بحث کاربر:زرشک
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
با درود و عرض خوشآمد: شما همان en:user:zereshk هستید؟ بهآفرید 10:04, ۱۷ مارس ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] خوشآمدید
در بیشتر نوشتارهای مربوط به ایران (در ویکیپدیای انگلیسی)، ویرایشی از شما دیدهمیشود. امیدوارم در اینجا نیز فعال باشید. محمود 00:24, ۱۸ مارس ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] نوشتن فارسی در محیط ویکیپدیای فارسی
با درود! در بحث قهوهخانه دیدم که گفتهاید دسترسی به صفحهکلید فارسی ندارید. اگر بخواهید میتوانید با کپی کردن محتویات:
این صفحه در کاربر:زرشک/monobook.js در محیط ویکیپدیای فارسی، فارسی تایپ کنید. پس از کپی و فشردن Ctrl+F5 برای تغییر زبان در محیط ویکی فارسی Ctrl+Alt را فشار دهید. بهآفرید 08:34, ۲۳ مارس ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] بحث:صفحهٔ اصلی
لطفا به جای بحث صفحه اصلی از ویکیپدیا:قهوهخانه برای اعلانات کلی استفاده کنید. کاوه ب ۴ فروردین ۱۳۸۴ (۲۴-۰۳-۲۰۰۶)، 10:40
[ویرایش] فارسیسازی صفحهکلید
انجام شد.بهآفرید 08:17, ۳۰ مارس ۲۰۰۶ (UTC)
لابد أن ارحل
سلِّم على (جون) من أجلي
اتركني وحدي
[ویرایش] الان اینجا آن لاین هستی؟
سلام وقت بخیر.--سید ۰۷:۴۴, ۲۷ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)
ببین چرا پیغام آخرم رو جواب ندادی. راستی دوستام از میزان اطلاعات تو کف کردن.--سید ۰۷:۴۸, ۲۷ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)
اگر دایرةالمعارف اسلام را گیر بیاری دکتر نصر مطالب خیلی خوبی توش نوشته. اگر اون کتا را گیر نیاوردی می تونی از همان مطالب را از "Islam and the Plight of Modern Man " ویرای شسال 2000 فصل 9 دریاری و به دایرةالمعارف ارجاع بدی.--سید ۰۷:۵۴, ۲۷ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)
من دایرة المعارف را دارم. اما ممکن است تو انگلیسی نوشتن اشتباه کنم. من متنم را تو صفحه بحثت می ذارم. خودت به لخاظ نگارشی ویرایش کن . بعد تو مقاله بگذار.--سید ۰۸:۰۷, ۲۷ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)
[ویرایش] پیغام من را پاسخ ندادی
سلام وقت بخیر
درخصوص اشکال من به مطلب فاطمه زهرا در ویکی انگلیسی پاسخی ندادی--سید ۰۳:۴۰, ۳۰ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)
یک نگاهی هم به عایشه بنداز. --سید ۰۳:۴۲, ۳۰ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)
درباره سن ازدواج عایشه جنگ ویرایشی درگرفته در ویکی انگلیسی نوشته «The age of Aisha at marriage is an unsettled issue, and the subject of increasing attention in recent years. There are several hadiths (said to have been narrated by Aisha herself) which state she was six or seven years old when betrothed and wither nine when married or when the marriage was consummated, but other traditional material (hadith, sira, etc.) suggests that Aisha may have been anywhere from twelve to nineteen years old when she married.»
من هم دیدم در تفسیر المیزان سن 13 یا 14 سال بر اسا س روایت خصال صدوق از امام صادق آمده است. نظر شما چیه؟
[ویرایش] ویکایران
- با درود.
خسته نباشید. دست مریزاد. آغاز کار ویکایران را شادباش می گویم و از سوی همه ایرانیان از زحمات شما نهایت قدردانی را داریم. نکته:
- نوشته اید ویکیپدیا شکست خورده، چرا این نظر را دارید؟
- نامواره (آرم) ویکایران کمی دلگیر و بیروح است. اگر بشود رنگ و رویی به آن داد به نظرم بهتر است.
سپاسگذار. پاینده باشید. --ماني ۰۹:۴۷, ۱۴ اکتبر ۲۰۰۶ (UTC)
- بخاطر اینکه ویکیپدیای انگلیسی تبدیل به یک تریبون تبلیغاتی شده.--زرشک ۱۲:۲۱، ۲۷ مه ۲۰۰۷ (UTC)
- میشود توضیح دهید برای چه کسانی؟Aparhizi ۱۳:۳۹، ۲۷ مه ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- برای همه. ویکیپدیای انگلیسی اصلا تبدیل به یک ابزار برای ایجاد تبلیغات سیاسی شده. بطور مثال فقط یک نگاهی به این مقاله بنداز. من نمیدونم کی به اینها گفته بیان تصمیم بگیرن که کدوم کشور ها "مشکلات فرقه ای" دارن؟ حالا چون از نظر اونها "فارس زبونها حق دیگران را در ایران دارن میخورند", ایران را جز کشورهای با مشکلات فرقه ای "متوسط" (moderate) معرفی کردند.--زرشک ۱۴:۵۱، ۲۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
-
[ویرایش] تصاویر
با سلام! لطفاً تصویرهایی را که در مقالات بهکار میبرید left بگذارید. Raamin ب ۱۴:۳۵، ۲۷ مه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] سلام
با عرض سلام و خسته نباشید!
از این که شما را در ویکی پدیای فارسی هم می بینم خوشحالم. داشتم فکر می کردم اگر شما در ویکی انگلیسی نبودید، چقدر بد می شد. به هر حال از زحمات زیاد شما در ویکی پدیا بسیار ممنونم. دستتان درد نکند. --حسین ۱۱:۲۸، ۳۱ مه ۲۰۰۷ (UTC)
راستی یادم رفت بگویم، با حرفتان در مورد ویکی پدیای انگلیسی کاملا موافقم. باید طرحی نو در انداخت... --حسین ۱۱:۳۱، ۳۱ مه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] WikIran
Hi Zereshk! As far as I remember you were one of the main contributors at WikIran Project. In that project I was working on the Constituional Revolution of Iran. However, today after a while away from the project, I went to visit WikIran, but the address I have is keep redirecting to some junk advertising page! Do you know what is going on here? and what happened to the project?
