بحث کاربر:حسین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

Archive
بایگانی‌ها

فهرست مندرجات

[ویرایش] احمد شاملو

با درود، مقاله احمد شاملو پر از نقل قول شده است. برخی از این نقل قول‌ها نظیر گفته‌های پروفسور هشترودی (که صاحب‌نظر در ادبیات نبوده) بهتر است حذف شود. غیر از آن شاملو موافقان زیادی هم دارد، بهتر است برایندی از حرف‌ها را ذکر کنید.Aparhizi ۱۱:۴۴، ۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)

در مورد پروفسور هشترودی نظر خاصی ندارم، و قصدم هم ایجاد یک برآیند مناسب بود. اگر به نظرتان این اظهارنظر مشکل‌ساز است، خوب، جسور باشید و آن را حذف کنید. --حسین ۱۱:۵۱، ۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)

این را هم ببینید[1]:

اشراف دكتر هشترودی در علوم، خصوصا علم ریاضی، او را به صورت یك استاد مرجع درآورده بود كه سر حكمت را فقط می توانستیم از كلام شیوای او دریابیم. حكمت واسعه دكتر هشترودی، محدود به علوم پایه و ریاضیات نبود، بلكه گستره دانش و بینش او شامل ریاضیات، فیزیك، هیئت، نجوم، فلسفه، عرفان، ادبیات و هنر و به طور كلی تمام معرفت بشری می شد.
«عباس صدوقی»

--حسین ۱۱:۵۲، ۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)

درست است، اما کسان دیگری هستند که وجهه ادبی آن‌ها بر وجهه علمی می‌چربد، به نظر من بهتر است از آن افراد نقل شود. Aparhizi ۱۲:۱۴، ۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] حق تکثیر

لطفاً منبع/حق تکثیر این تصویر را مشخص کنید. عکس سمت راست جلد کتاب نیست و منبع و حق تکثیرش نامشخص می باشد. Raamin ب ۱۶:۱۷، ۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)

فکر کنم همان fair use برایش مناسب باشد. --حسین ۱۶:۴۷، ۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
پس لطفاً خودتان با ذکر منبع برچسب را اصلاح کنید. Raamin ب ۱۶:۵۱، ۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)
انجام شد. با تشکر از دقت نظر شما. --حسین ۱۶:۵۳، ۸ مه ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] مازرون ره بلاره

حسين جان، مه برا؛ رامين ره نا بئوتي، مه ره بئور چه وسه، چي شي بايه اي تي بايه وه ره نا بئوتي، وه كجه بي به مو، تي شه كار ره دس بزو؟ مه ره ونه بئور كي شه راي ره درس هاكنم، تي سره بدون --)_|_\\_\ ۱۰:۵۲، ۲۰ مه ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] رای‌گیری

حسین عزیز سلام . برای جلو گیری از بهانه‌های احتمالی بعدی فکر می‌کنم بد نباشد دلایل خود را برای رای‌هایی که می‌دهید - چه مثبت ، چه منفی - بیان کنید . صفحه رای‌گیری Raamin را ببینید متوجه عرایضم خواهید شد . ممنون . --روح ۰۹:۴۹، ۲۲ مه ۲۰۰۷ (UTC)

در صفحه‌ی رأی‌گیری نظرم را نوشتم. ممنون از توجهتان. --حسین ۱۰:۲۲، ۲۲ مه ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] سلام

با تشکر از پیغام شما. من که از ویکی‌پدیای انگلیسی زده شدم و فقط به مشارکتهای جزیی ادامه میدم. در ویکی‌پدیای فارسی باز جا برای کارهای اساسی هست. مقالات اطلاعات علمی و عمومی همگی تقریبا خالی اند و فقر اطلاعاتی اینجا خیلی محسوس هست.--زرشک ۱۹:۲۸، ۱ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] علت ویرایش

هنگام ویرایش خلاصه ویرایش را هم ذکر کنید. به طور مثال این ویرایش را توضیح دهید.Aparhizi ۱۳:۵۷، ۳ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)

در صفحه‌ی بحث شاملو توضیح دادم. --حسین ۱۴:۰۸، ۳ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] گنو

در مورد مصاحبه و GFDL حق با شما بود. کلی هم مشعوف شدم ▬ حجت/بحث ۱۹:۴۲، ۴ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)

خواهش می‌کنم. :-) --حسین ۲۰:۳۱، ۴ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] اطلاعات شخصی

