بحث کاربر:Aziz sad

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

فهرست مندرجات

[ویرایش] آشنای با نهضت اخوان المسلمین

آشنای با نهضت اخوان المسلمین مقدمه – از لابه لاي تاريخ پر فراز و نشيب اسلام احياگران بسياري به ميدان مسئوليت مبارزه با مشكلات مختلف گام گذاشته‌اند . هريك در بخش و گوشه‌اي از عرصه گسترده‌ي ناهنجاري‌ها ، تلاش‌ها ، و اقداماتي را صورت داده‌اند با توجه به استعداد و توانايي و اجتهاد و جهاد خويش به چاره‌جوئي برخي از معايب نابساماني‌ها پرداخته‌اند . بزرگاني همچون جوزي ، امام محمد غزالي ، امام عبدالقادر گيلاني ، جمال‌الدين افغاني ابن يتيمه ، شاگرد دانشمند و شايسته‌اش امام ابن قيم جوزيه ، ابن ، محمد عبده ، عبدالرحمان كواكبي ، رشيد رضا ، عبدالحميد بن باريس ، طاهر بن عاشور ، مراغي ، شلتوت ، ابوزهره ، سيدقطب ، اقبال لاهوري ، مردودي و سعيد نورسي راه مصلحان و مجددان پيش از خود را در پيش گرفته‌اند . در ادامه راه احياگري آن آزادمردان و در شرايط سياسي ، اجتماعي خاص كه بر مصر و جهان اسلام مي‌گذشت . امام حسن‌البنا (رح) ، رادمرد رباني پا به ميدان دعوت و تربيت و اصلاح فردي و اجتماعي نهاد . با بهره‌گيري از تجارب مصلحان ، انديشمندان و عالمان پيش از خود منهج و راهكاري كه همه‌ي عرصه‌هاي فكري ، عقيدتي ، اخلاقي ، رفتاري ، اجتماعي ، سياسي ، اقتصادي ، و بين‌المللي را در بر مي‌گرفت . براي اصلاح فرد و عملاً مكتب اصلاحگري جديدي را نه تنها به جهان اسلام بلكه براي بشريت ارائه و عرضه نمود . آري بالاخره در ماه ذي‌القعده سال 1347 هجري برابر مارس 1928 ميلادي بنابر يادداشت شخصي امام البناء افتتاح جمعيت «اخوان‌المسلمين» را شش نفر از كارگران مصري شاغل در پادگان نظامي انگليسي‌ها طي نشست با ايشان رسما اعلان نمودند . اينك نهضت بيداري اسلامي با محوريت حركت اخوان‌المسلمين به بركت حمايت خداوند و همت رادمرداني در بيش از هفتاد كشور جهان فعاليت فكري و فرهنگي و تبليغي و سياسي دارد و با استفاده از امكانات پيشرفته امروزي براي تبليغ اسلام كامل و فراگير نه تنها در ميان مسلمانان بلكه در بين بسياري از غير مسلمانان به فعاليت اشتغال دارند . در اين مكتب و مدرسه متفكران و عالمان بزرگي بار آمده و رشد كرده‌اند كه هر يك از آن‌ها همچون ستاره در آسمانانديشه و ايمان و جهاد فكري و علمي مي‌درخشند كه ذكر نام برخي از آنها در اين جا حداقل تقديري است كه لازم است از چنان بزرگاني صورت بگيرد . - شهيد بزرگوار اسلام ، شهيد سيد قطب (رح) ، نويسنده تفسير ارزشمند في‌ ضلال قرآن - شهيد عبدالقادر عوده در زمينه احكام تشريعي - استاد بهي‌الخولي در زمينه اقتصاد و علم دعوت و تربيت - سيد سابق (رح) صاحب كتاب ارزشمند فقه السنتر - محمد غزالي (رح) كه از همان آغاز تمام وقت خود را تقديم اسلام كرد . - محمد قطب ، كه در زمينه‌هاي ايدئولوژي اسلامي ، مكاتب فكري ، روانشناسي ، اجتماعي و ... كتابهاي ارزشمندي تأليف نموده و همچنان مشغول فعاليت مي‌باشند . - انور جندي ، در زمينه تهاجم فكري و فرهنگ غرب عليه اسلام فعاليت مي‌كردند . - استاد علامه دكتر قرضاوي ، كه در عرصه‌هاي مختلف مشغول فعاليت و تلاش مي‌باشند . - و غيره . كه ما در اين جا به اميد خدا مختصراً حركت و نهضت اخوان‌المسلمين را در عرصه‌هاي مختلف بررسي كرده و هويت ، اهداف ، وسائل ، ويژگي‌ها و موضوع‌هاي آن را براي شما خواننده گرامي توضيح مي‌دهيم . ان‌شاءالله كه مورد استفاده قرار گيرد .

هويت مشخص و آشكار در عين حال متفاوت : از همان آغاز بنيانگذاري ،‌ نهضت اخوان از تمايز و وضوح شخصيت بسياري برخوردار بوده است و از همان ابتدا اعلام نمود كه : «دعوت و نهضتي صرفاً اسلامي است» . از اسلام ياري مي‌جويد و بر آن تكيه مي‌نمايد . حاكميت آن را هدف خويش قرار مي‌دهد و بر راهش گام مي‌نهد و از تعاليم آن سرچشمه مي‌گيرد در مجموع همه‌ي اهداف و وسائل آن اسلام است . اسلام را مرجع و سرچشمه همه‌ي امور خويش قرار مي‌دهد . انديشه و آرمانهايش همه اسلامي‌اند «هدفمان رضايت خداوند ، الگويمان پيامبر و قانونمان قرآن و راهمان جهاد و برترين آرزويمان مرگ در راه خداوند است» همانطور كه امام بناء در رابطه با هويت جمعيت مي‌فرمايد «... هركس كه اسلام را به راستي شناخت همچنان كه خود را مي‌شناسد ما را هم خواهد شناخت . شما سعي كنيد بيش از هرچيز اسلام را بشناسيد و پس از آن اختيار داريد هرگونه كه مي‌خواهيد در مورد ما قضاوت كنيد.» در ضمن امام بناء برداشت نادرست برخي را كه اسلام را به پاره‌اي از عبادات يا حالت‌هاي معنوي مي‌نمايند و انديشه و شخصيت خويش را در دايره‌ي تنگ آن زنداني مي‌نمايند ، نمي‌پذيرد و در همين رابطه مي‌فرمايد «ما اسلام را به گونه‌اي ديگر مي‌فهميم معرفتي وسيع و گسترده به گستردگي عرصه‌هاي زندگي دنيا و آخرت . ما در اين مورد داراي ادعاي بدون دليل نيستيم و از جانب خود اين‌گونه اسلام را نساخته ایم، بلكه اين شناخت و معرفتي است كه از كتاب خداوند و سنت رسول خدا (ص) و سيره مسلمانان صدر اسلام کسب كرده‌ايم ...» اراده مؤسس اين نهضت بر اين بوده كه اين دعوت حركتي اسلامي ، مثبت و سازنده و پويا و ايجادكننده تحرك در ميان ملت‌هاي مسلمان و تبلور اسلام واقعی باشد آن هم در زماني كه بسياري اسلام را مثل گوشت با ساطور تكه پاره كرده بودند . با نگرشي كلي و همه‌جانبه به آن نگاه نمي‌كردند و مسلمانان براي التزام به تعاليم و دعوت و مجاهدت در راه آن تربيت نشده بودند . بدين صورت امام همه تلاش خود را به كار مي‌گرفت كه دعوت و جماعت او در چهارچوب سازمانهاي اداري ، ورزشي ، صوفي‌گري و نيكوكاري محدود و زنداني نشود و مي‌خواست كه نهضت او نهضتي مفيد و سازنده با روحيه اصحاب رسول خدا در قرن چهارده هجري و حاميان قرآن باشند . نهضت اخوان حركتي فكري ، دعوتي حركتي ، تربيتي حركتي و عمل و تلاش حركتي است و مقصود از آن ارتباط دادن اين مفاهيم با حركت اسلامي بود . و دور از انتظار نيست كه شخصي مانند استاد و دكتر اسحاق مرسي الحسيني در سال 1947 –م كتابي را به عنوان «اخوان المسلمين» بزرگترين حركت اسلامي معاصر تاليف كند كه در واقع تحقيقات علمي و كارشناسانه و تا حدود زيادي بي‌طرفانه در مورد حركت اخوان به شمار مي‌آمد .


