لری کینگ
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
لری کینگ، مجری پر سابقه سیانان، تاکنون بیش از 40هزار گفتوگوی رادیوی یا تلویزیونی اجرا کرده که این آمار، او را بهراستی به یکی از «سلطان»های رسانهای جهان تبدیل کرده است.
لری كینگ، با نام اصلی لارنس هاروی زیگر، در سال 1933 در نیویورک متولد شد. او مدتی است كه یك برنامهی شبانه در سیانان با نام «لری كینگ؛ زنده» را مجریگری میکند.
لری كینگ از یك پدر اتریشی متولد شد. او در بروكلین بزرگ شد و همانجا هم به مدرسه رفت. او مدتی را هم در نیویورك زندگی كرد و پس از بهپایانبردن دورهی تحصیلی دبیرستان در كالج لافایته، به شغلهایی از جمله كارمند پستی در سازمان پست UPS آمریكا روی آورد.
او بر اثر پافشاریها و سماجتهای شخصیاش توانست صاحب نخستین شغل رسانهای خود در رادیوی میامی شود: یك نظافتچی ساده كه بعضی اوقات هم كارهای اجرایی میكرد!
لری توانست آنقدر از خودش ذوق و علاقه نشان بدهد که وقتی یكی از گویندگان رادیو میامی آنجا را ترك كرد، او را به جای آن گوینده روی آنتن فرستادند! اولین اجرای لارنس در یكم ماه می 1957 یعنی وقتی بیست و چهار ساله بود، از رادیو پخش شد.
آنزمان، از لری كینگ به عنوان DJ یا انتخابكنندهی موسیقیهای ضبطشده برای پخش مجدد استفاده میشد. او همینطور دو اجرای اخبار عصرگاهی و همینطور یك برنامهی ورزشی داشت و با وجود همه این كارها، هفتهای 55 دلار دریافت میكرد.
مرگ لارنس هاروی زیگر
«لری کینگ» در واقع زمانی خلق شد که تهیهکنندهاش به او یادآوری کرد كه نام خانوادگی اصلیاش، زیگر، مقداری محلی است و به یادسپردناش آسان نیست! لارنس، نام استعاری لری كینگ را برای خود برگزید؛ نامی که اکنون با گذشت پنجاهسال بهراستی خود را به اثبات رسانده است.
بعد از مدتی، او اجرای یك برنامهی گفتوگوی بامدادی را كه به صورت زنده از رستوران پامپرنیك در ساحل میامی پخش میشد، را بر عهده گرفت.در آن برنامه صبحگاهی پرنشاط، لری با هر كسی كه وارد رستوران میشد - با توجه به موضوع آنروز برنامهاش - سر صحبت را آغاز میكرد. نخستین گفتوگوی او در آن برنامه با خدمتکار آن رستوران بود. بعد از مدتی، بابی درین، خوانندهی آمریكایی كه برای اجرای كنسرتی به میامی آمده بود، یكروز صبح وارد همان رستوران شد و نخستین آدم مشهوری شد كه لری كینگ با او مصاحبه کرد. این برنامهی گفتوگوی روزانه او را به یك ستارهی رسانهای محلی تبدیل كرده بود.
چند سال بعد در 1960 میلادی، او برنامهی «میامی پنهان» را تهیه كرد كه شبها ساعت یازده و نیم از شبكهی 10 WPLG تلویزیون پخش میشد. در این برنامه، او به بررسی موضوعات مهم روز با حضور مهمانانش میپرداخت.؛ چیزی شبیه همین برنامهای که اینسالها در سیانان اجرا میکند.
لری به زندان میرود
دههی 1970 برای لری کینگ به بدی آغاز شد و به مشكلاتی مالی دچار شد كه او را از پای درآوردند. او در بیستم دسامبر 1971 دستگیر شد و روانهی زندان شد. مشکل او به خاطر قراردادبستن با لوییز ولفسن بود كه سهام غیررسمی و غیرقانونی در بورس معامله میكرد. لری برای انجام مصاحبه با یك مقام رسمی دولتی، مقداری پول از ولفسون دریافت كرده بود كه از طریق غیرقانونی در بورس كسب شده بود. پس از آزادی، او به لوییزیانا رفت و گزارشگر مسابقات لیگ جهانی فوتبال شد. یك تهیهكنندهی تلویزیونی بیبیسی با كارهایش آشنا شد. بههمینترتیب به این شبكه رفت و بازسازی تلویزیونی از برنامهی رادیویی "وستوود وان" نخستین كاری بود كه در این شبكه انجام داد.