سلام. لطفاً ویکی‌پدیا:رای‌گیری برای حذف/روزبه پورنادر را دوباره ببینید، و بررسی کنید که آیا پیوند به اطلاعات شخصی شما به درستی حذف شده یا نه. اگر نه، به من در صفحهٔ بحثم اطلاع بدهید ▬ حجت/بحث ۲۰:۲۰، ۶ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)

[2]. خطا=خوب است. Taeedxy ۲۰:۲۴، ۶ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] پست مدرنیزم

سلام. حسین دانشجوی سال چهارم کامپیوتر بود، ولی هر چه که بود مثل من عشق دیوید فینچر و فیلم‌های پست مدرن و در صدر آنها باشگاه مشت‌زنی (فیلم) بود • Яohan ب ۴ مرداد ۱۳۸۶ (۲۳:۴۳)UTC

سلام. امیدوارم که خوب باشید. زندگی می‌گذرد و علایق نیز کم‌کم تغییر می‌کنند... راستی زیرنویس فارسی‌اش هم در سایت فکسون موجود است. دوست دارم (اگر مایل باشید) برداشتتان از آن فیلم را بدانم. --حسین ۲۳:۵۷، ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
(نه به خاطر بحث پیش آمده بلکه) در کل پکی از زیبا ترین و عمیق ترین فیلم‌هایی است که دیده‌ام. بارها آن رادیده‌ام و دقت کردم: تک تک جمله‌هایش، حرکات و موضوعاتش چگونه چیده شده‌اند. یک فیلم تمام عیار. کمتر فیلی می‌شود پیدا کرد که اینقدر دقیق و عمیق باشد. بی خود نیست به آن مانیفست پست مدرنیسم گفته‌اند. نظر شما چیست؟ (البته تحلیل‌ها و نظرهای عمیق تر را نگفتم، فقط احساس شخصی ام را بیان کردم) • Яohan ب ۵ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۰۲)UTC
بارها آن را دیده‌ام و حرفتان را باور دارم. بسیار عمیق و در خور توجه‌است. اما به شخصه، از پست مدرنیسم هم گله دارم و آن را برطرف کنندهٔ رنج‌هایی و جنگ‌هایی (در مقابل گنج) که به واسطهٔ مدرنیته بر بشر تحمیل شد نمی‌دانم. آدمی در عالم خاکی نمی‌آید بدست... --حسین ۰۰:۱۰، ۲۷ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
شما برداشت کردید من پست مدرنم؟ این حرف‌ها زیاد است. به من پست مدرن هم می‌گویند! در ویکی فارسی بیشتر ترنس مدرنم و ظاهرم مدرن است! ولی هیچ کدام نیستم.
البته بیشتر از مدرنیسم گله مندم تا پست مدرنیسم • Яohan ب ۵ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۴۳)UTC

[ویرایش] انیمیشن

میگم شما از Neon Genesis Evangelion، Ghost in the Shell و از این قبیل خوشتون نمیاد؟ Raamin ب ۰۰:۲۲، ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)

