قلمزنی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
قلمزنی عبارت است از تزیین و کندن نقوش بر روی اشیای فلزی به ویژه مس، طلا، نقره، برنج و یا به عبارت دیگر ایجاد خطوط و نقوش به وسیله قلم با ضربه چکش و بر روی اجسام فلزی. قلمزنی یکی از رشته های هنرهای سنتی ایران است که در دسته بندی، در رده هنرهای صناعی و در گروه فلزکاری قرار دارد.
[ویرایش] پیشینه هنر قلمزنی در ایران
- دوره پیش از تاریخ با توجه به تعریفی که از هنر قلمزنی شد، پیشینه این هنر در ایران، تاریخ روشنی ندارد و از اثر مستندی که بیانگر نخستین مکان یا نخستین شیء باشد که بر روی آن قلمزنی، چکش کاری و یا حکاکی شده است، اطلاع دقیقی در دست نیست، بنا بر این برای این که زمانی نزدیک به واقع برای دستیابی به فلز مس، ذوب یا ریخته گری، چکش کاری و قلمزنی بر روی فلز توسط انسان روشن شود، ناگزیر باید به گفته های باستان شناسان استناد کرد.
دیرینه کاربرد فلز، به ویژه مس در ایران و خاور نزدیک به چند هزار سال پیش از میلاد می رسد ( لک پور،1375،ص7). انسان ایرانی در اواخر دوره نوسنگی، پیش از آنکه با فلز آشنا شود، از ترکیبات گوناگون فلزات که با رنگهای متنوع در طبیعت وجود داشت، برای آرایش خود در مراسم مذهبی، جشن ها، جنگ ها و یا نقاشی بر روی دیوار غارها استفاده می کرد (مجیدزاده،1364،ص201) به استناد مدارک و شواهد باستانی به دست آمده از کاوش های باستان شناسی مس، نخستین فلزی است که در هنر فلزکاری و قلمزنی مورد استفاده انسان قرار گرفت. همان گونه که اشاره شد، کشف اولین ظرف یا حجم منقوش فلزی، و ذوب و تبدیل آن به وسیله انسان هنوز روشن نیست، اما این حدس و گمان به ذهن متبادر می شود که پس از ساخت سفال در دوره نوسنگی و تغییر شکل فیزیکی خاک و گل رس در اثر پخت آن با استفاده از آتش احتمالاً، سبب شد تا به شکل اتفاقی اکسیدهای فلز درون خاک و سنگ و نیز سیلان ماده سیلیس موجود در خاک، مورد توجه انسان قرار گیرد و مقدمه ای باشد برای تبدیل سنگ مالاشیت و تبدیل آن به مس در آغاز دوره فلز که به دوره مس شناخته شده است. صنعتگران و هنرمندان در آغاز بر اثر آتش کوره های سفال پذی توانستند این ماده معدنی را احیا کنند و با چکشکاری سرد از آن ابزار و زیور آلات بسازند. از تپه سیلک در نزدیکی شهر کاشان و شوش در خوزستان، ابزار فلزی به دست آمده که حاوی 92/12 درصد مس و اندکی نیکل بوده است. در مصر، بین النهرین و ایران از طلا و نقره استفاده بسیار شده و سومری ها با استحصال این دو فلز آشنایی کامل داشتند (کامبخش فرد،1380،ص15). وجود سرشار معادن مس در نقاط گوناگون ایران و اهمیت و کاربرد آن در گسترش و تحول فناوری، سبب رونق تجارت میان مراکز مهم تولید مس با نقاط مصرف کننده آن منجربه تبادل اشیای فرهنگی، و سبب تاثیر بیشتر آن شد. کهن ترین شیء مسی در ایران از تپه باستانی علی کش (ملک شهمیرزادی،1378،ص164-165) در حدود پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح به دست آمده که یک مهره ساخته شده از مس بومی است و با تکنیک چکشکاری سرد انجام شده است. از دوره1 تپه سیلک 3، دو شیء ریز تزیینی که به وسیله چکشکاری سرد و گرم ساخته شده به دست آمد، قدمت آن به هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح می رسد . همچنین در تپه زاغه مهره های تزیینی که با چکشکاری به قطعات خالص مس در آمده یافت شده است (ملک شهمیرزادی،1378،ص332) به هر حال مدارک به دست آمده حاکی از ذوب فلز، قالب گیری و ریخته گری در تپه های سیلک، قبرستان، حصاردامغان در فلات مرکزی ایران از نیمه اول هزاره پنجک قبل از میلاد مسیح است. به عنوان مثال خنجر مفرغی به دست آمده، از تپه حصار دامغان. در تل ابلیس در نزدیکی کرمان قطعاتی از فلز مس به دست آمده که مربوط به حدود 4400پیش از میلاد و حاکی از ذوب مس در این زمان است. در شوش که زمان آن حدود 3800 سال پیش از میلاد می باشد و در