بحث:سربداران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

با آن که تصوف در ايران مدت ها صورت مقاومت منفي با وضع اجتماعي موجود داشت و به همين دليل پس از مدتي حق حيات در جنب متشرعه يافت، با اين حال پس از هجوم مغول و تاخت و تاز تيموريان و هنگامي که فقر و فاقه توده هاي مردم را در جامعه قرون وسطائي قرون هفتم و هشتم هجري از پاي درمي آورد، دراويش در سبزوار و مازندران و آذربايجان جنبشي را که از يک طرف عليه حکام مغول و از طرف ديگر ضد فئودال ها و اشراف و روحانيان بود، رهبري کردند. در سال 738 ه.ق. سربداران سبزوار را بتصرف در آوردند و عليه مغولان مکرر جنگيدند و دامنه حکومت خود را تا مازندران و گرگان توسعه دادند. سربداران دعوي داشتند که مي خواهند کاري کنند که حتي يک تاتار تا قيام قيامت خيمه در خاک ايران نزند. به قول مؤلف روضات الجنات اين گروه را از آن جهت سربداران گويند که گفتند: "اگرتوفيق يابيم دفع ظلم ظالمان کرده باشيم والا سر خود را بردار ببينيم که ديگر تحمل تعدي و ظلم نداريم" سربداران مدت پنجاه سال در سبزوار و نواحي مجاور آن حکومت کردند.