من کارتون خیلی نمی‌بینم. اینا رم اصلاً ندیدم. ولی از اونجا که ژاپنی اند به نظر جالب میان • Яohan ب ۸ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۵۴)UTC
تنها کارتونی اگه الانم نشون بده نیگا می‌کنم کارتون گربه سگه. خیلی مفهومیه! اول فکر می‌کردم ممکنه مشکل از من باشه. ولی بعداً تو یه آمار مجله خوندم این اثر فوق لعاده پیتر هانان (یعنی گربه سگ) تو آمریکا و اروپا هم بیشترین مخاطبهاش بزرگ سالن! • Яohan ب ۸ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۵۶)UTC
می گم ولی شما ظاهراً به کارتون‌های ژاپنی خیلی علاقه داری • Яohan ب ۸ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۵۷)UTC
خب قشنگن دیگه! :) مثلاً Robotech رو که بچه‌تر بودم، وقتی شبکه ۲ صدا و سیما نشون می‌داد همیشه می‌دیدم. اون Ghost in the Shell رو هم پریروز دیدم و خوشم اومد. Neon Genesis Evangelion هم که همین امروز کشف شد؛ Naruto هم که اصلاً یه چیز دیگه هست!  ;) Raamin ب ۰۱:۱۹، ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)
من کارتون ژاپنی دوست ندارم. چون به نظرم زیاد نسبتی با واقعیت نداره. گربه سگ هم یکی از کارتون‌هایی مورد علاقه‌امه! واقعاً کارتون باحالیه. --حسین ۰۵:۵۱، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
ولی انصافاً قشنگ درستشون می‌کنن. من یه دوست دارم عشق کارتون ژاپنیه. منم بعضی وقتا باهاش نگا می‌کنم. اگر چه از کاتا کوتا گفتاناشون سر در نمیارم (بیشتر زبون اصلی هستن) ولی حسابی جذابن • Яohan ب ۲۱ مرداد ۱۳۸۶ (۰۶:۰۵)UTC
به نظر من که دیدن این کارتون ژاپنی‌ها آخر عاقبت نداره. --حسین ۰۶:۰۹، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
وا؟ واسه چی؟!! مگه چشونه؟ :)) نسبت با واقعیت رو متوجه نشدم. این‌که میگید دوست ندارید کارتون ژاپنی، با نظر روی کدوم کارتون‌ها هست دقیقاً؟ مثلاً این Plot از نظرتون مشکلی داره؟ احساسات جاری در این داستانِ به‌خصوص، از نظر من که خیلی زیر پوست برو و قابل درک و فهم است.
راستی: از ماتریکس (اگر دیده‌اید) خوشتون نیومده؟ ماتریکس و انیماتریکس فکر می‌کنید (ایدشون) از کجا میاد؟
یه راستی دیگه: دیدم اینجا نوشته «The show was never particularly popular» ;) میگم این یکی رو بچسبید. :)) Raamin ب ۰۱:۰۲، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
فیلم و کارتون خوب رو particularly popular تعیین نمی‌کنه! البته من که با قشنگی اونا مخالفت نکردم، و البته اعتقاد دارم احساسات رو ژاپنیا تو کارتون‌هاشون خوب منتقل می‌کنن • Яohan ب ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۲۷)UTC
به نظر خیلی‌های این کارتون‌ها وابستگی (addiction) می‌آره، چون یک دنیای خیالی رو نشون می‌ده. الآن نه تنها در ژاپن، بلکه در آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر گرایش به این نوع انیمیشن زیاد شده، و علت‌اش به نظر من اینه که آدم‌ها رو فارغ از دنیای واقعی، به یک دنیای مجازیِ خاص می‌بره. من دنیای واقعی رو با تمامی خوبی‌ها و بدی‌هاش دوست دارم. :-) --حسین ۱۳:۵۶، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
در مورد ماتریکس هم باید بگم: فقط یک اش. قسمت دوم و سوم‌اش اصلاً جالب نبود. --حسین ۱۳:۵۸، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
منظور همان یکش بود. این دنیاهای مجازی هم به‌نظرم لزوماً ما رو از دنیای واقعی فارغ نمی‌کنه ;) یه چندتا (پیش‌پرده) از سبک‌های مختلف ببینید، بگید کدوم به سلیقهٔ شما جور میاد: [3] [4] [5] [6] [7] Raamin ب ۱۷:۱۱، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
فقط گربه سگ! --حسین ۱۷:۱۵، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
