زرتشت
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی «دارنده روشنایی زرینرنگ» و به تعبیری دیگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجام به معنای «ستاره زرین») نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتی یا مَزدَیَسنا و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. در متون باستانی یونانی، معنای زرتشت برابر با ستارهشناس دانسته شدهاست. بعضی پژوهشگران بر این باورند که زایش زرتشت در روز ششم فروردین بودهاست ولی درباره تاریخ زایش او دیدگاههای فراوانی وجود دارد. برآوردها از ششصد تا نهصد سال پیش از میلاد تفاوت دارند. تولد زرتشت را در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه چیچست (ارومیه) و برخی در شرق ایران دانستهاند که احتمال این که از شرق ایران بوده باشد بیشتر است . پس از اعلام پیامبری در سن ۳۰ سالگی، زندگی بر زرتشت در منطقه مذکور ایران سخت شد و او ناچار به کوچ به شمال شرقی ایران آن روزگار یعنی منطقه بلخ شد. در آنجا زرتشت از پشتیبانی گشتاسبشاه برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد. زرتشت در سن ۷۷ سالگی در روز خور برابر با یازدهم دی ماه در نیایشگاه بلخ بدست یک تورانی به نام توربراتور کشته شد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] معنی اسم زرتشت
بیشتر از ده شکل برای اسم زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زاردشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زرهدست و زرههشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر مینامد و گاه نیز اسم خانوادگی را که «سپیتمه» باشد افزوده میشود و به صورت «زرتشتر سپیتمه» ذکر میشود.البته این اسم خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان میگویند. ظاهراً معنی آن از نژاد سفید و یا از خاندان سفید است.
از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز هرکس به خیال خود معنی از برای کلمه زرتشت تصور کردهاست. دینون یونانی آنرا به «ستاینده ستاره» ترجمه کردهاست.آنچه که مشخص است این است که این اسم مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است.انواع و اقسام معنی برای آن درست کردهاند که شرح همه آنها موجب طول کلام خواهد شد.البته اکثر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند.بارتولومه جزء اول را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پیر» معنی کردهاست و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کردهاست.شاید هیچکدام درست نباشد زیرا کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمدهاست ولی اینکه چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شدهاست.پهلوی شناس نامور ژاپنی وآیین زرتشت استاد گیکیواتیو.
در جزء دوم این اسم اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که اسم پیغمبر مانند بسیاری از اسامی قدیم ایرانی که با اسب و شتر و گاو مرکب است با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی میدهد و به همان معنی است که امروز در فارسی میباشد.مثل فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است.اسم پدر زرتشت پوروش اسپ بوده که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را میدهد.[1]
پیامهای او به وسیلهٔ سرودههایش که گات یا گاهان نامیده میشوند به مارسیدهاست منابع:تاریخ جامع ادیان
[ویرایش] تبار و خانواده زرتشت
جد پدری زرتشت شخصی بود به نام پیترگتراسپه. نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. مادر او دُغدو و پدر وی پوروشسب نام داشتند. پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود. دغدو دختر فریهیمرَوا از خاندان نژادگان (اشراف) و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آنهاست. زرتشت از همسر خود به نام هووی شش فرزند داشت. نام سه پسر ایشان ایسَتواسْتَرَه، اورْوْتَتْنَرَه، هْوَرْچیثْزَه و نام سه دخترشان فرینی، ثریتی و پوروچیستا بود.مَیدیوماه پسرعموی زرتشت و نخستین کسی که به پیامبر ایمان آورد.
هر یک از فرزندان زرتشت وظایفی عمده بردوش داشتند. به عبارت دیگر پسر ارشد او نخستین موبد موبدان، پسر دوم نخستین رئیس و افسر رزمیان و پسر سوم رئیس طبقه ی برزیگران بودهاست.
لفظ اشو که به معنی مقدس روحانی و جسمانی راستی و درستی است و در اوستا زیاد آمدهاست صفت یا عنوان پیغمبر میباشد. به طوری که در اکثر جاهای اوستا آمده صفت اشو از جانب اهورا مزدا به زرتشت اختصاص یافته و دیگر مقامی بالاتر از ان نیست که مخلوقی از جانب خالق بخشنده، به خطاب اشوئی مخاطب شود. اشوزرتشت را از سلسله مهآبادیان نامیدهاند.