- Best Regards
--سندباد ۰۶:۱۰، ۶ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)
Zereshk Jaan; What you've just revealed was very shocking and disturbing. It's quite fascinating to see how much some of us would sacrifice from our own money, time, life etc. to counter those rats and pigs who try their best to put down Iran. I, as a Jew who lives in Israel and States am tired of these stereotypes and negative propaganda out there against Iran and the Iranians and that's why I contribute in Persian Wikipedia, but can you believe even here, I am being called names such as Johood and other disgusting names for standing up for Israel and Iran which are naturally friends and allies in a region full with mutual enemies. Israel has never occupied Iran's soil or has never called upon destruction of Iran, has never called Persian Gulf or Khoozestan or Azerbaijan names other than what we call! Anyhow, I think I know which admin you are talking about, because he also ratted on me in English Wikipedia, writing a letter at my back to En admins demanding me get banned! Fortunately he is gone from here for a while and I hope he never comes back! I think time would heal these anti-Iranian sentiments and truth would prevail! What you said about ourselves being our greatest enemies is correct. Anyhow I am very glad to see a friend here at Persian wikipedia.
Best Regards: --سندباد ۰۶:۱۴، ۷ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] oregon
شما بالاخره «ارگن» مینویسید یا «اوریگان»؟ اصلاً کدوم بهتره؟ :) Raamin ب ۲۳:۳۱، ۱۷ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] پروژه نامزدی مقالات برای صفحه اصلی
دوست گرامی، از شما دعوت می شود هر دو هفته یکبار سری به ویکیپدیا:پروژه مقالههای صفحه اصلی بزنید و به مقاله های نامزد رای دهید. همچنین اگر مقاله ای به نظرتان مناسب برای ارائه در صفحه اول ویکی پدیای فارسی است می توانید مقاله مورد نظر خود را نامزد کنید. با این کار امید است که صفحه اصلی ویکیپدیای فارسی جلوه و جذابیت بیشتری پیدا کند.سعید ۰۷:۲۴، ۲۹ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] فیزیک پزشکی و پت اسکن
با توجه به ویرایشهای شما در این مقالات، خواستم بدانم شما فعالیتی هم در زمینه en:fMRI داشتهاید؟ حسام ۲۳:۰۱، ۴ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
- اگر موضوع تزتان این شد و خواستید چیزی در مورد ایران هم درش قرار دهید (مثلاً taskهای language مربوط به زبان فارسی و یا اعتیاد به Crack) به من یک ندایی بدهید. حسام ۲۳:۵۴، ۴ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] معادل
سلام. بسیار خوشوقتم که در ویکی همکارانی چون شما دارم. دیدم برای پت اسکن معادل نوشتید. گفتم حال که تا اینجای کار آمدهاید، معادلی هم برای توموگرافی بیابید که یک سره پارسی شود! • Яohan ب ۲ مرداد ۱۳۸۶ (۰۷:۱۲)UTC
[ویرایش] تشکر
راستی امروز شنیدم که برای یکی از بیمارستانهای دانشگاه تهران دستگاه پت اسکن خریداری شده است. حسام ۰۲:۰۳، ۲۸ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] دانیل کاهنمن
درود. دوست داشتم اگر برایتان امکان دارد نظرتان را در بحث صفحه بحث بهآفرید درباره ترجمه دقیق تئوریهای دانیل کاهنمن را بفرمائید. --سندباد ۱۰:۱۳، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] انتقال
اینگونه انتقال تاریخچه مقاله را از بین میبرد. لطفاً اول منتقل کنید بعد صفحه تغییر مسیر را جایگزین کنید. حسام ۱۱:۳۶، ۸ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] United States Navy SEALs
زرشک جان درود. شما که زحمات فراوانی برای مقالات ارتش آمریکا کشیدید، قصد ندارید مقالهای در مورد یگان فوق ویژه United States Navy Sea, Air and Land (SEAL) forces بنویسید؟ دستتان را میبوسد:-)! --سندباد ۰۸:۲۱، ۱۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] Stop
لطفاً برای انتقال مطلب (از یک عنوان به عنوان دیگر) اصلاً کپی-پیست نکنید؛ این کار به تاریخچهٔ مقاله صدمه میزند. دکمهٔ انتقال برای همینکار است. همینالان دیدم این کار را با مقالهٔ «سنخوزه» کردهاید. Raamin ب ۰۱:۴۳، ۲۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- اگر هم موقع انتقال مقالهای دیدید که صفحهٔ مقصد وجود دارد و دکمهٔ انتقال کار نمیکند، میتوانید یکی از مدیران را خبر کرده تا اقدام نماید. Raamin ب ۰۱:۵۸، ۲۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] المپیاد
سلام. به طور اتفاقی بحثی که راجع به المپیاد کردید را دیدم. راستش من اون موقع در دانشگاه نبودم. البته بعضی دیگر از دوستان ویکی به گمانم، بودهاند و از نزدیک شاهد برگزاری المپیاد بودهاند. حتی برخی دیگر در کارهای اجرایی هم نقش داشتند. ولی تاجایی که ن بودهام و دیدم بسیار برای برگزری این المپاد کار کرده بودند و به خاطر وضعیت فعلی ایران و جوسازیهای ایجاد شده خیلی خوب باید برگزار میشد. ار چه خیلیها به خاطر اینجور مساپل تشریف نیاورده بودند ایران (مثلاً به خاطر امنیت). خوب البته به آمریکاییها هم حسابی حال دادند و بهشان رسیدند. تیم همراه آمریکاییها هم یک وبلاگ درست کرده که اگر خواستید میتوانید ببینید که چطور بوده حال و روزشان!
