فاطمه زهرا
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
فاطمه زهرا، دختر محمد (پیامبر اسلام) و خدیجه و همسر علی (اولین امام شیعیان و چهارمین خلیفه اهل سنت) و مادر دو تن از امامان شیعه است.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] نام، لقب و کنیه
- مقاله اصلی: نامها و لقبهای فاطمه زهرا
نامها و لقبهای فاطمه زهرا فراوان است به طوری که بعضی بیش از ۵۰ نام برای او نام بردهاند.
از امام صادق روایت شده: فاطمه در بارگاه خدای عزوجل دارای نه نام است که عبارتند از: «فاطمه»، «صدیقه»، «مبارکه»، «طاهره»، «زکیه»، «راضیه»، «مرضیه»، «محدثه» و «زهراء»[۱]. فاطمه نامهای دیگری نیز دارد: سیدة النساء، بتول، حَصان، حرّة، عَذرا، هانیه، حوراء، مریم کبری، صدّیقه کبری، نوریه، سماویه[۲].
او دارای کنیههای متعددی است (بیش از ۱۰ کنیه نام بردهاند) که معروف ترین آنها: امّ الحسن، امّ الحسین، امّ المحسن، امّ الائمه و امّ ابیها است[۳].
[ویرایش] تولد
در معتبر ترین و مشهور ترین روایات ولادتش در ۲۰ جمادی الثانی سال پنجم هجرت بوده[۴][۵][۶]، ولی اهل تسنن ولادتش را در پنج سال پیش از بعثت میدانند[۷][۸](برای مطالعه انگیزهٔ اهل سنت در بارهٔ این نظر و رد آن، ر.ک: سید محمد کاظم قزوینی، فاطمة الزّهراء، صفحات ۱۰۵ به بعد).
[ویرایش] کیفیت ولادت
از امام صادق دربارهٔ تاریخ تولد فاطمهٔ زهرا به این مضمون روایت شده: بعد از آنکه خدیجه با محمد مصطفی ازدواج کرد، زنان مکه به خاطر دشمنی که با او داشتند.... پس از آنکه او به فاطمه حامله شد، .... چون وقت زایمان را رسید به سوی زنان قریش فرستاد تا او را یاری کنند؛ ولی آنان به او جواب رد دادند و خدیجه از این بابت بسیار اندوهناک شد. در آن حال بود که دید چهار زن در نزد او حاضر شدند. یکی حوا همسر آدم، دیگری ساره همسر ابراهیم، سوم مریم دختر عمران و مادر عیسی، و چهارمی کلثوم خواهر موسی بود. و آنها بودند که خدیجه را در امر ولادت فاطمه یاری کردند[۹][۱۰].
[ویرایش] ازدواج
در روایات متعددی از اهل بیت و پیامبر اسلام آمده ست که اگر خدا علی را برای فاطمه خلق نکرده بود، برای او کفو و همانندی روی زمین یافت نمیشد[۱۱].
هنگامی که فاطمه به بلوغ رسید، بزرگان قریش و صاحبان ثروت و قدرت از او خوستگاری گردند، و هر که نزد پیامبر برای این کار میرفت پیامبر رو میگردانید و اظهار کراهت میکرد، به طوری که گمان میکردند پیامبر از آنان خشمگین است؛ از جمله ابوبکر و عمر که در خطبههایی گفتند: «امر او با خداست»[۱۲]. عبیده نیز از عمر بن خطاب نقل میکند که گفت: او (علی) داماد رسول خدا میباشد، جبرئیل بر رسول خدا نازل شد و گفت: خدا تو را امر کردهاست که فاطمه را به علی تزویج نمایی[۱۳].
[ویرایش] خواستگاری
روزی ابوبکر و عمر نزد علی آمدند و گفتند: «نزد رسول خدا برو و فاطمه را خواستگاری کن». علی برای خواستگاری نزد رسول خدا رفت، هنگامی که محمد مصطفی، علی را دید خندید و گفت: ای علی، چه خواستهای داری؟ علی نیز خویشاوندی و سابقه خود در اسلام و کمک و یاری و جهادش را متذکر شد. پس پیامبر گفت: «راست میگویی و از آنچه گفتی برتری». علی گفت: «یا رسول الله، فاطمه را برای من تزویج کن». پاسخ شنید: «ای علی، کسانی هم قبل از تو خواستگری کردهاند. صبر کن تا نزد تو بازگردم».
