ویکیپدیا:شیوه خط فارسی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
در شیوهی خط فارسی که میآید، اصل بر چند مطلب است:
۱- رعایت موازین دستور زبان فارسی
۲- رعایت استقلال واژهها
۳- همخوانی نوشتار با گفتار
۴- پیروی واژگان بیگانه از شیوهی خط فارسی
۵- آسانی در خواندن و نوشتن
۶- گزینش بهترین شکل نوشتاری
۷- انعطافپذیری
۸- چشمنوازی و زیبایی خط
آن چه گفته میشود جنبهی پیشنهادی دارد و تنها قصد یک دست کردن شیوهی خط فارسی است.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] رعایت استقلال واژهها
هر واژه دارای معنی مستقلی است و در جمله نقش دستوری دارد. پس استقلال آن هنگام نوشتن باید حفظ شود. در موارد زیر بهتر است دو بخش ترکیب جدا نوشته شوند:
- واژههای مرکب
| شورایعالی = شورای عالی | چشمپوشی = چشمپوشی | جستجو = جست و جو |
| برونگرا = برونگرا | تصنیفخوان = تصنیفخوان | دلداده = دلداده |
| سخندان = سخندان | نگاهداشت = نگاه داشت | زبانشناسی = زبانشناسی |
| دانشپژوه = دانشپژوه | رواننویس = رواننویس | خرمنکوب = خرمنکوب |
| غولاسا = غولآسا | پنجپایه = پنجپایه | تکمحصولی = تکمحصولی |
- نکته ۱: واژههایی که شکل ترکیبی آنها کاملاً پذیرفته شده است، به همان شکل پیوسته نوشته میشوند: کتابخانه، آبرو.
- نکته ۲: هرگاه جزء دوّم واژهی مرکب با حرف «آ» آغاز شود، واژه پیوسته نوشته میشود و نشانهی مد از الف حذف میگردد: پیشآهنگ = پیشاهنگ، همآیش = همایش، شبآهنگ = شباهنگ
[ویرایش] ترکیبهای عربی پرکاربرد در فارسی
| عنقریب = عنقریب | انشاءالله = انشاءالله | علیحدّه = علیحدّه |
| معهذا = معهذا | منجمله = منجمله | معذلک = معذلک |
- نکته: بهتر است به جای استفاده از این واژهها از واژههای فارسی استفاده شود.
[ویرایش] «را» نشانهی مفعول
| آنرا = آنرا | کرا = که را | کتابرا = کتاب را |
| ترا = تو را |
- نکته: «چرا» و «زیرا» به صورت پیوسته نوشته میشوند.
[ویرایش] «ها» نشانهی جمع
| کتابها = کتابها | قلمها = قلمها | آنها = آنها |
| ایرانیها = ایرانیها |
[ویرایش] که
| آنکه = آنکه | همینکه = همینکه | چنانکه = چنانکه |
| اینستکه = این است که |
- نکته: «بلکه» پیوسته نوشته میشود.
[ویرایش] «می» نشانه استمرار یا نشانهی اخباری بودن فعل
| میبرد = میبرد | میشنود = میشنود | میروم = میروم |
| میگذرد = میگذرد |
[ویرایش] تر و ترین
| آسانتر = آسانتر | کوچکتر = کوچکتر | مهربانتر = مهربانتر |
| خوبتر = خوبتر |
[ویرایش] این و آن
| آنگاه = آنگاه | آنسو = آنسو | اینگونه = اینگونه |
| اینطور = اینطور | ازاینرو = از این رو | اینجانب = اینجانب |
[ویرایش] هم
| همکلاس = همکلاس | همشاگردی = همشاگردی | همسال = همسال |
| همبازی = همبازی |
- نکته: چون «هم» در واژههای همسر، همسایه، همشیره و ... با جزء دوم خود آمیختگی معنایی پیدا کرده است پیوسته نوشته میشود.
[ویرایش] چه
| آنچه = آنچه | چقدر = چهقدر | چطور = چهطور |
| چکاره = چهکاره |
- نکته: «چرا» و «چگونه» استثنا هستند.
