جبران خلیل جبران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

جبران خلیل جبران (۱۲۶۲ هـ.ش. - ۱۳۱۰هـ.ش.) زاده بشرّی لبنان از نویسندگان سرشناس لبنان و امریکا و خالق اثر بسيار مهم و مشهور پيامبر است.

فهرست مندرجات

[ویرایش] دوران کودکی

او در ششم ژانويه سال 1883، در خانواده‌ای مسیحی مارونی (منسوب به مارون قدیس) که به خلیل جبران شهرت داشتند، در البشري، ناحيه‌اي كوهستاني در شمال لبنان به دنیا آمد. مادرش زنی هنرمند بود که کامله نام داشت. مادر جبران كامله رحمه، سي ساله بود كه جبران را از شوهر سومش خليل جبران به دنيا آورد. شوهرش مردي بي مسئوليت بود و خانواده را به ورطه فقطر كشاند. جبران خليل يك برادر ناتني به نام پيتر، شش سال بزرگتر از خودش، و دو خواهر كوچكتر به نام هاي ماريانه و سلطانه داشت كه در تمام عمرش به آن ها وابسته بود. از آنجا كه جبران در فقر بزرگ مي‌شد، از تحصيلات رسمي بي بهره ماند و آموزش هايش محدود به ملاقات هاي منظم با يك كشيش روستايي بود كه او را با اصول مذهب و انجيل و زبان هاي سوري و عربي آشنا كرد. جبران هشت ساله بود كه پدرش به علت عدم پرداخت ماليات به زندان افتاد و حكومت عثماني تمام اموالشان را ضبط و خانواده را آواره كرد. سرانجام مادر جبران تصميم گرفت با خانواده اش به امريكا كوچ كند. در 25 ژوئن سال 1895، جبران در دوازده سالگی با مادر، برادر و دو خواهرش لبنان را ترک و به ایالات متحده امریکا رفت و در بوستون ساکن شد. وی در بوستون به مدرسه رفت، در مدرسه، اشتباهي در ثبت نام، نام او را براي هميشه تغيير داد و به كهليل جبران Kahlil Gibran تبديل كرد كه علي رغم تلاش هايش براي بازيابي نام كاملش، تا پايان عمرش بر جا ماند. جبران در سال 1896 با فرد هلند دي ملاقات كرد و از آن به بعد وارد مسير هنر شد. دي جبران را با اساطير يونان، ادبيات جهان، نوشته هاي معاصر و عكاسي آشنا كرد.

[ویرایش] بازگشت به لبنان

همچنین دختر جوانی به نام « ژوزفین پی بادی» که ثروت سرشاری از ذوق و فرهنگ داشت دل به محبت این نوجوان بست و در رشد و کمال او بسیار موثر واقع شد. وی در امریکا به نگارگری پرداخت و در سال ۱۹۰۸ وارد فرهنگستان هنرهای عالی در پاریس شد و مدت سه سال زیر نظر تندیسگر معروف «اگوست رودن» درس خواند. رودن برای جبران آینده درخشان و تابناکی را پیشبینی نمود. زنان دیگری نیز بعدها در زندگی جبران ظاهر شدند که از همه مهم‌تر خانم «مری هسکل» و «شارلوت تیلر » است. این دو زن اخیر بخصوص خانم هسکل شاید بیشترین تأثیر را در زندگی فرهنگی و هنری و حتی اقتصادی جبران داشته‌اند. اما جبران پس از حدود سه سال اقامت در امریکا به شوق زادگاه و عشق به آشنایی با زبان و فرهنگ بومی خویش به وطن بازگشت. جبران كه به كمك فرد هلند دي كم كم وارد حلقه بوستوني ها شده بود و شهرت كوچكي به هم زده بود، با نظر خانواده اش تصميم گرفت به لبنان برگردد تا تحصيلاتش را به پايان برساند و عربي بياموزد. جبران در سال 1898 وارد بيروت شد و به «مدرسه الحكمه» رفت. جبران در اين دوره كتاب مقدس را به زبان عربي خواند و با دوستش يوسف حواييك، مجله‌اي به نام «المناره» منتشر كرد كه حاوي نوشته هاي آن دو و نقاشي هاي جبران بود.

[ویرایش] مرگ در خانواده و بازگشت به ايالات متحده

جبران دانشگاه را در سال 1902 تمام كرد. زبان هاي عربي و فرانسه را آموخته بود و در سرودن شعر به مهارت رسيده بود. در اين هنگام رابطه اش با پدرش قطع شد و از او جدا شد و زندگي محقر و فقيرانه اي را از سر گرفت. در همان هنگام شنيد كه برادر ناتني اش سل گرفته، خواهرش سلانه مشكل روده اي دارد و مادرش گرفتار سرطان است. با شنيدن خبر بيماري هولناك سلطانه،‌جبران در ماه مارس 1902 لبنان را ترك كرد. اما دير رسيد و سلطانه در چهارده سالگي در گذشته بود. در همان سال، پيتر به بيماري سل و مادرش به سرطان درگذشتند.

خلیل جبران بعد از پایان تحصیلاتش در فرانسه دوباره وارد امریکا شد و تا مرگش در سال ۱۹۳۱ در آنجا کار و زندگی کرد.

[ویرایش] نویسندگی

جبران از همان ایام نوجوانی به میدان هنر و شعر و نویسندگی قدم نهاد. در پانزده سالگی مدیر مجله «الحقیقة» شد و در شانزده سالگی نخستین شعرش در روزنامهٔ جبل به طبع رسید و در هفده سالگی به طراحی چهرهٔ بزرگانی چون عطار و ابن سینا و ابن خلدون و برخی دیگر از حکما و نویسندگان پیشین دست زد و پس از پایان تحصیلات رسمی خود برای تکمیل هنر نقاشی به پاریس رفت و طی دو سال اقامت در فرانسه ضمن آشنایی با مکاتب گوناگون هنر نقاشی کتابی با عنوان الارواح المتمردة (روانهای سرکش) نوشت و در بیروت به طبع رساند .