هنر فلزکاری مرحله نسبتاً پیشرفته ای را نشان می دهد، اشیایی چون تبر به دست آمده است. در تپه یحیی نزدیک کرمان که قدمت آن تقریباً همزمان با تل ابلیس است نیز قطعاتی از اشیای مسی ذوب شده که بوسیله قالب ریخته گری شده اند به دست آمده که دلیلی بر شناخت مردم آن دوره از ذوب و قالب ریزی مس است. برای ذوب فلز ابتدا از کوره هایی به شکل گودال ساده که در دل خاک حفر شده بود استفاده می کردند و سنگ معدن را با چوب به عنوان سوخت و نهایتاً احیا کننده سنگ معدن در این گودالها می ریختند و به کمک دم، درجه حرارت کوره را به میزان لازم بالا می بردند تا سنگ اکسید مس احیا و مس آن خارج شود. گاهی این عمل چندین بار تکرار می شد تا مس خالص به دست آید. مس به دست آمده را با چکش کاری یا در مراحل بعد با قالبگیری به صورت شیء دلخواه در می آوردند، قالب گیری در ابتدا با استفاده از قالب های باز یک لبه و در مراحل بعد بسته یا دوکفه انجام می شد. بعدها استفاده از شیوه موم گم شده رایج شده است. به این ترتیب که ابتدا شیء مورد نظر را با موم شکل می دادند و می ساختند و زایده های مومی در بخشهایی از آن تعبیه می کردند، سپس موم را به همراه زایده های موجود با گل مقاوم در برابر حرارت می پوشاندند. بعد به وسیله حرارت دادن، موم داخل قالب را ذوب و از آن خارج می کردند. در مرحله بعد فلز را که در بوته های مخازن سفالی ذوب کرده بودند، در قالب ریخته و به این ترتیب شیء فلزی دلخواه را قالب گیری می کردند و در فرجام کار چکش کاری و پرداخت را نیز انجام می دادند، بعدها ذوب سنگهای سولفوره مس که دو مرحله ای است، رایج شد (وطن دوست، 1369،ص72) . به احتمال زیاد اولین نقوش کنده کاری شده روی فلز به منظور نشان مالکیت یا علایم تجاری انجام گرفته و منشأ پیدایش ایجاد نقوش بر روی فلز شده است (دایسون، 1351، ص116) . اشیای به دست آمده از تپه سیلک، حصار، شهداد، تل ابلیس، شوش، گیان، تل باکون و سایر نقاط فلات مرکزی ایران، حاکی از مهارت فلزکاران در هزاره سوم پیش از میلاد است، کشف پرچم فلزی نفیس و دو بشقاب بزرگ مفرغی منقوش با نقوش ماهی و غزال و تبرهای مسی زیبا به شکل جانور در شهداد نشان دهنده پیشرفت فلزکاری در هزاره سوم پیش از میلاد است. وجود فراوان معادن مس در نقاط پراکنده ایران چون کرمان، اصفهان، سیستان، خراسان و آذربایجان و کوه های البرز سبب شد تا ایرانیان به آسانی به فلز دست یابند و به تدریج پس از کسب مهارت در ذوب فلز مس با استفاده از قالب، ابزار و ادوات مورد نیاز زندگی از آن ساختند و در مرحله پس از کشف ذوب مس و سایر فلزات، هنرمندان فلزکار دریافتند که برای استحکام بخشی مس با افزایش فلز قلع به آن، آلیاژ سختی بسازند و به دنبال آن دوره مفرغ کشف و نامگذاری شد. هزاره سوم پیش از میلاد با کشف مفرغ به طور کسترده از این آلیاژ در خاورمیانه استفاده می شد و اولین نمونه های آن حدود سه هزار سال پیش از میلاد مسیح در گورستان سلاطین » اور « پیدا شده است (مجیدزاده، 1364، ص 203). در هزاره سوم پیش از میلاد با استفاده از مفرغ در ساخت اشیای فلزی در منطقه لرستان چه از نظر هنر قلمزنی و تزیینات و چه از جهت تأثیری که بر فلزکاری ایران در دوره های بعد دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. سرتبرها و سرگرزهای مفرغی ریخته گری بسیار زیبا از لرستان به دست آمده که درنوع خود کم نظیر است. سرگرز بسیار زیبای مفرغی استوانه ای با برجستگی های منحنی در بدنه و نقوش برجسته انسان و حیوان اطراف آن، به وزن 377 گرم از لرستان در اواخر هزاره دوم به دست آمده که به شیوه ریخته گری اجرا شده. همچنین دستبند مفرغی با نقوش لوزی و مثلث های کنده و بازوبندی روی آن اوایل هزاره دوم ق.