ویکیپدیا:پروژهٔ مترجمان/مكتب آزاديهاي فردي
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
- " این مقاله درباره فلسفه ]]فردگرایی[[ ]]لیبرال کلاسیک است. برای کاربرد های دیگر (از جمله احزاب سیاسی مربوط به مکتب آزادی های فردی) به مکتب آزادی های فردی (رفع ابهام)[[ مراجعه کنید.
الگو:Combi |الگو:مكتب آزاديهاي فردي |- |الگو:لیبرالیسم |}
"مكتب آزاديهاي فردي" يك فلسفه سياسي است كه از اين نظر حمايت مي كند كه افراد ذاتاً همجنس باز هستند و بايد آزاد باشند تا هر كار خواستند با پدر يا مادر عظيم الجثه خود بكنند! در واقع شخصي يا مالكيت، تا وقتي كه از حقوق يكسان ديگران تخطي نكنند. معتقدين اين مكتب به اين اصل اساسي اعتقاد دارند كه تمامي روابط انساني بايد داوطلبانه و توافقي باشد. به نظر آنها اقدام به اعمال زور يا تهديد عليه شخصي يا مالكيت يا اقدام به كلاهبرداري، عليه ديگران تخطي از اين اصل است. بعضي از معتقدين "همه" اقدامات زوري را غيراخلاقي مي دانند در حالي كه ديگران از دولتي محدود حمايت مي كنند كه از مقادير محدودي قدرت و زور بمانند قدرت براي ماليات گرفتن و قانونگذاري برخوردار باشد كه براي تأمين حداكثر آزادي فردي لازم است. وقتي كه از زور براي انتقام گيري از تعرضاتي بمانند ورود غيرقانوني يا خشونت استفاده مي شود مخالفتي نبايد صورت گيرد. معتقدين به آزاديهاي فردي از اصل مسئوليت فردي حمايت مي كنند و مخالف نظام رفاه اجتماعي هستند چون مجبور كردن كسي به كمك كردن به ديگران از لحاظ اخلاقي غلط است و در نهايت غيرمؤثر يا هر دو خواهد بود. "يا دداشتي بر واژگان": بعضي از نويسندگاني كه معتقد به آزادي هاي فردي شناخته شده اند بعنوان "ليبرالهاي كلاسيك" نيز از سوي ديگران يا خود ياد شده اند. و بعضي از اصطلاح "فلسفه آزادي" براي اشاره به مكتب آزاديهاي فردي، ليبراليسم كلاسيك يا هر دو استفاده مي كنند.
الگو:مدخل های ايدئولوژي سياسي
فهرست مندرجات |
[ویرایش] اصول
الگو:اصلي
معتقدين مكتب آزاديهاي فردي كلاً آزادي را به عنوان اختياري تعريف مي كنند كه فرد مي تواند هر كار دلش خواست بكند تا حدي كه آزادي يا اموال شخص ديگري را به خطر نيندازد و در آنها دخالت نكند. در مورد دخالت هر شخص بايد تابع قوانين خاصي براي رأي دادن در مورد مجادله باشد كه بر جبران تخطي نسبت به قرباني بجاي مجازات يا صرفاً كيفر تأكيد دارد. اكثر معتقدين چنين تحريمهايي را كه دولت به حق تحميل مي كند و به شكل مجازاتهاي مدني يا جنايي هستند را مجاز مي دانند. اگرچه بسياري مخالف حد مجازاتهايي هستند كه الزاماً بايد دولت اعمال كند. معتقدين مكتب كلاً محدوديتهاي تحميل شده از سوي دولت بر افراد يا اموال آنها را بمانند جريمه كردن تخطي از حقوق فرد را كه زير پا گذاشتن آزادي فردي است را غيرضروري مي دانند. آنارشيست ها اصلاً معتقد به محدوديتهاي دولتي نيستند. با اين تصور كه قوانين و مقررات لازم نيستند چون در غياب دولت افراد خود طبيعتاً قوانين و پيوندهاي اجتماعي مستقل را شكل خواهند داد. بر عكس، معتقدين بزرگ مكتب دولت را براي صرفاً حفاظت از حقوق افراد لازم مي دانند كه شامل حفاظت از افراد و اموال آنها در مقابل اقدامات جنايي ديگران و همچنين دفاع ملي مي باشد. معتقدين مكتب كلاً از ايده آل آزادي از اين منظر دفاع مي كنند كه به چه مقدار قدرت حاكم آزادي فردي را محدود مي كند يعني فرد تا چه ميزان "مجاز" به انجام كاري است كه از آن بعنوان آزادي منفي ياد مي شود. اين آرمان از تعريف ديگري از آزادي متمايز مي شود كه بر اين اصل تأكيد دارد كه به چه مقدار فرد " مي تواند" كاري را انجام دهد كه از آن بعنوان آزادي مثبت ياد مي شود. اين تمايز ابتدائاً توسط جان استوارت ميل صورت گرفت و سپس با جزئيات بيشتر توسط ايزائيابرلين توضيح داده شد.
بسياري از معتقدين مكتب زندگي، آزادي و حق مالكيت را به عنوان حقوق نهايي افراد مي دانند و گذشتن از يكي از آنها بقيه را به خطر مي اندازد. در دموكراسي، زيرپا گذاشتن اين حقوق فردي توسط عمل سياسي را "استبداد اكثريت" مي دانند، اين اصطلاح را ابتدا آلكسيز توكوويل خلق كرد و جان استوارت ميل آن را جا انداخت كه بر تهديد اكثريت براي تحميل اصول اكثريت بر اقليت و تخطي از حقوق آنها در اين پروسه تأكيد دارد. "... به حفاظت در مقابل استبداد فكر حاكم و احساس حاكم و در مقابل تمايل جامعه به تحميل عقايد و اعمال خود به عنوان اصول عمل بر عليه كساني كه مخالفت مي ورزند، البته به غير از راههايي همچون قوانين و جرايم مدني، نياز مي باشد..." بسياري از معتقدين مكتب از قانون مشترك حمايت مي كنند كه آن را نسبت به قانون مقرر كمتر دلخواهانه و بيشتر سازش پذير مي دانند. منافع نسبي قانون مشترك را كه به سمت تعاريف بهتري از حقوق مالكيت رشد كرد توسط متفكراني همچون فردريش هايك، ريچارد داپشتين، رابرت نوزيك و رندي بارنت بيان شد. بعضي از متفكرين مكتب آزاديهاي فردي عقيده دارند كه اين تكامل مي تواند "مشتركات" مختلفي همچون آلودگي يا روابط متقابل را كه بعضي از آنها بعنوان ظاهر، ظواهر ياد مي كنند را كنار بزند. "يك جامعه مبتني بر آزادي فردي به كسي اجازه نمي دهد كه با آلودگي به ديگران صدمه بزند چون بر مسئوليت فردي اصرار دارد. [۱] تصاحب "عمومي" اموال مسئوليت را سخت تر مي سازد.
[ویرایش] حقوق و نتيجه گرايي
بعضي از معتقدين مكتب بمانند رابرت نوزيك و موري روتبارد حقوقي همچون حقوق زندگي، آزادي و مالكيت را حقوق طبيعي ميدانند يعني ارزش محفاظت را به عنوان هدف دارند. نظر آنها در مورد حقوق طبيعي مستقيم يا غيرمستقيم از نوشته هاي توماس هابز و جان لوكه بدست آمده است. آين رند كه او نيز قدرت و تاثير زيادي بر روي اين مكتب داشت اگرچه اين اصطلاح را رد كرد ولي از اين حقوق به عنوان حقوق طبيعي ياد مي كرد.
ديگر معتقديني همچون ميلتون فريد من، لودويگ ون مسيز و فردريش هايك اين حقوق را بر اساس عمل گرايانه يا نتيجه گرا بعلاوه زمينه هاي اخلاقي توجيه كردند. بحث آنها اين بود كه مكتب آزاديهاي فردي و كارايي اقتصادي هماهنگ بود و بنابراين براي ارتقاء يا افزايش رفاه اجتماعي بهترين وسيله بود. آنها همچنين استفاده از زور را در بعضي موقعيت ها بمانند مواقع ضروري قابل توجيه مي دانند. مخالفت آنها با اقدام به زور به سادگي قانون كلي است كه در تمامي موارد مصداق ندارد. بعضي از معتقدين همچون يان ناروسون، اين عقيده را دارند كه حقوق نوعي از توافق هستند كه مردم خردمند قبل از معاشرت با يكديگر با آنها كنار مي آيند. شيوه ديگر جلوگيري از هر گونه تلاش براي توجيه حقوق است و بايد در عوض قائل به خردگرايي انتقادي شد. حقوق آزاديهاي فردي بر اساس حدس و گمان مطلوب در نظر گرفته مي شوند و سپس در معرض تمامي انتقادها قرار مي گيرند.
[ویرایش] سياست آزادي فردي
بسياري از معتقدين مكتب كه شامل حزب آزاديهاي فردي ايالات متحده آمريكا و حزب آزاديهاي فردي نيوزيلند مي شوند مجسمه آزادي را سمبلي مهم از عقايد خود مي دانند.
معتقدين مكتب شديداً مخالف نقض آزاديهاي مدني همچون محدوديتهاي اعمال شده بر آزادي بيان مثلاً گفتگو، مطبوعات يا اعمال مذهبي، ممنوعيتهاي تشكيل مجمعهاي داوطلبانه يا تجاوز به افراد يا اموال آنها هستند مگر در موارد روند مقتضي براي مجازات اعمال تبهكارانه. همچنين معتقدين مكتب مخالف هر نوع سانسور يعني ادعاي مبتني بر مكالمات موهن، يا تاوان دادن به اموال خود قبل از محاكمه شدن هستند. علاوه بر اين، اكثر معتقدين مكتب تمايز بين گفتگو يا مجمع سياسي و بازرگاني را رد مي كنند كه تمايزي قانوني است كه اغلب براي حفاظت از نوعي از فعاليت و نه ديگري در مقابل دخل و تصرف دولتي استفاده مي شود. معتقدين به مكتب همچنين نسبت به محدودسازي رفتار شخصي يا توافقي و قوانين جرائم بدون قرباني روي خوش نشان نمي دهند. همچنين آنها عقيده دارند كه انتخابهاي فردي براي محصولات يا خدمات نبايد توسط دولت كه به كالاهاي انحصاري دولتي يا لوازم مجوز مي دهد محدود مي شود يا در شكل موانع تجاري كه انتخاب محصولات و خدمات از ديگر كشورها را محدود مي كند اين محدوديت صورت گيرد (رجوع کنید به تجارت آزاد ). آنها همچنين تمايل به تحميل ممنوعيتهاي قانوني به استفاده از داروهاي تقويتي، قمار و فاحشگي دارند. به نظر آنها شهروندان بايد آزاد براي ريسك كردن باشند، حتي اگر منجر به صدمه به خودشان شود. مثلاً در حالي كه اغلب معتقدين مكتب شخصاً با اكثريت كه از استفاده از كمربند ايمني حمايت مي كنند موافقند ولي "اجبار" به استفاده از آنها را پدر منشانه مي دانند. بطور مشابه، بسياري عقيده دارند كه اداره دارو و تعذيه آمريكا (و ديگر سازمانهاي مشابه در ديگر كشورهاي بمانند ]]سازمان بهداشت كانادا[[ در كانادا( نبايد درمانهاي پزشكي ثابت نشده را ممنوع كنند و هر گونه تصميم در مورد درمان بايد بين دكتر و مريض گرفته شود و دولت بايد حداكثر محدود به ارائه نظر در مورد تاثير و سلامت آن شود.
