لاله و لادن بیژنی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
لاله و لادن بیژنی (زاده ۱۳۵۳ درگذشت ۱۳۸۳) دوقلوهای به هم چسبیده ایرانی بودند. این دو پس از عمل جراحی به قصد جداسازی به فاصله چند ساعت از یکدیگر درگذشتند.
[ویرایش] زندگی
لاله و لادن در شهر فیروزآباد در استان فارس از پدر و مادری به نام دادالله و مریم بیژنی متولد شدند. پدر و مادر آن دو کشاورز و اهل روستای لهراسب بودند. آنان پس از تولد لاله و لادن آنان را رها کردند.
دکتر علیرضا صفاییان لاله و لادن را در سال ۱۳۵۴ به فرزندی پذیرفت.
لاله و لادن بيژني بر اثر عوارض بعد از عمل جراحي درگذشتند. شايد وقتي در روز 17 تيرماه سالِ 1383 شكست عمل جداسازي دوقلوهاي بههمچسبيدة ايراني در صدر اخبار كشور و جهان قرار گرفت،
از ابتدا... «ما دو انسان كاملاً جدا از هم هستيم كه به يكديگر چسبيدهايم. ما ديدگاههاي متفاوت و شيوة زندگي متفاوتي داريم.» لادن كه اين جملهها را در روزهاي پيش از عمل جداسازي به خبرنگاران ميگويد، بلافاصله بعد از جدا شدن از خواهر خود جان ميسپارد و لاله نيز ساعتي بعد جان خود را از دست ميدهد. روز دهم دي سال 1352 هجري شمسي، در روستاي لهراسب شهرستان فيروزآباد فارس، دختران دوقلويي به دنيا آمدند كه از ناحية سر به هم چسبيده بودند. آنها فرزندان خانوادة فقير مريمخاتون و دادالله بيژني بودند. بعدها بهزيستي نام آنها را لاله و لادن گذاشت. لاله و لادن پس از تولد در بيمارستان فيروزآباد، به بهزيستي منطقه و از آنجا به بيمارستان نمازي شيراز منتقل شدند و سپس به بيمارستان شهداي تجريش فعلي سپرده شدند. در سال 1354، عليرضا صفاييان دوقلوها را به فرزندخواندگي پذيرفت، براي آنها شناسنامة مجزا گرفت و به خانة ويلايي خود در حومة كرج برد. لاله و لادن 15 ساله بودند كه از وجود خانوادة اصليشان در شيراز و هويت واقعي خود مطلع شدند. بهزيستي آنها را از خانوادة صفاييان جدا و سازمان ثبت احوال شناسنامههاي ديگري با اسامي لاله و لادن بيژني براي دوقلوها صادر كرد. با اصرار والدين اصلي دوقلوها، مجتمع قضايي تهران از لاله و لادن خواست كه در حضور پدر و مادرشان و خانوادة صفاييان، يكي از آنها را انتخاب كنند كه دختران نپذيرفتند و از آن پس در خانهاي مستقل به زندگي ادامه دادند.
لاله و لادن كه ابتدا در كنكور دانشگاهها در دو شهر مجزاي يزد و كرج براي ادامة تحصيل پذيرفته شده بودند، با مراجعة پدرخواندهشان به رئيسجمهور وقت، توانستند مجوز تحصيل در يك شهر و يك رشته را پيدا كنند. آنها تحصيلات خود را در رشتة حقوق در دانشگاه تهران آغاز كردند. پس از آن تنها دانشجويان جديدالورود لاله و لادن را در كلاسها، كتابخانه، سلف سرويس و خيابانهاي دانشگاه با چشم دنبال ميكردند. چون با تلاش مضاعف دوقلوها براي اثبات استقلال شخصيتيشان، بقية دانشجويان و استادان بهوضوح ميديدند كه اين دو دختر جوان واقعاً فرقي با ديگران ندارند. آنها دو انسان كاملاً جدا از هم بودند كه فقط به يكديگر چسبيده بودند. اما گويا تنها دوستان نزديك اين دو، به استقلال آنها باور قلبي داشتند.
مشكل اصلي لاله و لادن زماني آشكار شد كه با در دست داشتن مدرك ليسانس حقوق، به جستوجوي كار برآمدند. اما هرچه بيشتر تلاش ميكردند، كمتر نتيجه ميگرفتند. آن دو دختران سختكوشي بودند كه علاوه بر داشتن مدرك تحصيلي، به زبان انگليسي و كار با كامپيوتر مسلط بودند، اما... آخرين بار، زماني كه يكي از بخشهاي دولتي پس از سه ماه كار آزمايشي به آنها جواب رد داد، لاله و لادن با چشم گريان به خانه آمدند و تصميم گرفتند به هر قيمت از هم جدا شوند. لادن تأكيد ميكرد: «به هر قيمت.»