- http://aapt-physicsteachers-aapt.blogspot.com • Яohan ب ۳۱ مرداد ۱۳۸۶ (۰۲:۱۱)UTC
- ظاهراً هم بهشان تا میشده غذای ایرانی دادند! شنیدهام دانمارکی هابیشتر ز همه با غذاهای ایرانی حال کردهاند. برعکس قبرسیها بعد از خوردن اولین غذاها از غذای ایرانی ابراز برائت کرده و تا آخر المپیاد پیتزا سفارش دادند! • Яohan ب ۳۱ مرداد ۱۳۸۶ (۰۲:۱۷)UTC
[ویرایش] رده
درود زرشک جان. گویا رده رده:کارگردانان امریکایی وجود دارد. اما از آنجا که ردهای که شما آغاز کردید (رده:کارگردانان آمریکایی) به نظر من درست تر است، درخواست انتقال رده اول را از مدیران بکنید که پنجاه-شصت زیر ردهای که در مورد اولی قرار دارند به رده جدید منتقل شوند. --سندباد ۰۱:۳۱، ۲۷ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] درود
زرشک جان خواستم سلامی عرض کنم. و از ویرایش های بی نظیر شما تقدیر کنم.--مردتنها ۰۰:۳۲، ۲۹ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] کاربر بیطرف
سلام. گرچه به نظرم الگوی {{کاربر بیطرف}} دارای مشکلات جدی فلسفی است{{مدرک}}، ولی قابل توجهاست. البته این الگو نشان از نیت خیر کاربر دارد، ولی مشکل آنجاست که در عمل هرگز نتوان به آن دست یازیدن! • Яohan ب ۸ شهریور ۱۳۸۶ (۱۳:۳۹)UTC
- همانطوریکه گفتید, این الگو نوعی به قول معروف disclaimer است. اکثر کسانی که حامل {{کاربر حقیقت جو}} هستند (بطور تجربی) اغلب مجذوب و درگیر بحثها و درگیریهای فرسایشی اند. چون هر کسی اعتقاد دارد که بر حق است و دیگری نیست. هر کسی اعتقاد دارد که طرفدار حق است (انگار دیگری نیست), و لذا موضع خود را چه درست و چه غلط هرگز عوض نمیکند چرا که «حق» را یک چیز pre-defined و خود را صاحب آن میداند). و این بشدت جلوی پیشرفت جدی پروژه (و یک مملکت) را میگیرد.
- من روی این موضوعات خیلی فکر کردهام و از خود نظریاتی هم بافتهام :). به نظر اینجانب, مشکل ژنتیکی-فرهنگیست و ریشههای عمیق دارد. در هیچ فرهنگ و نژاد بشری, تنگ نظری, بشدت opinionated بودن, و بی توجهی و بی احترامی به شعور و نظر دیگران آنچنان رواج ندارد که در میان ایرانیان دارد. آمریکاییها در این مورد حتی یک جوک هم در مورد ایرانیها دارند. اینجا حتی کاربران, راه به راه نظرات یکدیگر را از صفحات بحث پاک و «خنثی سازی» و «تعدیل سازی» میکنند! در ویکیپدیاهای دیگر این یک کار بشدت زشت و شنیع محسوب میشود.
- و اما از نظر فلسفی شاید بتوان گفت این دیدگاه آمیختهای از مکاتب relativism, آرمانگرایی, pluralism, mysterianism, و تعابیر فون نویمان از مکانیک کوانتمی است (نمیدانم تا چه حدی با این مباحث آشنایید). به اعتقاد اینجانب تنها «حقیقت» واقعی, وجود یگانه پروردگار و صفات اوست (که آنهم حتی بخوبی اثبات پذیر نیست اما با این حال از نظر بنده شکی در وجودش نیست). باقی همه قابل بحث اند.--زرشک ۱۴:۱۰، ۳۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- از پاسخ مبسوط شما متشکرم. ابتدا به پاسخ ایرادات و مطالب عنوان شده شما در اینجا میپردازم، سپس ایراد واقعی مطالب الگو را بیان میکنم.
- اگر ادعای اینکه حاملان {{کاربر حقیقت جو}} اغلب درگیر بحثهای فرسایشی اند را بپذیریم، با این حال گمان نمیکنم در این الگو چیزی از «برحق بودن خود» آمده باشد. به نظر من هرگز کسی نمیتواند ادعا کند همواره برحق است (و اگر کند دلیل بر حماقت است) ولیک، سعی در نزدیکی و دست یازیدن به حق است، گرچه به صورت تام محقق نشود. در این الگو ادعایی بر «خود» نشده و فقط جبهه گیری خود شخص را در مقابل «حق» یا «باطل» نشان میدهد (در حالی که الگوی بیطرف ادعا بر خود دارد که ایرادش را خواهم گفت) و البته مدعی شدید که چنین شخصی هرگز موضع خود را عوض نمیکند، چرا که خود را بر حق میداند. که پاسخش معلوم شد (یعنی شخص «به دنبال حق» است نه «خود حق») و در قسمت بعدی متعرض شدید که ینطوری کارها پیش نمیرود، البته این بحث درازی دارد که سر بسته عرض کنم کارها با اتفاق نظر و وحدت است که پیش میرود نه تعدد و اختلاف آرا.
- در مورد فلسفههای ذکر شده با «نسبیت گرایی» و «کثرت گرایی» آشنایی کامل دارم ولی از mysterianism چیزی نمیدانم و ربط نظریات نویمان را به اینجا درک نکردم.
- در مورد مطالب مربوط به ایرانیان: اگر پیشینه کثرت گرایی و علل و عوامل آن را که توسط «جان هیک» به طور فلسفی بیان شد را مطالعه کرده باشید، و به تفاوت بافت جمعیتی ایران و امریکا دقت کرده باشید، به ایراد مذکور پی خواهید برد (این مطلب به صورت مبسوط قابل بحث است که اگر خواهید بیشتر توضیح خواهم داد)
- من هر چه نگاه میکنم میبینم میتوان راجع به مطالب مطرح شده صفحات زیادی مطلب نوشت که به خاطر ترس از اطاله کلام از آن خودداری میکنم (معمولا خودم در ویکی دیا حوصله خواندن بحثهای بیشتر ز ۱۵۰۰ کاراکتر را ندارم)
- در پایان موضوع مهمی را که راجع به حق عنوان کردید توضیح میافزایم: تنها «حقیقت» واقعی, وجود یگانه پروردگار و صفات اوست. آیا به این عقیدهاید که خدا جهان را آفرید و سپس کنار کشید؟ آیا این حقیقت خداوند در دنیا و زندگی روزمره تسری پیدا نمیکند؟ (یعنی خدا جون همون بالا بمون و کاری به کار ما نداشته باش، ما خودمون بلدیم چی کار کنیم؟! و چهل سال زندهایم که به این فکر باشیم که چطور بهتر بخوریم و بخوابیم و...) باز هم مطلب زیاد است که نمینویسم!
