دریاچه ارومیه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
دریاچه ارومیه در شمال غربی ایران قرار دارد و در میان دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی بخش شده است. دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه درونْ سرزمینی ایران و دومین دریاچه آب شور دنیا است [۱]. آب این دریاچه بسیار شور بوده و عمدتآ از رودخانههای زرینهرود، سیمینهرود، گدار، باراندوز، شهرچای، نازلو و زولا تغذیه میشود.
حوضه آبریز دریاچه ارومیه ۵۱۸۷۶ کیلومتر مربع است [۲] که پیرامون ۳٪ مساحت کل کشور ایران را دربر میگیرد.این حوضه با داشتن دشتهایی مانند دشت پیرانشهر سلماس، ارومیه، تبریز، آذرشهر، مراغه، میاندوآب، مهاباد، نقده و اشنویه یکی از کانونهای ارزشمند فعالیت کشاورزی و دامداری در ایران بشمار میرود.
دریاچه ارومیه بزرگترین آبگیر دائمی آسیای غربی است که در غرب پشته (فلات) ایران قرار گرفته. پارک ملی دریاچه ارومیه پس از مرداب انزلی از جالبترین و نغزترین زیستگاههای طبیعی جانوران در ایران بشمار میرود. این دریاچه در حال حاضر ۲۷ گونه پستاندار ،۲۱۲ گونه پرنده ،۴۱ گونه خزنده ،۷ گونه دوزیست و ۲۶ گونه ماهی حیات وحش این دریچه را تشکیل داده است.[۳]
دریاچه ارومیه دارای ۱۰۲ جزیره است که همه آنها از سوی سازمان یونسکو به عنوان اندوخته طبیعی جهان به ثبت رسیده است. جزیره اِشک زیستگاه پرندگان زیبای کوچگر از جمله مرغ آتش و تنجه و نیز گوزن زرد ایرانی است. گِل کرانه دریاچه خاصیت درمان برای دردهای بندگاهی (مَفصلی) و بیماریهای زنان را دارد. برای گشت و گذار در دریاچه و جزیرههای آن میتوان از دو کشتی سهند و نوح یا قایقهای گوناگون در بندر گلمانخانه بهره گرفت.
[ویرایش] تاریخ
نام کهن این دریاچه چیچَست بوده است. این واژه واژه ایست از اوستایی و پارسی باستان و تلفظ آن چَئِچَستَ بوده است. دریاچه چیچست در اسطورههای ایرانی نقشی بنیادین دارد. عرصه بسیاری از رویدادهای مهم زندگی کیخسرو، کرانه این دریاچه بوده است. دژ بهمن که کیخسرو در نبردی غول آسا و سهمگین آن را میگشاید و از چنگ دیوان بدر میآورد در نزدیکی همین دریاچه بوده و بسیاری اسطورههای دیگر. نام ارومیه نامیست که آشوریان به آن داده اند. اور در زبان آشوری به معنای شهر است (همان واژهای که در نام اورشلیم (شهر آشتی) هم وجود دارد) و میه به معنای آب است (همریشه با مآء عربی). پس اورمیه یا ارومیه بمعنی شهر آب است.
در دوران پهلوی به مناسبت پادشاهی رضاشاه پهلوی، به این دریاچه نام رضائیه داده شد.
[ویرایش] منبع
فرهنگ جغرافیایی شهرستانهای کشور (شهرستان ارومیه)، سال ۱۳۷۹
|
||||
| آتش | آذر | آذین | آرام | اردشیر | آرزو | آرش | اسپیر | اسپیرک | اسپیرو | اشک | اشکسر | اشکو | امید | ایراننژاد | برد | بردک | بردین | برز | برزو | برزین | بستور | بن | بناشک | بهرام | پناه | پنهان | پیشوا | تخت | تختان | تشبال | تک | تنجک | تنجه | توس | تیر | جودره | جوزار | جوین | چاکتپه | چشمهکنار | خرسک | دی | زاغ | زرتپه | زرکمان | زرکنک | زیرآبه | سامانی | سپید | سرخ | سروش | سریجه | سنگان | سنگو | سهران | سیاهتپه | سیاهسنگ | سیاوش | شاهی (اسلامی) | شاهین | شبدیز | شمشیران | شورتپه | شوشتپه | کاظمداشی | کاکایی بالا | کاکایی پایین | کاکایی میانه | کام | کامه | کاوه | کبودان | کرکس | کریوه | کفچهنوک | کَلسنگ | کمان | کنارک | کوچکتپه | گرده | گرز | گریوک | گلگون | گیو | ماغ | مرکید | مشکین | مهدیس | مهر | مهران | مهرداد | مهوار | میانه | میدان | ناخدا | نادید | ناهید | ناوی | ناویان | نهان | نهفت | ||||