[ویرایش] بی
| بیحال = بیحال | بیچون و چرا = بیچون و چرا | بیکس = بیکس |
| بیآزار = بیآزار | بیکار = بیکار |
- نکته: واژههای بیمار، بیدار، بیدخت، بیهوده و ... پیوسته نوشته میشوند؛ زیرا جزء دوّم آنها معنی مستقلی ندارد.
[ویرایش] ای
| ایخدا = ای خدا | ایکاش = ای کاش |
[ویرایش] یک
| یکطرفه = یکطرفه | یکجا = یکجا |
[ویرایش] «ب» صفتساز و قیدساز
| بنام = بهنام | بویژه = بهویژه | براحتی = بهراحتی |
| بسزا = بهسزا |
[ویرایش] «ب» حرف اضافه
| بعکس = به عکس | لابلا = لا به لا | باو = به او |
| دربدر = دربهدر |
- نکته ۱: «ب» در آغاز برخی ترکیبات عربی جزء واژهی عربی است و پیوسته نوشته میشود: به غیر = بغیر، بهلاتکلیف = بلاتکلیف، بهلافصل = بلافصل
- نکته ۲: «ب» پیشوندی همواره به فعل میپیوندد: بهبینم = ببینم، بهرفت = برفت، بهساز و بهفروش = بساز و بفروش
- نکته ۳: «ﺑ»، «ﻧ» و «می» هرگاه بر سر فعلی میآید که با «آ» آغاز میشود، نشانهی مد « ٓ» از الف حذف میشود و به جای آن «ی» میآید: آید = بآید = بیاید، آسا = مآسا = میاسا، آمد = نآمد = نیامد.
[ویرایش] «ها»ی بیان حرکت
[ویرایش] «ها»ی غیر ملفوظ
«ها»ی بیان حرکت یا «ها»ی غیر ملفوظ به جزء بعد نمیپیوندد:
| علاقمند = علاقهمند | گلمند = گلهمند | جامها = جامهها |
| گلدار = گلهدار | سایدار = سایهدار | یونجزار = یونجهزار |
| بهرمند = بهرهمند | لالگون = لالهگون |
[ویرایش] «ﻪ» + «ان» جمع یا «ی» مصدری
واژههایی که به «ﻪ» بیان حرکت ختم میشوند، در صورتی که با «ان» جمع بسته شوند یا «ی» مصدری بگیرند، «ﻪ» را از دست داده و با «گان» جمع بسته میشوند و با «گی» حالت مصدری یا نسبت پیدا میکنند و پیوسته نوشته میشوند:
| تشنهگی = تشنگی | شرکتکنندهگان = شرکتکنندگان | طلبهگی = طلبگی |
| طلایهگان = طلایگان | نخبهگان = نخبگان | دیدهگان = دیدگان |
| شنوندهگان = شنوندگان |
- نکته: این قاعده شامل «ه» ملفوظ نمیشود. واژههایی که به «ه» ملفوظ ختم میشوند، به جزء دوّم خود میپیوندند:
| مهوش = مهوش | دهگان = دهگان | مهشید = مهشید |
| بهداشت = بهداشت | زهتاب = زهتاب | بهتاب = بهتاب |
| کهتر = کهتر | شهپر = شهپر | رهبر = رهبر |
| کهربا = کهربا | مهسا = مهسا | مهتاب = مهتاب |
[ویرایش] «ها»ی بیان حرکت + «ی» نکره یا وحدت
«ی» نکره یا وحدت پس از «ها»ی بیان حرکت به «ای» تبدیل میشود:
| دستهیی = دستهای | خانهیی = خانهای | آزادهیی = آزادهای |
| روزنامهیی = روزنامهای |
[ویرایش] «ة»
[ویرایش] «ة» نقطهدار عربی در نوشتار فارسی
«ة» نقطهدار که در پایان برخی واژههای عربی وجود دارد، در فارسی به «ت» تبدیل میشود:
| رحمة = رحمت | زکاة = زکات | نعمة = نعمت |
| صلاة = صلات | نصرة = نصرت | حشمة = حشمت |
- نکته: «ة» در آخر برخی واژهها به همان شکل باقی میماند: دایرةالمعارف، عاقبةالامر و ...
