رده:جنگ‌های ایران باستان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

حمله اسکندرمقدونی یاالکساندر کذایی به ایران، بزرگترین دروغ تاریخ            

از ابتدای تمدنهای بشری، حکام بوجود آمدند. تمدن اولیه یعنی شهر نشینی و ایجاد طبقات اجتماعی و نوشتن،
به روایات مختلف حدود 7 یا 8 یا 10 هزار سال پیش، از بین النهرین و ایران آغاز گردید.
        کسی بدرستی نمیداند اول  حاکمان بودند، یا اول  مردم  درست  مانند :  ضرب ا لمثل   تخم  و  مرغ.  در هر صورت حاکمان، برای به تبعیت  کشیدن مردم، دست به ترفند های  مختلف زدند، از فرقه ها و دین های عجیب و غریب، تا خرافات و دروغ گفتن و نوشتن، ( در کتیبه معروف داریوش ذکر است ).
بسیاری از نوشته ها و کتیبه ها و داستانها از، این ترفند ها ست، که هنوز تا همین لحظه ادامه دارد. یکی از مهمترین آنها،  دروغ   حمله اسکندر  به ایران است. پردازندگان  داستان  الکساندر مقدونی،  که حدود  ششصد سا ل پس از مرگ او، داستانش را بدین صورت پرداخته ا ند، توجه نکردن، نخستین عا مل پیروزی در جنگها، فـزونی شمار جنگ جویان، و برتری سلاح و سازو برگ، و سابقه و تجربه فرمانده هان در لشکر آراییها  و نبرد ها ست، همراه  با آگاهی دقیق از سرزمین های، دشمن و اقتصاد آن. جوان بیست ساله تهیـد ست، و بی تجربه از سرزمین کم  جمعیت، و با اقتصاد نا چیز نمی تواند، بدین آ سا نی به پا خیزد، و امپراطوری بزرگی را متلاشی  کند. سرزمین مردم دلیری را بگیرد، که در هر خانه شمشیر و تیر و کمان زندگیشان بود، انگار دشمن به کشور معتا دا ن و اوا ها آمده، امروزه میبینیم،  اشغالگرها با اینهمه امکانات در مانده اند، چه برسد آنزمان.  و ،  و  ....    فیلم 300  که ا ز روی تفکر داستان اسکندر مقدونی ساخته شده، باعث شد، مردم جهان به راحتی به داستان دروغی پیروزیهای  الکساندر، پی ببرند.  بهترین فرصت تاریخی پیش آمده، تا این دروغها را از تاریخ شیرینمان پاک نماییم.  اما باید ما ایرانیان وا قعیت را به دنیا بگوییم،  فقط این فیلم را نگوییم.  تمام جنگهای اسکندر نامه ها، در همین حد و اندازه اند، ولی جای تعجب است! که چگونه است؟  تاریخ دانان ایرانی نمی توانند، این دروغها را تشخیص بدهند،  اندازه های نظامی دروغی، مسافتهای دروغی، جنگهای دروغی، شهر های دروغی، وغیره وغیره دروغی.  ای تاریخ دانان ایرانی  بیایید با حوصله ای جدید،  و دیدی نو،  این دروغها را بررسی کنید، ودر جملات و گفته هایتان لطف نموده اصلاح نمایید. 
مقدونیه کجا بود؟،  مگه دونیا، که در گبت ها قدیم مصری  مگه دونی  بود و به تلفظ عرب مقدونیه گردید. به هنگام پیدایش اسکندر از مراکز مهم آئین  مهر  در شمال آفریقا بود. یا قوت حموی،  جهانگرد و جغرافی دان در کتاب   معجم البلدان  گوید مقدونیه  نام  مصر، بزبان یونانی است.  ابن الفقیه احمد همدانی،   جغرافیدان و مورخ سده چهارم هجری، بنقل از ابن یسار گوید، مقدونیه خاک مصر است.  المقدسی  جغرافیدان   سده پنجم اسلامی در   حسن التقا سیم. ابن خرداذ به  در  دالمسالک و الممالک.  مسعودی  در کتاب  مروج الذهب.  