کمال خجندی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
کمالالدین خُجندی، معروف به «شیخ کمال» از عارفان و شاعران پارسیگوی قرن هشتم هجری بود. تولدش در خجند ماوراءالنهر بود. اما پس از سفر حج در تبریز ساکن شد و همانجا هم مرد. با اینکه شاعری پیشهٔ اصلی او نبودهاست، دیوانش مشتمل بر حدود هشتهزار بیت است که بخش اصلیاش غزلهای اوست. نمونهای از غزلیات:
| عرفات عشقبازان سر کوی یار باشد | بطواف کعبه زین در نروم که عار باشد | |
| چو سری بر آستانش ز سر صفا نهادی | بصفا و مروه ایْ دل دگرت چه کار باشد | |
| قدمی ز خود برون نِه بریاض عشق، کاینجا | نه صداع نفحهٔ گل نه جفای خار باشد | |
| بمعارج اناالحق نرسی ز پای منبر | که سری شناسد این سِرّ که سزای دار باشد | |
| ز میِ شبانه ساقی قدحی بیار پیشم | نه از آ» میی که او را بسحر خمار باشد | |
| نکند کمال دیگر طلب حضور باطن | که قرارگاه زلفش دل بیقرار باشد |
[ویرایش] منبع
- صفا، ذبیحالله. تاریخ ادبیات ایران (جلد دوم). با تلخیص محمد ترابی. چاپ چهاردهم، [تهران]: انتشارات فردوس، ۱۳۸۱، ISBN 964-5509-17-3، ۱۹۶–۱۹۷.

