اسرائیل (تاریخچه)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

اسرائیل کشوری است که رسما در سال ۱۹۴۸ میلادی تاسیس شد. دوره متاخر تاریخ این کشور، قبل از تاسیس آن به تلاش‌هایی برمی‌گردد که در جهت بازگشتن اقوام یهودی به این کشور انجام گرفته است. این اقوام از حدود ۲۰۰۰ سال پیش که از قسمت‌هایی از این سرزمین رانده شدند، همواره تلاش‌هایی را برای بازگشتن به این منطقه انجام داده‌اند. اوج این تلاش‌ها در ۲ قرن اخیر و با شکل گیری جنبش صهیونیسم منجر به تاسیس کشور اسرائیل شد.

فهرست مندرجات

[ویرایش] تاریخ قوم اسرائیل

مقاله اصلی تاریخ قوم اسرائیل

[ویرایش] صهیونیسم و مهاجرت یهودیان

اولین موج مهاجرت به اسرائیل در عصر مدرن ، مربوط به سال ۱۸۸۱ می‌گردد که طی آن یهودیان طبق عقاید سوسیال – صهیونیستی موسی هس و یا صرفاً به علت خلاص شدن از آزار دیگران[نیاز به ذکر منبع] اقدام به بازخرید زمین از دولت عثمانی و یا زمین داران عرب نمودند.

پس از اسکان یهودیان و شروع فعالیتهای کشاورزی آنان ، درگیری و تنش بین اعراب و یهودیان جوانه زد.[نیاز به ذکر منبع] تئودور هرتزل(۱۸۶۰-۱۹۰۴) یک یهودی اتریشی، بنیان گزار جنبش صهیونیسم بود.او در سال ۱۸۹۶ کتاب «کشور یهودی» را به چاپ رساند و در این کتاب خواستار ایجاد کشوری از یهودیان شد.سال بعد او در تشکیل اولین «همایش صهیونیسم بین الملل» فعالیت کرد.

تشکیل صهیونیسم سبب موج دوم مهاجرت به اسرائیل شد که طی آن و مابین سالهای ۱۹۰۴ و ۱۹۱۴ حدوداً ۴۰٫۰۰۰ نفر به این منطقه سرازیر شدند.در سال ۱۹۱۷ وزیر امور خارجهٔ انگلیس ، آرتور ج. بالفور، «اعلامیهٔ بالفور» را صادر نمود که در آن ایجاد خانه‌ای بین اللمللی برای یهودیان در منطقهٔ فلسطین لحاظ شده بود.در سال ۱۹۲۰ فلسطین به صورت اتحادیه‌ای از ملتها و تحت نظارت و ادارهٔ بریتانیا در آمد.

پس از جنگ جهانی اول ، مهاجرت یهودیان طی موجهای سوم(۱۹۱۹-۱۹۲۳) و چهارم(۱۹۲۴-۱۹۲۹) ادامه یافت. در سال ۱۹۲۹ شورش اعراب سبب کشته شدن ۱۳۳ یهودی شد.

پا گرفتن جنبش نازیسم در سال ۱۹۳۳، پنجمین موج مهاجرت یهودیان را سبب شد.یهودیان که تا سال ۱۹۲۲ یازده درصد ساکنان منطقه را تشکیل می‌دادند ، تا سال ۱۹۴۴ افزایش یافته و ۳۰٪ جمعیت را تشکیل دادند. پیش از این، علاوه بر املاک خصوصی یهودیان در منطقه،۲۸٪ از کل زمینها نیز به صورت کاملاً قانونی توسط سازمانهای صهیونیست خریداری شده بود. شایان ذکر است که مناطق جنوبی کشور را زمینهای لم یزرع ، بیابان و مرداب تشکیل می‌داد و یهودیان در حقیقت با خشک کردن مردابها گام مهمی در آباد کردن منطقه برداشتند[1]

متعاقب هولوکاست در اروپا، مهاجرتهای دیگری نیز به مقصد اسرائیل انجام گرفت .با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم عدهٔ یهودیان ساکن منطقهٔ فلسطین به ۶۰۰٫۰۰۰ نفر رسید.

