گاهشماری در ایران باستان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

سالنمایی روش محاسبه و داشتن حساب گذشت سال و ماه‌ها است. در ایران هیچ اطلاعی از سالنما‏های ایرانی و روش محاسبه تاریخ توسط مردم آریایی پیش از دوره هخامنشیان دردست نیست! با این حال، نخستین كاربرد گاهشماری را در سنگ نوشته ها و گل نوشته های هفت تپه كه تمدنی ایلامی است (البته به زبان بابلی و با كاربرد كم و بیش واژگان ایلامی) در 3500 سال پیش می بینیم. اما هزاران سال پیش از آنها نیز ما از تقویم بدور نبوده ایم. در كتاب بسیار ارزشمند و جاویدان ، و كاملا علمی "گاهشماری ایرانی" نوشته روانشاد دكتر احمد بیرشك ما با دانسته های بسیار جالبی درباره گاهشماری خودمان روبرو می شویم. نخست می خوانیم:

تمدن كهنسال ایرانی وجود گاهشماری دقیقی را ایجاب می كرده است. دانشمندان ایران شناس بیگانه در این باره پژوهش های درخوری انجام داده اند. همچون دوزی ، ون در واردن ، ج. نیدم ، ر. اتینگهاوزن ، ویلی هارتنر و ... . به گفته ی هارتنر كه مستند به یادگارهای باستانی فراوان است ، مردمانی پیرامون 46 سده پ.گ.خ. (پیش از گاهشماری خورشیدی) (نزدیك به 6000 سال پیش) از شمال سرزمین كنونی ایران كوچیده بودند (!) ، پس از استقرار در سرزمین مساعد برای زندگی همچون شوش در كنار مدار 30 درجه عرض جغرافیایی ، تخت جمشید ، اور و... به كشاورزی روی آوردند. آنها با صورت های فلكی و رابطه ی طلوع و غروب آنها با كارهای كشاوری ، به سان كاشت و برداشت ، آشنایی بسنده ای داشتند. گواه این سخن نقش های گوناگون است از نبرد شیر و گاو ، صورت های فلكی شیر و گاو ، گاو ، كژدم ، ماهی ، بز كوهی ، شیر ، خورشید ، ماه و ... بر سفالینه هایی كه از كند و كاوهای باستان شناسی تپه هفتوان (گوشه ی شمال باختری دریاچه ی ارومیه) ، تپه سیلك در نزدیكی كاشان و تپه یحیی در كرمان بدست آمده است. تصویرهای نبرد شیر و گاو در پارسه (تخت جمشید) گواه دیگری بر این گفته است. اختر شناسان خودمان نیز پژوهش های دقیقی در گاهشماری داشته اند ، همچون آقای حسن تقی زاده كه بیش از 30 سال در این باره پژوهش كرده است (پیرامون 60 سال پیش تر).

(كتاب گاهشماری ایرانی ، برگه 590 ، تنها با ویرایش واژگانی)

(من در ادامه این مقاله به بررسی دقیق گاهشماری هخامنشی بر پایه اصل گل نوشته های تخت جمشید پرداخته ام. برای اصل مقاله به تارنمای «پردیس پارس» نگاه كنید.)


بعد از هخامنشیان دو نوع سالنما ساخته شده است.

نخستین گاهشماری مدون ایرانی در گل نوشته‎های تخت جمشید و سنگ نوشته سترگ بیستون یافت شده است. این سالنمایی شامل ۱۲ ماه با سیستم گاهشماری خورشیدی بود که بر پایه گل نوشته های روشن پارسه از بهار آغاز می‏شده و شامل سال‌های کبیسه نیز بود. سال های كبیسه 13 ماهی بوده است ، با تكرار ماه ویخن Viyaxna (ماه 12 گاهشماری هخامنشی) و به ندرت ماه كارباشیا Karbashiya (ماه 6 گاهشماری هخامنشی) كه بدبختانه نگارش پارسی باستان آن در دست نیست، بلكه بر پایه نگارش خوزی (ایلامی) آن بدست آمده است. والتر هینتس گونه ی پارسی آن را Xarpashya* پیشنهاد داده است. (در واقع كارباشیا نام پارسی با رسم الخط ایلامی است. وگرنه نام ایلامی ماه ششم بلیلیت Belilit است.) البته این كبیسه گیری و اینكه كدام ماه تكرار شود نظم ویژه ای داشته كه در سندها بخوبی دیده می شود. به نظر می رسد این گاهشماری را یا داریوش شاه بزرگ در سال 521 پ.م. ویرایش كرده و یا پایه ریزی كرده باشد. چون بر پایه سندهای تخت جمشید این گاهشماری از نخستین سال داریوش بزرگ آغاز می شده است.

