تطابق علم و دین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

یکی از ۱۲ تعلیم اجتماعی دیانت بهائی این است که دین باید مطابق علم و عقل باشد.

مطابقت دین با علم و عقل یکی از ۱۲ تعلیم اجتماعی دیانت بهائی است.

بهائیان اعتقاد دارند که دین و علم و عقل هماهنگ بوده و با یکدیگر تطابق دارند. از نظر بهائیان علم موهبت الهی است. از انجا که علم کاشف حقایق اشیاء است بهائیان علم را بزرگترین منقبت جهان می‌دانند. [۱]

عبدالبهاء می‌گوید: «...دین با علم توأم است زیرا دین و علم هر دو حقیقت است اگر دین مخالف حقیقت باشد وهم است و هر مسئله‌ی دینی که مخالف علم صحیح و عقل کامل باشد شایان اعتماد نه. پس تقالید و رسوماتی که منافی علم و ترقّی است باید زائل نمود...»[۲]

عبدالبهاء دین را مروّج علم می‌داند و اظهار می‌دارد که هرگاه یک دین الهی ظهور کرده، علوم و فنون نیز توسط پیروان آن دین و حتی مردمان دیگر، پیشرفت زیادی حاصل نموده‌است. [۳]

عبدالبهاء ، همچنین جهل و تقلید را موجب گمراهی و عامل اختلافات میان اقوام مختلف می‌داند و علم را سبب عزت و رفع بسیاری از مشکلات بشر معرفی می‌نماید.[۴] به علاوه مقام علما و فلاسفه‌ی روشنفکر را عظیم می‌شمارد. [۵] [۶]

فهرست مندرجات

[ویرایش] انواع علم

عبدالبهاء می‌گوید:

«... علم بر دو قسم است: علوم مادیه و علوم الهیه. علوم مادیه کشف اسرار طبیعت کند، علوم الهیه کشف اسرار حقیقت نماید. عالم انسانی باید تحصیل هر دو علم کند ؛ اکتفای به یک علم ننماید، زیرا هیچ پرنده‌ای بجناح واحد پرواز نکند. باید به دو بال پرواز نماید. ... مقصود از علم لاهوتی (الهی) کشف اسرار الهی است، ادراک حقایق معنوی است. ...» [۷]

[ویرایش] تطابق علم و دین

دین بهائی تأکید می‌نماید که علم و دین تفکیک ناپذیرند ؛ اگر حقیقت یکی باشد، محال است که علم مطلبی را صحیح تلقی نماید ولی دین آن را حقیقت به حساب آورد. [۸]عبدالبهاء علم و عقل را میزان سنجش تلقی می‌کند و بیان می‌دارد که انسان باید دین را با عقل بسنجد و بفهمد.[۹]

[ویرایش] ضعف عقل

طبق اعتقادات بهائی عقل انسان با تمام توانائی‌های انکارناپذیرش، نمی‌تواند کاملا درست تصمیم بگیرد و اگر نتواند مطلبی را که دین می‌گوید ادراک نماید، قصور از دین نیست بلکه از عقل است. [۱۰] و تنها عقل کامل، عقل کلّی الهی است که ماوراء طبیعت است و محیط بر جمیع اشیاء است. این عقل فقط مخصوص مظاهر مقدسه‌است.[۱۱]

[ویرایش] پاورقی

  1. خطابات صفحه ۳۵۷
  2. پیام ملکوت، عبدالحمید اشراق خاوری، ص ۵۹
  3. افاقیه صفحه‌ی ۱۳۰
  4. خطابات تهران صفحه‌ی ۶۳
  5. لوح حکما
  6. لوح دکتر فورال
  7. نجم باختر جلد سوم، شماره ۶-۷-۸
  8. دیانت بهائی آیین فراگیر جهانی، اثر ویلیام هاچر و دوگلاس مارتین ، ص۱۲۱
  9. پیام ملکوت، تألیف عبدالحمید اشراق خاوری، صفحه‌ی ۸۹و۹۰
  10. خطابات مصر صفحه‌ی ۲۲۵
  11. مفاوضات عبدالبهاء ص۲۱۹-۲۲۰

[ویرایش] منابع

  • مبادی روحانی دیانت بهائی

[ویرایش] منبع

کتاب مجموعه‌ای از مطالب دیانت بهائی، صفحه ۲۶


مطالب مرتبط با
آئین بهائی
شخصیت‌های اصلی نوشته‌ها شخصیت‌های بارز تعالیم بیشتر
باب
بهاءالله
عبدالبهاء
شوقی افندی
کتاب اقدس
کتاب ایقان
کلمات مبارکه مکنونه
کتاب عهدی
کتاب بیان
الواح وصایا
هفت وادی
رساله سوال و جواب
مارثاروت · طاهره
بدیع · حروف حی
ایادیان امرالله
وحدت عالم انسانی
تحری حقیقت
تساوی حقوق رجال و نساء
تطابق علم و دین
وحدت لسان و خط
نشانه‌ها · ادبیات
تعالیم · احکام
تاریخچه · موسسات
تقویم · زیارت
فهرست مقالات بهائی
ن·ب·و
این نوشتار مربوط به آئین بهائی ، خُرد است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید..

از آنجايي كه علم و دين در زمانهاي گذشته اكثر در مقابل هم قرار گرفته بودن و از طرفي و دانشممندان و از طرفي علماي دين هر كدام دين يا علم را كافي و شافي براي بشريت مي دانسته اند و در دنياي امروز هم هنوز هم افرادي يكي از دو راه را براي كشف حقيقت كافي ميدانند ديدگاه ديانت بهائي ديدگاهي كاملا بديع و تلفيقي مي باشد. اولا : دين و علم هر كدام داراي دو عرصه كاملا متفاوت مي باشند علم دانايي و كشف حقاقيق مادي را مي كند و دين اخلاق مي آموزد و كمالات روحاني را ترويج مينكند. بنا براين نمي توان دو چيز را كه تفاوت عرصه دارند باهم مقايسه نمود و هر يك را بر ديگري ترجيح داد. ديدگاه ديانت بهائي اين است كه اين دو قوه بايد در كنار هم و هر كدام در جاي خود هر دو براي سعادت بشريت استفاده شوند. انسان دين بدون تفكر و تعقل خرافات است و علم و دانشي ك منضم به كمالات اخلاقي و انساني نيباشد آثار مخرب دارد. پس اين دو هر و در كنارهم براي بشر لازم است. ثانيا: چون عقل(علم) و دين هر دو عطيه اي از خداوند يگانه و واحد هستند به دليل اينكه يگانگي منشاءدارند اصولا نبايد در تضاد و تباين باشند. يك اصل اساسي در ديانت بهائي وجود دارد كه مي گويد كه حقيقت دين هم مانند تمامي حقايقي كه در اين جهان نسبي بروز مي كنند نسبي است نه مطلق. بنا بر اين اصل هر ديني كه متناسب با عقل و دانش بشر در هر عصر ظهور ميكند به دليل تناسب با اوضاع خاص زمان و مكان اصولا با علم و عقل آن دوره بشر در تضاد نيست. اين است كه عقل و علم رو به تكامل و همچنين اديان در سير تكاملي مستمر خود هميشه همراه هماهنگ هستند.