بحث:شیعیگری (کتاب)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

فهرست مندرجات

[ویرایش] نام مقاله

گری‌اش با نیم‌فاصله نوشته شود بهتر نیست؟ ◄-- سپهرنوش/بحث (۱۵:۱۳) ۵ مرداد ۱۳۸۶

روی جلد کتاب است. نوید ۵ مرداد ۱۳۸۶ ۱۵:۵۳ (UTC)
به هر حال، سندباد بدون خواندن صفحه‌ی بحث، منتقلش کرد! --حسین ۰۰:۴۴، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
در زمان نوشتن کتاب، قوانین نیم فاصله وجود نداشته! حال که دارد عنوان تصحیح شد! --سندباد ۰۰:۴۸، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
به نظر من این تصحیح نیست. دقیق‌ترش «تحریف» است. --حسین ۰۱:۰۵، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] برچسب مدرک

کاربر سندباد، چند کلمه آن‌طرف‌تر، مدرک ذکر شده است. لطفاً بدون خواندن، برچسب مدرک نزنید. --حسین ۲۳:۵۲، ۱۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] جناب روهان و حسین

درود. اگر این را از بالای صفحه تا پائین میدید و کمی حوصله به خرج میدادید، میدید که چیزی حذف نشده بود و اینگونه چندین بار واگردانی نمیکردید! در ضمن بخش انتقادات در جای خود است و نه در مقدمه و معرفی کتاب! --سندباد ۰۰:۱۴، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

نخیر؛ آنها انتقاد نبودند. آنها شرحی از وقایع پیرامون کتاب بودند. ای کاش شما هم حوصله به خرج می‌دادید و مطالب را یک بار مرور می‌کردید تا «شرح واقعه» را از «نقد» باز شناسید! • Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۲۰)UTC
روهان گرامی، این مقاله معرفی کتاب است و نام مقاله هم شیعی‌گری (کتاب) شاهد این مسئله هست. بخش نقد در هر کتابی جای خود را دارد و حمله به طرف و کتابش در اولین خط مقاله آغاز نمیشود، همانطور که حتما شما هم با نوشتن انتقادات مشابهی در نقد قرآن و خط اول آن مقاله مخالف هستید! دوما دلیل واگردانی خود را چنین تشریح فرمودید: مطالب منبع دار را حذف نکنید. صفحه را بدون دلیل پر از برخی و بعضی نکنید [1]
حال تقاضا دارم که به دو اتهامی که با توجه به این ویرایش زده اید با مدرک توضیح دهید که شبه بهانه گیری جهت آغاز جنگ ویرایشی پیش نیاید. با احترام --سندباد ۰۰:۳۳، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

«...نویسنده و تاریخ نویس نامی ایران، که...» پس این قسمت را هم به بخش تعریفات انتقال دهیم؟! بخش پایینی را بخوانید. --حسین ۰۰:۵۴، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

از لحاظ های مختلف ایشان نامی بوده اند. اگر به تاریخ ایران آگاه باشید، حتما میدانید که نوشتن کتاب مرجع تاریخ مشروطه ایران که برجسته‌ترین سند نوشته شده درباره رویداد انقلاب مشروطه ایران و چند و چون آن بوده، نوشتن کتاب تاریخ هجده‌سالهٔ آذربایجان، نظریه آذری یا زبان باستان آذربایجان، نوشتن کتابهایی ورجاوند بنیاد، کتابهای جنجالی و تابو شکن شیعی‌گری، سنی‌گری و بهائی‌گری و صدها کتاب مرجع دیگر و حتی دشمنی اسلامیون و نهایتا قتل وی توسط فدائیان اسلام، شاهد نامی بودن وی است. --سندباد ۰۱:۰۶، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
این نتیجه‌گیریتان از قتل او جالب است. در اسلام توهین کننده و هتاک مرتد اعدام می‌شود، نه محققی که نظرش را مستدل در رد و نظر چیزی می‌گوید. سیره‌ی اهل بیت و بعد از آن، فقها این‌گونه بوده است. --حسین ۰۱:۲۷، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
به نظر من باید دید «چه انتقادی برای ابتدای مقاله لازم است، و چه تعریفی. صرف نقد یا تعریف بودن، حضور یا عدم حضور در ابتدای مقاله را تضمین نمی‌کند. --حسین ۰۰:۵۶، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
قربان در اسلام هرکس که اسلام را زیر سوال ببرد و یا از اسلام برگردد و دین دیگری را اختیار کند، مرتد اعلام میشود! اینکه دیگر از واظهات است...--سندباد ۰۱:۳۲، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
با عرض پوزش، اما حرفتان نادرست است. کسی که معاند و محارب باشد و فتنه بر پا کند، اعدام می‌شود. افرادی که به اسلام انتقادی دارند، بحث می‌کنند و پاسخ می‌شنوند؛ البته اگر به دنبال پاسخ باشند. مباحثات مسلمانان و مناظرات آن‌ها با دیگران در تاریخ اسلام، سابقه‌ی طولانی دارد. --حسین ۰۱:۴۵، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
 :)) • Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۳۶)UTC
چه انتقادی برای ابتدای مقاله لازم است، و چه تعریفی. صرف نقد یا تعریف بودن، حضور یا عدم حضور در ابتدای مقاله را تضمین نمی‌کند. مشکل همین است • Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۳۰)UTC