دومین سالنما، سالنما اوستایی بود که زیربنای سالنمایی کنونی ایرانیان است. اینكه این تقویم در چه سالی برای نخستین بار پایه ریزی شد بدرستی هویدا نیست.

در ایران باستان، از ماههای قمری به روشی متفاوت استفاده می‏شد. (منظور این گفته روشن نیست!)هفته که از مهم‌ترین قسمت‌های سالنمایی سامی بود، وجود نداشت. در عوض، ماه به ۳۰ روز تقسیم می‏شد، و هر روز نام مشخص داشت. هر ماه نیز نامی ویژه داشت كه در میان نام روزها نیز دیده می شد. و بر پایه همین نام روزها می توانیم دریابیم كه ماه را به 4 بخش 7 یا هشت روزه تقسیم می كرده اند.

اما پژوهش های تازه رضا مرادی غیاث آبادی دلایلی را عرضه می کند که گویا هفته در ایران باستان وجود داشته است. ولی باید با احتیاط به نوشته های وی نگریست. وی آغاز سال هخامنشی را بر پایه دلایلی كهنه كه سال هاست رد شده هنوز پاییز می داند كه پزوهش ها بر روی سندهای تخت جمشید آن را به كلی رد می كند. دلیل اینكه اگرچه گل نوشته های هخامنشی یكزبانه و به زبان ایلامی است و نمی توان برابر ماه های نامبرده شده در آن را با زبانی دیگر دریافت ولی به شكلی معجزه آسا ، شمار بسیار اندكی از آنها (در حدود 80 مورد) دارای نگاشته های كوتاه آرامی نیز هستند. برخی از این نگاشته ها نام ماه ها را به زبان آرامی یاد كرده اند. (همچون PF 855, 857, ...) این یادداشت ها خلاصه ای است از كل متن ایلامی. از همین رو می توان در تعداد بسیار محدودی (شاید كمتر از 20 مورد) برابر های آرامی ماه های ایلامی را یافت. ضمنا ماه های ایلامی وابسته به دو زبان پارسی باستان و ایلامی نو هخامنشی هستند. (یعنی نام های پارسی و ایلامی ماه ها هر دو با خط ایلامی آمده اند. كه البته ماه های ایلامی بسیار اندك یاد شده اند.) از سویی سنگ نوشته بیستون برابر بابلی 9 ماه پارسی را بدست می دهد. از آنجا كه زبان بابلی با آرامی كه هر دو از یك ریشه سامی هستند نزدیكی ویژه ای دارد و ضمنا نسخه آرامی كتیبه بیستون نیز در دست است ، و از دیگز سو اینكه آرایش ماه های بابلی به نیكی هویدا شده است (از سرچشمه های دیگر)می توانیم برابر بابلی هر ماه پارسی و ایلامی را بیابیم. نیكوتر اینكه بر پایه گل نوشته های تخت جمشید چینش ماه های پارسی را از 1 تا 12 می دانیم ولی فقط نمی توانیم براحتی نشان دهیم ماه یكم كه كاملا مشخص است برابر با ماه فروردین فعلی است یا ماه مهر! علاوه بر این معنای واژگانی یا لغوی نام ها نیز مشخص كننده هستند. كوتاه سخن اینكه : چینش دقیق ماه ها از یك تا 12 پارسی در دست است. ولی از آنجا كه با زبانی دیگر وابسته نیست اینكه ماه یكم كدام ماه فعلی است جای پرسش است! ولی با برابر های بابلی از كتیبه ی بیستون و آرامی از گل نوشته ها و معنای واژه ای این مشكل نیز حل می شود. برای نمونه ماه چهارم هخامنشی گرمپده Garmapada است كه به معنای ماه گرمافزا است. به سادگی با مهر تیر در پیوند است تا ماه دی! (اگر مهر را ماه یكم سال فرض كنیم ماه چهارم دی است كه با این نام ربطی ندارد!) ماه ثورواهر Thuravahara به معنای "بهار سور Bahar-e-sur" ، یعنی بهار چموش و نیرومند. ثور همان سور كنونی است كه مثلا میگوییم فلان پرنده سور است ، یعنی وحشی و پر تحرك است. معنای این ماه یعنی نیرومند ترین ماه بهار كه همان اردیبهشت است و نه آبان! جالبتر اینكه ماه نهم ماه آثریادیه می باشد ، یعنی ماه پرستش آتش یا آذر ، كه به گونه ای كوتاه شده در نام آذر كنونی دیده میشود.