10 خرداد 1382 «جراحان در سنگاپور امروز تصميم نهايي خود را دربارة انجام عمل جراحي جداسازي لاله و لادن، دوقلوهاي بههمچسبيدة ايراني، اعلام خواهند كرد.» هفت سال پيش از اين تاريخ، پزشكان آلماني امكان جداسازي لاله و لادن را، بهدليل نتيجة قطعي مرگ يكي از دو خواهر يا هر دو، رد كرده بودند. اما اين بار لاله و لادن كه از موفقيت جداسازي دوقلوهاي نپالي كه مانند آنها از سر به هم چسبيده بودند به دست كيت گوا جراح زبدة سنگاپوري در سال 2001 باخبر شده بودند، تصميم گرفتند با او تماس بگيرند و خواهان عمل جراحي مشابهي براي خود شوند. بعد از موافقت پزشكان متخصص اين گروه جراحي، لاله و لادن راهي سنگاپور شدند تا بعد از آزمايشهاي مختلف مشخص شود كه آيا پزشكان سنگاپوري توانايي جداسازي آنان را دارند يا نه!
17 خرداد 1382 «دكتر كيت گوا، سرپرست گروه جراحي لاله و لادن، تأكيد كرده است كه امكان مرگ يا فلج شدن آن دو نيز وجود دارد و تمامي اين موارد براي آنها توضيح داده شده است.» سايت بيبيسي فارسي در ادامه مينويسد: «لادن ـ همان دختري كه قدبلندتر است و از روبهرو طرف چپ قرار دارد ـ ميخواهد به شهرستان خود برگردد و به وكالت بپردازد. لاله ميخواهد در تهران بماند و روزنامهنگار شود. اگر آنها توانستهاند تا امروز مشكلات بدني و اجتماعي استثنايي بودن خود را از سر رد كنند، در اجتماع حضور يابند و ادامة تحصيل دهند تا آيندة خود را بسازند، حالا اين آينده فرا رسيده است. آنها ميخواهند در حرفههايي جداگانه كار كنند. ديگر بههيچوجه بههمچسبيده بودنشان با ميل و اصرارشان به استقلال جور درنميآيد.
دوقلوها ميگويند اگر شرايط ما به همين نحو ادامه داشته باشد، ديگر نميتوانيم آن را تحمل كنيم. به همين دليل است كه لاله و لادن همة مخاطراتي را كه پزشكان از پيش اعلام ميكنند ميپذيرند. اين اولين عمل جداسازي دوقلوهاي بههمچسبيدة بالغ در جهان است.» شايد همين جسارت در رويارويي با واقعيت است كه سبب ميشود سيل كمكهاي مالي از سراسر جهان به حساب آنها در سنگاپور سرازير شود. گروه جراحي خواهران بههمچسبيدة ايراني به سرپرستي دكتر كيت گوا شامل 35 متخصص، 5 جراح اعصاب، 1 متخصص جراحي عروق، 6 متخصص جراحي پلاستيك، 8 راديولوژيست و، در مجموع، 125 نفر پزشك است. عمل جراحي جداسازي لاله و لادن در بيمارستان رافلز سنگاپور آغاز ميشود، 52 ساعت ميگذرد، پزشكان بيش از 80 درصد بافتها را از يكديگر جدا كردهاند كه خونريزي شروع ميشود. گردش خون در بدن لادن مختل ميشود و لادن جان ميسپارد. بعد از مرگ لادن، بلافاصله فعاليت پزشكان براي نجات لاله كه به حالت اغما فرو رفته است شروع ميشود. يك ساعت و نيم بعد، با وجود تزريق خون و تلاش بسيار پزشكان، لاله هم درميگذرد. لاله و لادن كه قبل از سفر به سنگاپور بارها براي تأمين هزينة سفر خود با جواب منفي روبهرو شده بودند، پس از مرگ به شهرتي جهاني دست يافتند و اسطورههاي ايراني ناميده شدند. حضور مردم در مراسم تشييع جنازة آنها به حدي بود كه جادة لهراسب به فيروزآباد و 30 كيلومتر از جادة فيروزآباد به شيراز مملو از اتومبيلهاي مردمي بود كه براي آخرين ديدار با دوقلوهاي جداشدة شيرازي آمده بودند.