این کتاب که فریاد هم میهنان مظلوم او و در سطح وسیعتر فریاد همهٔ انسان‌های مظلوم بود، دولت عثمانی را سخت مضطرب کرد. کشیشان بر کتابش تهمت‌های ناروا نهادند و روزی در میدان عمومی شهر انبوهی از این کتاب را به آتش کشیدند و حکومت وقت بازگشت او را به وطن ممنوع کرد .

در این حال اخبار ناگوار از مرگ خواهر و برادر جوان و بیماری مادر به او رسید و او علیرغم منع سیاسی به میهن بازگشت. پس از دو سال اقامت در وطن باز سفری به پاریس کرد تا از هنرمندان آن دیار بخصوص رودن، لطائف فنون صورتگری را بیاموزد. در این سفر جبران با بزرگانی چون روستاند، دبوسی و مترلینگ آشنا شد و از ذوق و اندیشهٔ آنان بهره‌های فراوان برد. در آن روزگار دفتر نقاشی رودن کعبه‌ آمال هنرجویان جهان بود و جبران مدتی در آن دفتر در کنار آموختن لطائف هنر نقاشی، شیوهٔ نگاه هنرمندانه را نیز از او بیاموخت و رودن چون شعر و نقاشی را در جبران به کمال یافت او را با ویلیام بلیک، شاعر و نقاش شهودی انگیس در قرن هجدهم بیشتر آشنا کرد. و معروف است که او را ویلیام بلیک قرن خواند. جبران وقتی اولین کتاب نقاشیهای بلیک را خرید چون درویشی که به گنج رسیده باشد. به چنان وجد و نشاط و شادی و مستی رسید که از بیخودی در پوست نمی‌گنجید، گوئی در غربتگاه این عالم دوستی دیرین و آشنایی محرم یافته‌است .

در سال ۱۹۱۰ جبران بار دیگر به امریکا رفت و در نیویورک در خیابان دهم دفتری تأسیس کرد که سالها مجمع نویسندگان و شاعران و هنرمندان عرب و دوستان و شیفتگان امریکایی او بود. بهترین و پخته‌ترین آثار شعری و نقاشی او در این دوران بیست و یک ساله‌ اقامت در امریکا شکل گرفت و به صورت کتابها و نمایشگاههای متعدد به جهانیان عرضه شد و جبران را در زمانی کوتاه به اوج شهرت و محبوبیت رسانید .

از جبران مجموعا ۱۶ کتاب به زبان‌های عربی و انگلیسی بر جا مانده‌است که نام‌های آنها به ترتیب سال انتشار عبارتند از:

الف - به زبان عربي:

۱. موسیقی (۱۹۰۵م.) ۲. عروسان دشت (۱۹۰۶م.) ۳. ارواح سرکش (۱۹۰۸م.) ۴. اشک و لبخند ۵. بالهای شکسته ۶. كاروان ها و توفان ها ۷. نوگفته ها و نكته ها

ب - به زبان انگليسي:

۸. دیوانه ۹. نامه‌ها ۱۰. ماسه و کف ۱۱. پیشتاز ۱۲. خدایان زمین ۱۳. سرگردان ۱۴. مسیح، فرزند انسان ۱۵. پیامبر ۱۶. باغ پیامبر (انتشارات کاروان)

تا چندین سال پیش،برخی از آثار جبران به صورت پراکنده به فارسی ترجمه شده بودند، به گونه‌ای که بعضی از کتاب‌های او (مانند پیامبر) بیش از بیست ترجمهٔ فارسی دارد، اما برخی از کتاب‌هایش به فارسی ترجمه نشده بود. از بهترین و پرفروش ترین ترجمه‌های «پیامبر» می‌توان ترجمهٔ نجف دریابندری را نام برد.

چندی پیش، ترجمهٔ مجموعه کامل آثار جبران خلیل جبران به فارسی (۱۶ کتاب در ۱۲ مجلد) با ترجمهٔ مهدی سرحدی توسط نشر کلیدر منتشر شد.

از نكات قابل توجه در ترجمه و انتشار آثار جبران در ايران آن است كه در سال‌هاي اخير، عده‌اي بي‌توجه به عناوين اصلي كتاب‌هاي جبران، گزيده‌ها و برگرفته‌هايي از آنها را با نام‌ها و عنوان‌هاي متفرقه، ترجمه و چاپ كرده‌اند كه اين كار بيشتر به نوعي "كتاب سازي" شبيه است و برخي ازعلاقه‌مندان به آثار جبران را نيز با مشكل مواجه كرده است، زيرا بسياري از آنان عنوان‌هاي اصلي كتب را نمي‌دانند.

در سال ۱۹۳۱ ندایی آسمانی جبران را به بازگشت فراخواند. سفینه‌ای از عالم غیب در رسید و جان شیفته‌ او را در ساحل فراق برگرفت و روانه‌ دریای وصال کرد و جسم شریفش را نیز که تنگ‌چشمان دور از مسیح شایسته‌ دفن در جوار کلیسا نمی‌دیدند بنابر وصیت جبران سفینه‌ دیگری به زادگاهش بازآورد و به خاک البشری محبوبش سپرد .

[ویرایش] منابع

[ویرایش] پیوند به بیرون

ویکی‌گفتآورد
مجموعه‌ای از نقل‌قول‌های مربوط به
در ویکی‌گفتاورد موجود است.