کاربر:Abolfazl attar
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
انديشه و سرنوشت آدمی
نگارش : ابوالفضل عطار فیلمساز - پژوهشگر ایرانی .- 09329065909 - 09121853557 www.abolfazlattar.ir
سخن از انديشه است. از ريشه. چنانكه مولوى شاعر و عارف پارسى ميگويد: اى برادر تو همه انديشه اى مابقى خود استخوان و ريشه اى. مغز آدمى فرمانده بدن است و تمامى كنش ها و واكنش هاى خود بخودى در بدن از ناخودآگاه آدمى سرچشمه ميگيرد. مغز چونان آهن ربائى قوى عمل ميكند، انديشه ها و افكار خرد و كلان همچون محتوائى هستند كه هر كدام بسته به نوع فكر، اعم از مثبت يا منفى نيروى جاذبه ائى توليد ميكنند كه فرآيند آن در جذب و دفع چيزها و آدميان موثر مى افتد. همين افكار و پندار نيز بر قلب و احساس آدمى اثر ميگذارد. حقيقت اين است كه ريشه چيزها و پديده ها همه در مغز انسان است. افكار به مثابه بذرهائى هستند كه آرمانها و خواست هاى كوچك و بزرگ آدمى را به ظهور ميرسانند هر گاه كوچكترين فكر در مغز آدمى بجريان افتد و تكرار شود آن فكر بر اثر تكرار، فرصتى براى تحقق و تجلى شدن خود پيدا ميكند. موريس مترلينگ انديشمند و فيلسوف در باره انديشه و سرنوشت انسان چنين ميگويد: انسان ساخته افكار خويش است فردا همان خواهد شد كه امروز مى انديشيده است. مترلينگ با اين گفته خود مسئوليت انسان را بيان داشته است چرا كه اين خود آدمى است كه مهار سرنوشت را در كف ميگيرد. كلام و سخنى كه تكرار ميشود بمرور در ضمير نا خود آگاه آدمى ريشه ميگيرد و سپس درعمل تجلى مى يابد. جان كلام اينكه خالق ما سازوكارى را در وجود ما بنا نهاده است كه ميتوانيم با بكارگيرى آن بر سرنوشت پيروز شويم. به همين رو بايد دانست هر گاه انسان مغزى آشفته دارد كه مملو از افكار منفى و خود خواهانه است، اعمال و گفتار آشفته را به وجود خويش راه داده است. محصول يك مغز آشفته عصبيت، عدم تمركز، بى قرارى، نا شكيبائى و بيمارى جسمى است. در اين وضعيت انسان تعادل خويش را از كف ميدهد و دچار ترديد شده و خواستگاه واقعى خويش را نميتواند تشخيص دهد. هر عمل و برنامه اى را كه دنبال كند به نتيجه نميرسد و آشفته رها ميشود. بدين رو ضرورى است كه آدمى براى داشتن حياتى پربار و پايدار ابتدا به پالايش پندارهاى خود بپردازد و بنيان هاى انديشه اش را بر خرد، مهر و نيكى استوار سازد. زرتشت پيامبر راستين و خردمند ايرانى با سه كلمه فلسفه اى را بنيان نهاد كه جهانى را ديگرگون ساخت. او كه تأثير پندار، گفتار، كردار را بر روان، جسم و سرنوشت انسان دريافته بود بر نيكى در پندار، گفتار و كردار تأكيد ورزيد و آنرا سه اصل مهم آئين خود قرار داد. انسانى كه تصوربر نيك بودن خود دارد و در خفا نسبت به ديگرى آغاز به غيبت و بدگوئى ميكند موجى را با كلام و انديشه خود توليد ميكند كه در ابتدا اثرات منفى اش بر روان و وجود خودش منعكس ميشود. ما خود آئينه خويشيم، هر كس كه توانست بر گفتارو پندار خويش مهار زند و راه مراقبت و تعادل را پيش گيرد توانسته است مسير سرنوشت خويش را تغيير دهد. جامعه ما همواره با اين مسئله در گير بوده و هر كس در مسير زندگى اش با كلام و افكار منفى نسبت به ديگرى موجى از بدبختى و گرفتارى را براى خودش فراهم آورده است. فقر، آشفتگى روحى و روانى محصول انديشه آدمى است. انسانى كه مدام با كلام و افكار و پندار خويش در باره ديگران داورى مى كند بى ترديد همان نيرو و موج را بسوى خود فرا خوانده است. گفتار وپندار انسان حتى بر جنين در رحم تأثير عميق ميگذارد. مادر وپدرى كه انديشه هاى ناپاك، منفى و عارى از شفقت و محبت دارند طبعا بر وجود فرزندان خويش تأثير منفى مى نهند. هر جنينى در درون مادرش امواج فكرى و احساسى اطرافيان را دريافت ميكند اگر والدين بتوانند افكار خود را با مراقبه پالايش دهند ميتوانند با افكار روشن بر روان فرزندان خويش در جنين تأثير نهند. خواست پروردگار براى همه آدميان يكسانست. او بركت را به همه انسانها پيشاپيش هديه كرده است. اما انسان با پندار هاى خويش در جذب و دفع بركات خداوند تأثير مى نهد. انسانى كه پذيراى حيات ديگر آدميان با هر تفكر و انديشه ائى هست پيشاپيش به خلقت پروردگار احترام نهاده است. بدين رو در ايران باستان با نگرش مثبت به همه موجودات توجه نشان داده ميشد و گياهان و حيوانات همواره مورد توجه ايرانيان باستان بودند .