ویکیپدیا:نشانههای نگارشی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
به منظور رساندن منظور و انتقال معنی از زبان گفتار به نوشتار از نشانههای نگارشی استفاده میکنیم. این نشانهها عبارتند از:
۱- نقطه: .
۲- ویرگول: ،
۳- دو نقطه: :
۴- سؤال: ؟
۵- تعجّب: !
۶- گیومه: « »
۷- نقطه ویرگول: ؛
۸- خطّ فاصله: -
۹- سه نقطه: ...
۱۰- قلاب: [ ]
۱۱- کمانک: ( )
۱۲- ممیّز: /
۱۳- تساوی: =
برای آسانی یادگیری این نشانهها و دانستن کاربرد هر یک، آنها را در جدولی میآوریم:
- نکته مهم: بیشتر نشانهها با با واژهی پیشین خود هیچ فاصلهای ندارند و با واژهی بعدی تنها باید دارای یک فاصله باشند. این مورد در مثالها نمایش داده شده است.
جدول نشانههای نگارشی
| ردیف | نشانه | نام | موارد کاربرد |
| ۱ | . | نقطه |
۱- در پایان همهی جملهها به جز جملههای پرسشی و تعجّبی: هوا ابری است. شاید درک این مسئله دشوار باشد. او هیچ گاه به آن شهر باز نگشت. ۲- پس از حرف یا حروفی که به صورت نشانهی اختصار به کار رفته باشد: شیخ ما (قه) به نیشابور مجلس میگفت. |
| ۲ | ، | ویرگول |
۱- میان جملههای مستقل که در مجموع جملهی کامل میسازند: او با تلاش زیادی که کرد، به مقصود رسید. ۲- پس از منادا: خدایا، مرا عفو کن. ۳- هر جا واژه یا عبارتی به عنوان بدل در ضمن جمله یا عبارتی دیگر آورده شود: اخوان ثالث، شاعر معاصر، سرایندهی شعر معروف «خوان هشتم» است. ۴- بین واژههای همپایه به جای «و» میآید: فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ از بزرگان شعر فارسی هستند. ۵- بین دو واژه که ممکن است خواننده آنها را با کسرهی اضافه بخواند: مادر، حسن را به سوی خود خواند. ۶- به جای مکث کوتاه در جمله: اگر شبها همه قدر بودی، شب قدر بیقدر بودی. |
| ۳ | : | دو نقطه |
۱- قبل از نقل قول: صاحبنظران آموزشی میگویند: «شرط درست نوشتن، درست فهمیدن است.» ۲- هنگم برشمردن اجزای یک چیز: اساس نگارش خوب، دانستن و رعایت چند نکته است: چشم باز، گوش شنوا، دقت و ... ۳- مقابل واژههایی که میخواهیم آنها را معنی کنیم: حلیت: پیرایه |
| ۴ | ؟ | علامت سؤال |
۱- در پایان جملههای پرسشی: آیا تاکنون فکر کردهاید که هزاران مادّهی نگارشی پیش روی شماست؟ ۲- برای نشان دادن مفهوم تردید: وفات حافظ در سال ۷۲۱ (؟) اتَفاق افتاد. ۳- برای نشان دادن مفهوم استهزا: او نابغه (؟) است. |
| ۵ | ! | علامت تعجب |
۱- در پایان جملههای تعجّبی، تأکیدی، عاطفی: عجب روزگاری است! ۲. پس از اصوات: هان! ای دل عبرت بین. |
| ۶ | « » | گیومه |
۱- سخنی که به طور مستقیم از جایی یا کسی نقل میشود: به قول سعدی: «بنیاد ظلم در جهان اندک بود، هر کس چیزی بدان مزید کرد، تا بدین غایت رسید.» ۲. اسامی و عناوین و اصطلاحات علمی یا فنّی (فقط بار اوّل): «فضاسازی» در آغاز، میانه یا پایان نوشته نقش مهمّی ایفا میکند. |