همه این توضیحات به گونه ای كامل و به همراه بررسی ماه های سومری ، بابلی ، ایلامی و آرامی و اوستایی در مقاله ای گردآمده كه دو بخش آن بر روی تارنمایم با آدرس http://pardiseparse.blogsky.com گذاشته شده است. باقی آن بزودی به شكل كتاب در دسترس خواهد بود.


در سالنمایی اوستایی سال ۳۶۵ روز بوده و دوازده ماه ۳۰ روزه را تشکیل می‏داد. پنج روز باقیمانده نیز «پنجه» (گاه «پنجه دزدیده» یا «خمسه مسترقه») نامیده می‏شد.

در ایران باستان، زمان تاجگذاری پادشاهی، به عنوان آغاز سالنما به حساب می‏آمد، و سالها، بعد از پادشاهان نامگذاری می‏شدند. برای مثال، می‏گفتند: “پنجمین ماه از هفتمین سال حکومت اردشیر”. البته در سندهای تخت جمشید كه شامل 30000 لوحه گلی به زبان ایلامی و بیش از چند صد متن آرامی بر روی هاون ها و دست هاون هاست ، نام شاه به هیچ وجه آورده نشده است. در سندهای آرامی كه بسیار به ندرت به ماه اشاره شده است. در گل نوشته ها آمده h.be-ul xx-um-me-man-na, d.ITU.lg d.xxxx كه یعنی سال xx ام ، ماه xxxx. گاه چند ماه نام برده شده و بارها به شماره روزها نیز اشاره شده است. مثلا در ادامه آمده است : xxx d.na-an pir-ka كه یعنی xxx روز سپری شده است. در كتیبه بیستون تنها نام ماه و روز آمده است. چون سال همه سنگ نوشته سال یكم بوده است.

اما در سندهای بابلی هخامنشی به نام شاه اشاره شده است : همچون گل نوشته های بابلی موراشو ، اگیبی ، و دیگر سندها كه از دوران كورش بزرگ به بعد نگاشته شده اند. البته در آنجا معمولا شاه عنوانی را نیز یدك می كشد. همچون "روز x ، از ماه xx ، از سال xxx داریوش ، شاه سرزمین ها."

با آغاز دوره اشکانیان در سال ۲۴۷ پیش از میلاد مسیح، مبدأ سالنمایی تغییر کرد. سندهای روشنی از این دوره در دست است. همچون سفالینه های پارتی نیسا و برخی از نوشته ها چون پوست نوشته اورامان. در نوشته های اشكانی تقویم بیشتر بر پایه تقویم اوستایی است. نام ماه ها برابر با ماه های كنونی بوده است. روزها همان نام های زردشتی و اوستایی را دارند. در سندها بیشتر به شماره ی سال و به ندرت به نام روز و ماه اشاره شده است. نام پادشاه نیز بسیار به ندرت دیده می شود.

با شروع دودمان ساسانیان، از نو سالنما به آنچه در دوره هخامنشیان استفاده می‏شد تغییر کرد. در دوره یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانیان سال ۶۳۱، به عنوان آغاز تازه سالنمایی ایرانیان برگزیده شد. از آنجایی که هیچ پادشاهی پس از او به پادشاهی نرسید، آن سالنما با نام سالنمایی یزدگردی بکار می‌‌رفت.

[ویرایش] جستارهای وابسته

  • سالنمایی اوستایی نو
این نوشتار دربارهٔ ایران باستان خُرد است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.