بحث کاربر:Senemmar
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
مرخصی: فقط نیم نگاهی به ویکی میکنم. بهترین راه دسترسی به من ایمیل است • Яohan ب ۱۶ شهریور ۱۳۸۶ (۰۷:۲۸)UTC
|
این صفحهٔ بحث من است. از حذف یا ویرایش گفتارهای دیگران پرهیز کنید. خود به هنگام نیاز دست به ویرایش و سانسور آنها خواهم زد. میتوانید اینجا را حیطهٔ شخصی من فرض کنید. |
| بایگانی بحثها | |
|---|---|
| سال ۱۳۸۵ | بهمن · اسفند |
| سال ۱۳۸۶ | فروردين · ارديبهشت · خرداد · تیر · مرداد · + |
فهرست مندرجات |
[ویرایش] hello علیکم
[1]--زرشک ۱۴:۲۸، ۳۰ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- سه ساعت جواب نوشتم...همش همین الان به یکدفعه اشتباهی پاک شد. :(بماند برای فردا. رخت خواب بد جوری صدایم میزند. فردا باز ادامه خواهیم داد. شب و روزتان خوش. :)--زرشک ۰۷:۵۶، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- آخ آخ که من چقدر از این محرومیت باید حسرت بخورم و رویش تأسف :(حالا من باید تا فردا توی خماری جواب شما بمانم! ولی اشکالی ندارد! رخت خواب گاهی از همه چیز ارجح تر است. خوش بخوابید ;-) • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۰۸:۰۰)UTC
- من همیشه مطالبی رو که مینویسم یک کپی هم میگیریم که اگه نرسید زحماتم هپولی نشده باشه! • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۰۸:۰۱)UTC
- الان رختخواب هی دارد به من چشمک میزند :( • Яohan ب ۱۰ شهریور ۱۳۸۶ (۰۰:۳۵)UTC
[ویرایش] فضولی
شما ژاپنی بلدید؟--رستم ۲۰:۵۲، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- دست و پاشکسته بله. البته خیلی کمتر از عبری. عبریام فکر میکنم خوب است. سوالی باشد در خدمتیم • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۰:۵۳)UTC
- البته فکر میکنم خوب بودن عبری ام به تایید کاربر:سندباد هم رسیده باشد [2] ! در ویکی عبری هم فعالم ولی ژاپنی ام در آن حد خوب نیست که مطلب اضافه کنم یا مقاله ویرایش کنم • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۰:۵۸)UTC
- به علت مباحثت با دوست ناباب! به برخی از کارتونها مثل ناروتو و en:Neon_Genesis_Evangelion معتاد گشتهایم که به صورت زبان اصلی با زیر نویس استفاده میکنیم(نه به صورت داغون شده دوبله انگلیسی!) و نمیدانم چرا آوای بسیار زیبای زبان ژاپنی بسیار لذت بخش شدهاست. حتی علاقمند شدهام که خودم کمی یاد بگیرم! اگر در این ضمینه کمی راهنمایی کنید ممنون میشویم. راستی ترجمه دقیق «موشیموشی» چیست؟--رستم ۲۱:۰۲، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- موشی موشی؟ بیشتر آدم را یاد جینگول بازیهای هپل توی مدرسه موشها میاندازد تا ناروتو! راستش من الان خودم توی تلفظ این کلمات ژاپنی گیر افتادهایم اساسی. اینها تعداد زیادی کلمات عجیب و غریب به تلفظها و گویشهای مختلف دارند. خود ید گرفتن زبان استانداردش مشکل زاست چه برسد به...! اوایل که کمی در مقاله زبان ژاپنی ور میرفتم نوشتم که کسی دنبال این زبان نرود که بیچارهاست. خلاصه اینکه اگر متنش را مینوشتید شاید جوابی میشنیدید.
- در مورد کارتونهای ژاپنی این هشدار را بدهم که به شدت اعتیاد زاست، همچنین موجب غرق شدن در وادیهای پیچیده و عجیب اندر غریب شود! • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۱:۱۱)UTC
- به علت مباحثت با دوست ناباب! به برخی از کارتونها مثل ناروتو و en:Neon_Genesis_Evangelion معتاد گشتهایم که به صورت زبان اصلی با زیر نویس استفاده میکنیم(نه به صورت داغون شده دوبله انگلیسی!) و نمیدانم چرا آوای بسیار زیبای زبان ژاپنی بسیار لذت بخش شدهاست. حتی علاقمند شدهام که خودم کمی یاد بگیرم! اگر در این ضمینه کمی راهنمایی کنید ممنون میشویم. راستی ترجمه دقیق «موشیموشی» چیست؟--رستم ۲۱:۰۲، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- راستی: در همان مقاله زبان ژاپنی یکی دو لینک خوب برای یدگیری ژاپنی گذشتهام. من که بعد از مدتی با قیاس پیشرفت در عبری و ژاپنی به کلی از ژاپنی نا امید شدم، تا شما چه کنید! • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۱:۱۳)UTC
- شاید به این علت باشد که عبری هم خانواده عربی است و آشناتر. مثلا میدانم که کلمه «بیت» در هر دو مشترک است.