م از لرستان که روی آن کنده کاری شده است. پژوهش های باستان شناسی بر روی نمونه های به دست آمده از لرستان از جمله ابزار و آلات جنگی، نیزه، شمشیر، تبر، دهانه اسب، سنجاق و بتهای مفرغی، پلاکهای مزین به نقوش انسانی و حیوانی، لوازم آشپزخانه و زیورآلات، حاکی از آن است که اشیای لرستان به شیوة ریخته گری و چکش کاری ساخته شده و برای ریخته گری از دو نوع قالب باز و بسته استفاده می شده است. برای ساخت اشیای توخالی از شیوه قالبگیری با موم بهره گرفته اند. در آثار اولیه لرستان، گذشته از پرداخت و زدودن زوائد، قلمزنی و حکاکی بر روی شیء انجام نمی شد، اما به تدریج در اثر شکل گیری هنر قلمزنی و تحوّل آن اشکال زیبا و ظریف و متنوّع برگرفته از عقاید دینی و فرهنگی را بر روی اشیای نفیس می کندند. تاریخ اشیای لرستان را اکثراً متعلّق به بین هزاره سوم تا سدة هفتم پیش از میلاد می دانند (واندن برگ، 1357، ص99-100وپرادا،1357، ص97). آثار فلزی یا چکش کاری شده لرستان اکثراً متعلّق به هزاره اول پیش از میلاد است و استفاده از شیوه چکش کاری در هزاره اول در لرستان مرسوم بود (موسوی اسدزاده، 1377، ص354). نقوش قلمزنی و حکاکی بر روی اشیای لرستان متأثر از عیلام و بین النهرین با مضامین نقوش اسطوره ای میان رودان است. در اشیای به دست آمده از سرخ دم لرستان نقوش انسانی و حیوانی بر روی سطوح صاف به وسیله چکش کاری برجسته، کار می شد. اما به صورت تمام رخ سر یک انسان یا یک جانور را به ویژه در زمانی که در مرکز ظرف قرار می گرفت به شیوه قالب گیری اجرا می شد. نقوش سر سنجاق های لرستان با نقش های میتانی ها قابل مقایسه است (مجیدزاده، 1367، ص4) . در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد هنر و صنعت فلزکاری در نقاط گوناگون ایران به ویژه در شمال و شمال غرب و حاشیه جنوبی دریای مازندران شکوفایی کمی و کیفی چشمگیری می یابد. همچنین جام طلای حسنلو که در1335 ه.ش کشف شد و دارای نقوش برجسته چون خدایان سوار بر گردونه یا ارابه هایی که دو اسب آنها را می کشند و بدون تردید خدایان خورشید و ماه هستند، در میان گردونه ها افرادی مشاهده می شوند که گوسفند قربانی را برای خدایان می برند، از آن رو برای خشنودی خدایان قربانی مرسوم بوده و قبل از آن همانطور که در داستان ابراهیم نبی آمده دختران و پسران جوان را قربانی می کردند. و همچنین نقوش انسان ها و پرندگان چون عقاب و حیواناتی چون شیر و شمشیرهایی در دست آنها دیده می شود. و نیز جام طلای دیگر حسنلو که در قرن 9 قبل از میلاد کشف شده است که به شیوه بسیاز زیبایی قلمزنی و چکش کاری شده اند. اشیایی از تابوت برنزی ارجان، به ویژه جام مفرغی با نقوش بسیار زیبایی از خوزستان به دست آمده که به شیوه چکش کاری و قلمزنی اجرا شده است و شباهت بسیار به گردنبند و دستبند زیویه و سینی های قلمزنی شده اصفهان دارند. بر روی این اشیا صحنه هایی ترکیبی از نقوش برجسته تخت جمشید قلمزنی شده است. در هزاره اول پیش از میلاد فلزکاری و قلمزنی در ایران از رونق و اعتبار ویژه ای برخوردار بوده است و آثار با ارزشی از آن دوران بر جای مانده که از جمله آن ها جام های طلای مارلیک است. از نمونه های بسیار ارزشمند آنها که از طلای ناب است نقوش روی جام مشتمل بر دو گاو بالدار است که در حال بالا رفتن از درخت مقدس و یا درخت تزیینی هستند و همین نقوش در دو سمت دیگر جام دیده می شود (یاوری، 1380، ص18) . جام های استثنایی مارلیک از طریق چکش کاری شکل گرفته و سر گاو حدود دو سانتی متر از جام برجسته تر است و از نظر شکل دادن طلا در دوره خود حائز اهمیت است، که قابل مقایسه با جام حسنلو است، هر دو جام دارای نقوش پیچیده ای هستند که شبیه نقوش معمولی در نواحی آشور، میان رود، سکایی، مانایی و ماد است و همچنین جام بسیار زیبای کلاردشت در ارتفاعات ساحلی دریای مازندران (100ق.م) و هم ارتفاع مارلیک و رودبار با جام های دیگر شباهت بسیار دارد. کشف این جام ها اثبات می کند که در اوایل هزاره اول ق.م در نواحی شمالی فلات ایران امارت نشین هایی وجود داشته که از هنر و تمدن پیشرفته ای بهره مند بوده اند.