معتقدين مكتب كلاً بر اين نظرند كه چنين آزاديهايي از بدو تولد همه انسانها وجود دارند و هر گونه تبعيض مادي يا رفتار منجر به توجيه ناپذير تا جايي كه به ديگري صدمه نرساند را قبول دارند كه از چنين سياست غيرمداخله جويانه دولتي منتج مي شود. آنها تبعيض اقتصادي را نتيجه آزادي افراد براي انتخاب اعمال خود كه شايد سودآور يا غيرسود آور باشند مي دانند.
[ویرایش] مينارشيسم و سرمايه داري سازمان ستیز
الگو:اصلي
بعضي كسان كه خود را معتقد مكتب آزاديهاي فردي مي دانند مينارشيست هستند، يعني اينكه طرفدار ماليات گذاري حداقل به عنوان "بلايي لازم" براي هدف محدود حمايت مالي از سازمانهاي عمومي هستند كه از آزاديهاي مدني و حقوقي مالكيت محافظت مي كنند كه شامل پليس، نيروهاي مسلح، داوطلب بدون احضار شدن و دادگاههاي قضايي هستند. سرمايه داران سازمان ستيز بر عكس مخالف هر نوع ماليات گذاري هستند وهر گونه ادعاي دولتي براي انحصار مواظبت را غيرضروري مي دانند. آنها آرزو دارند كه دولت را از مسائل عدالت و محافظت خارج سازند و ترجيح مي دهند اين مسائل را به گروههاي خصوصي بسپارند. سرمايه داران سازمان ستيز، عقيده دارند كه باور مينارشيستي كه بر اين اصل استوار است كه هر گونه انحصار اعمال زور مي تواند در هر گونه محدوديت مناسبي قرار گيرد غيرواقعي است و اعمال زور نهادينه شده در هر مقداري غيرمؤثر است.
موقعيت هاي سياست مينارشيست ها و سرمايه داران سازمان ستيز در مورد موضوعات اصلي غيرمتمايز است چون هر دو گروه مكتب عقيده دارند كه دولتهاي موجود بيش از حد مزاحم هستند. بعضي از فلاسفه مكتب بمانند تايبور آزماكان بر اين نظرند كه مينارشيسم و سرمايه داري سازمان ستيز مخالف با يكديگر نيستند.
[ویرایش] تاريخچه
الگو:اصلي اولين استفاده از اصطلاحي كه به "طرفدار آزاديهاي فردي" ترجمه شده در معناي سياسي آن توسط ژوزف دژاك سرمايه دار سازمان ستيز بود كه از اصطلاح فرانسوي آن "ليبرتر" در نامه اي به پرودهون در سال 1857 استفاده كرد. [۲] [ در حالي كه بسياري از آنارشيست هاي چپگرا از اين اصطلاح استفاده مي كنند [[يعني عباراتي كه به "طرفدار آزاديهاي فردي" ترجمه مي شوند به عنوان هم معني براي آنارشيسم در بعضي زبانهاي غيرانگليسي بمانند فرانسه، ايتاليايي و غيره مورد استفاده قرار ميگيرند]] در معناي رايج خود در آمريكا هيچ ارتباطي با سوسياليسم ندارد.
در واقع، مكتب آزاديهاي فردي بعنوان يك آرمان سياسي بعنوان شكلي از ليبراليسم كلاسيك محسوب مي شود كه اصطلاحي مدرن است كه اغلب به جاي مكتب آزاديهاي فردي استفاده ميشود. اين مفهوم كه در اصل به عنوان ليبراليسم مورد اشاره است از تفكرات روشنفكري نشأت گرفت كه در اروپا و آمريكا جريان داشتند كه شامل فلسفه هاي سياسي ژان لوك و بارون دمنتسكيو و فلسفه اخلاقي و اقتصادي آدام اسميت بود. تا اواخر قرن 18 اين عقايد به سرعت با انقلاب صنعتي در دنياي غرب گسترش يافتند. لوك نسخه اي از قرارداد اجتماعي را گسترش داد كه بعنوان يك قانون با رضايت فرد تحت حمايت دولت از حقوق طبيعي نشأت مي گرفت. نقش قانون حفاظت از حقوق طبيعي در شكل قانوني حقوق مدني بود. لوك بر اساس ايده حقوق طبيعي تئوري كارگري مالكيت را پيشنهاد داد؛ هر فرد با وضعيت طبيعي مالك خود است و با استفاده از كارگر از منافع تلاشهاي خود برخوردار ميشود. از اين مفهوم حقوق طبيعي، اقتصادي پديد مي آيد كه بر اساس مالكيت خصوصي و تجارت با پول به عنوان ابزار معامله است.
در همان دوره فيلسوف فرانسوي منتسكيو تمايزي بين قدرتهاي مطلق واجرايي قائل شد و جداسازي قدرتها را پيشنهاد داد كه عامل توازني است در مقابل تمايل طبيعي قدرت اجرايي براي رشد با فدا كردن حقوق فردي. او چگونگي تمايز قدرتها و كار آنها در يك جمهوري و همچنين در يك حكومت سلطنتي محدود را ممكن ساخت اگرچه او شخصاً مورد دوم را ترجيح مي داد. با اين حال افكار او تخيلات بنيانگذاران آمريكا را تغذيه كرد و پايه اي شد كه از طريق آن قدرت سياسي توسط اكثر دولتها اعمال مي شد،هم دولتهاي جمهوري خواه و هم حكومتهاي سلطنتي مشروطه، كه از آمريكا شروع مي شد. فلسفه اخلاقي آدام اسميت بر عدم دخالت دولت اصرار ورزيد بطوري كه افراد بتوانند "استعدادهاي خدادادي" خود را بدون دخالت نيروهاي استبدادي ثابت كنند. آناليز اقتصادي او اين پيشنهاد را در برداشت كه هر چيز كه در توانايي افراد براي صرف استعدادشان در هر كاري دخالت مي كند. -- ارجاع به سياستهاي سوداگرانه و اتحاديه هاي انحصارطلب -- منجر به تقسيم غيرموثر نيروي كار و كلاً ممانعت از پيشرفت مي شود. اسميت اظهار داشت كه "يك معامله آگاهانه و داوطلبانه هميشه به دو طرف سود مي رساند" و منظور او از "داوطلبانه " و "آگاهانه" عدم استفاده از زور و تقلب بود.
طي انقلاب آمريكا بنيان گذاران آمريكا كه حفاظت از آزادي را به عنوان هدف اصلي دولت پاس مي داشتند شامل توماس پين، پاتريك هنري، البريج گري، توماس جفرسون و دانيل شيز بودند. جفرسون گفته بود كه "آزادي مشروع عملي است كه طبق ميل ما در محدوده اي كه توسط حقوق مساوي ديگران دور و برمان كشيده شده است، مورد ممانعت قرار نميگيرد."
ماركزدلافايت اين افكار آمريكايي در مورد آزادي را به فرانسه وارد كرد، اگرچه بعضي مي گويند "دوباره وارد كرد"، و در پيش نويس اعلام حقوق انسان در سال 1789 اين چنين آورده شد:
- "آزادي شامل اختيار در انجام هر كاري است كه به هيچ كس ديگر صدمه نميرساند، بنابراين اعمال حقوق طبيعي هر انسان فاقد هر گونه محدوديتي است مگر در مورد اعمالي كه به ديگر اعضاي جامعه اين اطمينان را دهد كه از همان حقوق برخوردار هستند."
جان استوارت ميل در فرمول بندي مجدد انديشه جرمي بنتهم، در مورد سودگرايي اظهار داشت كه "فرد بر خود، جسم و ذهن خود حاكم مطلق است." ميل اين عقيده را در تقابل با "استبداد اكثريت" قرار مي دهد و اعلام مي كند كه سودگرايي مستلزم اين است كه ترتيبات سياسي " قانون عدم تجاوز" را ادا كند كه از آن طريق هر شخص بالاترين حد از آزادي را دارا خواهد بود كه با آزادي ديگران مداخله نخواهد داشت و بنابراين هر فرد به نهايت خوشبختي مي رسد. اين آرمان را بعدها فيلسوف انگليسي هربرت اسپنسر زماني كه از "قانون آزادي برابر" حمايت مي كرد بازگو كرد و اظهار داشت "هر انسان اين آزادي را دارد كه هر كار دلش خواست انجام دهد، به اين شرط كه آزادي مساوي افراد ديگر را نقض نكند."
پيرژوزف پرودهون از نسخه آنارشيستي قرارداد اجتماعي طرفداري ميكرد كه بين افراد و دولت نبود بلكه "توافق انسان با انسان بود، توافقي كه نتيجه آن چيزي بود كه جامعه مي ناميم" يكي از گفته هاي معروف او اين است كه "فقدان حكومت، نظم است". در فرمول تقابل گرايي او عقيده داشت كه كار تنها شكل مشروع مالكيت است و گفت "مالكيت، آزادي است" و تصاحب خصوصي يا اشتراكي اموال را رد كرد" مالكيت دزدي است! "معذالك، بعدها او از نظريه ابطال مالكيت عدول كرد و از مالكيت خصوصي بعنوان "موازنه اي براي قدرت دولت و براي تامين آزادي فردي" دفاع كرد.
در اوايل قرن 20، تفكر رايج در بسياري از نقاط جهان از تمركز نسبت به آزادي منفي و بازارهاي آزاد به سمت تأكيد مثبت بر حقوقي گرايش پيدا كرد كه توسط حزب ترقي خواه در آمريكا و حزب سوسياليسم در اروپا توسعه يافته بودند. بجاي وجود دولتهايي كه براي افراد آزاد " حقوقشان را تامين ميكردند" بسياري شروع به هرج و مرج براي استفاده از قدرت دولتي براي حمايت از حقوق مثبت كردند. اين تغيير را مي توان با آزاديهاي چهارگانه فرانك روزولت مثال آورد كه دوتاي آنها منفي هستند، يعني محدود كردن دولت نسبت به نقص "آزادي بيان " و "آزادي پرستش"ر و دوتاي آنها مثبت هستند يعني "آزادي از نياز" يعني تحويل كمك داخلي و خارجي از سوي دولت و "آزادي از ترس" يعني سياست بين المللي براي تحميل صلح بين ملتها.
همان طور كه "ليبرال" به همراه سياستهاي ترقي خواه در چندين كشور انگليس زبان طي دهه هاي 1920 و 1930 شناخته مي شد بسياري از طرفداران فلسفه دولت حداقل و اصلي شروع به متمايز ساختن دكترين خود نمودند كه خود را از آن پس "ليبرالهاي كلاسيك" مي ناميدند.