- نگاهی به لینکها خواهم انداخت. ممنون
- برای امتحان پیشرفتتان بد نیست نگاهی به این بیاندازید [3](که هم تلفظش را دارد و هم صورت نوشتاری استاندارد و هم ترجمه انگلیسی)
- فقط یک چیزی: اصلا و ابدا هم قبول ندارم که ژاپنیها از غربیان یا ما با ادبتر و مودبتر و... اند. بالکه کاملا برعکس!--رستم ۲۱:۲۲، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- راستی: در همان مقاله زبان ژاپنی یکی دو لینک خوب برای یدگیری ژاپنی گذشتهام. من که بعد از مدتی با قیاس پیشرفت در عبری و ژاپنی به کلی از ژاپنی نا امید شدم، تا شما چه کنید! • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۱:۱۳)UTC
-
- برای آغاز کار و اینکه قرار است تنها همراه ما در ژاپنی باشید این ترانه ژاپنی همراه متن و ترجمه اش به شما دوست عزیز تقدیم میشود. میدانید که ساکورا サクラ در ادبیات ژاپنی چقدر مهم است • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۱:۳۰)UTC
- در مورد فرهنگ ژاپنی: فرهنگ بسیار جالب و متفاوتی نسبت به ما دارند. اصلاً خیلی وقتها قابل درک نیستند. در نهایت که میدانید اخلاق جنسی معاصرشان که زبانزد است! یادم نیست کجا خواندم بیشترین تیراژ مجلههای سکسی مربوط به همین ژاپن است! ولی فرهنگ قدیمی شان بسیار جالب انگیزناک است. گمن میکنم این فرهنگ افتضاح کنونی حاصل تعاملش با غرب و دنیای مدرن باشد. مطلبی هم که در تام گفتم منظور مقایسه بین فجایع اخلاقی در ژاپن و ویکی شان و فرهنگ والای ما و ویکی مان بود! • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۱:۳۸)UTC
- لینک کار نمیکند! ساکورا هم فکر کنم سیزده بدر ژاپنیها باشد:) --رستم ۲۱:۳۵، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ای بابا. حق با شماست! همین دو هفته پیش دانلود کردم! الان کار نمیکند. لینکی دیگر یافتم میدهم • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۱:۳۸)UTC
- در رابطه با فرهنگ افتضاح کنونی: من به این میگم پیشداوری و حکم کلی صادر کردن؛ واقعیت لزوماً هر آنچه که ما میبینیم (یا دوست داریم ببینیم) نیست. فرهنگ قدیم ژاپن هم البته جالب انگیزناک است.
در رابطه با به شدت اعتیاد زا بودن: تجربهٔ شخصی دارید؟ جایی معتبر مطلبی در این مورد خواندهاید؟ فکر کنم اینها به مخاطب برمیگردد. این وادیهای پیچیده و عجیب اندر غریب هم که گفتتید برای من (دیگر) چندان غریب نیستند؛ کافیست عادت کنید به فضای اینگونه اثرها؛ من عادت کردهام :)
خطاب به رستم: ساکورا سیزده به در نیست ;) راستی، میدونستی ظاهراً قراره از Neon Genesis Evangelion یک فیلم درست و حسابی دربیاد؟ شرکت wetaworkshop «پیتر جکسون» هم تو این پروژه دخیله! Raamin ب ۲۰:۴۶، ۱ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)- ای بابا. رامین خان شما هم که همش جلوی ما موضع مخالف میگیری! رفیق یه کمی هم هماهنگ باش دیگه. والا منظور بدی نداشتم. منظورم از فرهنگ افتضاح همه جوره اش بود. نه یک جور خاص (فقط پورنو) مثلاً مقدار تجاوزات، خودکشیها و... من که از فرهنگ ژاپنی بد نگفتم که!
- اعتیاد آور بودنش را هم از تجربه دیگران دیدم. خودم تجربه نکردم. لابد جالب است که ملت معتاد میشوند (مثلاً همین ناتورو یکی از پر ویرایش ترینهای ویکی انگلیسی است) اعتیاد که همیشه بد نیست ;-) • Яohan ب ۱۰ شهریور ۱۳۸۶ (۲۱:۳۴)UTC
- ناروتو (مانگایش بیشتر از انیمه) قضیهاش یککم فرق دارد ;) برای منیکی که این داستان یکجورهایی unique است. اعتیاد من هم داستانش این است: بدبختی این است که ناروتو هنوز onging هست و باید هرهفته صبر کرد برای ۱۷ صفحه؛ نصف قسمتهایی هم که میاد بیرون با یک cliffhanger تموم میشه؛ نتیجه این که منِ مخاطب ناخواسته معتاد میشوم و جان به لب تا ببینم این داستان غیر قابل پیشبینی به کجا میرسد! :D فکرش را بکن: تالکین زنده بود و ارباب حلقهها رو الآن (بهصورت کمیک) هفته به هفته و قطرهچکانی به مخاطب میداد؛ Rohan معتاد نمیشد؟ :)) Raamin ب ۰۱:۳۲، ۲ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- شیوه قطره چکانی؟ آن هم برای شاهکارهای تالکین؟ بیشتر از آنکه معتاد کننده باشد شکنجه آور ست (البته به شما حق میدهم) در مورد دوست ناباب هم کاملاً با رستمی موافقم. واقعاً نابابید (البته اگر ناراحت نمیشوید) بار اول که قطع دسترسی شدیم افتادیم به جان en:Day Watch و en:Night Watch (2004 film)! بار دوم که توسط بهآفرید رفتیم قاطی
زندانیان سیاسیباقالیها، ما را به جان ناروتو انداختید و حسابی معتاد شدیم! کلی هم توی سایتهایش گشت بزدیم. حتی به فکرم رسید سری مقالههای شخصیتهای ناروتو رو شروع کنم. چون تو بعضی جاها اونقدر اطلاعات دقیقی بود که نگو: رنگ چشم! سال تولد! گروه خونی!... به نظرم میشه الگوی جدولی مناسبی براش داشته باشیم. فعلاً هم که نیما جان لطف کردند و ما رو به اندازه کافی برای دیدن بلید رانر تحریک کردند (که بماند برای قطع دسترسی بعدی!) • Яohan ب ۱۶ شهریور ۱۳۸۶ (۲۳:۵۱)UTC- خب شکنجهآور و اعتیادآور! :)) دوستان نابابتان هم روزافزون باد! :)))
حالا این Night Watch رو دیدید؟ اگر که آره نظرتون؟ من خودم هنوز گیرش نیاوردم! P: خالق داستان (تیپ رو داشتهباش) ظاهراً از نویسندگان معروف ژانر علمی-تخیلی تو روسیه هست.