| ۷ | ؛ | نقطه ویرگول |
۱- برای جدا کردن جملههایی که از جهت ساختمان و مفهوم مستقل به نطر میرسند ولی در یک عبارت طولانی، با یکدیگر بستگی معنایی دارند: برای نگارش گزارش خوب باید فکر کرد؛ منابع را جمعآوری کرد؛ فهرستها را تنظیم کرد و ... ۲- در بیان توضیح و مثال پیش از واژههای مثلاً، فرضاً؛ یعنی و ... صور خیال؛ یعنی کاربرد عناصر و آرایههای خیالانگیزمثل استعاره، تشبیه و ... |
| ۸ | - | خطّ فاصله |
۱- برای جدا کردن جملهی معترضه: حافظ شیرازی - که او را لسانالغیب نامیدهاند - قرآن را با چهارده روایت در حفظ داشت. ۲- هنگامی که دو واژه بر روی هم دو جنبهی مختلف از یک منظور را نشان دهند: مباحث هنری-ادبی، نزدیکی و قرابت خاصّی دارند. ۳- به معنی «تا» و «به» برای بیان فاصلههای زمانی و مکانی: قطار تهران-مشهد، وارد ایستگاه شد. حتی گروههای سنی ۱۳-۷ سال هم میتوانند از گلستان به خوبی استفاده کنند. ۴- در مکالمه بین اشخاص داستانها یا نمایشنامهها یا ذکر مکالمات تلفنی، در ابتدای حمله و از سر سطر به جای نام گوینده: - در قبال امیر تعظیم کن. - ساکت شو! |
| ۹ | ... | سه نقطه |
۱- برای نشان دادن واژههای محذوف یا ادامهدار: گزارش انواعی دارد: ورزشی، سیاسی، خبری، هنری، فرهنگی، ... ۲- سخن ناتمام: شما... شما... زبانم لال... ۳- برای نشان دادن کشش در گفتار: سقف هر...ی ریخت. آها...ی حسین کجایی؟ ۴- افتادگی واژه یا واژهها از یک نسخهی خطی یا کتیبه. |
| ۱۰ | [ ] | قلّاب |
۱- مطالبی که جزو اصل کلام نباشند: معلّم به کلاس وارد شد [ابراز احساسات دانشآموزان] و بر جایش نشست. ۲- در تصحیح متون قدیمی واژههای الحاقی با توضیحات احتمالی در قلاب گذاشته میشوند: گفت: من مردی طرّارم، [تو] این زر به من امانت دادی. ۳- دستورهای اجرایی در نمایشنامهها: - حسین [با قیافهی جدی]: آیا اکنون حاضری به این سفر بیایی؟ |
| ۱۱ | ( ) | کمانک |
۱- معنی و معادل یک واژه: زبان معیار (استاندارد) زبان ملّی ما است. ۲- توضیح بیشتر: آثار سعید نفیسی سه گروه است: یکی تصحیح (قابوسنامه، غزلیّات عطّار، سیرالعباد...) دوّم تحقیقات ادبی (شرح آثار رودکی، نظامی، خواجو...) سوّم ترجمهها (نمونه آثار پوشکین، ایلیاد و...) ۳- ذکر تاریخ، شهرت، تخلص، نام سابق و ... شهر همدان (هگمتانه) در طول تاریخ بارها پایتخت بودهاست. |
| ۱۲ | / | ممیّز |
۱- برای جدا کردن مصراعهای یک شعر: خانهی دوست کجاست/ در فلق بود که پرسید سوار/ آسمان مکثی کرد/
|
| ۱۳ | = | تساوی |
برای نشان دادن تساوی میان دو مطلب: توانا بود هر که دانا بود = هر که داناست، تواناست. |
[ویرایش] منابع
- ذوالفقاری، حسن، و دیگران. زبان و ادبیّات فارسی عمومی، چاپ پانزدهم. تهران: نشر چشمه، ۱۳۸۱ ISBN 964-6194-14-1.

