بحث:محمد بن جریر طبری
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
ابوجعفر محمد بن جریر بن کثیر بن غالب طبری آملی(۳۱۰-۲۲۴ قمری)، تاریخنگار، حدیثشناس، فقیه و تفسیر کنندهٔ قرآن، در آمل از شهرهای طبرستان (مازندران) به دنیا آمد. کتاب تاریخ طبری، شرح زندگی بشر از خلقت آدم تا زمان نگارندهٔ آن است. او نخستین کسی است در جهان اسلام که تاریخ را از سیره نویسی به تاریخ عمومی کشانید. جامعالبیان عن تاویل القرآن، نخستین تفسیر قرآن است که به همهٔ آیهها میپردازد. از این رو برخی از آن با نام تفسیر کبیر یاد میکنند و طبری را پدر تفسیر میخوانند.
زندگینامه
ابوجعفر محمدبن جریر بن کثیر بن غالب طبری در آمل از شهرهای طبرستان(مازندران) به دنیا آمد. تا دوازده سالگی مقدمات علوم زمان را در زادگاهش فرا گرفت. خود او در این باره میگوید:«در هفت سالگی قرآن را حفظ کردم، در هشت سالگی برای مردم نماز گزاردم و در ۹ سالگی پارهای از احادیث را نگاشتم.» سپس میافزاید که به خاطر رویایی که به سراغ پدرش آمده بود، پدر از دوران خردسالی به تحصیل او در علوم دین اهتمام نشان دادهاست و بنابراین از ۱۲ سالگی به تشویق پدر به ری رفت.
در آن زمان شهر ری یکی از بزرگترین شهرهای ایران و از نظر آموزش علوم زمان سرآمد شهرهای دیگر بود. در ری از محمد بن حمید رازی حدیث فرا گرفت و مغازی(تاریخ جنگهای پیامبر) را از محمد بن اسحاق واقدی آموخت. سپس رهسپار بغداد شد و زمانی به آن شهر رسید که چند روزی از مرگ احمد بن حنبل میگذشت. طبری از بغداد به واسط، شهری در میان بصره و کوفه، رفت و علم حدیث را تا جایی که توانست فرا گرفت. از آن پس او به عنوان یک فقیه بر اساس مذهب شافعی فتوی میداد.
محمد بن جریر پس از مدتی میانرودان(بین النهرین) را ترک کرد و برای آشنایی با اصحاب رأی عازم مصر شد. او در این سفر از راه شام و بیروت گذشت و در ۲۵۳ قمری هنگام حکومت احمد بن طولون به مصر وارد شد و سه سال در آن دیار ماند و در شهر فسطاط مصر نزد پارهای از دانشمندان آن دیار شاگردی کرد.
طبری طی سفرهای بسیار خود بیشتر سفرنامههایی را که حاوی تاریخ و جغرافیای پیش از زمان خود بود، مطالعه کرد. همچنین، طی آن سفرها سیره نویسان گوناگونی را در جهان اسلام دیدار کرد و اطلاعات زیادی از آنها به دست آورد. او پس از زندگی سه ساله در مصر از راه شام به بغداد بازگشت و پس از زمان کوتاهی برای دیدار از وطنش راهی طبرستان شد و در سال ۲۹۰ قمری به آمل آمد. طبری پس از آن که محیط آمل را برای ادامهٔ تحصیل خود مساعد ندید به بغداد بازگشت و در محلهٔ رحیه یعقوب اقامت نمود و مطالعات خود را ادامه داد.
طبری در بغداد ضمن آن که دانش خود را در فقه، تاریخ، حدیث تکمیل میکرد، شاگردانی نیز تربیت نمود و زمانی که در محلهٔ قنطره البردان بغداد زندگی میکرد، نگارش تاریخ خود را با نام «تاریخ الرسل و الملوک و اخبارهم و من کان فی زمن کل واحد منهم» که با نام تاریخ طبری شناخته میشود، به زبان عربی آغاز کرد. او که روزانه چهل برگه از تاریخ خود را گردآوریآوری میکرد، نزدیک چهل سال به نوشتن تاریخ طبری پرداخت. به این ترتیب که از ۴۸ سالگی شروع به گردآوری نسخههای پراکنده سفرنامهها نمود و از ۶۵ سالگی به طور مستمر در بغداد یادداشتهای پراکنده خود را به مدت ۲۳ سال تنظیم کرد تا آن که پیش از مرگش آن را به پایان رساند.