پس پیامبر نزد فاطمه رفت. آنگاه از فاطمه پرسید: «آیا از فضل و خویشاوندی و اسلام آگاهی؟ من از پروردگارم خواستهام تو را به همسری بهترین خلق در آورد. علی از تو خواستگاری کرده.نظر تو چیست؟» فاطمه سکوت کرد، صورت برنگردانید و پیامبر در چهره ائو کراهت ندید. پس رسول خدا برخواست و میفرمود: «الله کبر! سکوت او نشنه رضایت اوست».
پس جبرئیل آمد و گفت: «ای محمد! فاطمه را به علی بن ابی طالب تزویج کن که خدا راضی است»[۱۴][۱۵].
[ویرایش] مهریه فاطمه
[ویرایش] جهیزیه
از امام صادق روایت شده: هنگامی که رسول خدا فاطمه را به علی تزویج کرد، رسول خدا به علی گفت: «برخیز و زره خود را بفروش». او نیز برخواسته و زره را فروخت و پول آن را خدمت رسول خدا برد. رسول خدا نیز قسمتی ز آن را بردشت و به بلال حبشی داد تا عطر خوشبو برای فاطمه تهیه کند. مقداری را نیز به عمار و برخی دیگر داد تا همراه ابوبکر، مقداری لباس و لوازم منزل تهیه کنند[۱۶].
از جمله لوازمی که خریداری کردند (تا ۱۶ عدد بر شمردهاند):
- پیراهنی به ۷ درهم
- روسری به ۴ درهم
- عبای سیاه
- دو عدد لحاف (که لایه یکی پشم و دیگری لیف خرما بود)
- آسیاب دستی، طشتی از مس، ظرف آبی از پوست، ظرفی چوبی برای شیر و مشکی برای آب[۱۷]
[ویرایش] زمان ازدواج
به روایتی از شیخ مفید و شیخ طوسی در اول ماه ذیحجه سال دوم هجرت[۱۸][۱۹] رسول خدا فاطمه را به علی تزویج کرد و به روایت دیگر ۶ ذیحجه[۲۰][۲۱] بودهاست.
[ویرایش] خانه فاطمه
هنگامی که علی با فاطمه ازدواج کرد خانه را با مقداری ماسه مسطح کرد و آن را با پوست گوسفندی فرش کرد. پردهٔ خانه عبایی بود و نیز پشتی آنها از لیف خرما بود[۲۲].
[ویرایش] فرزندان
حسن (امام حسن نزد شیعیان) را در نیمه رمضان سال سوم هجرت و حسین پسر علی (امام حسین نزد شیعیان) را در پنجم یا سوم شعبان سال چهارم هجرت به دنیا آورد. سومین فرزند او زینب کبری بود که در ۵ جمادیالاول سال پنجم هجرت به دنیا آمد. چهارمین فرزندش امکلثوم در سال هفتم هجری متولد شد. علاوه بر این، بنا به اعتقاد شیعیان، فرزند دیگر او که پیش از به دنیاآمدن بر وی نام محسن گذاشته بودند در اثر ضربهای که به پهلوی فاطمه وارد ساختند وفات یافت.
[ویرایش] ستمها ی بعد از وفات رسول خدا
چون نزدیک وفات رسول خدا که شد ایشان بسیار گریست. از او علت گریه اش را پرسیدند. پاسخ داد: «گریه میکنم برای فرزندان خود و آنچه نسبت به ایشان خواهند کرد بَدان امت من بعد از من، گویا میبینم فاطمه دختر خود را بر او ستم کرده باشند بعد از من و او ندا کند که: یا ابتاه! یا ابتاه! و اَحدی از امت من او را یاری نکند».
چون فاطمه این سخن را شنید گریست. رسول خدا گفت: «گریه نکن ای دختر». فاطمه گفت: «گریه نمیکنم برای آنچه بعد از تو با من خواهند کرد ولی میگریم برای جدایی از تو ای رسول خدا». محمد مصطفی جواب داد: «بشارت باد تو را که زود به من ملحق خواهی شد و تو اول کسی خواهی بود از اهل بیت من که به من ملحق میشود» پس فاطمه خندان شد[۲۳][۲۴].
