علی رضائیان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

این نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.

از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شرکت کننده در جنگ ایران و عراق. استان اصفهان

فهرست مندرجات

[ویرایش] زندگی

در سال ۱۳۳۶ ه.ش درخانواده‌ای مذهبی در فیروزآباد تهران به دنیا آمد و پس از مدتی همراه خانواده اش به شهر اصفهان عزیمت و در آنجا سکنی گزید.

او به دلیل مشکلات اقتصادی روزها کار می‌کرد و شبها به تحصیل می‌پرداخت و این روال را تا پایان دوره ابتدایی ادامه داد. پس از تحصیل دوران ابتدایی، پدرش او را برای تحصیل علوم دینی به محضر یکی از علمای اصفهان فرستاد.

[ویرایش] فعالیتهای سیاسی – مذهبی

رضائیان طی مسافرتی به تهران، در منزل آیت الله سعیدی به کار ساختمان سازی مشغول شد و در همین ایام، شدیداً تحت تاثیر قرار گرفت. ایشان در این مورد می‌گوید:

   
علی رضائیان
ارتباط با آیت الله سعیدی، شعله‌های خشم درون مرا علیه رژیم پهلوی برافروخت، به گونه‌ای که شجاعانه به افشاگری جنایتها و خیانتهای دستگاه طاغوت می‌پرداختم.
   
علی رضائیان


براین اساس رضائیان مبارزه دامنه داری علیه رژیم پهلوی شروع کرد و در دوره سربازی، بارها تحت تعقیب قرار گرفت. او که از تسلط بیگانگان بر مقدرات کشورمان سخت به تنگ آمده بود، با الهام از افشاگریها و رهنمودهای امام خمینی مفاسد و بدبختیهایی را که به خاطر تصویر لایحه کاپیتولاسیون دامن گیر ملت اسلامی ایران شده بود به دیگران گوشزد می‌کرد. رضائیان در پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی نقش به سزایی داشت و برای آنکه شناسایی نشود، منزل مسکونی خود را دائماً تغییر می‌داد. او با تشکیل جلسات مذهبی و در اختیار قرار دادن کتب اسلامی و انقلابی، جوانان مستعد و مذهبی را با معارف الهی آشنا می‌کرد. ایشان با همکاری محمد منتظری دامنه فعالیتهای انقلابی خود را علیه رژیم طاغوت به کشورهای همسایه کشاند و بدین گونه نقش مهم و موثری در جهت افشای چهره کریه رژیم پهلوی، در خارج از مرزها داشت.

[ویرایش] پس از پیروزی انقلاب

همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی رضائیان به همراه عده‌ای از برادران حزب الله، مبادرت به تشکیل کمیته دفاع شهری اصفهان کرد و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اصفهان، به جمع پاسداران این نهاد مقدس پیوست. او از موسسین سپاه در شهرستانهای داران، فریدن، خوانسار و مبارکه بود. رضائیان در اوایل سال ۱۳۵۹ با تعدادی از برادران سپاه به کردستان مامور شد و با رشادتهای خود در آزادسازی شهر سنندج نقش مهمی را ایفا کرد. در یکی از درگیریها بر اثر اصابت گلوله از ناحیه سر و گلو، بشدت مجروح گردید و مدتها در بیمارستان حالت اغماء داشت.

[ویرایش] حضور در جبهه‌های جنگ تحمیلی

رضائیان در سال ۱۳۶۰ (قبل از عملیات «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا») به جبهه دارخوین اعزام شد، که بر اثر جراحت شدید، به پشت جبهه منتقل گردید.

پس از بهبهودی نسبی به سمت مسئول معاونت عملیات سپاه منطقه ۲ اصفهان منصوب گردید و تا دی ماه ۱۳۶۱ در همین مسئولیت باقی ماند. بعد از آن به درخواست سردار رحیم صفوی به تهران آمد و در ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یکی از معاونتهای طرح و عملیات مشغول به کار شد. سپس مامور راه اندازی قرارگاه حمزه در منطقه غرب گردید. رضائیان فعالیت خود را از یک رزمنده عادی در روزهای اول جنگ کردستان شروع کرد و مرحله به مرحله، همزمان با گذشت زمان، مراتب مختلف فرماندهی را با موفقیت پشت سر گذاشت، تا به فرماندهی قرارگاه عملیاتی حمزه سیدالشهداء منصوب گردید.

هنگامی که او به مریوان آمد، تعداد ی از یگانها از جمله لشکر ۱۴ امام حسین و لشکر ۸ نجف اشرف در منطقه حضور داشتند و از اینکه قرار بود تحت فرماندهی او عملیات والفجر ۴ را انجام دهند، اظهار رضایت می‌کردند.

در زمان کوتاهی ارکان ستادی این قرارگاه به همت ایشان شکل گرفت و مجموعه معاونتها در جهت آماده سازی عملیات فعال شدند.

رضائیان انسان دقیق و منظمی بود و همواره سعی می‌کرد سنجیده عمل کند، قبل از هر تصمیمی با بسیج عناصر اطلاعاتی، آخرین وضعیت دشمن را از جنبه‌های مختلف به دست می‌آورد و بر اساس استعداد، تجهیزات و توان رزمی دشمن، به کمک طرح و عملیات و نظرخواهی از فرماندهان، چگونگی انجام عملیات و مراحل آن را طراحی می‌کرد.

از این به بعد همه توجه ایشان روی کیفیت سازماندهی نیروها و آرایش و مانور یگانها براساس نوع ماموریتشان بود.

از ظرافتهایی که ایشان در عملیات داشتند، بررسی و کنترل طرح مانور گردانهای عمل کننده یگانها بود. این فرمانده دلاور و دلسوز اسلام، قبل از هر عملیات، فرماندهان تحت امر را در خصوص رسیدگی به نیروها توجیه و برای افزایش روحیه معنوی آنان سفارش زیادی می‌کرد.

تلاش همه جانبه وی در عملیات والفجر ۴، در موفقیت رزمندگان اسلام بسیار موثر بود و می‌توان گفت بخش مهمی از پیروزی حاصله در دشت شیلر مدیون زحمات شبانه روزی این عزیز بود.