طبری در کنار تنظیم تاریخ خود، به خواهش المکتفی، خلیفهٔ عباسی، کتابی درزمینهٔ وقف نوشت که در بر گیرندهٔ نظر همهٔ دانشمندان و فقیهان مسلمان تا آن زمان بود. همچنین، کتابی به نام الفضایل نوشت که دربردارندهٔ زندگی خلفای راشدین و اثبات و درستی حدیث غدیر بود و آن را با ذکر فضایل حضرت علی (ع) به پایان رساند. او طی آن سالها کتاب جامع البیان عن تاویل القرآن را نیز در تفسیر قرآن نوشت.
طبری در سن ۸۸ سالگی در خانه مسکونی خویش در روز یک شنبه دو روز مانده از شوال سال ۳۱۰ قمری در بغداد درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.
سالشمار زندگی
۲۲۴ قمری: در آمل به دنیا آمد.
۲۳۱ قمری: قرآن را به طور کامل حفظ کرد.
۲۳۲ قمری: پیشنماز مردم آمل شد.
۲۳۳ قمری: نگارش حدیث را آغاز کرد.
۲۳۶ قمری: فراگیری علوم دینی را در شهر ری نزد محمد بن حمید رازی و مثنی بن ابراهیم ابلی ادامه داد.
۲۴۱ قمری: برای بهرهگیری از درس ابوعبدالله احمد حنبل به بغداد رفت، اما هنگامی که به آن شهر رسید، احمد حنبل در گذشته بود.
۲۴۲ قمری: به بصره، کوفه و واسط رفت و از درس استادان آن شهرها، از جمله ابوکریب محمد بن علاء همدانی، بهرهمند شد سپس به بغداد بازگشت.
۲۵۳ قمری: به مصر رفت تا از دانش علمای آن سرزمین بهرهمند شود. او حدیثهای زیادی از انسبن مالک و شافعی و ابنوهب نوشت.
۲۷۰ قمری: نگارش تفسیر خود را به پایان رساند.
۲۹۰ قمری: در ۶۵ سالگی برای دومینبار به زادگاه خود در طبرستان بازگشت، اما زمان زیادی در آنجا نماند.
... قمری: بار دیگر به بغداد رفت و نگارش تاریخ بزرگ خود را در آنجا به پایان رساند.
۳۱۰ قمری: دو روز مانده از شوال در بغداد درگذشت.
فهرست آثار
۱. تاریخ الرسل و الملوک و اخبارهم و من کان فی زمن کل واحد منهم(تاریخ طبری)
۲. جامع البیان عن تاویل القرآن(تفسیر طبری)
۳. اختلاف العلماء الامصارفی احکام شرائع الاسلام(در نظریههای فقهی)
۴. اللطیف القول فی احکام شرائع الاسلام(در فقه)
۵. الخفیف فی احکام شرائع الاسلام(چکیدهٔ اللطیف)
۶. بسیط القول فی احکام شرائع الاسلام(پیرامون نظرهای فقهی خودش)
۷. تهذیب الاثار و تفصیل الثابت عن رسول الله(ص) من اخبار(در فقه و حدیث)
۸. ادب النفوس الجیده و الاخلاق النفیسه(در اخلاق)
۹. فضائل علی بن ابیطالب(پیرامون غدیر)
۱۰. فضائل ابیبکر و عمر
۱۱. الرد علی ذیالاسفار(در رد نظریههای فقهی داود بن علی اصفهانی)
۱۲. رساله البصیر فی معالم الدین(در رد مذهبهای بدعتی)
۱۳. صریح السنه(پیرامون باورهای خود)
۱۴. المسترشد فی علوم الدین و القراآت
۱۵. مختصر مناسک(در حج)
۱۶. مختصر الفرائض
۱۷. الموجز فی اصول
۱۸. عبارهالرویا(در تعبیر خواب)
۱۹. کتاب الوقف
۲۰. حدیث الطیر
۲۱. طرق الحدیث
۲۲. المسند المجرد
۲۳. الرد الحرقوصیه(نقد فرقهها)
۲۴. الرد ابن عبدالملک علی مالک
۲۵. ذیل المذیل(سیرهٔ یاران پیامبر)
۲۶. العدد و التنزیل
۲۷. ادب القاضی
۲۸. تاریخ الرجال من الصحابه و التابعین
۲۹. المحاضر و السجلات.