[ویرایش] متن عنوان

اهداف نهضت و دعوت «اخوان المسلمين» اهدافي كه امام شهيد حسن البنا (رح) آن را ترسيم فرموده هيچ‌گاه در هاله‌اي از ابهام قرار نداشته بلكه براي رهبري و رهروان به روشني آفتاب بوده است و همه به خوبي از حجم و گستردگي آن اهداف آگاهي داشته و دارند . اهداف اخوان محدود به يكي از عرصه‌هاي فكري ، روحي ، اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي ، علمي و ... نمي‌شود بلكه به كل جوانب را در نظر مي‌گيرد . در طرف ديگر هدف اخوان به كشور مصر محدود نمي‌شود و اخوان به مسائل جهان عرب و اسلام در كنار هم توجه مي‌كند . آنان هر سرزميني را كه در آن نداي اذان سرداده شود و خداوند به عظمت ياد شود و مسلمانان در آن زندگي كنند خود را در مقابل آن مسئول مي‌شمارند و آنان بر اين باورند كه اسلام رسالت و پيامي نيست كه خاص نژاد ، منطقه ، طبقه ، زبان ، فرهنگ خاصي باشد بلكه رسالت جهاني است و به همه نژاد ، رنگ‌ها ، ملت‌ها ، ممالك ، لغات و طبقات تعلق دارد .

اهداف هفت‌گانه اساسي شهيد حسن‌البنا در اين مورد در رساله «الي‌الشباب» مي‌فرمايد : «برنامه و روش اخوان داراي مراحل معين و گامهاي مشخص است . ما به خوبي مي‌دانيم كه چه مي‌خواهيم و با وسايل لازم براي تحقق اين خواست ، آشنايي داريم : 1- بيش از هر چيزي ما در پي آن هستيم كه انسان مسلمان در انديشه ، باور ، اخلاق ، عاطفه ، عمل و اقدام به راستي مسلمان باشد . اين مرحله تكوين و تربيت فردي مورد نظر ماست . 2- پس از آن خانواده مسلمان مي‌خواهيم كه از جهت انديشه و باور و در اخلاق و عاطفه و در عمل و اقدام پاي‌بند اسلام باشد . به همين دليل و به همان ميزان كه به مرد اهميت مي‌دهيم به زنان نيز توجه داريم و به همان اندازه كه به جوانان مي‌پردازيم ، كودكان را نيز مورد توجه قرار مي‌دهيم . 3- پس از آن نيز در پي ايجاد ملتي مسلمان در همه‌ي آن زمينه‌ها هستيم . در همين راستا براي رسيدن پيام دعوتمان به همه‌ي خانواده‌ها و شنيده‌شدن نداي آن در همه جا و گسترش انديشه‌ي اخوان و نفوذ آن در ميان مردم شهرها و روستاها وكشورها ، همه‌ي تلاش خود را به كار مي‌گيريم . در اين راه از هيچ كوشش و به كارگيري هيچ وسيله‌اي دريغ نمي‌ورزيم . 4- به دنبال آن در انديشه‌ي ايجاد يك حكومت اسلامي‌ آن چناني هستيم كه مردم را به ايمان و عبادت و اخلاق تشويق نمايد . آنان را با هدايت و رسالت اسلام به درستي آشنا كند ، همچنان كه اصحاب رسول خدا (ص) مانند ابوبكر و عمر و ديگر اصحاب با آن آشنا گرديدند و بار مسئوليت آن را بر دوش گرفتند . ما به هيچ حكومتي كه بر روي اصول و مباني اسلام تكيه نمي‌كند و از آن استفاده نمي‌نمايد ، اعتراف نمي‌كنيم . اين نوع از احزاب سياسي را نمي‌پسنديم و به اين گونه از اشكال حكومتي تقليدي و دنباله‌روانه را كه دشمنان اسلام و اهل كفر ما را مجبور به پذيرش آن مي‌كنند به هيچ وجه اعتراف نمي‌نماييم و آن را به كار نمي‌بنديم . همه تلاش خود را براي احياي نظام حكومتي اسلام همراه با همه مظاهر آن و تكوين نظام اجتماعي اسلامي بر اساس آن به كار مي‌بنديم . 5- به دنبال آن تلاش خواهيم كرد همه اجزاي ميهن اسلامي را كه سياست غرب آنها را پاره پاره نموده به يكديگر پيوند دهيم . بر همين اساس ما تقسيم‌بندي‌هاي سياسي و پيمان‌هاي بين‌المللي كه ميهن اسلامي را به كشورهاي ضعيف و كوچك تبديل نموده و آن‌ها را به صورت لقمه سهل و ساده‌اي براي بلعيده شدن توسط استعمارگران غاصب در آورده قبول نداريم . ما هيچ‌گاه در برابر سلب آزادي اين مردم و حكومت استبداد ديگران سكوت نمي‌نماييم . مصر ، سوريه ، عراق ، حجاز ، يمن ، ليبي ، تونس ، الجزاير ، مراكش ، ايران و هر سرزميني كه مسلمانان در آن زندگي مي‌كنند و به «لا اله الا الله» باور دارند ، ميهن اسلامي خويش به شمار آورده و براي آزادي و نجات آن و ايجاد وحدت دوباره در ميان آنها از هيچ تلاشي دريغ نخواهيم ورزيد . 6- در پي آن در انديشه آن هستيم كه پرچم اسلام بر فراز همه ممالكي كه زماني اسلام مايه‌ي سربلندي‌شان شده و نداي الله‌اكبر و لااله الا الله در آنها پيچيده به اهتزاز در آيد . بايد درياي مديترانه و بحر احمر همچون گذشته دو درياي متعلق به مسلمانان در بيايند . هرچند «سينور موسيليني» بازگردانيدن امپراطوري روم را حق و مسئوليت خويش به شمار مي‌آورد . در واقع آن امپراطوري مزعوم و خيالي او تنها برپايه‌ي مطامع و تجاوزگري پايه‌ريزي شده بود ، ما نيز بازگردانيدن و احياي امپراطوري اسلامي را كه بر اساس عدالت ، حق و انصاف ، نشر نور و هدايت در ميان همه مردم قرار دارد . حق و مسئوليت خود به شمار مي‌آوريم . 7- سپس همراه با آن تلاش‌ها مي‌خواهيم كه : پيام دعوت و رسالت خويش را به جهانيان برسانيم و همه‌ي ممالك دنيا را از نور آن بهره‌مند سازيم و همه‌ي خودكامگان را مجبور به تبعيت از آن بنمائيم تا فتنه و فساد و ناهنجاري در ميان مردم باقي نماند و دين خداوند حاكميت پيدا كند . آن روز است كه مؤمنان به خاطر پيروزي از جانب خداوند شادمان خواهند شد ، زيرا خداوند صاحب عزت و قدرت و محبت است و هركس را كه بخواهد ياري خواهد داد .