2-هنر قلمزنی در دوره مادها آثار قلمزنی اندکی از دوره مادها که در سده هفتم ق.م در شمال ایران روی کار آمدند به یادگار مانده است. اشیای به دست آمده از آذربایجان حاکی از آن است که از نفوذ سکاها به تدریج کاسته شده و سبک مادها در این زمان جای آن را گرفته است. اگرچه مادهای اسکان یافته در هرسین کرمانشاه ازمفرغ کاران حمایت کرده و تعدادی از آثار مفرغی را همراه مردگان خود به گور گذاشته اند، امّا بی تردید خود مبتکر آن نوع مفرغ کاری نبوده اند و صرفاً مفرغ کاری لرستان را تقلید کرده و در کارهای خود مورد استفاده قرار داده اند (ر.دبلیو فریه.1374.ص25) . مدارک فلزی به دست آمده از زمان مادها به ویژه در قرن شش و هفت پیش از میلاد، اشیای زیویه از توابع سنندج است که در میان آنها آثاری از طلا و نقره و وسایل زینتی و زیورآلاتی چون جام طلا و مجسمه هایی از حیوانات به سبک های آشوری و سکایی و .... به چشم می خورد. گردنبند هلالی شکل از طلا، مزیّن به دو ردیف صحنه های عریض با چهار نقش برجسته از حیوانات گوناگون که رو به سوی درختی نمادین در وسط دارند، نقوش درخت، قوچ و گاو بالدار با صورت انسانی، اشکال اسطوره ای و میوه های کاج، ویژگی های هنر سکایی دارند که ملهم از هنر آشوری است. نقوش این سینه بند و دستبندها به شیوه قلمزنی و برجسته کاری با چکش و قلم اجرا شده است.
3- هنر قلمزنی در دورۀ هخامنشی با روی کار آمدن پارس ها و تشکیل حکومت هخامنشی (550-330ق.م) هنر قلمزنی تحوّل یافت و از جایگاه ویژه ای برخوردار شد و بر ادوار پس از خود تأثیر گذاشت. اشیای قلمزنی بسیاری از زمان هخامنشی در مکان های گوناگون، چه از طریق کاوش های علمی و چه به صورت کشف اتفاقی به دست آمده که عبارت اند از: شوش، گنجینه جیحون و همدان، که دو مورد اخیر به صورت اتفاقی به دسا آمده اند. دوره هخامنشی اوج هنر فلزکاری در زمینه های ریخته گری، چکش کاری، ترصیع و ... است. در نقوش برجسته تخت جمشید آثار و نشانه هایی به شکل ظروف در دست هدیه آورندگان و اسلحه در دست سربازان دیده می شود. برخی از اشیاء در موزه ها وجود دارد که حاکی از قلمزنی در این دوره است. به دنبال حمله اسکندر و به آتش کشیدن تخت جمشید، گنجینه های موجود در آن به آتش کشیده شد و همچنین اشیاء و ابزار فلزی بسیاری آن زمان به دستور اسکندر ذوب و به سکه تبدیل شده است، به همین سبب آثار زیادی از قلمزنی دوره هخامنشی به دست ما نرسیده است. انواع فلزاتی چون مفرغ، طلا، نقره و آهن در این دوره از مناطق مختلف برای تخت جمشید آورده می شد که حاکی از استفاده زیاد از اشیای فلزی و هنر قلمزنی با نقوش بسیار زیبای هخامنشی است که عبارتند از طوق گردن، سینه بند، گوشواره و ...(سامی، 1330، ص69). از جمله اشیای شناخته شده در دوره هخامنشی دو لوح سیمین به وزن 4 کیلوگرم و زرّین به وزن 5 کیلوگرم است که در موزه ملّی ایران نگهداری می شود. اشیای به دست آمده از سواحل رود جیحون در نزدیکی بلخ در ترکستان یا ماوراءالنّهر چون گردونه زرّین که به وسیله دو اسب کشیده می شود و دو نفر بر این گردونه سوارند، در قرن پنجم ق.م ساخته شده که از اشیای نفیس موزه بریتانیا است. در زمان هخامنشی برای ساخت فرم و شکل اشیا از دو شیوه ریخته گری یا قالب ریزی و چکش کاری استفاده می شده. تنوع در فرم های ظروف در این دوره فراوان است و از جنبه اشکال تزیینی نیز به شیوه های مختلف اجرا شده اند که عبارت اند از: ظروف مثل کوزه، جام، بشقاب، ریتون از جنس طلا و نقره، سلاح ها و زیورآلات، روکش درها و کتیبه ها. ظروف اکثراً به شکل کوزه و از جنس نقره، با بدنه مخروطی و شیارهای عمودی موازی با دو دسته به شکل حیوان به عقب برگشته که حیوانات شبیه بز کوهی، اسب و ... هستند که در نقوش تخت جمشید در دست هدیه آورندگان دیده می شود. کاسه ها دارای کف و بدنه پهن و لبه تخت به خارج برگشته اند که با گل های کوکب و گلبرگ های بزرگ که سطح بدنه را در بر گرفته و کف آنها دارای نقوش بادامی شکل است که با تصویر حیواناتی چون بز کوهی مزیّن شده اند. نقش مایه های تزیینی هنر قلمزنی این دوره اکثراً به اشکال حیوانات و جانوران و نقوش گیاهی چون: برگهای نخل، گل ها و غنچه های لوتوس و گل برگ ها و شیارهای افقی است. زیورآلات مثل: دستبند، گردنبند، گوشواره که با فیروزه، لاجورد، زمرد، کریستال، یشم و عقیق مرصع کاری و روکش درهای چوبی از نقره یا مفرغ قلمزنی شده اند (لک پور، 1375، ص9) .