حال اگر ما نيك بنگريم هر پديده اى در خود ميدانى از انرژى را داراست كه در ساختار كلى حيات تأثير ميگذارد. بنابراين نه تنها انسان بلكه همه مخلوقات خداوندى شايستگى احترام و توجه را دارند. آنگاه كه بنيان انديشه هايمان براحترام به همه موجودات و مخلوقات استوار گشت بى ترديد توانسته ايم با روح يا جان جهان مرتبط شويم و وجودمان را در همه هستى مستغرق يابيم. در چنين وضعى انسان در صبحگاه به خورشيد و در شامگاه به ماه درود ميفرستد و ميداند كه طبيعت جلوه گاه زيباى خداوند است كه گفتار، پندار و كردار ما را بسوى ما باز ميگرداند. به همين دليل در اديان و آئين ها دعاها و نيايش ها در ستايش طبيعت شكل گرفته است. هر گاه انديشه مان را نسبت به هستى و طبيعت و مردمان كه همه مخلوقات پروردگارند مثبت و روشن ساختيم گفتار و كردارمان را به همان سو رهنمون گشته ايم كه حاصلش بازگشت بركت و گشايش به عرصه زندگى فردى و اجتماعى است. انسانى كه انديشه هاى دروغين و غير واقعى خويش را با گفتار دروغين ترويج ميكند دير يا زود بر دام از پيش ساخته خويش گرفتار مى آيد. آنچنان كه گفته شد ميتوان چنين نتيجه گرفت كه فقر در يك كشور محصول انديشه هاى منفى، غلط و ويرانگرى است كه در جمع يك ملت گسترش يافته است. تشتت فكر نيز موجب اخلال در سيستم عصبى بدن ميشود و آرام آرام بيمارى به تمامى بدن راه مى يابد. جسم كه تحت تسلط مغز است افكار منفى را بصورت موج در پوست و گوشت و استخوان آدمى گسترش ميدهد. اين چنين است كه بيمارى و سرطان در بخشى از بدن آدمى آرام ريشه ميدواند. سرطان توده انرژى منفى و سياهى است كه از افكار منفى كه در نهان خانه ذهن جاى گرفته است شكل ميگيرد. افكارى چون خست، حسادت، شهوت، تنفر، آز، دروغ و... كه در سر پرورانده شده است روزى خودش را بوسيله بيمارى جسمى يا حادثه اى تلخ در زندگى آدمى پديدار ميكند. انسانى كه انديشه قدرت طلبى و خود خواهى وتسلط بر ديگران را در سر خويش پرورش داده است موجب آلوده گى خون خود ميشود و طبیعتا امراض گوناگون جسمى و روانى را به وجود خود فرا خوانده است. پس انسان سكان دار سرنوشت خويش است. آنان كه بذر افكار و انديشه هاى مرگ، نيستى، خشونت و كينه را درخود و ديگران پرورش ميدهند در انتظار عكس العمل آن در روان، جسم و زندگى خويش باشند. دير يا زود چنين افكارى صاحب خويش را به سوى اضمحلال و نابودى مى كشانند. خداوند سازوكارى در وجود همه ما قرار داده كه بر اساس قوانين معنوى او شكل يافته اند. آدمى با هر دين و مليتى با يك قانون مورد قضاوت و داورى قرار مى گيرد و آن قانون لا يتغير پروردگار است. بسى كسانى كه اكنون با خواندن اين سطور اميدوار شوند و بسى كسانى كه نااميد گردند اما از ياد نبريم كه آدمى محصول انديشه هاى خويش است و اگر هم اكنون فرمان توقف را به تمامى افكار و انديشه هاى ناپاك خويش صادر كنيم و بجاى آن انديشه هاى پاك و سرشار از مهر وخرد را جارى سازيم سرنوشت را ديگرگون ساخته ايم. نيز هيچگاه نبايد از ياد ببريم كه آنچه امروز هستيم (چه به عنوان يك فرد، يك خانواده و يا يك ملت) محصول افكار و انديشه هاى ديروز خود هستيم. انسانى كه انديشه اش را بر مرگ ديگرى استوار ساخته است و ذهناً در پى دشمن ميرود بى ترديد غبار تلخ كامى، فقر، بدبختى و نيستى را بر خود و اطرافيان خود گسترانيده است. آنگاه كه قوم و ملتى انديشه هاى خود را بر پايه دروغ، كينه و دشمنى استوار مى سازد فرمان نابودى خويش را پيشاپيش صادر كرده است. اگر اكنون انسانى خواهان تغيير سرنوشت از بدى به نيكى است بايستى با انديشه هاى پاك بركت بى پايان خدا را براى همه افراد ساكن در سياره زمين خواهان شود. هر گاه انسان واقعاً به درجه اى رسيد كه آنچه را براى خود خواست براى ديگران (همه انسانها) نيز بخواهد و آنچه كه براى خود نخواست براى ديگران هم نخواهد درهاى بركات آسمانى را بروى خود گشوده است. اگر انديشه ها و پندارهاى خويش را بر خود و ديگران نيك سازيم و خداوند را باور داشته باشيم در مى يابيم كه بركات مادى و معنوى خداوند براى همه انسانها بطور گسترده و بى پايان وجود دارد بركاتى كه پايان ناپذير هستند. اگر انسان چنين نيك انديشيد بسوى جنگ و نابودى ديگران نخواهد رفت. آنگاه كه انسان به مراقبت انديشه ها و پندارهايش مى نشيند و هر روز بامدادن و شامگاهان به پالايش ذهن خويش مى پردازد بى ترديد بذر نيكى را در ذهن و روح خويش مى افشاند. باشد كه آدمى از اين راه تاج فرّهى، سُرور و سرورى را بر سر نهد و چراغ راه راستى و درستى گردد.
منبع www.attarfilm.com