امام حسن‌البنا مرشد عام «اخوان‌المسلمين» دركنار اين اهداف هفت‌گانه اهداف ديگري را نيز تقسيم‌بندي كرده و با روشني تمام قابل به تفاوت مي‌گرديد . مثلاً در اين رابطه مي‌فرمود كه : «اخوان‌المسلمين»‌ براي دست‌يابي به دو هدف تلاش و فعاليت مي‌كنند : هدف كوتاه مدت : كه حاصل آن از همان اولين روز پيوستن فردي به جماعت يا ظهور جماعت در عرصه عملي اجتماعي ، تبلور پيدا مي‌نمايد . هدف دراز مدت : كه در آن بايد به دنبال شرايط و فرصت‌هاي مناسب بود و همراه با انجام و سازماندهي و آمادگي لازم منتظر گذر ايام ماند . گاهي حسن البنا اهداف اخوان را به اهداف عام و اهداف خاص تقسيم‌بندي مي‌كرد و تحت عنوان (اهداف كلي) مي‌فرمود : «.... به خاطر داشته باشيد كه شما دو هدف اساسي را دنبال مي‌كنيد : 1- آزادسازي ميهن اسلامي از حاكميت و سلطه‌ي بيگانگان كه حق طبيعي هر انساني است و جز ستمكاران خيانت‌پيشه و خودكامگان سركوبگر هيچ كس آن را انكار نمي‌كند . 2- تلاش براي ايجاد نظام حكومتي اسلام در ميهن اسلامي ،‌حكومتي آزاد و بدون كمترين وابستگي كه احكام اسلام را عملي نمايد ، نظام اجتماعيش را به اجرا بگذارد... ما اهداف خاص ديگري را پس از اين دو هدف دنبال مي‌كنيم كه بدون تحقق آن جامعه به صورت صحيحي ، اسلامي نمي‌گردد و آن هم تلاش براي ايجاد اصلاحات در نظام تعليم و تربيت و مقابله با جهل ، فقر ، بيماري ، بزهكاري همچنين تلاش براي برپايي جامعه‌اي نمونه كه استحقاق انتساب به اسلام را داشته باشد.» در مقامي ديگر امام شهيد از اهداف اخوان در جهت «اجمال و تفصيل» مي‌گويد كه : «بايد در برابر موج سركش تمدن مادي و مملو از كشش‌ها و انگيزه‌ها و اهداف انحرافي كه موجب نابساماني امت اسلامي گرديده و آن را از پيروي از رهبري رسول خدا (ص) دور نموده و دنيا را از نور قرآن محروم ساخته است به مقابله و رويارويي پرداخت ؛ تا زمينه براي گسترش سايه‌ي سعات‌بخش اسلام بر روي زمين فراهم گردد . تنها آن زمان است كه آرزوي اهل ايمان تحقق پيدا مي‌كند و حاكميت دين خدا واقعيت پيدا مي‌نمايد . برادران ! مسئوليت ما به صورت اجمال و اصلي اين است . اما در پاره‌اي از تفاصيل و جزئيات عبارت است از اينكه : ابتدا در مصر – با توجه به نقش مهم و پيش‌گاميش در ميان ممالك و ملت‌هاي مسلمان – آن امور تحقق پيدا نمايد و پس از آن در ديگر ممالك گسترش پيدا كنند . شمول و همه‌جانبه بودن اهداف اخوان المسلمين از معرفت و فهم ايشان از اسلام شامل و كامل سرچشمه مي‌گرفت ؛ زيرا اسلام از نگاه ايشان تنها در عقيده يا عقيده‌ي همراه با عبادت يا اخلاص و سلوك پسنديده خلاصه نمي‌شد بلكه اسلام از نگاه آنان بسيار كامل‌تر و گسترده‌تر از اين مسائل است ؛ زيرا آن را عقيدة همراه توحيد و عبادتي كه روح اخلاص و اخلاقي كه ماهيتش خير و فرهنگي كه هويت آن استقامت و قانونگذاري كه اساس آن دادگري و خانواده‌اي كه روحش تفاهم و جامعه‌اي كه محتوي آن برادري و امتي كه ويژگي آن ميانه‌روي و حكومتي مبتني بر حق و تمدني كه روح آن تكامل‌طلبي و پيشرفت است ، مي‌دانند و درك كرده‌اند .