۳۰. دلائل النبوه
تاریخ طبری
کتاب تاریخ طبری، شرح زندگی بشر از خلقت آدم تا زمان نگارندهٔ آن اوست. هدف طبری از نگارش تاریخ ، عرضهٔ تاریخ جهان از آغاز آفرینش تا زمان خود او بودهاست. از دیدگاه او ، سیر رویداهای تاریخ جهان از زمان معینی آغاز شده و به رویدادهای زمان زندگی نویسنده انجامیدهاست. از نظر طبری تاریخ در حکم جریان واحدی است که در آن هر یک از قومها ، نقش ویژهٔ خود را بازی کردهاند و عنایت الهی با فرستادن پیامبران و فرستادن کتابهای آسمانی با مردم همراه بوده و همهٔ مردم را در رودخانهای که نامش تاریخ است به سوی مقصدی معلوم که روز رستاخیز است رهنمون میشود.
طبری تاریخ اسلام را از آن جهت مینویسد که این دین بزرگ سراسر دنیای متمدن آن زمان را فرا گرفته و فرهنگهای ایران و روم و پیروان دینهای گوناگون از مسیحی، بودایی، زرتشتی در برابر آن زانو زدهاند و پدیدهای که نتیجهٔ آمیزش فرهنگ و تمدنهای قدیم با مبانی فرهنگ اسلامی است به وجود آمدهاست.
طبری تاریخ را درس عبرت در دبستان معرفت میداند. برای نمونه، هنگامی که سرگذشت خسروپرویز را میگوید، به کارها و رفتارهای او میپردازد و این که از گذشتگان خود عبرت نگرفته و به چه سرنوشتی دچار شدهاست. شیوهٔ او در نگارش تاریخ ، شیوهٔ محدثان است، یعنی هرگاه مطلبی را از کتابی برداشت کردهاست، نام کتاب را به روشنی میآورد و سند خودرا نام میبرد.
تاریخ طبری گنجینهای سرشار از آداب و رسوم قومها و ملتها نیز هست و از لحلظ بررسی وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در دوران اسلامی از منبعهای مهم برای اهل پژوهش و مطالعهاست. با این حال باید گفت جنبههای اعتقادی، انگیزهٔ اصلی طبری در تدوین تاریخ عمومی او بودهاست. از ان رو، تاریخ طبری سرشار از ملاحظههای فقیهانهاست و پیوسته بر سر آن است که از شرع دفاع کند و با گمراهی به نبرد بپردازد.
طبری نخستین کسی است که تاریخ را از سیره نویسی به تاریخ عمومی کشاند. او وقتی تاریخ الرسل و الملوک را مینویسد به طور کامل از اسطورههای دوره باستان ایران آغاز میکند، هم چنان که هرودوت دریونان از میتولوژی(اسطورهشناسی) آغاز کرد. او تاریخ پیش از اسلام را با اطلاعات سودمندی که از خداینامه و ترجمهٔ عربی آن، یعنی سیرالملوک الفرس، به دست آورده و به نگارش در آوردهاست.(خداینامه مجموعهای از گزارشهای اسطورهای و تاریخی دربارهٔ سرزمین و مردم ایران و پادشاهان فارس تا پایان دورهٔ ساسانی بودهاست).