بسیاری دیگر گویند، درآن زمان مقدونیه یا مگه  دونیا  خاک  مصر است. غیر از مورخان و آگاهان سده های نخستین اسلامی،  ابن مقفع، طبری و دینوری،  در تالیفات خود  اسکندر  را  ا یرا نی  خوا نده ا ند. درباره  پردازندگان داستان اسکندر، و قلب و تحریف و جعل و دستبرد، که بخاطر این موضوع صورت گرفته، باید به سیاستهای خاص امپراطورا ن دینی غاصب، و حاکم بر دولت روم شرقی، و انگیزه اقدام آنها توجه نمود. در فواصل سده های  هشتم  تا  یازدهم  میلادی، طی سیصد سال متناوب سیزده مرد و هشت زن ارمنی، از ساکنان غرب رود آلیس ( قزل ایرماق )، و شهر آنی ( شهر هزار کلیسا )، که از خانواده  کنستانتین  نبودند و شور قدرت طلبی داشتند، با استفاده از شرایط، و گاه با کمک   سازمان مخفی یهود،  به  امپراطوری روم شرقی  در قسطنطنیه، که مرکز جهان بود دست یافتند. اینان که برای حفظ مقام  تظاهر به، یونانی  و مقدونی  مآ ب  بودن  میکردند، بدنبال جدال شرق با غرب، یا جدال مهر پرستی و عیسی پرستی، داستان اسکندر را بدین صورت مدون و منتشر گردانیدند، تا بر اعتبار خود بیفزایند. اینان از زبان  کالیس دنس، که وی را پزشک اسکندر قلمداد کردند، کتابی تدوین و حوزه متصرفات او را به چین و هند وستان کشانیدند، و  با همکاری عمال   عبا سیان، اسکندر را بلند آوازه ساختند، تا اذهان جوامع نو خواسته را از عظمت تمدن، و فرهنگ و قدرت تشکیلاتی ایرانیان پیشین دور بدارند. تالیف کتب به زبان  یونانی  که زبان کلیسا بود، در آن دوره رونق گرفت، تا آنجا که این روز گار را عصر فرهنگ یونان میخوانند. از سوی دیگر، دین  عیسی ناصری تا صده سیزدهم میلادی در شبه جزیره بالکان عمومیت نیافت، و مهر پرستان که در این نواحی استیلا داشتند، این آئین را الحاد و تحریفی از دین خود میشمردند. در جدال قلمی وزبانی این دودین، توجه کوتاهی به شاهنامه را که با استفاده از،  خداتای نامک  ( خدای نامه ) سروده شده است سودمند است. مازندران در عهد  خسرو انوشیروان، به استناد نسخه خطی کهن و موجود در کتابخانه ملی تهران، پزش خارگر  نامیده میشد. هند  یا  ا ند تا پایان سده دوازه میلادی بگفته،  طبری و مسعودی  نام خوزستان بود. هفده محل در خوزستان به مانند، هندیجان و اندیمشک و.... با این نام یاد میگردد، هندوستان  آریا ورته  و بهارات  نامیده میشد .  ما که نمی توانیم به جهان بگوییم چه بنویسید، چه ننویسید  چه بساز ید چه نسازید، در تاریخ ما نیز از همین تحریفها شده، و خیلی هم افتخار کرده ایم،  مثلا می گوییم نادر شاه هندوستان را فتح کرد، در صورتیکه  نادر شاه،  مثل یک پیکان  فقط وارد  دهلی  شد، پادشاهی منسجم و ایرانی هندوستان را نا بود کرد، و قدرت به مها راجه ها رسید و، آنها در راه جدال برای قدرتشان انگلستان را آوردند. سپس نادر شاه چون راهزنان قتلی راه انداخت و جواهرا تی آورد، وبرای همین  سرش را از دست داد.  باید اول پیروزی دروغی اسکندر، از کتابهای درسی ایران حذف شود، ده پانزده سال پیش، بارها به  کتابهای درسی نوشتم، عکسها  و نوشتهای اسکندر مقدونی را بر دارید، و جواب  ندادند یا سر بالا  دادند.  مهم: چه خوب میشود، اساتید  تاریخ ایرانی از دانسته های داستانی  گذشته چشم بپوشند، وبا حوصله جدید، و دیدی نو،   دانش تاریخ  را  مجدد بررسی نمایند، تاریخ  داستان  نیست، یک علم است، مانند همه علوم. بخود  رحم  نمیکنیم  انوقت  از پول پرستان توقع داریم.  بعد برویم یخه 300  ها را بگیریم . ماهم کم ننوشته و نساخته ایم. اسم  پرتقا ل   آوردم، از خنده های تاریخمان بگویم اورنج ، نارنج ، تورنج ،حالا با ( گ ) فرق چندانی نداره، اسمهای ایرنی مرکباته ولی تو دوره صفویه، اورنجمان را که در هرمز و بندر، بود پرتقالیها برای شاه  کادو آوردند شاه هم گفت، به اسم اینها که قسمتی از کشورمارو گرفتن بگویید   پرتقال.  یا مثلا  ریال  که همان،  رویال  انگلیسی یعنی،  سلطنتی  که آنهم در زمان  پرتقالیها  آمد، و سی سال بعد از سلطنت هنوز واحد پولمان سلطنتی است. اونوقت به لغات و کلمات بین المللی می چسبیم، و عوض می کنیم مثل ، کامپیوتر ، هلی کوپتر ، انگار ما اختراع کردیم و جدا بافته از همه جهانیم .   
 
