ییدیش

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

Image:Merge-arrow.gif

پیشنهاد شده است که این مقاله یا بخش با ییدیش ادغام گردد. (بحث).

ییدیش یا یـِدیشی عنوان زبانی است که برای نزدیک به هزار سال، زبان مادری و گاه، تنها زبان یهودیانِ اشکنازی بود که در اروپای شرقی می‌زیستند و راستی را، در میانِ زبان‌های آلمانی، شاخه‌ای از زیرخانواده ی زبان‌های ژرمنی است که با الفبای عبری نوشته می‌شود.

در باره ی یدیشی دانستن، رابطه ی مستقیم دارد با آگاهی در باره ی اشکنازی‌ها. بر خلاف دیگر زبان‌ها که گویش‌وران آن‌ها، باشندگانِ زادبومی ویژه یا شهروندانِ ملیتی معلوم اند، یدیشی را- در بیش‌تر سال‌های عمر اش- یهودیانی در سراسر جهان، به کار می‌برده اند، با ملیت‌های گوناگون. اگرچه یدیشی در میان یهودیان آمریکا کمابیش از رواج افتاده و در روسیه نیز رو به نابودی است و از همین رو، میانه ی سده ی بیستمِ میلادی(چهاردهمِ هجری)، روزگارِِ مرگِ یـِدیشی نامیده شده؛ با این همه، هنوز در میانِ برخی از گروه‌های یهودی، به عنوانِ زبانِ مادری، به آن سخن گفته می‌شود.

فهرست مندرجات

[ویرایش] چرا یـِدیشی؟

اصطلاحِ Yiddish خود، در اروپا، تلفظی غیرِ رسمی است از یهود یا Jewish، و این تلفظ غیرِ رسمی، آن گاه که یای نسبتِ فارسی به آن افزوده شود، ترکیبی ناآشنا هم می‌شود. هم چنان که "Kurdish" خود، به معنای کردی است و کردیشی ترکیبی است نادرست. طرفه آن که پسوند "ish" در زبان‌های ژرمنی، همان "ic" یا "ig" در زبان‌های ایرانی میانه است و یای نسبتِ فارسی دری نیز بازمانده ی همان.

اما گذشته از دستور زبان، شاید بتوان از دریچه‌ای دیگر، بهانه‌ای جست برای پذیرفتن نام یدیشی. چنان که گفته شد 'یِدیش' خود به معنای یهودی است و زبان یهودیان، ناچار باید با یکی از نشانه‌های نسبت، به ایشان نسبت داده و برای نمونه گفته شود: یهودی(یهود+ی) یا یهودانه(یهود+انه)؛ یا آن که به افراد یهودی منسوب شود و گفته شود یهودیانه(یهودی+انه). 'Yiddish' خود بر همین صورت است: Yid+ish، به معنای یهودی. اکنون اگر یای نسبت را به آن بیفزاییم واژه‌ای ساخته ایم که به یهودیان منسوب است. باید در نظر داشت که یهودیان، در سراسر جهان به زبان‌های مختلفی سخن گفته اند. پس، خواندن یهودیانی که در میان ژرمن‌ها می‌زیسته اند و زبان ایشان با اصطلاح یدیشی، ایشان را از دیگر یهودیان جدا می‌کند و به روشن شدن مفهوم یاری می‌رساند.

[ویرایش] پیشینه

یهودیان تنها روزگار کوتاهی با زبانی که عبری نامیده می‌شود سخن گفته اند. به ویژه پس از پراکنده شدن در جهان، برای تعامل با دیگران، بیش‌تر، به زبانِ مردمی سخن گفته اند که در میان اشان جای گرفته و به سرزمینِ ایشان منسوب شده اند و اگر تفاوتی به چشم بخورد، بسیار ناچیز و در سطحِ لهجه و گویش است. پیدایشِ یدیشی نیز بر همین قاعده بوده. بخشِ بزرگی از عمر هزار ساله ی یدیشی، به دگردیسیِ آن، از گویشی ژرمنی، به زبانی ورزیده گذشت که نمونه ی بی‌مانندی شد از آمیزشِ زبان‌های آلمانی، لهستانی، روسی، عبری، آرامی و گاه اوکراینی.