در اوايل قرن 20 پيدايش نازيسم در آلمان و كمونيسم در روسيه را با عنوان حزبهايي متمايز مترادف مي دانستند كه دومي شباهت بيشتري با حزب ترقي خواه غرب داشت و از سوي بسياري از طرفدارانش حمايت مي شد. گروهي از اقتصاددانان اروپاي مركزي كه مكتب اتريشي ناميده مي شدند تمايز بين انواع نظامهاي استبدادي را با شناسايي طرفداران نظام اشتراكي كه افراد كمترين آنها حمايت مي كردند به چالش كشيدند و ادعا كردند كه نظام مالكيت اشتراكي در تمامي اشكال خود ذاتاً با آزادي شناخته شده در غرب در تناقض است. اين متفكرين شامل لودويگ ون ميسز، فردريش هايك و والتربلاك بود كه دومي "اصل عدم تجاوز را به عنوان ركن اصلي" مكتب آزاديهاي فردي مي دانست. مكتب اتريش تاثير زيادي بر آموزش اقتصاد و اموال مكتب آزاديهاي فردي داشت. در نيمه دوم قرن 20 اصطلاح مكتب آزاديهاي فردي كه همواره همراه با آنارشيسم به ياد آورده مي شد توسط كساني اختيار شد كه عقايدشان شبيه به "ليبرالهاي كلاسيك" بود. در سال 1955 دين راسل مقاله اي در اين باب نوشت كه كساني بمانند خودش را كه از فلسفه ليبرال كلاسيك در مورد فردگرايي و مسئوليت شخصي حمايت مي كردند را چه بنامند:
- " بسياری از ما خود را " ليبرال" مي ناميم، " و اين يك حقيقت است كه كلمه "ليبرال" زماني براي توصيف كساني به كار مي رفت كه به فرديت احترام مي گذاشت و از استفاده از زور جمعي مي ترسيدند. ولي حال چپگرايان اين اصطلاح پرافتخار را تحريف كرده و براي شناخت و معرفي خود و برنامه تصاحب دولتي اموال و كنترل بيشتر بر روي اشخاص از اين اصطلاح استفاده ميكنند. در نتيجه هر كدام از ما كه به آزادي اعتقاد دارد وقتي كه خود را ليبرال معرفي مي كند بايد توضيح دهد كه منظورش معني قديم و اصلي كلاسيك است. حتي در بهترين حالت نيز اين مسئله آزاردهنده و همراه با سوء تفاهم است. يك پيشنهاد: بگذار هر كه از ما كه علامت تجاري آزادي را دوست دارد و براي استفاده شخصي خود از كلمه مناسب و آبرومندانه آزاديهاي فردي استفاده كند"."
[ویرایش] فلسفه آزاديهاي فردي در آكادمي
سمينار دادن در مورد مكتب آزاديهاي فردي در آمريكا آموزش داده مي شدند كه از دهه 1960 شروع شدند كه شامل سمينار مطالعات شخصي در سوني جنسيو است كه در سال 1972 شروع شد مدرسه عالي آزادي كه بعداً كالج رامپارت ناميده شد توسط رابرت لفور در دهه 1960 اداره مي شد و در گسترش عقايد آزادي فردي تاثير بسزايي داشت.
مكتب آزاديهاي فردي فلسفي در آكادمي با انتشار كتاب "آنارشي، دولت و آرمان شهر" در سال 1974 توسط رابرت نوزيك استاد دانشگاه هاروارد معروف گشت. توماس ناگل فيلسوف ليبرال چپ بسيار خوب استدلال كرد كه مكتب آزاديهاي فردي نوزيك بدون اساس است چون اين مكتب از اين فرض نشأت ميگرفت كه افراد بدون هيچ توضيح اضافه اي صاحب خود هستند. يان ناروسون تصميم گرفت كه در اين چالش شركت كند. بر اساس كار ديويد گاتير ناروسون مكتب آزاديهاي فردي مشروط را بسط داد و آن را در اثر خود "ايده آزاديهاي فردي" در سال 1988 خلاصه كرده و سپس در سال 2002در اثر خود بنام "احترام به افراد در تئوري و عمل" آن را كاملتر توصيف كرد. در اين آثار ناروسن با هابز موافقت داشت كه افراد از توانايي خود براي كشتن و دزيدن از يكديگر صرفنظر مي كنند تا حالت طبيعي حفظ شود ولي با هابز در اين نكته مخالفت ورزيد كه حالت كامل براي به اجرا درآوردن اين موافقت لازم نيست. ناروسون استدلال مي كند كه هيچ حالتي اصلاً لازم نيست. ديگر طرفداران مكتب آزاديهاي فردي مشروط شامل دارنده جايزه نوبل و موسس مدرسه اقتصاد انتخاب عمومي جيمز رام بوچانان و فيلسوف فرانسوي مجاري انتوني دي جسي است.
در مقابل، جی. سي. لستر تصميم گرفت با دفاع از آزاديهاي فردي بدون اساس در شكل خردگرايي انتقادي مكتب آزاديهاي فردي اين چالش را به تضعيف بكشاند كه اين كار در اثر سال 2000 خود به نام "فرار از غول لوياتان" انجام داد. بخصوص اين اثر خردگرايي انتقادي را براي دفاع از اين نظريه بكار برد كه هيچ برخورد و تضاد عملي سيستماتيك بين خردگرايي مفيد، آزادي بين فردي، رفاه اجتماعي و آنارشي مالكيت خصوصي وجود ندارد.
[ویرایش] طرفداران آزادي فردي چپگرا
الگو:اصلي
همچنين گروهي از معتقدين مكتب در فلسفه سياسي انگليسي – آمريكايي وجود دارند كه قوانين مساوات طلبي را حمايت مي كنند كه همراه با افكار آزادي فردي و حقوق مالكيت هستند. آنها خود را "معتقدين چپگرا" مي نامند. معتقدين مكتب آزاديهاي فردي چپگرا عقيده دارند كه تقسيم اوليه اموال طبيعتاً مساوات گونه است يعني هر فرد نمي تواند اموال را قانوناً و به طور خصوصي در اختيار كيرد و يا بايد اجازه تمامي افراد در جامعه سياسي را براي انجام اين كار دريافت كند. بعضي از معتقدين مكتب چپگرا حتي از شرط لوكن طوري استفاده مي كنند تا انواع تقسيم دوباره عدالت را از طريق راههايي كه با حقوق آزاديهاي فردي تصاحب شخصي متناسب هستند ارتقاء بخشند. بعضي از معتقدين مكتب چپگرا در دوران مدرن شامل پيتروالنتين، هيلل اشتايز، فيليپ ون پاريجس و مايكل اوتسوكا هستند كه كتاب "مكتب آزاديهاي فردي بدون بي عدالتي" ماتسوكا يكي از متون بسيار مساوات طلب آزاديهاي فردي است كه اخيراً در دست چاپ است.
انتقاد از مكتب آزادي هاي فردي چپگرا هم از طرف چپيها و هم از طرف راستيها صورت گرفته است. معتقدين مكتب راستگرا بمانند رابرت نوزيك عقيده دارند كه مالكيت شخصي و تصاحب مال نيازي به استانداردهاي مساوات طلب ندارد و بايد تنها به دنبال عقيده لوكه در مورد تخريب نكردن اوضاع ديگران بود. جرالد كوهنفيلسوف و ماركسيم تحليلگر بشدت از محاسن تصاحب شخصي و مساوات انتقاد كرده است. او در اثر خود بنام "تصاحب شخصي، آزادي و مساوات" ادعا مي كند كه هر سيستمي كه عدالت و اجراي آن را جدي مي گيرد در عدم تجانس با آزادي قاطع و تصاحب شخصي كامل نظريه آزادي فردي قرار مي گيرد. تام جي پالمر از موسسه كاتو به نقد كوهن در اثر خود به نام "بازنگري انتقادي" [1] پاسخ داده است و بخشش راهنمايي از آثار نقادانه نسبت به مكتب آزاديهاي فردي را در بخش كتاب شناسي مقاله خود به نام "آثار مربوط به آزادي" در كتاب"خواننده آزاديهاي فردي" فراهم آورده است.
[ویرایش] آين رند و فلسفه برون گرايي او
الگو:اصلي
[[Image:Ayn_Rand_Reason.jpg|left|thumb|
مجله ريزن يك شماره خود را به تاثير آين رند بعد از صد سال از تولدش اختصاص داد.[[
موقعيت مكتب آزاديهاي فردي در ميان كساني كه خود را [[برون گرا| برون گرايي(آين رند) مي نامند مورد بحث است. (برون گرايي نامي است كه اين رند رمان نويس بر روي فلسفه خود نهاد). اگرچه بعضي از اصول ايدئولوژي رند توسط معتقدين مكتب اتخاذ شده اند، برون گرايان منجمله خود رند مكتب آزاديهاي فردي را به عنوان تهديدي عليه آزادي و سرمايه داري محكوم كرده اند. مخصوصاً آنها ادعا مي كنند معتقدين مكتب از افكار برون گرا طوري استفاده مي كنند مثال اينكه "دندانهاي يك فرد را كشيده باشند". بر عكس بعضي از معتقدين مكتب برون گرايي را معتصب، غيرواقعي و سازش ناپذير مي دانند. طبق نظر سردبير [[ريزن مجله | ريزن]] نيك گيلسپي در شماره سپتامبر 2005 مجله كه به تاثير برون گرايي پرداخته بود. "رند يكي از مهمترين افراد حزب آزادي هاي فردي است و به عنوان يكي از خريدارترين و مؤثرترين افراد در تفكر و فرهنگ آمريكا بطور كلي و در مكتب آزاديهاي فردي بطورخاصي باقي خواهد ماند. و او هنوز از اينكه مجله اش به افكار رند پرداخته در اضطراب به سر مي برد. در همان شماره كتي يانگ مي گويد "مكتب آزاديهاي فردي كه بسيار با افكار رند مرتبط است دست كمي از فرزند خوانده اي عصيانگر ندارد" اگرچه معتقدين مكتبي همچون يانگ اصول عقيدتي رند را رد مي كنند ولي هنوز بر اين باورند كه "پيام تعقل و آزادي رند مي تواند محل اجماع" معتقدين مكتب آزاديهاي فردي باشد. عمليات نظامي آمريكا در عراق تنش بين مكتب برون گرايي و نظرات معتقدين مكتب آزاديهاي فردي را شدت بخشيده است. برون گرايان اغلب با ايده عدم دخالت (كه اغلب به اشتباه انزواطلبي ناميده مي شود ) معتقدين مكتب آزاديهاي فردي مخالفت مي ورزند. آنها استدلال مي كنند كه اقدام پيش گيرانه نظامي كشوري وقتي كه شواهد دال بر خطري واقعي از سوي كشوري ديگر است كه مي خواهد دست به اعمال زور بزند صحيح و بدون اشكال است. همچنين بسياري از افراد دوست دارند كه كشورشان جسورانه تر از حقوق افراد و شركتهاي آمريكايي در خارج حفاظت كند كه شامل اقدام نظامي در پاسخ به ملي سازي مي شود. برون گرايان اغلب نظر معتقدين مكتب آزاديهاي فردي در مورد اينكه دولتها "بلاياي لازم" نيستند را رد مي كنند. طبق نظر برون گرايان دولت محدود به حفاظت از حقوق شهروندان كاملاً لازم و منطبق با اخلاق است. برون گرايان مخالف تمامي جريانات آنارشيستي و مشكوك به اصل و نسب معتقدين مكتب آزاديهاي فردي با آنارشيسم فردگرا هستند.