- در مجموع میتوان قبول دارم که ویکی پدیا بر مبنای اندیشه کسانی است که چون شما نسبی گرای فلسفی و چون بهآفرید نسبی گرای اخلاقی اند، و با مساوی قرار دادن همه چیز نتیجه این شود که میبینیم • Яohan ب ۸ شهریور ۱۳۸۶ (۲۲:۴۴)UTC
-
-
- معذرت میخواهم: اگر کمی چرند و بی ربط و درهم برهم و یا شاید با غلط دستوری و املایی فراوان نوشتم، به این دلیل است که ایجا پاسی از شب گذشتهاست و من گیج میزنم! و البته تازه یادم آمده ایرادات الگو را نگفته ام! اگر فرصتی بود مطاب را اصلاح و اضافه میکنم • Яohan ب ۸ شهریور ۱۳۸۶ (۲۲:۴۷)UTC
- تشکر از وقتی که برای جواب گذاشتید. البته ایراد من به الگو نبود و نیست و اصولا من به کسی یا چیزی ایرادی نگرفتم. عرض من این بود که: من صرفا از روی مشاهداتم به این نتیجه رسیدهام که کسانی که معمولا خیلی سنگ «حق» و طرفداری از آن را به سینه میزنند کسانی هستند که معمولا بسیار تنگ نظر و سازش ناپذیر با صاحبان نظر مخالف خود هستند. این صرفا یک دیدگاه شخصیست. همین و بس. و گرنه شما کسی را میشناسید که بدنبال حق در زندگیش نباشد؟ من که نمیشناسم.
- کتابهای جان هیک را نخواندهام. فقط میدانم که طرفدار پر و پا قرص کثرت گرایی مذهبی است. که البته خیلی خوب است. چون آدمهای تنگ نظر اینجا هم خیلی داریم.
- نویمان و ویگنر و چندی دیگر از بزرگان در واقع نوعی دیدگاه از مکانیک کوانتمی را ارایه کردند که بسیار رنگ و بوی آرمانگرایی دارد. آنها معتقدند که تجربه آدمی در زندگی یک تجربهٔ subjective است چرا که observer باعث اصلی سقوط و ریزش تابع موج است, و observer همان من و شما هستیم. در جهانی که همه چیزش subjective شد, چیزهایی مثل «حق» و «حقیقت» پایهٔ متزلزلی پیدا میکنند. این دیدگاه ویگنر/نویمان را البته ۸۰٪ فیزیکدانان مردود میدانند (به اعتقاد من). جای تعجب هم ندارد البته. ولی من شخصا آن را بهترین دید جهان بینی میدانم که تا کنون آموختهام.--زرشک ۰۶:۰۶، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
- مذاکره با دوست فرهیختهای چون شما باعث خوشوقتی است
- مبانی این دیدگاه را میتوان همان نسبی گرایی دانست. در کل ایراد من این است که نمیتوان بی طرف بود (مثلاً همین شما که طرفدار افکار نویمان هستید) چه من و چه شما دارای امیال و جهت گیریها و اعتقادات خاص خود هستیم و جهان بینی خاص خود را داریم، و دنیا را با آن عینک میبینیم. هرگز نمیتوان ادعا کرد که کسی بدون عینک دارد به جهان نظاره میکند. به هر حال زاویه دید خود را دارد و با توجه به امیال و.. خود انها را تفسیر میکند (
چیزی شبیه به آنچه که ما در کوانتومی میگوییم نظاره گر درنتیجه آزمایشات مؤثر است) در هر صورت حساسیت من از آن روی بود که قبلاً هم چنین نظری راجع به بیطرفی دیده بودم. در هر صورت از ایراد به نظریات موجود در الگو صرف نظر میکنم (گرچه من اعتقاد دارم ایراد گیری روشی برای پیشرفت است و خیلی دوست دارم از من اشکالات دقیق و البته عملی بگیرند تا رو به رشد روم) • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۰۶:۴۰)UTC
- در مورد: اینجا حتی کاربران, راه به راه نظرات یکدیگر را از صفحات بحث پاک و «خنثی سازی» و «تعدیل سازی» میکنند! در ویکیپدیاهای دیگر این یک کار بشدت زشت و شنیع محسوب میشود. به نظرمن هم بسیار شنیع است. حتی اینجا راه به راه ویرایش های دیگران را به امید رسیدن به چیزی توهین و تهمت خطاب می کنند. من در این مورد به بالای صفحه بحثم راجع به حذف نظرات چیزی نوشتم و خیالم را راحت کردم. در این موردش با شما موافقم، ولی در مورد ایرانی بودنش نه! فکر نمی کنم اینطور باشد. (راستی: مقداری از بحث های قبلی خودم را هم چون به نظرم نامربوط بود کامنت گیری کرده بودم) • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۰۶:۴۸)UTC
- معذرت میخواهم: اگر کمی چرند و بی ربط و درهم برهم و یا شاید با غلط دستوری و املایی فراوان نوشتم، به این دلیل است که ایجا پاسی از شب گذشتهاست و من گیج میزنم! و البته تازه یادم آمده ایرادات الگو را نگفته ام! اگر فرصتی بود مطاب را اصلاح و اضافه میکنم • Яohan ب ۸ شهریور ۱۳۸۶ (۲۲:۴۷)UTC
-
[ویرایش] نشان افتخار
به پاس ویرایشهای بسیار مفید و حضور فعالتان و اینکه در چنین محیطی همیشه امیدوار هستید و دلسرد نمیشوید. --MehranVB ☺talk | ♣mail ۱۶:۱۷، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] توجه
این متن از قهوهخانه منتقل شده است.
میدانم این موضوع هیچ ربطی به مسائل مربوط به ویکی ندارد. اما فکر میکنم خیلی حائز اهمیت باشد:
همین الان یکی از دوستان در ویکی انگلیسی این پیام را به من رسانید. روزنامه کلمبوس دیسپچ, روزنامه اصلی چاپ شهر کلمبوس در اوهایو این کارتون را در شماره پریروز خود چاپ کرده:
http://www.cair.com/Iran_DispatchSep42007.gif
شماها را نمیدانم. اما بنده از این جور اهانات نمیگذرم. حالا ایران فاضلاب شده و ایرانی سوسک. این جور گستاخیها را باید پاسخ گفت. این کارتون, ایرانی را کثافت شش پای فاضلاب میداند, حال چه مخالف و چه موافق جمهوری اسلامی ایران. بنده این متن زیر را به سردبیر روزنامه فرستادهام. شما هم, هر کسی که مایل است, این متن زیر را, یا نسخه شبیه آن را به سردبیر روزنامه بفرستید. این بی پدرهای رسانهای روز به روز پر رو تر میشن. (با عرض پوزش). متن ارسال شده من این است:
Dear Editor,
I am appalled and disgusted by the cartoon printed in The Columbus Dispatch on tuesday September the ۴th, ۲۰۰۷ depicting Iran as a sewer infested with cockroaches.
