاند، میدان شوش از آنور است، اینجا که امدهاید، دانشنامه است. Taeedxy ۰۶:۲۲, ۱ مه ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
- تایید جان.دو ویرایش آخر شما در این صفحه به گونه ایست که به راحتی قابل شکایت و پیگیری است. بر اعصاب خود مسلط باشید و آرامش خود را حفظ کنید.Rohan ب ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ (۰۶:۴۰)
-
- :-)) Taeedxy ۰۶:۴۳, ۱ مه ۲۰۰۷ (UTC)
فهرست مندرجات |
[ویرایش] تغییر جمله بندی
نظر من اینه که جمله زیر بجای خط آخر قرار بگیره:
-
- لازم به ذکر است که بهائی ستیزی متفاوت است با نقد منطقی (و به دور از پیشداوری) توسط غیر بهائیان به دین بهائی و پایههای آن.
- جمله آخر :
- بهائی ستیزی، با نقد منطقی و به دور از پیشداوری دین بهائی و پایههای آن که توسط دین ناباوران و غیر بهائیان انجام میشود، متفاوت است.
من یک بار این تغییر را ایجاد کردم ولی چون به نظر میرسد که بر جزئیات حساسیت وجود دارد لطفاً ابراز نظر کنید. - مهدی (غ) ۱۵:۱۴، ۱۱ مه ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- مشکل جمله فعلی چیست؟ به نظر من که واضح است. نیست؟ چیدمان تغییر یافته هم زیاد واضح نیست. هست؟ نوید ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ ۱۵:۲۳ (UTC)
- درست میفرمایید من بیشتر میخواستم کلمهٔ بهائی ستیزی دوبار زیر هم تکرار نشود، البته زیاد اسرار ندارم ولی چون تغییرام بازگردانی شد فکر کردم یک بار اینجا مطرح شود. - مهدی (غ) ۱۵:۴۸، ۱۱ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- مشکل جمله فعلی چیست؟ به نظر من که واضح است. نیست؟ چیدمان تغییر یافته هم زیاد واضح نیست. هست؟ نوید ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ ۱۵:۲۳ (UTC)
-
-
-
-
-
- اسلام ستیزی هم فکر کنم همینگونه است. شاید بد نباشد به آنجاها هم سری بزنید. ولی زمانی جمله کامل است دلیلی بر ناقص و بدون فعل کردن آن من نمی بینم. تا نظر سایر دوستان چه باشد. نوید ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ ۲۱:۲۳ (UTC)
- بله آن زمان که تغییر ایجاد کردم نگاهی انداختم، من زیاد دستور زبانم خوب نیست برای همین اعتماد به نفسی در دفاع از جمله بندیهای خودم ندارم، ولی شاید اگر جمله دوم را با عبارتی متفاوت با جمله اول شروع کنیم دل چسب تر باشد و مشکلاتی که شما ذکر کردید پیش نیاید، مثلا بگوییم:
- اسلام ستیزی هم فکر کنم همینگونه است. شاید بد نباشد به آنجاها هم سری بزنید. ولی زمانی جمله کامل است دلیلی بر ناقص و بدون فعل کردن آن من نمی بینم. تا نظر سایر دوستان چه باشد. نوید ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ ۲۱:۲۳ (UTC)
-
-
-
- لازم به ذکر است که بهائی ستیزی، با نقد منطقی و به دور از پیشداوری دین بهائی و پایههای آن که توسط دین ناباوران و غیر بهائیان انجام میشود، متفاوت است.
