دل سگ

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

دل سگ رمانی از میخائیل بولگاکف نویسنده روسی است.


فهرست مندرجات

[ویرایش] خلاصه داستان

دل سگ داستانی علمی-تخیلی است که بولگاکف در همان نخستین سالهای پیروزی انقلاب بلشویکی نوشت. در این داستان با طنزی تلخ نشان می‌‌دهد این مغز نیست که انسان ساز است بلکه قلب شالوده و پایه ساخت انسان است. صرف داشتن عقل نمی‌تواند « آدم » بسازد، بلکه احساس و روح انسانی است که « انسان » می‌‌سازد.

اما آنچه را بیشتر می‌‌توان عامل توقیف کتاب دانست، تشریح روحیه انقلابیون بلشویک و شباهت آنها به سگی است که به واسطه قرار دادن مغز یک انسان در کاسه سرش به تدریج شکل انسانی یافته است.

فیلمی براساس دل سگ ساخته شده است. فیلمساز با استادی فضای حاکم بر سال ۱۹۱۷ در مسکو را نشان می‌‌دهد. آغاز فیلم دوربین شهر را از چشم یک سگ ولگرد می‌‌بیند. روزهای سرد و پر برف و باد، به گونه‌ای نشان داده می‌‌شود که بیننده خود سرما را حس می‌‌کند و ایمان می‌‌آورد که فصلی سرد، پر از طوفان و برف و سرما آغاز گشته است، در بخش های بعدی مغز سگ توسط جراح معروفی با مغز یک انسان مرده عوض می‌‌شود، سگ به تدریج شکل آدم پیدا می‌‌کند، اما از آدمیت تنها « شکل » را دارد. رفتاری بدور از شان و نزاکت دارد و نه تنها حاضر نیست آداب اجتماعی را بپذیرد که آنها را به مسخره می‌‌گیرد. پروفسور جراح تلاش فراوان می‌‌کند تا این « سگ » را « آدم » کند، اما او تمایلی به تعلیمات وی ندارد و به افکار وی می‌‌خندد و آنها را به تمسخر می‌‌گیرد. پروفسور و دستیارش از آدم شدن او ناامید می‌‌شوند و عملاً می‌‌بینند او تبدیل به انسانی شده که قوانین و اصول اجتماعی را به راحتی زیر پا می‌‌گذارد. برخوردهای تند و غیر اصولی این سگ آدم نما آنها را به این نتیجه می‌‌رساند که باید وی را به جای اولش برگردانند تا او تنها بتواند به عنوان یک سگ ولگرد در کوچه و پس کوچه‌های مسکو به زندگی ادامه دهد.

[ویرایش] نقد و نظر

این رمان در ایران نقد و نظرهای متفاوت و بعضاً متضادی برانگیخت. سید علی خامنه ای در دیدارشان با هنرمندان در تاریخ 4/7/1370 شمسی ضمن پیش کشیدن هنر انقلابی این رمان را با دیگر رمان های انقلاب شوروی قیاس می کند و تلویحاً علت این که رمان به توفیق در خور خود نرسیده مخالفت با نفس انقلاب می داند. این بیانات که در سایت ایشان[۱] هم آمده بطور خلاصه چنین است:

   
دل سگ
من اگر بخواهم يك نمونه‏ى كامل اين موضوع را براى شما مطرح كنم، بايد از يك رمان نام ببرم. من رمانى به نام «دل سگ» خواندم، كه نويسنده‏اش روسى است. اين رمان، داستانى علمى، تخيلى است و... اين رمان، رمان كوچكى هم هست؛ اما بسيار هم هنرمندانه است. اين رمان در ايران هم ترجمه شده و چاپ گرديده است؛ ولى شماها اسمش را هم نشنيده‏ايد. رمان «دل سگ»، يك رمان ضد انقلابى است كه در حدود سالهاى 1925 يا 1926 - يعنى همان اوايل انقلاب روسيه - نوشته شده و نويسنده‏اش به انقلاب و به بعضى از كارها معترض است و آنها را مسخره كرده است؛ مثل همين كارهايى كه در اين‏جا هم نظيرش را ديده بوديم. اين اثر، اصلاً جزو ادبيات روسيه نيست. اين رمان مى‏توانست در دنيا پخش بشود. نمى‏شود گفت كه آن‏جا پشت پرده‏ى آهنين بود، يا در زمان استالين بود؛ نه، چرا در دنيا پخش نشد؟ چرا به عنوان يك اثر برجسته در دنيا ظهور پيدا نكرد؛ در حالى كه «دن آرام» در دنيا به عنوان يك اثر برجسته مطرح است - بحث روسيه نيست - و به زبانهاى زنده‏ى دنيا هم ترجمه شده است؛ يعنى اثر انقلاب است.
   
دل سگ



[ویرایش] ترجمه ها


[ویرایش] پانوشت

  1. بيانات رهبری در ديدار با جمعى از هنرمندان در تاریخ 4/9/1370