Such cartoons are not only a display of bad taste and poor insight, but are an ugly and racist depiction borderingonNazi hatred toward other nations.
I am overwhelmed and surprised that a well known and respected publication such as yours has managed to stoop downtosuch low levels of indignity.
Remember that such cartoons easily reach the media of Iran and its national readership, generating extreme negativeviews of Americans as hatemongering warlords.
Respectfully
ایمیل مسئولین روزنامه عبارتند از:
- letters@dispatch.com
- gsheller@dispatch.com
- michael.ramirez@investors.com
و یک کپی هم به info@cair.com کپی یا cc بزنید, چون آنها لا اقل زحمت کشیدند و این موضوع را در وبگاه خود آشکار ساختند[1]. تشکر.--زرشک ۱۶:۵۷، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- نیما جان ممنون من هم میل زدممردتنها ۱۷:۲۶، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- برای سه تاشون ایمیل زدم رفت.
ممنون از خبر دادن.--ماني ۱۷:۳۱، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
- راستی همین متن رو هم به بالاترین فرستادم.با متن شما مردتنها ۱۷:۳۲، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- من هم فرستادم، امیدوارم که موثر باشد. --MehranVB ☺talk | ♣mail ۱۷:۳۸، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- از آنجا که خیلی ناراحت شدم... و معذرت از این هزل تند... اما دلم راضی نمیشود که نگویم...
- از آنجا که خیلی ناراحت شدم... و معذرت از این هزل تند... اما دلم راضی نمیشود که نگویم...
-
تقدیم به مسئولین روزنامه محترم یاد شده(دندان در مقابل در دندان) :
هر خری به زعم خود گاو خواند مرا/هر (...) قحط کشیده سگ خواند مرا
رضا کلانی ۱۷:۳۹، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC) با تشکر از همه.
من هم میل زدم.Honest_Bud ۱۹:۵۵، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
—— الان این جواب رو سردبیر فرستاد:
Dear sir or madame: Thank you for writing to The Dispatch. You apparently are responding to a call from the Council of American-Islamic relations to write to me andtocartoonist Michael Ramirez to complain about a cartoon about the Iraqi regime’s support of violentextremistsandterroriststhroughout the Middle East. CAIR claims the cartoon demeans all Iranians as cockroaches. But since the drain cover depicted in the cartoonisclearly labeled with “Iran” and “extremism” it is clear that the cartoon refers only to those elementoftheIranian regime who support extremism. In other words, it doesn’t come close to labeling all Iranians as cockroaches.CAIR also likens the cartoon to Nazi propaganda. This is a remarkable display of intellectual gymnastics. IranianPresident Ahmadinejad has called for the destruction of the Jewish state and questions the Holocaust, while his regime tries to develop nuclear weapons. If CAIR is truly concerned about the promotion of Nazi ideas and the use of Nazi methods, it should direct its attention to Tehran. CAIR’s claims that its mission is to promote understanding of Islam and combat anti-Islamic information and anti-Islamic attitudes. That’s an honorable mission when it is directed at legitimate grievances. In this case, CAIR has misrepresented this cartoon and missed the mark by fabricating a false grievance. All the best Glenn Sheller Editorial Page Editor The Columbus Dispatch ۶۱۴-۴۶۱-۵۰۷۲
مردتنها ۲۰:۲۶، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- اینا ترجمشون چی میشه . Ahmadahmadf ۲۰:۳۴، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- خب البته واضح و مبرهن است وقتی که رییس جمهور مملکت ما هر روز صبح که از خواب بلند میشود اول چند فحش خواهر و مادر به آمریکا میدهد و بعدش هم یه چند تایی سوال تاریخی درباره هولوکاست مطرح میکند و مسائلی از این قبیل همه و همه باعث میشود که ایرانیان هر روز با چنین کاریکاتورهای شنیع و ضد ایرانی مواجه شویم . کجا رفت ابهت کورش کبیر ، آنروزی که هر ننه قمری ...ون نشستهای جرات اهانت به ساحت ملت آریایی ایران را نداشت . Ahmadahmadf ۲۰:۳۹، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
اینجا جای این کار نیست، لطفا چیز بیشتری در این راستا پست نکنید. کاوه ب ۱۵ شهریور ۱۳۸۶ (۶-۰۹-۲۰۰۷)، ۲۰:۴۳
-
- اینجا قهوه خانهاست و کسی برای اینجا تصمیم نمیگیردمردتنها ۲۰:۴۵، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- اینجا محل بحث درباره ویکیپدیا است:
-
This set of pages is used to discuss the technical issues, policies, and operations of Wikipedia
- :) Ahmadahmadf ۲۱:۰۰، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
ترجمهٔ پاسخ سردبیر روزنامه:
آقا یا خانم عزیز از متن ارسالی تان به این روزنامه سپاسگزارم. شما هم ظاهراً در راستای تلفن شورای روابط آمریکا و دنیای اسلام و ابراز نارضایتی ایشان نسبت به کاریکاتور Michael Ramirez که درباره حامی افراط گرایان عراقی و تروریستهای خاور میانهاست واکنش نشان دادهاید. این روزنامه مدعی است گر چه احیاناً کاریکاتور ممکن است [در نگاه اول] «تمام» ایرانیان را به عنوان سوسک معرفی کند اما با توجه به اینکه بر روی زهکش عبارت «ایران» و «افراط گرایی» درج شده ، روشن است که این، تنها بر عوامل حکومتی ایران که از افراط گرایی حمایت میکنند دلالت دارد. به عبارت دیگر، این کاریکاتور به سوسک نامیدن همهٔ ایرانیها دخلی ندارد. کلمبوس دیسپ این کارتون را به تبلیغاتی نازیها شبیه میداند. این یک ورزش فکری عالی است. احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، از تخریب دولت یهود سخن میگوید و هولوکاست را زیر سؤال میبرد در حالی که دولتش برای دستیابی به سلاحهای اتمی تلاش میکند. اگر کلمبوس دیسپ صادقانه در مورد عقاید نازیسم و روشهای نازی گری نگران است، باید تمام توجهش را به تهران منعطف کند. کلمبوس دیسپ ادعا میکند مسئولیتش به سوی فهم اسلام ومبارزه با اسلام ستیزی و رفتارهای ضد اسلامی است. این یک ماموریت شرافتمندانهاست وقتی که به سمت گلایههای قانونی معطوف شود. در این مورد خاص، کلمبوس دیسپ این مهم را به طرز پیچیدهای بیان کردهاست و با طرح یک مورد بیجا اندکی از هدف دور افتادهاست.