در سال ۱۹۳۹ بریتانیا احتمالاً به علت شورش عظیم اعراب منطقه بر ضد یهودیان(۱۹۳۶-۱۹۳۹) طرحی موسوم به «کاغذ سفید ۱۹۳۹» را عملی نمود که مطابق آن مهاجرت یهودیان طی جنگ جهانی را به ۷۵٫۰۰۰ نفر محدود و هم چنین خرید زمین توسط یهودیان را در این منطقه ممنوع می‌کرد. کاغذ سفید از دید یهودیان و صهیونیستها چیزی جز خیانت و توهین نبود و البته با مفاد اعلامیهٔ ۱۹۱۷ بارفور نیز مغایرت داشت.از آن طرف اعراب نیز با «کاغذ سفید» راضی نشدند و خواستار توقف کامل مهاجرت یهودیان به منطقه بودند.به هر حال «کاغذ سفید» تا پایان یافتن دورهٔ قیمومیت بریتانیا بر «اتحادیهٔ ملتهای فلسطین» راهگشای سیاست آنها در منطقه بود.

[ویرایش] تاریخ دولت اسرائیل

در سال ۱۹۴۷ نیروهای انگلیس ناامید از برقراری توازن[نیاز به ذکر منبع] میان اعراب و یهودیان خود را از مناسبات کنار کشیدند. برحسب طرح تقسیم ارائه‌شده توسط سازمان ملل قرار بر این بود که این منطقه بین اعراب و یهودیان بطور مساوی تقسیم گردد و بیت‌المقدس(اورشلیم) نیز محدودهٔ تحت نظارت سازمان ملل قرار گیرد، تا از ایجاد برخورد جلوگیری شود. اعراب با تشکیل حاکمیتی یهودی به هر نحو مخالف بودند و مخالفت خود را اعلام کردند. در ۱۴ می ۱۹۴۸، چند ساعت پیش از پایان حاکمیت انگلیس بر فلسطین، تشکیل کشور اسرائیل اعلام شد.

دولت ایران، اولین کشوری بود که تشکیل دولت اسرائیل را به سال ۱۹۴۸ (۱۳۲۴) به رسمیت شناخت[نیاز به ذکر منبع].

در سال ۱۹۴۸ م. با اشغال قسمت اعظمی از فلسطین در محل باستانی کشور پادشاهی مکابیز، دولت اسرائیل در آسیای غربی در مشرق مدیترانه تشکیل گردید. مساحت آن ۲۱۰۰۰ کیلومتر مربع وجمعیت آن ۳۶۹۰۰۰۰ تن است. پایتخت آن شهر تل آویو و شهرهای عمده آن اورشلیم و حیفا (بندر مهم) است. طبق قانون کنِسِت بنا بوده‌است برخلاف طرح تقسیم ارائه‌شده توسط سازمان ملل، پایتخت این کشور به اورشلیم منتقل شود و سفارتخانه‌های خارجی نیز به آنجا برود، اما تا کنون فقط ایالات متحده آمریکا این تصمیم را به رسمیت شناخته‌است و مرکز نمایندگی اصلی خود را به اورشلیم منتقل کرده‌است و عملا هنوز تل آویو پایتخت است. هرچند در منابع رسمی دولت اسرائیل، اورشلیم به عنوان پایتخت معرفی می‌شود و تل آویو تنها یک شهر مهم به شمار می‌آید.

