ویکی‌پدیا:پروژهٔ مترجمان/نئاندرتال

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

الگو:Otheruses

{{{name}}}
طبقه‌بندی علمی

"انسان نئاندرتال" (تلفظ در الفبای آوایی بین‌المللی]]: الگو:IPA), (Homo neanderthalensis) یا "نئاندرتال" در واقع گونه‌ای "گونهِ انسان ها هستند که در اروپا و قسمت‌هایی از آسیای غربی سکونت داشتند. اولین نشانه‌ها از نئاندرتال‌های اولیه به حدود 350 هزار سال پیش در اروپا برمی‌گردد.[۱] 130 هزار سال پیش، مشخصه‌های کامل نئاندرتال‌ها ظاهر شدند و در 50 هزار سال قبل نئاندرتال‌ها دیگر در آسیا دیده نشدند، با این وجود نسل آنها در اروپا تا 33 تا 24 هزار سال پیش منقرض نشده بود و شاید 15 هزار سال پیش یعنی بعد از مهاجرت انسان امروزی به اروپا نسل این انسان‌های اولیه منقرض شده باشد. [۲][۳][۴]

بدن نئاندرتال‌ها برای زندگی در آب و هوای سرد سازگاری یافته بود، بطورمثال آنها کاسه سر بزرگ داشتند، کوتاه قامت اما بسیار قوی بودند و دارای بینی بزرگی بودند، ویژگی‌هایی که مطلوب آب و هوای سرد هستند. طبق تخمین‌ها اندازهِ کاسهِ سر آنها بزرکتر از انسان های مدرن بوده است، با این وجود در این بررسی‌ها بدن قوی‌تر آنها در مقایسه با انسان‌های امروزی در نظر گرفته نشده است. بطور میانگین، نئاندرتال‌های مذکر دارای قد 65/1 متر (کمتر از5' 5")، از نظر وزنی سنگین و به دلیل فعالیت بدنی زیاد دارای استخوان‌بندی قوی بوده‌اند. بلندی زن‌های نئاندرتال بین 53/1 تا 57/1 بوده است. (حدود 5'2" 5';).

طرح خاصابزار سنگی در اواسط عهد حجر قدیم، بنام محلی باستانی که این ابزارها در آن یافت شده‌اند، فرهنگ موستریان نامیده شده است. از ویژگی‌های فرهنگ موستریان استفادهِ بسیار از شیوهِ تمدن لاوالی است. ابزار موستریان غالبا با استفاده از ضربه بوسیلهِ چکش‌های نرم ساخته می‌شدند، چکش‌های نرمی که با استفاده از موادی مانند استخوان، شاخ آهن و چوب ساخته می‌شدند و آنها از چکش‌های سفت سنگی استفاده نمی‌کردند. تقریبا در پایان دورهِ نئاندرتال‌ها، آنها ابزار Châtelperronian را ابداع کردند که "پیشرفته‌تر" از ابزارموستریان می‌باشند. آنها یا خود Châtelperronian را ابداع کردند و یا آن را از انسان‌های مدرن "قرض گرفتند"، انسان‌های مدرنی که اینگونه تصور می‌شود که تمدن اوریانسن را ایجاد کردند.

فهرست مندرجات

[ویرایش] ریشه‌شناسی و طبقه‌بندی

کلمهِ "انسان نئاندرتال" در سال 1863 برای اولن بار توسط ویلیام کینگ کالبد شناس ایرلندی بکار رفت. "نئاندرتال" (Neanderthal) در حال حاضر دو هجی متفاوت دارد: در هجی آلمانی کلمهِ Thal به معنای دره و یا شکاف در اوایل قرن بیستم به Tal تغییر یافت، اما صورت قبلی اغلب در ‌انگلیسی وهمیشه در اسامی علمیحفظ شده ، درحالیکه صورت جدید در آلمان مورد استفاده است.

Neanderthal و یا "درهِ Neander" از نام دانشمند الهیات جاشیم نئاندر که در اواخر قرن 17 در آنجا زندگی می‌کرده، گرفته شده است.