[ویرایش] کدام انتقاد، کدام تعریف

تعریف در قسمت تعریف، و انتقاد در قسمت انتقاد. آیا مطلبی از این دو حالت خارج است؟ پس چه چیز برای ذکر در آغاز مقاله می‌ماند؟ به نظر من مهم تناسب مطلب با معرفی مقاله است، و منتقدانه بودن آن، مشکلی ایجاد نمی‌کند. در ضمن، بخش انتقادات را نیز ایجاد خواهم کرد. --حسین ۰۰:۲۵، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

رویه معمول این است که در خط اول توضیحاتی درمورد نویسنده کتاب و محتوای کتاب میدهند و اگر انتقادی هست مینویسند کتاب جنجالی فلان و نهایتا در بخش انتقادات با تفضیل به کوبیدن کتاب (البیته با مدرک) میپردازند و نه از خط اول مقاله! --سندباد ۰۰:۳۵، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
اگر هم میخواهید رویه را از شکل دانشنامه‌ای به شکل کنونی و غیر دانشنامه‌ای فعلی تغییر دهید، مطمئنا با این مجوز خودتان، انتقادات از کتابهای دینی منجمله قرآن، نهج البلاغه، تورات و ...) در خط اول مقالات مرتبط برای بسیاری دردآور خواهد بود!--سندباد ۰۰:۴۵، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
بستگی دارد به سرشناس بودن و همه‌گیر بودن این انتقادها. مثلاً برخی کتب به انتقاداتشان شناخته می‌شوند و برخی برعکس به دقتشان و ... در ویکی‌پدیا آن طور که جیمی ویلز هم گفته، به هم انتقادات جزئی و اقلیت توجهی نمی‌شود. --حسین ۰۰:۵۴، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
اصولا ویکی پدیا برخورد دوگانه ندارد و قوانین دانشنامه ویکی پدیا استثنا نمیشناسند! این تفصیل که آن کتاب مقدس است، پس انتقاد جایز نیست و برخوردهای آنچنانی با منتقدان (همچون قتل احمد کسروی و سلمان رشدی جایز) و برخوردهایی اینچنینی (کوبیدن نویسنده و کتاب از سطر اول مقاله) کاری بسیار غیر دانشنامه‌ای است! --سندباد ۰۱:۱۲، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
این برخورد دوگانه نیست. چند بار دیگر هم گفتم که بحث «چه انتقادی» مهم است. صد انتقاد صد محقق با یک انتقاد یک نفر آدم نه چندان محقق یکی است؟ این دوگانگی نیست، پرهیز از عوام‌زدگی است. --حسین ۰۱:۲۷، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
راستی فرمودید به همه گیر بودن انتقادات! مگر سنی‌ها که ۹۰% جمعیت اسلام را تشکیل میدهند از شیعیان و کتب شیعه انتقادهای شدید و اساسی ندارند! مگر جهان مسیحیت از اسلام انتقاد ندارد و جنگهای صلیبی نشان دوستی دو مذهب بود! لطفا با مطرح کردن اینگونه مطالب، بحث را به بیراهه نکشید. --سندباد ۰۱:۱۵، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
انتقادات سنی‌ها با انتقادات حاشیه‌ای وهابیان متفاوت است. این دو با هم متفاوتند و آمیختن این دو شیوه‌ی انتقاد، نادرست است. ضمناً آمار ۹۰ درصدی‌تان غلط است. --حسین ۰۱:۲۷، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
سنی‌ها اگر به شیعیان انتقادات ریشه‌ای و اساسی نداشتنید، میامدند و جملگی شیعه میشدند! انتقادات فراوان دارند و اصولا شیعیان را به عنوان مسلمان قبول ندارند. این را از هر شیعه که در کشورهای عربی زندگی کرده بپرسید، جواب یکی است! در مورد تعداد شیعیان و سنی‌ها به نظرم ما را به بیراهه میکشاند و صورت بحث را از کتاب شیعی‌گری به جاهای دیگر میبرد. مسئله درصد و تعداد شیعیان و سنی‌ها نیست و فراتر از آن است. مسئله کنونی بدعت گذاری جدیدی در نوع نوشتن مقالات در دانشنامه‌ است که ظاهرا خواهانش هستید. --سندباد ۰۱:۴۲، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
انتقاد دارند. اثری قابل توجه ندارند ;-) بحث به بیراه رفت. ما به خسب‌گاه • Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۴۷)UTC
ضمناً بحث اساسی همین موضوع است که هر انتقاد و هر تعریفی به درد دانشنامه نمی‌خورد. ما «متا بحث» و «فارغ از fact های مشخص» نداریم. بنابراین، من خارج از این بحث کردن، و قضیه را کلی کردن، به بیراهه کشاندن بحث می‌دانم. --حسین ۰۱:۳۰، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
اگر اثری قابل توجه در رد عقاید شیعه می شناسید به ما معرفی کنیم ماهم یاد بگیریم. به چیزهای ناموجود استناد نکنید • Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۲۲)UTC
جناب روهان بحث رد عقاید شیعه بماند برای صفحه بحث من که مسیر گفتگو عوض نشود! --سندباد ۰۱:۳۵، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
بفرمائید مقاله درباره‌ی چیست؟ در مورد هر چیزی بحث می‌کنید جز موضوع مقاله و کتابی که مد نظر است. --حسین ۰۱:۳۸، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
 ;-) שלום • Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۴۳)UTC
موضوع کنونی مورد بحث غیر دانشنامه‌ای بودن ویرایشات جانبدارانه شما است! اگر میخواهید چنین انتقاد کنید، جایش در بخش انتقادات است و نه در بخش معرفی کتاب و سطر اول! اگر هم میخواهید این بدعت جدید را بگذارید، همانطور که گفتم، مجوز گذاردن انتقاداتی مشابه را در کتابهای آسمانی و مذهبی با اینگونه اعمال میدهید! --سندباد ۰۱:۵۰، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
در چارچوب مقاله بحث کنید. شما که ادعای بی‌طرفی!تان می‌شود، از همین الآن خیزتان برای گذاردن مطالب مورد علاقه‌تان در لید مقالات جلب توجه می‌کند! --حسین ۰۱:۵۷، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
نه گرامی! من به دین و مذهب کسی کاری ندارم و علاقه و نفرتی هم به هیچ مذهب خاصی ندارم! برای من انسان بودن و ملی گرایی مهم هست. اسلام و دیگر ادیان هم برای من مورد احترام هستند ولی از مدعیان دین و دین فروشان در هر مذهبی بیزارم. دلیل مخالفت من با نوع مقاله نویسی شما هم برمیگردد به دانشنامه نویسی و تلاش برای بیطرف نگاه داشتن این دانشنامه و مقالات آن، بخصوص در این مقاله! --سندباد ۰۲:۰۸، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
اون قسمت وسط نوشته‌اتون هم در مورد من بود؟ (تو تشخیص توهین زیاد ماهر نیستم). اگه از خودشون بیزارید این بی‌طرفیتون رو به هم نمی‌زنه؟ راستی پس اون بخش احترام منظورتون احترام به چه بخشی از دین بود؟ با این حساب منظورتون از بی‌طرفی تو جمله‌ی بالا چیه؟ مصداقش در این‌جا چیه؟ چطور ممکنه که فکر کنین که طرز فکر شما روی شیوه‌ی ویرایش مقاله تأثیر نداره؟ --حسین ۰۲:۳۰، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)


