کاربر:Ghasadak

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

روایات مشهور در تاریخ ولادت حضرت امام حسین (ع)

مشهور آنست كه ولادت آن حضرت در مدينه در سيم ماه شعبان بوده، و شيخ طوسي ره روايت كرده كه بيرون آمد توقيع شريف به سوي قاسم بن علاء همداني وكيل امام حسن عسكري عليه السلام كه مولاي ما حضرت حسين عليه السلام در روز پنجشنبه سيم ماه شعبان متولد شده پس آنروز را روزه‌دار و اين دعا را بخوان:

اَلّلهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ بِحَقِ الْمَوْلُودِ في هذَا الَْيَوْم الخ.

و ابن شهر آشوب (ره) ذكر كرده كه ولادت آن حضرت بعد از ده ماه و بيست روز از ولادت برادرش امام حسن عليه السلام بوده و آن روز سه شنبه يا پنجشنبه پنجم ماه شعبان سال چهارم از هجرت بوده، و فرموده روايت شده كه مابين آن حضرت و برادرش فاصله نبوده، مگر به قدر مدت حمل و مدت حمل و شش ماه بوده است.

و سيد بن طاوس و شيخ ابن نما و شيخ مفيد در ارشاد نيز ولادت آن حضرت را در پنجم شعبان ذكر فرموده‌اند، و شيخ مفيد در مقنعه و شيخ در تهذيب و شهيد در دروس آخر ماه ربيع الاول ذكر فرموده‌اند، و به اين قول درست مي‌شود روايت كافي از حضرت صادق عليه السلام كه مابين حسن و حسين عليهماالسلام طهري فاصله شده و مابين ميلاد آن دو بزرگوار شش ماه و ده روز واقع شده و الله العالم.


اختلاف مورخین شیعه و سنی در تاریخ ولادت امام حسین (ع)

مورخين شيعه و سنّي در ولادت امام(ع) اختلافاتي دارند كه ولادت حضرت در چه روزي، چه ماهي و چه سالي بوده است؟ عدّه اي گفته اند امام حسين(ع) سوم يا پنجم شعبان يا پنجم جمادي الاول و يا آخر ربيع الاول سال سوم هجري متولد شده اند. و بالجمله اختلاف بسيار در باب روز ولادت آن حضرتست.

البته همگي بالاتفاق گفته اند امام در طول شش ماه و ده روز تولد يافته اند. چون شيرخوارگي دو سال (بيست و چهار ماه) طول مي كشد حضرت صفيه (عمه پيامبر(ص) و على(ع)) مي گويد: وقتي حسين(ع) تولد يافت، پيامبر(ع) فرمودند: عمه جان، فرزندم را بياور. عرض كرد: هنوز پاكيزه اش نكرده ام. پيامبر فرمود: آيا تو ميخواهي او را پاكيزه كني؟ خداوند او را پاكيزه و مطهر به دنيا آورده است. سپس پيامبر(ص) گريه نمودند و فرمودند: خداوند لعنت كند مردمي را كه كشندگان تو هستند. صفيه عرض كرد: كشندگان او چه كساني هستند؟ فرمود: دنباله گروهي از نسل بني اميه. سپس در گوش راست حضرت اذان و در گوش چپ حضرت اقامه قرائت نمودند.


كيفيت ولادت امام حسین (ع)

شيخ طوسي (ره) و ديگران به سند معتبر از حضرت امام رضا عليه السلام نقل كرده‌اند كه چون حضرت امام حسين عليه السلام متولد شد، حضرت رسول صلي الله عليه و آله اسماء بنت عميس را فرمود كه بياور فرزند مرا اي اسماء، اسما گفت آن حضرت را در جامة سفيدي پيچيده به خدمت حضرت رسالت صلي الله عليه و آله بردم، حضرت او را گرفت و در دامن گذاشت و گوش راست و اذان در گوش چپش اقامه گفت،‌پس جبرئيل نازل شد و گفت: حق تعالي ترا سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد كه چون علي عليه السلام نسبت به منزله هرون است نسبت به موسي (ع) پس او را به اسم پسر كوچك هارون نام كن كه شبير است و چون لغت تو عربي است او را حسين نام كن. پس حضرت رسول صلي الله عليه و آله او را بوسيد و گريست و فرمود كه ترا مصيبتي عظيم در پيش است، خداوندا لعنت كن كشنده او را. پس فرمود كه اي اسماء اين خبر را به فاطمه مگو.