تلفظ اولیهِ این کلمه در زبان آلمانی (بی‌توجه به هجی آن) با صدای /t/ است. (رجوع کنید به آواشناسی آلمانی.) در زبان انگلیسی، این کلمه انگلیسی شده و به صورت /è/ ( مثلا در کلمهِ thin) تلفظ می‌شود، با این حال اغلب تلفظ آلمانی آن بکار می‌رود.

اهل فن برای سال‌های متمادی در مورد این نکته بحث داشتند که آیا نئاندرتال‌ها باید جزء "انسان امروزی نئاندرتال" و یا "انسان‌های نابود نئاندرتال" قرار گیرند، که در حالت دوم نئاندرتال‌ها به عنوان گونه‌ای فرعی از انسان امروزی در نظر گرفته می‌شوند. با این وجود، از شواهد اخیر از مطالعات دی.ان.ای میتوکندی اینطور تعبیر شده که نئاندرتال‌ها گونه‌ای فرعی از "انسان امروزی" نیستند [۵] بعضی دانشمندان، برای مثال میلفرد ولپاف عنوان کرده‌اند که شواهد فسیلی نشان می‌دهند که دو گونه دورکه‌ای هستند و بنابراین هر دو از یک گونه زیستی هستند. سایرین مانند پرفسور پال ملرز از دانشکاه کمبریدج عنوان کرده‌اند که "شواهدی برای تقابل فرهنگی این دو پیدا نشده است". [۶]

[ویرایش] کشف

تصویر:Neander Valley Map.JPG
محل دره نئاندر، آلمان
گونه اصلی، نئاندرتال 1
گونه اصلی، نئاندرتال 1

جمجمه‌های نئاندرتال‌ها در شهر انگیس در بلژیک در سال 1829 کشف شدند، و در معدن فوربیس، جبل‌الطارق، در سال 1848 پیش از کشف "اولیه" در معدن سنگ آهک در درهِ نئاندر (نزدیک Düsseldorf) در ماه آگوست، 1856؛ سه پیش از انتشار "منشاء حیات" اثر چارلز دارویت.

یک نمونه بنام نئاندرتال 1 شامل یک جمجمه، دو ‌استخوان‌های ران، سه استخوان از بازوی راست، دو استخوان از بازوی چپ، قسمتی از ایلیوم، بخش‌هایی ازاستخوان کتف و دنده‌ها بود. کارگرانی که این فسیل‌ها را یافتند، گمان می‌کردند که آن‌ها از بقایای یک خرس هستند. آنها بقایا را به طبیعت‌شناس آماتور جوآن کارل فاهلرات دادند و وی آنها را به هرمان اسکافهاسن کالبد‌شکاف داد. آنها ین کشف را مشترکا در سال 1857 اعلام کردند.

امروزه آنها این اکتشاف شروع دیرینه‌شناسی انسان در نظر گرفته‌می‌شود. این اکتشافات و دیگر اکتشافات این نظریه را ایجاد کردند که این بقایا مربوط به اروپایی‌های کهن که نقشی مهم در سرآغاز انسان داشته‌اند، هستند. از آن زمان استخوان‌های بیش از 400 نئاندرتال یافت شده است.

[ویرایش] فسیل‌های مهم

  • La Ferrassie 1
  • Shanidar 1
  • La Chappelle-aux-Saints 1
  • Le Moustier
  • Neanderthal 1

[ویرایش] کالبد‌شناسی

تصویر:Neanderthall cranial anatomy.JPG
آناتومی جمجمه نئاندرتال
مقایسه جمجمه گونه انسان با نئاندرتالنسیس
مقایسه جمجمه گونه انسان با نئاندرتالنسیس

در زیر لیست نشانه‌هایی که نئاندرتال‌ها را از انسان مدرن متمایز می‌کند آورده شده است،البته از همهِ آنها نمی‌توان برای تمایزنئاندرتال‌ها از مناطق جغرافیایی مختلف و یا دوره‌های تکاملی گوناگون از انسان امروزی استفاده کرد. همچنین برخی از این نشانه‌ها در انسان‌های مدرن خصوصا در برخی قوم‌ها وجود دارند. در مورد رنگ پوست، مو و شکل قسمت‌های نرم بدن آنها مانند چشم‌ها، گوش‌ها . لب‌های نئانتردال‌ها اطلاعاتی وجود ندارد.[۷]