[ویرایش] جناب به‌آفرید!

جناب به‌آفرید! وقتی در مورد کتابی چون آیات شیطانی به حواشی ایجاد شده توسط کتاب هم باید اشاره شود، این مورد نیز استثنا نیست. اگر اهل منطق بودید به جای اعمال فشار و گاهاً قانون سازی، به صفحه بحث رجوع می‌کردید و صریحاً دلییلتان را عنوان می‌کردید • Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۰۹:۳۵)UTC

دانشنامه کم دیده‌اید. به‌آفرید ۰۹:۴۰، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
(این هم یک نظریه پلیسی از شما!) واقعاً بابت این جمله شما خستگی را از تنمان به در کرد. جناب که دانشنامه بسیار دیده‌اید دلیلتان چیست؟ (اگر خواستید فهرستی از دانشنامه‌هایی که همین الان بغل دستم هست بدهم شاید دیگر به چیزی متهم نشدیم) نیز، لطفاً دلایلتان مثل قانون من در آوردی «از جز به کل» نباشد که من از ادامه دادن بحث معذورم • Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۰۹:۴۸)UTC

پس وپ:مقاله بهتر را بخوانید. من به شخصه علاقه‌ای به خوردن پیتزای قرمه‌سبزی نمی‌دارم. به‌آفرید ۰۹:۵۱، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

در ضمن کسی نگفت به حواشی اشاره نشود. سخن این است که اینجا مقالهٔ شیعه نیست. می‌توانید تمام ارباب عمائمی را که خواندن این کتاب را حرام دانسته‌اند اینجا ذکر کنید مشکلی نیست. اما لینک کلی به سایت‌های رفع شبهه ندهید. به‌آفرید ۰۹:۵۲، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
واقعاً مثل اینکه از پیتزای قورمه سبزی خوشتان نمی‌آید. این چندمین بار است که از آن اظهار برائت کردید. البته کمی باید جمله بندی متناسب تر با مقاله باشد، نه اینکه به کلی حذف کنیم مطلب را. و در لید مقاله هم معمولاً کلیات راجع به موضوع و همنیطور حواشی مهم را می‌آید. این که واضح است؟ باز هم به جناب سندباد که مطالب را حفظ می‌کر ولی جابجا! شما که به کل زدید زیر قضیه!
به هیچ وجه خوشم نمی‌آید. حتماً آن نظر فرومی هم حواشی مهم است!! به‌آفرید ۱۰:۱۲، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
بله، اظهار نظر سندباد پیرامون علت کشته شدن او نشانگر حاشیه‌ای بودن بحث دارد! خیلی متشکرم فرق حاشیه مهم و نام هم را به ما آموختید • Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۱۰:۱۸)UTC
اول ویرایش‌های مرا در مقاله نگاه کنید بعد اظهار نظر کنید. به‌آفرید ۱۰:۴۰، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
اینجا مقاله شیعه نیست. مقاله شیعیگری است و انتقادات به خاطر کتاب شیعه‌گری است. مفهوم است؟ گمان کردید اگر قصد آوردن مطالب شیعه بود مقاله این شکلی بود؟ • Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۱۰:۰۵)UTC
جداً؟ خواندن کتاب را حرام کرده‌اند؟ خیلی جالب است! ظاهراً ارباب عمائم آنجا با اینجا تفاوت بنیادی دارند!• Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۱۰:۰۷)UTC
شاید هم نکرده‌اند. در مثل مناقشه نیست. شما از اظهارنظرات ایشان بیشتر آگاهید تا من. به گمانم ارباب عمائم اینجا کشتن رافضیان را بیشتر ترجیح می‌دهند. منتها دستشان کوتاه است. به‌آفرید ۱۰:۱۴، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
گفتم که تفاوت بنیادین دارند! • Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۱۰:۱۸)UTC