4- هنر قلمزنی در دوره سلوکی در دوره سلوکی با ساخت شهرهای جدیدی مانند مرو و نسا و انتقال کارگاه های هنری به این شهرها، هنر قلمزنی با تأثیرپذیری از هنر هلنی ادامه یافت. به گونه ای که تأثیر هنر یونانی در فلزکاری این زمان کاملاً مشهود است، در کاوش های باستان شناسی در این دو شهر، آثاری از هنر فلزکاری و قلمزنی به دست آمده است. تعدادی از ظروف در این دوره به دست آمده که حاکی از تلفیق نقوش هنر یونانی و ایرانی است. پلاک فلزی به دست آمده از دوره سلوکی از جنس مفرغ که قلمزنی و حکاکی شده است و متأثر از نقوش یونانی است. هم چنین مجسمه مفرغی از انسان به سبک یونانی که شبه مشعل در یک دست دارد و دست دیگر آن شکسته و کلاه تاجی بر یر و گیسوان آویخته در گردن دارد که به شکل ریخته گری اجرا شده است.
5- هنر قلمزنی در دوره اشکانی با روی کار آمدن پارت ها در سال 250 ق.م تا 224 میلادی هنر قلمزنی با همان شیوه هخامنشی با اندک تغییر به عمر خود ادامه داد. با وجود تأثیرپذیری هنر قلمزنی ایران از موتیف های دوره سلوکی و هلنی با بررسی هنر قلمزنی دوره اشکانی می توان دریافت که هنر قلمزنی دوره اشکانی اکثراً تحت تأثیر دورۀ هخامنشی است، تا هنر یونانی؛ و شکل، تقریباً همان اشکالی است که در دورۀ هخامنشی متداول بود و تنها تغییرات جزیی در نقش آنها دیده می شود، به عنوان مثال، نقوشی به شکل قلب، جای نقوش تخم مرغی شکل هخامنشی را گرفته و گلبرگ های لوتوس باریک تر و نوک تیزتر شده اند(لک پور،1375، ص10) . ساخت پیکره ها از جنس طلا و نقره و مفرغ به شیوه ریخته گری در دوره اشکانی از رونق ویژه ای برخوردار شد و زیورآلات مرصع با سنگ های قسمتی با همان شیوۀ هخامنشی ادامه یافت. در این دوره به دلیل هجوم اسکندر آثار هنری مهمّی در دست نیست و به سبب هرج و مرج و کم توجّهی پارتیان به هنر، تنها در اواخر این دوره ساخت آثار قلمزنی رو به رشد نهاد و نمونه های آن تندیس های مفرغی در گورهای شمی در نزدیک مال میر خوزستان است، که ترکیبی از هنر یونانی از جمله سر مجسمه و هنر بومی ایرانی در ساخت تنۀ آن که به کارهای برجسته سازی زمان ساسانی شباهت کامل دارد. از جمله دیگر آثار هنری این دوره دو کاسه با نقوش برجسته، یکی نقره ای در موزه برلین و دیگری طلایی با نقوش بسیار زیبا در موزۀ ارمیتاژ نگهداری می شود، و یک پلاک مدور نقره ای که دارای نقوش زنجیره ای در حاشیه و نقش ستاره چهارپر در وسط ؛ و نقطه چین هایی برجسته سه تایی با نقوش نقطه چین کوچک در اطراف است که به شیوه ریخته گری و قلمزنی اجرا شده است. در این دوره اکثراً در جواهرسازی ومرصع کاری از قلمزنی استفاده می شد و این هنر رشد چشم گیر و قابل توجهی داشت.