طبری اسطورههای ایران را از کیومرث، که در اوستا از او یاد شدهاست، آغاز میکند و از او به عنوان نخستین آدم در تاریخ ایران باستان یاد میکند. هوشنگ، پهلوان افسانهای را از نخستین پادشاه هفت اقلیم معرفی کرده که به ساختن پرستشگاه برای خداپرستان پرداختهاست. از طهمورث دیوبند به عنوان کسی یاد میکند که به پرستش خداوند یکتا میپرداخته و پیرو دین حضرت ادریس (ع) بودهاست. سپس به تاریخ روم ، قوم یهود ، عربهای پیش از اسلام و سیرهٔ نبوی پرداختهاست.
طبری چون به تاریخ هجرت پیامبر اکرم (ص) میرسد، شیوهٔ تاریخ نویسی را به سالنگاری(کرونولوژی) تغییر میدهد و رویدادهای هر سال را از سالهای دیگر جداگانه نوشته شدهاند و چون رخدادهای سالی به پایان رسید به پیش آمدهای سال پس از آن میپردازد. به همین ترتیب پیش میرود تا به سال ۳۰۲ قمری میرسد. در فاصلهٔ بین بیان سیرهٔ نبوی تا سال ۳۰۲ قمری از غزوههای پیامبر، رویدادهای پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، جنگهای جمل و صفین، تاریخ امویان و سرانجام عباسیان را تا زمانی که دران بودهاست، مینگارد.
ترجمهٔ تاریخ طبری
هنوز پنجاه سال از درگذشت نگذشته بود که تاریخ الرسل و الملوک او را ابوعلی محمد بن محمد بلعمی، وزیر دانشمند منصور بن نوح سامانی به سال ۳۵۲ قمری با تغییرهایی، از جمله حذف نام راویان و گاه روایتهای گوناگون، به فارسی درآمد. بلعمی به اندازهای در تاریخ طبری دخل و تصرف کرده که نخستین ترجمهٔ تاریخ طبری را از عربی به فارسی، به نام تاریخ بلعمی یاد کردهاند. بعدها تاریخ بلعمی به ترکی نیز ترجمه شد.
نخستین اروپایی که با طبری آشنا شد، توماس ارپینیوس(Thomas Erpenius)، خاورشناس هلندی، بود که خلاصهٔ تاریخ طبری را به زبان لاتین ترجمه و اروپاییان را با «هرودوت عالم اسلام» آشنا کرد. سپس، در سدهٔ نوزدهم میلادی زوتنبرگ(Zotenberg) تاریخ طبری را به زبان فرانسه در چهار جلد در پاریس به چاپ رساند. نولدکه(Noeldeke) خاورشناس آلمانی نیز بخش ساسانیان تاریخ طبری را به آلمانی ترجمه کردهاست.
تفسیر طبری
به گفتهٔ بساری از پژوهشگران علوم دینی، بهترین کتابهایی که در علوم قرآنی، بهویژه تفسیر، نوشته شدهاست دستاورد کوششهای دانشمندان و پژوهشگران ایرانی یا کسانی است که به شیوهای با مردمان ایران پیوند داشته و از دانش آنان بهره گرفتهاند. در این میان، طبری را میتوان از پیشگامان تفسیر قرآن(و به بیان برخی، پدر تفسیر قرآن) دانست هر چند که خود او کتابش را تفسیر قرآن نام گذاری نکرده و در کتاب تاریخ خود از آن با عنوان جامع البیان عن تاویل القرآن یاد کردهاست. با این همه، کتاب او چه در میان نویسندگان پیشین و چه نویسندگان و پژوهشگران کنونی به نام تفسیر طبری شناخته میشود.