ناروتو رو چیچیش رو دیدی؟ انیمه؟ مانگا؟ متن داخل ویکیپدیای انگلیسی؟ من که شخصاً اصل (مانگا) رو پیشنهاد میکنم؛ تو انیمه یک همچینچیزی رو یه کم دچار خودسانسوری میکنند. :)) Raamin ب ۰۲:۲۳، ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- خب شکنجهآور و اعتیادآور! :)) دوستان نابابتان هم روزافزون باد! :)))
- شیوه قطره چکانی؟ آن هم برای شاهکارهای تالکین؟ بیشتر از آنکه معتاد کننده باشد شکنجه آور ست (البته به شما حق میدهم) در مورد دوست ناباب هم کاملاً با رستمی موافقم. واقعاً نابابید (البته اگر ناراحت نمیشوید) بار اول که قطع دسترسی شدیم افتادیم به جان en:Day Watch و en:Night Watch (2004 film)! بار دوم که توسط بهآفرید رفتیم قاطی
- ناروتو (مانگایش بیشتر از انیمه) قضیهاش یککم فرق دارد ;) برای منیکی که این داستان یکجورهایی unique است. اعتیاد من هم داستانش این است: بدبختی این است که ناروتو هنوز onging هست و باید هرهفته صبر کرد برای ۱۷ صفحه؛ نصف قسمتهایی هم که میاد بیرون با یک cliffhanger تموم میشه؛ نتیجه این که منِ مخاطب ناخواسته معتاد میشوم و جان به لب تا ببینم این داستان غیر قابل پیشبینی به کجا میرسد! :D فکرش را بکن: تالکین زنده بود و ارباب حلقهها رو الآن (بهصورت کمیک) هفته به هفته و قطرهچکانی به مخاطب میداد؛ Rohan معتاد نمیشد؟ :)) Raamin ب ۰۱:۳۲، ۲ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- در رابطه با فرهنگ افتضاح کنونی: من به این میگم پیشداوری و حکم کلی صادر کردن؛ واقعیت لزوماً هر آنچه که ما میبینیم (یا دوست داریم ببینیم) نیست. فرهنگ قدیم ژاپن هم البته جالب انگیزناک است.
- دوستان ناباب روز افزون مباد که همین یکی بسمان است!
- اون Nochnoy Dozor رو هم به تیکه هاش و تریلرش قناعت کردیم. البته چون خیلی وقته از فیلم گذشته همه لینکهاش خراب شدن. معمولا زود لینکاشون خراب میشه اینا. ولی باز با گشتن اسم اصلیش با یه کم درد سر پیدا میشه کرد. البته واسته دانلود نمیشه. آنلاین خواستی ببینی (که منم نصفه نیمه دیدم) اینجا دو تا لینک گذاشته که کار میکنن: [4] (راستی: اینا چرا مقاله فارسی ندارن؟) تیریپ نویسندشم تو مایههای نوشته هاشه (از کوزه همان تراود که در اوست!) ولی واقعا داشتم شاخدار میشدم وقتی فهمیدم فیلم روسیه! عجب چیزی ساختن خداییش. لابد میخوان رو دست هالیوود پاشن این روسا!
- ناروتو شیپودن، از اینجا (تنبلی و زیرنویس فارسی! البته گند میخوره تو فیلم). فکر کنم برا جذب شدنمون همون کافیه. اینو که پیدا کردم دیگه دنبال چیزای دیگه نرفتم. حیف که سال تحصیلی شروع شد و منم اصلا وقت ندارم، وگرنه مقالههای شخصیتهای ناروتو رو شروع میکردم. عکس شخصیتها رو که میشه با استفاده منصفانه بار کرد؟ • Яohan ب ۱۹ شهریور ۱۳۸۶ (۰۸:۲۷)UTC
- ای بابا. حق با شماست! همین دو هفته پیش دانلود کردم! الان کار نمیکند. لینکی دیگر یافتم میدهم • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۱:۳۸)UTC
[ویرایش] دلیل واگردانی؟
میخواستم دلیل اعمال سانسور در دانشنامه ویکی را در این واگردانی عجیب بدانم؟ --سندباد ۲۳:۱۲، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- تشخیص شما سانسور بوده • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۳:۱۷)UTC
- اولا بحثی در جریان است. دوما اگر در بحث شرکت نمیکنید، به جریان بحث و نظرات موافق و با مخالف دیگر کاربران احترام بگذارید و تا مشخص نشدن نتیجه بحث، جنگ ویرایشی را با توجه با بازگردانی یکی از مدیران شروع نکنید. --سندباد ۲۳:۲۵، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در بحث که شرکت کردهام. چرا فکر میکنید جنگ ویرایشی را من آغازیدهام؟ تاریخچه را نگاه کنید • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۳:۳۰)UTC
- اگر نتیجه بحث را از ابتدا تا انتها (آنهم تا این لحظه که تنها چند ساعت از آغاز بحث گذشته) بخوانید، خواهید دید که به هیچ عنوان اجماع وجود ندارد. رستم با توجه به رای شما، سپهرنوش و خودش، آنهم در عرض چند دقیقه از آغاز بحث (و بدون نظر هیچ یک از مدیران، حال اینکه موضوع را در صفحه بحث مدیران مطرح کرده!) رای به اجماع داد و حکم صادر کرد و اقدام به حذف. پس از آن یکی از مدیران نظرش را در مخالفت با حذف بیان و اقدام عجولانه رستم را واگردانی کرد تا نتیجه بحث مشخص شود. حال سوال این است که با توجه به اینکه اجماعی درکار نبوده، پس دلیل واگردانی شما چه میتواند باشد؟ --سندباد ۲۳:۳۹، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- ای بابا. ظاهراً مثل اینکه فقط ما بودیم که در بحث شرکت نکردهایم و عجولانه تصمیم گرفتهایم و مدیر مربوطه کلاً اقدامش سر فرصت و غیر عجولانه بوده و در بحث هم مشارکت فعالی داشته لابد! دوست عزیز اینجا مگر دانشنامه آزاد آمریکایی نبود؟
- باقی قضایا: پلیس خوبی نمیشوید ;-) فعلاً موضوع پیام گذاشتن در صفحه بحث خودتان در ویکی عبری را پی بگیرید • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۳:۴۹)UTC