در مقایسه با انسان‌های امروزی، نئاندرتال‌ها کوچکتر بوده و ویژگی‌های ساختاری متمایزی دارند، خصوصا کاسه‌سر آنها که خصوصا در برخی مناطق جغرافیایی قسمت‌های بیشتری دارد. شواهد نشان می‌دهد که آنها از انسان‌های امروزی قوی تر بوده و بدن قوی آنها نتیجهِ سازگاری با آب و هوای سرد اروپا در طول دورهِ پلیستوسن بوده است.

برجستگی استخوان پس سری، برجستگی استخوان پس سری که مانند موی بسته شده (گوجه‌ای ) است.

"ویژگی‌های بدنی نئاندرتال‌ها"
جمجمه‌ای جمجمه‌ای فرعی
Suprainiac fossa، شیاری در بالای اینیون بسیار قوی‌تر
نوک انگشتان گرد بزرگ
صورت میانی برجسته دنده‌هایی لوله‌ای
جمجمهِ کوتاه، بزرگ و طویل کاسهِ زانوی بزرگ
جمجمهِ مسطح استخوان ترقوه بزرگ
برجستگی زبر چشمی، خط ابروی برجسته استخوان شانه کوتاه و خمیده
حجم جمجمه 1200 تا 1750 سانتی متر مکعب (10% بیشتر از میانگین انسانهای امروزی) بدنه ضخیم و خمیده استخوان‌های ران
نبود چانه برجسته (برجستگی مغزی؛ این در حالیست که برجستگی مغزی در گونه‌های بعدی اندک است) استخوان‌های کوتاه ساق و قلم پا
برآمدگی روی استخوان گیجگاه پشت گوش لگن خاصره بلند و باریک (بیرون زدگی لگنی)
عدم وجود شیار در دندان نیش
فضای دندان آسیاب بعد از دندان آسیاب سوم
برجستگی استخوانی در گوشه‌های و روری بینی
شکل خاص قسمت استخوانی گوش درونی
روزنه‌های مغزی بزرگتر برای خون رسانی به صورت در فک زیرین
بینی بزرگ و برجسته

بر اساس مطالعات سال 2001، برخی صاحبنظران عنوان کردند که نئاندرتال‌ها قرمز رنگ بوده و برخی انسان‌های مو قرمز و کک مکی امروزی از نسل نئاندرتال‌ها هستند. [۸]

با این وجود بسیاری دیگر از محققان مخالف این نظریه‌اند. 

http://www.arts.telegraph.co.uk/connected/main.jhtml?xml=/connected/2002/10/04/ecfhair04.xml&sSheet=/connected/2002/10/04/ixconn.html | title = Nicole's hair secrets | date = 2002-02-10 | accessdate=2005-11-02}}</ref>

[ویرایش] زبان

الگو:رجوع شود به تصویر به دلیل کپی رایت نامشخص برداشته شده است:

تصویر:Neandertals48.jpg
بازسازی یک انسان نئاندرتال در سال 1948

این نظریه که نئاندرتال‌ها زبان پیچیده نداشته‌اند بسیار مورد قبول است. این درحالیست که بحث‌هایی در مورد صحت بازسازی تارهای صوتی نئاندرتال ‌ها وجود داشت، تا اینکه در سال 1983 استخوان لامی یک نئاندرتال در غار کبارا در اسرائیل یافت شد. استخوان لامی استخوانی کوچک است که ماهیچه‌های زبان و حنجره را متصل می‌سازد و با محکم نگاه داشتن این دو در مقابل هم حرکات گسترده زبانی و حنجره‌ای را ممکن می‌سازد که اگر این‌گونه نبود نظریه بالا درست بود. بنابراین این وضعیت نشان می‌دهد که از لحاظ آناتومیک قابلیت تکلم وجود داشته است. استخوان یافته شده کاملا شبیه استخوان‌های انسانهای امروزیست. [۹]