روش طبری در تفسیر قرآن عبارت است از: بیان نظر علمان پیش از خود، بیان دلیل هر کدام از آنها و گزینش یکی از آن نظرها یا پیشنهاد نظری جدید و دلیل آوردن برای آن. از آنجا که او دانشمندی سخت کوش بوده و برای گردآوری حدیث و بهرهگیری از دانش علمای زمان خود به سرزمینهای گوناگونی سفر کردهاست، از نظر گردآوری نظر عالمان پیش از خود بسیار کامیاب بوده و کار بزرگی انجام دادهاست. اما به نظر میرسد در گزینش نظر درستتر چندان درست گام برنداشتهاست.
آیتالله جوادی آملی، که خود از تفسیر کندگان شناخته شدهٔ قرآن است، پیرامون شیوهٔ تفسیر طبری میگوید:«طبری در ترجیح برخی از نظرها یا در ابداع نظری جدید از متن آیههای قرآن بهره گرفتهاست و خود در این باره میگوید که کتاب الله یصدق بعضه بعضا، اما در شناخت آیات محکم از متشابه و ارجاع متشابه به محکم و حل اعضال و اشکال آن در پرتو محکم، راه صواب را طی نکردهاست، به طوری که گاهی محکم را به متشابه ارجاع داده و در این اصل و فرع شناسی، زمام کار را به حدیث سپردهاست، در حالی که اعتبار حدیث خواه دارای معارض باشد و خواه نباشد پس از عرضه بر قرآن کریم بوده و حجیت آن پس از احراز عدم تباین و مخالفت با قرآن خواهد بود. بنابراین، تفسیر طبری همانا تفسیر بماثور و اجتهاد در محور نقل و اعتماد وافر بر حدیث است، گرچه منشاء آن یک صحابی باشد نه معصوم.»
با این همه، تفسیر طبری ویژگیهای دارد که آن را بر تفسیرهای هم دوران خود و بسیاری از تفسیرهایی که پس از آن نوشته شد، برتری میبخشد. تفسیر طبری از جامعیت علمی بالایی برخوردار است، چرا که طبری در کنار گردآوردن روایتهای مرتبط با آیههای قرآن، به جنبههای لغوی، نحوی، تاریخی و فقهی آنها نیز پرداختهاست. این کتاب کهنترین تفسیر جامعی است که بسیاری از روایتهای تفسیری پیشین را در خود دارد. طبری روایتهای مربوط به هر آیه را با نظمی ویژه دستهبندی کردهاست و نظر درستتر را به دلیل آوردن از میان آنها بر گزیدهاست. این تفسیر نخستین تفسیر قرآن است که به همهٔ آیهها پرداخته و از این رو برخی از آن با نام تفسیر کبیر طبری یاد میکنند.
طبری در نگاه اندیشمندان
مسعودی درکتاب مروج الذهب درباره طبری مینویسد: «اما تاریخ ابوجعفر محمد بن جریر از همه تاریخها برتر و بر همه کتابهای نوشته شده در تاریخ فزونی دارد، طبری در این تاریخ انواع اخبار را گردآورده و دربردارنده فنون و آثار او مشتمل بر اصناف علوم است. تاریخ طبری کتابی است که فواید آن بسیار است و چرا چنین نباشد، حال آن که مؤلف آن فقیه عصر و عابد زمان خود بودهاست.» خطیب بغدادی نیز او را میستاید و در تاریخ بغداد میگوید: «طبری در شناخت تاریخ گذشتگان و ایام و اخبار آنها استاد بودهاست، مانند کتاب الرسل و الملوک را هیچ کس ننوشتهاست.»
ملک الشعرای بهار میگوید:«اگرچه مورخهایی مانند مسعودی، ابوریحان بیرونی، یعقوبی و ابنمسکویه در زمینه تاریخ زحماتی کشیدهاند، لیکن هیچ یک به قدر محمد بن جریر طبری رنج نبرده و به قدر او اطلاع وافر درباره ساسانیان نداشتهاست.» این سخن بهار را از آن جا درست میدانیم که بیشتر علمای تاریخ اسلام، از طبری به عنوان امام المورخین و شیخ المورخین یاد کردهاند. اهمیت طبری در سرزمینهای اسلامی آن اندازهاست که از میان دو میلیون کتاب موجود در کتابخانهٔ فاطمیون در مصر ، ۱۲۲۰ نسخهٔ خطی از تاریخ طبری وجود دارد.