با آرزوی بهترین ها
Glenn Shelle
سردبیر روزنامهٔ The Columbus Dispatch -- بهزاد بحث ۰۹:۴۶، ۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- دوستان ویکیپدیا فروم نیست لطفاً این بحث را خاتمه دهید. ممنون. حسام ۲۰:۵۵، ۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] نشان افتحار
به خاطر تمام مقالات ، ویرایشها و تصاویر بی نقصتان در باب ینگه دنیا ،بااحترام تقدیم میشود. فرزاد خلیفه ۲۱:۴۵، ۸ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] کاربر جدید و مقاله بی منبع
کاربر تازه واردی مقاله ای بدون منبع نوشته.مقاله را برچسب بدون منبع زدم.در صفحه بحث کاربر چه پیغامی باید بنویسم؟جوانک صادق»بحث ۱۶:۵۹، ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] ان بی ای
نیما جان سلام در حال ویرایش مقالات ان بی ای هستم . چک کنید اگر تصاویر مربوطه را به آنها بیفزایید.(البته اگر مایل بودی) .ارادتمندمردتنها ۱۸:۱۶، ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] جدول
اگر ممکن است اعدادی که در جدول دچار مشکل شدهاند را مشخص کنید. ممنون. حسام ۲۰:۰۱، ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] پلورالیست؟
سلام. همینطوری گشت میزدم. تو مشارکت هاتون یه چیزایی دیدم. شما پلورالیستید واقعا؟ اینجور باشه حسابی بحث داریم با شما! من از مخالفان سرسخت پلورالسیمم! (به اقتضای مسلمون شیعه بودنم) اینجا (ایران) به پلورالیستها یه جوری نگاه میکنن. حتی مدعیان و مترجمان اولیه این نظریه هم الان خیلی روشون نمیشه بگن پلورالیستن! چه برسه به بقیه. البته اونجایی که شما هستید خیلی فرق میکنه. حتما خیلی به فرهنگ اونجا خو گرفتید (البته هنوز هم فکر میکنم خیلی پلورالیست نیستید, فقط کمی هستید) • Яohan ب ۲۵ شهریور ۱۳۸۶ (۱۱:۴۹)UTC
- سلام سنمار. بستگی به این داره که تعاریف شما و من از پلورالیسم چی باشه. خیلی وقتها آنچه که من و شما بهش اشاره میکنیم ممکنه دقیقا یکی نباشه. پلورالیسم دهها تعریف داره. من نمیدانم دقیقا اون تعریفی که در ایران از «پلورالیسم» رواج داره (و شما ظاهرا با اون مشکل جدی دارین) کدام یکی از اینهاست.--زرشک ۱۲:۰۸، ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- ای بابا. عذرخواهی برای چی؟ فوقش با من اختلاف نظری هم اگر پیش بیاد آخر گفتگو که نیست که :)
-
-
-
- به هر حال من میدانم که برخی عوامل لاییک و ضد دین ممکن است در ایران از برخی اصول و یا اقسام پلورالیسم جهت اهداف سیاسی خود استفاده کنند و برای همین اونجا پلورالیسم ممکن است کمی جای بحث داشته باشد. اما ایدهای که من از پلورالیسم دارم شاید تقریبا منطبق بر چیزی باشد که امثال سید حسین نصر اعتقاد بدان دارند. اصولا هر چی جناب سید حسین نصر بگن, بنده راحت میپذیرم. ایشان دورادور استاد من بودهاند.--زرشک ۰۸:۲۶، ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- ای بابا! جناب نصر که سایه پلورالیستهای ایران (چون حاج فرج دباغ) را با تیر میزنند! ما هم ایشان را تا حد بسیار زیادی قبول داریم. تا جایی که من به یاد دارم ایشان با دیدگاههای پلورالیستی مخالفند و بیشتر سنت گرایند تا مدرن. من هم بدم نمیآید تا جایی که فضا این اجازه را به ما میدهد این بحث را به نتیجه برسانیم • Яohan ب ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ (۱۰:۲۹)UTC
- راستی: عقیده خودم را نگفتم: من شمولگرایم! • Яohan ب ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ (۱۰:۳۸)UTC
- به هر حال من میدانم که برخی عوامل لاییک و ضد دین ممکن است در ایران از برخی اصول و یا اقسام پلورالیسم جهت اهداف سیاسی خود استفاده کنند و برای همین اونجا پلورالیسم ممکن است کمی جای بحث داشته باشد. اما ایدهای که من از پلورالیسم دارم شاید تقریبا منطبق بر چیزی باشد که امثال سید حسین نصر اعتقاد بدان دارند. اصولا هر چی جناب سید حسین نصر بگن, بنده راحت میپذیرم. ایشان دورادور استاد من بودهاند.--زرشک ۰۸:۲۶، ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
-
- پس فکر کنم در تعاریف پلورالیسم نا معین هستیم و اونطوریکه بنظر میرسه شما جناب سروش را در نظر داشتید. راست میگید: نصر همچین سروش را قبول ندارد. این صحیح است. اما بقول دکتر کین (از همکاران دکتر نصر):
-
-
-
-
«Seyyed Hossein Nasr has been a pioneering figure in the arena of interfaith dialogue and religious pluralism».[2]
-
-
-
-
-
- و البته دکتر نصر این روزها به غیر از سخنرانیهای گفتگوی میان ادیان کار دیگری نمیکند. ولی بنظر من سنت گرایی و پلورالیسم لزوما دو مقوله متضاد نیستند. دوران طلایی اسلام در اندلس بنظرم شاید مثال خوبی باشد که خود ایشان هم زیاد به زبان آورده. نمیدانم. بنظر میرسد این مقوله پلورالیسم حسابی در ایران رنگ و بوی سیاسی گرفته. راستی ترجمه شمول گرا به انگلیسی چیست؟--زرشک ۱۰:۴۸، ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- en:Inclusivism البته مقاله ویکی پدیا را نخواندهام و نمیدانم آنچه مد نظر من هست در آنجا آمده یا نه • Яohan ب ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ (۱۰:۵۴)UTC
- و البته دکتر نصر این روزها به غیر از سخنرانیهای گفتگوی میان ادیان کار دیگری نمیکند. ولی بنظر من سنت گرایی و پلورالیسم لزوما دو مقوله متضاد نیستند. دوران طلایی اسلام در اندلس بنظرم شاید مثال خوبی باشد که خود ایشان هم زیاد به زبان آورده. نمیدانم. بنظر میرسد این مقوله پلورالیسم حسابی در ایران رنگ و بوی سیاسی گرفته. راستی ترجمه شمول گرا به انگلیسی چیست؟--زرشک ۱۰:۴۸، ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
- نظریات رقیب در پلورالیسم دینی سه نظریهاست:
- کثرت گرایی ploralism
- شمو ل گرایی inclusivism
- انحصارگرایی exclusivisn
• Яohan ب ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ (۱۰:۵۷)UTC
-
- گمان کنم یک توضیحی بدهم بهتر است. شاید در مقالات استفاده شد:
- کثرت گرایان معتقدند که همه بر حقند. چه کسی که گاو پرست است یا مدفوع انسان پرست است (در هند مثلا) یا شیطان پرست است با خدا پرستان، همگی بر حقند و به راه درست میروند!
