نسب روحالله خمینی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
نسب سید روح الله خمینی به امام موسی بن جعفر از امامان شیعه و نوادهٔ پنجم پیامبر اسلام میرسد.
جد سید روح الله، امام موسی بن جعفر، شبه جزیره عربستان را بنا به در خواست المهدی، از حاکمان حکومت بنی عباس ترک میکند و به عراق میرود. سپس در آنجا زندانی شده و در همانجا کشته میشود.
نوادگان امام در بغداد و عراق میمانند و به خاندان موسوی معروف میشوند. مدتی بعد گروهی از آنان به نیشابور هجرت میکنند. آنها پس از مدت زمانی به کشمیر مهاجرت میکنند. خاندان موسوی در آنجا مستقر سده و به نشر اسلام میپردازند، تا نسل این خاندان به سید میر حامد حسین موسوی (جد سوم سیدروح الله) میرسد. بعدها میر حامد و دینعلی شاه (فرزندش) توسط اربابان زمین خوار کشمیر به قتل میرسند.
فرزند دین علی شاه، سید احمد، برای تحصیل علوم دینی از کشمیر به نجف مهاجرت میکند، و از آنجا که از هند به عراق رفته بود، در بین اطرافیان به «احمد هندی» معروف شد. با این حال مدت اقامت او در نجف چندان طول نمیکشد.
مردم خمین که به خاطر ظلم خوانین آنجا گروهی را روانه نجف کرده، و مرجع خود، آیت الله شیرازی درخواست کمک میکنند. آیت الله شیرازی هم از سید احمد درخواست میکند که همراه آنها به خمین برود.
در خمین سید احمد توسط مردم به عنوان قاضی (بخصوص در مورد اختلافات در تقسیم اراضی) انتخاب میشود و به او خانهای میدهند که شبیه قلعه بود، محکمه در حیاط این خانه برگزار میشد.
در سال ۱۸۶۴ (میلادی) سید احمد صاحب فرزندی میشود و او را مصطفی نام مینهد که بعدها او به عنوان سید مصطفی خمینی معروف میشود.
[ویرایش] سید مصطفی خمینی
او در روز ۱۰ بهمن ۱۲۴۱ هجری شمسی (مصادف با ۲۹ رجب ۱۲۷۸ قمری) در خمین متولد شد. او پس از تحصیلات دینی در اصفهان و نجف، درجه اجتهاد میگیرد و به خمین باز میگردد. او در بین سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۰ هجری قمری در خمین ساکن میشود. سید مصطفی با خانم هاجر، دختر آیت الله میرزا احمد مجتهد، ازدواج میکند و صاحب دو فرزند به نامهای مرتضی و نورالدین میشود. سید مصطفی در مقابل زورگوی و تجاوز به جان و مال و ناموس اهالی در مقابل حاکمان به مقبله بر میخواست و ایستادگی می کرد.
در حالی که هاجر به فرزند سوم آبستن بود، سید مصطفی به همراه مردم روستا که برای سر جا نشاندن اربان و مالکان اطراف به خارج از شهر میرود و پیش از بازگشت به خانه هاجر فرزند سوم خود را به دنیا میآورد و او را سیدروح الله نام مینهد. پنج ماه بعد، در ۱۲ ذی القعده ۱۳۲۰ هجری قمری (بهمن ۱۲۸۱ هجری شمسی) سید مصطفی پیش از بازگشت به خانه در مسیر خمین-اراک به دست خوانین و به ضرب گلوله کشته میشود.
با این حال خانواده سید مصطفی و به خصوص خواهرش (عمه سید روحالله) ساکت نمینشینند و برای دادخواهی به تهران و دربار شاه میرود. حکومت وقت به او اصرار میکند که او برگردد و آنها قاتل را شناسایی و معرفی خواهند کرد. او در پاسخ میگوید که تا قاتل سید مصطفی پیدا و معرفی نشود به خمین باز نمیگردد. فرزندان سید مصطفی و دیگران را به تهران میبرد و شش ماه در آنجا میماند تا وقتی قاتل سید مصطفی را پیدا کرده و قاتل در خمین دار زدند.