وسايل مشخص و آشكار : همچنان‌كه اهداف آن اصالت خود را از روح منابع اسلام دريافت كرده‌اند و از نظر انگيزه‌ها و عوامل و از نظر رويكرد و ماهيت از اسلام الهام مي‌گيرند اصول و فروع و همه‌ي امور و وسايل آن نيز از اسلام گرفته شده‌اند . وسايل امام بنا براي تحقق اهداف مورد نظر خود بسيار روشن و بدون هرگونه ابهام و ترديدي بودند و بر پايه‌ي اصول زير قرار داشتند : 1- گسترش آگاهي عمومي ميان مردم مسلمان با اين سبب كه در ارتباط با اجراي تعاليم اسلام كوتاهي ورزيده و در همه عرصه‌هاي زندگي با اسلام حقيقي فاصله پيدا كرده‌اند . 2- دادن آگاهي در مورد ضرورت بازگشت به اسلام به عنوان دين مورد رضايت خداوند و لازمه‌ي پيمان ايمان و از نظر دنيوي به حكم ضرورت بازگشت به عزت ملي و اصالت ذاتي . 3- شرح و بيان ثمرات و دستاوردهايي كه در صورت بازگشت به اسلام صحيح در زندگي مادي و معنوي ، فرهنگي و سياسي ، اجتماعي و اقتصادي نصيب امت اسلامي خواهد گرديد . 4- گفت‌وگو با حكام و مسئولين در اين ارتباط و اقامه‌ي حجت برايشان و ارائه پيشنهادهاي عملي به آنان براي ايجاد اصلاحات و تغييرات . 5- گزينش اشخاص متعهد براي خدمت ، به خاطر تربيت كاملتر ايشان در جهت قيام به اين مسئوليت در صورت لزوم ، به ويژه زماني كه مسئولين به نداي مصلحين توجه ننموده‌اند و از آن‌ها رويگردان شوند و متكبرانه به ايشان پشت كردند . 6- گام برداشتن آرام و حساب شده با مراحل و مراتب مشخص ، با شروع كردن از اطلاع‌رساني و عبور از تكوين و سازماندهي و در نهايت اجرا و به كارگيري توانايي‌ها و استعدادهاي عملي . امام شهيد حسن‌البنا در راستاي تحقق اهداف و نصرت و رسالت خود به مناسبت‌هاي مختلفي در مورد مسائل لازم آن سخن مي‌گفت و آن‌ها را به وسائل اصلي و فرعي تقسيم مي‌نمود . او توضيح مي‌داد كه : خطابه و سخنراني و مكاتبات و درس و بحث و تشخيص درد و تعيين درمان به تنهايي سودي را در پي نخواهد داشت و به هدفي جامه‌ي عمل نخواهد پوشيد و دعوت‌گران را به مقصود خويش نخواهد رساند ، بلكه رسالت‌ها داراي وسائلي مي‌باشند كه بايد آنها را به كار گرفت و براي توسل به آنها تلاش كرد . برخي از آن وسائل ، وسائل ثابت و كلي مي‌باشند كه در دعوت‌ها ورسالت‌ها هيچ‌گاه دچار تغيير و تبديل نمي‌شوند و از امور سه‌گانه‌ي زير فراتر نمي‌روند . 1- ايمان عميق : داعي بايد به ايدئولوژي و حتي استراتژي خود ايمان كامل داشته باشد . 2- تكوين دقيق : از لحاظ چگونگي دعوت و استفاده از تاكتيك بايد دقيقاً برنامه‌ريزي شود . 3- عمل متواصل : بايد در تمام مقطع‌ها امر دعوت انجام گرفته و برنامه قطع نشود . امام شهيد در شرح اين وسائل اصلي مي‌فرمايد : «تبليغ دعوت با استفاده از همه‌ي وسايل ممكن در جهت آگاه نمودن مردم به حقيقت دعوت و حركت اسلامي و جلب افكار عمومي و همكاري مبتني بر ايمان و عقيده‌ي آنان . پس از آن گزينش عناصر صالح براي آن‌كه پايه‌هاي استوار انديشه اصلاح شوند . در پي آن وارد شدن به ميدان مبارزه قانوني تا زماني كه صداي دعوت در همه‌ي ارگان‌ها و محافل رسمي سر داده شود و به گوش همگان برسد و زمينه حمايت و جانبداري نيروي اجرايي را از آن فراهم نمايد . بر همين اساس است كه شخصيت‌هاي اخوان المسلمين براي حضور در مجالس نامزد مي‌شوند و اين كار را تا زماني ادامه مي‌دهند كه در آن مجالس را از طرفداران خود پر كنند . تا زماني كه هدفمان كسب رضايت خداوند باشد ، به ياري خداوند و پيروزي خود اطمينان كامل داريم . « و لينصرون الله من ينصره ان الله لقوي عزيز» حج / 40 بدين صورت امام حسن‌البنا به روشني به مبارزه‌ي مسالمت‌آميز و فعاليت قانوني براي رسيدن به هدف تمايل نشان مي‌دهد . او در ادامه مي‌فرمايد: «اما در مورد ديگر وسايل تنها زماني به آن‌ها خواهيم شد كه راه چاره‌ي ديگري وجود نداشته باشد و در اين گونه موارد هم صراحت و شرافت از دست نخواهيم داد و ديدگاه‌ها و مواضع خود را بدون هيچ‌گونه ابهامي اعلان خواهيم كرد . براي تحمل عواقب آن هرچه كه باشد ، آمادگي داريم و بار مسئوليت آن را بر دوش هيچ‌كس نخواهيم انداخ و از كسي گله‌مند نخواهيم بود . هيچ رسالتي بدون جهاد و تلاش ه پيش نمي‌رود . هيچ جهادي بدون تحمل مشكلات و محروميت نيست و تنها در آن شرايط است كه زمان پيروزي نزديك مي‌شود . البته نبايد از اين سخن برداشت شود كه : بايد دعوتگران به ترورهاي سياسي ، منفجر كردن مراكز اقتصادي و قتل و كشتار كوركورانه و يا كشتن شهروندان بي‌گناه – كه متأسفانه برخي از جماعت‌ها به آن دست مي‌زنند – متوسل شوند ، زيرا ترديدي نيست كه صراحت و قاطعيت و حفظ كرامت و اعلام صريح موضع با ماهيت خشونت و توانگري كه برخي از گروه‌ها به آن دست مي‌زنند منافات دارد . اعمالي كه هيچ وجه نمي‌توان آن را اسلامي و انساني دانست . استاد حسن البنا در زمينه مراحل دعوت و حركت مي‌فرمايد : «حركت حساب شده و تدريجي و تكيه بر تربيت و وضوح گامهايي كه در منهج اخوان المسلمين برداشته مي‌شود بر اين اساس است كه هر دعوت و نهضتي بايد از سه مرحله عبور كند: الف : مرحله تبليغ ب: مرحله تكوين و سازماندهي ج: مرحله اجرا ، عمل و نتيجه‌گيري در بسياري از موارد اين مراحل سه گانه با توجه به وحدت دعوت و بيداري و قوت ارتباط ميان هم اجزاي آن ، گام به گام و دوش به دوش يكديگر حركت مي‌كنند . براي مثال شخص دعوتگر به كار دعوت و تبليغ اشتغال دارد و در عين حال به تربيت و گزينش افراد اقدام مي‌نمايد و همان زمان كار او نوعي عمل و اجرا به شمار مي‌آيد . اما ترديدي وجود ندارد كه هدف نهايي و نتيجه‌ي كامل تنها پس از عموميت پيدا كردن تبليغ و آگاهي دادن و كثرت هواداران و استحكام سازماندهي تحقق پيدا مي‌نمايد . امام شهيد در يك كنگره خطاب به آن برادران كه شتابزده كار مي‌كنند و مراحل را به ترتيب طي نمي‌كنند و مي‌خواستند ميوه را قبل از رسيدن بچينند فرمود : «برادران اخواني ! بخصوص شما برادراني كه احساساتي هستيد و مي‌خواهيد شتاب‌زده عمل كنيد ! اين سخن را كه از تريبون اين كنفرانس با صداي بلند اعلان مي‌دارم ، مي‌خواهم بازتاب آن در همه جا بپيچد ، از من بشنويد و به خوبي به آن توجه كنيد ! راهي را كه شما در پيش گرفته‌ايد هريك از گامهايش ترسيم گرديده و حدود آن معلوم شده است . من با اين حدود و چهارچوبي كه به تمامي معني آن را سالم‌ترين راه رسيدن به هدف مي‌دانم ، مخالفت نمي‌كنم . صحيح است كه گاهي راهي طولاني است ، اما راه ديگري جز اين پيش روي خود نمي‌بينيم . شجاعت و اراده و مردانگي انسان به وسيله شكيبايي و ادامه‌ي راه و تلاش و فعاليت مستمر معلوم مي‌شود . هر يك از شما كه مي‌خواهيد ميوه درخت دعوت را پيش از رسيدن بچينيد يا زود هنگام گلي از بوته‌ي آن بركند به هيچ وجه انتظار تأييد و حمايت من را در اين كار نداشته باشد . براي او بهتر آن است كه از اين نهضت و دعوت جدا شود و به ديگر گروهها و جماعت‌ها بپيوندد . اما هركس كه تا زمان روئيدن بذري كه پاشيده شده و رشد نهالي كه در زمين كاشته شده است و فصل برداشت محصول همراه با ما صبر و شكيبايي را در پيش بگيرد ، اجر و پاداش او بر خداوند خواهد بود . ان‌شاءالله ما و ايشان از اجر محسنين محروم نخواهيم شد . در نهايت به پيروزي يا رهبري و قيادت امت با شهادت و سعادت دست پيدا خواهيم كرد.» و مي‌فرمود : «هرگاه از ميان شما برادران اخواني سيصد «كتيبه» خود را از نظر روحي و معنوي به ايمان و عقيده و از جهت فكري به علم و فرهنگ و از نظر جسمي به وسيله ورزش و آموزش رزمي مجهز نمودند . در چنين شرايطي از من بخواهيد كه همراه با شما درياها را درنوردم و قله‌هاي بلند را به بلنداي آسمان فتح كنم و همه‌ي خودكامگان و ستم‌كاران را مورد تهاجم قرار دهم . اين كار را به اميد خداوند خواهم كرد.»