CatDogی که من دیدم، واقع‌گرایانه‌تر از همهٔ انیمه‌هایی که می‌شناسم نبود  :)) Raamin ب ۱۷:۲۴، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
راستش خیلی وقته گربه سگ هم ندیدم. ولی تا اون جایی که یادم می‌آد، مفاهیمش، و رفتارها و برخوردهای اون خیلی ملموس بود. کلیله و دمنه هم حیوونیه ولی خوب قدیما به عنوان کتاب آموزش سیاست و رفتار به کار می‌رفت. یک کم تفاوت هست. قبول دارین؟ --حسین ۱۷:۳۴، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
این‌که مفاهیم و رفتارها (مثل Arthur) ملموس بود درست؛ تفاوت ولی؟ این رو باید مورد به مورد بررسی کرد به‌نظرم :) نمیشه که سریال گربه‌سگ رو با کل دنیای انیمه مقایسه کرد.
بحث دنیای خیالی شد. شما یعنی از داستان‌هایی مثل ارباب حلقه‌ها، The Incredibles یا Alien خوشتون نمیاد؟ Raamin ب ۱۷:۴۷، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
ویژگی گربه سگ در انتقال مفاهیمی است که دارد، نه صرفاً واقع‌گرایی‌اش. نقد خاص خود را دارد، ولی باز هم از جهتی شبیه (البته فقط شبیه) پست مدرن هاست • Яohan ب ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ (۱۷:۵۱)UTC
به هر چیزی به‌اندازهٔ کیفیت و تأثیرش اهمیت بدهیم ;) Raamin ب ۱۷:۵۹، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
به نظر من گربه سگ دارای کیفیت و تاثیر خوبیست. حداقل از موضوعات نسبتاً تکراری و بی فایده به دور است و به نقد زندگی انسان امروز می‌پردازد. حتی اگر به زعم شما کم تاثیر باشد، ارزشمند است (ماهم بردید تو موضع دفاع از گربه سگ!) • Яohan ب ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ (۱۸:۰۶)UTC
من که از گربه‌سگ انتقاد نکردم؛ برعکسش درست‌تر بود. ;) منظورم اینه که این‌طور که از گربه‌سگ صحبت می‌کنید و به‌به و چه‌چه؛ اون انیمه‌ها رو ignore نکنید که آن‌ها هم ارزشمندند. Raamin ب ۱۹:۲۱، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
میون کلامتون، این حرف‌ها رو می‌زنید با پل دریسن و برونو بوزتو آشنا هستید! انیمیشن‌های تیم برتون را دیدید. خلاصه اونا هم خیلی باحاله از ما گفتن. مازیار پری‌زاده ۲۲:۵۸، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
انیمیشن‌های بوزتو باحاله. تیم برتون هم یک طور خاصیه. یک طورایی غیر قابل توضیحه. دوست دارین یک بحث اسای در این مورد انجام بدیم؟ یک چند تا مقاله هست که باید بخونین. اگه پایه هستین، آدرسشون رو بدم. --حسین ۲۳:۰۵، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
بسم‌الله! من که پایم. مازیار پری‌زاده ۲۳:۰۸، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
حالا شما آدرس بده بقیه هم استفاده می‌کنن! • Яohan ب ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ (۲۳:۱۰)UTC
تیم برتون: این و این (اینجا برتون تهیه‌کننده هست!) رو که ندیدم؛ ولی هر وقت بتونم گیر بیارم می‌بینم. اون دو نفر دیگه رو هم نمی‌شناسم. کارتون ایتالیایی هم فقط La Linea ‏P: ‏Raamin ب ۲۳:۱۳، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
کارتون خوب زیاد هست. کارتون جلد اول بیل را بکش رو که یادتون هست؟ یه نمونه دوست داشتنی دیگه (البته به نظر من) دیوار آلن پارکره. به هر حال کنجکاو شدم و منتظر آدرس وعده داده شده هستم. مازیار پری‌زاده ۲۳:۲۱، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
اون کارتون جلد اول بیل رو بکش anime هست  ;) Raamin ب ۲۳:۲۹، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
Alan Parker انیمیشن داره؟ Raamin ب ۲۳:۳۴، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
عروس مرده رو کلی گشتم تا پیدا کردم. گویا برتون کلی از عمرش رو به پای این عروس بی‌وفا ریخته. در مورد اون مقاله، پایین صفحه، بخش «بررسی فیلم» رو ببینید. --حسین ۰۰:۰۶، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] ویکی‌پدیا