مقالات بیشتر و متنوع دیگر در: anoosh20.blogfa.com      
ا سکندر و سکندر، در زبان های ایرانی، الکساندرس  که در زبان های باختری الکساندر گفته میشود نیست. هر گاه پذیرفته شود، که < ال > آغازالکساندرس  حرف تعریف است، با بر داشتن آن  کساندرس  میماند، که هیچ همانندی با اسکندر و سکندر ندارد، پس باید جستجو کرد، که نام اسکندر و سکندر از کجا و در چه زمانی پیدا شده است. در  آثار الباقیة  بیرونی  صفحه  145  نوشته شده است، که :  سر سلسله  ایشان ( اشکانیان )  اشک بن اشکان،  که لقب  اوفـغـفورشاه  است، پسر  بلاش  بن  شاهپور بن  اس ایکتار  بن  سیاوش  بن  کیکاوس،  محسوب است. بیرونی از  حمزه  اصفهانی، نام  شاهان  اشکانی  را،  اسک بن بلاش بن شاهپور بن اشکان بن  اش جبار  آورده  است. ( ص 147 آثار الباقیة ). ×صلان غفاری ــ نویسنده کتاب قصه  سکندر و دارا  بر آ نست که، اش جبار،اس ایکنار ومانند اینها دگر گون شده اس گنتار، به معنی دلیر هستند، که اسکندر شده اند. اش جبار یا اس ایکنار،  یا به گمان اصلان غفاری، اس کنتار، نام یکی از شاهان اشکانی ، در سالهای میانی سده سوم پیش از میلاد بوده باشد که، در  ورا رود، یعنی  ما ورا النهر  و خراسان بزرگ با شهر های نیشابور، هرات و مرو  و شمال افغانستان کشور گیری کرده، و به اسکندر، خلاصه یافته، واین قدرت مدا ر اشکا نی،مورد سوء  استفاده ناشیانه و احمقانه ، اسکندر مقدونی  نویسان روم شرقی وسپس، غربیان در   جهت دشمنی با ایرانیان قرار گرفتند. ایرانیانی که نوروز دارند،  و در کشور ها و سرزمینهای وسیع و باستانی  زندگی میکنند، زبانها و لهجه های مختلف، ولی فرهنگ مشترک با آداب مختلف دارند. از دیر باز  دشمنانی  داشتند، که از فرهنگ استعماری روم،  شروع شده بود  و تا  امروز با آن درگیرند.

مشروح در وبلاگ ravid.blogfa.com

× سکندری رفتن، در ایران بزرگ به دلیران وپهلوانانی که در تمرین و ورزش، دستهایش را روی زمین گذارده، و پاهایش را هوا کرده، و روی دستهایش راه برود گویند: سکندری میرود.
 تـوجـه  و  مـهـم،     
 گول زرق و برق، اسم ورسم، کتابهای دروغی اسکندر وچنگیز و مارکو پلو واینقبیل، را نباید خورد، با ید وا قعی نگریست. در تلویزیون های لوس آ نجلسی، چند نفر مثلا   تاریخ دان هستند، حرفهایی که میزنند انگار تاریخ نویس قدیمی اروپائی، درباره تاریخ میگوید. آنها هرگز حاضر نیستند، کمی به این دروغها فکر کنند، و اصرا ر دارند، که واقعیست. مثلا یکیشان از مارکوپلو تعریف می کرد، که کتاب دروغش توصیف جهان، مهم است، و چینی ها و ایرانیان، هیچ بودند، و مارکو تاریخشان را نوشته، که مغول بهشون تو سری زدن.  و دیگری میگفت: آقا محمد خان گفته، که آنقدر ملت ایران را فقیر کرده، که در هفت خانه دیگی بار نمی شد، ا ین مجری حتی نوع زندگی و ثروت و فقر را در  طول تاریخ ایران،  و جهان نمی دا ند،  که از کتابی مجعول چنین میگوید. عقب  ما ند گی ایران در قرون جدید، و عصر صنعتی، نگرش به جهان و نقش جغرافیا ست. تکامل اجتماعی و فرهنگی ایران به مسیر خودش ادامه میدهد.آنقدرها هم عقب نیستیم، بشرطی که کلیه دروغها رو تشخیص بدیم و دور بریزیم، کمی زمان میبره،>> ادامه مطلب در هفته های دیگر. 