[ویرایش] جنگ استقلال و مهاجرت

در پی تاسیس کشور اسرائیل ، ارتش‌های مصر، سوریه ، اردن ، لبنان و عراق به یکدیگر ملحق شدند و جنگ مشترکی را علیه اسرائیل به راه انداختند و به این ترتیب مرحله دوم از جنگ‌های اعراب و اسرائیل آغاز شد. پیشروی لبنان، عراق و سوریه از شمال تقریباً‌ در نزدیکی مرز متوقف شد. حمله اردنی‌ها از شرق باعث تصرف شرق اورشلیم و محاصره بخش غربی آن توسط ارتش این کشور شد. اگرچه هاگانا موفق شد جلوی پیشروی آنها را بگیرد و در جبهه جنوبی نیز نیروهای ایرگون موفق به عقب راندن نیروهای مصری شدند. سازمان ملل در ابتدای ژوئن آتش بسی را برقرار کرد و در طول مدت همین آتش‌بس نیروی‌های رزمی اسرائیل شکل گرفتند. پس از چند ماه جنگ مجدد، آتش‌بس دیگری در سال ۱۹۴۹ شکل گرفت و مرزهای اولیه‌ای موسوم به خط سبز تعیین گشت. به این ترتیب اسرائیل توانست ۲۶٪ دیگر از منطقه غرب رودخانه اردن را تصرف کند. اردن نیز بخش‌هایی از جمله کوهستان‌های وسیع جودیا و سمیرا را در اختیار گرفت که بعداً کرانه باختر نامیده شد. مصر نیز کنترل ناحیه باریکی از ساحل مدیترانه را در اختیار گرفته که با نام نوار غزه شناخته می‌شود. در طی جنگ، دیوید بن گوریون که اولین نخست وزیر کشور تازه تاسیس اسرائیل شده بود سعی در انحلال شاخه نظامی هاگانا و گروه‌های ایرگان و لهی(Lehi) و ادغام آن‌ها در ارتش کرد. این دوگروه شاخه‌های تروری مخفی تشکیل داده بودند و مسئول قتل یک دیپلمات سوئدی بودند. پس از آن جمعیت زیادی از اعراب از سرزمین‌های کشور یهودی رانده شدند. تعداد این آورگان بین ۶۰۰ تا ۹۰۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود و رقم رسمی سازمان ملل در این رابطه ۷۱۱ هزار نفر است. و تا به امروز نیز برخلاف نظر جامعه بین‌الملل و قطعنامه‌های متعدد سازمان ملل اجازه بازگشت به آنان داده نشده است. در طول یک سال پس از اعلان استقلال اسرائیل بازماندگان هلوکاست و یهودیان رانده شده از کشورهای عربی و ایران به این کشور مهاجرت کردند و در طول یکسال جمعیت این کشور بیش از ۶۰۰ هزار نفر افزایش یافت.

[ویرایش] دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی

حدفاصل سال‌های ۱۹۵۴ و ۱۹۵۵ در زمان نخست وزیری موشه شارت، ناکامی یک گروه تروریستی یهودی موسوم به Lavon Affair در بمب گذاری در مصر و افشای ماجرا منجر به یک رسوایی بزرگ شد. در سال ۱۹۵۶ مصر کانال سوئز را ملی اعلام کرد که این امر موجب آزردگی شدید انگلستان و فرانسه شد. پس از آن و در پی مجموعه حملاتی از سوی گروهی موسوم به فدائیان ، اسرائیل اتحاد مخفی نظامی با این دو کشور اروپایی برقرار کرد و به مصر اعلان جنگ داد. پس از آن و بدنبال وقوع بحران سوئز و محکومیت بین‌المللی این سه کشور، اسرائیل با خروج نیروهای خود از صحرای سینا آن را به مصر باز پس داد. در ۱۹۵۵ بن‌گوریون مجدداً‌ نخست وزیر اسرائیل شد و تا زمان استعفا در ۱۹۶۳ در این پست باقی ماند. در ۱۹۶۱ آدولف آیشمن که مسئول طراحی پروژه «راه حل نهایی» (پاکسازی قومی یهودیان) در آلمان نازی بود دستگیر شد. آیشمن تنها شخصی بود که توسط دادگاه‌های اسرائیل به مرگ محکوم شد. درگیری‌های سیاسی بین اسرائیل و کشورهای همسایه‌اش در سال ۱۹۶۷ بالا گرفت و در این سال سوریه، مصر و اردن به اسرائیل اعلان جنگ دادند و مصر نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل را از نوار غزه اخراج کرد. بعد از ایجاد درگیری در جنگ شش روزه، اسرائیل با وارد آوردن ضربه سنگینی بر نیروی هوایی آنان در عملیاتی غافل‌گیرانه، توانست کرانه باختری ، نوار غزه ، صحرای سینا و بلندی‌های جولان را تصرف کند. خط سبز مسئول تعیین مرز بین اسرائیل و سرزمین‌های اشغال شده توسط آن شد، که به آنها سرزمین‌های تحت مناقشه نیز گفته می‌شد. اگرچه اسرائیل دامنه تسلط خود را به شرق اورشلیم و بلندی‌های جولان نیز گسترش داده بود. صحرای سینا پس از امضاء قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل به کشور مصر بازپس داده شد. در سال ۱۹۶۹ گلدا مایر نخست وزیر اسرائیل شد و این برای نخستین باری بود که یک زن این سمت را در اسرائیل تصاحب نمود.