آقا شما چرا دیر دیر به ویکی سر می‌زنید؟ با اینکه کم سر می‌زنید، ولی وقتی می‌آیید کلی شارژ می‌شویم • Яohan ب ۲۱ مرداد ۱۳۸۶ (۰۶:۱۳)UTC

راستش یک مقدارش کمبود وقته، یک مقدارش هم به این برمی‌گرده که الآن سعی می‌کنم بیشتر وقت اضافه‌ام رو به جای ویکی‌سازی! مطالعه کنم. خدا رو چه دیدی؟ شاید یک وقت برگشتیم به ویکی! از اظهار لطفتون هم ممنون. ما هم ارادت داریم خدمت شما و دیگر دست‌اندرکاران ویکی‌پدیای فارسی. --حسین ۰۶:۱۸، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
هیچ چیزی مطالعه نمی‌شود. من هم بیشتر وقتم مطالعه‌است و فقط واسه تفریح می‌آیم ویکی (البته بعضی وقتا از حد میگذره). خیلی خوب است. عوض ماهم مطالعه کنید. من هم دست اندرکار ویکی نیستم! • Яohan ب ۲۱ مرداد ۱۳۸۶ (۰۶:۲۲)UTC
ویکی‌پدیای انگلیسی را جدیداً دیده‌ای؟ به نظر من که دیگر تقریباً به درد نمی‌خورد و صرفاً به نتایج یک موتور جستجو شبیه‌است. هرچند موتور جستجو ماهیتاً تا حدودی بی‌طرفی را حفظ می‌کند، ولی ویکی‌پدیای انگلیسی با وجود ویرایش‌گران پولکی آخر با طرفی! است. هیچ اطمینانی از درستی مطالب آن وجود ندارد و در مسائل سیاسی و تاریخی که نور علی نور است! بگذریم... --حسین ۰۶:۳۱، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
امیدوارم ویکی‌فارسی ما لااقل اینطوری نشود • Яohan ب ۲۱ مرداد ۱۳۸۶ (۲۳:۰۵)UTC
قوانین ویکی‌پدیا این را تضمین نمی‌کند. تنها باید به «خوب بودن» ویرایش‌گرها و بی‌غرض بودن آن‌ها امیدوار بود. --حسین ۲۳:۰۷، ۱۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
(هرچه جمع و تفریق می‌کنم نظراتتان را بسیار نزدیک به خود می‌یابم) البته درست است. کاملاً وابسته به ویرایش گران است • Яohan ب ۲۱ مرداد ۱۳۸۶ (۲۳:۱۵)UTC
  • ظاهراً به ویکی بازگشته‌اید. خوش برگشتید • Яohan ب ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ (۲۲:۴۳)UTC
باید پروژه تحویل می‌دادم، افتاد عقب و خیالم راحت شد و دوباره دارم تو ویکی می‌پرم. دارم فکر می‌کنم که دوباره باید از ویکی دل بکنم. --حسین ۲۲:۵۶، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
چرا؟ (البته به نظرم ویکی دل دادن نداره که دل کندن داشته باشه) • Яohan ب ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ (۲۳:۰۱)UTC
هدف‌های ویکی‌پدیا (که عمری بهش نمی‌رسه) خیلی جذابه. آموزش آزاد، رایگان و ... . کلاً نوشتن هم کار باحالیه. --حسین ۲۳:۰۷، ۱۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] ویرایش‌های گذشته

بنده چندان شناختی از شما نداشتم. ولی مطالبی که پیرامون نقد احمد شاملو و سخنانش راجع به حافظ و فردوسی و مجمع روشنفکران سکولار نوشتم، و باعث جنگ ویرایشی با هم دانشگاهیمان ایرناواش شد را به یاد دارم. راستی نهایتاً به کجا انجامید؟ • Яohan ب ۶ مرداد ۱۳۸۶ (۰۱:۱۶)UTC

دیگر آن را پی‌گیری نمی‌کنم. فضای بحث وجود ندارد، و به گمانم دلخور می‌شود. --حسین ۱۸:۴۰، ۲۸ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] بررسی فیلم

در ادامه‌ی موضوعی که در بالا مطرح شد، این‌جا سعی می‌کنم که بحث فیلم و انیمیشن‌هایی که مطرح شد را دقیق‌تر طرح کنم. مسائل زیر را در ذهن داشته باشید:

  1. آیا قالب‌های مشخصی برای طرح داستان (یا سناریو) وجود دارد؟
  2. هدف بیان داستان (و در نتیجه داستان) چیست؟
  3. در بیان مسائل معنوی و روحی، روانی، فیلم و انیمیشن چگونه عمل می‌کند؟

پاسخ من به این سؤالات به صورت زیر است:

  1. از کتاب «داستان»، نوشته‌ی رابرت مک کی نقل می‌کنم. قالب‌های مشخصی برای داستان (و نیز سناریو) وجود دارد. این قالب‌ها را می‌توان به شاه‌پیرنگ (یا شاه طرح)، خرده پیرنگ و ضد پیرنگ تقسیم کرد. شاه‌پیرنگ، همان شیوه‌ی داستان‌گویی کلاسیک و معروفی است که سال‌ها بشر استفاده کرده است، و هنوز هم کارآمد است. یک قهرمان در مقابل عوامل و شرایط بیرونی دشوار قرار می‌گیرد و با مبارزه با این عوامل پیروز شده و به هدف خود می‌رسد. این شیوه بیشترین استفاده، بیشترین مخاطب و بیشترین مقبولیت را دارد. ضد ‌پیرنگ، بن‌مایه‌ی فیلم‌های آوانگارد است. آن‌چه به آن «فیلم اروپایی» نیز می‌گویند. خرده‌پیرنگ هم چیزی میان این دو است. با این حساب، باید بیشتر بر روی «شاه پیرنگ»، یعنی شرح داستان «مبارزه‌ی حق و باطل» تکیه کنیم، و با وجود اهمیت هنر آوانگارد، آن را فعلاً در بحث کنار بگذاریم.
  2. هدف بیان داستان، بیان یک مفهوم است. به نظر من اگر مفهومی برای گفتن نباشد، دهان فرو بستن، بهتر است. امروزه اهداف اقتصادی نیز علاوه بر بیان یک تفکر، هدف مهمی برای فیلم‌سازی به شمار می‌رود؛ اما در نهایت این که فیلم «چه باشد»، از تفکر فرد مایه می‌گیرد، و حتی این تفکر فیلم‌ساز، به بینندگان نیز سمت و سو می‌دهد.
  3. مسائل روحی و روانی در فیلم حرف اول را می‌زند؛ اصلاً رسانه‌ای مانند فیلم، برای تأثیر گذاشتن بر روی ذهن مخاطب به کار می‌رود. بنابراین در وحله‌ی اول، این تأثیر، و مفهومی که القا می‌کند، نقش اساسی دارد. این که این مفهوم درست است یا نادرست، نقشی تعیین کننده دارد. به عقیده‌ی من، بحث فارغ از این صحت، به نتیجه‌ای نخواهد انجامید.

با این مقدمه، این مقاله را بخوانید که برخی از فیلم‌های معروف همچون «ماتریکس» و «فارست گامپ» را ارزیابی می‌کند. فقط یک نکته: «فارغ از این که نظریات نویسنده‌ها رو قبول دارین یا ندارین، لطفاً بخونیدش، و همین جا نقدش کنین». این متن به درد تحلیل ماتریکس، ارباب حلقه‌ها و حتی «فارست گامپ» می‌خوره.فقط امیدوارم تو ذوق کسی نخوره، چون مضمون کلیش هم «نسبت با حقیقت»اه و این مبحث به قول کانت «جدلی الطرفین»اه. با این حال یک نگاهی بهش بندازین.

--حسین ۰۰:۰۴، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] درخواست ربات

در خلاصه ویرایش گفته بودید «باتی می‌خواهیم که این کدهای یونی‌کد را به معادلشان تبدیل کند.» فکر می‌کنم ابزار جاوااسکریپتی به‌آفرید چنین کاری را انجام می‌دهد. حسام ۲۱:۵۱، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