علاوه بر این وضعیت آوایی گوش بیرونی و گوش درونی اجداد نئاندرتال Homo heidelbergensis که در اسپانیا یافت شدند نشان می‌دهد که آنها حساسیت‌های صوتی مشابه با انسان‌های امروزی داشته‌اند و با شامپانزه‌ها بسیار متفاوت بوده‌اند. بنابراین آنها نه تنها قادر به تولید اصوات گوناگون بوده‌اند بلکه قادر به تشخیص آنها نیز بوده‌اند. [۱۰]

جدای از شواهد آوایی عنوان شده در بالا، شواهد عصب شناختی در مورد احتمال تکلم در نئاندرتا‌ل‌ها بصورت راه زیر زبانی نیز وجود دارد. راه زیرزبانی نئاندرتال‌ها هم اندازه انسان‌های امروزیست که بسیار بزرگتر از راه زیرزبانی شامپانزه‌ها و استرالوپیتی سین است. از این راه زیر زبانی عصب زیر زبانی عبور می‌کند که هماهنگی ماهیچه‌های زبانی را تامین می‌کند. محققان عنوان کرده‌اند که این شواهد گویای این هستند که توانایی آوایی نئاندرتال‌ها مشابه انسان‌های امروزی بوده است. [۱۱] یک تیم تحقیقاتی از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، به سرپرستی دیوید دگوستا، به این نتیجه رسیده است که اندازه مجرای زیر زبانی عامل تعیین کننده ای در توانایی تکلم نیست. تحقیقات تیم وی، که نشان می دهد که بین اندازه مجرا و قابلیت تکلم رابطه ای وجود ندارد، گویای آن است که تعدادی از پستانداران نخستین پایه، که هنوز از بین نرفته اند، و نیز تعدادی فسیل متعلق به استرالوپیته سین ها وجود دارد، که اندازه ی مجرای زیرزبانی در آنها، یکسان یا بزرگ تر است. [۱۲]

بسیاری معتقدند که حتی بدون شواهد مربوط به استخوان لامی، باز هم مشخص است که ممکن نیست ابزارهایی به پیشرفتگی ابزارهای عصر موستریان، که به انسان های نئاندرتال نسبت داده شده‌، بدون وجود توانایی‌های شناختی که دربرگیرنده نوعی از زبان گفتاری است، ساخته شده باشند.

در بازسازی دستگاه آوایی انسان های نئاندرتال و کیفیت گفتاری آنها، توضیحات بسیاری دخیل هستند که از لحاظ اطلاعات آواشناختی ضعیف بوده‌اند. یکی از دیدگاه های رایج این است که حنجره انسان های نئاندرتال بالاتر قرار داشته، و در نتیجه قادر به تولید آن دسته حروف صدا داری که لازمه گفتار انسانی است نبوده‌اند؛ این دیدگاه بر اساس بازسازی دستگاه گفتاری با استفاده از شواهد فسیلی موجود، و تعبیر و تفسیرهایی از ویژگی های صوتی دستگاه آوایی بازسازی شده شکل گرفته، که هر دو، محل بحث و تردید هستند. ممکن است در نئاندرتال های مذکر بالغ، موقعیت حنجره به اندازه ی انسان های مونث امروزی پایین بوده باشد. علاوه بر این، دستگاه آوایی، تغییر پذیر و قابل انعطاف است، ودر بسیاری از پستانداران، امکان حرکت حنجره وجود دارد. نهایتا، این عقیده که حروف صدادار /ای، آَ، او/ برای تکلم انسان ضروری هستند (و این که نئاندرتال ها در صورت عدم برخورداری از آن، نمی‌توانسته‌اند زبانی همچون زبان انسانها داشته باشند) از این نکته غفلت می کند که دست کم یکی از این سه حرف صدادار در بسیاری از زبان های انسانی وجود ندارند، و «سیستم حروف صدادار عمودی» نیز فاقد صداهای /ای/ و /او/ می‌باشد.