[ویرایش] متن عنوان

برخي از ويژگيهاي نهضت اخوان المسلمين : بارزترين و مهم‌ترين ويژگي‌هاي آن سه موضوع است كه بر حول محور آن‌ها سخن خواهيم گفت ، عبارتند از : 1) نگريستن به اسلام به عنوان دين فراگير و همه‌جانبه ... (جامعيّت) اخوان ، اسلام را همچون بسياري – به ويژه در عصر عقب‌ماندگي و جمود فكري- نمي‌فهمند و آن را در محدوده‌ي مجموعه‌اي از عقايد و عبادات و شعايري كه با مسائل مهم و حياتي جامعه و قضاياي مربوط به حكومت و ميادين سياست و اقتصاد و گرايش‌هاي فرهنگي و فكري هيچ‌گونه ارتباطي نداشته باشد ، زنداني نمي‌كنند و بر اين باورند كه يكي از ويژگيهاي اسلام فراگيري و عموميت زماني مكاني و انساني آن است . كه امام شهيد حسن‌البنا در اين رابطه در مقاله‌اي فرموده‌اند : «اسلام پيام و رسالتي است كه از جهت طولي گستره‌ي آن به گستردگي همه‌ي زمان‌هاست و از جهت عرضي همه‌ي افق‌هاي زندگي مردم را در بر مي‌گيرد و از جهت عمقي همه‌ي عرصه‌هاي مربوط به دنيا و آخرت را شامل مي‌شود.» مسلمانان عصر كنوني براي حذف مسائل حياتي و ضروري دين از خود اشتياق بسياري نشان مي‌دهند . آنان در پي عقيده‌اي بدون شريعت ، ايماني بدون عمل ، عبادتي بدون اخلاق ، يا اخلاقي بدون جهاد ، ديني بدون دولت ، حقيقتي منهاي قدرت و قرآني بدون شمشير و اسلحه هستند . در اين اوضاع و احوال بحراني دعوت و نهضت اخوان المسلمين اين موضوع را به بسياري از مردم آموخت كه اسلام داراي پنج بخش و شعبه است : 1. قسمتي كه متوجه نفس و شخصيت انسان است و مي‌خواهد آن را به وسيله‌ي عقيده و عبادت و اخلاق اصلاح نمايد . 2. بخش دوم متوجه جامعه است كه از طريق پيشرفت و عمران و عدالت و تعاون همه‌جانبه مي‌خواهد آن را اصلام و سازماندهي كند . 3. قسمتي ديگر از آن متوجه نظام حكومتي است كه مي‌خواهند آن را از طريق اصل شورا و عدالت و گسترش اندرز و انتقاد در مسير صحيح خويش قرار دهند . 4. بخشي هم به امت بزرگ اسلامي روي مي‌آورد و با بهر‌ه‌گيري از اصل وحدت و تعاون آن را اصلاح مي‌نمايد. 5. بخش ديگر آن در جهت صلاح جهان هستي از طريق عمران و سازندگي و قيام به مسئوليت جانشيني خداوند ، تلاش مي‌نمايند .

اخوان‌المسلمين و سياست : امام حسن البنا با تنگناها و سختي‌ها و چالش‌هايي كه در مسير آگاه نمودن مردم به اين كه اسلام هم چنان كه به عبادات اهميت مي‌دهد ، به اداره امور جامعه و امت و حكومت نيز اهميت مي‌دهد ، مواجه گرديده بود كه تنها خداوند از آن آگاهي داشت ... او مي‌خواست مردم را متوجه سازد كه نبايد اقدام به نماز و قيام به روزه ، همه دل‌مشغولي‌هاي ديني ايشان بشود و مسايل مهم و سرنوشت‌ساز امت اسلامي در شرق و غرب توجه نداشته باشند ؛ زيرا مؤمنان همه با هم برادرند و مسلمانان امت واحدي به شمار مي‌آيند و «مسلمان برادر مسلمان است و هيچ‌گاه به او ستم نمي‌كند و خوارش نمي‌سازد» و هركس به امور مسلمانان اهميت ندهد ، جزو آنان به شمار نمي‌آيد . اما دشمنان اخوان المسلمين همه تلاش خود را براي ايجاد شك و ترديد در دل مردم به كار مي‌گرفته و مي‌گيرند كه : «اخوان دين را با سياست در هم آميخته است» انگار اسلامهاي متعددي مانند اسلام معنوي ، اسلام اخلاقي ، اسلام اجتماعي و اسلام سياسي هم وجود دارند ؟! استاد حسن البنا با اظهار مخالفت با به كارگيري اصطلاح «اسلام سياسي» مي‌فرمايد : چنانچه اسلام چيزي به غير از سياست و اجتماع و اقتصاد و فرهنگ باشد پس اسلام چيست ؟! آيا همين چند ركعت نماز تهي از خشوع و حضور قلب است ؟ آيا قرآن با اين ساختار استوار و طول و تفصيل براي همين امور نازل گرديده است؟! يا اين كه : «ما قرآني بيانگر همه چيز و وسيله هدايت و مايه‌ي رحمت (براي همه جهانيان) و مژده‌اي به مسلمانان است.» نحل/89 .