[ویرایش] سياست گروههاي معتقد به آزاديهاي فردي
از مكتب آزاديهاي فكري اغلب بعنوان حزب چپ – راست مخصوصاً توسط غيرمعتقدين به اين مكتب در آمريكا ياد مي شود كه در آنجا به معتقدين مكتب اشتراكات بيشتري با محافظه كاري آمريكايي نسبت به ليبرالهاي آمريكايي مخصوصاً در مورد سياستهاي كنترل اسحله و اقتصادي دارند. با اين حال، بسياير از مردم معتقدين به آزادي هاي فردي را در مورد مسائل اقتصادي "محافظه كار" و در مورد مسائل اجتماعي "ليبرال" مي دانند. بسياري از معتقدين مكتب آزاديهاي فردي جمهوري مبتني بر قانون اساسي جمهوري كه بسيار توسط قانون اساسي آمريكا محدود شده است را شكل بهتري از دولت نسبت به دموكراسي "نامحدود" كه آن را" استبداد اكثريت" مي دانند محسوب مي كنند. (بطور مثال، مانند جمهوري خواهان هوادار حكومت قانون اغلب معتقدين مكتب آزاديهاي فردي نماينده كنگره تگزاس و كانديداي پيشين رياست جمهوري آمريكا و معتقد به مكتب آزاديهاي فردي ران پل را فردي فيلسوف منش مي دانند، حتي اگرچه او از نظر حقوقي وابسته به حزب "جمهوري خواه" باشد.)
ولي توصيف معتقدين مكتب بعنوان راستگرا(يا چپگرا) گمراه كننده است، چون اصول اصلي فلسفه آنها دقيقاً در گروه بندي راست يا چپ قرار نميگيرد. معتقدين مكتب گروه بندي اصولشان را در شرايط سياست راستگرا و سياست چپگرا رد مي كنند. بطور مثال معتقدين مكتب مخالف جنگ عليه مواد، سربازگيري و هرگونه جنگ كه براي دفاع از خود يا كمك به ملت ديگري در دفاع از خود هستند و از توسعه تجارت آزاد و كاهش دادن ماليات گرفتن حمايت مي كنند و آشكارا تقسيمات كلاسيك سياسي چپ و راست را بر هم مي زنند. راه ديگر براي فهم اينكه معتقدين مكتب در كجاي منشور سياسي قرار مي گيرند اينست كه اين نظر را با دموكراسي اجتماعي كه اقدام دولت براي ارتقاي عدالت را حمايت مي كند و محافظه كاري كه اقدام دولت براي ارتقاي نظم را حمايت مي كند در مقام مقايسه قرار دهيم. مكتب آزاديهاي فردي از آزادي حمايت مي كند و مخالف اقدام دولت براي بسط عدالت يا نظم است با اين نظر كه نظم از عدالت پديد مي آيد. مثلاً محافظه كاران متمايل به ممنوعيت ازدواج همجنس بازان به منظور حفظ نظم سنتي هستند وليبرالها متمايل به مجوز دادن براي ازدواج آنها به منظور تضمين عدالت قانوني و معتقدين مكتب آزاديهاي فردي متمايل به انتقاد از خود قانون ممنوعيت از ازدواج، مخصوصاً آنها شايستگي دولت در مسئله ازدواج به جز انجام آنچه كه مردم بر سرانجام آن قرارداد قانوني بسته اند و مخالفت با حقوق اضافي مختلفي كه اخيراً به متاهلين اعطا شده است را انكار مي كنند.
[[Image:2d_political_spectrum.png|thumb|
در حالي كه منشور سنتي سياسي به شكل خطي است نمودار نولان آنرا به سطحي صاف تبديل ميكند تا مكتب آزاديهاي فردي را در طيف گسترده تري از تفكر سياسي قرار دهد.[[ مسئله تبعيض در كارگاه شايد حتي روشنگرتر عمل كند. ليبرالها نوعاً از قوانيني حمايت ميكنند كه كارفرمايان را براي تبعيض در مورد غيرمربوط به توانايي انجام كار جريمه مي كند و محافظه كاران چنين تبعيضهايي را مجاز مي دانند ولي معتقدين مكتب آزاديهاي فردي مخالف هرگونه قانوني در اين مورد هستند چون حق مالكيت صاحب كار و حقوق بگيري كه منصفانه استخدام شده است را نقض مي كند.
به عبارت ديگر، حتي اگر يك معتقد مكتب شديداً احساس كند كه گروههاي مختلفي كه عليه شان تبعيض وجود دارد بايد از عدالت برخوردار شوند مي گويند كه دخالت براي برقراري عدالت نبايد وظيفه دولت باشد بلكه، وظيفه اجتماع است. اگر در شغلي بر عليه شما تبعيض قائل مي شوند شما آزاديد كه سركار ديگري برويد يا اينكه احتمالاً كار خودتان را شروع كنيد كه طبق اصول شخصي خودتان است يا هدايتگر تحريم يا فعاليت تبليغاتي عليه آن شغل شويد. توانايي فرد متعقد به اين مكتب براي تمايز ساختن بين عدالت وآزادي در اين مثال اين عقيده را ثابت مي كند كه تساوي مقاوم شرطي لازم از آزادي نيست، مخصوصاً آزادي براي ورود به توافقات بدون استفاده از زور. با حمايت از چنين چيزهايي بمانند آزادي در تبعيض قائل شدن، افراد معتقد به آزاديهاي فردي آزادي معاشرت را كه ركن اصلي حقوق بشر است حمايت مي كنند.
بجاي منشور "چپ – راست" بعضي از معتقدين مكتب از فضايي دوبعدي استفاده مي كنند كه در يك سمت آن "آزادي شخصي" و در سوي ديگر" آزادي اقتصادي" قرار دارد كه آن را نمودار نولان مي نامند. اين نمودار كه به اسم ديويد نولان ناميده شده كه كسي بوده كه اين نمودار را طراحي كرده و همچنين حزب آزاديهاي فردي آمريكا را تاسيس كرده است، شبيه به تستي سياسي – اجتماعي است كه براي قرار دادن افراد در طرفداران دولت مستقل مورد استفاده قرار مي گيرد. برآورد ابتدايي از سياست مكتب آزاديهاي فردي (بدست آمده از اين نمودارها) حاكي از اين است كه آنها با ليبرالها در مورد مسائل اجتماعي و با محافظه كاران در مورد مسائل اقتصادي موافق هستند. بنابراين، مقياس خطي سنتي فسلفه دولتي مي تواند در داخل نمودار نشان داده شود كه از سمت گوشه چپ بالايي تا پايين سمت راست ادامه مي يابد در حالي كه كنترل دولتي به صورت خطي از چپ پاييني تا بالا راست نشان داده مي شود.
[ویرایش] حزب آزاديهاي فردي
برنامه حزب آزاديهاي فردي پروژه اي بين المللي براي تعريف و مستند سازي جابجايي هاي داوطلبانه رايج و ممكن از برنامه هاي دولتي است. بعضي از آنها بمانند ديويد بواز معاون اجرايي گروه مشاوران حزب آزاديهاي فردي در موسسه كاتو آمريكا عقيده دارند كه اصطلاح " ليبراليسم كلاسيك " بايد براي متفكران ليبرال ابتدايي بخاطر شفافيت و دقت و به دليل تفاوت هاي بين بسياري از متفكران ليبرال كلاسيك و معتقد به آزاديهاي فردي حفظ شوند. با اين حال، مثال رسمي در مورد موسسه كاتو اين است كه ليبراليسم كلاسيك و مكتب آزاديهاي فردي هم معنا هستند. آنها ترجيح مي دهند از اصطلاح "ليبرال" براي توصيف خود استفاده كنند ولي تصميم ميگيرند كه از آن بخاطر معاني ضمني واپسگرايانه و تعاريف مهمل را در بر ندارد. معتقدين مكتب و متحدانشان گروهي متجانس نيستند ولي براي تشكيل گروه مشاوران، گروه سياسي و پروژه هاي ديگر مشاركت داشته اند. به طور مثال اقتصاددان مكتب اتريش موري روتبارد باشگاه كاتو را با مشاركت ديگران تاسيس كرد تا از حزب مستقل آزاديهاي فردي حمايت كند و همچنين به [[ديويد نولان حزب آزاديهاي فردي | ديويد نولان]] در تاسيس حزب آزاديهاي فردي آمريكا در سال 1971 ملحق شد. (روتبارد فعاليت خود با حزب آزديهاي فردي را در سال 1985 متوقف كرد و بعضي از پيروان او بمانند ليوارك ول با گروه دشمني دارند.) امروزه در آمريكا بعضي از معتقدين مكتب از حزب آزاديهاي فردي و بعضي از هيچ حزبي حمايت نمي كنند و بعضي تلاش مي كنند در حزبهاي قويتري عليرغم تفاوتهايشان كار كنند. كميته حزبي آزادي جمهوري خواهان كه يك شاخه از حزب جمهوري خواه است كه عقايد مكتب آزاديهاي فردي را حمايت مي كند. سازماني مشابه با نام كميته حزبي آزادي دموكراتها كه در حزب دموكرات وجود دارند كمتر سازمان يافته است. نماينده گنگره جمهوريخواهان ران پل هم چنين عضوي از حزب آزاديهاي فردي است كه يكبار كانديداي رياست جمهوري شده بود.
[[Image:Movimiento Libertario Logo.gif|left|frame| موويمنتو ليبرتاريو يكي از موفقترين حزبهاي سياسي آزادي فردي در جهان است.[[ موويمنتو ليبرتاريو از ]]كاستاريكا]] ( جنبش آزاديهاي فردي ) يك حزب آزاديهاي فردي غيرآمريكايي و برجسته است كه 10 درصد كرسي هاي مجلس ملي (قانونگذاري) كاستاريكا را در اختيار دارد. موويمنتو ليبرتاريو اولين سازمان آزاديهاي فردي محسوب ميشود كه توانسته در انتخابات در سطح ملي موفقيتهاي بزرگي را كسب كند؛ اگرچه نه بدون جنجال. مثلاً ريگوبرتو استوارت يكي از موسسان اين حزب و موسس "پروژه ليمون رئال" [2] براي كسب 28 استقلال در استاني از كاستاريكا و اداره INLAP كه گروه مشاورهاي از حزب آزاديهاي فردي است مقام خود در موويمنتوليبرتاريو و حمايتش براي " پروژه ليمون رئال " را از دست داد. همان طور كه تئوري انتخاب عمومي توضيح داده بهنگام قبول وجه از موسسه فردريشن ناومن كه يك موسسه آلماني است اين حزب از اصول آزاديهاي فردي خود در قبال كسب قدرت بيشترعدول كرد و در جايگاهي ضد آزاديهاي فردي قرار گرفت. [3]
حزب آزادي هنگ كنگ مثالي ديگر از تمايل يك حزب سياسي با افكار مكتب آزاديهاي فردي به سوي مسائل اقتصادي است. اين حزب دومين حزب سياسي بزرگ در شوراي قانونگذاري است. اگرچه بيشتر موفقيت حزب مديون سيستم انتخاباتي منحصر به فرد هنگ كنگ است كه به گروههاي شغلي اجازه مي دهد تا نيمي از اعضاي شوراي قانونگذاري را انتخاب كنند و نيمه ديگر مستقيماً انتخاب شوند. ليستي ديگر از حزبهاي سياسي مكتب آزاديهاي فردي وجود دارند كه درجاهاي ديگر دنيا موفق بوده اند. مكتب آزاديهاي فردي در فرانسه با آغاز به كار شري ليبرت ("آزادي پاس داشته شده" ) ظهور يافته كه گروه مشاور و انجمن فعالاني است كه 2000 عضو دارد. شري ليبرت وقتي كه توانست هشتاد هزار پاريسي را به خيابانها بكشاند تا عليه كاركنان دولت كه اعتصاب كرده بودند تظاهرات كنند شهرت زيادي كسب كرد. در سال 2001، پروژه ايالت آزاد را جيسون سورنز پايه گذاري كرد كه كارشناس سياسي و فعال مكتب آزاديهاي فردي بود. او استدلال مي كرد كه بايد 2000 نفر از معتقدين مكتب به يكي از ايالات آمريكا مهاجرت كنند تا به فعاليتهاي خود بپردازند. در آگوست 2003 اعضاي پروژه ايالت نيوهمپشاير را انتخاب كردند. با اين حال بمانند سال 2005 نگراني هايي در مورد ميزان كم مشاركت در پروژه وجود دارد. بعلاوه اعضاي ناراضي پروژه در اعتراض به انتخاب نيوهمپشاير پروژه هاي رقيب ديگري را طراحي كردند كه شامل متحدين آزاد غرب كه پروژه اي براي ملت آلاسكاي آزاد است مي شود تا فعاليت خود را در ايالت يا منطقه ديگري متمركز كنند. همچنين پروژه منطقه آزاد اروپا نيز وجود دارد European Free State Project.