- انحصار گرایان به این معتقدند که راه راست تنها یکی است و فقط به یککی خلاصه میشود و بقیه همگی باطلند. مثلا فقط یهودی یا مسلمان
- شمول گرایان معتقدند که هر دینی تا حدی شامل حق است. ولی در نزدیکی به حق با هم متفاوتند، بعضی نزدیکتر و بعضی دورترند • Яohan ب ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ (۱۱:۰۲)UTC: در مورد سید حسین نصر هم این گفتگو با دکتر محمد لگن هاوزن را ببینید بد نیست • Яohan ب ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ (۱۱:۰۴)UTC
- گمان کنم یک توضیحی بدهم بهتر است. شاید در مقالات استفاده شد:
-
-
-
-
-
-
-
- OK. حالا فهمیدم. شما دارین religious pluralism را بکار میبرید. من دارم pluralism را به معنای عام در زبان انگلیسی و به معنای Pluralism (political philosophy) بکار میبرم. شما دارید جنبه مذهبی را نگاه میکنید. من دارم جنبه سیاسی-اجتماعیش را میگم. اگر بخواهم از نظر مذهبی دقیق شوم باید بگویم که با شما موافقم که inclusivism بنظر بهترین دیدگاه است. ولی بطور دقیقتر با Relativistic Inclusivism («شمول گرای نسبی»؟) بیشتر موافقم. اما در آن واحد باید اجازه داد که diversity در تمام سطوح جامعه در جریان باشد. اینه حرف من.--زرشک ۱۱:۱۱، ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
- خوب خدا رو شکر. خیالم راحت شد. کلا وقتی من در مورد موضوعی فلسفی حرف میزنم به طور پیش فرض شما فلسفه دین و فلسفه علم را در نظر بگیرید. چون در این دو موضوع بیشتر آگاهی دارم و من ورای آگاهی ام چیزی نمیگویم. راستی: مقالههایی راجع به بعضی فیلسوفان علم و دین شروع کردهام. مثلا الان جان هیک. خوشحال میشوم گاهی به ما هم کمک کنید • Яohan ب ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ (۱۱:۲۷)UTC
- راستی: نظرات الوین پلانتینگا را دیده اید؟ • Яohan ب ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ (۱۱:۲۸)UTC
-
-
-
-
-
- اگر سوادم اجازه دهد در این زمینهها کمک میکنم. تخصص من (اگر اصلا اسمش را بشود تخصص گذاشت) بیشتر حول مسئله consciousness میچرخد. به خصوص اگر بتوان به دانش امروزی آن را جوری متصل کرد. من اصولا زیاد راضی از دیدگاهی که علم نوین از جهان به ما میدهد نیستم. جنبه ماتریالیستی آن خیلی سنگین است. مکانیک کوانتمی (و دیدگاههای نویمان و ویگنر) تا حدود زیادی این مسئله را میشکافند. ولی مسئله از این حرفها خیلی عمیق تر است و سوالات زیادتر. نمیدانم....این فیلم را دیدید؟--زرشک ۱۱:۵۳، ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- من الان در زمینه ذرات بنیادی بیشتر فعالیت و تحقیق میکنم و مورد فلسفی آن بیشتر برایم جالب انگیزناک است تا کوانتومی (می دانید که مباحث ذرات بنیادی از نظریه ریسمان و ام گرفته تا میدانهای کوانتومی را در بر میگیرد) فیلم را هم ندیدهام. شاید فرصتی شد ببینم • Яohan ب ۲۶ شهریور ۱۳۸۶ (۱۲:۰۰)UTC
- اگر سوادم اجازه دهد در این زمینهها کمک میکنم. تخصص من (اگر اصلا اسمش را بشود تخصص گذاشت) بیشتر حول مسئله consciousness میچرخد. به خصوص اگر بتوان به دانش امروزی آن را جوری متصل کرد. من اصولا زیاد راضی از دیدگاهی که علم نوین از جهان به ما میدهد نیستم. جنبه ماتریالیستی آن خیلی سنگین است. مکانیک کوانتمی (و دیدگاههای نویمان و ویگنر) تا حدود زیادی این مسئله را میشکافند. ولی مسئله از این حرفها خیلی عمیق تر است و سوالات زیادتر. نمیدانم....این فیلم را دیدید؟--زرشک ۱۱:۵۳، ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
-
-
- بله. اصولا هر کی از بچههای فیزیک که توی ایران باقی مانده جملگی ام-باز و یا برین-باز و یا ریسمان-بازند. من مدتی توی کار برایان گرین رفتم. اما نهایتا نتیجه گرفتم که فیلد تئوری و ابرریسمان و امثالهم اصولا راه به بیراهه میروند. اولا به خاطر اینکه ایرادات فلسفی جدی دارند. دوما به خاطر اینکه نهایتا حتی این نطریهها را که نگاه کنیم آخرش باز به نوعی ماتریالیسم را تایید میکنند. شما به جز کوانتم نظریه دیگری را میشناسید که پای نفس و یا فطرت را در نظریاتش به وسط میکشد؟ جالبه. نه؟--زرشک ۱۲:۱۱، ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- نه! من که نه ریسمان-بازم نه ام-باز! این وصلهها به ما نمیچسبد (به بهآفرید شاید!) ذرات بنیادی بیشتر مربوط به کرومودینامیک کوانتومی و نظریه میدان کوانتومی است تا غیره. البته واقعا نظریه ریسمان کارهای بزرگی کرده و ادعاهای بزرگی دارد. البته در یک دید کلی همه اینها سر و ته یک کرباسند!