نظرات بی اساس تری که در مورد تکلم نئاندرتال ها مطرح می‌شود، این است که زبان آنها به یکی از این دو دلیل، خیشومی شده بوده: 1. زبان در بخش بالاتری از گلو قرار داشته (که هیچ گواهی که مورد پذیرش همه باشد برای آن وجود ندارد)، و 2. به این سبب که نئاندرتال ها، مجاری بینی بزرگ تری داشته اند. خیشومی‌شدگی تکلم به هیچ کدام از این دو عامل بستگی ندارد، بلکه به این مربوط است که آیا نرم‌کام در هنگام صحبت کردن پایین می آید یا خیر. بنابراین خیشومی شدگی قابل کنترل است، و معلوم نیست که آیا تکلم نئاندرتال ها خیشومی‌شده بوده یا نه. نظرات مربوط به کاهش قابلیت فهم تکلم خیشومی شده، این واقعیت را نادیده گرفته اند که بسیاری از گونه‌های زبان انگلیسی، حروف صدادار خیشومی شده، و به ویژه حروف صدادار پایین دارند، که هیچ تاثیری بر قابل فهم بودن آنها ندارد.

نظر دیگر نیز که بیان می کند یک "حنجره ی ستبر" ارتعاش های بیشتری در لایه‌ های صوتی ایجاد می کند، و به همین دلیل سبب تولید صدای زیرتر و بالاتری می شود، درست نیست. اگر وجود "حنجره ی ستبر"، دلیلی بر وجود چین های صوتی بزرگ تری نیز باشد، این چین ها با سرعت نسبتا کمتری مرتعش می شوند، و به این ترتیب صدای بم تری تولید می شود. هر نظری که به "میزان زیر و بمی صدا" مربوط است، این نکته را در نظر نمی گیرد که سرعت ارتعاش چین های صوتی می تواند در اثر تغییر میزان کشش این چین ها، و نیز میزان فشار زیر حنجره ای تغییر کند. به بیان دیگر، ویژگی های زیستی چین های صوتی هرچه که باشد، این احتمال وجود دارد که از نظر میزان ارتعاش چین های صوتی (که به عنوان میزان زیر و بمی صدا تلقی می شود) گفتار نئاندرتال ها نیز، مانند گفتار انسان ها و یا صداهای تولید شده توسط سایر پستانداران، متنوع و متفاوت بوده باشد، و سطح صدای اصلی یا متوسطی که عوامل زیستی در تعیین آن دخالتی نداشته اند، با تغییر کنش گرایانه ی وضعیت "خنثی" در لایه های صوتی، به دست آمده باشد.


[ویرایش] ابزارها

شکارچی نئاندرتال, (موزه تاریخ ملی آمریکا) الگو:3d alt
شکارچی نئاندرتال, (موزه تاریخ ملی آمریکا) الگو:3d alt

در سایت های باستانی نئاندرتال (عهد پارینه سنگی میانه) نیز مجموعه ابزارهایی پیدا شده اند که از یافته های سایت های (عهد پارینه سنگی جدید) – احتمالا انسان های مدرنی که جایگزین آنها شدند در این سایت ها اسکان داشته اند- کمتر، و با آنها متفاوت اند. شواهد فسیلی که نشان دهند چه کسی ممکن است این ابزارها را در اوایل عهد پارینه سنگی بالا ساخته باشد، هنوز به دست نیامده است.

شواهد چندانی مبنی بر این که نئاندرتال ها از شاخ ها، صدف ها، و یا سایر مواد استخوانی برای ساختن ابزارهای خود استفاده می کرده اند، در دست نیست؛ ساخته های استخوانی آنها نسبتا ساده است. اما به هر حال، مجموعه ابزارهای نئاندرتالی (موستریان) شامل نمونه های پیچیده ای چون ابزارهای سنگی تراش خورده، تبرهایی که به منظورهای خاصی ساخته شده بودند، و نیزه می شد. شمار زیادی از این ابزارها بسیار تیز بودند. علاوه بر این، شواهد بسیاری نیز مبنی بر استفاده ی آنها از چوب وجود دارد، اما بسیار بعید است که چنین ابزارهایی تا کنون باقی مانده و حفظ شده باشند.