[ویرایش] مناقشات اعضاي مكتب
الگو:بخش تصفيه
اين مناقشات در بندهايي جداگانه مورد بررسي قرار مي گيرند:
* ديدگاههاي معتقدين مكتب در مورد سرمايه داري : اغلب معتقدين مكتب حامي خصوصي سازي و تجارت آزاد هستند چون عقيده دارند كه مردم بايد بتوانند معامله، توليد، انتقال، تجارت، خريد و فروش را بدون دخالت دولت شروع كرده و گسترش دهند. بعضي از تلاش براي محدود كردن انحصارات خصوصي طرفداري مي كنند. بعضي از معتقدين مكتب بمانند ميلتون خريدمن اصلاحات بازار مثل بن مدرسه را به "وضعيت فعلي" ترجيح مي دهند در حالي كه ديگران مثل ليوراك ول چنين برنامه هايي را تهديدي عليه صنعت خصوصي و وسيله اي پنهان براي توسعه دولت مي دانند و در عوض مدارس مالياتي را كاملاً ملغي مي دانند. [۴]
همچنين بسياري از معتقدين مكتب مخالف قوانين ضداماني و قوانين ضد خريد و فروش غيرقانوني و بالا بردن غيرقانوني قيمت هستند.
- ديدگاههاي معتقدين مكتب در مورد باز توزيع: اغلب معتقدين مكتب مخالف " توزيع مجدد" اقتصادي اجباري و هر گونه رفاه دولتي هستند چون آن را نوعي "سرقت سازمان يافته" مي دانند. با اين حال، بعضي از حمايت عمومي و موقت و حداقلي دولت حمايت ميكنند.
* ديدگاههاي معتقدين مكتب در مورد ماليات : بعضي از معتقدين مكتب عقيده دارند كه ثبات در اصول رسمي مكتب وجود دارد (عدم تجاوز، حقوق فردي). [۵] [۶]در حاليكه طرفداران دولت محدود از ماليات كم دفاع ميكنند و استدلال مي كنند كه جامعه بدون دريافت ماليات در تامين سلامتي عمومي بمانند جلوگيري از جرم دچار مشكل خواهد شد. "ببينيد مينارشيسم".
- ديدگاه هاي معتقدين مكتب در مورد متحدين سياسي: اغلب معتقدين از لحاظ سياسي با محافظه كاران مدرن بر سر مسائل اقتصادي و قوانين اسلحه متحد مي شوند [4]. در بسياري از مسائل اجتماعي، معتقدين مكتب با سياستمداران چپگراي مدرن متحد ميشوند. سياست خارجي نيز مسئله اي بحث برانگيز در ميان معتقدين مكتب است چون اغلب آنها مخالف جنگ هستند (برعكس محافظه كاران) ولي همچنين مخالف سازمان ملل نيز هستند (برعكس ليبرالها). بقيه با انزواطلبان، مذهبيون محافظه كاران سنتي عليرغم مخالفتشان بر سر مسائل اقتصادي و اجتماعي متحد مي شوند. ديگران از هر گونه اتحادي با حزب سياسي ديگر سرباز مي زنند و هيچ گاه به يك كانديداي جريان غالب راي نمي دهند. اكثر معتقدين مكتب كه مي خواهند راي دهند تنها به فردي راي ميدهند كه از لحاظ سياسي معتقد به مكتب باشد كه نمونه مناسب آن در آمريكا نماينده كنگره ران پل است. آنهايي كه به هر حزب اصلي كه با آراء و اهدافشان متناسب باشد راي مي دهند معتقدين مكتب كوچك )1( يا "معتقدين مكتب فلسفي" ناميده مي شوند چون براي پيشبرد آزادي فردي راضي به مصالحه هستند. در انتخابات رياست جمهوري امريكا در سال 2004 گروهي معدود از معتقدين مكتب كوچك)1( از هوارد دين در انتخابات مقدماتي بخاطر عقايدش در مورد حق استفاده از اسلحه و تاييد تجارت آزاد و همچنين بخاطر ترس از جان كري و جرج بوش بعنوان گزينه هاي سياسي بدتر حمايت كردند. بعضي از معتقدين مكتب كه فيلسوف منش هستند به جرج بوش راي دادند چون مي ترسيدند كه جان كري نسبت به بوش كمتر طرفدار تجارت آزاد باشد. و ديگران به بوش راي دادند چون حزب جمهوري خواه ادعا مي كرد كه حزب دولت كوچكتر است. گروه اقليت كوچكتر ديگري از مكتب آزاديهاي فردي به جان كري راي دادند كه اغلب به خاطر اعتراض به بوش بود كه نتوانسته بود جلوي هزينه هاي فدرال را بگيرد. قسمت عمده اي از معتقدين مكتب فيلسوف منش كاملاً از راي دادن اجتناب كردند (نوعاً به دليل اين عقيده شان كه كانديداهاي حزبشان ضعيف انتخاب شده بودند) يا اينكه به كانديداي خود مايكل بدناريك راي دادند و عقيده داشتند كه افراد منتخب هر دو حزب اصلي در سال 2004 با اصول اساسي مكتب آزاديهاي فردي مخالف بودند.
- ديدگاههاي معتقدين مكتب در مورد مالكيت معنوي: بعضي از معتقدين مكتب اعتقاد دارند كه حقوق مالكيت انديشه (و چيزهاي غيرمحسوس ديگر) بايد با حقوق مالكيت اجناس مادي در يك رده قرار گيرند چون حقوق طبيعي اين امر را توجيه مي كند. ديگران مالكيت معنوي را با دلايل مفيد و عملي توجيه مي كنند. آنها عقيده دارند كه حقوق مالكيت معنوي براي به حداكثر رساندن نوآوري لازم است. هنوز بعضي معتقدند كه "مالكيت معنوي" حسن تعبيري براي سياست حمايت معنوي از صنايع داخلي است و
- ديدگاههاي معتقدين مكتب در مورد مهاجرت : معتقدين مكتب آزاديهاي فردي از شاخه قانون طبيعي عموماً از آزادي مسافرت حمايت مي كنند ولي ديگر معتقدين مكتب بر اين باروند كه مرزهاي باز منجر به تجاوز قانوني مي شود. بحث معمولاً بر محور تصاحب جسم خود است و اينكه آيا اين آزادي را داريم كه بدون اجازه دولت كس ديگري را كرايه كنيم. در مواقع ديگر بحث در مورد سوء استفاده مهاجرين از منابع دولتي است كه از طريق ماليات حاصل مي شوند" "معتقدين مكتب نتيجه گرا" در مورد اين موضوع در قالب نتايج اقتصادي آن تصميم مي گيرند. در بهترين حالت براي معتقدين مكتب مشاركت حداقلي دولت در برنامه هاي اجتماعي مختلف مفروض است و بنابراين هيچ گونه هزينه اضافي ماليات از بابت مهاجرت تحميل نمي شود.
- ديدگاههاي معتقدين مكتب در مورد سقط جنين : در مورد نقش دولت در مسئله سقط جنين كه اگر واقعاً غيراخلاقي است بحث و جدل وجود دارد. در آمريكا هر دو طرف دعوا موافقند كه اين مسئله را خود ايالتها بجاي دولت بايد حل و فصل كنند و بدين وسيله قانون مشروعيت سقط جنين را به اين بهانه ملغي اعلام كردند كه تصميمي از سوي مركز و دولت بود كه اختيارات سنتي ايالتها را زير پاي مي گذاشت. معتقدين مكتب آزاديهاي فردي در آمريكا كه طرفدار اختيارات ايالتي نيستند از سويي ديگر ترجيح ميدهند كه دولت در اين مورد به بهترين نتيجه برسند. بسياري از معتقدين مكتب (منجمله موسسه زنان) كه كلاً در اقليت قرار داشتند سقط جنين را شروع اعمال زور عليه جنين مي دانند و بنابراين آن را غلط فرض مي كنند در حالي كه ديگر معتقدين مكتب مراحل ابتدايي رشد جنين را تحت كنترل مادر و يا والدين او مي دانند كه مسئوليت رشد او را به عهده دارند. بعضي از سرمايه داران سازمان ستيز كه شامل ليوارك ول و جوسوبران مي شوند مخالف سقط جنين و تصميم دولتي مشروعيت آن هستند.
- ديدگاههاي معتقدين مكتب در مورد اعدام: بعضي از معتقدين مكتب از اعدام به دلايل دفاع از خود يا عدالت انتقام جويانه حمايت مي كنند. بعضي ديگر آنرا سوء استفاده از قدرت دولتي مي دانند. بسياري از معتقدين مكتب كه به قانون اساسي احترام مي گذارند اعدام را به دليل ذات غيرقابل برگشت و جبرانش و تضاد آن با لايحه حقوقي ممنوعيت " مجازات غيرمعمول و ظالمانه" رد مي كنند.
- ديدگاههاي معتقدين مكتب در مورد دخالت خارجي: بسياري از معتقدين مكتب مخالف و مشكوك به دخالت دولت در امور كشورهاي ديگري مخصوصاً دخالت خشونت آميز هستند. ديگران (منجمله كساني كه معتقد به برون گرايي هستند) عقيده دارند كه وقتي يك دولت خارجي حقوق شهروندان خود را نقض مي كند دخالت امري غيراخلاقي نيست ولي اينكه آيا كشور ديگري بايد دخالت كند مربوط به مسئله نفع شخصي اش است. معتقدين مكتب كه طرفدار دخالت خارجي هستند با عنوان معتقدين مداخله جو مكتب آزاديهاي فردي شناخته مي شوند.