سیگار میکُشد!
در 27 فوریهی سال 1987، لری كینگ یك حملهی قلبی سخت را پشتسر گذاشت و ناچار شد یك عمل جراحی پنجگانه را بپذیرد. این عمل جراحی، یکی از مشخصههای ظاهری لری را از او گرفت. كشیدن مداوم سیگار كه دیگر به یكی از مشخصههای فردی او در برنامههای تلویزیونی تبدیل شده بودند، از جمله عواملی بود كه او را دچار چنین حملهای كرد. لری کینگ تا پیش از عمل جراحیاش روزی سه پاكت سیگار میكشید و همیشه یك سیگار ملایم هم در جریان مصاحبههایش بر لب داشت. اما بعد از آن ماجرای سخت قلبی و عمل قلبیاش، او از هر فرصتی كه به دست بیاورد، برای تبلیغ علیه دودکردن سیگار استفاده میكند تا خطر حملات قلب و عروقی را به سهم خودش كاهش بدهد.
این قربانی مصرف علیحده سیگار و یک حمله قلبی درست و حسابی، كتابی در زمینه دستوپنجهنرمكردن با حملههای قلبیاش و پس از آن ماجراهای بعد از جراحی نوشته با عنوان «آقای كینگ! شما ناراحتی قلبی دارید: چگونه حملهی قلبی و عمل جراحی، زندگی من را تغییر داد".
لری کینگ همچنین «بنیاد قلبی لری كینگ» را راهاندازی كرده كه در آن دیوید لترمن، رییس بنیاد بینالمللی AFCG، به عنوان یك نهاد خیریه و نگهداری از افراد ناتوان قلبی و بیسرپرستها فعالیت دارد. او همچنین یك میلیون دلار به دانشكدهی علوم انسانی و ارتباطات دانشگاه جورج واشنگتن كمك كرده تا از طریق آن با اعطای بورس دانشجویی، دانشجویانی كه سابقهی شكست تحصیلی داشتهاند، جذب بنیاد خود كند.
لری به نفع کاترینازدهها
یکی از موفقترین برنامههای لری کینگ در سوم سپتامبر 2005 پخش شد که یك برنامهی سهساعته با نام «چگونه میتوانید كمك كنید» بود و از طریق آن، با دعوتكردن از مهمانانی كه در جلسه شركت كردند، راههای كمك برای بازسازی مناطق آسیبدیده حوالی نیواورلئان، راههای گرهگشایی از مشكلات اجتماعی بیماران صعبالعلاج و هیمنطور بررسی تلاشهای بشردوستانه از طریق جمعآوری اعانههای مردمی را بررسی کرد. این برنامه پس از واقعه تلخ توفان كاترینا پخش شد و ریچارد سیمونز، یكی از اهالی نیواورلئان، دربارهاش به لری گفت: «تو نمیدانی امشب چهقدر پول برای ما جمع كردی، اما وقتی ما نیواورلئان را دوباره ساختیم، به یاد تو بخشی از شهر را به نام تو نامگذاری میكنیم تا این کمک تو در خاطرهها بماند».
یک مجری عامهپسند یا یک حرفهای؟!