نئاندرتال ها سلاح هایی نیز داشته اند، اما تا کنون هیچ گواهی مبنی بر پرتابی بودن این سلاح ها پیدا نشده. آنها نیزههایی داشته اند که دسته ی چوبی بلندی بوده و سرنیزه ای، بسیار محکم به آن متصل بوده است، اما از این نیزه ها برای پرتاب کردن استفاده نمی کرده اند (به عبارت بهتر، این نیزه ها زوبین نبوده اند). اما به هر رو، تعدادی نیزه ی چوبی پرتابی، که قدمت 400.000 ساله دارند، در شونینگن در شمال آلمان پیدا شده است. عقیده بر این است که این نیزه ها توسط اجداد نئاندرتال ها، "هومو ارکتوس" یا "ه. هایدلبرگنسیس" ساخته شده اند. عموما سلاح های پرتابی را به "هومو ساپینس"ها منسوب می دانند. عدم وجود سلاح های پرتابی، بیش از آن که نشان دهنده ی فن آوری پایین تر یا توانایی کمتر باشد، گواهی است بر شیوه های متفاوت تغذیه. الگو:Fact

با وجود این که یافته های بسیاری درباره ی تدفین مردگان در میان نئاندرتال ها به دست آمده، شیوه های تدفین آنها بسیار ساده تر از انسان هایی است که از نظر آناتومی، مدرن به شمار می روند. تعبیر و تفسیر تدفین های شنیدار IV، که گویای وجود گل در محل تدفین است، و بنابر این نشان می دهد که با یک تدفین آیینی روبرو هستیم، ,[۱۳] مورد سوال قرار گرفته است. .[۱۴] . از سوی دیگر، گمان می رود 5 یا 6 دانه ی گلی که همراه با شنیدار IV پیدا شده اند، حتی در میان جوامع نسبتا متاخرتر "مدرن"، مصارف دارویی "سنتی" داشته باشند. در برخی موارد، در تدفین های نئاندرتال ها اشیای داخل گور، از جمله استخوان های نوعی گاو میش کوهان دار و گاو نر، تعدادی ابزار، ورنگدانههای اخرایی نیز دیده می شود.

نئاندرتال به انجام کارهای پیچیده ای می پرداخته اند، که معمولا مختص انسان است. به عنوان نمونه، سرپناه های پیچیده ای ساختند، موفق به کنترل آتش شدند، و توانستند پوست حیوانات را بکنند. از همه جالب تر، یک استخوان ران خرس است، که داخل آن خالی شده، و چهار سوراخ دارد که به شکلی شبیه چهار سوراخ گام دیاتونیک تعبیه شده اند؛ بسیاری عقیده دارند که این سوراخ ها عامدانه ایجاد شده اند. این استخوان در غرب اسلوونی در سال 1995، و در نزدیکی اجاقی که مورد استفاده نئاندرتال ها بوده، پیدا شد، اما اهمیت آن هنوز محل بحث است: برخی از پارینه انسان شناسان ادعا می کنند که ممکن است این قطعه استخوان یک فلوت بوده باشد، در حالی که برخی دیگر، آن را قطعه استخوانی طبیعی می دانند که توسط خرس ها تغییرشکل یافته است. به هر رو، تمامی سوراخ ها تقریبا به یک اندازه اند، و در یک خط افقی در امتداد ساقه ی استخوان بر آن نقر شده باشند، که به این ترتیب، به نظر نمی رسد تاییدی بر ایده ی دوم باشد.

همچنین رجوع کنید به:prehistoric music and Divje Babe.


=مسکن طبیعی و محدوده=

]]Image:Neanderthal Range.JPG|THUMB| پراکندگی نئاندرتال ها]]

فسیل های کلاسیک نئاندرتال ها در همه جا پیدا شده اند. از شمال آلمان در شمال، تا اسراییل و کشورهای حوزه ی مدیترانه مانند ایتالیا و اسپانیا در جنوب، و از انگلستان در غرب تا ازبکستان در شرق. احتمالا این مناطق، در تمامی دوره های زمانی مسکون نبوده است؛ به ویژه مرزهای شمالی این محدوده، پیوسته در معرض هجوم دوره های سرما قرار داشته است. از سوی دیگر، مرز شمالی که به واسطه ی وجود فسیل ها تعیین شده، ممکن است با مرز شمالی واقعی محدوده ای که این نئانتدرتال ها در آن اسکان داشته اند، یکسان نباشد، چرا که مصنوعاتی که به نظر می رسد به میانه ی دوران پارینه سنگی تعلق داشته باشند، در حدود شمالی دورتری، حتی تا °60 عرض جغرافیایی واقع در جلگه ی روسیه پیدا شده اند. . [۱۵] [۱۶]