- ولی در کل مهم ترین کمکی که در این موضوعات میتوانید به ما بکنید افزودن همان Consciousness studies و نظرات نویمان و غیرهاست، تا ما هم بفهمیم دنیا چه خبر است! • Яohan ب ۲۷ شهریور ۱۳۸۶، ۱۱:۳۳(UTC)
- بله. اصولا هر کی از بچههای فیزیک که توی ایران باقی مانده جملگی ام-باز و یا برین-باز و یا ریسمان-بازند. من مدتی توی کار برایان گرین رفتم. اما نهایتا نتیجه گرفتم که فیلد تئوری و ابرریسمان و امثالهم اصولا راه به بیراهه میروند. اولا به خاطر اینکه ایرادات فلسفی جدی دارند. دوما به خاطر اینکه نهایتا حتی این نطریهها را که نگاه کنیم آخرش باز به نوعی ماتریالیسم را تایید میکنند. شما به جز کوانتم نظریه دیگری را میشناسید که پای نفس و یا فطرت را در نظریاتش به وسط میکشد؟ جالبه. نه؟--زرشک ۱۲:۱۱، ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
- چشم. به مرور همه چیز را افزایش میدیم.--زرشک ۱۱:۵۲، ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
-
-
-
-
- گفتند فسانهای و در خواب شدند ...
نفس، فطرت، ماده ... همه چیز (احتمالاً) سر و ته یک کرباسند. از کجا معلوم در جهان(های) هستی nجور دنیای کوانتومی با ویژگیهای جوراجور نداشته باشیم. از کجا معلوم دنیا(ها)یی باشد که در آن نفس و فطرت آفریده نشده. از کجا معلوم همه اینها یک شوخی در یک مهمانی "خدایان" نبوده! از کجا معلوم ...
البته اگر خودآگاهی بعد از مرگ وجود داشته باشد، تلاش جدی در راه پیشبرد درک بشری در این جهان، احتمالاً کار مفیدی قلمداد خواهد شد. "احتمالاً". امیدوارم بعد از مرگ، اگر خودآگاه بودیم، تعریف مفید و غیرمفید عوض نشود!--ماني ۱۹:۵۸، ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- خلاصه ببخشید، ما سرمون گرم بود پابرهنه دویدیم وسط بحث دوستان.
- شب دوستان خوش.--ماني ۲۱:۱۱، ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
- درود بر شما. حرفهایتان مرا یاد بحثی می اندازد که از آن با نام Pascal's wager یاد می کنند. نمیدانم تا چه حدی این موضوع را به یاد دارید: بر طبق گفته جناب بلیز پاسکال اگر به قول شما پس از یک عمر تلاش علمی جهت کسب حقیقت در مورد خودآگاهی و حقیقت جهان به قول شما اصلا خبری نباشد, آنوقت آنچنان ضرری را متقبل نشده ایم چون چیزی را از دست ندادیم. و گذشته از اینها خود صرف این تلاش علمی یک کار مطلوبیست حالا چه عاقبتش خوش باشد چه نباشد. به قول این فرنگی ها:
-
- what matters is the means, not the ends. what matters is how we get there, no the destination itself
-
- و البته یک دلیلش هم این است که هر چقدر هم تلاش کنیم, همانطوریکه گفتید, آخرش نمیدانیم راهمان به کجا میرود. بقول شما شاید وجود ما حاصل یک شوخی بی مزه باشگاه خدایان باشد. واقعا کسی نمیداند و نخواهد هم دانست. فلسفه mysterianism هم همین را میگوید. من هم این را قبول دارم. با این وضع فعلی, در این دنیا, به درک و فهم کل حقیقت نمی توان رسید. اما شاید قطراتی از دریا را بتوان درک کرد و فهمید. بحث این است که مباحث فیزیک امروزی مثل مهبانگ و ابر ریسمان و غیره همان قطره را هم به ما نشان نمیدهد. با این حال یکی از تفاسیر نظریه فیزیک کوانتمی کمی جای تامل دارد چرا که صحبت از نیاز به یک consciousness غیر مادی می کند و اذعان می دارد که نه تنها جهان ماتریالیستی اصلا وجود ندارد که هیچ, این جهان ساخته و پرداخته همین consciousness است. شاید بی شبیه به فیلم ماتریس یک نباشد.
-
- به هر حال آنچه که من مسلم میدانم اینست که جهان با تصویر ساده ای که فیزیک نوین ارایه داده و این بچه فیزیکی ها (که خودم روزگاری یکی از آنها بودم) به سر و سینه میزنند بسیار تفاوت دارد. یعنی همان تایید حرف شما.--زرشک ۰۳:۲۳، ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- شب و روز خوش.
من هم به همین باورم که مهمترین چیز همین راه است. همین لذت و زحمت و همین کلنجار رفتن با معما خودش فرصتی است که شاید به موجودات دیگر اعطا نشده باشد. (شاید هم شده باشد). حرف راز-باوران نوین هم که لینکش را آوردید به نظرم درست میآید.
- شاید پس از مرگ، اگر پدیدهای ما را آفریده باشد، معلوم شود آن آفریننده از کار و تلاش بچهفیزیکیها که با این همه مجهولات، باز دارند سعی خودشان را میکنند متعجب شده و به فیزیکیها مدال و ارتقاء درجه بدهد!
اگر هیچ هم نصیبشان نشود باز حد اقل همین لذت راه را از دست ندادهاند.
در هر صورت لطف جهان به نظر من همین رویارویی با این همه معما است وگرنه کلاً خستهکننده و لوس میشد.
سپاس از پیوندهای سودمند. شادکام باشید و پویا.--ماني ۱۵:۲۲، ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
- و نیز با تشکر فراوان از شما.--زرشک ۲۰:۳۰، ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)