6- هنر قلمزنی در دوره ساسانی با به قدرت رسیدن ساسانیان و تشکیل حکومت آنان به دست اردشیر بابکان در سال 224 تا 650 میلادی و گسترش سرزمین های تحت سلطه آنان، با تولید و ساخت اشیای فراوان هنری از جمله فلزی؛ و گسترش تجارت میان ایران، یونان و روم ساخت اشیای قلمزنی از رونق زیادی برخوردار شد و این امر سبب تأثیر موتیف های هنری روم به هنر ایران به ویژه بر روی ظروف نقره ای شد، از جمله تصاویر زنان در حال رقص که در حالت ها و اشکال گوناگون تکرار شد. نمونه ظرف نقره ای بیضی شکل لب شکسته که در داخل آن نقش دو زن ایستاده و دو درخت در دو دست داخل نوار مطلا دیده می شود که برگرفته از نقوش یونانی است. به دلیل توجه درباریان ساسانی به اشیای هنری، هنر در این دوره در اختیار درباریان قرار گرفت و هنر مردمی نیز متأثر از هنر درباری است. اشیای به جا مانده از این دوره اکثراً از جنس نقره است که گاهی با طلا ترصیع شده اند. آثار هنری قلمزنی به دست آمده از این دوره به ویژه آثاز زرّین و سیمین، مهارت ویژه هنرمندان را نمایان می سازد. ظروف قلمزنی شده این زمان به شکل بشقاب، کاسه، تنگ، ریتون، ظروف کشکولی با نقوش متنوع و ظریف به شکل مجسمه حیوانات است. بشقاب ها اکثراً دارای نقوش با تصاویر شکار شاهان؛ شاه یا ملکه بر تخت نشسته و ملازمان با حیوانات ترکیبی است. ظرف نقره ای نقش برجسته سوار در حال تیراندازی به شکل شیر و یک شیر دیگر در زیر پای اسب به قطر 28.6 سانتی متر از دوره ساسانی در نزدیک ساری به دست آمده که به شیوه برجسته کاری و قلمزنی اجرا شده است. نقش زمینه های ظروف بیشتر با نقوش گیاهی؛ مثل برگ مو، پیچک و نقوش به شکل قلب گل انار که در دوره اشکانی تحت تأثیر هنر هلنی با نقوش و موتیف های ایرانی تلفیق شده است. در این اشیاء گاه نقوش انسانی، و حیوانی چون پرندگان و بوته های انار و میوه درختان مزیّن شده اند. در سایر ظروف نقوش ویژه درباریان مثل، نوازندگان و رقاصان بر روی زمینه این نقوش جای گرفته اند. جام نقره ای که درون آن ساده است و در سطح خارجی آن نقوش برجسته چهار رامشگر دیده می شود و در وسط یک مرغ کاکل به سر با منقار بلند نقش شده. این جام مربوط به دوره ساسانی است و از نقده به دست آمده است. همچنین بشقاب نقره ای که داخل آن مطلا است و در قسمت داخل نقش شش گل برگ به چشم می خورد و در حاشیه و در وسط نقش گل رز یا حاشیه زنجیره ای دیده می شود. این بشقاب احتمالاً مربوط به دوره ساسانی است و از همدان به دست آمده. هر دو ظرف به شیوه ریخته گری و قلمزنی اجرا شده اند. اگثر ظروف ساخته شده در دوره ساسانی در مرزهای خارج از ایران کنونی به دست آمده اند و تعدادشان نیز اندک است و احتمالاً در نبرد میان ایران و روم و نیز حمله اعراب تعداد زیادی از این اشیاء به غارت رفته اند (گریشمن، 1349، ص348). در این دوره هنرمندان با زراندود کردن ظروف نقره ای و روکش کردن قلاف چوبی شمشیرها، دهانه اسب و مرصع کاری کمربند و همچنین با قلمزنی آثار فلزی و مفرغی به این هنر رونق بخشیدند؛ و اشیای متعدد چون جنگ افزار، مجسمه، قطعات پایه تخت به شکل حیوانات ترکیبی با سر پرنده ساخته اند و این هنر را به اوج اعتلای خود رساندند. در دورۀ ساسانی ساخت اشیا به سه طریق زیر انجام می شد:
1. بوسیله چکشکاری بر ورق سرد.
2. بوسیله ریختگی و ساخت ظروف آستردار از ورق.
3. تراش با چرخ که احتمالاً با الگوپذیری از چرخ سفالگری توانسته بودند چرخ تراش فلزات تهیه کنند و به وسیله آن آثار بسیار ظریف و سبک می ساختند و پس از اتمام ساخت حجم ظرف، آثار قلمزنی و حکاکی می شده است. شیوه ساخت اینگونه بوده که ورق نقره یا مس یا طلا را مسطح می کردند و به وسیله چکش کاری و یا با کاربرد قالب های محدب و سایر قالب ها، ابزار فلزی ساخته می شد. یا اینکه به شیوه قالب گیری، ابتدا شکل یا مدل ظروف نقره را از گل یا موم می ساختند، سپس قالب را در محفظه پر از خاک رس بسیار نرم قرار داده و نقره مذاب درون آن می ریختند؛ حرارت فلز مذاب، موم را ذوب می کرد و پس از خنک شدن شیء آنرا پرداخت می کردند و بعد تزیینات را بوسیله قلمزنی و حکاکی روی آن انجام می دادند. با توجه به گسترش هنر قلمزنی در دوره ساسانی که حاکی از پیشرفت تکنیک ساخت و شیوه های متنوع تزیینی ظروف قلمزنی است و نیز بررسی اشیای فلزی دوره اسلامی می توان دریافت که هنر قلمزنی دوره ساسانی در دوره اسلامی ادامه یافته و اساس هنر قلمزنی دوره اسلامی بر مبنای دوره ساسانی قرار گرفته است.