[ویرایش] گریههای فاطمه
از امام باقر نقل شدهاست: فاطمه هرگز از آن روزی که رسول خدا رحلت کرد خندان مشاهده نشد تا هنگامی که وفات کرد[۲۵]. از امام صادق روایت شده: کسانی که بسیار گریه کردند پنج نفر بودند: «آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر محمد، و علی پسر حسین؛ آدم از فراغ بهشت گریست... یعقوب از فراق یوسف گریه کرد... یوسف هم در فراق یعقوب گریست تا آنکه زندانیان به ستوه آمدند و گفتند یا شب گریه کن یا روز؛ امّا فاطمه در فراق رسول خدا آنقدر گریست که اهل مدینه ناراحت شدند و گفتند: از گریههای زیاد تو به ستوه آمدهایم. لذا از منزل بیرون رفته و در کنار مزار شهدای احد آمده و در آنجا میگریست؛ امّا علی بن حسین ۲۰ یا ۴۰ سال گریست...[۲۶].
از فضه نقل شدهاست که: فاطمه پس از رسول خدا روز و شب میگریست و آرام نداشت. عدهای از بزرگان مدینه جمع شده و نزد امیرالمؤمنین آمده و گفتند: ای ابالحسن! فاطمه روز و شب میگرید. نه شب خواب راحتی داریم، نه روز آرامشی؛ از تو میخواهیم که از او بخواهی که یا شب گریه کند یا روز.
امیرالمؤمنین نزد فاطمه آمد و گفت: «ای دختر رسول خدا! بزرگان مدینه از من خوستهام به تو بگویند که یا در شب گریه کنی یا در روز».
فاطمه گفت: «ای ابالحسن! نزدیک است از میان شما بروم و سوگند به خدا شب و روز گریه میکنم تا به پدرم رسول خدا ملحق گردم».
[ویرایش] بیت الأحزان
سپس علی برای فاطمه در بقیع جایگاه و سایه بانی در خارج مدینه ساخت که «بیت الأحزان» نامیده شد و فاطمه هر روز دست حسن و حسین را میگرفت و با خود به آنجا میبرد و میان قبور شهدا مینشست و میگریست، تا هنگام شب امیرالمؤمنین او را به منزل میبرد؛ تا اینکه ۲۷ روز پس از وفات رسول خدا به همین شکل گذشت[۲۷].
[ویرایش] سقیفه
- مقالهٔ اصلی را بخوانید: سقیفه
[ویرایش] غصب اموال فاطمه
در زمان خلافت اموالی از فاطمه زهرا که در زمان حیات پیامبر تحت مالکیت خاص و شخصی محمد مصطفی بود توسط خلیفه وقت غصب شد. فاطمه زهرا از سه راه مالک اموالی از پیامبر اسلام بود:
- اموالی که از طریق میراث پیامبر، که بخش عمدهای از آن به موجب «حق خمس» و «حق فیء» به مالکیت خاص پیامبر در آمده بود.
- اموالی که از طریق سهم «ذیالقربا» از محل خمس غنائم خیبر (این سهم مطابق آیه ۴۱ سوره انفال به فاطمه اعطا شده بود)
- فدک، که به امر الهی از سوی پیامبر به فاطمه «هبه» شده بود (هدیه داده شده بود).
مهم ترین اموال فاطمه که بدست خلافت غصب شد:
| مهم ترین اموال غصب شده از فاطمه | ||||
|---|---|---|---|---|
| نام اموال | نحوه تملک فاطمه | ارزش تقریبی | محل استقرار | |
| فدک | هبه (هدیه) | زیاد | همجوار خیبر | |
| وادی القُری | ارث | بسیار زیاد | بین خیبر و شام | |
| دژ سُلالِم | ارث | بسیار زیاد | خیبر | |
| دژ وَطِیع | ارث | زیاد | خیبر | |
| بخشی از دژ القَموص | ارث | زیاد | خیبر | |
| تَیماء | ارث | زیاد | بین خیبر و شام | |
| باقی مانده زمینهای بنی نضیر | ارث | متوسط | مدینه | |
| بازار مَهْزور | ارث | متوسط | مدینه | |
| بخش دیگری از دژ القموص | سهم ذیالقربا از خمس | زیاد | خیبر | |
مهم ترین این اموال فدک بود که دارای ارزش و اهمیت خاصی بود و از آنجا که دستگاه خلافت به این موضوع پی برده بود، این اموال را به نفع خود مصادره کرد.