[ویرایش] سال‌های دهه ۱۹۷۰

حدفاصل سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۲ به دوره جنگ فرسایشی موسوم است. در این دوران درگیرهای متعددی بین اسرائیل، سوریه و مصر روی داد. در اوایل دهه ۱۹۷۰، گروه‌های ترور فلسطینی موج گسترده‌ای از حملات علیه اهداف اسرائیلی و یهودی در سطح جهان را آغاز کردند. اوج این حملات ، قتل اعضای تیم‌های ورزشی اسرائیل در المپیک ۱۹۷۲ مونیخ بود. اسرائیل نیز در عملیاتی موسوم به "خشم خدا" توسط ماموران موساد به این حملات پاسخ داد. در ۶ اکتبر ۱۹۷۳، در روز یوم کیپور، ارتش سوریه و مصر، حمله‌ای غافلگیرانه را علیه اسرائیل آغاز کردند. علیرغم موفقیت اولیه در این جنگ ، این دو کشور در دستیابی به اهداف خود که بازپس‌گیری خاک از دست رفته در ۱۹۶۷ بود ناکام ماندند. بلافاصله بعد از جنگ، آرامشی نسبی برقرار شد و این مقدمه‌ای برای صلح اسرائیل و مصر بود. در سال ۱۹۷۴، اسحاق رابین، بعنوان پنجمین نخست وزیر اسرائیل انتخاب شد. در سال ۱۹۷۷ در حزب ماعاره که از سال ۱۹۴۸ حزب حاکم در اسرائیل بود ، با ترک انتخابات کنست(پارلمان اسرائیل) یک طوفان سیاسی براه انداخت. پس از آن حزب لیکود به رهبری مناخیم بگین حزب حاکم بر دولت اسرائیل شد. در نوامبر همان سال رئیس جمهور وقت مصر، انور سادات، دیداری تاریخی از سرزمین یهودیان به عمل آورد و پس از سخنرانی در کنست، بعنوان اولین کشور عرب، اسرائیل را به رسمیت شناخت. پس از آن و با ادامه مذاکرات، پیمانی موسوم به کمپ دیوید به امضا رسید. در پی این توافق اسرائیل صحرای سینا را به مصر باز پس داد. همچنین توافق شد که به فلسطینیان در آنسوی خط سبز خودمختاری داده شود.

[ویرایش] دهه ۱۹۸۰

در ۷ جولای ۱۹۸۱ و در خلال جنگ ایران و عراف، علیرغم اینکه عراق هرگز وارد جنگ با اسرائیل نشده بود، نیروی هوایی اسرائیل با حمله به عراق راکتور اتمی Osiraq این کشور را بمباران کرد تا تلاش این کشور را برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای ناکام بگذارد. چند سال بعد(1986) مردخای وانونو که تکنسین یکی از نیروگاه‌های اتمی اسرائیل بود با انتشار اطلاعات و عکس‌های محرمانه از فعالیت نیروگاه دیمونای اسرائیل که ثابت می‌کرد اسرائیل در حال ساخت بمب‌های اتمی‌ست، جنجال بزرگی به پا کرد.

در 5 سپتامبر 1982 نیروهای چترباز و زرهی ارتش اسرائیل وارد بیروت غربی شدند یکی از ستون‌های اصلی این نیروها، با پیشروی خود در کنار اردوگاههای آوارگان فلستینی (صبرا و شتیلا) مستقر شدند، سپس با هم‌کاری شبه نظامیهای فالانژ، به این اردوگاه‌ها یورش بردند و تمامی ساکنین‌شان را اعم از زن و مرد و کودک به قتل رساندند. در ۱۹۸۲[نیاز به ذکر منبع] اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد که نتیجه این جنگ آغاز جنگ‌های داخلی لبنان بود[نیاز به ذکر منبع]. اسرائیل دلیل رسمی این حمله را دفاع در مقابل حملات تروریستی به شمال اسرائیل اعلام کرد. اما پس از پیشروی ۵۰ کیلومتری ، نیروهای مسلح اسرائیل پیشروی خود را تا بیروت پایتخت لبنان ادامه دادند. اسرائیل پس از آن با اخراج جبهه آزادی بخش فلسطین آنها را وادار کرد به تونس نقل مکان کنند. در سال ۱۹۸۳، بگین به دلیل فشارهای روانی ناشی از جنگ از نخست وزیری کناره‌گیری کرد و اسحاق شامیر جانشین او شد. در سال ۱۹۸۶ اسرائیل از اغلب متصرفات خود در لبنان عقب نشینی کرد ولی باقیمانده تصرفات اسرائیل از لبنان تا سال ۲۰۰۰ در اشغال نیروهای اسرائیلی قرار داشت. در سال‌های پایانی دهه ۸۰ میلادی تمایلات سیاسی از جناح راست به رهبری اسحاق شامیر به سوی جناح چپ به رهبری شیمون پرز تغییر کرد. در سال ۱۹۸۷ قیام فلسطینی‌ها موسوم به انتفاضه اول به همراه موجی از خشونت در سرزمین‌های اشغالی به راه افتاد. در پی این شورش ، شامیر دوباره به عنوان نخست وزیر در ۱۹۸۸ انتخاب شد.