گاه به صورت «ﻪ،ه» نوشته میشود: علاقه، معاوضه، خیمه، معاینه، اشاره و ...
[ویرایش] پسوندها
پسوندهای فارسی پیوسته نوشته میشوند:
| گلزار = گلزار | تنگنا= تنگنا | نمکدان = نمکدان |
| ستمکار = ستمکار | گرمسیر = گرمسیر | سوگوار = سوگوار |
[ویرایش] ضمایر ملکی ( –َم، –َت، –َش، –ِمان، –ِتان، –ِشان)
ضمایر ملکی پیوسته نوشته میشوند:
| صدایمان = صدایمان | دستتان = دستتان | عمویام = عمویم |
| صندلیمان = صندلیمان |
- نکته: این ضمایر اگر پس از واژههایی در آیند که به «ه»ی بیان حرکت (= جامه)، حرف صدادار –ُ (= تابلو)، مصوت ی (= بارانی) ختم میشوند، به صورت ام، ات، اش، مان، تان، شان، به کار میروند: جامهم = جامهام، تابلوت = تابلوات، بارانیش = بارانیاش
[ویرایش] فعلهای اسنادی (ام، ای، است، ایم، اید، اند)
این فعلها در صورتی به واژههای پیش از خود میچسبند که این واژهها به صامت ختم شده باشند:
| خوشحالام = خوشحالم | پاکاید = پاکید | خشنودایم = خشنودیم |
- نکته: فعلهای ربطی پس از واژههایی که به «ﻪ» بیان حرکت و «ی» ختم میشوندة به صورت جدا نوشته میشوند:
| فرزانهام = فرزانهام | ایرانیاید = ایرانیاید |
[ویرایش] همزه
[ویرایش] «ﺑ، ﻣ، ﻧ» + فعل همزهدار
هرگاه یکی از حرفهای «ﺑ، ﻣ، ﻧ» بر سر فعلهای همزهدار درآید، همزه در نوشتن به «ﻳ» تبدیل میشود:
| ﺑ + انداخت = بانداخت = بینداخت | ﻣ + انداز = مانداز = مینداز |
| ﻧ + اندوز = ناندوز = نیندوز | ﺑ + افراشت = بافراشت = بیفراشت |
بیفکند، میفکن، نیفتاد، نینداخت، بیندوز و ...
- نکته: هرگاه فعل با «اِ» یا «اﻳ» آغاز گردد، این حروف پیوسته نوشته میشوند: ایستاد = بایستاد
[ویرایش] همزه در آخر واژه
همزهی پایان برخی واژههای عربی در فارسی خدف میشود:
| انشاء = انشا | املاء = املا | ابتداء = ابتدا |
و انتها، صحرا، اعضا، رجا، شعرا، فضلا، بیضا و ...
- نکته ۱: اینگونه واژهها هرگاه مضاف و موصوف واقع شوند، به جای کسرهی اضافه به آنها «ی» اضافه میکنیم:
| ابتداء کار = ابتدای کار | انشاء روان = انشای روان |
و اعضای بدن، شعرای نامدار، فضلای ایران، اقتضای حال، انتهای راه و ...
- نکته ۲: اینگونه واژهها هرگاه مضاف و موصوف واقع شوند، به جای کسرهی اضافه به آنها «ی» اضافه میشود: ابتدائی = ابتدایی، شعرائی = شعرایی
- نکته ۳: همزهی برخی واژهها اصلی است و نباید حذف یا بدل شود: جزء، رأس، سوء
[ویرایش] تبدیل همزه برای آسانی تلفظ
همزه معمولاً در زبان فارسی برای آسانی تلفظ به «ی» تبدیل میشود:
| شائق = شایق | زائد = زاید | دائره = دایره |
و دایم، فواید، عجایب، دلایل، جایزه، علایم، ملایک، علایق، معایب و ...
- نکته: برخی همزهها با شکل اصلی خود به کار میروند مثل: قرائت، قائم، رئیس، جزئی، صائب و ...
[ویرایش] همزه در کلمات بیگانه
همزهی واژههای بیگانه روی کرسی «ﺋ» نوشته میشود:
زئوس، پنگوئن، ژوئن، ژئوفیزیک، کاکائو، لائوس، ناپلئون، لئونارد، سوئد، رافائل، سوئز، کافئین، بمبئی، تیروئید، تئاتر، رئالیست و ...