[ویرایش] فدک
- مقاله اصلی را بخوانید: فدک
[ویرایش] خطبه و اتمام حجت
[ویرایش] هجوم و آتش زدن خانه فاطمه
[ویرایش] وفات فاطمه
[ویرایش] وصیت
سلیم بن قیس از ابن عباس روایت میکند: وقتی بیماری فاطمه زهرا شدت گرفت علی را طلبید و گفت :«وصیت میکنم تو را که بعد از من امامه دختر خواهر من زینب را بخوهی که او برای فرزندانم مثل من است، و برای جنازهام تابوتی همانند آنچه ملائکه برایم وصف کردند بسازی؛ و نگذاری در جنازهٔ من، دفنم و نماز بر من، احدی از آنانکه بر من ظلم کردند و دشمنان خدایند حاضر شوند»[۲۸] و نیز وصیت کرد او را شبانه دفن کنند.
[ویرایش] وفات
هنگامیکه وفات فاطمه نزدیک شد، از اسماء خواست تا آبی برای وضو بیاورد، فاطمه وضو گرفت (به روایتی غسل کرد) خود را خوشبو کرد و لباسهای نو پوشید و از اسماء خواست کافوری که پدرش برای او گذاشته بود بیاورد و کنار سرش بگذارد. اسماء کافور را آورد و بالای سر فاطمه گذاشت. سپس فاطمه پای خود را رو به قبله کرد و پاچهای را روی خود کشید و گفت: «ای اسماء! لحظهای صبرکن و بعد مرا صدا بزن، اگر پاسخت را ندادم، بدان که نزد پدرم رفتهام».
اسماء گوید: ساعتی صبر کردم، بعد از آن او را صدا کردم. جوابی نشنیدم. سپس دوباره او را صدا کردم، باز جوابی نشنیدم. پارچه را از صورت او کنا زدم دیدم از دنیا رفتهاست. پس خود را روی فاطمه انداخته او را بوسیدم و گفتم: «سلام مرا به پدرت رسول خدا برسان»[۲۹][۳۰].
[ویرایش] غسل و تدفین
از امام صادق نقل شدهاست: علی همسرش فاطمه را غسل داد[۳۱].
پس از وفات فاطمه مردم اجتماع کرده و ضجّه زدند و گریه میردند. منتظر جنازه فاطمه بودند تا بر آن نماز گزارند. ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: ای مردم بازگردید. تشییع فاطمه در این شام به تاخیر افتاد. مردم نیز رفتند. هنگامی که مردم به خواب رفتند و پاسی از شب گذشت، علی، حسن، حسین، عمار، مقداد، عقیل، زبیر، ابوذر و گروه دیگری از بنی هاشم، جنازه فاطمه را بیرون آورده و بر آن نماز گزارده و در همان نیمه شب به خاک سپردند[۳۲].
در تاریخ طبری آمده: فاطمه در شب مدفون شد و به جز عباس، علی، مقداد، و زبیر کسی نبود. در روایات شیعیان آمدهاست که امیرالمؤمنین، حسن، حسین، عقیل، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و بریده بر فاطمه نماز گزاردند.
علی با گروهی از اصحاب و بنی هاشم بر فاطمه نماز گزاردند و در نیمهٔ شب او را به خاک سپردند. هفت قبر (و به روایات دیگر ۴۰ قبر) را در اطراف قبر فاطمه درست کرد تا قبر او شناخته نشود. برخی گفتند: علی قبر فاطمه را مساوی با زمین قرار داد تا جای آن شناخته نشود[۳۳].
در مورد محل قبر فاطمه نقلهای گوناگونی است: برخی گفتهاند فاطمه در بقیع دفن شد[۳۴] و عدهای دیگر آن را اشتباه دانستند[۳۵]. برخی دیگر بر این اعتقادند که فاطمه در خانه خود دفن شد و یا قبر فاطمه بین قبر رسول خدا و منبر اوست[۳۶]
[ویرایش] علت مرگ
اگرچه در بسیاری از روایات به علت اصلی بیماری و مرگ فاطمه اشاره نشده ولی در برخی از روایات و تواریخ شیعیان بدینگونه اشاره شده است:
ابو بصیر از صادق نقل میکند: «سبب وفات حضرت فاطمه این بود که قنفذ (غلام عمر) با سر غلاف شمشیر بر او زد که محسن را سقط کرد و در اثر آن به بیماری شدیدی مبتلا گردید و اجازه نداد کسانی که او را آزردهاند بد او وارد شوند»[۳۷].
