ویکیپدیا:پروژهٔ مترجمان/کشور در حال توسعه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
کشور در حال توسعه کشوري است با استانداردهای نسبتا" پايين زندگي، پايه صنعتي توسعه نيافته، و شاخص پايين توسعه انساني (HDI). اين اصطلاح با عبارات قبلي ساخته شده دراين مورد تفاوت دارد، از جمله با اصطلاح جنگ سرد- که جهان سوم را تعريف نموده و معناي ثانويه ای را به ذهن می اورد که منفی است. مترادف ديگر اصطلاح کشور در حال توسعه عبارتست ازکشور کمتر توسعه يافته (LDC) يا کشور کمتر توسعه يافته از لحاظ اقتصادي (LEDC). کشور کمتر توسعه يافته از لحاظ اقتصادي اصطلاحي است که از طرف جغرافيدانان جديد براي توصيف کشورهايي استفاده مي شود که بطور دقيقتر به عنوان کشورهاي در حال توسعه طبقه بندي شده اند با اين خصوصيت که آنها از لحاظ اقتصادي کمتر توسعه يافته اند، و معمولا"بيشترين همبستگي را با عوامل ديگري همچون توسعه پايين انساني دارند.
توسعه بين المللي| توسعه مستلزم ساختاري جديد (هردو صورت فيزيکي و سازماني)، و نوعي فاصله گيري از بخشهاي با ارزش افزوده پايين همچون کشاورزي و استخراج منابع طبيعي است. کشورهاي توسعه يافته| کشورهاي توسعه يافته، معمولا" در اين مقايسه داراي نظامهايي مبتني بر رشد اقتصادي خودجوش در بخش ثالث| سوم و بخش چهارم صنعت| بخشهاي چهارم و استانداردهاي بالاي زندگي مي باشند.
کاربرد اصطلاح کشور در حال توسعه براي تمام کشورهاي کمتر توسعه يافته را مي توان نامناسب دانست: تعدادي از کشورهاي فقير در حال بهبود اوضاع اقتصادي خود نيستند (همانطور که اين اصطلاح ذکر مي کند)، بلکه دوره هاي طولاني را از افول اقتصادي تجربه نموده اند.
کشورهايي که داراي اقتصادهاي پيشرفته تر در ميان ملل در حال توسعه مي باشند، اما هنوز بطور کامل نشانه هاي يک کشور توسعه يافته در آنها تثبيت نشده است، تحت اصطلاح کشور تازه صنعتي شده| کشور نوصنعتي دسته بندي مي شوند.
[ویرایش] معيار و مفهوم توسعه
اصطلاح کشور در حال توسعه عمدتا" به کشورهايي با سطوح پايين توسعه اقتصادي اطلاق مي شود، اين معمولا" تاحدودي با توسعه اجتماعي از لحاظ آموزش، بهداشت، اميد به زندگي و غيره در ارتباط است. کلا" اين اصطلاح نوعي تنزل را در کشورهاي در حال توسعه بيان مي کند.
توسعه يک کشور با شاخصهاي آماري همچون درآمد سرانه (توليد ناخلص داخلي| GDP)، اميد به زندگي، نرخ سواد، و غيره سنجيده مي شود. سازمان ملل توسعه بالاي انساني را تحت عنوان يک شاخص مرکب از موارد آماري فوق ارائه نموده تا سطح توسعه انساني را براي کشورهايي که داده ها در آنها در دسترس قرار دارد، سنجيده شوند. کشورهاي در حال توسعه در مجموع کشورهايي هستند که به درجه قابل توجهي از صنعتي شدن متناسب با جمعيتشان دست نيافته اند، و داراي استاندارد پاييني از زندگي هستند. همبستگي شديدي بين درآمد پايين و رشد بالاي جمعيت، هم ميان هر دو و هم در بين کشورها وجود دارد. اصطلاحاتي که به هنگام بحث درباره کشورهاي در حال توسعه بکار مي رود، به منظور و به مفاهيم بيان شده از سوي کساني اشاره دارد که آن را استفاده نموده اند. برخي اوقات عبارات ديگري که به کار مي روند چنين هستند کشورهاي کمتر توسعه يافته (LDC)، کشورهاي کمتر توسعه يافته از نظر اقتصادي (LEDC)، " ملل زير خط توسعه" يا کشورهاي توسعه نيافته"، ملل جهان سوم، کشورهاي جنوب و " غيرصنعتي". برعکس، طرف مقابل اين طيف عبارتند از کشورهاي توسعه يافته، کشورهاي بيشتر توسعه يافته از لحاظ اقتصادي (MEDC)، ملل جهان اول و "کشورهاي صنعتي".
سازمان ملل اجازه مي دهد تا هرکشورخود راجع به اين موضوع تصميم بگيرد که آيا به جزو گروه " توسعه نيافته" يا "در حال توسعه" مي باشند (اما بسياري از اقتصاد دانان و ديگر ناظرين اصل خود تخصيصي سازمان ملل را ناديده مي انگارند).