[ویرایش] جناب روهان!

جناب روهان! بیمورد واگردانی و جنگ ویرایشی را آغاز نفرمائید! این مقاله مربوط به کتاب شیعیگری است (نام مقاله هم شیعی‌گری (کتاب) شاهد بر همین مسئله‌است). بخش نقد در هر کتابی جای خود را دارد و حمله به طرف و کتابش در اولین خط مقاله آغاز نمیشود. همانطور که نقد به نهج البلاغه و قرآن هم از خط اول شروع نشده! --سندباد ۰۰:۰۰، ۱۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

اولاً واگردانی بی مورد از طرف شماست و جنگ ویرایشی را من نیاغازیده‌ام
ثانیاً، اگر مثال می‌زنید درست مثال بزنید! نه کشککی که مثلاً ما را تحریک کنید.
پاسخ: مسائل پیرامونی یک مسأله اگر مهم باشند باید در خط اول بیاید. توجه کنید. نقد اگر قابل توجه باشد، نه هر نقدی. حتی در جعبه فیلم‌ها و شاید جعبه کتاب هم دیده‌اید که نقد می‌تواند در حدی باشد که در جعبه اطلاعات قرار بگیرد. نقد به قران و نهج‌البلاغه هم از وبلاگ‌های شخصی فراتر نمی‌رود و هرگز مورد توجه نه مسلمنان و نه اسلام ستیزان نبوده‌است.
نتیجه: مطالب اضافه شده بامنبع، مربوط به مقاله (انگیزه نویسنده از دید نقادان) و کاملاً بجاست. واقعاً شما برای جای مطالب اینقدر حساسید؟ آنهم برای همه مقاله ها؟ یا انگیزه دیگری در میان است؟ • Яohan ب ۲۶ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۱۵)UTC
  1. شما ابتدا واگردانی فرمودید. این هم برای اینکه به مدرک علاقه دارید! [2]
  2. توهین کردن و کشکی نامیدن نظرات کاربران مخالفتان بسیار غیر اخلاقی است! آنهم از سوی کاربری که خود را مدافع رفتار اخلاقی معرفی میکند!
  3. تاکنون و در طول تاریخ هزاران کتاب در رد اسلام و مذهب شیعه و بالعکس نوشته شده، حال وبلاگ که پدیده چهار-پنج ساله‌ای است و مثالی کاملا بی‌ربط! اما چون حرف از وبلاگ زدید، لازم دانستم که یادآوری کنم که اینجا یک دانشنامه‌است و نه وبلاگ شخصی شما، سپهرنوش و جناب حسین! در این دانشنامه اولا امام و پیامبر هیچ برتری نسبت به احمد کسروی و سلمان رشدی ندارند، بلکه رویه برای تمامی مقالات رعایت میشود. سطر اول هم مربوط به معرفی کتاب است و نه مربوط به انتقام گیری و کوبیدن طرف!
  4. فرمودید که نقد باید قابل توجه باشد. وبگاهی که به عنوان منبع ارایه دادید، (به نام پاسخ‌گویی به مسائل دینی حال کدام دین بماند!) چه مکان مهم و قابل توجهی است که چنین برایش تبلیغ میکنید! صاحب سایت که خود را چنین معرفی میکند: ارسال توسط modir site و همراهش mohhammad چه منتقدان بزرگ و چه نوابغی هستند که با سه خط توضیحات در مورد احمد کسروی چنین نتایجی گرفته و بنابر منطق شما باید در خط اول توهینهایشان به احمد کسروی درج شود! لااقل قبل از گرفتن وقت کاربران برای این بحث، منبع جناب حسین را چک میکردید!
    چک شده بود. به‌آفرید ۰۰:۵۸، ۱۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
  5. پاسخ نظرات پلیسی تان، در مورد نیت کاربران را میتوانید در وپ:نزاکت دریافت کنید. --سندباد ۰۰:۳۰، ۱۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
  • بسیار از حفاظت مقاله خوشحال شدم. در هنم بود تقاضای حفاظت دهم
2.ادعاهای غیر علمی را کشککی می‌نامند. چه بخواهید چه نه. نظرات شما هم نبود فقط ادعا بود.
3.در طول هزاران سال... لطفاً یکی از آن نقدهای جدی که به شیعه شده (که قبلاً هم اشاره کرده بودید، شما یا استادتان به‌آفرید) آن هم در طول تاریخ برای من مثال بیاورید سپس بگویید که نگو کشککی!
4.امیدوارم بعد از بارها تکرار امیدوارم این را فهمیده باشید و یا به گوشتان آشنا باشد که «در اینجا کسی مطالب را نقد نمی‌کند، فقط عنوان می‌شود که نقدی هم بوده» دو نمونه از نقدها هم آورده شده، البته در جای خود. نقدهای دیگری هم بوده البته
5.شما از سوالات برداشت پلیسی کردید؟ چه حسن ظنی! و بعدش هم مرا به
من بررسی کردم، مطالبی که شما وبلاگی می‌نامیدش کپی شده از منبعی دیگر و البته معتبرتر است. بعداً اگر فرصت شد می‌گردم و منابع معتبر اضافه می‌کنم. اگر نه همان منبع کافی است (سر صبحی اصلاً حوصله گشتن تو سیت‌ها و کتاب‌ها رو ندارم)
راستی: مثل اینکه شما با آوردن نقد مطالب عنوان شده در مقاله مخالف نیستسد • Яohan ب ۲۶ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۴۶)UTC
  • علی الحساب این منبع خوب که تحقیق جناب ابوالحسنی منذر است را داشته باشید تا بعد (من رفتم لالا) البته برای خواندنش باید ebook را dlکنید • Яohan ب ۲۶ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۵۷)UTC