البته بحث بیش از حد درباره یک جمله شایسته شرایط فعلی کمبود مقاله نیست با این حال از توجه شما متشکرم. امیدوارم این مقاله گسترش یابد تا بحثهای مهمتری را شاهد باشیم.مهدی (غ) ۲۲:۱۵، ۱۱ مه ۲۰۰۷ (UTC)
الان هم که همین است. نیست؟ بهائی ستیزی، با نقد منطقی و به دور از پیشداوری دین بهائی و پایههای آن که توسط دین ناباوران و غیر بهائیان انجام میشود، متفاوت است. نوید ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ ۲۲:۲۲ (UTC)
- بله همان طور که گفتم من فقط نظرم این بود که جمله با کلمهای غیر از بهائی ستیزی آغاز شود تا جذابتر به نظر آید. مهدی (غ) ۲۲:۲۵، ۱۱ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- البته من در ویرایش قبلی ام دین ناباوران را حذف کرده بودم. مهدی (غ) ۲۲:۲۷، ۱۱ مه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] اصلاح
«در دوران دودمان پهلوی، به بهائیان اجازه فعالیت و حقوق برابر با دیگر شهروندان ایرانی داده شد. گفتنی است که در دوران سلطنت دومین پادشاه سلسله پهلوی، بهائیان به بالاترین درجات کشوری و لشکری نایل آمدند» به نظرم نیاز به بازنگری دارد. در این دوران شاید برخی حقوق وجود داشت، ولی هم درجات کشوری تا آنجا که من میدانم مشکل دارد، هم اینکه در همین دوران حظیرهالقدس طهران تخریب شد. یعنی درست است با اینکه اوضاع خیلی بهتر بوده ولی با این حال درست و کامل هم نبودهاست. نوید ۲۱ خرداد ۱۳۸۶ ۱۷:۴۱ (UTC)
[ویرایش] تغییرات زیاد
مقاله مشکلات اساسی دارد. لحن جانبدارانه، تحقیقات دست اول، و نتیجهگیریهای آنچنانی با منابع بسیار ضعیف و وابسته در مقاله موج میزند. لطفاً قسمتهایی که تحت تاثیر هستند را اصلاح فرمایید. سپهرنوش/بحث ۸ شهریور ۱۳۸۶ ۲۲:۳۶ (UTC)
[ویرایش] در مورد تاریخچه بهائیستیزی
این مقاله در مورد بهائیستیزی است. در صورتی که تاریخچه به چیز دیگری پرداخته. تیرباران باب و تبعید میرزا حسینعلی نوری لزوماً بهائیستیزی نبودهاست. سپهرنوش/بحث ۸ شهریور ۱۳۸۶ ۲۲:۳۶ (UTC)
[ویرایش] در مورد بهائی ستیزان
بهائیان تمام مخالفان خود را بهائی ستیز میدانند، این دلیل نمیشود که نام چنین افرادی در مقاله آورده شود. سپهرنوش/بحث ۸ شهریور ۱۳۸۶ ۲۲:۳۹ (UTC)
- مشکلات اساسی اگر دارد، با لینک به قوانین بگوئید. سر خود کاری را انجام ندهید، برداشتهاید سه منبع را حذف کردهاید و امدهاید در صفحه بحث دلیل نوشتهاید و بعدا میگوئید در بحث دلیلم را نوشته ام! بروید و وپ:اثبات را بخوانید، بیش از این وقت برای شما ندارم. Taeedxy ۰۷:۵۹، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- ۱. واقعاً توقع دارید چیزهایی مثل وپ:دبط یا ممنوعیت تحقیق دست اول یا وپ:اثبات را لینک بدهم تا بفهمید قانوناند؟!
۲. سه منبع که کامنت شدند هر سه بهائی بودند و میگفتند تمام مخالفین ما بهائیستیزاند! توجه بدارید که شخصی مثل هیتلر که بارها و بارها انزجار خود را از یهودیان اعلام کرده میتوان یهودیستیز نامید اما احمدینژاد که فقط اسرائیلیها به او میگویند یهودیستیز را نمیشود چنین نامید. شهبازی، کسروی و ... هم همچنین.
۳. اگر وقت ندارید ویرایش نکنید!
سپهرنوش/بحث ۹ شهریور ۱۳۸۶ ۱۳:۵۰ (UTC)
پ ن: الگوی {مدرک} را هم متناوباً حذف نفرمایید!
- ۱. واقعاً توقع دارید چیزهایی مثل وپ:دبط یا ممنوعیت تحقیق دست اول یا وپ:اثبات را لینک بدهم تا بفهمید قانوناند؟!