[ویرایش] همزهی ساکن + حرف مفتوح –َ
همزهی ساکن ماقبل مفتوح «–َ» در میان یا پایان یک واژه روی کرسی «ا» نوشته میشود:
رأس، مأخذ، تأثیر، ملجأ، تألیف، رأفت، یأس و ...
[ویرایش] همزه + حرف مضموم –ُ
همزهی ماقبل مضموم «–ُ» روی کرسی «و» نوشته میشود:
مؤمن، رؤیا، مؤدّب، فؤاد، رؤسا، مؤاخذه و ...
[ویرایش] همزه + حرف مکسور –ِ
همزهی ماقبل مکسور «–ِ» روی کرسی «ﻳ» نوشته میشود:
تبرئه، سیئه، تخطئه، توطئه، بئر، لئام و ...
[ویرایش] نشانهها (کسرهی اضافه، تنوین، تشدید، مد)
[ویرایش] «ی» نشانهی اضافه
«ی» نشانهی اضافه بر روی «ه» بیان حرکت معمولاً با «ء» بالای «ﻪ» نشان داده میشود که به آن «ی» میانجی کوچک میگویند و چون ممکن است این نشانه با همزه اشتباه شود، میتوان به جای آن از «ی» میانجی بزرگ استفاده کرد:
| پارچهٔ نخی = پارچهی نخی | پوشهٔ سبز = پوشهی سبز | کاسهٔ آش = کاسهی آش |
| نامهٔ دوستانه = نامهی دوستانه |
[ویرایش] نشانهی اضافهی کسره –ِ
نشانهی اضافهی «کسره» در حکم یک حرف مستقل است و باید به دنبال موصوف و مضاف قرار گیرد. در این صورت، خواندن آسانتر خواهد شد: کتابِ محمد، درسِ ادبیّات، گلِ زیبا
[ویرایش] واژههای مختوم به «–ُ» یا «او»
واژههایی که با مصوت کوتاه «–ُ» (دو، تو، رادیو) و مصوت مرکّب «او» (جلو، نو) پایان مییابند، هنگامی که مضاف واقع شوند، «ی» به آنها افزوده میشود: دوِ ماراتن = دوی ماراتن، جلوِ خانه = جلوی خانه، پیادهروِ خیابان = پیادهروی خیابان
[ویرایش] تنوین و تشدید
از نشانههای تنوین و تشدید معمولاً براساس ضرورت استفاده میشود:
بنّا، نجّار، شدّت، حتماً، نسبتاً، شفاهاً
- نکته: تنوین مخصوص واژههای عربی است. بنابراین کاربرد آن با واژههای فارسی درست نیست: تلفناً، زباناً
نشانهی تنوین نصب روی حرف «الف» گذاشته میشود: عمداً، حقیقتاً
[ویرایش] الف مقصوره/اسامی خاص
[ویرایش] الف مقصوره در پایان واژهها
الف مقصوره در پایان واژهها به صورت «ا» در میآید: اعلا، کسرا، کبرا، تقوا
واژههای (عیسی، حتّی، یحیی، مرتضی، الی) از این قاعده مستثنا هستند. اینگونه واژهها هنگامی که مضاف واقع شوند یا «ی» حاصل مصدر و نکره و نسبت بگیرند «ی» به «الف» تبدیل میشود: عیسی مسیح = عیسای مسیح، موسی کلیم = موسای کلیم
«ی» نسبت در همهی واژههایی که با الف مقصوره پایان مییابند یکسان نیست:
عیسی + یی = عیسوی، موسی + یی = موسوی
- نکته ۱: واژههای رحمان، هارون، اسماعیل و ... به همین شکل نوشته میشوند.
- نکته ۲: واژههای داوود، طاووس، سیاووش و مانند آن به همین شکل با دو واو نوشته میشوند.
[ویرایش] منابع
- ذوالفقاری، حسن، و دیگران. زبان و ادبیّات فارسی عمومی، چاپ پانزدهم. تهران: نشر چشمه، ۱۳۸۱ ISBN 964-6194-14-1.