و نیز در احتجاج حسن بر معاویه و اصحابش آمده که به مغیرة بن شعبه گفت: «تو آن کسی هستی که فاطمه، دختر رسول خدا، را مورد ضرب و شتم قرار دادی تا اینکه او را خون آلود نمودی و او کودک خود را سقط کرد و این عمل تو به انگیزه خوار کردن رسول خدا و مخالفت تو با امر او بود. حرمت او را هتک نمودی، در حالی که رسول خدا فرموده بود: فاطمه جان! تو سیده زنان بهشت میباشی. سوگند به خدا مسیر تو به سوی آتش خواهد بود»[۳۸].
[ویرایش] زمان مرگ
در اکثر روایات معتبر [نیاز به ذکر منبع] طول عمر فاطمه ۱۸ سال آمده ولی در طول عمر فاطمه بین مورخان و راویان اختلاف نظر است: برخی ۱۸ سال، عدهای ۲۳ سال، برخی ۲۷ سال، و برخی ۲۸ سال گفتهاند. [نیاز به ذکر منبع]
در طول مدت زندگی فاطمه بعد از محمد نیز اختلاف است. به طوری که بیشترین زمانی را که گفتهاند ۶ ماه و کمترین زمانی را که گفتهاند ۴۰ روز پس از مرگ محمد، پیامبر اسلام است. ولی بنابر معتبرترین روایات مدت زندگی او بعد از مرگ محمد، ۷۵ یا ۹۵ روز است؛ که ۳ جمادیالثانی سال ۱۱ هجری محتمل تر است.[نیاز به ذکر منبع]
[ویرایش] فرزندان
[ویرایش] فضائل و منزلت
[ویرایش] فاطمه زهرا در شعر کهن فارسی
[ویرایش] سعدی
| یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه | یارب به خون پاک شهیدان کربلا | |
| یارب به صدق سینهٔ پیران راستگوی | یارب به آب دیدهٔ مردان آشنا | |
| دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست | ای نام اعظمت در گنجینهٔ شفا[۳۹] |
| خدایا به حق بنی فاطمه | که بر قول ایمان کنم خاتمه | |
| اگر دعوتم رد کنی ور قبول | من و دست و دامان آل رسول[۴۰] |
[ویرایش] مولوی
| فاطمه مدحست در حق زنان | مرد را گویی بود زخم سنان | |
| دست و پا در حق ما استایش است | در حق پاکی حق آلایش است | |
| لم یلد لم یولد او را لایق است | والد و مولود را او خالق است | |
| هرچه جسم آمد ولادت وصف اوست | هرچه مولودست او زین سوی جوست[۴۱] |
[ویرایش] ناصر خسرو
| آنروز در آن حول و فزع بر سر آن جمع | پیش شهدا دست من و دامن زهرا | |
| تا داد من از دشمن اولاد پیمبر | بدهد بتمام ایزد دادار تعالی[۴۲] |
| قال اول جز پیمبر کس نگفت | وانگهی زی آل او آمد مقال | |
| جز که زهرا و علی و اولادشان | مر رسول مصطفی را کیست آل؟ | |
| صف پیشین شیعتان حیدرند | جز که شیعت دیگران صف النعال[۴۳] |
| لعنت کنم بر آن بت کز امت محمد | او بود جاهلان را ز اول بت نخستین | |
| لعنت کنم بر آن بت کز فاطمه فدک را | بستد به قهر تا شد رنجور و خوار و غمگین | |
| لعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت او | حلق حسین تشنه در خون خضاب و رنگین[۴۴] |
[ویرایش] سنایی
| نشوی غافل از بنی هاشم | وز یَدُ اللهِ فوقَ ایدیهم | |
| داد حق شیر این جهان همه را | جز فطامش نداد فاطمه را[۴۵] |
| سراسر جمله عالم پر ز شیرست | ولی شیری چو حیدر باسخا کو | |
| سراسر جمله عالم پر زنانند | زنی چون فاطمه خیر النسا کو | |
| سراسر جمله عالم پر شهیدست | شهیدی چون حسین کربلا کو[۴۶] |
[ویرایش] وحشی
| ماتم فرزند پیغمبر بود بر جمله فرض | گر یزیدی سیرتی این را نداند گو بدان | |