سبک اجرای گفتوگویی که لری کینگ آن را دنبال میکند، به عنوان گفتوگوی نرم (Soft Talkshow) شناخته میشود؛ قالبی که اغلب به عنوان یک قالب نیمهحرفهای و عامهپسند و آگهیجذبکن شناخته میشود. با وجود آنکه خیلی از حرفهایهای عالم رسانه و تلویزیون، گفتوگوها (تاکشوها)ی لری كینگ را آنقدر جدی نمیگیرند و بیشتر یک برنامه عامهپسند و سَبُک تلویزیونی میدانندش، لری کینگ جایزههای رسانهای متعددی هم دریافت كرده است. او جایزهی Peabody را به دلیل تبحر و مهارتش در اجرای برنامههای رادیویی در سال 1982 و برای اجرای برنامههای ویژهی تلویزیونی در سال 1992 دریافت کرد. او همچنین یكی از برندگان ده جایزهیCableACE به عنوان مجری برگزیدهی مجموعههای خبری تلویزیونی است. در سال 2002 مجلهی صنفی Talkers، لری كینگ را به عنوان چهارمین گویندهی برنامههای رادیویی تاریخ و برترین مجری تلویزیونی آمریكا از بدو پیدایش تلویزیون معرفی كرد. درباره شخصیت لری کینگ، نقاط مبهمی هم وجود دارد. او جایزهی افتخاری ریاست جمهوری ایالات متحده در باشگاه رسانهای سال 2006 لسآنجلس را هم دریافت كرده و عضو افتخاری باشگاه روتاری بورلی هیلز است. این دو مورد، را میتوان بعد از مرگ کینگ یا خواندن خاطرات واقعیاش شناخت. هرچند آنچه لری به طور نامحسوس در برنامههای خود دنبال میکند، میتواند تا حدی نشاندهنده علت آن جایزه افتخاری و آن عضویت افتخاری باشد.
لری کینگ «اینشکلی» است
عینك بزرگ و قدیمی، آستینهای تاكرده و بالازده، و بندشلوار معروف لری كینگ دیگر به نمادی از وجود او تبدیل شدهاند. لری، در كمتر گفتوگو و برنامهای با تیپ و لباسهایی غیر از این ظاهر میشود. او معمولاً توسط نشریهی فكاهی لیبرالمسلک Onion(پیاز) مورد حمله و كنایههای بیرحمانه قرار میگیرد. این مجله یکبار درباره او تیتر زد: «لری كینگ با سرعت به سراشیبی دیوانگی میدود!» در یكی از برنامههای زندهی تلویزیونی، دیوید لترمن كه با او در بنیاد خیریه كار میكرد، به طنز گفت: «به نظر میرسد لری كینگ تا چندوقت دیگر هزارساله شود!»
لری جملههای معروفی دارد كه معمولاً زیاد نقل میشوند: «وقتی بچههای دیگر به كالج میرفتند، من در ادارهی پست بودم.» یا «همیشه میگفتم كه دوست دارم مجری شوم، اما...». نوامبر سال گذشته وقتی روزانا بار، یك خبرنگار آمریكایی، اینترنت را به عنوان یکی از منابع اصلی خبریاش نام برد،، لری کینگ اعتراف کرد که تا بهحال هیچ چیزی را در اینترنت جستوجو نکرده است: «هیچوقت از اینترنت استفاده نكردهام. علاقهای هم به آن ندارم. هیچچیز را هم از روی اینترنت دنبال نکردهام. چه معنی میدهد كه مدام روی این دگمههای ریز و كوچك و گمشدنی انگشت بزنیم؟!"»
خیاط در کوزه میافتد
لری كینگ در مصاحبهای كه بهتازگی و به مناسبت همین 50سالگی به میزبانی شبكهی خودش یعنی سیانان و با اجرای اندرسون كوپر، خبرنگار این شبكه، انجام داده به سوالاتی درباره خودش و برنامهاش پاسخ گفته است.
سبك مصاحبهی كینگ با مصاحبهشوندههایش، همواره مورد توجه بوده است؛ چه مورد توجه مردم و چه رسانهها. اندرسون از او در این مورد پرسیده است: سبك گفتوگوی شما با بسیاری از گفتوگوکنندههای دیگر متفاوت است. من از بسیاری از افرادی كه تو از آنها سوال پرسیدهای و با آنها گفتوگو كردهای، در مورد تفاوتهای سبک گفتوگوی تو سوال کردم. آنها میگویند تو مصاحبهشونده را راحت میگذاری و اجازه میدهی دقیقاً به موضوع اشاره كند و چیزهایی بگوید كه قبلاً نتوانسته جایی طرح كند. نظرت چیست؟
كینگ پاسخ داده است: خودم هم این را میدانم. به نظر خودم، شدیداً كنجكاو هستم. ارتباط چشمی خوبی برقرار میكنم به پاسخها گوش میكنم و سوالهای كوتاه میپرسم. اگر سوالی بیشتر از دو جمله از من بپرسید، دارید به بیراهه میروید! هیچ سوالی نباید بیشتر از دو جمله باشد. اگر دوربین «لری كینگ؛ زنده» را نگاه كنی، از هر دهبار میبینی كه نهبار دارد مهمان برنامه را نشان میدهد. اگر حتی بیش از دو بار من دیده شوم، یعنی برنامه در مورد من است و من فكر میكنم هیچوقت هیچ برنامهای راجع به من نبوده است!»