لیلی زنه یا مرده ؟، چند سئوال مهم علاقه مندان به تاریخ و ایران عزیز، که این وبلاگ را کاملاً خوانده اند، خواهشاً پس از مطالعه ها و حذف دروغهای دشمنان خارجی، و رونوشتیهای کم دل و ساده اندیش داخلی، و در صورت امکان و مقدورات، لطف کرده به این چند سئوال پاسخ دهند: 1 ــ ترکیب جمعیتی تیسفون، پایتخت ساسانیان از نظر این موارد چگونه بود؟. الف ــ طبقات اجتماعی، ب ــ دینی، پ ــ زبانی و قومی، 2 ــ طی چند صد سال، توازن جمعیتی پایتخت ساسانی، و به نفع کدام قوم ایرانی چرخید و چرا ؟. 3 ــ آیا حمله اعراب صحیح است، یا شورش و انقلاب یک قوم و همراهی طبقات مختلفی از مردم، و به چه دلیل، و آیا اینها ایرانی بودند یا خارجی ؟. 4 ــ تشابه و یا تفاوت فرار یزدگرد ساسانی، و محمد رضا پهلوی چیست، ودخالتهای یهود و روم ( بیزانس )، و یهود و انگلیس ( آمریکا ) چقدر بوده ؟. 5 ــ آیا عراق که یک لغت ایرانی عزیز است، از نظر جغرافیایی و تاریخی و فرهنگی، به ایران نزدیک است، یا اسرائیل و آمریکا ؟. 6 ــ چگونگی سر فرازی، و پیشرفت اسلام در ایران بزرگ ؟. 7 ــ آیا بغداد، محله ثروتمند ویا فقیر نشین تیسفون بود؟. 8 ــ چرا خلفای عباسی مثل امروزیها یک نام عربی برای پایتختشان نگذاشتند؟. و ده ها و صدها سئوال دیگر، لطفاً بدون عجله و در زمان کافی، و با اندیشه ای نو دوراز دروغها پاسخ دهید. چند هم میهن عزیز نظر نوشته اند، که این ملت طی قرنها با درو غها بزرگ شده، و زندگی کرده اند و با این دروغها سرشته شده اند، و حقیقت را نمی توانند بپذیرند، و اگر یک دروغ بگویی براحتی قبول می کنند. عزیزان از صد سال پیش که اولین انقلاب بورژوازی اتفاق افتاد، و قبل از آن تاریخ، نود درصد مردم عشایری و روستایی بودند، و نود درصد بی سواد و تا عمق تاریخ همین بوده، و درهمان صورت ایرانیان با سواد ترین مردم گیتی بودند. در گذشته ها حرکتهای فکری و اجتماعی بکندی انجام می شده، برای یک جنگ و انقلاب و شورش ویا شکوفایی زمینه های تاریخی لازم است. امروزه جهان در قرن 21 با سرعت تحولات اقتصادی و اجتماعی دارد. جوانان شاد و پرشور ایران براحتی میتوانند، واقعیتها را تشخیص بدهند. ندانستن حقیقت و منتشر نکردن آنها ایران را در قرن 21 با خطرات جبران نا پذیری رو برو می کند. از تاریخمان بدرستی ندانیم نمیتوانیم پاسخ مناسبی به دشمنان و تجزیه طلبها، و یا پرت و پلاهای گویندها و تلویزیونهای وابسته به دشمن و استعمار بدهیم، و این خیلی مهمه. کم و بیش مطلب بعهده خودتان، ایرانی پیروز است. عزیزی نظر نوشته ، اگر اسکندر مقدونی نبوده پس آریو برزن با آنهمه دلاوری هایش را چگونه گوییم؟.. عزیزان // از بعد از اسلام در ایران نزدیک به 50 سلسله و حکومت بودند، و اینها دائم با هم جنگ داشتند، و چه بسیار و غیر قابل شمارش دلاوران از طرفین که ایرانی بودند، و حتی در باره این دلاوران وطن پرست کتابها نوشته و فیلمها ساخته اند. قبل از اسلام هم این وضع به نوعی تا عمق تاریخ بوده . رشد فکری و اجتماعی و اختلاف طبقاتی همیشه تحولات می آورد و جنگ، امید است روزی بشر بتواند بدون جنگ مسائلش را حل کند. این وبلاگ اسکندر مقدونی و همچنین تعریفهای دشمنان از او و شکست ایرانیان را دروغ می داند. بنا به فکر و تحلیل بسیاری از اساتید ایرانی اسکندر اشکانی و موسس اشکانیان بوده. بنظر من ابتدا همگان باید از نظر ذهنی و روحی دروغهای تاریخ را یک مسئله بدانند و مورد تحلیل اولیه قرار دهند، تا راه تحقیق و یافتن واقعیت را بیابند. کمی زمان میبره.

مقاله‌های ردهٔ «جنگ‌های ایران باستان»

5 مقاله در این رده وجود دارد.

ج

خ

ن