- ديدگاههاي معتقدين مكتب در مورد حقوق همجنس بازان: اكثر معتقدين مكتب فكر ميكنند كه بزرگسالان حق دارند نوع زندگي يا زندگي جنسي خود را انتخاب كنند به اين شرط كه اين مسئله آزادي مردم ديگر براي انتخاب نوع زندگي جنسي و يا آزادي انتخاب دين را نقض نكند. با اين حال بحث در مورد هم جنس بازي در نيروهاي مسلح و ازدواج هم جنس بازان بين معتقدين مكتب وجود داشته باشد. اين بحث و جدل كاملاً از مسئله روز دولت در امر ازدواجهاي معمول نشأت مي گيرد. پاسخ صرف و فيلسوفانه معتقدين مكتب اين بوده است كه بايد چنين ازدواج هايي را قانوني دانست و بايد تمامي مفاد ازدواجها صراحتاً در قرارداد ازواج آورده شوند و بايد به هر تعداد بزرگسال كه با اين شرايط قصد ازدواج دارند مجوز داد و به ظهر نويسي دولتي در قراردادهاي ازدواج پايان داد كه شامل ازدواج معمول نيز مي شود و اگر ديگر دولت فقط بعضي از ازدواجهاي خاص را ظهرنويسي نكند ديگر بي عدالتي وجود نخواهد داشت و هم جنس بازان زن و مرد، افراد چند همسره و غيره مي توانند قراردادهاي خصوصي و قانوني خود را مانند ازدواج هاي معمول تنظيم كنند. اين مجادله از اين نكته نشات مي گيرد كه دولت تصور مي كند كه افرادي كه ازدواج معمولي مي كنند و توافقات پيش از نكاح را در قرارداد نياورده اند به اتحاديه هاي مذهبي از مسيحيت كه بين عموم مشهور است وارد شده اند كه طرفين نكاح را محق استفاده از سيستم قانوني كشور مي كند كه بدين وسيله سابقه ازدواج و حل و فصل مناقشات آنها بايگاني مي شود. اين سيستم توسط افرادي استفاده مي شود كه نكاح معمولي داشته اند و آماده احتمال طلاق و اختلافات قراردادي بعدي نبوده اند. اگرچه اين سيستم فعلاً نقص دار است ولي همجنس بازان متمايل به ازدواج خواستار همين حق هستند تا به دولت پناه ببرند به اين اميد كه همان تصور دولت از قرارداد حفاظت وابسته به درآمد مالياتي وجود داشته كه در بعضي از مواقع به افراد مزدوج معمولي فايده مي رساند. اين دو راهي براي اكثر معتقدين مكتب از اين مسئله ناشي مي شود كه اخيراً وضعيتي ناعادلانه در جريان است. افراد مزدوج معمولي از امتياز حفاظت مالياتي و حل و فصل قابل اجراي قراردادي در سندهاي ازدواجشان برخوردارند. هم جنس بازان خواستار احقاق حق در چنين سيستم ناقصي هستند. معتقدين مكتب هم دچار اين گرفتاري مي شوند كه اين سيستم ناعادلانه را براي احقاق حق آنها گسترش دهند يا اينكه عضويت بعضي از حزبهاي خاص را در اين سيستم ناقص منكر شوند. بسياري از معتقدين مكتب از اين مفهوم حمايت مي كنند كه جداسازي منصفانه مردم و قراردادن آنها در گروههاي مختلف بر اساس منزلت اجتماعي بر اساس قانون ممكن نيست بنابراين تعريف اخير از ازدواج بايد شامل تمامي كساني شود كه قصد ازدواج دارند و با اين هدف غايي كه نقش دولت را كاملاً در اين امر كنار بگذارند. نظر مشترك همه معتقدين مكتب اين است كه بهترين راه حل بي عدالتهاي در مورد هم جنس بازان از طريق حذف نقش دولت در ازدواج (براي مزدوجين معمولي، همجنس بازان،چند همسره ها و غيره) حاصل مي شود و بدين شكل با تمامي انسانها بطور مساوات در قانون رفتار خواهد شد.
- ديدگاههاي معتقدين مكتب در مورد وراثت: معتقدين مكتب مخالف انجام هر گونه كاري اضافي در مورد فقدان وصيت نامه در صورت فوت و يا حقوق مالكيت بعد از وفات هستند. در صورت وجود وصيت نامه بايد به آن طبق خواسته هاي متوفي عمل شود. معتقدين مكتب بر اين نظرند كه هر گونه اموال بدون وصيت به خويشاوندان متوفي ميرسد و هيچ مالي به دولت تعلق نمي گيرد. بسياري از معتقدين مكتب از بوجود آمدن وكالت براي جلوگيري از ماليات بستن بر اموال متوفي در هنگام وفات طرفداري مي كنند.
- ديدگاه هاي معتقدين مكتب در مورد منابع طبيعي: بعضي از معتقدين مكتب مثل ]]طرفداران محيط زيست بازار آزاد]] و برون گرايان ]] فكر مي كنند كه تخريب محيط زيست نتيجه سوء مديريت و مالكيت دولتي منابع طبيعي بوده و مالكيت خصوصي منابع طبيعي منجر به محيط زيست بهتري مي شود چون مالك خصوصي براي افزايش ارزش روزافزون آن انگيزه بيشتري خواهد داشت. بقيه افراد بمانند معتقدين به آزادي زمين]] فكر مي كنند كه چنين منابعي (به ویژه زمين) اموال محسوب نميشود.
- ديدگاههاي معتقدين مكتب در مورد حقوق حيوانات :
تعداد معدودي از معتقدين مكتب حقوق اوليه اي را براي حيوانات قائل هستند (حيوانات را موجوداتي مستقل مي دانند كه نبايد بر آنها اعمال زور كرد) در حالي كه بقيه حيوانات را به عنوان اموال مي دانند كه صاحبشان مي توانند آزادانه و دلخواهانه با آنان رفتار كنند.
شيوه برخورد حزب آزاديهاي فردي در مورد اين مسائل گمراه كننده است. طبق
"موافقتنامه دالاس" اعضاي حزب موافقت كردند كه مدارك و مقامات حزب بايد روي راهحل هاي داوطلبانه متمركز باشند واز هيچ شيوه خاصي چه مينارشيسم يا چيز ديگري حمايت نكنند. در مورد مسائل اجتماعي برنامه بر روي جايگزين هاي داوطلبانه و اصول مدني و نه دولت استبدادي بعنوان موجوديتي براي حل مشكلات متمركز خواهد بود. كساني كه متوجه دفاع و مهاجرت هستند بايد به اقدامات داوطلبانه در دست اقدام كه توسط حزب آزاديهاي فردي يا جنبشهاي متحد آنها انجام مي گيرند يا مورد تشويق قرار مي گيرند بنگرند. راه حل صحيح براي برخورد با دشمنان خارجي سياستهاي مكتب و معتقدين آن در تمامي كشورهاست.
[ویرایش] نقد مكتب آزاديهاي فردي
الگو:اصلي منقدين مكتب آزاديهاي فردي از هر دو جناح چپ و جناح راست ادعا مي كنند كه تفكرات مكتب درباره آزادي اجتماعي و اقتصادي فردي متناقض، غيرقابل دفاع و نامطلوب است. منتقدين چپگرا بر عواقب اقتصادي تاكيد مي كنند با اين ادعا كه بازارهاي آزاد يا سرمايه داري اقتصادي آزاد آزادي شخصي بسياري از افراد را با خلق بي عدالتي اجتماعي، فقر و عدم پاسخگويي قدرتمندان محدود مي كند. منتقدين راستگرا بر موضوعات سنت و اخلاق فردي تاكيد مي كنند با اين ادعا كه آزاديهاي فردي فراوان كه از سوي معتقدين اين مكتب حمايت مي شود رفتارهاي غيراخلاقي و غير سالم را تشويق و دين را تضعيف ميكند. معتقدين مكتب كه متوجه چنين انتقادهايي هستند ادعا مي كنند كه مسئوليت شخصي، احسان و نيكوكاري فردي و مبادله كالا و افكار داوطلبانه هم نشان از شيوه شخصي رسيدن به آزادي هستند و راهي موثرتر و اخلاقي تر براي رسيدن به رفاه و همزيستي مسالمت آميز را پيش روي مي گذارند. آنها اغلب عقيده دارند كه در يك جامعه سرمايه داري حتي فقيرترين فرد در اثر رشد اقتصادي سريعتر وضعيت مالي بهتري پيدا مي كند، به اعتقاد آنها اين امر با كاهش ماليات و قوانين كمتر اتفاق مي افتد. محافظه كاران اغلب عقيده دارند كه دولت براي حفظ اصول اخلاقي و نظم لازم است. آنها تصور مي كنند كه آزاديهاي بي حد و حصر فردي رفتاري خطرناك و غير مسئولانه را تشويق مي كند كه منجر به ظواهري مي شود كه جامعه مشتركاً بايد هزينه هاي آن را غيرمستقيم بپردازد. اگر رفتارهاي منفي بر جامعه تاثير مي گذارند نظام مالياتي مي تواند با اختصاص منابع اين مشكل بازار را حل كند. بعضي از مباحث مهم اين مسئله شامل اصول جنسي جنگ عليه مواد و آموزش عمومي مي شود. بعضي از افراد مانند يوناگلدبرگ از "موسسه بازنگري ملي" مكتب آزاديهاي فردي را "شكلي مغرورانه از نيهيلسم" مي دانند كه سبك هاي زندگي غيرسنتي را آشكار تحمل ميكند(مثل اعتياد به ]]هروئين[[ ) و تحمل افكار سياسي ديگر را ندارد. در همان مقاله او مي نويسد كه : "شما با دادن آزادي كامل به بچه ها آنها را تبديل به بزرگسالان مسئول نمي كنيد. شما با محدود كردن آزادي و با هدايت انرژي آنها شخصيت آنها را تقويت ميكنيد. اين كاري است كه تمامي مدارس و خانواده ها و جوامع خوب انجام مي دهند. پلوراليسم [نبايد] ... يك قرار خودكشي باشد." )يادداشت: معتقدين مكتب از "آزادي كامل" حمايت نمي كنند بلكه اصرار دارند كه آزادي عمل هر شخص وقتي كه منجر به نقض آزادي ديگري مي شود بايد محدود شود. همچنين اين مسئله كه معتقدين مكتب همان آزادي بزرگسالان را براي بچه ها متصورند بسيار غيرمعمول است). بعضي از معتقدين مكتب به مانند جان راولز و ارنست پاتريج عقيده دارند كه قراردادهاي اجتماعي ضمني و دموكراسي اعمال دولت را كه بعضي از افراد ضرر مي رساند توجيه مي كند، البته تا آنجايي كه سود عموم در نظر گرفته ميشود آنها اعتقاد دارند كه حقوق و بازار تنها در ميان يك "جامعه شهروندي مطلوب" مي توانند عمل كنند كه بر الزامات اجتماعي كه معتقدين مكتب آن را رد مي كنند تأكيد دارد. اين منتقدين استدلال مي كنند كه بدون اين اصل دولت مطلوب مكتب آزاديهاي فردي يا شكست مي خورد و يا بسيار بسط و گسترش مي يابد. نقدهاي ديگر بر اساس اقتصاد است. منتقدين تصور مي كنند تئوري اقتصادي مكتب آزاديهاي فردي(سرمايه داري اقتصاد آزاد و نوكلاسيك) كه در (شيلي، بريتانياي قرن 19 و آمريكاي قرن 19 و 20) انجام گرفته اند. نتايجشان نشان مي دهد كه افكار اقتصادي مكتب آزاديهاي فردي آزادي، دموكراسي، حقوق بشر و رشد اقتصادي را تهديد مي كند. اين مكتب ناكاميهاي بازار واقعي بمانند تمايل انسان به رفتار فرصت طلبانه را ناديده مي گيرد. بعلاوه، بعضي از منتقدين ادعا مي كنند كه ضد دولت گرايي مكتب آزاديهاي فردي بعضي از خدمات حياتي را كنار مي گذارد. يك مثال معروف مراقبتهاي درماني است. منتقدين مي گويند كه فقدان دانش پزشكي در ميان مصرف كنندگان و اين اصل اخلاقي اجتماع كه بايد به كساني كه توان مالي ندارند خدمات ارائه كند مراقب درماني مكفي را در يك بازار كاملاً آزاد غيرممكن مي سازد. اين منتقدين ادعا مي كنند كه سيستم مراقبت پزشكي ملي نتايج بهتري نسبت به بازار بدست مي آورد و مراقبت پزشكي بر عكس وضعيت آن در مكتب آزاديهاي فردي حسني عمومي است كه استفاده از زور را توجيه مي كند. اين منتقدين اعتقاد دارند كه تعريف مكتب از " آزادی" (همانطور كه در نمودار نولان نشان داده شد) ناقص است چون تأثير فقر و ناتواني برآزادي را ناديده مي گيرد. بقيه اعتقاد دارند كه امتحان سياسي وابسته نسبت به مكتب تعصب دارد يا اينكه نمودار ارزشهاي نامربوط به مكتب را كنار مي نهد. اين نمودار مخصوصاً مكتب آزاديهاي فردي را به عنوان بزرگترين حامي آزادي ترسيم مي كند در حالي كه از توضيح اين مسئله كه تنها حقوق منفي مورد حمايت قرار مي گيرند باز مي ماند. معتقدين مكتب نيز در جواب ميگويند كه حقوق مثبت حقوق غيرطبيعي هستند يا حقوقي تحت امر هستند. ديگر منتقدين بمانند جفري فريد من سردبير نشريه "بازنگري انتقادي" استدلال مي كنند كه معتقدين مكتب موضوعاتي بمانند تاثير دخالت دولت، واگذاري وظيفه اثبات به رقبا را بدون توجيه بيش از حد ساده فرض مي كنند. فريد من همچنين عقيده دارد كه افكار مكتب آزاديهاي فردي در مورد طبيعت انسان بيشتر شامل "جهاد سياسي و ايدئولوژيك" و نه "دانش پژوهي" است.