- جناب روهان موضوع بسیار واضح است. رستم با حساب رای شما، سپهرنوش و خودش، آنهم چند دقیقه پس از شروع بحث رای به اجماع داده و تصویر را حذف کرده! حال که مشخص شده خلاف قوانین است و اجماعی هم درکار نیست، مدیر مربوطه تصویر را بازگردانی کرده. حال با ادامه بحث، شما که میدانستید که اجماعی در کار نیست (پس تصویر نمیتوانست حذف شود) اقدام به حذف کردید؟ متاسفم که به جای قبول اشتباه، تصمیم به گرفتن چنین مواضعی میکنید! --سندباد ۲۳:۵۷، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- خلاف قوانین؟ کدام قانون؟ خوب اشکالی ندارد، ما همش برای شما تأسف میخوردیم، یک بار هم شما تأسف بخورید ;-) • Яohan ب ۱۰ شهریور ۱۳۸۶ (۰۰:۰۸)UTC
- حذف بی دلیل اطلاعات خرابکاری محسوب میشود! بحمدالله که این را میدانید؟ امیدوارم کاری نکنید که برای بار سوم در دو هفته به مرخصی اجباری فرستاده شوید. --سندباد ۰۰:۱۰، ۱ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- از شما چه پنهان خیلی از مرخصی اجباری بدم نمیآید. از قدیم گفتهاند «آب نطلبیده مراد است!». راستی: الان که دستم از خستگی به هیچ کاری (حتی ویکی) نمیرود، دوست داشتم به جای جر و بحث الکی یه بحث جالب و خوب میکردیم • Яohan ب ۱۰ شهریور ۱۳۸۶ (۰۰:۱۴)UTC
- حذف بی دلیل اطلاعات خرابکاری محسوب میشود! بحمدالله که این را میدانید؟ امیدوارم کاری نکنید که برای بار سوم در دو هفته به مرخصی اجباری فرستاده شوید. --سندباد ۰۰:۱۰، ۱ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- خلاف قوانین؟ کدام قانون؟ خوب اشکالی ندارد، ما همش برای شما تأسف میخوردیم، یک بار هم شما تأسف بخورید ;-) • Яohan ب ۱۰ شهریور ۱۳۸۶ (۰۰:۰۸)UTC
- جناب روهان موضوع بسیار واضح است. رستم با حساب رای شما، سپهرنوش و خودش، آنهم چند دقیقه پس از شروع بحث رای به اجماع داده و تصویر را حذف کرده! حال که مشخص شده خلاف قوانین است و اجماعی هم درکار نیست، مدیر مربوطه تصویر را بازگردانی کرده. حال با ادامه بحث، شما که میدانستید که اجماعی در کار نیست (پس تصویر نمیتوانست حذف شود) اقدام به حذف کردید؟ متاسفم که به جای قبول اشتباه، تصمیم به گرفتن چنین مواضعی میکنید! --سندباد ۲۳:۵۷، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- اگر نتیجه بحث را از ابتدا تا انتها (آنهم تا این لحظه که تنها چند ساعت از آغاز بحث گذشته) بخوانید، خواهید دید که به هیچ عنوان اجماع وجود ندارد. رستم با توجه به رای شما، سپهرنوش و خودش، آنهم در عرض چند دقیقه از آغاز بحث (و بدون نظر هیچ یک از مدیران، حال اینکه موضوع را در صفحه بحث مدیران مطرح کرده!) رای به اجماع داد و حکم صادر کرد و اقدام به حذف. پس از آن یکی از مدیران نظرش را در مخالفت با حذف بیان و اقدام عجولانه رستم را واگردانی کرد تا نتیجه بحث مشخص شود. حال سوال این است که با توجه به اینکه اجماعی درکار نبوده، پس دلیل واگردانی شما چه میتواند باشد؟ --سندباد ۲۳:۳۹، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- در بحث که شرکت کردهام. چرا فکر میکنید جنگ ویرایشی را من آغازیدهام؟ تاریخچه را نگاه کنید • Яohan ب ۹ شهریور ۱۳۸۶ (۲۳:۳۰)UTC
- اولا بحثی در جریان است. دوما اگر در بحث شرکت نمیکنید، به جریان بحث و نظرات موافق و با مخالف دیگر کاربران احترام بگذارید و تا مشخص نشدن نتیجه بحث، جنگ ویرایشی را با توجه با بازگردانی یکی از مدیران شروع نکنید. --سندباد ۲۳:۲۵، ۳۱ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
هروقت آمادگی داشتید، مقاله کابالا را تمام کنیم. میتواند مقاله بسیار پرباری شود. اگر بحثهای الکی نباشد به نظر من productivity در ویکی رشدی سعودی خواهد گرفت. البته همه اینها به دلیل بی قانونی و ضعف قوانین در ویکی فارسی است که امیدوارم با رشد پروژه تکمیل شوند. به نظرم کمیته داوری مهمترین دغدغه کنونی ویکی فارسی است که امیدوارم به ثمر برسد تا ما اینهمه شاهد جنگ ویرایشی و مقالات یک طرفه(از سوی دوطرف) نباشیم. --سندباد ۰۰:۲۴، ۱ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- اوه بله. من به تازگی کتابی را راجع به کابالا در ح خواندن هستم. خیلی فوق العادهاست و فکر میکنم در دنیا هم خیلی سرو صدا کرده. باشد. مقاله کابالا هر وقت فرصت شد.
- الان اینجا نسبتاً گرم است. من هم هر لحظه خماری ام زید میشود. ساعت تقریباً ۴ صبح ست. آنجا چطور است؟ • Яohan ب ۱۰ شهریور ۱۳۸۶ (۰۰:۳۳)UTC
- جای شما خالی است. بادهای اقیانوسی نمیگذارند که هوا گرم شوند و هوا را به صورتی عالی نگاه میدارند. راستی نام کتابی که فرمودید چیست و نویسندهاش کیست؟!
برای اینکه خواب کمی بپره این را اگه خواستی نگاهی کن :-) فکر کنم خارج از نوبت مقالهاش را بنویسم! خیلی زیباست :-)--سندباد ۰۰:۳۵، ۱ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)- واقعاً که! یادم باشد با شما دوستانه سخن نگویم که اصلاً حد و حدود را رعایت نمیکنید. خوب شد امروز پاسخ دادم، اگر دیروز پاسخ داده بودم باعث درد سر میشد • Яohan ب ۱۰ شهریور ۱۳۸۶ (۰۷:۰۴)UTC
- جای شما خالی است. بادهای اقیانوسی نمیگذارند که هوا گرم شوند و هوا را به صورتی عالی نگاه میدارند. راستی نام کتابی که فرمودید چیست و نویسندهاش کیست؟!