[ویرایش] خاستگاه زرتشت
از این پیامبر ایرانی در یشتهای کهن سخن میآید که در (اَریّانَ و یَوچَه) در ساحل رود (دائیتی) در سرزمین قبایل ایرانی متولد گردید در (زامیادیشت) زیستگاه زرتشت را در ناحیه ئی میداند که در آن دریاچه (کوسَویّ) است که مطابقتی با دریاچه هامون دارد. بهر تقدیر ناحیه (اَریانَّ و یوچَه) گاه خوارزم پنداشته میشود و گاه آن را آذربایجان و بعضاً بدلیل مراسمی مذهبی که در ستایش (اَرُدویسورااناهیتا) میشود آن را در سیستان ذکر کردهاند. تاریخ موجودیت زرتشت را نمیتوان بطور قطع مشخص نمود که احتمالاً قدمت آنرا از ۹۰۰ سال تا ۶۰۰ سال پیش از میلاد میدانند. زرتشت از سرزمینی کهنی برخاست که مردمانش آریایی بودند.
[ویرایش] اندیشه زرتشت
زرتشت آزادی و اختیار را گزینشی برای مردم میداند. بهره کار هر کس همانست که انجام میدهد جبری برای اشخاص نیست نیکی اشخاص جز بهرهئی از نیکوئی و شر اشخاص جز شری برای وی نخواهد بود. هرمزد یا اهورامزد در این آیین خدا هست و اهریمن هم دیو است.
[ویرایش] پانویس
- ^ مطالب مربوط به معنای اسم زرتشت مربوط است به کتاب گاتها، قدیمی ترین قسمت اوستا
[ویرایش] منابع
- گاتها، قدیمی ترین قسمت اوستا /تالیف و ترجمه ابراهیم پورداوود، انتشارات اساطیر، تهران.
- اوستا، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران.
[ویرایش] پیوند به بیرون
- پایگاه فرهنگی یَتااَهُو
- سازمان فرهنگی اُشیهَن
- انجمن زرتشتیان تهران
- کانون زرتشتیان
- اشوزرتشت (سخنان اشوزرتشت، گاتها و اوستا)
- اخبار زرتشتیان (تارنگاری به فارسی و انگلیسی)
- تبارشناسی زرتشت (به زبان انگلیسی)
- تحولات اخیر دین زرتشت
- سرگذشت زایش زرتشت
- سرود زرتشت، تارنگاری به پارسی
- برگردان گاتها به فارسی(موبد رستم شهزادی)
- برگردان گاتها به فارسی(دکتر وحیدی)
- برگردان گاتها به انگلیسی(موبد آذرگُشَسبی)
- برگردان گاتها به فارسی(موبد آذرگُشَسبی)
| عناوین مربوط به مزدیسنا | ||
|---|---|---|
|
تاریخچه دین زرتشت |
||
| زرتشت | گشتاسب | مزداپرستی در دوره هخامنشی | مزداپرستی در دوره اشکانی | مزداپرستی در دوره ساسانی | تاریخ زرتشتیان پس از اسلام | پارسیان هند | زرتشتیان ایران
|
||
| مفاهیم | ||
| اهورامزدا | اهریمن | امشاسپندان | سوشیانس |هوشیدر | زروان | فرجامشناسی | هوم | آتشهای مقدس | مغ | گئوشاورورن | دیوها | اردویسور اناهید | فروهر
|
||
| افراد مهم | ||
| زرتشت | گشتاسب | کرتیر | تنسر | موبدان | ابراهیم پورداوود | بابک خرمدین | فرهنگ مهر | منوچهرجی جاماسپآسانا
|
||
| آیینها و اماکن مقدس | ||
| جشنها | گاهنبار | سدرهپوشی | آیینهای طهارت | درون | برسم | کستی | ور | گاهشماری زرتشتی | کعبه زرتشت | آتشکدهها |استودان | برج خاموشان | چکچک
|
||
| نوشتههای دینی | ||
| گاهان | اوستا | خردهاوستا | بندهشن | دینکرد | زادسپرم | شایست نشایست | زند | پازند | مینوی خرد | اردویرافنامه | دادستان دینی | آفرینگان | سیروزه | نیایشها | ماتیکان گجستک ابالیش | ادبیات پهلوی | اوستاشناسی
|
||