[ویرایش] دهه ۱۹۹۰

در جریان جنگ خلیج فارس، علیرغم اینکه اسرائیل جزء ائتلاف بر علیه عراق نبود و هرگز وارد جنگ نشد، این کشور توسط موشک‌های عراقی هدف قرار گرفت و دو شهروند این کشور کشته شدند. سال‌های ابتدایی دهه ۱۹۹۰ آغاز مهاجرت گسترده یهودیان اتحاد جماهیر شوروی به این کشور بود. مطابق با «قانون بازگشت» هر یک از مهاجران به این کشور در بدو ورود شهروند اسرائیل می‌شدند. در حدود ۳۸۰ هزار نفر در سال‌های ۱۹۹۰-۱۹۹۱ به این کشور مهاجرت کردند. این مهاجرت و مشکلات اسکان و اشتغال مهاجران، بعنوان موضوعی برای حملات حزب کارگر علیه حزب حاکم لیکود در جریان رقابت‌های انتخاباتی مورد استفاده قرار گرفت. نتیجه آن شد که در سال ۱۹۹۲، حزب کارگر با اکثریت ۶۱:۵۹ بر حزب لیکود در کنست پیشی گرفت. در پی این انتخابات، اسحاق رابین نخست وزیر شد و یک ائتلاف چپ در دولت تشکیل داد. حزب وی در طول انتخابات وعده داده بود که در صورت پیروزی، پیشرفت چشم‌گیری در امنیت اجتماعی حاصل شود و در ظرف ۶ تا ۹ ماه بعد از انتخابات توافق صلحی با اعراب حاصل شود. در پایان سال ۱۹۹۳ با ترک چارچوب مادرید،توافق موسوم به اسلو با سازمان آزادی بخش فلسطین(فتح) به امضاء رسید. در سال ۱۹۹۴ ، اردن نیز با اسرائیل پیمان صلح امضاء کرد. پشتیبانی گسترده از توافق اسلو، با موج بی‌سابقه حملات از سوی سازمان حماس که مخالف با توافق نامه بود، کمرنگ شد. حمایت عمومی از این توافق نیز در اسرائیل کاهش یافت و در ۴ نوامبر ۱۹۹۵، یک شبه نظامی ناسیونالیست یهودی با نام یگال امیر، رابین را ترور کرد. واکنش عمومی در پی این ترور باعث بالا رفتن محبوبیت شیمون پرز، خلف رابین و معمار موافقت نامه اسلو[نیاز به ذکر منبع]، شد و شانس وی را جهت پیروزی در انتخابات ۱۹۹۶ افزایش داد. اگرچه موج گسترده عملیات انتحاری/استشهادی بهمراه تمجید عرفات[نیاز به ذکر منبع] از مبدع آن ، یحیی عیاش، باعث تغییر ذهنیت افکار عمومی شد و در می‌۱۹۹۶ پرز با اختلافی اندک، انتخابات را به رقیب خود از حزب لیکود، بنامین نتانیاهو باخت. علیرغم مخالفت محافظه کاران با پیمان اسلو، نتانیاهو از هبرون عقب نشینی کرد و یاداشت تفاهمی موسوم به Wye River برای اعطای کنترل بیشتری به خودمختاری فلسطین امضاء کرد. در دوران زمامداری نتانیاهو، علمیات تروریستی فروکش کرد. اما دولت وی در ۱۹۹۹ سقوط کرد و ایهود باراک از حزب کارگر با اختلاف زیادی نتانیاهو را شکست داد و نخست وزیر شد.