او ادعا مي كند كه بنظر معتقدين مكتب مردم براي به حداكثر رساندن خدمات رفاهي يا اعمال سودمدار خود نسبت به دولت بهتر عمل مي كنند وبه نيازهاي انساني بهتر پاسخ ميگويند. جي سي لستر در پاسخ به فريد من گفته است كه فريد من يك توجيه گر است كه مفهوم مكتب در مورد آزادي را به اشتباه فهميده است. او همچنين از ضد مكتب آزاديهاي فردي "پيشين" مشموليت ضد مكتبي حمايت مي كند. او مي خواهد عليه مكتب دليل بياورد ولي هميشه "توجيه" كم مي آورد و از لحاظ مفهومي خوب عمل نمي كند. لستر همچنين با جزئيات بيشتر در اثر خود بنام "فرار از غول لوياتان" به بسياري از مسائلي كه فريدمن مطرح مي كند مي پردازد.
بعضي از افراد از انگيزه هاي مكتب انتقاد مي كنند و مي گويند كه آنها از ايده هاي مكتب تنها بخاطر اينكه بعنوان توجيه و حفظ آنچه كه اين منتقدين تصور مي كنند موقعيتشان نزديك به حد سلسله مراتب اجتماعي است حمايت مي كنند. بطورمثال نويسنده مجله ويرد بروك شلبي بيگز گفت كه: "مكتب آزاديهاي فردي حرص و طمع سرمايه داريا غيرآگاهانه در لباس حقوق مدني است" و اينكه "معتقدين اين مكتب موضوعات معدودي را بهنگام صحبت درباره قول دادن در مورد آينده اي بدون دخالت دولت ناديده مي گيرند. ضرر وزيان فرهنگي ذاتي و عمل مثبت، پروژه هاي كار عمومي به مانند آزاد راههاي براي جگز در اطراف سيليكون ولي، تامين بودجه براي هنر، جلوگيري از سوء استفاده از كودكان، مراقبت پزشكي از سالمندان و بسياري از چيزهاي ديگر موجود در ليست. آنها همچنين در مورد كاهش ماليات عوايد سرمايه داري يا ديگر انواع ماليات براي ثروتمندان و شركتها زياد گله و شكايت ندارند. اين منتقدين عقيده دارند كه حمايت از تلاشهاي سازمان تجارت جهاني از سوي معتقدين اين مكتب نشان مي دهد كه اين افراد از وضعيت فعلي جهان راضي هستند و خواستار حفظ فوايد سلطه جويي هستند. همچنين آنها مي گويند كه معتقدين اين مكتب جايگاه ثروتمندان را به رسميت مي شناسند در حالي كه ليبرالهاي كلاسيك هميشه نسبت به ثروتمندان، معامله و شركتها بدبين بودند و آنها را بعنوان اشراف مي شناختند. توماس جفرسون مخصوصاً منتقد رشد شركتها بود كه به اعتقاد آنها قسمت مهمي از يك جامعه مكتب آزاديهاي فردي را شكل مي داد. بعضي ازمعتقدين مكتب مشروعيت شركتها را به عنوان ساختارهاي دولتي انكار مي كنند.
بسياري از اقتصاددانان موافقند كه تصميم گيري غيرمتمركز بخش مهمي از بازارهاي موثر است ولي بسياري از اقتصاددانان بحث مي كنند كه ناكامي بازار بدون دخالت دولت اتفاق مي افتند. در حالي كه بسياري از معتقدين مكتب بر تاثير مثبت بازار در تخصيص عادلانه منابع اعتقاد دارند ولي به نيروهاي بازار اجازه نمي دهند باعث نقض آزادي منفي فردي شوند. علاوه بر اين، آنها مخالف هر گونه زور و اجباري براي مقابله با "ناكاميهاي بازار" هستند و استدلال مي كنند كه دخالت دولت منجر به ناكامي دولت مي شود. درماني كه بدتر از بيماري است .[5]
بعضي از منتقدين نظر معتقدين مكتب در مورد حقوق مالكيت را تهديدي عليه محيط زيست و نه درمان آن مي دانند. آنها همچنين مدعي هستند كه بسياري از جنبه هاي محيط زيستن مثل زيبايي بصري براي بررسي سخت و طاقت فرسا هستند. بعضي از منتقدين ادعا مي كنند كه مكتب آزاديهاي فردي به برده داري حق مالكيت خصوصي، لغو قوانين كارگري از طريق توافقات كارگري قراردادي، فروش كامل حقوق كارگري مي دهد و بعنوان مجازاتي براي شخص بدون بدهيهاي پرداخت نشده به مانند يك خدمتگزار قرارداد رسمي به كار مي رود. حتي مناظره هاي داخلي در گروههاي مكتب آزاديهاي فردي براي توجيه مكتب براي برده برداري قراردادي [6] و كارگري قرارداد رسمي [7][8] نيز وجود دارد. پاسخ صريح معتقدين مكتب اين است كه جسم فرد، آن طور كه توماسن جفرسون عقيده داشت، مال محسوب نمي شود. و بنابراين برده داري عملاً غيرقانوني است (مانند حبس اشتباه). اين نظر با اين اصل قانوني مشترك قديمي در توازن قرار مي گيرد كه مي گويد حقوق بيگانه و غريب نيستند و اين شرطي است كه اگر حقوق مانند مالكيت شخصي (در معناي قانوني) و كالاهاي قابل معامله فرض شوند محقق نمي شود ،اگرچه اين مسئله در هيچ سياست رسمي مكتب وجود ندارد و موضوع قراردادهاي خدمت داوطلبانه هنوز در مراتب مكتب مورد بحث هستند. بعضي از منتقدين به اين نكته اشاره مي كنند كه مكتب مورد آزمايش قرار نگرفته و فوايد مورد ادعاي آن به امتحان گذاشته شده اند. معتقدين مكتب هم همين ادعا را تكرار مي كنند كه انتقادات از مكتب هم هنوز به معرض آزمايش گذاشته نشده اند. بقيه اعتقاد داند كه مكتب ذاتاً در دنياي واقعي عملي نيست چون بر اساس ذات انسان هر سازماني كه بتواند قراردادها را جاري و از تقلب جلوگيري كند قدرت كسب مي كند ودر عمل تبديل به دولت مي شود. در جواب معتقدين مكتب مي گويند كه يك بازار كاملاً آزاد و رهايش به روي هر سرمايه گذاري باز است و اقتصادي رقابتي را بوجود مي آورد كه با سازماندهي صرف و بسيار مشكل سلطه خود را اعمال مي كند.
[ویرایش] پاورقی ها
- ↑ ” " من طرفدار بازار آزاد هستم. من فقط مخالف استفاده نادرست از تكنولوژي هستم. يك جامعه مبتني بر آزادي فردي به كسي اجازه نمي دهد كه از طريق آلودگي به ديگران صدمه بزند چون بر مسئوليت فردي اصرار دارد. اين قسمتي از زيبايي اين مكتب است." -راسل مينز
- ↑ Déjacque, Joseph. [http://joseph.dejacque.free.fr/ecrits/lettreapjp.htm نامهاي به پرودهون"
- ↑ Russell, Dean. [http://www.boogieonline.com/revolution/politics/name.html چه کسی طرفدار آزادی های فردی است؟ "[ نظراتی درباره آزادی، می 1955،
- ↑ Rockwell, Llewellyn H. Jr. کوپن: نام دیگر رفاه
- ↑ اصول در مقدمه اين مقاله توضيح داده شده اند. اعتقادات اصولي يا باورها يا دكتريني هستند كه كلاً صحيح فرض مي شوندمريمم و بستر. يعني صحيح فرض مي شود كه بعنوان يك اصل اساسي تمامي روابط انساني بايد داوطلبانه و همراه با رضايت باشد.
