بحث:خط پهلوی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

این مقاله تک منبع است. با این طیف اطلاعات، هر طور هم بازنویسی شود مشکل حق تکثیر دارد.--بهزاد بحث ۱۳:۵۸، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

این مقاله را من از روی حافظه نوشته‌ام. و مطالب ذکر شده از بدیهیات است و در هر کتابی پیرامون خط پهلوی پیدا می‌شود از جمله آن منبعی که در زیر آورده‌ام. به‌آفرید ۱۴:۰۱، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
این مطلب کجایش به بدیهیات می‌ماند:

دبیره‌های پهلوی را معمولاً به زیرشاخه‌های زیر تقسیم می‌کنند:

  • پهلوی اشکانی (کتیبه‌ای و گسسته)
  • پهلوی ساسانی (زرتشتی)
  • پهلوی گسسته (کتیبه‌ای)
  • پهلوی پیوسته (کتابی)
  • پهلوی زبوری یا مسیحی
؟--بهزاد بحث ۱۴:۰۸، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
منظور از بدیهیات، مقدمات علم [علم=خط پهلوی‌شناسی] است. شاید استعمال بدیهی چندان درست نبود. به هر حال شما هر کتابی راجع به خط پهلوی باز کنید این‌ها را نوشته‌است. مثل دو دوتا چهارتا در این رشته‌است. مثل این می‌ماند که کسی مقدمات علم حساب و قواعد ضرب و جمع را بنویسد و به عنوان منبع یک کتاب حساب مقدماتی ذکر کند. به‌آفرید ۱۴:۱۱، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
به نظر منِ عوام، تنها جملهٔ اول را میشود به قول شما مقدمات علم در نظر گرفت. توجه کنید که بدیهیات باید برای همگان «دودوتا چهارتا» باشد نه مثلاً از نظر متخصصین و عالمان آن علم. مثال ریاضی قیاس مع‌الفارق است. چون در ریاضی همگان تا حدودی سررشته دارند اما خط پهلوی را کمتر کسی می‌شناسد. --بهزاد بحث ۱۴:۲۰، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
برای همین هم بنده کتاب را به عنوان منبع ذکر کرده‌ام. همهٔ این اطلاعات در آن یافت می‌شود. ولی متن من به هیچ وجه مشتق از متن آن نیست. بحث این است. اگر مطالب برای غیر متخصصان هم بدیهی بود که نیاز به ذکر منبع نبود. به‌آفرید ۱۴:۲۲، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
چطور میشود تمام اطلاعات مقاله را بتوان در تنها منبعش یافت، اما نشود مقاله را مشتق شده از آن منبع محسوب کرد؟! --بهزاد بحث ۱۴:۳۵، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
برای اینکه جزو مقدمات علم است. مثل این است که من الان راجع به قوانین سه‌گانهٔ نیوتن از حفظ مطلب بنویسم. و بعد که مطلبم تمام شد منبع را کتاب فیزیک هالیدی ذکر کنم تا هر کسی که خواست صحت حرف‌های مرا بررسی کند. به‌آفرید ۱۴:۳۹، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

الان من معتقدم که این مقاله بدیهیات نیست. شما نظر دیگری دارید؟--بهزاد بحث ۱۴:۴۹، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