دلايل برگزيدن انديشه‌ي اسلام فراگير از سوي «اخوان المسليمن» : 1- شمول و فراگيري تعاليم اسلام ، اسلامي كه خداوند آن را در قرآن بيان فرموده ، هيچ يك از جوانب زندگي بشر را مورد بي‌توجهي قرار نداده است . و همه‌ي عرصه‌هاي زندگي ، مادي و معنوي ، فردي و اجتماعي را شامل مي‌شود .و اسلام رسالتي است براي سر و سامان دادن به همه‌ي امور زندگي انسان همچنان كه پيامي است براي همه‌ي بشريت و در همه‌ي تاريخ 2- اسلام از هم‌گسستن خود را نمي‌پذيرد : خداوند متعال در سوره بقره /85 : «آيا به بخشي از احكام و تعاليم كتاب آسماني ايمان مي‌آوريد و به بخش ديگر كفر مي‌ورزيد ؟ براي كسي از شما كه چنين كند جز خواري و رسوايي در اين جهان سرانجام ديگري نيست و در روز قيامت چنين كساني به سخت‌ترين عذاب گرفتار مي‌شوند و خداوند از آن چه كه مي‌كنيد غافل نيست» آري تعاليم و برنامه‌هاي اسلامي زماني سودمند واقع مي‌شوند كه تمام آنها در كنار هم اجرا شود زيرا برخي از آنها لازم و ملزوم همديگرند . 3- زندگي وحدتي تجزيه ناپذير : قابل قبول نيست كه تنها مساجد در اختيار اسلام باشد و مدارس و دانشگاه‌ها ، محاكم ، دادگاه‌ها ، رسانه‌ها ، بازار ، خيابان ، پارلمان ، وزارتخانه‌ها ، ارتش ، و به عبارت ديگر همه امور زندگي در اختيار سكولارها و پيروان انديشه استعماري جدايي دين از حكومت قرار داشته باشد ! اين يك حقيقت است كه اين دوگانگي نه در انسان و نه در زندگي ، وجود ندارد زيرا انسانيت انسان به ايجاد هماهنگي و تقويت روح ماده و عقل و وجدان و جسم او بستگي دارد . زندگي و حيات انسان هم به همين صورت است . آري مي‌توان ادعا كرد كه حركت اخوان : دعوتي است فلسفي ، مسلكي سنت‌گراست ، حقيقتي است عرفاني ، هيئتي است سياسي ، هيئتي است ورزشي ، رابطه‌اي است علمي و فرهنگي ، شركتي است اقتصادي ، انديشه‌اي اجتماعي است چون در تمام زمينه‌ها و عرصه‌هاي زندگي فعال و تلاش مي‌كنند . 2) ويژگي دوم – روي آوردن به تفاهم و پرهيز از تفرق : نهضت اخوان از همان آغاز كار تلاش خود را براي كم كردن فاصله‌ها و ايجاد وحدت و تفاهم ميان گروه‌هاي خدمتگذار به اسلام ، افراد و مؤسسات پراكنده و يا متخاصم به كار گرفته است . و بر همين اساس اخوان از همان آغاز فعاليت به چهار موضوع ضروري و محوري اهميت داده و مي‌دهد . 1- استفاده از روش اعتدال در نگرش به امور و پيش گرفتن راهكار ميانه‌روانه به هنگام حكم قضاوت در مورد اشياء و موضع‌گيري در مورد مسائل مختلف و اشخاص و هيئت‌ها و فعاليت‌هاي آنان و پرهيز از افراط و تفريط و تندرويي و كوتاهي . 2- روش تسامح در رفتار با مخالفان و به عبارت ديگر كنار آمدن با ايشان در پيش گرفته‌اند . 3- برخورد آرام و محبت‌آميز با مخالفان 4- پيش‌گرفتن روش و سنت رسول خدا در ارتباط با مراعات آسانگيري و پرهيز از سخت‌گيري . در پرتو اين قضيه مهم ، يعني روش ايجاد الفت و هماهنگي و پرهيز از تفرقه و پراكندگي بود كه امام بناء «اصول عشرين» مشهور را در رساله‌ي «تعاليم» نوشت و آن‌ها را پايه‌ي ايجاد وحدت ، معرفت و موضع‌گيري برادران اخواني فعال و صادق قرار داد . 3) ويژگي سوم – توجه به تربيت كامل و همه‌جانبه : يكي از ويژگي‌هايي كه دعوت اخوان‌المسلمين را از ديگر دعوت‌ها و حرك‌هاي اصلاحي پيشين و معاصر متمايز مي‌سازد ، توجه به تربيت و تكوين است ، تربيت پيشگاماني كه به اهداف مورد نظر واقعيت ببخشند . و تربيت و تكوين همه جانبه در مورد آنان بيش از ديگران ضرورت دارد مهمترين عناصر اين تكوين و تربيت سه مورد هستند كه عبارتند از : 1- تغذيه فكري و علمي 2- بيداري روحي 3- ارتباط برادري امام حسن البنا يك بار از آن موارد اين گونه تعبير فرموده و با عبارات زير از آنها اسم برده : 1- فهم دقيق 2- ايمان استوار 3- محبت پايدار الف – تغذيه فكري و علمي : عنصر اول در تربيت و ساختن انسان‌ها مسائلي است كه به تغذيه‌ي فكري و روشن نمودن چراغ انديشه‌ي آن‌ها مربوط مي‌شود . اسلام ديني است كه به ساختن و سازماندهي «انديشه» اهميت مي‌دهد و انديشه خرافه‌گري و ناپختگي عقل را مردود مي‌شمارد . و اين مساله در قرآن به كرات آمده : بر همين اساس امام شهيد حسن البنا بسيار تلاش مي‌نمود كه فرهنگ و دانش و معرفت يكي از اركان شخصيت انسان مسلمان باشد . و در رساله «دعوتنا في طور جديد» در مورد فرد مسلمان مطلوب سخن گفته و يادآور مي‌شود كه اسلام از او مي‌خواهد از ادراك و معرفت صحيحي برخوردار باشد تا بتواند درست و نادرست را از هم تشخيص بدهد . داراي شعور و وجداني باشد كه زشتي و زيبايي را به درستي احساس نمايد و داراي اراده‌اي استوار باشد كه در دفاع از حق خود ضعف و سستي نشان ندهند . همچنين ايشان راجع به «انديشه‌ي غيبي» و «انديشه‌ي مادي و حسي» و عقلانيتي كه در جاي خود به غيب و در محل خود به حس ايمان دارد ، سخن مي‌گويد و اين توازن را در عقلانيت متوازن مسلمان ممكن مي‌داند . همچنين امام شهيد در مورد اركان «بيعت» كه مظهر التزام و تعهد عملي صادقانه و مخلصانه در راستاي تحقق اهداف حركت بيداري اسلامي و جهاد و فداكاري و استقامت در راه آن است . سخن گفته و اولين پايه‌ي بيعت را «فهم و معرفت» قرار داده كه اصطلاحي دقيقتر از مجرد كلمه‌ي علم است . امام بنا در مورد مذهب و مذهب‌گرايي مي‌فرمايد : «هر مسلماني كه به درجه‌ي تحقيق در ادله احكام شرعي نرسيده ، مي‌تواند از يكي از ائمه دين تبعيت نمايد ، در حد توان كسب معلومات كند و هرگونه ارشاد و توجيه همراه با دليل را از كسي كه به شايستگي علمي و ايماني او اطمينان دارد ، بپذيرد . چنانچه اهل علم است تا رسيدن به منزلت اجتهاد ، كمبودهاي علمي خود را جبران نمايد .» همچنين امام بنا در اصول بيست‌گانه‌اش مي‌فرمايد : «اسلام به تعقل و انديشيدن آزادي مي‌دهد و انسان را به تفكر و تأمل در پديده‌هاي نظام هستي ترغيب مي‌نمايد و منزلت و حرمت دانش و دانشمندان را گرامي مي‌دارد و با آغوش باز از همه‌ي امور مفيد و مطلوب استقبال مي‌نمايد ، زيرا حكمت و دانش گمشده‌ي اهل ايمان است و هر كجا كه آن را بيابند ، بيش از ديگران شايستگي آن را دارند .» استاد حسن البنا به تقويت بار علمي پيروان دعوت خويش از طريق نوشتن رسائل و مقالات و سخنراني بسيار اهميت مي‌داد به همين خاطر همه روزهاي سه‌شنبه داراي كلاس و درس و بحث بود ، كه در آن‌ها سلسه مباحثي را با عناوين «نگاهي به كتاب خداوند» ، «نگاهي به سنت و سيره رسول الله» ، «تزكيه و اصلاح قلوب» و... بيان مي‌فرمود . در كنار آن مجله هفتگي اخوان المسلمين و پس از آن روزنامه‌ي اخوان المسلمين بار علمي و فرهنگي بسياري را براي تقويت آگاهي‌هاي مختلف به همراه داشت . در برنامه و راهكار تربيتي اخوان حداقلي وجود دارد كه بايد آموخته شود و هر يك از برادران مؤظفند كه در حد نياز خود به تقويت توانايي‌هاي علمي و معارف ديني اقدام نمايند . ميراث و فرهنگي امروزي كه انديشه و نهضت اخواني و پيروان آن در ايجادش نقش داشته‌اند ، در همه عرصه‌هاي فرهنگ اسلامي بسيار غني و مفيد و برآورده كننده نيازهاست و همه‌ي ‌آن‌ها به كساني تعلق دارند كه مي‌خواهند فهم و معرفتشان از دين و رسالت و تمدن و امتشان بيش‌تر و عميق‌تر گردد .