[ویرایش] از گویشی ژرمنی تا یدیشیِ کهن

برابر با سده ی چهارمِ هجری (دهمِ میلادی) یهودیانی از فرانسه و شمالِ ایتالیا، با کوچیدن به سوی شرق، برای نخستین بار به پایه‌گذاری اجتماعِ بزرگی از یهودیان در کرانه‌های راین آغازیدند و فرهنگی یهودی در میانِ ایشان، در اروپای مرکزی شکل گرفت و از آن پس در میان یهودیان، به اشکنازی شناخته شدند. اگرچه آگاهی‌های ریزی در باره ی زبانی که تا آن روز در میان ایشان به کار می‌رفت در دست نیست، اما ناگزیر، گویشی یهودی-رومی بوده که لاز نامیده می‌شود و به گمان، عنصرهایی پراکنده از دیگر زبان‌های جنوب اروپا در خود داشته است. تازه‌واردان یهودی اما، در کرانه‌های راین با لهجه‌های پرشمارِ ژرمنی رویارو شدند که مقدر بود بعدها ملت‌هایی را پدید آورند. در این میان جامعه ی جوانِ اشکنازی‌ها، گویشِ ژرمنی خود را با واژه‌ها و عبارت‌هایی از 'لاز' نشان‌مند کردند که اندک رد پایی از آن، هنوز در واژه‌های یدیشی امروزی به جا مانده است، به ویژه در یِدیشیِ غربی. از این گذشته، چه بسا ایشان به نوشته‌ها و ادبیاتِ خاخامی دسترسی داشتند و اصطلاحات آن‌ها را در گفت و گوهای روزانه اشان شرکت می‌دادند. یهودیان رفته رفته، این گویش را با نیازهای ویژه ی فرهنگِ نوپای اشکنازی سازگار کردند. کاست و فزودها در این گویشِ آلمانی، پرورشِ عمدی تفاوت‌های زبان‌شناسانه را در برمی‌گرفت تا اشکنازی‌ها، به تمایز و هویتی فرهنگی دست یابند. به این ترتیب، صورت تغییر یافته‌ای از آلمانیِ سده‌های میانه پدید آمد که عنصرهایی را از لاز، عبریِ میشنایی و آرامی به ارث برد تا عمده زبان یهودیان اشکنازی باشد.

همچنین جامعه ی اشکنازی‌ها، جغرافیای خود را داشت، برای ارتباط در میان محله‌های یهودی که اندکی مستقل از همسایگانِ غیر یهودی اشان بودند. در اروپای سده‌های میانه که هنوز دولت‌های ملی پا نگرفته بود و فرمان‌روایان محلی و زمین‌داران، مهارِ اروپا را به دست داشتند، گستره ی فرهنگیِ یهودیان، چندان با قلمروی این فرمان‌روایانِ محلی نمی‌خواند؛ به گونه‌ای که حوزه ی زندگی اجتماعات اشکنازی تا شمالِ فرانسه و سرزمین‌های غربی‌تری که یهودیان سفاردی در آن پراکنده بودند ادامه داشت.

کهن‌ترین سندِ به جا مانده به زبان یدیشی، یک دعا است که به زیبایی در نیایش‌نامه‌ای به عبریِ سره گنجانده شده. در این نوشته، یِدیشی، به روشنی زبانی از زبان‌های آلمانی علیای میانه است که واژه‌هایی از آن عبری اند.