| رفته زهرا عصمتی در خلوت آل رسول | کامده آل علی از فرقت او در فغان | |
| مانده چون شبیر و شبر دو بزرگ نامدار | سر به زانو، دست بر سر، خسته دل، آزرده جان |
[ویرایش] هاتف
| حیف از فاطمه آن نخل جوان | که خم از باد اجل شد ناگاه | |
| حیف از آن گوهر ارزنده که بود | در جهان خیل نکویان را شاه | |
| حیف از آن شمع فروزنده که بود | پرتو آن طربافزا غمگاه | |
| بود از پاکی طینت تا بود | عفتش همدم و عصمت همراه | |
| بود ذیل وی از آلایش دور | پاک دامان وی از لوث گناه | |
| روز و شب تا به جهان داشت مقام | بود آن رشک خور و خجلت ماه | |
| خرم از چهرهاش این هفت اقلیم | روشن از عارضش این نه خرگاه | |
| چون شد آن سرو قد لاله عذار | از سموم اجلش حال تباه | |
| سرو ازین غصه به بر جامه درید | لاله زین غم ز سرافکنده کلاه | |
| ریخت در فرقتش آن خاک بسر | کرد در ماتمش این جامه سیاه | |
| چون شد از دار فنا سوی بهشت | جانش از شوق ملاقات الله | |
| رخت بربست از این غمخانه | بار بگشاد در آن عشرتگاه | |
| کلک هاتف پی تاریخ نوشت | رفت از دار فنا فاطمه آه[۴۷] |
[ویرایش] جستارهای وابسته
- نامها و لقبهای فاطمه زهرا
- محمد (پیامبر اسلام)
- اهل بیت
- فدک
- سقیفه
- علی (امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اهل سنت)
- تسبیحات فاطمه
- لوح فاطمه
- فضه
- ام ایمن
- اسماء
- قنفذ
- مغیره
[ویرایش] پانویس
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۰
- ↑ علامه مجلسی، جلاء العیون، صفحه ۱۶۷
- ↑ مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۳، صفحه ۳۵۷
- ↑ شیخ کلینی، کافی، جلد ۱، صفحه ۴۵۷ و دیگر منابع
- ↑ ابن شهر آشوب در «مناقب»، مجلسی در «بحار الانوار»، نیشابوری در «روضة الواعظین»، سید بن طاووس در «اقبال الاعمال»، شیخ مفید در«حدائق الرّیاض»، کفعمی در «مصباح»، شیخ طوسی در «مصباح»، طبری در «دلائل الامامة»
- ↑ کشف الغمه، جلد ۲، صفحه ۷۶
- ↑ ابو نعیم اصفهانی در «معرفة الصحابة»، ابوالفرج اصفهانی در «مقاتل الطالبین»، ابن اثیر در «المختار من مناقب الاخیار»، طبری در«ذخائر لعقبی»، سیوطی در«الثغور البامة»
- ↑ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، صفحه ۷۳۳
- ↑ امالی شیخ صدوق، صفحه ۴۷۵
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد ۴۳، صفه ۹
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد ۴۳، صفحه ۹۷، حدیث ۱۶
- ↑ در مناقب خوارزمی و دیگر کتب عامه و خاصه
- ↑ مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۳، صفحه ۳۵۰
- ↑ امالی شیخ طوسی، صفحه ۳۹
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۹۲، حدیث ۴
- ↑ علامه مجلسی، بحارالنوار، جلد ۴۳، صفحه ۹۴
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۱۳
- ↑ شیخ مفید، مسّار الشیعه، صفحه ۵۳
- ↑ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ۴۶۵
- ↑ ابن شهر آشوب، المناقب، جلد ۳، صفحه ۳۴۹
- ↑ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ۴۶۵
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۱۷
- ↑ شیخ طوسی، امالی، صفحه ۱۸۸
- ↑ مناقب ابن شهر آشوب، جلد۳، صفحه ۴۱۰