[ویرایش] هشدار
ممکن است ویرایشهای اخیرتان خرابکاری محسوب شود. زنهار! بهآفرید ۱۰:۳۰، ۱ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- مثلاً؟ یک نمونه لطفاً. راستی شاید معنی خرابکاری از یاد من رفته • Яohan ب ۱۰ شهریور ۱۳۸۶ (۱۰:۳۳)UTC
- الان هم در مقالهٔ انجمن خوشنویسان نقض حق تکثیر کردید. حقش این بود که پس از هزار بار تذکر دسترسیتان را میبستم اما دیدم ممکن است این را به پای درگیریهای ویرایشی اخیرمان بگذارید صرف نظر کردم. این بار هشدار دادم. :-) بهآفرید ۱۰:۳۴، ۱ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- لطفاً مقالهای را که حذف کردهاید بازیابی کنید تا معلوم شود این مطلب نیز تهمت بوده! من مقالهای را که نوشته بودم دوباره نگاه کردم. حق تکثیری را نقض نکردهام. منتظر پاسخم • Яohan ب ۱۰ شهریور ۱۳۸۶ (۱۰:۵۶)UTC
-
-
-
- بهافرید عزیز، آیا فکر نمیکنید که «کمی» («خیلی» بخوانید) در بستن «سهروزه» زیادهروی کردهاید؟--رستم ۱۹:۵۳، ۳ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- اصلا میشود دقیقا دلیل بستهشدن (با ذکر قانونش) را توضیح دهید تا شفاف شود و ما نیز بدانیم؟--رستم ۲۲:۳۱، ۳ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- سلام. من به خاطر این هشدار نبستم. من به خاطر شکایت وپ:تام بستم. اصرار کاربر به اظهارنظر راجع به نیت. و وقتی هم تقاضا شد که اظهار نظر راجع به نیت نکند و راجع به موضوع سخن گوید و مطالب مربوط به اظهار نظر راجع به شخص افراد حذف شد. جنگ ویرایشی راه انداخت و دائم اظهارنظرهایش را بر میگرداند. بهآفرید ۲۲:۳۶، ۳ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- علاوه بر این لطفاً سیاههٔ قطع دسترسی کاربر را نگاه کنید و ببینید اگر شما بودید چقدر میبستید. بهآفرید ۲۲:۳۶، ۳ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- سلام. من به خاطر این هشدار نبستم. من به خاطر شکایت وپ:تام بستم. اصرار کاربر به اظهارنظر راجع به نیت. و وقتی هم تقاضا شد که اظهار نظر راجع به نیت نکند و راجع به موضوع سخن گوید و مطالب مربوط به اظهار نظر راجع به شخص افراد حذف شد. جنگ ویرایشی راه انداخت و دائم اظهارنظرهایش را بر میگرداند. بهآفرید ۲۲:۳۶، ۳ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
- به آفرید جان لطفا بازکنید.امروز که رهان و سندباد نیستند اینجا خیلی بی روح شدهمردتنها ۲۲:۴۷، ۳ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- فردا خودش باز میشود. بهآفرید ۲۲:۴۸، ۳ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
- انتقال از بحث کاربر شوشتری:
البته برای اینکه اشتباه پیش نیاید دسترسی ام برای بار اول توسط کاربر:حسام به مدت یک هفته و در بار دوم سه روز توسط کاربر:Behaafarid بسته شده بود. برای اینکه تصور ناصحیحی از من به خاطر این موضوعات پیش نیاید توضیحی دیگر میدهم: بار دوم هم در بحث برای غیر دانشنامهای بودن چنین تصویری، بهآفرید مرا «پیشقراول عفت عمومی جامعه» خواند و من در پاسخ گفتم دیگران را چنین منامید. ظاهراً به مذاقشان خوش نیامده و دسترسی را بستند (البته درستتر این است که بگویم اصرار من بر چنین پاسخی هم باعث بوده) • Яohan ب ۱۴ شهریور ۱۳۸۶ (۰۹:۵۴)UTC
-
- من به خاطر شکایت از شما در وپ:تام شما را بستم. شما را هم پیشقراول نخواندم. گفته بودم پیشقراولان و سایر علاقهمندان ببینند و هیچ کس خاصی را هم خطاب قرار ندادم. بهآفرید ۰۹:۵۸، ۵ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- پاسخ شما هم به پیشقراولان این بود که «مشکل شما این است که همه را پیشقراول... میدانید» که من گفتم راجع به نیت و طرز فکر من صحبت نکنید. خوب است که لقب پیغمبرتان هم راستگوی بود. بهآفرید ۱۰:۰۰، ۵ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- من به خاطر شکایت از شما در وپ:تام شما را بستم. شما را هم پیشقراول نخواندم. گفته بودم پیشقراولان و سایر علاقهمندان ببینند و هیچ کس خاصی را هم خطاب قرار ندادم. بهآفرید ۰۹:۵۸، ۵ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
-
- گرچه بهتر بود این بحث در جایی دیگر (مثل بحث من) ادامه مییافت ولی در پاسخ عرض کنم من هم در مطلبی که از آن شکایت شده بود نام شخص خاصی را نبرده بودم. لابد اگر کسی هم از شما در شکایت میکرد دسترسی شما هم باید بسته میشد (راستی: مرا پیشقراول نخواندید، ظهیری را همچنین، لابد به رامین چنین خطاب کردهاید) • Яohan ب ۱۴ شهریور ۱۳۸۶ (۱۰:۰۶)UTC
-
- هنگام دفاع از خود به خاطر شکایت تسجیل شد که منظورتان سندباد بودهاست. بهآفرید ۱۰:۰۸، ۵ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
- البته لقب پیامبرمان راستگوی بود؛ اگر در «مشکل شما این است که همه را پیشقراول... میدانید» و «دیگران را چنین منامید» اختلاف فاحش معنایی مشاهده میکنید، بله، از انتقال ناصحیح معنی عذر میخواهم. گرچه به نظرم عبارت دستوری خیلی ناجور تر از عبارت اخباری است • Яohan ب ۱۴ شهریور ۱۳۸۶ (۱۰:۱۰)UTC
- یکی راجع به طرزفکر من صحبت میکند یکی راجع به عمل من. بهآفرید ۱۰:۱۱، ۵ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- عمل بدون فکر و نیت؟ جل الاخالق!