من نصب‌اش کرده‌ام. همین «به UTF8» را می‌گوئید؟ من منظورم باتی برای این کار بود که این کار را در تمام صفحات انجام بدهد. --حسین ۲۱:۵۳، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
تصحیح: گویا این «به UTF8» چیز دیگری است. --حسین ۲۱:۵۴، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
کدهای یونیکد عادی را می‌گویید یا کدهای یونیکد یوآرال؟ به‌آفرید ۲۱:۵۶، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
منظورم همان ارل است؛ هر چند یونی‌کد، یونی‌کد است. به عبارت دقیق‌تر، باید گفت که چه باید کرد که به جای نمایش کد معادل یک کاراکتر(مثلاً %D8) در URL، معادل یونی‌کد آن(د) که -یک دو بایتی است- قرار گیرد؟ --حسین ۲۲:۰۱، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
آخرین نسخهٔ ابزار به‌آفرید را نصب کنید. :-) حجت یک روتین برای این نوشته‌است. اسمش هست URI. به‌آفرید ۲۲:۰۲، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
السار و ... روتینی برای این کار ندارند؟ نباید نوشتنش به پایتون سخت‌تر از جاوااسکریپت باشد. درست می‌گویم؟ راستی ابزار را چطور نصب کنم؟ راستش الآن یادم نیست که دفعه‌ی قبل monobook.js را چه کردم! --حسین ۲۲:۰۵، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
به احتمال خیلی زیاد روتینش در پایتون هست تازه اگر نباشد می‌توان نوشت. منتها همهٔ اینها نفر ساعت می‌بَرد. :-) برای نصب ابزار باید مونوبک مرا در مونوبوک خودتان کپی می‌کردید. من این کار را برایتان انجام دادم. یک دور کاشه را خالی کنید. به‌آفرید ۲۲:۱۰، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
ممنون از لطفتان. --حسین ۲۲:۱۳، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
راستی include کردنش بهتر نیست؟ --حسین ۲۲:۱۳، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
شاید. ولی اینطوری راحت‌تر می‌شود سفارشی‌سازی (customize) کرد. راستی من از این معادل سفارشی‌سازی خیلی حرص می‌خورم. به نظرم «به‌کام‌سازی» بهتر است. یعنی چیزی را به کام خود می‌سازیم. ولی با خیلی‌ها مطرح کردم و چپ‌چپ نگاهم کردم. سفارشی‌سازی به نظرم اصلاً غلط است چون فقط متضمن دست‌بردن دیگران در آن است و نه دست‌بردن خود آدم. شما چیزی را سفارش می‌دهید دیگران انجام می‌دهند. (این هم درددل من) به‌آفرید ۲۲:۱۷، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
بهتر از این مورد است که دکتر حبیبی اشاره کرده:(نقل به مضمون) «فن‌آوری»، همان «فن‌وری» است که برای سهل‌الوصول بودن، این‌گونه نوشته می‌شود. با این ترتیب برخی فکر می‌کنند که باید برویم پول بدهیم و فن‌آوری بیاوریم و اصلاً ایجاد فن‌آوری (تبدیل علم به تکنیک) اختراع مجدد چرخ است و ما را چه به این کارها! خلاصه ما باید همش سفارش بدهیم بیاورند. :-) --حسین ۲۲:۲۲، ۱۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] جنگ ویرایشی

اینجا میدان جنگ نیست! صفحه بحث:شیعی‌گری (کتاب) را برای همین درست کرده اند! --سندباد ۰۰:۱۶، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

ای بابا! خودتان که لالایی بلدید! • Яohan ب ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ (۰۰:۲۵)UTC
خوشحالم که صفحه بحث را خوانده‌اید. اگر توجه کنید، پیام اول، از من بود که جوابی نیافت. --حسین ۰۰:۲۶، ۱۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] دعوت به نظر

سلام. در مورد صحت و بی‌طرفی محتویات مقالهٔ اسرائیل، بحثی آغاز کرده‌ام. خواهش می‌کنم در صورت علاقمندی نظر دهید. هدف این است که موارد جانبداری و عدم صحت مقاله فهرست شود تا بتوانیم به آنها رسیدگی کنیم. --شروین افشار

[ویرایش] استفاده از ابزار

این ویرایش شما کُدهای اچ‌تی‌ام‌ال را به هم ریخت اگر ممکن است آنها را با تغییرات خودتان بازگردانید. حسام ۱۵:۱۸، ۲۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

تقصیر ابزار بود که اعداد مورد استفاده در تگ‌های HTML را هم فارسی کرد! الآن درستش می‌کنم. --حسین ۱۵:۲۳، ۲۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] درود

حسین جان غرض عرض اردات است و هیچ مردتنها بحث / ویرایشات ۰۰:۳۵، ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)

ممنونم از لطفتان. صفحه‌ی کاربری‌تان کمی عجیب بود. راستی، برای ذکر مشارکت‌ها، قبل از نام کاربری‌تان باید یک / بگذارید نه :. --حسین ۰۰:۳۹، ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
درورد چرا عجیب بود؟ مردتنها بحث / ویرایشات ۰۱:۰۳، ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
به گمانم برخی از جعبه‌های کاربری صفحه‌ی کاربریتان کمی متضادند؛ و بیش از کمی زیادند. :-) --حسین ۰۱:۰۶، ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
راستی، من دبگر باید بروم. بعد بیشتر صحبت می‌کنیم. موفق باشید. --حسین ۰۱:۰۸، ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
تضاد را نمی دانم. اما علاقه بس عمیق به بابل ها دارم. مخصوصا این کاربر ارادت خاصی به حقیقت‌جویان دارد. مردتنها بحث / ویرایشات ۰۱:۰۹، ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
البته می خواستم بابل را 3 ستونه کنم . که نشد. یعنی نتوانستم مردتنها بحث / ویرایشات ۰۱:۱۲، ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)