سوانته پابو، محقق DNA بيش از 70 نوع نئاندرتال را آزمايش كرده و به اين نتجه رسيد كه تنها يك نوع از آن داراي DNA كافي براي نمونه برداري بوده است. DNA اوليه متعلق به يك تكه استخوان 38000 ساله يك استخوان ران كه در سال 1980 در غار وينديجا كرواسي كشف شده، نشان مي دهد كه 5/99% DNA نئاندرتالها و انسان عصر جديد مشترك است. اين باور وجود دارد كه اين دو گونه حدودا 500000 سال پيش سلف واحدي داشته اند. برآورد و محاسبات مربوط به طبيعت نشان از آن دارد كه اين دو گونه 516000 سال پيش از همديگر منشعب شده اند، اين در حالي است كه آثار فسيلي زمان انشعاب و متفاوت شدن اين دو گونه را به 400،000 سال پيش نسبت مي دهد. دانشمندان اميدوارند با استفاده از سوابق DNA از اين نظريه دفاع كنند كه اين دو گونه با هم آميزش مشترك داشته اند. .[۱۷]

ادوارد رابين از آزمايشگاه ملي لورانس بركلي در بركلي كاليفرنيا اظهار داشته است كه آزمايشي كه اخيرا روي ژنوم نئاندرتالها انجام شده، حكايت از آن دارد كه DNA انسان و DNA نئاندرتالها 5/99 تا 9/99% يكسان بوده است.

[۱۸][۱۹]

در نوامبر سال 2006، مقاله اي در يك ژورنال آمريكايي تحت عنوان ‹‹ حوادث آكادمي علوم ملي›› منتشر شد كه در آن گروهي از محققان از اين مساله خبر مي دادند كه نئاندرتالها و انسانها با يكديگر آميزش داشته اند. اريك ترينكاس از دانشگاه واشينگتن كه يكي از نويسندگان اين مقاله بود، چنين مي گويد: ‹‹ گونه هايي از پستانداران كه بسيار با هم مرتبط هستند، آزادانه با هم آميزش مي كنند و بچه هاي بارور زيستا و جماعت نابينا به دنيا مي آورند››. اين تحقيق مدعي حل و فصل مساله بحث برانگيز انقراض اين موجودات است كه به باور محققان، جمعيتهاي انساني و نئاندرتال از طريق توالد و تناسل جنسي با هم ادغام شده اند. اريك ترينكاس مي گويد: ‹‹انقراض از طريق شيفتگي پديده رايجي است›› ."[۲۰] and "From my perspective, the replacement vs. continuity debate that raged through the 1990s is now dead".[۲۱]. ."[۲۲]و‹‹ از منظر من، جانشيني در برابر مبحث توالي كه در خلال دهه 90 مورد توجه بود در حال حاضر از بين رفته است.›› ".[۲۳]

[ویرایش] فرهنگ عامه

اصلي: نئاندرتالها در فرهنگ عامه

ادبيات عامه تمايل به اين داشته است كه در مورد طرز راه رفتن ميمون وار و ويژگي هاي مربوط به نئاندرتالها اغراق كند. معلوم شده است كه برخي از نمونه هاي اوليه يافت شده در واقع مبتلا به التهاب مفاصل شديد بوده اند. نئاندرتالها كلا موجودات دوپايي بوده اند و ميانگين گنجايش مغز آنها از مغز انسانهاي عصر جديد اندكي بزرگتر بوده است، اين در حالي است كه تصور مي شود ساختار مغز آنها به گونه اي كاملا متفاوت سازماندهي شده بوده است.