جناب روهان!

جواب دو. در توجیح توهین به نظرات من فرمودید که «ادعاهای غیر علمی را کشککی می‌نامند.» حال سوال این است که کجای این جملات من غیرعلمی بود که شما به خود اجازه دادید که کشکی بنامیدشان!
  1. جناب روهان! بیمورد واگردانی و جنگ ویرایشی را آغاز نفرمائید! (1) این مقاله مربوط به کتاب شیعیگری است (نام مقاله هم شیعی‌گری (کتاب) شاهد بر همین مسئله‌است) (2). بخش نقد در هر کتابی جای خود را دارد و حمله به طرف و کتابش در اولین خط مقاله آغاز نمیشود. (3) همانطور که نقد به نهج البلاغه و قرآن هم از خط اول شروع نشده! (4)
1. آیا شما جنگ ویرایشی را آغاز نکردید؟ [3]
2. آیا نام این مقاله کتاب شیعی‌گری نیست؟
3. رهنمود ویکی‌پدیا:راهنمایی برای نوشتن مقاله‌های بهتر به اندازه کافی گویا است.
4. مقالات قرآن و نهج البلاغه تایید کننده ادعای من است.
حال باید توضیح دهید که کجای این جملات به قول شما کشکی و غیرعلمی است.
جواب سه. این دانشمندان تنها شامل قبل از آغاز حرکت وهابیت میشوند که بعد نگویید وهابی بودند! منبع هم modir site و همراهش mohhammad نیست!
  • ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والنحل 2/213. (شیعیان اصلا مسلمان نیستند)
  • ابن تیمیه،کتاب جواب أهل العلم والایمان (شیعیان، از کفار بدترند)
  • ابن خلدون، کتاب سیاست نامه فصل 41. (شیعیان منبع و مخزن تمام انحرافات از صدر اسلام هستند)
همچنین خواندن مقاله Sunni-Shia relations را جهت دانستن عمق اختلاف و نفرت شیعیان و سنی‌ها از یکدیگر را به شما توصیه میکنم. اختلاف مسلمانان با مسیحیان، یهودیان، بهائیان و ... جای خود دارد!
جواب چهار. وقتی منبع فرومی وابسته و نظرات مطرح شده در آن توسط modir site و جناب mohhammad ارائه میشود، باید به کشف کننده این منبع بسیار معتبر جایزه اهدا کرد. حال هم که میگوئید منبع معتبرتان کپی شده جایی دیگر است!
جواب راستی. من با بودن بخشی با عنوان انتقادات در مقاله شیعیگری (کتاب) به شرطی که منابع فرومی، وابسته، وبلاگی نباشد مخالفتی ندارم. جایش هم در بخش مربوط به انتقادات است و نه سطر اول مقاله! --سندباد ۰۲:۳۵، ۱۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
گویا تاریختان خوب نیست! ابن تیمیه، ایدئولوگ وهابیت به شمار می‌رود، و عبدالوهاب، مروج آرای تیمیه بوده‌است. ابن تیمیه به علت افکار خاصشان (مثلاً افسانه‌ی غرانیق را ایشان، معتبر خوانده‌اند!)، توسط علمای سنی در دمشق تکفیر و کشته شد. جناب ابن حزم هم سرنوشتش چنین بود. نظریات ابن خلدون هم از سوی بسیاری از اهل سنت نقد شده‌است. برای یک نمونه این‌جا را ببینید. اگر تاریخ نمی‌خوانید، لااقل مقاله‌ی چند خطی ویکی‌پدیا که به پیوندش را ذکر کرده‌اید بخوانید. این «بعد نگویید وهابی بودند» هم جالب بود! --حسین ۲۳:۱۸، ۱۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