[ویرایش] دهه ۲۰۰۰

در سال ۲۰۰۰ اسرائیل مناطق اشغالی جنوب لبنان را تخلیه نمود. این اقدام بنا به اظهارات مقامات اسرائیل با هدف خنثی سازی مشروعیت حملات حزب‌الله لبنان صورت گرفت. ایهود باراک و یاسر عرفات بار دیگر مذاکراتی را تحت نظارت بیل کلینتون در کمپ دیوید آغاز کردند که به شکست انجامید. باراک پیشنهاد کرد که کشور فلسطین در ۷۳٪ از کرانه باختری و ۱۰۰٪ از نوار غزه تاسیس شود و در روالی ۱۰ الی ۲۵ ساله کرانه باختری به ۹۰٪ (۹۴٪ منهای اورشلیم) گسترش یابد.[نیاز به ذکر منبع](همچنین، باراک در ارضای چه چیزی این پشنهاد را کرد؟)[نیاز به ذکر منبع] پس از شکست مذاکرات و در پی بازدید رهبر مخالفان، آریل شارون، از تپه معبد یهود در اورشلیم، شورشی تحت عنوان انتفاضه الاقصی آغاز شد.[نیاز به ذکر منبع] این شورش به همراه شکست مذاکرات باعث شد[نیاز به ذکر منبع] که اسرائیلیان از هر دو جناح از باراک روی گردان شوند و مذاکرات صلح بی اعتبار شود. در مارس ۲۰۰۱ آریل شارون نخست وزیر شد و پس از آن کنست نیز به تسلط حزب لیکود در آمد. شارون طرح عقب نشینی از غزه را بطور یکجانبه[نیاز به ذکر منبع] به اجرا گذاشت که این باعث مخالفت‌هایی در حدفاصل آگوست تا سپتامبر ۲۰۰۵ با وی گشت. وی همچنین طرح دیوار حائل در کرانه باختری را به اجرا گذاشت و هدف آن را ایجاد دیواری جهت مقابله با حملات فلسطینیان از کرانه باختری به شهرک‌های اسرائیلی احداث شده در کرانه باختری اعلام کرد. این دیوار به طول ۶۸۱ کیلومتر در طول مسیر خط سبز سابق ایجاد می‌شد[نیاز به ذکر منبع] و به گونه‌ای موثر ۹٫۵٪[نیاز به ذکر منبع] از کرانه باختری را شامل می‌شد. احداث این دیوار انتقادهای گسترده بین‌المللی را بدنبال داشت و سازمان‌های بین‌المللی تظاهرات گسترده‌ای را علیه آن سازماندهی کردند. ولی از آنجایی که برای امنیت شهرک‌های اسرائیل‌ی ضرورت[نیاز به ذکر منبع] داشت، احداث آن با پشتیبانی گسترده داخلی همراه بود.[نیاز به ذکر منبع] پس از سکته مغزی وی، ایهود المرت بعنوان کفیل نخست وزیری انتخاب شد و در ۱۴ مارس ۲۰۰۶، المرت پس از پیروزی حزب تاسیس شده توسط شارون ، کادیما، بعنوان نخست وزیر انتخاب شد. کادیما که در عبری به معنای «پیش به سوی جلو» است، بیشتر کرسی‌های کنست را در انتخابات مجلس در سال ۲۰۰۶ تسخیر کرد. در ۲۸ ژوئن ۲۰۰۶، شبه نظامیان حماس از مرز غزه گذشتند[نیاز به ذکر منبع] و یک سرباز اسرائیلی را اسیر کردند. پس از این رویداد اسرائیل عملیات باران تابستانی را آغاز کرد که شامل بمباران سنگین اهداف حماس و تاسیسات زیربنایی شامل پل‌ها، جاده‌ها و تنها کارخانه برق در غزه و بستن مرزها می‌شد به‌طوری که دسترسی مردم به آب آشامیدنی و برق قطع و از نظر دارو و غذا در مضیقه قرار گرفتند. همچنین سربازان اسرائیلی وارد خاک غزه شدند که این عمل، انتقادات گسترده‌ای از اسرائیل را به دلیل استفاده بی‌تناسب از قوه قهریه و مجازات دسته‌جمعی شهروندان بی‌گناه و عدم اجازه به دیپلماسی بهمراه داشت. در حالی که اسرائیل مدعی بود راه دیگری برای بازپس گرفتن سرباز به اسارت گرفته شده و پایان حملات موشکی به این کشور وجود ندارد. در ۱۲ جولای ۲۰۰۶، درگیری نظامی بین لبنان و اسرائیل به وقوع پیوست. درگیری با نفوذ کمانودهای حزب‌الله به یک پاسگاه مرزی در شمال اسرائیل و به اسارت گرفتن دو سرباز و کشتن ۳ سرباز دیگر اسرائیلی آغاز شد. اسرائیل دولت لبنان را مسئول این حملات شناخت و ضمن محاصره دریایی و هوایی این کشور، تهاجماتی نظامی را از زمین و هوا به جنوب لبنان آغاز کرد اسرائیل در این جنگ که به جنگ 33 روزه معروف گشت ضمن هدف قرار دادن زیرساخت‌های حیاتی لبنان به صورت گسترده‌ای از سلاح‌های کشتار جمعی نظیر بمب‌های خوشه‌ای استفاده کرد. حزب‌الله نیز با انجام حملات موشکی متناوب به شمال اسرائیل با نیروهای مسلح اسرائیل درگیر شد و نبردی چریکی را با ارتش آن کشور آغاز کرد. در ساعت ۵ صبح ۱۴ آگوست ۲۰۰۶ آتش‌بس بین دو طرف برقرار شد، اگرچه در مواردی این آتش‌بس از سوی هر دو طرف[نیاز به ذکر منبع] نقض شد. این درگیرها در مجموع موجب مرگ بیش از ۱۰۰۰[نیاز به ذکر منبع] غیرنظامی لبنانی ،۴۴۰ شبه نظامی حزب‌الله، ۱۱۹ سرباز اسرائیلی و ۴۴ شهروند آن کشور شد و خسارات عمده‌ای به تاسیسات و ساختمان‌های شهرهای دو کشور وارد ساخت.