او همینطور ادامه میدهد: «نقش من این نیست كه مهمان را معذب كنم. بعضی مجریها را میبینم كه مهمان برنامهشان را آزار میدهند. من اینگونه نیستم. اگر مهمان ناراحت باشد، من هم معذب میشوم. در واقع باید بگویم اگر بخواهیم یكطرفه اجرا كنیم، چیزی یاد نمیگیریم. به همین دلیل من از مدتها پیش آموختم كه كه بهترین راه، كنجكاو بودن است. مردم دوست دارند با علاقه به سوالات كسی پاسخ دهند كه میدانند مشتاق و كنجكاو شنیدن است. مثلا سیناترا یكبار به من گفت: «من میدانم كه به پاسخهایم اهمیت میدهی. پس فقط به این خاطر پاسخ میدهم كه میدانم صحبتهایم برایت اهمیت دارد». چه آنا نیكول اسمیت مهمان برنامه باشد و چه فرانك سیناترا و چه یك رییسجمهور، مهم این است كه به پاسخهایشان اهمیت میدهم و امیدوارم كه این حس از طریق من به مخاطب هم منتقل شود. وظیفهی من این است كه یك مجرا باشم، یك كانال...»
عصبی بودم
كوپر در گفتوگویش از كینگ پرسیده است: سوم ژوئن 1985 نخستینباری بود كه تصویرت از بیبیسی پخش شد. عصبی و نگران نبودی؟!
كینگ صادقانه پاسخ میدهد: «چرا! بودم! میدانی، نمیدانستم كه خوشم میآید یا نه. اما بههرحال باید به تلویزیون میرفتم؛ كاری كه قبلاً هم انجام داده بودم. به همین دلیل از قرار گرفتن برابر دوربینهای تلویزیونی نگران نبودم. تد ترنر مرا متقاعد كرده بود كه جلوی دوربین بیایم. او از یك دوست هم برایم عزیزتر است و این باعث میشد حرفش را بپذیرم. از كوچهها كه میگذشتیم تا به ساختمان اجرا برسیم، در پنج دقیقه مانده به شروع برنامهام، به خودم گفتم: من میتوانم!»
یک آرزو: گفتوگو با پاپ فقید
و اما یك آرزوی حرفهای لری كینگ كه هیچگاه برآورده نشد: " همیشه دوست داشتم با آخرین پاپ مصاحبه كنم. پاپ ژان پل دوم. او به چند دلیل مرا مجذوب خودش كرده بود. همیشه این آرزو را داشتم كه با فریادی شادیآور بشنوم که: «بچهها، از واتیكان ایمیل داریم...!» او از بین یهودیها ظهور كرده بود، زیر سلطهی هیتلر و استالین زیسته بود، نمایشنامهنویس، شاعر، هنرمند، نویسندهای با كتابهای پرفروش و كشیشی بسیار محافظهكار بود كه در عین مقام مذهبیاش، برای حقوق زنان اهمیت فراوانی قایل میشد. عصرهای تاریكی كه او تجربه كرده بود، از او یك محافظهكار ساخته بودند اما در موارد دیگر او بیش از اندازه آزاداندیش بود.»
[ویرایش] منابع
- روزنامه اعتماد، پنجشنبه، 30 فروردين 1386 - شماره 1371، مردی با یک عینک و یک دوبنده، هادی نیلی
- Wikipedia English ، Larry King
- CNN.com ، Larry King on pop culture, star power and suspenders