با این همه، ابنخلدون که تاریخ را به عنوان یک علم به جهانیان معرفی کرد، بر طبری ایرادی اساسی میگیرد. او میگوید که بیشتر تاریخنگاران حتی در جاهایی که با اندکی فکر کردن میتوان درست را از نادرست بازشناخت، کوتاهی کردهاند و تنها به بیان سادهٔ روایت پرداختهاند، هر چند که اطلاعات آن روایت با بزرگنمایی همراه باشد و چندان با عقل سازگار نباشد. برای نمونه، به داستان موسی در تاریخ طبری میپردازد که شمار سپاهیان موسی را پیش از وارد شدن به سرزمین مقدس، ۶۰۰ هزار نفر نوشتهاست. حال آن که بنیاسرائیل در اوج نیرومندی اشان در دوران فرمانورایی سلیمان(ع) نمیتوانستند چنین سپاهی فراهم کنند.
کتاب تفسیر طبری نیز مورد توجه اندیشمندان پیشین و معاصر بودهاست. ابن ندیم آن را کتابی معرفی میکند در تفسیر که بهتر از آن تا زمان او شناخته نشدهاست. ابوحامد اسفراینی در عبارتی تمثیلی، سختی سفر کردن به چین را برای یافتن کتاب طبری، ناچیز میشمارد. خطیب بغدادی از آن به عنوان اثری بیمانند یاد کردهاست. قفطی و یاقوت حموی نیز آن را میستایند. جرجی زیدان، زبان شناس عرب، از تفسیر طبری با نام تفسیر کبیر یاد میکند که در مقایسه با تفسیرهای پیشین جایگاهی ویژه دارد.
منبع :
۱. شهابی، علیاکبر. احوال و آثار محمد بن جریر طبری. انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۳۵
۲. طبری، محمد بن جریر. تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک). ترجمهٔ ابوالقاسم پاینده. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲ ، چاپ دوم انتشارات اساطیر، ۱۳۶۵
۳. تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک) با مقدمه ابوالفضل ابراهیم ، ترجمه صادق نشأت تهران ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۵۱
۴. بلعمی، ابوعلی. ترجمه تاریخ طبری. با مقدمه و حواشی به اهتمام محمد جواد مشکور. انتشارات خیام، ۱۳۳۷
۵. تاریخ بلعمی به تصحیح محمد تقی بهار و محمد پروین گنابادی، تهران وزارت فرهنگ، ۱۳۴۱
۶. کشاورز، کریم. هزار سال نثر پارسی(قسمت اول). انتشارات کتابهای جیبی، ۱۳۵۵
۷. جوادی آملی، عبدالله. ادب نقد. یادنامهٔ طبری، به مناسبت بزرگداشت یک هزار و یک صدمین سالگرد درگذشت شیخ المورخین ابوجعفر محمد بن جریر طبری. سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۹
۸. میرازمحمد، علیرضا. روش تفسیری طبری. یادنامهٔ طبری، به مناسبت بزرگداشت یک هزار و یک صدمین سالگرد درگذشت شیخ المورخین ابوجعفر محمد بن جریر طبری. سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۹
۹. تکمیل همایون، ناصر. جایگاه طبری در تاریخنگاری اسلامی. یادنامهٔ طبری، به مناسبت بزرگداشت یک هزار و یک صدمین سالگرد درگذشت شیخ المورخین ابوجعفر محمد بن جریر طبری. سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۹
۱۰. تدین، مهدی. نقش تاریخ در تفسیر طبری. یادنامهٔ طبری، به مناسبت بزرگداشت یک هزار و یک صدمین سالگرد درگذشت شیخ المورخین ابوجعفر محمد بن جریر طبری. سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۹