در اصطلاحات و گفتار عامه از واژه نئاندرتال گاهي اوقات به عنوان توهين استفاده مي شود تا فردي را كه هوش پاييني دارد و دوستدار استفاده از زور جسماني است را نشان بدهند. همچنين استفاده از اين واژه در مورد يك فرد بدين معناست كه او فردي ارتجاعي و معتقد به عقايد منسوخ و قديمي است، دقيقا همانطور كه واژه ‹‹دايناسور›› يا ‹‹الدنگ››/ (ادبيات) الدنگ›› براي اشاره به اين صفات مزموم به كار مي رود. نقطع عكس اين روند توصيفاتي است كه از نئاندرتالها در ادبيات به چشم مي خورد؛ از قبيل ‹‹وارثان›› (ويليام گلدينگ)، اثر ‹‹ويليام گلدينگ›› و سري ‹‹بچه هاي زمين›› جين م. آئول و همچنين توجه جدي تر بژورن كورتن، ديرينه شناس در بسياري از آثار خود، از جمله ‹‹رقص ببر›› و در كنار آن در نظريه ‹‹استان گوچ›› روانشاس بريتانيايي كه مي گويد انسان اصالتا حيواني دورگه است.

[ویرایش] همچنين به موارد ذيل مراجعه شود

  • انسان غار نشين
  • فهرست سايتهاي مربوط به نئاندرتالها
  • تعامل نئاندرتالها با كرومگنونها
  • مردم شناسي از لحاظ جسماني
  • Abrigo do Lagar Velho - More about "the Lapedo child"

[ویرایش] لينكهاي خارجي=

ويكي کتاب| مقدمه اي بر ديرينه شناسي ويكي گونه| هومو نئاندرتالها

  • Smithsonian
  • Archaelogy Info
  • MNSU
  • "Humans and Neanderthals interbred": Modern humans contain a little bit of Neanderthal, according to a new theory, because the two interbred and became one species. (Cosmos magazine, November 2006)
  • BBC.co.uk - 'Neanderthals "mated with modern humans": A hybrid skeleton showing features of both Neanderthal and early modern humans has been discovered, challenging the theory that our ancestors drove Neanderthals to extinction', BBC (April 21, 1999)
  • BBC.co.uk - 'Neanderthals "had hands like ours": The popular image of Neanderthals as clumsy, backward creatures has been dealt another blow', Helen Briggs, BBC (March 27, 2003)
  • GeoCities.com - 'The Neanderthal Sites at Veldwezelt-Hezerwater, Belgium'
  • Greenwych.ca - 'Neanderthal Flute: Oldest Musical Instrument's 4 Notes Matches 4 of Do, Re, Mi Scale - Evidence of Natural Foundation to Diatonic Scale (oldest known musical instrument), Greenwich Publishing
  • Greenwych.ca - 'Chewed or Chipped? Who Made the Neanderthal Flute? Humans or Carnivores?' Bob Fink, Greenwich Publishing (March, 2003)


[ویرایش] منابع

C. David Kreger (2000-06-30) Homo Neanderthalensis (archive link, was dead)
  • Dennis O'Neil (2004-12-06) Evolution of Modern Humans Neandertals retrieved 12/26/2004
  • Greenwych.ca - 'Neanderthal Flute: (Greenwich, Canada) ISBN 0-912424-12-5
  • Hickmann, Kilmer, Eichmann (ed.) (2003) Studies in Music Archaeology III International Study Group on Music Archaeology's 2000 symposium. ISBN 3-89646-640-2
  • الگو:Cite journal
  • الگو:Cite journal link for Nature subscribers
  • Boë, Louis-Jean, Jean-Louis Heim, Kiyoshi Honda and Shinji Maeda. (2002) "The potential Neandertal vowel space was as large as that of modern humans." Journal of Phonetics, Volume 30, Issue 3, July 2002, Pages 465-484
  • Lieberman, Philip. (in press, Sep 2006). "Current views on Neanderthal speech capabilities: A reply to Boe et al. (2002)" Journal of Phonetics.

تكامل بشر

دسته: مومينيدهاي اوليه دسته: باستان شناسي اروپا دسته: انقراض پليستوسن دسته: پستاندارن پليستوسن

زبان‌های دیگر