اصلاً کلمهٔ بدیهیات را فراموش کنید. مثال آخر مرا بخوانید. به‌آفرید ۱۴:۵۰، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
یعنی اینکه بنده آمده‌ام راجع به قوانین سه‌گانهٔ نیوتن در مکانیک مطلب نوشته‌ام (بر اساس اطلاعات شخصی) وقتی که مطلبم تمام شده‌است آمده‌ام منبعی را که همهٔ آن اطلاعاتی که نوشته‌ام در آن یافت می‌شود هم ذکر کرده‌ام مثلاً کتاب فیزیک هالیدی را ذکر کرده‌ام. به‌آفرید ۱۴:۵۲، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
اولاً اینی که شما نوشته‌اید به نظر من از قوانین سه گانه ی مثال شما بسیار فراتر است. ثانیاً مقدمات علم چیزی است که هر کس مبنایی دارد و نمیشود کپی کردن در آن حد را مجاز شمرد. خواهشم از شما اینست که منابع بیشتری را در این زمینه معرفی بفرمایید طوری که تمام آنها مقاله را در بر بگیرد. تا آن زمان من مقاله را تعدیل خواهم کرد.--بهزاد بحث ۱۵:۰۵، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
نظرتان کاملاً اشتباه است. دانش کپی‌رایت ندارد متن کپی‌رایت دارد. n بار هم گفته‌ام بنده کپی نکرده‌ام. بنده با استفاده از دانش شخصی بدون اینکه حتی کتاب جلویم باز باشد چیزی نوشته‌ام و منبعی که می‌دانسته‌ام همهٔ این اطلاعات در آن یافت می‌شود ذکر کرده‌ام تا اگر کسی خواست صحت گفته‌ها را بررسی کند. به‌آفرید ۲۳:۳۴، ۳ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
دانش؟! تعریفش چیست؟ حدش را چه کسی تعریف میکند؟ شما؟
این مشکل زمانی حل میشود که نام چند منبع در مقاله آورده شود و مقاله تک منبع نباشد. لطفاً شما یا دوستان زحمتش را بکشند. --بهزاد بحث ۱۴:۵۷، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
از خود قانون اختراع نکنید. به جای آن سعی کنید قوانین مربوط به کپی‌رایت را بهتر بخوانید. همین یک منبع برای شکل فعلی مقاله کافی است. BorzouBarzegar ۱۵:۰۴، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
این را ببینید. این abridgement است نه summary. در مورد خرابکاری هم اشتباه سهوی در زدن دکمه ها بود. امیدوارم دلخور نشده باشید.--بهزاد بحث ۱۶:۰۰، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
کل بحث کار مشتق هم تنها در چارچوب چیزهایی که شامل کپی‌رایت می‌شود معنی دارد. دانش و آگاهی و حدس کپی رایت ندارد. اختراع و ابداع و نوع استفاده از آگاهی و دانش و حدس است که کپی‌رایت دارد. در حوزهٔ نوشتن نیز، زبان و قواعد پایه‌ای نوشتن که در متن استفاده شده است و اطلاعاتی که یک متن منتقل می‌کند کپی‌رایت ندارند؛ تنها خود متن و چیزهایی که در آن متن ساخته شده اند (مانند شخصیت خیالی یک کتاب داستان) کپی‌رایت دارند. BorzouBarzegar ۱۶:۵۴، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
تا زمانی که چند منبع دیگر درباره یافت نشود میشود آن را تز یا نظریه ی شخصی درنظر گرفت.--بهزاد بحث ۱۷:۱۶، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
شما جایی خوانده‌اید که مقاله تک‌منبعی ناقض حق تکثیر است؟ اگر دو منبع هم داشته باشد ناقض حق تکثیر دو منبع می‌شود؟ آیا متن اصلی کتاب را دیده‌اید و شباهتی بین این دو متن وجود داشته است؟ حسام ۱۶:۲۱، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
زمانی حق تکثیر منتفی میشود که با استفاده از چند منبع، یک مقاله جدید در آورد. والا در مورد چنین اطلاعاتی هرچند متن را دستکاری کنیم چیز جدیدی حاصل نمیشود. تمام آن را می توان خلاصه ای از کتاب فرض کرد.--بهزاد بحث ۱۶:۴۸، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
من تا حالا به این اندازه به ناتوانی کلام در بیان مقصود پی نبرده بودم! آقا جان!! اگر شما راجع به جمع و تفریق یا چه می‌دانم مشتق و انتگرال از خودتان بدون اینکه حتی به کتاب X نگاه کنید مطلب بنویسید و همهٔ مطالب در کتاب X یافت شود نقض حق تکثیر است؟ به‌آفرید ۲۲:۱۶، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
راجع به این مثال دقیقاً حق با شماست. اما وقتی موضوع گسترش می‌یابد و به اصطلاح تخصصی‌تر میشود شرایط کمی فرق می‌کند. آن وقت بحث اطلاعات عمومی و دستاورد شخصی پیش می‌آید. برای من مبهم است که فلان چیز در این مقاله اطلاعات(fact) است یا ماحصل تحقیقات شخصی یا به اصطلاح «تز» صاحب اثر که این دومی قطعاً تحت مالکیت وی قرار خواهد گرفت و غیر قابل انتشار تحت گنو خواهد بود. برای همین است که مقالات تک منبع چندان مطلوب نیست. این ابهام وقتی برطرف میشود که منابع دیگری نیز موضوع را کاور کند.--بهزاد بحث ۱۱:۰۹، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
حقایق، ایده‌ها و نظریات مورد حمایت قانون کپی‌رایت قرار نمی‌گیرند. حسام ۱۱:۱۴، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
عین عبارت را بخوانید:

Facts and ideas can't be copyrighted, but their expression and structure can. You can always write the facts in your own wordsthough.

حسام ۱۱:۱۶، ۵ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
دقیقاً. حتی اگر چنین نبودی، مشکلی نبودی. کتاب یاد شده از سری کتاب‌های سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) است. یعنی در دانشگاههای ایران تدریس می‌شود. به‌آفرید ۰۳:۲۰، ۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
ok. پس اگر از سمت است مشکلی ندارد. چون این نوع کتاب‌ها علی الاصول fact محسوب میشود(و نه تز). با درود و سپاس بابت وقتی که گماردید.--بهزاد بحث ۱۵:۲۸، ۶ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

[ویرایش] زمان ابداع خط اوستایی

در مقاله آمده‌است:

   
بحث:خط پهلوی
از این رو در زمان ساسانیان برای نوشتن اوستا خط اوستایی از روی خط پهلوی کتابی ابداع شد.
   
بحث:خط پهلوی


ولی اوستا که زمان بلاش اشکانی گردآوری شد. جایی خوانده‌بودم که آن زمان از خط اوستایی استفاده می‌کرده‌اند.(البته در همان جا هم نوشته شده‌بود که برخی زمان گردآوری اوستا را زمان بلاش ساسانی نوشته‌اند.) فکر می‌کنم دو نظریه در این باره وجود دارد. --سروش ☺گپ ۱۱:۲۰، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)

گردآوری نخست اوستا در زمان بلاش بود ولی به خط اوستایی نبود. امروزه اختراع خط اوستایی در زمان ساسانیان تقریباً محرز است. به‌آفرید ۱۱:۲۲، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
ولی زمان دقیق آن، اوایل اواسط یا اواخر مورد مناقشه‌است. به‌آفرید ۱۱:۲۴، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
شما بهتر می‌دانید.(اشتباه من این‌جا بود که گماشتم از همان روز اول به خط اوستایی نوشته‌اند.) حیف که از زمان یادداشت‌هایم 5-6 ماه گذشته و یادم نمی‌آید کدام بخش از کدام کتاب بوده‌است.--سروش ☺گپ ۱۱:۵۷، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
خواهش می‌کنم. حالا طبق روایات سنتی زرتشتیان اسکندر نسخه‌های زرنبشت اوستا را سوزاند، معلوم نیست (در صورت صحت) که آن به چه خطی بود؟ میخی یا آرامی یا خطی دیگر؟ :-) به‌آفرید ۱۲:۱۳، ۴ اوت ۲۰۰۷ (UTC)