مولود عاطفی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
مولود عاطفی (ایزدی) در سال 1307 در همدان به دنیا آمد و خیلی زود همراه خانواده راهی تهران شد. علاقه و توانایی او در اجرای کوتاه و بلند برای جمع، از همان کودکی آشکار بود و در نهایت نیز او را راهی مدرسهی تربیت معلم تهران ساخت. مولود درست در آخرین روزهای آخرین سال تحصیلات عالی خود در این مرکز، به دنبال فراخوانی مبنی بر اعلام نیاز رادیو ایران به گویندهی دائمی زن، در آزمون سراسری این سازمان شرکت کرد و با کسب نتیجهای درخشان به احراز این سمت نائل شد. مولود عاطفی طی سالیان متمادی گویندهی اصلی برنامههای رادیو ایران بود و شامگاه هر یکشنبه برنامهی ویژهای را تحت عنوان «با آثار جاویدان ادبیات جهان آشنا شوید»، در نهایت تسلط و زیبایی اجرا میکرد. او از معدود گویندگانی بود که خیلی زود توانست به بخش خبر رادیو راه یابد و به خواندن خبر بپردازد. شاهکار اصلی این بانوی فرهیخته و خوشآوا اما، قصه گفتن برای بچهها بود که تنها اندکی پس از پیوستنش به رادیو آغاز شد و به سرعت پا گرفت، رشد کرد و طرفداران بسیار یافت. به دنبال این موفقیت، در سال 1339 دعوت رسمی یک سازمان فرهنگی آمریکایی او را برای مدت سه ماه به خاک آمریکا کشانید و زمینهی مطالعه و تحقیق در زمینهی داستانهای کودکان و نوجوانان را در سطحی جهانی پیش رویش باز کرد. او که رفته رفته به شیوه های مختلف قصه نویسی برای کودکان و نوجوانان تسلط بیشتری مییافت، به نقاط مختلف ایران سفر میکرد و بخشهای مخصوص کتابخوانی کودکان و نوجوانان را در کتابخانهی اصلی هر شهر دائر مینمود. به دنبال تلاش پیگیر او در این راستا بود که تلویزیون ملی ایران مسئولیت اجرای برنامهی روزانهای در همین زمینه را به دستهای توانای او سپرد و اینچنین شد که مولود عاطفی، با شخصیت جذاب، صدای دلنشین، وقار و متانت کمنظیرش قلب همهی اعضای خانوادههای ایرانی را تسخیر کرد. اونخستین بانوی قصهگوی کودکان و نوجوانان ایران بود. مولود عاطفی در سال 1357 ایران را ترک کرد و به تنها فرزندش – بهمن - در آمریکا پیوست. فعالیت های گستردهی فرهنگی او در خارج از کشور نیزهمچنان ادامه یافت. مولود عاطفی در تابستان سال 1381 به دلیل ابتلا به سرطان و به دنبال آن آلزایمر در یک فراموشی چشمگیر، بی آنکه خاطرهای از آن همه زیبایی آفرینی به یاد داشته باشد، پس از 10 روز بیهوشی، با همهی کودکان و نوجوانان ایران زمین وداع گفت و به دامان خاک غربت سپرده شد.