در بارهٔ اعتراض سندباد به منبع مورد استفاده، باید بگویم که این منبع چند کتاب را در موضوع مورد بحث فهرست کرده، و به همین عنوان هم قابل استفاده‌است. «کتاب‌های ذکر شده»، نقد قابل توجه هستند و مطمئن باشید میان شیعیان، مطلب موجود در سایت «پرس و جو»، تنها مطلب موجود نیست؛ البته اگر نخواهید آن کتاب‌ها را نادیده بگیرید و به آدرس صفحه و سایت(‌ای که از آن‌ها نام برده) و تعداد کلماتش بچسبید. اگر اسم کاربری ارسال کنندهٔ مطلب در آن سایت، کوروش، کاوه، بحری و ... بود، احتمالاً نظر شما تأمین می‌شد، نه؟

اهل سنت به شیعیان انتقاد دارند، ولی شما به این توجه نکردید که با وجود این‌که در وهابیت انتقادات به شیعیان، زیاد است، ولی در میان دیگر اهل سنت، چنین مسأله‌ای (مانند نامسلمان خواندن آن‌ها)، فراگیر نیست و بسیار نادر است؛ همان‌طور که شیعه به آن‌ها انتقاد دارد، آن‌ها هم به شیعه انتقاد می‌کنند و این به معنی تکفیر نیست. از «دارالتقريب بين المذاهب الإسلامية» در مصر سنی چیزی شنیده‌اید؟ هم شیعه و هم سنی در آن مشارکت دارند، و البته اگر آن‌طور که شما نشان داده‌اید، همدیگر را تکفیر کرده باشند و همدیگر را مسلمان ندانند، چنین مجمعی بین مذاهب اسلام نمی‌تواند وجود داشته باشد. برای اطلاعاتان عرض می‌کنم که «دارالتقريب بين المذاهب الإسلامية» ‪ ۵۰‬سال پیش در قاهره مصر توسط «محمود شلتوت» شیخ الازهر، تاسیس شد. [4] بهتر است بیش از این دربارهٔ دعوای شیعه و سنی اینجا بحث نکنیم، چرا که از چارچوب مقاله خارج خواهد شد. --حسین ۲۰:۴۴، ۱۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

اوپس! عجب جواب بلند بالا (و همانقدر بی‌ربط)ی! الان چیزی می‌نویسم • Яohan ب ۲۶ مرداد ۱۳۸۶ (۱۳:۴۴)UTC

  • وقت بخیر. خوشحال شدم که صهیونیست بودن خود را در عمل نشان دادید و به جای پاسخ پرسش‌های من به مسائل حاشیه‌ای چون نظرات عده‌ای معلوم الحال پرداختید و اختلاف بین شیعه و سنی پرداختید. ضخیم کردن نوشتار هایتان نشان از چه می‌تواند باشد؟ این خطوط را ضخیم کردم تا بدانید درشت نویسی (و متعاقب آن درشت خویی) کاری بس آسان است. گرچه پاسخ به بسیاریشان را بی ربط می‌دانم ولی مختصراً توضیح می‌دهم:
  1. لینک شما آغازیدن جنگ ویرایشی نیست. به تاریخچه مقاله نگاهی بکنید و آنچه را نیز به کامتان نیست ببینید. بعد از چند بار در خواست من از شما و به‌آفرید لطف کردید و به بحث تشریف آوردید؟ آن هم اینطوری!
  2. من به مقاله‌های قرآن و نهج البلاغه رجوع کردم و نیز به ویکی‌پدیا:راهنمایی برای نوشتن مقاله‌های بهتر. ربطش ر نفهمیدم. حال که شما استدلال می‌کنید. ربطش را هم بگویید. برای پُر کردن پاسختان لینک به اینسو و آنسو ندهید.
  3. کسی ادعا نکرد که اختلافی بین هیچ شیعه و سنی وجود ندارد و فرد منصف می‌فهمد کسی که در بحث چنین مقاله‌ای مطالب این چنینی (و البته بی ربط) اضافه می‌کند چندان هدف خوبی نداشته و بیشتر نشان از غرض ورزی‌ها است.
  4. نشان دادید که افرادی که در بالا نام بردید اصلاً نمی‌شناسیدشان که به عقایدشان را به اهل تسنن نسبت دادید، البته سنی مذهب بوده‌اند. و همینطور آغاز وهابیت نمی‌دانید کجاست (بعد نگو چرا گفتی کشکی)
  5. متأسفم که جملاتی چون عمق اختلاف و نفرت شیعیان و سنی‌ها از یکدیگر را می‌بینم. به نظرم یک عذر خواهی حسابی به من و دیگران بدهکار شدید. البته اختلافات وجود دارد.
  6. به کسی که ربط Sunni-Shia relations را با این مقاله پیدا کرد نیز باید جایزه بهتری داد. من هزینه جایزه را متقبل می‌شوم.
  7. آیا این بود نقدهای چند هزار ساله. هنوز هم می‌گویم اگر اثری جدی در نقد عقاید شیعه در این چندین هزار سال فاصله مین شیعه و سنیان یافتید آنوقت ایراد بگیرید که چرا نظراتتان را کشکی می‌نامم. البته اگر ناراحت شدید من منظور خاصی نداشتم. اگر هم در بحث‌ها به کشککی بودن ادعاهایتان اعتقاد جدی نداشتم ولی الان دارم.
  8. سوالم بی پاسخ مانده: شما از همه چیز سخن گفتید جز اینکه بگویید انتقاداتی که حداقل دو کتاب چاپ شده داشتند چطور بی اهمیتند که نمی‌توان در توضیح مباحث آنها را آورد. مطمئناً پاسخ نداشتید وگرنه تاکنون پاسخ داده بودید.
  9. جای این بحث‌ها اینجا نیست. اگر آن نقدهای ناموجود را یافتید به ما هم نشان دهید (من که خودم توی این کارها بوده‌ام ندیده‌ام، یافتید بسیار متشکر می‌شوم) البته پاسخ را در بحثم دهید نه در اینجا. پاسخ‌های بی ربط شما را اگر ربطشان معلوم نشد حذفشان خواهم کرد. می‌توانید در صفحه بحثم مبسوط تر بنویسید.
  10. پایان: اگر آوردن اینکه نقدی هم بر این کتاب وجود دارد، درصدر مقاله این قدر آزارتان می‌دهد که شما را مجبور به واگردانی‌های پیاپی و شرکت در بحثی این چنینی می‌کند، من اصراری بر آن ندارم و آزار دیدن شما را خواستار نیستم • Яohan ب ۲۶ مرداد ۱۳۸۶ (۱۴:۱۹)UTC