چون روز هفتم شد حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمود كه بياور فرزند مرا چون او را به نزد آن حضرت بردم گوسفند سياه و سفيدي از براي او عقيقه كرد كه يك رانش را به قابله داد و سرش را تراشيد و به وزن موي سرش نقره تصدق كرد و خلوق بر سرش ماليد، پس او را بر دامن خود گذاشت و فرمود اي ابا عبدالله چه بسيار گران است بر من كشته شدن تو، پس بسيار گريست. اسماء گفت: پدر و مادرم فداي تو باد اين چه خبر است كه در روز اول ولادت گفتي و امروز نيز مي‌فرمائي و گريه مي‌كني، حضرت فرمود كه: مي‌گريم بر اين فرزند دلبند خود كه گروهي كافر ستمكار از بني اميه او را خواهند كشت، خدا نرساند به ايشان شفاعت مرا، خواهد كشت او را مردي كه رخنه در دين من خواهد كرد و به خداوند عظيم كافر خواهد شد، پس گفت خداوندا سؤال مي‌كنم از تو در حق اين دو فرزندم آنچه را كه سوال كردم ابراهيم در حق ذريت خود خداوندا تو دوست دار ايشان و دوست دار هر كه دوست مي‌دارد ايشان را و لعنت كن هر كه ايشان را دشمن دارد لعنتي چندان كه آسمان و زمين پر شود.


ملکی بنام فطرس

شيخ صدوق و ابن قولويه و ديگران از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده‌اند كه چون حضرت امام حسين عليه السلام متولد شد حق تعالي جبرئيل را امر فرمود كه نازل شود با هزار ملك براي آن تهنيت گويد حضرت رسول صلي الله عليه و آله را از جانب خداوند و از جانب خود، چون جبرئيل نازل مي‌شد گذشت در جزيره از جزيره‌هاي دريا به ملكي كه او را فطرس مي‌گفتند و از حاملان عرش الهي بود.

وقتي حق تعالي او را امري فرموده بود و او كندي كرده بود پس حق تعالي بالش را در هم شكسته و او را در آن جزيره انداخته بود پس فطرس هفتصد سال در آنجا عبادت حق تعالي كرد تا روزي كه حضرت امام حسين عليه السلام متولد شد.

و به روايتي حق تعالي او را مخير گردانيد ميان عذاب دنيا و آخرت او عذاب دنيا را اختيار كرد پس حق تعالي او را معلق گردانيد به مژگانهاي هر دو چشم در آن جزيره و هيچ حيواني از آنجا عبور نمي‌كرد و پيوسته از زير او دود بدبوئي بلند مي‌شد چون ديد كه جبرئيل با ملائكه فرود مي‌آيند از جبرئيل پرسيد كه اراده كجا داريد؟ گفت چون حق تعالي نعمتي به محمد صلي الله عليه و آله كرامت فرموده است، مرا فرستاده است كه او را مبارك باد بگويم، ملك گفت اي جبرئيل مرا نيز با خود ببر شايد كه آن حضرت براي من دعا كند تا حق تعالي از من بگذرد. پس جبرئيل او را با خود برداشت و چون به خدمت حضرت رسالت صلي الله عليه و آله رسيد تهنيت و تحيت گفت و شرح حال فطرس را به عرض رسانيد. حضرت فرمود كه به او بگو كه خود را به اين مولود مبارك بمالد و به مكان خود برگردد. فطرس خويشتن را به امام حسين ماليد، بال برآورد و اين كلمات را گفت و بالا رفت عرض كرد يا رسول الله همانا زود باشد كه اين مولود را امت تو شهيد كنند و او را بر من به جهت اين نعمتي كه از او به من رسيد مكافاتي است كه هر كه او را زيارت كند او را به حضرت حسين عليه السلام برسانم، و هر كه بر او سلام كند من سلام او را برسانم، و هر كه بر او صلوت بفرستد من صلوات او را به او مي‌رسانم.