- ↑ روایت از عمر بن دینار؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۷۷
- ↑ شیخ صدوق، خصال، حدیث ۱۵
- ↑ علمه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۷۷
- ↑ ترجمه کتاب سلیم بن قیس هلالی، صفحه ۶۲۸
- ↑ اربلی، کشف الغمّه فی المعرفة الأئمه، جلد ۲، صفحه ۱۲۲
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۸۵
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۲۰۶
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۹۲
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۹۳
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۸۷
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، جلد ۶، صفحه ۱۰
- ↑ مناب این شهر آشوب، جلد۳، صفحه ۳۶۵
- ↑ طبری، دلائل الامامه، صفحه ۴۵
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، جلد ۲، صفحه ۴۰
- ↑ سعدی، مواعظ، قصاید فارسی، شکر و سپاس و منت و عزت خدای را
- ↑ سعدی، بوستان، در نیایش خداوند، فی نعت سید المرسلین علیه الصلوة و السلام
- ↑ مولوی، مثنوی معنوی، دفتر دوم از مثنوی، انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان
- ↑ ناصر خسرو، دیوان، تقوی ص ۴
- ↑ ناصر خسرو، دیوان اشعار، قصاید، گر دگرگون بود حالت پارسال
- ↑ ناصر خسرو، دیوان اشعار، قصاید، از کین بتپرستان در هند و چین و ماچین
- ↑ سنائی، حدیقه. مدرس رضوی، ص ۲۶۱
- ↑ سنایی، دیوان اشعار، قصاید، دریغاگویی از نااهلی روزگار
- ↑ هاتف، دیوان اشعار، ماده تاریخها، حیف از فاطمه آن نخل جوان
[ویرایش] منابع
- علامه مجلسی، جلاء العیون (تاریخ چهارده معصوم علیهم لسلام)، تحقیق سید علی امامیان، انتشارت سرور، ۱۳۸۳، شابک: ۳-۳-۹۱۴۶۷-۹۶۴
- سید محمد کاظم قزوینی، فاطمة الزّهراء (سلام الله علیها) از ولادت تا شهادت، ترجمه علی کرمی، نشر مرتضی، ۱۳۸۴، شابک: ۱-۲۰-۶۴۲۴-۹۶۴
- سید مسعود پورسیدآقایی، چشمه در بستر، تحلیلی از زمان شناسی فاطمه زهراء (علیها السلام)، مؤسسه انتشارات حضور، ۱۳۸۴، شابک: ۱-۱-۹۰۴۳۴-۹۶۴
- علی نظری منفرد، قصّه مدینه، انتشارات سرور۱۳۸۳، شابک: ۷-۲۸-۶۳۱۴-۹۶۴
- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال
- شیخ عباس قمی، رنجها و فریادهای فاطمه (سلام اله علیها) ترجمه بیت الأحزان، ترجمه محمد مهدی اشتهاردی، انتشارات ناصر
- علی سعادت پرور، جلوهٔ نور، پرتوی از فضائل معنوی فاطمه زهرا (س)، ۱۳۸۰، شابک: ۱-۵۴-۵۸۴۴-۹۶۴
- علیرضا سبحانی نسب، جرعهای از کوثر، پژوهشی در نامها و لقبهای فاطمه زهرا علیها سلام، نشر جمال، ۱۳۸۲، شابک: ۴-۱۴-۷۲۳۲-۹۶۴
- ابوصادق سلیم بن قیس هلالی، اسرار آل محمد علیهم السلام ترجمه کتاب سلیم بن قیس هلالی، اولین کتاب حدیثی و تاریخی از قرن اول هجری، ترجمه اسمائیل انصاری زنجانی، قم: دلیل ما، ۱۳۸۱، شابک: ۳-۴۹-۷۵۲۸-۹۶۴
- عدنان درخشان، عبور از تاریکی: پژوهشی در غصب اموال صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها سلام در سال یازدهم هجری، تهران:مرکز فرهنگی و انتشاراتی منیر، ۱۳۸۵، شابک: ۳-۷۵-۷۹۶۵-۹۶۴
[ویرایش] پیوند به بیرون
ردههای صفحه: مقالههای نیازمند یادکرد | اسلام | تشیع | اهل بیت | زنان مسلمان | صحابیات | زنان مقدس