ب – بيداري معنوي : ركن و عنصر دوم از «تربيت و تكوين اخواني» عبارت است از : بيدارگري و هوشيار نمودن روجي به معناي بازسازي و تجديد ايمان به خداوند و يقين به دنياي پس از مرگ و تقويت مفاهيم رباني در قلب ، مانند توكل به خداوند ، و اخلاص و روي‌آوري به او ، اميد به رحمت خدا ، شكر بر نعمت ، و صبر بر مصائب و مراعات حسن ادب و محافظت از تقوا در همه‌ي احوال و ديگر مسائلي كه پيش‌گامان و مخلصان اهل عرفان به آن اهميت مي‌دهند . امام حسن البنا در مورد اين بخش بسيار مهم در زندگي جماعت به سخن و تشويق قناعت نمي‌نمود ، بلكه كلاس‌هاي درس منظم تربيتي را براي كمك به اين تكوين و ساختن انسان مسلمان مطلوب تشكيل مي‌داد . براي مثال مي‌توان به كلاس «الأسره» اشاره نمود كه مجلسي كوچك بود و مسئوليت اداره‌ي آن را برادري در مقام «نقيب» بر عهده داشت كه در‌ آن هركدام از برادران اخوان نقشي را از طريق درس و تفاهم و تعاون و اندرز در رشد و تربيت يكديگر ايفا مي‌كردند . مي‌توان به حلقه و مجلس «كتيه» اشاره كرد ، كتبه عبارت بود از اين كه برادران اخواني به صورت دسته جمعي شبي را به اقامه‌ي نماز شب و تلاوت قرآن و ذكر خداوند و درس بحث در شب و بامداد آن و خواندن دعا و مأثورات و فعاليت‌هاي ورزشي صبح‌گاهي اقدام مي‌كردند . نمونه ديگر اقدامات عملي برپايي «اردو» بود كه علاوه بر آن چه در كتيبه انجام مي‌گرفت در آن سخنراني و سرود و مباحثه و مناقشه انجام مي‌گرفت . امام حسن البنا از طريق مطالعه و تحقيق با تاريخ ملتها و نهضت‌ها و احزاب و رساله‌ها آشنايي داشت و مي‌دانست كه پيروزي آنها مشروط به وجود پيش‌گامان و رجالي مؤمن و تواناست كه نقش پايه‌گذاري و پاسداري را بر عهده داشت و به خوبي مي‌دانست كه تربيت و ساختن آن گونه پيش‌گامان مهمترين مساله است . توانايي روحي و معنوي كه در پاره‌اي از امور تبلور پيدا مي‌نمايد : - اراده‌اي استوار كه با چيزي به نام سستي آشنا نباشد . - وفاداري خالصانه كه به چند رنگي و خيانت آلوده نشود . - فداكاري صادقانه كه طمع و بخل‌ورزي بر سر راه آن مانعي ايجاد نكند - آشنايي و ايمان و يقين به اصول و ارزشها به گونه‌اي كه خطا و فريب‌كاري در مورد آنها مصون بماند

هر ملتي كه اين صفات روحي و معنوي را از دست بدهد يا دست كم در رهبران و پيش‌گامان آن وجود نداشته باشد ، در واقع ملتي درمانده و بيچاره‌اند و هيچ‌گاه به خير و سعادت نخواهند رسيد و به آرزويي دست نخواهند يافت . امام بنا در رابطه با بيداري روح مي‌فرمايد : «مردم بيشتر به مظاهر عملي و رنگ و روي شكلي دعوت‌ها نگاه مي‌كنند و غالباً به انگيزه‌هاي رواني و عوامل روحي – كه در واقع منبع انرژي و مايه‌ي تقويت و شرط رشد و پيروزي دعوت‌هاست – كمتر توجه مي‌نمايند و بدون اين بيداري حقيقي دروني و معنوي و شعوري محال است كه ملتي براي كسب عزت و مصلحت خود قيام كند .

ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا مابانفسهم

«براستي خداوند وضع و حال موجود در ملتي را دگرگون نخواهد نمود مگر آن كه خود براي تغيير وضع و حال خويش اقدام نمايند .» و در ادامه مي‌فرمايد : اولين چيزي كه مورد توجه دعوت ما است و اولين و مهم‌ترين عاملي كه آن را در رشد و گسترش آن مؤثر مي‌شماريم همين بيداري روحي و معنوي مي‌باشد . ما خواستار تربيت انسان‌هاي بيدار و هوشيار با دل‌هاي پاك و زنگار زدوده و احساسات افزون و غيرتمند و روح‌هاي بلند و پيش‌گام و منسجم هستيم ، كه الگوهايي برتر شوند و به سوي اهدافي بلند روي بياورند و پس از آن با عزت و افتخار زندگي كنند.» اين بيداري روح پايه اصلاح افراد مي‌باشد و تمام عرصه‌هاي زندگي را در بر مي‌گيرد به دنبال اين اصلاح فردي خانواده و در پي آن جامعه و امت اسلامي اصلاح مي‌شوند . ج- پيوند برادري : اصل سوم از اصول تكوين و تربيت استوار از ديدگاه اخوان ، ارتباط مبتني بر برادري است . امام حسن‌البنا از همان آغاز تاسيس جماعت اخوان المسلمين به اين موضوع اهميت مي‌داد حتي در ضمن اسمي كه براي اين جماعت انتخاب شده اين مفهوم و موضوع وجود دارد زيرا اخوان المسلمين شامل دو معني مهم و اساسي «اسلام» و «اخوت» است . امام حسن البنا بر مفهوم اخوت و ارتباط آن به جنبه‌ي الهي و رباني بودن تأكيد مي‌نمود برادري خاصي كه در راستاي عبوديت و محبت خداوند باشد . و به ايجاد ارتباط ميان اعضاي جماعت بر پايه‌ي اصولي استوار و ناگسستني بسيار علاقمند بود و تلاش مي‌كرد و هيچ عاملي را بهتر از عامل «برادري اسلامي‌» نمي‌دانست و براي حمايت و نصرت دعوت بيداري اسلامي و آزادسازي سرزمين‌هاي مسلمان و ايجاد وحدت در ميان مردم مسلمان و تحقق آرزوهاي بزرگ آنان در عرصه‌ نهضت و سازندگي و ترقي و اداي نقش الهي خويش در تلاش براي هدايت بشري به بهره‌گيري از نور خداوند ، كار و اقدام جمعي و سازمان يافته را ضرورتي حياتي به شمار مي‌آورد . امام حسن البنا ارتباط ايماني را پس از نيروي عقيده دومين مظهر قوت مورد نظر به شمار مي‌آورد و قدرت اسلحه و امكانات را پس از قوت اخوت و برادري قرار مي‌داد چيزي كه او را در مورد آن راجع به اخوان دچار نگراني مي‌كرد ، پيدايش پديده‌ي پراكندگي و از هم گسستن پيمان برادري بود . يك بار خطاب به ايشان فرمود : من در مورد شما از انگليس و روس و آمريكا و ديگر حكومت‌هاي ديكتاتوري و خودكامه‌ي غرب و شرق احساس نگراني نمي‌كنم ، اما براستي تنها در دو مورد است كه براي شما احساس خوف مي‌كنم : 1- اين كه خداوند را نافرماني كنيد و در مورد قيام به مسئوليت‌هاي ايماني خويش كوتاهي نماييد و به همين دليل خداوند از شما حمايت نفرمايد و شما را به حال خود واگذارد . ! 2- دچار تفرقه و پراكندگي بشويد و تنها پس از دست رفتن فرصت به خود بياييد و راه تفاهم و وحدت را در پيش بگيريد . همچنان‌كه خداوند مي‌فرمايد :«با يكديگر به نزاع نپردازيد تا دچار شكست نشويد و توانتان از دست نرود» امام بنا يكي از اركان بيعت را «اخوت» قرار داده و در اين زمينه مي‌فرمايد : ارتباط پيدا كردن دلها به وسيله ارتباط عقيده است و استوارترين و ارزشمندترين رابطه‌ها ، رابطه‌ي عقيدتي است . اخوت هم رديف ايمان و تفرقه هم رديف كفر است . و بدون محبت وحدتي تحقق پيدا نخواهد كرد و حداقل سالم بودن دل از حقد و حسادت و كينه است و اوج آن در ايثار است . برادري اسلامي ايجاب مي‌نمايد كه ديگر برادرانش را بر نفس خود ترجيح بدهد ، و اهل ايمان براي يكديگر همچون ساختماني هستند كه هر قسمت از آن ديگر قسمت‌ها را نگاه مي‌دارد . امام شهيد به همين تبيين و تأكيد اكتفا ننموده است ، زيرا يكي از خصوصيات آن مرد بزرگوار ايجاد ارتباط ميان علم و عمل ، انديشه و حركت و نظريه و اجرا بود . به همين خاطر نهاد «اسره» را كه نظامي منحصر به فرد بود و از ابتكارات استاد به شمار مي‌آمد ، با استفاده از تجارب عرفاني و مطالعات علمي و تجارب عملي ، تاسيس نمود و هدف او از آن اقدام به بالا بردن سطح برادري ايماني در ميان اخوان از كلام و نظريه به عمل و اجرا بود . امام بنا سه پايه را براي آن نهاد و نظام در نظر گرفته بود : 1- تعارف : منظور از آن گسترش روح برادري در ميان پيروان اخوان (از طريق آشنايي با مشكلات و مسائل و مصائب اعضاي اسره) مي‌باشد . 2- تفاهم : منظور ايشان از تفاهم استقامت بر راه حق و پرهيز از منهيات و بازبيني نفس (از طريق نصيحت اعضاي اسره به همديگر در كمال عشق و محبت) مي‌باشد . 3- تكافل : بدين معناست كه برادران اخواني بار مسئوليت يكديگر را بر دوش بگيرند و انتظار همكاري و مساعدت از همديگر را داشته باشند . در واقع اين روح و مفاهيم و اين نظام‌ها و برنامه‌ها داراي اثرات زيادي بر روي پيروان اخوان بودند . تا آنجا كه يكي از روزنامه‌نگاران مصر به نام «احسان عبدالقدوس» در مقاله‌اي تحقيقي كه مجله‌ي «اخرالساعه» مصر آن را منتشر نموده بود مي‌گويد :

«هرگاه يكي از افراد جماعت اخوان در اسكندريه ، عطسه كند ، ديگري كه در اسوان است مي‌گويد : عافيت باشد و براي او دعاي رحمت و مغفرت مي‌نمايد .»

[ویرایش] کپی

سلام. با توجه به حجم زیاد متن‌های ارسالی شما و سرعت بالای این ارسال به نظر می‌رسد که مطالب را از منابعی کپی می‌کنید. کپی از منابع در اکثر موارد خلاف سیاست‌های اینجاست. لطفاً ویکی‌پدیا:راهنمای حق تکثیر را مطالعه کنید. به‌آفرید ۱۰:۱۹، ۵ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] کپی مکنید

از وب‌سایت‌های دیگر کپی مکنید. این کار ممکن است منجر به قطع دسترسی شما شود. به‌آفرید ۱۰:۲۹، ۵ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)