7- هنر قلمزنی در دوره اسلامی با حمله اعراب و تزریق دین اسلام به ایران، هنرمندان تحت تأثیر آیین همه جانبه گر جدید قرار گرفتند و با تداوم هنر ساسانی، با توجه به حرمت استفاده از نقره و طلا، ظروف ساخته شده در اوایل این دوره بسیار اندک است و در فرجام از این دو فلز گران بها برای ترصیع فلزات دیگر مثل مفرغ و آهن استفاده شده است. در قرون اولیه اسلامی، اعراب که مسلّماً خود هنری نداشتند، هنر قلمزنی دوره ساسانی را مورد تقلید قرار داده و در سده های بعد در اثر علاقۀ هنرمندان ایرانی به مذهب و گرایش آنان به اسلام، با تأثیرپذیری از آرا و عقاید اسلام، در خلق آثار فلزی پیدا کردند و کم کم نقوش بی نظیر و طرح های بومی و اسطوره ای ایرانی جای خود را به خطوط کوفی و آیات و احادیث و ... داد. در دورۀ سامانیان هنر قلمزنی در اثر تبادلات تجاری به سایر ممالک اسلامی راه یافت. متآسفانه آثار این دوره به دلیل حرام بودن طلا و نقره، بیشتر از مس، مفرغ، آهن، برنج و روی که در شآن ایران و ایرانی نبود ساخته و تزیین می شد. در سده های اولیه اسلامی فلز اصلی مورد استفاده و مصرف فلزکاران اسلامی مفرغ بود اما از قرن پنجم قمری کاربرد فلز برنج متداول شد. اشیای قلمزنی شده دوران دیلمیان در موزه های ایران از جمله آثار معروف این دوره است. از سده های اولیه تا قرون سوم و چهارم قمری اشیای فلزی در ایران به سبک زمان ساسانی ساخته می شد. در قرن چهارم قمری به ساخت اشیای قلمزنی توجه بیشتری شد و ظروف به صورت ساده و بی پیرایه در زندگی روزمره مردم کاربرد یافت. در این دوران به تدریج از نظر ساخت شکل و تزیینات در هنر قلمزنی اسلامی تغییراتی ایجاد شد و این هنر در خراسان رشد چشمگیری داشت. مکتب قلمزنی خراسان در سدۀ چهارم قمری شکل گرفت و در دورۀ سلجوقی به اوج کمال خود رسید.
8- هنر قلمزنی در دورۀ سلجوقی سلجوقیان در اوایل سدۀ پنجم قمری (429) از ترکستان به ماوراءالنّهر آمدند و سکونت گزیدند و سپس خراسان را متصرّف شدند. با علاقه ای که حکام سلجوقی به هنر داشتند، هنر قلمزنی همچون سایر رشته های هنری حمایت شد و گسترش چشم گیری یافت. می توان از شهرهای نیشابور، مرو ( در ترکستان امروزی)، هرات، بلخ (در افغانستان کنونی) به عنوان مراکز مهم ساخت آثار قلمزنی یاد کرد. اجرای نقوش قلمزنی بر روی طروف در زمان سلجوقیان به ویژه در مکتب خراسان به اشکال گوناگون همچون نواختن آلات موسیقی، رقص، انسان نشسته بر روی تخت به صورت صور فلکی، حیوانات چهارپا در حال جست و خیز به ویژه خرگوش با گوش های بلند تر از حالت طبیعی و نقوش پرندگان و گیاهان چون برگ مو، پیچک بر زمینه اشیای قلمزنی و به شیوه های بسیار زیبای آن روز تزیین می شد. ایجاد نقوش گیست باف شامل نوارهایی در تزیینات ظروف به شیوه و سبک بسیار زیبا متداول شد. در این دوران ترصیع فلزات به صورت مفتول های طلا، مس و نقره و یا ترصیع ظروف مفرغی با مفتول مس رلیج شد. از کارهای بسیار زیبا در این دوره مشبک کاری روی فلز است. شیوه ترصیع فلزات (مس و نقره کوبی) به این گونه انجام می شد که طرح مورد نظر بر روی شیء را نقش می زدند. سپس محل طرح را با قلم گود و یا خالی می کردند، بعد با مفتول مس یا نقره، یا جواهرات دیگر فضای خالی را پر کرده وآن را چکش کاری می کردند. در مرحله نهایی با تیز کردن آش آن را مسطح می کردند به گونه ای که شیء یک تکه به نظر می رسید و سپس با سنگ عقیق یا یشم آن را صیقل می دادند. در پایان این ذوره نقوش هندسی مثل لوزی، دایره و غیره با انواع نقوش گره، توأم با نقطه چین رایج شد و قلمزنی بسیاری از ظروف با این نقوش و موتیف ها، معمول گردید و همین روش مقدمه ای برای اجرای نقوش گره و ترکیب آن با نقوش انسانی و حیوانی در ادوار بعدی اسلامی به ویژه در دوره مغول و تیموری شد. هنر قلمزنی خراسان که در قرن پنجم و ششم قمری، همزمان با حکومت سلجوقی در شرق به ویژه خراسان و ماوراءالنّهر رواج یافته بود، پس از حملخ مغول به دلیل ویران شدن بسیاری از مراکز هنری این منطقه و مهاجرت هنرمندان به غرب و میان رودان، در آن نواحی تداوم یافت. هنر فلزکاری خراسان از شرق شروع شد و در غرب رشد و گسترش یافت (روح فر،1378،ص80) .