و موافق روايت ديگر چون فطرس به آسمان بالا رفت مي‌گفت كيست مثل من و حال آنكه من آزاد كرده ی حسين بن علي و فاطمه و محمدم (عليهم السلام).


مکیدن انگشت ابهام حضرت محمد (ص)

ابن شهر آشوب روايت كرده كه هنگام ولادت امام حسين عليه السلام فاطمه عليها السلام مريضه شد و شير در پستان مباركش خشك گرديد رسول خدا صلي الله عليه و آله مرضعي طلب كرد يافت نشد پس خود آن حصرت تشريف آورد به حجرة فاطمه عليهاالسلام و انگشت ابهام خويش را در دهان حسين مي‌گذاشت و او مي‌مكيد. بعضي گفته‌اند كه زبان مبارك را در دهان حسين عليه السلام مي‌گذاشت و او را زقه می‌داد چنانكه مرغ جوجه خود را زقه مي‌دهد تا چهل شبانه روز رزق حسين عليه السلام را حق تعالي از زبان پيغمبر صلي الله عليه و آله گردانيده بود، پس روئيد گوشت حسين عليه السلام از گوشت پيغمبر صلي الله عليه و آله، و روايات به اين مضمون بسيار است.

و در علل الشرايع روايت شده كه حال امام حسين عليه السلام در شير خوردن بدين منوال بود تا آنكه روئيد گوشت او از گوشت پيغمبر صلي الله عليه و آله و شير نياشاميد از فاطمه عليهاالسلام و نه از غير فاطمه.

و شيخ كليني در كافي از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه حسين عليه السلام از فاطمه عليهاالسلام و از زني ديگر شير نياشاميد او را به خدمت پيغمبر صلي الله عليه و آله مي‌بردند حضرت ابهام مبارك را در دهان او مي‌گذاشت و او مي‌مكيد و اين مكيدن او را دو سه روز كافي بود. پس گوشت و خون حسين عليه السلام از گوشت و خون حضرت رسول صلي الله عليه و آله پيدا شد فرزندي جز عيسي بن مريم عليه السلام و حسين بن علي عليهاالسلام شش ماهه از مادر متولد نشد كه بماند، و در بعضي از روايات به جاي عيسي يحيي نام برده شده. عَرَبيّه: (قاتل سيّد بحر العلوم است)

لِلّهِ مُرْتَضِعٌ لَمْ يَرْتَضِعْ اَبَداً مِنْ ثَدْي اُنْثي وَ مِنْ طه مَراضِعُهُ

برگرفته از کتاب منتهی الامال، تألیف حاج شیخ عباس قمی



ولادت حضرت ابالفضل العبّاس (ع)

" عباس بن علی بن ابی طالب علیه السلام" در سال 26 هجری متولد شد. مادرش ام البنین بود. امام علی علیه السلام به برادرش، عقیل، که به انساب و اجداد اعراب آگاه بود، فرمود:« برای من زنی را انتخاب کن که فرزندانی شجاع بیاورد.» عقیل فاطمه، دختر حزام بن خال ، را معرفی کرد و گفت:« در میان اعراب، شجاع تر از پدران او کسی را نمی شناسم.» علی علیه السلام با او ازدواج کرد و اوّلین فرزندی که از ام البنین به دنیا آمد عباس علیه السلام بود که او را به سبب زیبایی چهره اش، قمر بنی هاشم لقب داده بودند. کنیه او ابوالفضل بود و ام البنین پس از او سه فرزند به نام های عبدالله بن علی و عثمان بن علی و جعفر بن علی به دنیا آورد. عباس بن علی چهارده سال با پدرش امیرالمؤمنین و بقیه عمر خویش را در کنار دو برادرش زندگی کرد و هنگام شهادت سی و چهار سال از عمر شریفش گذشته بود. او در شجاعت بی نظیر بود و چنان بلندبالا بود که هنگامی که بر اسب سوار می شد، پای مبارکش به زمین می رسید.

ابصار العین، ص 25