- در هر صورت اگر هم بستن من اشتباه بوده یا نبوده شما مقصر نبوده ید، در هر صورت شما هم انسانید و نمیتوانید خارج از امیال درونی و یا وقایع پیرامونی تصمیم بگیرید. در اینجا هم میبینید که دو بار به بهانههای مختلف تهدید به قطع دسترسی کردید. به طور کلی از آنجا که خود هم درگیر نسبی بودهاید بهتر بود به دیگر مدیران وا میگذشتید که هم شائبهای پیش نیاید هم بهتر، راحت تر و بی دغدغه تر دسترسی ام را میبستند (که احتمالاً بالای یک ماه میبود). نهایتاً عنوان میکنم اگر نمیتوانید کاربران را به یک چشم ببینید، حداقل چنی ادعایی نفرمایید • Яohan ب ۱۴ شهریور ۱۳۸۶ (۱۰:۲۳)UTC
- :-)) شما حق اظهارنظر راجع به طرز فکر من ندارید. این از این. دیگر اینکه از اینکه به جای اینکه دسترسیتان را قطع کنم بهتان هشدار دادم عذر میخواهم. برای اینکه یک وقت امیال پنهانی و ناخودآگاه من باعث ضایع شدن حقی از شما نشود بیش از حد لازم به شما هشدار دادم و تا آنجا که توانستم کار را معطل کردم باشد که رویهتان را تغییر دهید. ولی شما دست از کار خطا که نکشیدید هیچ خط و نشان هم برای کاربران کشیدید و با توپ پر برخورد کردید که بروید شکایت کنید و جنگ ویرایشی هم راه انداختید. خیالتان راحت که اگر کس دیگری بود کار به هشدار نمیرسید همانجا صاعقه بر سرتان فرود میآمد و قطع دسترسیتان هم یک هفته ضربدر سه یعنی سه هفته میشد. در مورد شائبه هم بگذارید دیگران قضاوت کنند. بهآفرید ۱۰:۳۲، ۵ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- نظر من هم همین بود. میگذاشتید دیگران ببندند که شائبه پیش نیاید (مثلاً برای من یا مردتنها) به طور کلی من «پیشقراول عفت عمومی» خواندن دیگران را همسنگ «تابو شکن» خواندن دیگران میدانم (که هر دو عنوان کلی و بدون اشاره به شخص خاص بود). اصرار من از این لحاظ بود که گمان کردم اگر ایرادی دارد، این ایراد بر مدیر هم وارد است. و به طور کلی دست بردن و حذف قسمتی از گفتار دیگران که به مذاق خوش نیست عملی زشت و ناپسند است (می توانید از نیما بپرسید
- در دو هشدار بالایی هم که دادید هیچ موردی ذکر نکردهاید، ظاهراً شما با توپ پر تشریف آوردهاید و به جای توضیح، به هشدار بی دلیل روی آوردید. حتی من هنوز علت قطع دسترسی ۳ روزهام را نمیدانم، جنگ ویرایشی بوده یا تهمت؟ (که میگویید ضربدر ۳ میشود)
- راستی: هنوز بابت طفره رفتنتان پیرامون چک یوزر کردن سندباد با آیپی مذکور ندادهاید. انشاالله که روابط ایمیلی پشت پرده در این موضوع دخیل نبوده! • Яohan ب ۱۴ شهریور ۱۳۸۶ (۱۰:۴۹)UTC
- مرد تنها گفتهاست اینجا بیروح شده! چه شائبهای!! شما هم که قطعدسترسیشدهاید بنابراین خیلی برایم مهم نیست چه شائبهای بدارید... علت قطع دسترسی سهروزه را بالاتر نوشتهام... اظهارنظر راجع به دیگران و بیربط به بحث و اصرار به آوردن آن با راه انداختن جنگ ویرایشی. دیگر آنکه مگر شما بخشی از نظر مرا حذف کردید و من اصرار به حفظ آن کردم؟ بهتر است در رفتارهای خود تجدیدتظر کنید... آها... راستی اول پیام مرا در متا بخوانید بعد اظهار نظر کنید. مسخرگی قضیه این است که سندباد پیام آیپی را حذف کرده بود و شما آن را واگردانی کردید!! بعد سندباد شکایت کرد. بهآفرید ۱۱:۰۱، ۵ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- حذف بی مورد نظر دیگران به گمانم بیشتر به اهانت میماند تا چیز دیگری.