جناب روهان! به دلیل روی آوردن‌تان به توهین و استفاده از لغات توهین آمیز و غیرسازنده در بحث از ادامه بحث با شما معذورم. ضمننا شکایتی را در وپ:تام مطرح کردم. با احترام --سندباد ۲۲:۵۳، ۱۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

دوست عزیز، من از شما انتظاری دیگر داشتم و لااقل دوست داشتم وقتی مطلبی را از کسی به چیزی نسبت می‌دهید (در اینجا مثلاً ابن تیمیه را به سنیان) جستجوی بکنید که بدانید در دیگاه اهل سنت چگونه‌است. البته شاید انتظاری بی جا از شما بوده (چرا که گاهی که ما با عده‌ای مخالف چون شما صحبت کرده‌ایم، بسیار مستدل تر و آماده تر بودند، البته آنها کمونیست بودند نه صهیونیست) و انتظار نداشتم مطلبی را صرفاً از جایی کپی کنید. دوست داشتم بحث واقعاً علمی می‌بود
در نهایت اگر فکر می‌کنید توهینی بوده عذر می‌خواهم (ولی در کل مطلبی که دروغ است می‌گویند دروغ است و مطلبی که کشکی است می‌گویند کشکی است) • Яohan ب ۲۷ مرداد ۱۳۸۶ (۰۲:۰۲)UTC

[ویرایش] درخواست برای رسیدن به اجماع

خوب. برای این که بحث به نتیجه برسد پیشنهاد می‌کنم که لید به صورت زیر تبدیل گردد:

شیعی‌گری، کتابی است که احمد کسروی در رد مذهب شیعه نوشته‌است. شیعیان مطالب این کتاب را رد کرده و در این باره کتاب‌هایی نوشته‌اند.

لید مقالهٔ هاله اسفندیاری را ببینید. این که شوهرش اتهام جاسوسی او را رد کرده، در ابتدای مقاله آمده‌است. بنابراین وجود این مطلب، مطابق روندی است که برای ویکی‌پدیانویسان ناآشنا نیست. در مورد متن انتقادات بعد بحث خواهیم کرد. از بهانه‌ها بگذرید تا به یک اجماع برسیم. نظر؟ --حسین ۲۰:۴۴، ۱۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

به نظرم به اندازه کافی گویا و همانقدر مختصر هست که بتواند بیاید • Яohan ب ۲۷ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۳۶)UTC

بهتر است ولی به اندازهٔ کافی خوب نیست:

شیعیگری کتابی از احمد کسروی در انتقاد از مذهب شیعه‌است. شیعیگری یکی از سه‌کتاب کسروی (. دو کتاب دیگر بهائیگری و صوفیگری‌) در نقد آنچه که بددینی می‌خواند است. این کتاب در زمان حیات کسروی جنجال زیادی برانگیخت و حتی کار به شکایت از وی در دادگاه کشید. اما پیش از طی کامل مراتب قانونی و صدور حکم، چند تن از تندروان شیعه با فتوای نواب صفوی (از روحانیون شیعه) کسروی را در دادگاه به ضرب چاقو به قتل رسانیدند.