9- هنر قلمزنی در دورۀ مغول و تیموری با حمله مغول به ایران در سال 618ق شهر های ایران ویران شد و هنرمندان مجبور به ترک مراکز عمدۀ هنری در خراسان شدند و به سرزمین های دیگری چون: فارس، آذربایجان، موصل در شمال عراق، سوریه و مصر، مهاجرت کردند و در نتیجه هنر قلمزنی در این مراکز تحت حمایت حکام آنان قرار گرفت. با تصرف سوریه توسط غازان خان در اوایل سده هشتم قمری هنرمندان قلمزن مورد حمایت ایلخانان قرار گرفتند و بعد ها شهر های حلب، دیار بکر، موصل، شیراز و تبریز از مراکز مهم و بزرگ هنر قلمزنی به شمار آمدند. در این زمان در اثر تبادل افکارهنرمندان، در این هنر تحوّلی پدید آمد و آثار قلمزنی تحت تأثیر هنر های بومی قرار گرفت، به گونه ای که در سوریه و مصر نشانه های این تحوّل بیشتر به چشم می خورد. به دنبال آن هنر قلمزنی در شرق و شمال شرق ایران برای مدت کوتاهی دچار رکود شد. ساخت ظروف از نظر حجم و شکل همچنان به شیوه رایج در خراسان انجام می شد، اما اجرای نقوش قلمزنی بر روی ظروف تغییر کرد؛ از جمله اجرای نقوش گیس بافت که در خراسان پنج ردیف انجام می شد، در این زمان بیشتر شد و کلمات و عبارات مرسوم در سوریه جای عبارات رایج در خراسان را گرفت. پوشش مغولی به ویژه نقش کلاه و لباس آنان جانشین طرح های پوشاک سلجوقی شد. ترصیع و در نشاندن ظروف در این زمان به تقلید از دورۀ سلجوقی تداوم یافت. استفاده از هنر خوشنویسی در قلمزنی به وفور گسترش یافت و ظروف زیادی از این گونه ساخته و تزیین شد. با حمله تیمور به ایران در سال 771ق، سرزمین های ماوراءالنّهر و خراسان به تصوّر تیموریان در آمد. تیموریان چون به هنر علاقه وافر داشتند، هنرمندان را از جاهای دیگر در خراسان گرد آوردند و حمایت کردند، به گونه ای که هرات دوباره رونق هنری خود را بازیافت و بزرگترین مرکز هنری آن روز شد. هنر قلمزنی در این شهر بسیار درخشید. در این زمان بوسیله ریخته گری و قلمزنی روی فلز تحت تأثی مسائل فرهنگی آن روز، ظروف بزرگ فلزی از جمله سنگاب هایی برای مساجد ساخته شد. از جمله ظروف سنگاب گور امیرتیمور در سمرقند است که اکنون در موزه ارمیتاژ نگهداری می شود. سنگاب هایی نیز از قرن هشتم در مسجد جامع هرات و در موزه آستان قدس رضوی موجود است. در آغاز دورۀ تیموری هنرمندان، اشیای فلزی را به شکل ساده و بی پیرایه، اما برجسته با ایجاد خطوط و کتیبه های زیبا می ساختند. در این زمان اشیای فلزی بسیاری از مس، برنج،مفرغ،آهن و فولاد چون ظروف و اسلحه های نقره و طلاکوبی ساخته شد. با گذشت زمان در ساخت اشکال ظروف دگرگونی پدید آمد و ظروفی چون پایه شمعدان، بشقاب، لگن و درپوش محدب ساخته شد. در این ذوره ظروف مسین قلع اندود شده رواج بسیار یافت. اکثر ظروف این زمان با نقوش گیاهی، چون گل و برگ و غنچه و برگ های نوک تیز و نقوش اسلیمی قلمزنی می شد. بر روی بسیاری ظروف نگارش کتیبه ها به صورت ادعیه و احادیث و آیات قرآنی همراه با اشعار فارسی جلوه گر شد. در هنر قلمزنی دوره سلجوقی، سنت های گذشته به ویژه در ساخت ظروف تداوم یافت. امّا به تدریج در شیوه تزیین و حکاکی و قلمزنی دوره تیموری تحولاتی پدید آمد. نقره کوبی روی فلزات به وفور اجرا می شد، این شیوه در دورۀ صفوی به اوج شکوفایی و کمال خود رسید. --Mr melain62 ۱۱:۱۴، ۲۷ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)