[ویرایش] یدیشی کهن

جنگ‌های صلیبی فضایی جزم‌اندیشانه را در اروپا گستراند که در پی اش سخت‌گیری بر یهودیان نیز افزوده شد. در سده ی سیزدهم میلادی (هفتم هجری) جمعیت ایشان به شدت رشد کرد. اشکنازی‌ها در اجتماعاتِ کوچکِ یهودی به گویش‌های ژرمنی سخن می‌گفتند. سخت‌گیری‌ها و فشارها در اروپای کاتولیک -که یهودیان را زمینه‌ساز به صلیب کشیده شدن پیامبر اشان می‌دانستند- یهودیان را برای گریختن از شکنجه‌ها و آزارها به سوی شرق کوچاند. این خود مایه ی متمایز شدنِ اجتماعاتِ یهودیان شد و به گذارِ یدیشی از آلمانیِ باقاعده، به شکلی یهودیِ اصلاح‌شده‌تر، کمک کرد. به این سان یدیشی به شرقِ آلمان، لهستان، و دیگر سرزمین‌های شرقی اروپا رسید. رویارویی یدیشی با زبان‌های اسلاوی رایج در این سرزمین‌ها، یدیشی را با جذب واژه‌هایی اسلاوی درگیر کرد و دگردیسی اش را از گویشی ژرمنی، به زبانی خودساخته در پی آورد. پس از این، یدیشی به دو گویش شرقی و غربی بخش شد. یدیشی شرقی میانِ یهودیانی گسترده شد که در سرزمین‌های اسلاوی می‌زیستند و یدیشی غربی در میان یهودیانی که در آلمان و فرانسه ماندند.

در سده‌های چهاردهم و پانزدهم میلادی، ترانه‌ها و چکامه‌ها در یدیشی، و همچنین تکه‌هایی در عبری و آلمانی، رخت نوشتن پوشیدند. فراتر از سده ی چهاردهم و پانزدهم ترانه‌ها و چکامه‌هایی در یدیشی و نیز قطعه‌هایی ملمع به آلمانی و عبری پیدا شده‌اند که در پایان سده ی پانزدهم به دست مناخیم بن نفتالی اولدن‌درف گرد آورده شدند. در همین دوره، شکل گیریِ سنتی به چشم می‌آید که جامعه ی یهودی نسخه اش را از ادبیاتِ آلمانیِ گیتی‌گرایانه هم‌ساز می‌کند. نخستین چکامه ی حماسی از این دست که به نظم در آمد دوکوس هورانت است که در مجموعه ی کمبریج به جا مانده. این دست‌نوشته در کنیسه ی قاهره یافته شد در 1896 که در بر داشت گردایه‌ای از چامه‌هایی داستانی با موضوعات کتاب مقدس و حقاده. صرف نظر از به کارگیری آشکار واژه‌های عبری برای موضوعات یهودی، تصمیم گرفتن در باره ی چند و چون فاصله گرفتن یدیشی از آلمانی، در این دوره، بسیار دشوار است. این خیلی به ویژگی‌های آوایی بستگی دارد که فرض می‌شود حروف به ویژه واکه‌ها داشته‌اند. یک اجماع خشک هست که در این دوره، یدیشی شاید به گوش می‌خورده متمایز از میانگین گویش‌های آلمانی، هنگامی هم که به مولفه‌های ژرمنی واژگان اش محدود بود.

[ویرایش] یِدیشی میانه

در سده ی شانزدهم، اروپای شرقی، به ویژه لهستان، کانون جهان یهودی بود. پس زبان یهودیان به گونه‌ای فزاینده، با عنصرهایی از اسلاوی درهم آمیخت. همچنین در همین روزگار یدیشی الفبای عبری را به کار گرفت و زبانی نوشتاری شد.

در میانه‌های این سده، پیش‌رفتی در نوشته‌ها دیده می‌شود که فراگیر شدن دستگاه چاپ کمک چشم‌گیری کرد به بازماندن این نوشته‌ها.

