فضل احمد پیمان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
سید فضل احمد پیمان فرزند سید نور الدین از شعرای شعر مقاومت افغانستان است.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] سرگذشت
وی در سال ۱۳۲۰ هجری خورشیدی در ولایت هرات در غرب افغانستان به دنیا آمد.
او سرودن شعر را در سن ۱۸ سالگی آغاز نمود ، روزهای جوانی وی نیز مصادف بود با جنگهای خونین افغانها با شوروی سابق.
وی سالهای متعددی را به صفت سارنوال (دادستان) در ولایات هرات و بادغیس گذراندهاست. بر علاوه آن پیمان ، در جبهات جنگ بر علیه نظامیان شوروی در افغانستان شرکت نموده و ماهنامه فروغ انقلاب ارگان نشراتی مجاهدین در بادغیس را نیز تاسیس کردهاست.
فضل احمد پیمان اکنون در شهر هرات سکونت دارد. او از بازنشتگان عرصه سارنوالی (دادستانی) در افغانستان است.
[ویرایش] سبک شعری
او با توجه به علاقه فروانی که به جهاد علیه نظامیان شوروی وقت داشت ، یکی از بانیان شعر مقاومت افغانستان محسوب میگردد.[نیاز به ذکر منبع] پیمان در غزل سرائی نیز مهارت دارد.
[ویرایش] آثار
از وی دو اثر به نامهای شام شهیدان و نوای آزادی به چاپ رسیدهاست.
[ویرایش] از زبان دیگران
خلیل الله خلیلی شاعر و نویسندهٔ افغان در باره اشعار فضل احمد پیمان میگوید:
| سید سخنور پیمان سوگوار ، شور رسوا کن دشمن خوار و سوز ناله بر انگیز گلگون قبایان وطن در اشعار خجسته تو چندان مقام متعالی دارد که جائی برای تحلیل و نقد ادبی باز نمیگذارد به صراحت میتوان گفت که انسجام و رعایت مقررات و ریزه کاریها در شعر شیدای تو بیانگر همان سبک عراقی است که در دبستان هنرپرور ،شعر ساز روح انگیز و جان آویز پیر هرات پایه گذاشتهاست. |
منبع : تقریض استاد خلیلی در صفحات ابتدائی مجموعه شام شهیدان
محمد حنیف حنیف از شعران افغان نیز در مورد اشعار این شاعر گفتهاست که:
| پیمان از نیایشی که به حضور خداوند عرضه میدارد تا اینکه ضمن خطاب به هموطنش همه فشردههای درونی اش ،را روی کاغذ ریخته و جنان آتشی بیفروختهاست که هم میسوزد و هم میسوزاند. |
منبع : تقریض استاد محمدحنیف حنیف در صفحات ابتدائی مجموعه شام شهیدان
[ویرایش] نمونه شعر
اشعار فضل احمد پیمان بنوعی احساسات مردم افغانستان علیه نظامیان شوروی وقت و حکومت های تحت حمایت شوروی را بر می انگیختاند. او به همین خاطر از شیوه ای ساده و عام فهم نیز در اشعار ش استفاده میکرد که نمونه ای از آن در زیر آمده است.
| خوشا آهنگ وحدت ساز کردن | گره از مشکل خود باز کردن | |
| ببال اتحاد و همنوائی | به اوج آرزو پرواز کردن |
خوشا در رزمگه مردانه مردن
غبار از چهره هستی ستردن
خوشا جام شهادت نوش کردن
میان سنگر حق جان سپردن
سر کوه نریمان را بنازم
غرور شیر مردان را بنازم
سپاه روس را در هم شکستند
ثبات قوم افغان را بنازم
- نریمان منطقه کوهستانی در ولایت بادغیس است.
لباس جنگ در بر میکنم من
به جرئت عزم سنگر میکنم من
قوای نا بکار شوروی را
برون از خاک کشور میکنم من
کلاشینکوف در دستم خدایا
به پای بند زر مستم خدایا
پی نابودی روس ستمگر
روانه سوی جنگ هستم خدایا
- بند زرمست از مناطق صعب العبور کوهستانی ولایت بادغیس است.
الهی عصر طیاره بسوزد
نشان بمب و خمپاره بسوزد
سلاح زروی و قاره پیما
بشر را کرد بیچاره ، بسوزد
الهی شوروی را شور و شر ده
بجای سود نقصان و ضرر ده
وطن از شور او آتش گرفته
الهی شهر مسکو را تو در ده