- ↑ در اين مكتب براي رسيدن به ثبات نبايد هيچ جرم و جنايتي و به هيچ اندازه ای صورت گيرد،. هر جرمي براي مكتب چيزي مطرود است. هر دولتي هر قدر هم كه خوب باشد توسط اين مكتب بايد رد شود" والتر بلاك
[ویرایش] همچنین رجوع کنید به
- ]]آنارشیسم فردی آمریکایی[[
- ]]مدرسه اتریشی[[
- ]]سرمایه داری[[
- ]]موسسه کاتو[[
- ]]مدرسه شیکاگو[[
- ]]آنارشیسم مسیحی | مکتب آزادی فردی مسیحی[[
- ]]آزادی های مدنی[[
- ]]لیبرالیسم کلاسیک[[
- ]]نقد های جنگ بر ضد تروریسم[[
- ]]نشست آزادی دمکراتیک[[
- ]]خصوصی سازی[[
- ]]خطای طلای دیجیتال[[
- ]]لیبریسم[[
- ]]لیبرالیسم[[
- ]]سازمان بین اللمللی طرفدار آزادی فردی[[
- ]]مدیریت آزادی فردی[[
- ]]حزب يرفدار آزادی فردی (ایالات متحده)[[
- ]] ترنس- اومانیسم آزادی فردی[[
- ]]ولنگار[[
- ]]فهرست طرفداران آزادی فردی مشهور[[
- ]]فهرست احزاب سیاسی طرفدار آزادی فردی[[
- ]]فهرست سیاستمداران طرفدار آزادی فردی و شخصیت های رسانه ای[[
- ]]:رسته:افراد بازاری طرفدار آزادی فردی[[
- ]]فهرست گروه های طرفدار آزادی فردی فعلی و سابق[[
- ]]فلسفه برون گرا | برون گرایی[[
- ]]مکتب آزادی فردی ترقی خواه[[
- ]]نشست آزادی جمهوریخواهان[[
- ]]جمهوریخواهی[[
- ]]مقاومت مالیات[[
[ویرایش] مراجع
- Block, Walter (February 17 2003). اصل عدم تجاوز مکتب آزادی فردی. Retrieved on 2005-06-30.
- الگو:Cite news
- Boaz, David. فصل 1: نگاهی به عناوین: چرا طرفدار آزادی فردی؟. Libertarianism. Retrieved on 2005-06-21.
- Cohen, G.A. (1995). مالکیت شخصی آزادی و برابری. Cambridge, UK: Cambridge University Press.
- الگو:Cite news
- الگو:Cite journal
- Franzen, Don. Los Angeles Times Book Review Desk, review of "Neither Left Nor Right". January 19, 1997. Franzen states that "Murray and Boaz share the political philosophy of libertarianism, which upholds individual liberty--both economic and personal--and advocates a government limited, with few exceptions, to protecting individual rights and restraining the use of force and fraud." (Review on libertarianism.org). MSN Encarta's entry on Libertarianism defines it as a "political philosophy" (Both references retrieved June 24, 2005). The Encyclopedia Britannica defines Libertarianism as "Political philosophy that stresses personal liberty." (link, accessed June 29, 2005)
- Fallon, Shannon. The Bill of Rights: What It Is, What It Means, and How It's Been Misused. ISBN 1-880741-25-3.
- الگو:Cite journal
- Friedman, Milton (1992). "The Drug War as a Socialist Enterprise", in Arnold S. Trebach and Kevin B. Zeese (eds.): Friedman & Szasz on Liberty and Drugs. Washington, D.C.: The Drug Policy Foundation.
- Gillespie, Nick (March 2005). Rand Redux. Reason.
- Goldberg, Jonah (December 12 2001). قتل های آزادی. National Review Online.
- in Harwood, Sterling (ed.): کسب و کار اخلاقی و کسب و کار معمولی. Belmont, CA: Wadsworth Publishing.
- Hayek, F.A. (1960). چرا من یک محافظه کار نیستم. University of Chicago Press.
- Hospers, John (1971). مکتب آزادی فردی. Santa Barbara, CA: Reason Press.
- Hospers, John. "بحث هایی درباره مکتب آزادی فردی", in Harwood, Sterling (ed.): Business as Ethical and Business as Usual. Belmont, CA: Wadsworth Publishing.
- Huben, Michael (March 15 2005). کوچکترین آزمونسیاسی جهان (تست نولان). A Non-Libertarian FAQ. Retrieved on 2006-07-10.
- Kangas, Steve. شیلی: آزمون آزمایشگاه. Liberalism Resurgent. Retrieved on 2006-07-10.
- LaFollette, Hugh. "Why Libertarianism is Mistaken", in Harwood, Sterling (ed.): کسب و کار اخلاقی و کسب و کار معمولی. Belmont, CA: Wadsworth Publishing, 58–66.
- Lester, J.C. (2000). Escape from Leviathan: Liberty, Welfare and Anarchy Reconciled. Basingstoke, UK/New York, USA: Macmillan/St Martin's Press.
- الگو:Cite journal
- Levy, Jacob (March 19 2003). نقد خویشتن. The Volokh Conspiracy. Retrieved on 2006-07-10.
- Machan, Tibor R.. Revisiting Anarchism and Government. Retrieved on 2006-07-10.
- Madison, James (November 22 1787). The Federalist No. 10: The Utility of the Union as a Safeguard Against Domestic Faction and Insurrection (continued). Daily Advertiser. Retrieved on 2006-07-10.
- Mill, John Stuart (1869). "Introduction", On Liberty. London, UK: Longman, Roberts & Green.
- Nelson, Quee. "Quotations Concerning Libertarianism (Often Called Classical Liberalism)", in Harwood, Sterling (ed.): Business as Ethical and Business as Usual. Belmont, CA: Wadsworth Publishing.
- Nettlau, Max (2000). A Short History of Anarchism.
- Partridge, Ernest (2004). "With Liberty and Justice for Some", in Michael Zimmerman, Baird Callicott, Karen Warren, Irene Klaver, John Clark (eds.): Environmental Philosophy.
- Rand, Ayn. "Ayn Rand’s Q&A on Libertarians", from a 1971 interview.
- Rockwell, Lew; Friedman, Milton (December 1998). Friedman v. Rockwell. Chronicles. Retrieved on 2006-07-10.
- الگو:Cite news
- Yglesias, Matthew (April 15 2005). Health is Forever. Retrieved on 2006-07-10.
- الگو:Cite news
- The World's Smallest Political Quiz. Advocates for Self Government. Retrieved on 2006-07-10.
- The Capitalism Tour. Capitalism Magazine. Retrieved on 2006-07-10.
- Russell Means—Libertarian. Advocates for Self Government. Retrieved on 2006-07-10.
- Murray Rothbard: 1926-1995. Libertarian Party News (February 1995). Retrieved on 2006-07-10.
[ویرایش] لینک های خارجی
[ویرایش] احزاب سیاسی طرفدار آزادی فردی در سراسر جهان
حزب طرفدار آزادی شخصی (ایالات متحده) از
- Site حزب انتخاب شخصیاز
- Site of Movimiento Libertario (کاستاریکا)
- Site of Movimento Libertario (Italy) crude English translation here
- Site of ACT New Zealand, a self-described classical liberal party in New Zealand that is also sometimes described as libertarian
- Site of the Liberal Democratic Party of Australia
- Site of the Libertarian Society of Iceland
- Site of Rossiyskoye Libertarianskoye Dvizhenie [9] (Russian Libertarian Movement)
- Site of the Libertarian Party of Bangladesh
- Site of the Freedom Party of Canada
- Site of the Liberal Party (Sweden, 2005)
- Site of the Libertarian Party of Canada
- Site of Civil Resistance in Spanish: Resistencia Civil (Venezuela)
- Site of the Libertarische Partij (The Netherlands)
- Site of the United Civil Party of Belarus
- Site of Det Liberale Folkepartiet of Norway
- Site of the Libertarianz Party of New Zealand
]]=== اندیشگاه[[ های مکتب آزادی فردی ===
- site از موسسه کاتو
- site]] از [[موسسه جهانی سازی
- site از موسسه ارزش های لیبرال
- site از موسسه بنگاه رقابتی
- site of the Libertarian Alliance (بریتانیایی)
- site of the International Society for Individual Liberty - see their معرفی کارتونی فلسفه آزادی
- site of the Libertarian International Organization(اخبار جاری)
- site Center for Institutional Analysis and Development Romanian libertarian think tank
- site از بنیاد آزادی آمریکا
- site از بنیاد آموزش اقتصادی
- site از موسسه مطالعات انسانی
- site of the Istituto Bruno Leoni
- site of the Lithuanian Free Market Institute
- site از بنیاد آینده آزدی
- site از موسسه آدام اسمیت
- site از موسسه اندپندنت
- site of The Prometheus Institute
- site of the Mannkal Economic Education Foundation (Australia)
- site of the Copenhagen Institute (Denmark)
- site of the Libertarian Nation Foundation
- site of Institut Constant de Rebecque (Switzerland)
- site of Free Buffalo/Free New York
- site of Nova Libertas
- site of Московский Либертариум - Moscow Libertarium (Russia)
- site of Instituto Libertario (Costa Rica)
- site of the Hayek Institute (Belgium/France)
- site of the Free Market Center (Serbia)
=== پروژه های سیاسی دیگر آزادی فردی ===
- site of the Free State Project
- site European Free State Project
- site of the Libertarian International
- site of the Seastead
- Oceania a libertarian project terminated in 1994
- site of College Libertarian Central
- site of The Association of Libertarian Feminists
- site of Liberté Chérie "Beloved Freedom" - French libertarian activist association
- Wikiberal (French libertarian wiki)
- site of the Republican Liberty Caucus
- site of the Democratic Freedom Caucus
- Pro-Choice Libertarians
- Libertarians for Peace
[ویرایش] انتشارات و وب سایت های مربوط به مکتب طرفداری از آزادی فردی
- John Hospers, Libertarianism (Nash Publishing, 1971).
- What is a libertarian? From Al Barger's US Senate campaign website
- Libertarian communist library - left libertarian text archive
- For a New Liberty: The Libertarian Manifesto by Murray N. Rothbard
- Liberty Ideas
- Liberty's Fight
- European Libertarians
- Open Directory libertarian links List of Notable Libertarian Theorists and Authors web page
- site of the Libertarian Learning Centre
- site of Libertarian.org
- site of Laissez Faire Books
- site of The Tao of Liberty
- site of The Freeman
- site of Liberty
- site of Liberator Online
- site for Thomas Szasz
- site of Lew Rockwell
- Who's Afraid of Noam Chomsky? Richard Wall, August 17, 2004. LewRockwell.com
- site of Freedom Daily
- site of Reason magazine (a libertarian magazine)
- site of The Free Liberal newspaper (a left-leaning libertarian newspaper)
- site of the Free Market News Network
- The Libertarian Enterprise
- site of Free Talk Live (libertarian radio show)
- The Freedom Works Talk Show with important guests
- Libertari.org Italian libertarian/anarcho-capitalist site
- The New Libertarian A journal of Neolibertarian thought
- site of UK based Society for Individual Freedom
- site of Libertarian Wiki
- site (Danish)
- The Anarcho-Libertarian Utopia — A Critique The Anarcho-Libertarian Utopia — A Critique, By Drieu Godefridi (Hayek Institute).
- Individualist Feminism Website
[ویرایش] سایت هایی درباره مکتب طرفداری از آزادی فردی
- Stanford Encyclopedia of Philosophy entry on libertarianism
- Libertarian FAQ
- The Libertarianism FAQ
- Libertarianism Livejournal community
- Libertarian Web Log
- The Political Compass and Why Libertarianism is Not Right Wing by J. C. Lester
- Libertarian Articles
الگو:Featured article
- Uncommon Knowledge interview "Milton Friedman on Libertarianism" - Transcript and Video
- Libertarianism: To A New Generation of Women
]]رسته: ایدئولوژی های اقتصادی[[ ]]رسته: مکتب طرفداری از آزادی فردی | *[[ ]]رسته: فلسفه سیاسی[[