براي تعديل جنبه حسن تعبير کلمه "در حال توسعه"، سازمانهاي بين المللي به استفاده از اصطلاح کشورهاي حداقل توسعه يافته (LLDC) براي فقيرترين کشورها پرداخته که مي تواند هيچ ارتباطي با کلمه در حال توسعه نداشته باشد. يعني LLDC فقيرترين زيرمجموعه LDC است. اين موضوع همچنين روند ناشيانه اي که براين باور مي باشد که استانداردهاي زندگي در سومالي يا اتيوپي با نمونه هاي آن در کشورهاي شيلي يا مکزيک قابل قياس است، تعديل مي نمايد. مفهوم کشور در حال توسعه به وسيله يک عبارت يا اصطلاح ديگر درک مي شود که در نظام هاي نظري متعدد داراي جهتگيريهاي متضادي است-؛ مثلا"، نظريات مستعمره زدايي، الهيات آزاديخواهي، مارکسيسم، ضدامپريالسيم، و اقتصاد سياسي.
[ویرایش] منابع (زير خط) توسعه
برطبق نظريات گوناگون، منابع زير خط توسعه به اين شرحند:
- پس انداز پايين ممکنست به سرمايه گذاري پايين بر طبق الگوي هارود- دومار منجر شود اما مقدار فراوان پس انداز و سرمايه هنوز بيانگر توسعه قوي نيست.
- گرايشها و ظرفيتهاي ذاتي، يا حقيقي هستند يا براي توجيه بکار مي روند.
- ديدگاه ها و فرهنگ مردم؛
- ظرفيتها و رفتارروشنفکران و رهبران؛
- نرخهاي بالاي باروري
- ساختارها و موسسات قانوني (حقوقي)
- نقض اصل قانون
- فساد بالا
- عوامل برونزا، حقيقي هستند يا به عنوان توجيه بکار مي روند.
- سود اقتصاد سياسي يا بازرگاني که در مقايسه با کشورهاي ديگر ايجاد مي شود؛
- جايگاه کشور در نظام تاريخي و فرهنگي؛
- اصلاحات ناکارآمد تحميل شده با سرمايه گذاري به عنوان آخرين حربه، از سوي سازمانهاي چند جانبه (مانند صندوق بين المللي پول و بانک جهاني) براي خارج ساختن از وضعيت کسر بودجه و بدهي| بدهکاري که کشوري در آن قرار مي گيرد (نگاه به بدهي کشورهاي در حال توسعه).
- فقدان علاقه و درک نسبت به پويايي هاي يک کشور در اثر شرکتهاي چندمليتي.
- غلبه کشورهاي غني تر به وسيله اصول تجاري
- تمام کردن منابع براي پرداخت بهره بدهي ها.
[ویرایش] نوع شناسي و نامهاي کشورها
کشورها اغلب کمابيش از لحاظ توسعه در چهار طبقه واقع مي شوند:
- کشورهاي توسعه يافته، و ملل تحت الحمايه آنها (" براي مشاهده فهرستي از آنها، نگاه کنيد به" کشور توسعه يافته)
- کشورهايي با اقتصاد پايدار و کاملا" توانا و در حال توسعه طي يک دوره طولاني تر (جمهوري خلق چين) کشورهاي هنگ کنگ و ماکائو را از اين مجموعه خارج مي سازد که کشورتوسعه يافته| توسعه يافته اند، و نيز مکزيک، پاکستان، هند، برزيل، آفريقاي جنوبي، ترکيه، فيليپين، مصر، بيشتر ملل آمريکاي جنوبي، شماري از کشورهاي عرب خليج فارس، مالزي، تايلند، پيمان ورشو سابق و غيره.). نگاه کنيد به بازارهاي نوپا.
- کشورهايي با پيشينه منقطع توسعه (بيشتر کشورها در آفريقا، آمريکاي مرکزي، و حوزه درياي کارائيب به غير از جامائيکا (رسته 2) و پورتوريکو (ناحيه آمريکا)؛ بيشتر جهان عرب در اين دسته قرار دارند)؛ همچنيني بيشتر آسياي جنوب شرق به استثناي سنگاپور
(رسته1) در اين گروه واقع مي شوند، فيليپين، برونئي، مالزي و تايلند (رسته2). %76 از کشورهاي جهان در اين دسته قرار مي گيرند.
- کشورهايي با جنگ داخلي بلند مدت يا نقض اصلول قانون يا ديکتاتوري غير توسعه محور (" کشورهاي ناتوان") (مانند هائيتي، سومالي، سودان، برمه، و شايد کره شمالي).
اصطلاح "کشور در حال توسعه" نمادي براي تعيين يک نوع مسئله خاص يا مشابه آن نيست. مقوله: توسعه اقتصادي مقوله: دسته بنديهاي کشور مقوله: جغرافياي انساني [[[مقوله: جغرافياي اقتصادي]] [[[مقوله: توسعه]] [[[مقوله: فهرستهاي کشورها ]]