[ویرایش] نتایج اشغال سرزمین‌های فلسطین

نقشهٔ ارض مقدس و فلسطین در سال ۱۷۵۹ میلادی
نقشهٔ ارض مقدس و فلسطین در سال ۱۷۵۹ میلادی

اشغال فلسطین و تشکیل یک کشور یهودی در سرزمینی که هماره در طول تاریخ برای سه دین یهود، مسیحیت و اسلام مقدس بوده‌است، خشم کشورهای اسلامی را برانگیخته‌است و از آن تاریخ با خشم به اشغال سرزمین‌ها می‌نگرند. در نظر بسیاری از دولتمردان کشورهای اسلامی و مردم این کشورها،عمل اسرائیل در اشغال این سرزمین‌ها و اعمال خشونت نسبت به اعراب ساکن در اسرائیل اعم از مسلمان و مسیحی - که در نهایت به برقراری جهاد و خشونت متقابل مسلمانان انجامیده‌است - مذموم و خلاف مبانی حقوق بشر است و انتقادات فراوانی در این زمینه متوجه دولت اسرائیل است. از جمله جنایات دولت اسرائیل می‌توان به کشتار دیر یاسین در ۹/۴/۱۹۴۸ و فاجعه روستای کفر قاسم در ۲۹/۱۰/۱۹۵۶ اشاره کرد. ر.ک. [2]

امروزه، هنوز با وجود تمام تلاش‌ها هنوز صلح در این سرزمین برقرار نگردیده‌است و هر روزه بر آمار کشته‌شدگان درگیری‌ها از هر دو طرف درگیر - و بویژه از سوی مسلمانان مبارز که امکانات نظامی کمتری دارند - افزوده می‌شود.

همچنین اسرائیل طی جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ بخش‌های وسیعی شامل بخش شرقی بیت المقدس، کرانه باختری رود اردن، بلندی‌های جولان و صحرای سینا را اشغال کرد، که علی رغم قطعنامه‌های سازمان ملل هنوز بخش عمده‌ای از آن مناطق در اشغال اسرائیل است.

[ویرایش] جستارهای وابسته

[ویرایش] منابع


[ویرایش] منبع و پیوند به بیرون

ویکی‌انبار
در ویکی‌انبار منابعی در رابطه با
موجود است.