بزبان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
| بزبان | |
| {{{تصویر}}} | |
| صورت فلکی: | ارابهران |
| نامگذاری بایر: | α Aur |
| نامهای دیگر: | عیوق |
| دادههای رصدی | |
| بعد: میل: (دوره ۲۰۰۰) |
5u16m41,4s +45° 59' 53" |
| قدر ظاهری: | 0,08 |
| جزئیات | |
| درخشندگی: | ۱۵۰ برابر خورشید |
| ردهٔ طیفی: | G0III+G5IIIe |
| دما (کلوین): | |
| فاصله: | 52 (اختلاف منظر 0,073" = 44,8 سال نوری) |
| شعاع: | |
| جرم: | 4,2 + 3,3 برابر خورشید |
| متغیر بودن: | متغیر است |
| چندگانگی: | سهگانه |
بُزبان یا عَیّوق (آلفا ارابهران α Aurigae) (به انگلیسی: Capella) نام یکی از ستارههای پرنور است.
بزبان درخشانترین ستاره صورت فلکی ارابهران (ممسکالاعنه) و ششمین ستاره درخشان در آسمان است. با اینکه بزبان در شب با چشم غیر مسلح همچون نقطهای روشن در آسمان دیده میشود ولی در اصل یک جفتستاره روشن در کنار یک جفتستاره کمفروغتر است.
بزبان ستارهای زرد است و نشانگر شانه چپ رانندهٔ ارابه در صورت فلکی ارابهران است. گاهی نیز در میان بزی که ارابهران بر دوش دارد دیده میشود.
نام عربی آن یعنی عیوق از ریشه عوق گرفتهشده و به معنی نگهبان و بازدارنده است. در قدیم این ستاره را نگهبان خوشه پروین میانگاشتند. سه ستاره روشن که در پی بزبان میآیند را در قدیم «دیگپایه» (یا اقلام) مینامیدند.
[ویرایش] در ادبیات فارسی
بُزبان با نام عربی عیوق در ادبیات فارسی کنایه از ستاره بهرنگ سرخ روشن و همچنین کنایه از دوری مسافت است.
نمونه از سعدی:
نمونه از ناصر خسرو:
| چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب | مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم | |
| شعری چو سیم خرد شده باشد | عیوق چون عقیق یمان احمر |
[ویرایش] منابع
- ویکیپدیای انگلیسی، نسخهٔ ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷.
- لغتنامه دهخدا، سرواژههای عیوق و بزبان.
|
|
|
|---|---|
|
شباهنگ | سهیل | نگهبان شمال | رجل قنطورس | کرکس نشسته | بُزبان | پای شکارچی | شِعرای شامی | آخرالنهر | اِبطالجوزا | حَضار | کرکس پرنده | دَبَران | قلب عقرب | سماک اعزل | رأس پیکر پسین | فَمالحوت | بکروکس | دنب |
|