- در مورد دوم هم باید به قضیه کاملاً آگاه شوید. سندباد که سالی به دوازده ماه تنها برای افزودن میان ویکی فارسی به ویکی عبری سر میزد درست زمانی که من در در حال ویرایش مقالات بودم پیدا میشود و مطلبی ر از بحثش حذف میکند. من در تغییرات اخیر چنین موضوعی را دیدم و همینکه دیدم امضای آشنایی پای آن است آن را واگردانی کردم که اقدامی عجولانه بود (چه هدفی میتوانستم داشته باشم؟) البته سخن بعدی و فوری سندباد را که متوجه شدید؟ این نوع پاسخ فوری و شکایت فوری و در خواست چک یوزر فوری به نظرم چندان زیبا نمیآید (حتی ممکن است کسی این را به برنامهای از پیش تنظیم شده تشبیه کند) مخصوصاً بعد از آغاز روابط پشت پرده شما با ایشان. در هر صورت این نوع برخورد یک جانبه شما به هیچ روی برای وجهه شما مناسب نیست (از قدیم گفتهاند: آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است)
- به دوست گرامی تان هم متذکر شوید که خوب نیست برای به کرسی نشاندن حرفش به هر روشی متوسل شود، گرچه خوب نتیجه میدهد! (کاربر فوق بعد از دیدن آن پیام فوراً ویرایش مرا بدون در نظر گرفتن مطالبی که در بحث الگو نوشته بودم واگردانی کرد. از نتایج دیگر از دست دادن دوستانم -که البته یهودی بودند- در ویکی عبری میتوان اشاره کرد) • Яohan ب ۱۴ شهریور ۱۳۸۶ (۱۵:۱۲)UTC
- البته لقب پیامبرمان راستگوی بود؛ اگر در «مشکل شما این است که همه را پیشقراول... میدانید» و «دیگران را چنین منامید» اختلاف فاحش معنایی مشاهده میکنید، بله، از انتقال ناصحیح معنی عذر میخواهم. گرچه به نظرم عبارت دستوری خیلی ناجور تر از عبارت اخباری است • Яohan ب ۱۴ شهریور ۱۳۸۶ (۱۰:۱۰)UTC
-
-
[ویرایش] sorry
- با درود. از اینکه اینطوری غیبم زد معذرت میخوام. یک کم در گیر شدم. ترم اینجا شروع شده و وظایف چند و اندی بر گردن ما نهاده شده. این استاد مشاور ما از editorهای نشریه Journal of Magnetic Resonance Imaging است. مدام برایش جهت ارزیابی و نظرسنجی (peer reviewing به قول اینها) مقاله میفرستند. ایشان هم از تنبلی (شاید) نوشتن ارزیابی مقالات را به گردن اینجانب و دیگر حمالان در دسترس (=دانشجو) محول میکند. بنده هم که سواد درست و حسابی ندارم که. بخصوص در سطحی که بتوانم مقالات تخصصی را ارزیابی حرفهای کنم. برای همین انرژی زیادی را این کار از من میگیرد. امروز هم که روز آخر حذف و اضافه بود و کلی این ور و اون ور دویدن. مشکلات پولی و پرداختن قبض و اجاره خونه و بیمه ماشین و بیمه پزشکی و قبض اینترنت و قبض تلفن و... چیزیهایی اند که هر دانشجویی را کما بیش گریبان گیر خود میکند. اینجا هم که مملکت کاپیتالیستیه. دو روز قبض قسط ماشین عقب بیفتد, آدم را به خاک سیاه میشونن. ای بابا...دنیا همینه دیگه.
- من حتما در سر فرصت در چند روز آینده به بحثی که در صفحه بحث من داشتیم ادامه خواهم داد و قضیه را بی نتیجه نخواهم گذاشت. اما در مورد اون عکس که پرسیده بودید باید بگم که در جایی اون عکس را گرفتم بنام دره یادبود در شمال آریزونا. جای همه دوستان ج د اً خالی. مکان خیلی پرت ولی روحانیی است. خود این مکان متعلق به سرخپوستهای قبیله ناواهو است. اتفاقا در همان جا با یکی از آنها هم مصاحبتی کردم. در مورد احمدی نژاد حرف میزد. اما متاسفانه دیدم که آگاهیش از ایران در همان سطح رسانههای مسموم مثل FOX و CNN است.
- در مورد ویکیپدیای فارسی هم عیبی ندارد. !fire away (یعنی بپرس). من فکر میکنم ویکیپدیای فارسی ایرادات اساسی دارد. اما فکر میکنم فایدههای خیلی اساسی هم دارد. بزرگ ترین فایده آن این است که قابل دسترس ترین رسانهای است که میتوان بر معلومات علمی آنلاین به زبان فارسی را افزایش داد. و البته پوشیده نیست که معلومات و اطلاعات عمومی و علمی آنلاین فارسی زبان وضع بشدت اسفناکی دارد. اگر قرار باشد ایران به ممالک پیشرفته بپیوندد باید (من جمله کارهای دیگر) اینگونه منابع هر چه سریع تر رشد پیدا کنند. چرا که مثلا برای یک بچه دبیرستانی یا یک دانشجوی منطقه محرومی که علاقمند به مثلا سی تی اسکن ولی ساکن یک ده دور افتادهای هست, چه منبعی قابل دسترس تر و روزی تر از ویکیپدیای فارسی؟ البته ایشالله مدارس و موسسات آموزشی در تجهیز سازی شبکهای زحمات خود را کشیده و میکشند. اما به هر حال من به یاد دارم که موقعی که سال چهارم دبیرستان بودم یا حتی در دانشگاه تهران که تحصیل میکردم خوب به یاد دارم که چه مشقاتی را تحمل میکردم تا مثلا از نمایشگاه کتاب یک کتاب روز و جدید در مورد فیزیک و یا مهندسی را بدست بیاورم. خودمون را به آب و آتیش میزدیم تا فیش تخفیف دانشجویی بگیریم. خداییش اگر در اون سالها ما مثل امروز اینترنت داشتیم از خوشی میمردیم. البته یکی از ضعفهای ویکیپدیا و اصولا اینترنت این است که میتواند (مثل ویکیپدیای انگلیسی) یک تریبون و منبع برای تبلیغات نابجا و زیانبار هم باشد. اما تا جایی که من متوجه شدم, سیستم فیلترینگ قوی در ایران بشدت بر قرار است. برنامههای فیلتر شکن هم سهولت browsing را خیلی کاهش میدهد. پس نباید موردی ظاهرا برای نگرانی باشد. من فکر میکنم که اگر ویراستاران خوش نیت فقط و فقط به مقالات علمی و اطلاعاتی عمومی (مثل مثلا تاریخ و جغرافیا و غیره) بچسبند و از دعواهای فرسایشی رایج اجتناب و دوری کنند, سرعت پیشروی خوبی خواهیم داشت و ایشالله محصولاتی پر بار.--زرشک ۰۵:۰۰، ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
- سلام. آقا شما هی ما رو شرمنده کن! من هم مدتی است که سرم شلوغ شده کمی و تا چند روز دیگر سال تحصیلی اینجا هم شروع میشود. امیدوام هر طوری که هست من از شما بهرههای کافی را ببرم و این فرصت مصاحبت با دوستی چون شما را از دست ندهم.