به‌آفرید ۰۱:۱۵، ۱۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

بعد از «اما پیش از» اضافی است و ربطی به مقاله ندارد • Яohan ب ۲۷ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۳۵)UTC
قتل به خاطر کتاب بوده‌است. چرا ربط ندارد؟ به‌آفرید ۰۱:۴۰، ۱۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
در ضمن توجه کنید که من «رد مذهب شیعه» را «انتقاد» کردم. که نیش و کنایه هم در آن بگنجد و به نظر نیاید که یک اثر از اول تا آخر فلسفی‌است. به‌آفرید ۰۱:۴۲، ۱۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
لطفاً واضح‌تر سخن بگوئید. این توضیحتان، خود نیش و کنایه است، یا راه‌کار ارائه می‌دهید؟ --حسین ۱۴:۲۳، ۱۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
نیش و کنایه نیست. با دید مشفقانه بخوانید چون تغییر به نفع شماست. شما دوست دارید بگویید که کسروی هتاکی هم کرده. در کلمهٔ‌ انتقاد هتاکی بیشتر مستتر است تا «رد». به‌آفرید ۲۳:۱۵، ۱۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
در مورد اینکه این کتاب انتقاداتی نیز داشته (حداقل من ۴ کتاب در همین یکی دو روزه دیدم) مطلبی نیامده، ولی در کل اگر کمی مختصر تر هم بشود بد نیست • Яohan ب ۲۷ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۵۴)UTC
بخش آغازین نباید خیلی هم مختصر باشد. باید یک بخش قائم به خود باشد. ویکی‌پدیا:بخش آغازین را ببینید. در ضمن انتقادهایی باید مطرح شوند که خودشان ارزش دانشنامه‌ای بدارند و گرنه شما هم ممکن است کتابی در انتقاد از کسروی چاپ کنید. به‌آفرید ۰۲:۵۹، ۱۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
به گمانم کتابی چون «شب‌های پیشاور» به اندازه کافی سرشناس است که حتی مقاله‌ای داشته باشد. منظورم این نیست که خیلی مختصر باشد. به نظرم باید متناسب با مقاله باشد و به کلی گویی اکتفا کند. مثلاً ادعایی چون نسبت دادن کشته شدن مؤلف به خاطر این کتاب مطلبی است که جزو حواشی این کتاب به حساب نمی‌آید، چون حتی اگر منبعی هم داشته باشد، در حد ادعای عده‌ای باقی می‌ماند. گرچه اگر اصرری بر آمدنش داشته باشید، من اصراری بر حذفش ندارم • Яohan ب ۲۷ مرداد ۱۳۸۶ (۰۴:۲۲)UTC
گروه تروریستی فدائیان اسلام وی را برای نوشتن کتاب بهائیگری و یا صوفیگری نکشت، بلکه اگر حکم ترور احمد کسروی که توسط نواب صفوی صادر شد را بخوانید، خواهید دید که به دلیل نوشتن این کتاب بوده است! --سندباد ۰۴:۲۸، ۱۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
دوست داشتم قبل از نامیدن گروهی به تروریستی، تعریف تروریسم را، مروری هر چند کوتاه می‌کردید. به کلی ناامید شدم. لطفاً این بحث را هم به بیراهه نکشید • Яohan ب ۲۷ مرداد ۱۳۸۶ (۰۴:۳۵)UTC

گروهی که نخبگان و سیاسیون ایران را ترور فیزیکی کرد، نویسندگان و مشاهیری همچون احمد کسروی را کشت، افرادی همچون دکتر حسین فاطمی را ترور کرد و... حتما گروهی تروریست است! --سندباد ۰۴:۴۸، ۱۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

تروریست خواندن، راهی برای زیر سؤال بردن شخصیت مخالفان است؛ بدین صورت که هر کس به این کتاب اعتراض کند، هر چند کتابی نوشته باشد و منطق به کار برده باشد، تروریست است. قضیه‌ی سپاه هم ربطی به این صفحه ندارد، اما در هر صورت، اتهام تروریسم به نیروی نظامی یک کشور، خنده‌دار است! بگذریم از این که مورد اعتراضات وسیع دیپلماتیک، حتی از سوی اروپا قرار گرفته است. به هر حال، لطفاً از این روش اتهام‌زنی بپرهیزید. --حسین ۱۴:۲۳، ۱۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
غیر علمی بودن و سیاسی و نیز انفعالی بودن پاسخ هایتان جای تأسف دارد • Яohan ب ۲۷ مرداد ۱۳۸۶ (۰۴:۵۲)UTC

متن به‌آفرید مناسب به نظر می‌آید. آنچه در مورد کوتاهی بخش آغارین مقاله گفته‌اند نادرست به نظر می‌رسد. می‌توان برای اینکه دوستان هم راضی باشند متن را این گونه اصلاح کرد:

شیعیگری کتابی از احمد کسروی در انتقاد از مذهب شیعه ‌است. شیعیگری یکی از سه‌کتاب کسروی (. دو کتاب دیگر بهائیگری و صوفیگری‌) در نقد آنچه که بددینی می‌خواند است. این کتاب در میان شیعیان جنجال زیادی برانگیخت و حتی کار به شکایت از وی در دادگاه کشید. اما پیش از طی کامل مراتب قانونی و صدور حکم، کسروی با فتوای نواب صفوی (از روحانیون شیعه) در دادگاه به ضرب چاقو به قتل رسید.

مازیار پری‌زاده ۰۹:۰۸، ۱۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

با پیشنهاد به‌آفرید مخالفم؛ چرا که صرفاً «جنجال» را مطرح کرده، در صورتی که بحث «انتقاد» و نوشتن کتابی در رد کتاب دیگر بوده است. آن چه شما نوشته‌اید، سعی در خدشه دار کردن چهره‌ی مخالفان است. عبدالعلی دستغیب و ... که در رد این کتاب مطلب نوشته‌اند، چه ارتباطی به آن‌چه شما گفته‌اید دارد؟ --حسین ۱۴:۲۳، ۱۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

کتاب سلمان رشدی هم جنجال ایجاد کرد. کلی هم نقد بر آن نوشته شد که از جنجال به دور بود. لیکن بالاخره جنجال بوده‌است. به‌آفرید ۲۳:۲۹، ۱۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)