-
- فعلا به نسخه نوید بازگردانی کردم ولی لطفا توضیح دهید یعنی چه که بهاییان فلانی را بهایی ستیز میدانند؟ خوب بدانند! باید فرد یا منبع مستقلی آن را بگوید. اگر هم میدانند مهم نیست و نباید در اول مقاله بیاید. --رستم ۱۴:۵۹، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- نمیدانم، شاید اگر سیاستی خلاف این مورد وجود داشته باشد، حرف شما صحیح است. ولی خودشان این را میگویند و البته افتخار هم به این موضوع میکنند، کسی آنها را نسبت ندادهاست. و افتخار آنها هم مربوط به موضوع مقاله است، اینطور نیست؟ نوید ۹ شهریور ۱۳۸۶ ۱۵:۲۳ (UTC)
-
- نسبت دروغ؟ مگر بهائیستیزی بد است؟ کتاب را من دارم. اگر پیدا نشد در خدمتم. نوید ۹ شهریور ۱۳۸۶ ۱۶:۰۶ (UTC)
-
-
- اینها را دیدهاید؟ یهودیستیزی و اسلامستیزی نوید ۹ شهریور ۱۳۸۶ ۱۶:۵۴ (UTC)
- پدرم درآمد تا دوباره یافتمش، ولی گویا ارزشش را داشت: از موخره چاپ دوم:
- اینها را دیدهاید؟ یهودیستیزی و اسلامستیزی نوید ۹ شهریور ۱۳۸۶ ۱۶:۵۴ (UTC)
-
| چنانچه بارها گفتهایم ما را با بهاییان دشمنی نیست، آنچه ما را بنوشتن این کتاب واداشته، دلسوزی به حال مردم است. امروز بهاییگری در این کشور یکی از گرفتاریهاست. این کیش هم خود بهاییان و هم دیگران را به رنج انداختهاست. اما بهائیان:
نخست همه میدانیم که آنان دسته کوچکی هستند و مردم که آنان را دشمن میدارند هر زمان که فرصت یافتند از گزند و آسیب به ایشان خودداری نمیکنند. چنانچه همین امسال آن پیشامد ننگآور در شاهرود رخ داد. دوم، هر بهایی چه زن چه مرد، بدستور کیش خود، ناچار است که تبلیغ کند. و این تبلیغها نود ونه درصد بیهودهاست. و جز مایه شرمندگی و دلازردگی به خود "تبلیغ"کننده نمیباشد. بدبختان باید این رنج بیهوده را به خود هموار گردانند سوم، بهاییان چون تشنه "تبلیغ" میباشند و به "مبلغ" پول میدهند و پاس میگزارند و نوازش مینمایند، این خود زمینهای پدید آورده که برخی مردان بیدین و بیهمه جیز که هنرشان جز سخنبافی و زبانگردانی نیست،خود را بنام "بلغ" به آنها میبندند که تا میتوانند بهرهجوییها میکنند و به خوشگذارنیها میپردازند و چون اندک رنجشی پیدا کردند، این بار بیرون میآیند و به نام آنکه من فریب خوردهبودم، جا برای خود در میان مسلمانان باز میکنند، و این بار به دشمنیهای بسیار بیشرمانه با بهائیان میپردازند و هر چه دلشان میخواهند مینویسند. اما رنج و زیانی که ایرانیان از بهائیگری میبرند: بیگفتگوست که بهائیان دشمن این تودهاند. باز بیگفتگوست که از درون دل بدبختی و گرفتاری این توده را میخواهند. زیرا آنان که از مردم این همه رنج میبرند و در این صد سال نتوانستند آزادی برای خود بدست آورند. ناچاریست که در آرزوی بهم خوردن این کشور میباشند که به آزادی برسند. گذشته از رازهای سیاسی که نمیخواهم در اینجا به میان آید. به هر حال میخواهیم این دو تیرگی از میان برخیزد (چنانچه میخواهیم دو تیرگیهای دیگر از میان برخیزد) و این کتاب را به آن خواست نوشتهایم. ما نمیگوییم بهائیان دست از کیش خود بکشند، بلکه میگوییم اگر کیش بهایی آن شایستگی را دارد که جهان را راه برد نشان بدهند و ما نیز خواهیم توانست با بهاییان همدست گردیم و آنرا در سراسر ایران رواج دهیم. و اگر ندارد در آن حال بهائیان باید دست بردارند و خود را و دیگران را به رنج نیندازند، بهائیان به ایرادهای ما پاسخ دهند تا بدانیم چه میگویند... |
--رستم ۱۹:۴۳، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