- راستی: وقتی بحث بلید رانر شد رفتم سراغ sound trackهای ونجلیس برای این فیلم! (کلاً من همینطور موزیک فیلمها را زیاد دارم) خیلی فوق العادهاست. مخصوصاً یکی دو track که شاهکار است. البته متأسفانه فیلم را ندیده ام! نصف عمرم بر فناست، نه؟ :(• Яohan ب ۱۶ شهریور ۱۳۸۶ (۰۹:۴۶)UTC
-
-
-
-
- من از طرفداران پر و پا قرص ونجلیز هستم. به نظر من حتما نسخه ۱۹۹۴ را گوش کنید. در سال ۱۹۹۴ چند تا آهنگ به soundtrack اضافه کردند و کیفیت آلبوم را افزایش دادند. البته شنیدم نسخه ۲۰۰۷ هم چیزهایی اضافه کرده. خود فیلم البته موضوع دیگریست. کسانی که فیلم را دیدند یا بشدت از فیلم بدشان آمد و آن را کسل کننده و خواب آور دانستند, و یا آن را یک اثر بسیار به یاد ماندنی. یک پلاریزه کننده واقعی. دلیلش هم این است که فیلم تا حد زیادی آینده نگر و فلسفیست و ضمنا داستان فیلم به کندی پیش میرود. بعضیها انتظار دارند داستان مثل این فیلمهای جکی چان ۹۰ دقیقهای سر و هم بیاد. به هر حال من که از دسته دوم هستم و از فیلم خیلی لذت بردم. البته توصیه اکید من این است که اینگونه فیلمها را باید فقط و فقط با کیفیت پخش عالی دید (با کیفیت DVD و استریویی و سانسور نشده), و باید در محیطی بدون مزاحمت و شبیه به درون سینما دید تا اثراتش جلوه گر شود.--زرشک ۲۱:۴۶، ۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- آره. من ۱۹۹۴ رو دارم. تقریباً همه کارای ونجلیس رو تا ۲۰۰۲ رو هم دارم. فوق العادهس. تو کارش یکه! تو این سبک هم یکی از بهترین هاست. دنبال فیلم هم باید برم. حسابی تحریک شدم برای دیدنش! • Яohan ب ۱۶ شهریور ۱۳۸۶ (۲۱:۵۸)UTC
- در مورد این چیزی هم که توی قهوه خانه نوشتید. خیلی حال کردم. حواستون جمع همه چیز هست. ما مراقب باشیم این ویکی پدیا از دست نرود بسمان است. کار به جاهای دیگر نداریم (یعنی وقتش را هم نداریم) شما که واقعاً اِند (end) مرام ایرونی هستید • Яohan ب ۱۶ شهریور ۱۳۸۶ (۲۲:۰۲)UTC
- «کیفیت DVD و استریویی و سانسور نشده»: آنچه یافت مینشود آنم آرزوست! • Яohan ب ۱۷ شهریور ۱۳۸۶ (۰۰:۰۵)UTC
- من از طرفداران پر و پا قرص ونجلیز هستم. به نظر من حتما نسخه ۱۹۹۴ را گوش کنید. در سال ۱۹۹۴ چند تا آهنگ به soundtrack اضافه کردند و کیفیت آلبوم را افزایش دادند. البته شنیدم نسخه ۲۰۰۷ هم چیزهایی اضافه کرده. خود فیلم البته موضوع دیگریست. کسانی که فیلم را دیدند یا بشدت از فیلم بدشان آمد و آن را کسل کننده و خواب آور دانستند, و یا آن را یک اثر بسیار به یاد ماندنی. یک پلاریزه کننده واقعی. دلیلش هم این است که فیلم تا حد زیادی آینده نگر و فلسفیست و ضمنا داستان فیلم به کندی پیش میرود. بعضیها انتظار دارند داستان مثل این فیلمهای جکی چان ۹۰ دقیقهای سر و هم بیاد. به هر حال من که از دسته دوم هستم و از فیلم خیلی لذت بردم. البته توصیه اکید من این است که اینگونه فیلمها را باید فقط و فقط با کیفیت پخش عالی دید (با کیفیت DVD و استریویی و سانسور نشده), و باید در محیطی بدون مزاحمت و شبیه به درون سینما دید تا اثراتش جلوه گر شود.--زرشک ۲۱:۴۶، ۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
-
-
[ویرایش] استمداد!
در صفحه بحث شروین مطالب بی ربطی راجع به استمداد نوشته بودید! خواستم ببینم چه موضوعی منظورتان بوده؟ راستی از دیدن دوباره نامتان پس از بازگشت از مرخصی جدید اجباری، خشنود گشتم :-) امیدوارم باز کاری نکنید که کارتان به سیاه بسته شدنها بیافتد! --سندباد ۲۱:۳۸، ۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- help needed ترجمه اش میشود استمداد. راستی: اگر من هم به جای شما بودم و میدیدم دوستم خیلی راحت مخالفانم را میبندد، مثل شما مدعی میشدم • Яohan ب ۱۶ شهریور ۱۳۸۶ (۲۱:۴۸)UTC
- شما که بازگشتید به خانه اول! در ضمن مواظب لحن و حمله شخصی باشید. --سندباد ۲۱:۵۴، ۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
- خانه اول کجا بود؟ من که فراموش کردهام. یعنی اینها همش بازی بود؟ در این دو ویرایش اخیرتان تهدید کردید. مگر شما توانایی قطع دسترسی دارید که اینطور مدعی هستید؟ (البته به لطف دوستان کم نه!) • Яohan ب ۱۶ شهریور ۱۳۸۶ (۲۲:۰۵)UTC
- شما که بازگشتید به خانه اول! در ضمن مواظب لحن و حمله شخصی باشید. --سندباد ۲۱:۵۴، ۷ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] استمداد
لطفا یه سری به میز کمک بزنید.من یه سوالی دارم که نیاز به جواب دارد.ممنونم جوانک صادق ۱۸:۴۷، ۸ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
[ویرایش] کمبو در بار گذاری پرونده
سلام. لطفا این را ببینید. --روح ۱۵:۴۲، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)

