مرو
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
| مرو | |
|---|---|
| اطلاعات | |
| کشور : | ترکمنستان |
| استان : | ماری |
| جمعیت : | - |
| ارتفاع از سطح دریا : | |
| پیششماره تلفنی : | |
| وبگاه : | |
مَرو مرکز استان ماری در ترکمنستان است. و در انتهاى جنوبی كویر قره قوم و به فاصلهٔ نود مایلی شمال شرقى سرخس واقع و از رود مرغاب (مرورود) مشروب مىشود.
به ساکنان مرو در فارسی مَروَزی گفته میشود به معنی «زیَنده در مرو». مردم نواحى شرقى خراسان مرو را به نام مور «Mowr» (بر وزن دور بهمعنى محيط و پيرامون) و باشندگان آن را مورى (بر وزن دورى بهمعنى بشقاب) ميگويند.
[ویرایش] پیشینه
پیشینهٔ مرو به پيش از ميلاد مسيح مىرسد. مرو از شهرهای باستانی آریاییان و از مراکز فرهنگی ایران بودهاست. داریوش اول در سنگنبشته بیستون مرو را مَرگَوش ناميده و با باختر اسم برده است. اما جغرافيانويسان قدیم آن را مَرْگیانا ناميده و جداگانه ذكر كردهاند. مرگيان يا مرو از سرزمینهای تابع اشکانیان بشمار مىآمد.
مرو در دورهٔ ساسانیان آباد بودهاست و چنانكه در تاریخ ثبت است یزدگرد سوم آخرين پادشاه ساسانی پس از شكست جنگ نهاوند (۲۱ هجرى/۶۴۲ میلادی) به ری، اصفهان، کرمان، بلخ و سپس مرو رفت و از شاه چین و خاقان ترک كمك خواست اما چون از سوءنيت ماهوی سوری مرزبان مرو نسبت به خود آگاه شد به آسيابانی خسرونام پناه برد و او يزدگرد را به طمع لباس فاخرش كشت (۳۱ ه . ق./۶۵۱ میلادی). از آن پس سرزمينهاى شرقى ايران يكى پس از ديگرى و از جمله مرو بتصرف تازیان مسلمان درآمد و سلسلههای ایرانی يكى پس از ديگرى بر اين ناحيه حكومت كردند و اهميت آن همچنان محفوظ بود.
مرو شايگان يكى از چهار شهر قديم خراسان بود كه زمانی پایتخت اين استان بوده است سه شهر ديگر خراسان نیشابور و بلخ و هرات بود. شهر مرو بواسطهٔ نزديكى به خوارزم و ماوراءالنهر از يك طرف و اتصال آن به سرخس و نيشابور از طرف ديگر از نظر نظامى و تجارى موقعيتى خاص داشته است بهمين جهت در زمان ساسانيان و در دورهٔ تسلط اعراب تا زمان مأمون هميشه اين شهر پایتخت خراسان بوده است. طاهریان مركز خراسان را به نيشابور انتقال دادند. سامانیان پایتخت را به بلخ و بخارا منتقل كردند ولی در دوران فرمانروائى سلجوقیان شهر مرو كه در مجاورت يورت آنها بوده مركز امپراتورى بزرگ سلجوقيها گرديد. در عهد سلطان سنجر مرو پايتخت خراسان بود و از معتبرترين شهرهای ايران. آبادى و اعتبار مردم آن تا آنجا بود كه زمینداران و دهقانان آن در توانگرى با امرا و ملوك اطراف دم همسرى مىزدند و مانند جرجانیهٔ خوارزم اهل فضل در آنجا گرد می آمدند و در مدارس و كتابخانههاى آنجا روزها را به فراگیری دانش مىگذراندند. اين شهر در ۵۵۰ ه .ق. ده كتابخانهٔ بزرگ عمومى داشت كه يكى از آنها دوازده هزار جلد كتاب داشت. مردم مرو ایرانی و زبانشان فارسى بوده است.