[ویرایش] هسخلاه و شکوفاییِ فرهنگِ یدیشی

از سده ی هجدهم، بازارِ یدیشیِ غربی، اندک اندک، از سکه افتاد. اشکنازی‌ها، اگرچه روشنفکری را هسخلاه نامیدند تا این جنبش را از آن چه در اروپای مسیحی در جریان بود جدا کنند، اما ره‌آورد هسخلاه، سست شدن گرایش مذهبی، در میانِ اشکنازی‌ها بود. گویشورانِ یدیشیِ غربی که در حوزه ی فرهنگِ آلمانی می‌زیستند و در حال و هوای روشنفکری و هسخلاه، یدیشی، انحرافی ناسره و نارس از آلمانی پنداشته می‌شد. به علتِ جذب و بلعیده شدن در آلمانی به ویژه که زبان آلمانی- که هم یکی از سه بستر پایه‌ای اندیشه ی متجددانه بود و هم در کانون اندیشه ی مدرن- با میل تمام، تواناییِ بلعیدنِ گویش‌های خردترِ همسایه را داشت. همچنین پا گرفتنِ عبری نوین از دیگر سوی؛ یدیشیِ غربی تنها در گفتگوهای خانوادگی اشکنازی‌ها بازماند. در شرق اما- جایی که چنین فضایی حاکم نبود- زبانِ یدیشی نیرویی چسبناک بود برای همبستگیِ فرهنگیِ یهودیان که از آن به 'ייִדישקייט' یا 'یدیشخیت' (= یدیشیت) نام می‌بردند. یدیشخیت بر پایه ی اندیشه ی گیتی‌گرایی شکل گرفت و ادبیات گیتی‌گرایانه ی یدیشی را پایه ریخت. پایان سده ی نوزدهم و آغاز سده ی بیستمِ میلادی، روزگارِ زرینِ ادبیاتِ یدیشی بود. سه نویسنده ی پرآوازه و بزرگِ یدیشی در همین دوره آشکار شدند. در آغازِ سده ی بیستم، یدیشی به عنوانِ یکی از بزرگ‌ترین زبان‌های اروپای شرقی پدیدار شد. سینمای یدیشی و تئاترِ یدیشی می‌غریدند و ادبیاتِ غنی آن بیش از هر زمانِ دیگری منتشر شد، چندان که یدیشی یکی از زبان‌های رسمیِ بلاروس شد. پس از جنگ جهانی نخست، آموزشِ مستقل و هماهنگ برای یهودیان در چند کشور- به ویژه در لهستان- مایه ی گسترش و رواجِ آموزشِ یدیشیِ روشمند و باقاعده شد و همگرایی و همسانی بیش‌ترِ نگارش و ویرایش را در پی آورد. این فرایند همچنین به تاسیسِ موسسه ی علمیِ یدیشی در سال 1925 انجامید. یدیشی، زبانِ ملیِ قومِ یهود در شرق اروپا شد و جنبش صهیونیسم را برای کوچاندن یهودیان به سرزمینی بیرون از اروپا را وقعی ننهاد و راه خود را، برای بر پا کردن و پیش بردنِ فرهنگِ یکپارچه ی یهودی در اروپا پی گرفت. یدیشی از دیگر سو با عبری نوین در چالش بود که صهیونیست‌ها می‌کوشیدند در میانِ یهودیان بپراکنند و زبان رسمی قوم یهود بشناسانند. در سال‌های اول اشغال فلسطین نیز جنگی به نام «جنگ زبان» در گرفت، میان طرفداران استعمال زبان آلمانی- که هوادار استعمارِ آلمان بودند- و یهودیانِ شرقِ اروپا- که خواستارِ به کار گرفتنِ زبانِ عبری و هوادارِ استعمارِ انگلیس بودند- برخی دیگر، خواستارِ به کار گرفتنِ زبانِ «یِدیشی» بودند.

[ویرایش] منابع

1- Britannica, Yiddish language.

2- Yiddish language, Wikipedia.

3- Britannica, Yiddish literature.

4- در باره ی دین یهود- سید جلال الدین آشتیانی

5- زبان راهی برای نفوذ صهیونیسم- مهشید صفایی.