ياقوت كه مقارن حملهٔ مغول در مرو بودهاست مىنويسد از مرو در ۶۱۶ بيرون رفتم در حالی كه در حد اعلاى نيكویی بود. اين شهر در حملهٔ مغول بكلى ويران شد بدين توضيح كه پس از فرار سلطان محمد خوارزمشاه مجیر الملک حاكم سابق مرو به حفظ مرو در برابر مغول پرداخت و شيخ الاسلام مرو و قاضى سرخس را كه قصد تسليم شدن داشتند كشت و مغول شهر را محاصره كردند. مرو پنج روز مقاومت كرد اما سرانجام تسليم تولی پسر چنگیز شد و وى تمام مردم شهر را امر كرد به خارج شهر بروند و خود بر كرسى زرين نشست و سران خوارزمشاهی را دستور داد گردن زدند و مردم را ميان لشكريان بخش كرد و مغول همه را از زن و مرد و كودك كشتند و سپس مرو را آتش زد و تربت سنجر را سوخت و قبرها را به طمع دفينه نبش كرد و در اين واقعه هفتصد هزار آدمى كشته شدند و هيچ كس از ساكنان آنجا باقى نماندند (۶۱۸ ه . ق.). پيداست كه پس از اين ويرانى و قتل و سوختن مرو آن رونق و شكوه سابق را نتوانست بيابد خاصه با رونقى كه هرات در دورهٔ تیموریان و صفویه يافته بود.
در دورهٔ صفويه و افشاریه و قاجاریه گه گاه سركشان نواحى مخصوصاً ازبکان و خانهاى خیوه، مرو را مورد تاخت و تاز قرار مىدادند چنانكه من باب مثال در ۱۲۷۶ ه .ق. محمدامینخان والی خوارزم به حدود مرو آمده و به تعرض خراسان پرداخته است و فريدون میرزاى فرمانفرما او را در سرخس شكست داده و كشته و سر او را به تهران فرستاده است. چون روز ورود سر او به تهران مصادف با روز عيد بود در موقع سلام عام مژدهٔ اين فتح را به ناصرالدین شاه دادند.
اما تعرض تركمانان و حكام اطراف امرى عادى شده بود بدين مناسبت ناصرالدين شاه در اواخر سال ۱۲۷۶ ه .ق. حشمتالدوله حمزه میرزا به همراهى میرزا قوامالدوله آشتیانی با چهل هزار سپاهى روانهٔ حدود مرو كرد. اما اين لشكر بسبب بیاحتياطى و اختلافی كه بین حشمتالدوله و قوامالدوله بود از تركمانان شكست خوردند و نزدیک به دو سوم آنان کشته يا اسیر شدند و در اين اوان روسها كه به حدود شمال دریاچهٔ آرال و مشرق دریای خزر رسيده و به تصرف تركستان شرقى و غربی و درههاى سیحون و جیحون شروع كرده بودند به نواحى تحت تابعيت ايران نيز دست انداختند، از جمله خيوه را در ۱۲۷۰ و تاشکند و سمرقند و بخارا را در ۱۲۸۱ و ۱۲۸۵ اشغال کردند و با استيلاى بر اين نواحى به درهٔ آرال اترک و ترکمن صحرا نزديك شدند و در ۱۲۹۸ ه .ق. در گوگتپه تركمانان تكه را بكلى از پاى درآوردند و سرانجام در محرم ۱۲۹۹ ه .ق. خط مرزى كنونى بين دولت ايران و روسيه به موجب معاهدهاى مقرر شد.
[ویرایش] جستارهای وابسته
[ویرایش] منبع
- ایران باستان، پیرنیا جلد ۲ ص ۲۱۸۸ و ۲۶۵۱
| ماد: | هگمتانه (همدان) |
| هخامنشیان: | شوش | پاسارگاد| شیراز |
| اشکانیان: | دامغان | اشکآباد | تیسفون |
| ساسانیان: | تیسفون | بیشابور |کازرون |
| طاهریان: | بخارا | نیشابور | مرو |
| صفاریان: | زرنج |
| سامانیان: | بخارا |
| علویان: | طبرستان |
| زیاریان: | اصفهان |
| بوییان: | همدان | ری | شیراز |
| غزنویان: | غزنین |
| سلجوقیان: | نیشابور | اصفهان |
| خوارزمشاهیان: | سمرقند | گرگانج |
| ایلخانیان: | مراغه | تبریز |
| تیموریان: | سمرقند | هرات |
| صفویان: | اردبیل | تبریز | قزوین | اصفهان | ساری |
| افشاریان: | مشهد |
| زندیان: | شیراز | کرمان |
| قاجاریان: | ساری | تهران |
| پهلوی: | تهران |

